۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
سازمان و دستگاه امنیتی یا پلیس سیاسی در تاریخ کشورها سابقه دیرینه دارد و هدف از ایجاد چنین سازمانهایی معمولاً کسب اطلاعات یا کنترل اعمالی است که موقعیت سیاسی حکومت را به خطر میاندازد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۱.</ref> سابقه فعالیتهای پلیس امنیتی و سیاسی در [[ایران]] به قرن هفتم پیش از میلاد، زمان امپراتوران هخامنشی و سپس ساسانی بازمیگردد<ref>دلانوآ، ساواک، ۱۲.</ref>؛ اما تا [[دوران قاجار]]، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سازمانیافته وجود نداشت. نخستین نهاد اطلاعاتی به صورت منظم و دارای تشکیلاتی ابتدایی در ایران، در زمان [[ناصرالدینشاه قاجار]] به دست میرزاتقیخان [[امیرکبیر]] برای اطلاعیافتن از امور کشور، رفتار حاکمان و نظامیان با مردم تشکیل شد.<ref>رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۲۲۹؛ مکی، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> این نهاد اطلاعاتی که «منهیان امیر» نامیده میشد، نقش مهمی در کشف و خنثیکردن توطئهها و برقراری امنیت داشت.<ref>مکی، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> در زمان [[حکومت رضاشاه پهلوی]]، وی تمام امور اطلاعاتی را از شهربانی مطالبه میکرد و شهربانی نیز تا درون خانوادهها نفوذ و به فعالیتهای سیاسی علیه سلطنت پهلوی رسیدگی میکرد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۸۰ و ۳۸۱.</ref> | سازمان و دستگاه امنیتی یا پلیس سیاسی در تاریخ کشورها سابقه دیرینه دارد و هدف از ایجاد چنین سازمانهایی معمولاً کسب اطلاعات یا کنترل اعمالی است که موقعیت سیاسی حکومت را به خطر میاندازد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۱.</ref> سابقه فعالیتهای پلیس امنیتی و سیاسی در [[ایران]] به قرن هفتم پیش از میلاد، زمان امپراتوران هخامنشی و سپس ساسانی بازمیگردد<ref>دلانوآ، ساواک، ۱۲.</ref>؛ اما تا [[دوران قاجار]]، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سازمانیافته وجود نداشت. نخستین نهاد اطلاعاتی به صورت منظم و دارای تشکیلاتی ابتدایی در ایران، در زمان [[ناصرالدینشاه قاجار]] به دست میرزاتقیخان [[امیرکبیر]] برای اطلاعیافتن از امور کشور، رفتار حاکمان و نظامیان با مردم تشکیل شد.<ref>رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۲۲۹؛ مکی، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> این نهاد اطلاعاتی که «منهیان امیر» نامیده میشد، نقش مهمی در کشف و خنثیکردن توطئهها و برقراری [[امنیت]] داشت.<ref>مکی، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> در زمان [[حکومت رضاشاه پهلوی]]، وی تمام امور اطلاعاتی را از شهربانی مطالبه میکرد و شهربانی نیز تا درون خانوادهها نفوذ و به فعالیتهای سیاسی علیه [[سلطنت پهلوی]] رسیدگی میکرد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۸۰ و ۳۸۱.</ref> | ||
پس از برکناری رضاشاه از قدرت در سال ۱۳۲۰، شهربانی به دلیل عملکردی که علیه آن صورت گرفت، قدرت و اعتبار خود را از دست داد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ۲/۹۸۱–۹۸۲.</ref> و این وضع تا [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ ادامه داشت. پس از کودتا، با وجود همکاری ارتش و شهربانی با فرمانداری نظامی [[تهران]] برای برقراری امنیت و حفظ پایههای رژیم پهلوی، هنوز رابطه منسجم و سازمانیافتهای میان همه سازمانهای مرتبط شکل نگرفته بود.<ref>افراسیابی، ایران و تاریخ، ۴۵.</ref> پس از سقوط [[محمد مصدق]] در کودتای ۲۸ | پس از برکناری [[رضاشاه]] از قدرت در سال ۱۳۲۰، شهربانی به دلیل عملکردی که علیه آن صورت گرفت، قدرت و اعتبار خود را از دست داد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ۲/۹۸۱–۹۸۲.</ref> و این وضع تا [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ ادامه داشت. پس از کودتا، با وجود همکاری ارتش و شهربانی با فرمانداری نظامی [[تهران]] برای برقراری امنیت و حفظ پایههای رژیم پهلوی، هنوز رابطه منسجم و سازمانیافتهای میان همه سازمانهای مرتبط شکل نگرفته بود.<ref>افراسیابی، ایران و تاریخ، ۴۵.</ref> پس از سقوط [[محمد مصدق]] در [[کودتای ۲۸ مرداد]]، کشف یک شبکه وسیع [[جاسوسی]] روسها در [[ارتش ایران]]، احساس نیاز به تشکیل یک سازمان اطلاعاتی مجهز و مدرن را برای [[محمدرضا پهلوی]] پدیدآورد. در این دوره وی برای مقابله با تشکیلات نیرومند جاسوسی روسها، از دوستان آمریکایی خود کمک خواست.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۴–۹۵.</ref> همکاری آمریکا با [[ایران]] در ارائه طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی و دورههای آموزشی آن برای آمریکا نیز از جهت مقابله با تهدیدهای منطقهای بهویژه تهدید جاسوسی و نظامی شوروی و کشورهای پیرو آن بسیار دارای اهمیت بود.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۵ و ۹۹.</ref> | ||
در این دوره، ایران که مهمترین پایگاه [[آمریکا]] در منطقه بود، نیاز به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی قوی داشت و تأسیس این ساختار اطلاعاتی در ایران، به نفوذ و تسلط آمریکا در منطقه عمق میبخشید.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۳۸۲.</ref> به موجب لایحه تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور که «ساواک» نام اختصاری آن بود و در ۲۳ [[اسفند]] ۱۳۳۵ با پنج ماده در [[مجلس شورای ملی]] تصویب شد،<ref>قانون تشکیل ساواک، ماده ۱، ضمیمه ۲.</ref> این سازمان بخشی از نخستوزیری بود و رئیس آن در سمت معاون نخستوزیری انجام وظیفه میکرد؛ ولی در عمل به دلیل کاهش تدریجی جایگاه و قدرت تصمیمگیری و اجرایی نخستوزیر، رئیس ساواک مستقیماً با پهلوی در تماس بود و تبدیل به قدرتی شد که حتی وزارت دادگستری اجازه دخالت در فعالیتها و عملیات آن را نداشت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۵.</ref> | در این دوره، ایران که مهمترین پایگاه [[آمریکا]] در منطقه بود، نیاز به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی قوی داشت و تأسیس این ساختار اطلاعاتی در ایران، به نفوذ و تسلط آمریکا در منطقه عمق میبخشید.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۳۸۲.</ref> به موجب لایحه تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور که «ساواک» نام اختصاری آن بود و در ۲۳ [[اسفند]] ۱۳۳۵ با پنج ماده در [[مجلس شورای ملی]] تصویب شد،<ref>قانون تشکیل ساواک، ماده ۱، ضمیمه ۲.</ref> این سازمان بخشی از نخستوزیری بود و رئیس آن در سمت معاون نخستوزیری انجام وظیفه میکرد؛ ولی در عمل به دلیل کاهش تدریجی جایگاه و قدرت تصمیمگیری و اجرایی نخستوزیر، رئیس ساواک مستقیماً با پهلوی در تماس بود و تبدیل به قدرتی شد که حتی وزارت دادگستری اجازه دخالت در فعالیتها و عملیات آن را نداشت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۵.</ref> | ||
[[تیمور بختیار]] نخستین رئیس ساواک شد و به قدرت بسیاری دست یافت. همین قدرت و جاهطلبی نیز موجب شد [[محمدرضا پهلوی]] احساس خطر کند و این مقام را از او بگیرد.<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۸۱–۸۲؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۸.</ref> بختیار پس از خروج از کشور، در [[عراق]] و با حمایت [[حزب بعث]] و [[حزب توده]] به فعالیت علیه رژیم پهلوی پرداخت<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۶.</ref> و سرانجام در ۱۶ [[مرداد]] ۱۳۴۹، به دستور پهلوی و به دست مأموران ساواک در عراق کشته شد.<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۱۸۱–۱۸۸.</ref> پس از بختیار، نخست [[حسن پاکروان]] از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳ و سپس نعمتالله نصیری | [[تیمور بختیار]] نخستین رئیس ساواک شد و به قدرت بسیاری دست یافت. همین قدرت و جاهطلبی نیز موجب شد [[محمدرضا پهلوی]] احساس خطر کند و این مقام را از او بگیرد.<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۸۱–۸۲؛ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۸.</ref> بختیار پس از خروج از کشور، در [[عراق]] و با حمایت [[حزب بعث]] و [[حزب توده]] به فعالیت علیه رژیم پهلوی پرداخت<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۶.</ref> و سرانجام در ۱۶ [[مرداد]] ۱۳۴۹، به دستور پهلوی و به دست مأموران ساواک در عراق کشته شد.<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۱۸۱–۱۸۸.</ref> پس از بختیار، نخست [[حسن پاکروان]] از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳ و سپس نعمتالله نصیری ({{ببینید|متن=ببینید|نعمتالله نصیری}}) از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ عهدهدار ریاست ساواک بودند<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۸۲ و ۱۵۶–۱۵۷.</ref> و هر دو نفر پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، محاکمه و [[اعدام]] شدند.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۱۷ و ۸۲۵؛ شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۷۴.</ref> ناصر مقدم نیز که در ۱۷ [[خرداد]] ۱۳۵۷ و با اوجگیری نهضت اسلامی، آخرین رئیس ساواک شد، پس از انقلاب، بازداشت و در [[دادگاه انقلاب]] محاکمه و اعدام شد.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۷؛ دلانوآ، ساواک، ۲۵۱.</ref> | ||
== ساختار و اهداف == | == ساختار و اهداف == | ||
ساواک از سه قسمت اصلی، تشکیل میشد: حوزه ریاست، ادارات کل ساواک، ادارات تهران و شهرستانها. همچنین نمایندگیهای خارج از کشور نیز فعال بودند.<ref>شاهدی، ساواک، ۱۰۸–۱۰۹؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۲.</ref> ادارههای کل این سازمان در آغاز هشت اداره بودند که در زمان قائممقامی [[حسین فردوست]]، اداره کل نهم (تحقیق) نیز با همکاری سازمان موساد اضافه شد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۴۴؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۳.</ref> از میان ادارههای نهگانه، اداره سوم (امنیت داخلی)، مهمترین بخش ساواک و دارای گستردهترین تشکیلات و بخش مستقل بازجویی بود.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۵–۵۶.</ref> | ساواک از سه قسمت اصلی، تشکیل میشد: حوزه ریاست، ادارات کل ساواک، ادارات تهران و شهرستانها. همچنین نمایندگیهای خارج از کشور نیز فعال بودند.<ref>شاهدی، ساواک، ۱۰۸–۱۰۹؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۲.</ref> ادارههای کل این سازمان در آغاز هشت اداره بودند که در زمان قائممقامی [[حسین فردوست]]، اداره کل نهم (تحقیق) نیز با همکاری سازمان موساد اضافه شد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۴۴؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۳.</ref> از میان ادارههای نهگانه، اداره سوم (امنیت داخلی)، مهمترین بخش ساواک و دارای گستردهترین تشکیلات و بخش مستقل بازجویی بود.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۵۵–۵۶.</ref> | ||
فعالیت ساواک شامل دو بخش اطلاعات (خارجی) و امنیت (داخلی) و در واقع ترکیبی از دو سازمان سیا «S.I.A» و افبیآی «F.B.I» آمریکا بود<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۳۰.</ref> و در هر دو زمینه با دو سازمان جاسوسی [[سیا]] و [[موساد]] ارتباط دایمی داشت<ref>بیل، شیر و عقاب، ۵۷۱.</ref>؛ چنانکه مربیان موساد و مأموران سیا، آموزش مأموران ساواک در کارهای ضد جاسوسی را بر عهده گرفته بودند.<ref>دلانوآ، ساواک، ۲۲۲؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۴۸–۴۹؛ گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۲۵۸.</ref> موساد افزون بر آموزش، تجهیزات مورد نیاز ساواک، کتاب و نشریات را نیز تهیه میکرد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۴۴.</ref> این سازمان مانند پلیس سیاسی در کشورهای دیکتاتوری، به صورت مهرهای در دست محمدرضا پهلوی، برای شناسایی و نابودکردن مخالفان حکومت او عمل میکرد و در همه امور دخالت داشت.<ref>هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ۸۸.</ref> ساواک برای حفظ منافع درباریان، سرمایهداران و عوامل خارجی، و سرکوب مخالفان،<ref>هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ۸۸.</ref> از انواع روشها ازجمله زور و سرکوب و کنترل و نظارت<ref>بیل، شیر و عقاب، ۱۴۲.</ref> سود میجست. | فعالیت ساواک شامل دو بخش اطلاعات (خارجی) و امنیت (داخلی) و در واقع ترکیبی از دو سازمان سیا «S.I.A» و افبیآی «F.B.I» آمریکا بود<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۳۰.</ref> و در هر دو زمینه با دو سازمان جاسوسی [[سیا]] و [[موساد]] ارتباط دایمی داشت<ref>بیل، شیر و عقاب، ۵۷۱.</ref>؛ چنانکه مربیان موساد و مأموران سیا، آموزش مأموران ساواک در کارهای ضد [[جاسوسی]] را بر عهده گرفته بودند.<ref>دلانوآ، ساواک، ۲۲۲؛ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۴۸–۴۹؛ گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۲۵۸.</ref> موساد افزون بر آموزش، تجهیزات مورد نیاز ساواک، کتاب و نشریات را نیز تهیه میکرد.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۴۴۴.</ref> این سازمان مانند پلیس سیاسی در کشورهای دیکتاتوری، به صورت مهرهای در دست محمدرضا پهلوی، برای شناسایی و نابودکردن مخالفان حکومت او عمل میکرد و در همه امور دخالت داشت.<ref>هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ۸۸.</ref> ساواک برای حفظ منافع درباریان، [[سرمایهداری|سرمایهداران]] و عوامل خارجی، و سرکوب مخالفان،<ref>هلیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ۸۸.</ref> از انواع روشها ازجمله زور و سرکوب و کنترل و نظارت<ref>بیل، شیر و عقاب، ۱۴۲.</ref> سود میجست. | ||
== علل تشکیل ساواک == | == علل تشکیل ساواک == | ||
مهمترین دلایلی که برای ضرورت تشکیل ساواک اعلام شد، عبارت بود از: حفظ | مهمترین دلایلی که برای ضرورت تشکیل ساواک اعلام شد، عبارت بود از: حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هر گونه توطئه مضر به مصالح کشور، به دست آوردن و جمعآوری اطلاعات لازم برای حفظ [[امنیت]] داخلی و خارجی ایران،<ref>قانون تشکیل ساواک، ماده ۱، ضمیمه ۲.</ref> مقابله با خرابکاری [[کمونیستهای شوروی]] و پایاندادن به فعالیتهای حزبی داخل و خارج کشور.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۳۷–۳۳۸.</ref> مقابله با گروههای مخالف رژیم نیز از دلایل تشکیل ساواک ذکر شدهاست<ref>افراسیابی، ایران و تاریخ، ۵۳.</ref>؛ بر همین اساس دامنه مسئولیتهای ساواک، از فعالیتهای یک سازمان امنیتی، یعنی جاسوسی و ضد جاسوسی، بسیار وسیعتر بود.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۵؛ ← پارهای از اسناد ساواک.</ref> | ||
با اوجگیری قیام اسلامی مردم ایران، در حالیکه ساواک کارایی خود را از دست داده بود، [[شاپور بختیار]] لایحه انحلال آن را در چهارم [[بهمن]] ۱۳۵۷، به [[مجلس شورای ملی]] داد.<ref>کیهان، ۴/۱۱/۱۳۵۷، ۲.</ref> این لایحه در ۱۷ [[بهمن]] ۱۳۵۷، در مجلس تصویب و بدین ترتیب سازمان اطلاعات و امنیت کشور، به صورت رسمی منحل شد.<ref>کیهان، ۱۷/۱۱/۱۳۵۷، ۲.</ref> با وجود اعلام انحلال این سازمان، مقاومت برخی از عوامل ساواک در تهران و دیگر شهرها منجر به شدتگرفتن حملات انقلابیان به مراکز ساواک در روزهای آخر منتهی به پیروزی نهضت اسلامی شد. در این میان سقوط مقر اصلی ساواک در منطقه سلطنتآباد تهران و نیز تصرف کمیته مشترک ضد خرابکاری، بیش از دیگر مراکز مورد توجه قرار گرفت.<ref>شاهدی، ساواک، ۷۳۹؛ کیهان، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۵ و ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۴.</ref> | با اوجگیری قیام اسلامی مردم ایران، در حالیکه ساواک کارایی خود را از دست داده بود، [[شاپور بختیار]] لایحه انحلال آن را در چهارم [[بهمن]] ۱۳۵۷، به [[مجلس شورای ملی]] داد.<ref>کیهان، ۴/۱۱/۱۳۵۷، ۲.</ref> این لایحه در ۱۷ [[بهمن]] ۱۳۵۷، در مجلس تصویب و بدین ترتیب سازمان اطلاعات و امنیت کشور، به صورت رسمی منحل شد.<ref>کیهان، ۱۷/۱۱/۱۳۵۷، ۲.</ref> با وجود اعلام انحلال این سازمان، مقاومت برخی از عوامل ساواک در تهران و دیگر شهرها منجر به شدتگرفتن حملات انقلابیان به مراکز ساواک در روزهای آخر منتهی به [[پیروزی نهضت اسلامی]] شد. در این میان سقوط مقر اصلی ساواک در منطقه سلطنتآباد تهران و نیز تصرف کمیته مشترک ضد خرابکاری، بیش از دیگر مراکز مورد توجه قرار گرفت.<ref>شاهدی، ساواک، ۷۳۹؛ کیهان، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۵ و ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۴.</ref> | ||
== عملکرد ساواک == | == عملکرد ساواک == | ||
مهمترین ویژگی نظام سیاسی کشور از دهه ۱۳۴۰، گرایش روزافزون [[محمدرضا پهلوی]] به [[استبداد]] و ازمیانبرداشتن مخالفان و منتقدان سیاسی مسالمتجو بود و ساواک مهمترین نقش را در این زمینه داشت.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۸۱.</ref> این سازمان با متمرکزکردن مأموران خود، در تمامی | مهمترین ویژگی نظام سیاسی کشور از دهه ۱۳۴۰، گرایش روزافزون [[محمدرضا پهلوی]] به [[استبداد]] و ازمیانبرداشتن مخالفان و منتقدان سیاسی مسالمتجو بود و ساواک مهمترین نقش را در این زمینه داشت.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۸۱.</ref> این سازمان با متمرکزکردن مأموران خود، در تمامی [[ادارات|ادارهها]]، کارخانهها و اتحادیههای کارگری، علاوه بر کنترل افکار عمومی، شخصیتها و سازمانها، اعضای خانواده سلطنتی، مقامات دربار، فرماندهان نظامی و افسران اداری، مشاغل حساس را نیز از طریق مستخدمان، رانندهها و کارمندان ردهپایین، تحت نظر داشت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۶۸.</ref> | ||
ساواک به کمک ایجاد ترس و بازداشتهای گروهی متعدد، این تصور را در ذهن عمومی مردم به وجود آورده بود که در تمامی بخشهای زندگی مردم و در همه جا حاضر و ناظر است.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۰۲.</ref> دروغپراکنیهای فراوان همچون اغراق در قدرت و تعدد خبرچینها و جاسوسهای ساواک، در ایجاد رعب و وحشت در دل مردم مؤثر بود؛ چنانکه در فضای بهوجودآمده، سخنگفتن از شاه و سیاست، حتی در میان اعضای خانواده، با ترس و تردید همراه بود و معمولاً از آن دوری میشد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۴–۹۵، دلانوآ، ساواک، ۱۲۶.</ref> پس از اظهار مخالفت [[امامخمینی]] با رژیم و شکلگیری نهضت، ساواک بهتدریج از صورت یک سازمان اطلاعاتی و ضد جاسوسی خارج شد و بخش عمدهای از آن به صورت پلیس مخفی، به مبارزه با مخالفان سیاسی رژیم پرداخت.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۵.</ref> توقیف خودسرانه مظنونان و زندانیماندن آنان برای مدت نامعلوم، محاکمه غیرعلنی و بدون حضور وکیل و با حضور عوامل ساواک یا ارتش، عادیبودن شکنجه در روند بازجویی، و رفتار خشونتآمیز با مخالفان رژیم، از روشهای معمول این سازمان بود.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۵؛ فوران، مقاومت شکننده، ۴۶۶.</ref> در این دوره زندانها با همکاری ساواک و شهربانی اداره میشد. شهربانی عمدتاً مسئول امور اداری و نگهبانی و حفاظت فیزیکی زندانها بود و دربارهٔ مسائل حساس امنیتی و ترکیب و بافت کلی زندانیان سیاسی، مذهبی و چریکی، ساواک تصمیمگیرنده و شهربانی مجری دستورهایی بود که آن سازمان صادر میکرد.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۸۹.</ref> | ساواک به کمک ایجاد ترس و بازداشتهای گروهی متعدد، این تصور را در ذهن عمومی مردم به وجود آورده بود که در تمامی بخشهای زندگی مردم و در همه جا حاضر و ناظر است.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۰۲.</ref> دروغپراکنیهای فراوان همچون اغراق در قدرت و تعدد خبرچینها و جاسوسهای ساواک، در ایجاد رعب و وحشت در دل مردم مؤثر بود؛ چنانکه در فضای بهوجودآمده، سخنگفتن از شاه و سیاست، حتی در میان اعضای خانواده، با ترس و تردید همراه بود و معمولاً از آن دوری میشد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۴–۹۵، دلانوآ، ساواک، ۱۲۶.</ref> پس از اظهار مخالفت [[امامخمینی]] با رژیم و شکلگیری نهضت، ساواک بهتدریج از صورت یک سازمان اطلاعاتی و ضد [[جاسوسی]] خارج شد و بخش عمدهای از آن به صورت پلیس مخفی، به مبارزه با مخالفان سیاسی رژیم پرداخت.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۵.</ref> توقیف خودسرانه مظنونان و زندانیماندن آنان برای مدت نامعلوم، محاکمه غیرعلنی و بدون حضور وکیل و با حضور عوامل ساواک یا ارتش، عادیبودن شکنجه در روند بازجویی، و رفتار خشونتآمیز با مخالفان رژیم، از روشهای معمول این سازمان بود.<ref>سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۹۵؛ فوران، مقاومت شکننده، ۴۶۶.</ref> در این دوره زندانها با همکاری ساواک و شهربانی اداره میشد. شهربانی عمدتاً مسئول امور اداری و نگهبانی و حفاظت فیزیکی زندانها بود و دربارهٔ مسائل حساس امنیتی و ترکیب و بافت کلی زندانیان سیاسی، مذهبی و چریکی، ساواک تصمیمگیرنده و شهربانی مجری دستورهایی بود که آن سازمان صادر میکرد.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۸۹.</ref> | ||
دربارهٔ تعداد دقیق زندانیان سیاسی دوران محمدرضا پهلوی، آگاهی دقیقی در دست نیست. محفلهای نزدیک به رژیم پهلوی همواره سعی در کمکردن این آمار داشتهاند و برخی محفلهای سیاسی، گاه این تعداد را تا صدهزار تن و بیشتر آوردهاند.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۳۱.</ref> منابعی هم این رقم را ۲۵۰۰۰ تن ثبت کردهاند.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۳۱.</ref> شکنجههای جسمی مانند سوزاندن قسمتهای مختلف بدن با کبریت و فندک، آویزانکردن به مدت طولانی، بیخوابیدادن، بستن دست و پا و زدن ضربات کابل بر پا و دیگر قسمتهای بدن، کشیدن ناخن، فروکردن سوزن به زیر ناخن، استفاده از دستگاه آپولو، بازکردن آب روی سر متهمان، بهصلیبکشیدن،<ref>سلیمی، شکنجه به روایت شکنجهگران ساواک، ۱۲۰.</ref> استفاده از شوک الکتریکی و حقنهکردن اشیای خارجی مثل بطری نوشابه<ref>ایرن برگر، ساواک دوست دژخیم غرب، ۲۳.</ref> بخشی از جنایتهای ساواک بود که مستقیماً جسم [[زندانیان سیاسی]] را هدف قرار میداد؛ بر همین اساس در سال ۱۳۵۳ رئیس سازمان عفو بینالملل اعلام کرد که هیچ کشوری به اندازه ایران در زمینه [[حقوق بشر]] بدسابقه نیست.<ref>بیل، شیر و عقاب، ۲۵۸؛ گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۳۲۳.</ref> مجموع فعالیتهای ساواک، در چند حوزه قابل بررسی است: | دربارهٔ تعداد دقیق زندانیان سیاسی دوران محمدرضا پهلوی، آگاهی دقیقی در دست نیست. محفلهای نزدیک به رژیم پهلوی همواره سعی در کمکردن این آمار داشتهاند و برخی محفلهای سیاسی، گاه این تعداد را تا صدهزار تن و بیشتر آوردهاند.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۳۱.</ref> منابعی هم این رقم را ۲۵۰۰۰ تن ثبت کردهاند.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۳۱.</ref> شکنجههای جسمی مانند سوزاندن قسمتهای مختلف بدن با کبریت و فندک، آویزانکردن به مدت طولانی، بیخوابیدادن، بستن دست و پا و زدن ضربات کابل بر پا و دیگر قسمتهای بدن، کشیدن ناخن، فروکردن سوزن به زیر ناخن، استفاده از دستگاه آپولو، بازکردن آب روی سر متهمان، بهصلیبکشیدن،<ref>سلیمی، شکنجه به روایت شکنجهگران ساواک، ۱۲۰.</ref> استفاده از شوک الکتریکی و حقنهکردن اشیای خارجی مثل بطری نوشابه<ref>ایرن برگر، ساواک دوست دژخیم غرب، ۲۳.</ref> بخشی از جنایتهای ساواک بود که مستقیماً جسم [[زندانیان سیاسی]] را هدف قرار میداد؛ بر همین اساس در سال ۱۳۵۳ رئیس سازمان عفو بینالملل اعلام کرد که هیچ کشوری به اندازه ایران در زمینه [[حقوق بشر]] بدسابقه نیست.<ref>بیل، شیر و عقاب، ۲۵۸؛ گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۳۲۳.</ref> مجموع فعالیتهای ساواک، در چند حوزه قابل بررسی است: | ||
=== کنترل مخالفان === | === کنترل مخالفان === | ||
ساواک برای حفظ و ثبات منافع دربار و با کمک سازمانهای گوناگون، گروههای مبارز و مخالفی را که ثبات رژیم و [[حکومت محمدرضا پهلوی]] را به خطر میانداختند، با روشهای مختلف سرکوب میکرد.<ref>بیل، شیر و عقاب، ۱۴۲.</ref> افزایش اقدامات مسلحانه در سال ۱۳۴۹ و پس از آن، ساواک را بیش از پیش به سوی بهرهگیری از شکنجه برد و این روند در تمام سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵، با شدت ادامه یافت.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۴۲.</ref> از مشهورترین روحانیانی که زیر شکنجههای ساواک قرار داشتند، میتوان از | ساواک برای حفظ و ثبات منافع دربار و با کمک سازمانهای گوناگون، گروههای مبارز و مخالفی را که ثبات رژیم و [[حکومت محمدرضا پهلوی]] را به خطر میانداختند، با روشهای مختلف سرکوب میکرد.<ref>بیل، شیر و عقاب، ۱۴۲.</ref> افزایش [[اقدامات مسلحانه]] در سال ۱۳۴۹ و پس از آن، ساواک را بیش از پیش به سوی بهرهگیری از شکنجه برد و این روند در تمام سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵، با شدت ادامه یافت.<ref>شاهدی، ساواک، ۶۴۲.</ref> از مشهورترین روحانیانی که زیر شکنجههای ساواک قرار داشتند، میتوان از سیدمحمدرضا سعیدی که در سال ۱۳۴۹ و [[حسین غفاری]] که در سال ۱۳۵۳ پس از تحمل شکنجههای جسمی و روحیِ بسیار به [[شهادت]] رسیدند ({{ببینید|متن=ببینید| سیدمحمدرضا سعیدی}}) و افراد دیگری مانند حسینعلی منتظری ({{ببینید|متن=ببینید|حسینعلی منتظری}}) و محمد منتظری ({{ببینید|متن=ببینید|محمد منتظری}})،<ref>شاهدی، ساواک، ۶۶۱–۶۶۲؛ منتظری، خاطرات، ۱/۳۳۳–۳۳۴، ۳۶۸، ۳۷۴ و ۳۷۶.</ref> و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی ({{ببینید|متن=ببینید|اکبر هاشمی رفسنجانی}}) نام برد. | ||
این سازمان پس از سرکوب گروههای چپ و فلجکردن بنیان جبهه ملی، به مقابله با روحانیان و گروههای مبارز اسلامی روی آورد و از آنجایی که از محبوبیت بالای روحانیان در میان مردم مطلع بود، سیاست سازش را از طریق اظهار محبت به روحانیان پیش گرفت؛ اما با آغاز [[نهضت امامخمینی]] این سیاست شکست خورد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۳۴–۳۵.</ref> ساواک در سال ۱۳۴۲ که فعالیت روحانیان مبارز گسترش یافت، سیاستهای گوناگونی همچون اقدام برای جذب روحانیان مخالف و در مرحله بعد، تقویت روحانیان موافقِ رژیم و تضعیف مخالفان، کنترل حوزه علمیه و هیئتهای مذهبی، سرکوب روحانیان، بهرهبرداری از آخوندهای درباری،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۶۴–۱۷۳.</ref> تلاش برای بدنامکردن علما و روحانیان مخالف رژیم با شیوههای مختلف و [[تحقیر]] و [[توهین]] به آنان را<ref>شاهدی، ساواک، ۳۷۲–۳۷۴.</ref> اجرا کرد. | این سازمان پس از سرکوب گروههای چپ و فلجکردن بنیان جبهه ملی، به مقابله با روحانیان و گروههای مبارز اسلامی روی آورد و از آنجایی که از محبوبیت بالای [[روحانیت|روحانیان]] در میان مردم مطلع بود، سیاست سازش را از طریق اظهار محبت به روحانیان پیش گرفت؛ اما با آغاز [[نهضت امامخمینی]] این سیاست شکست خورد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۳۴–۳۵.</ref> ساواک در سال ۱۳۴۲ که فعالیت روحانیان مبارز گسترش یافت، سیاستهای گوناگونی همچون اقدام برای جذب روحانیان مخالف و در مرحله بعد، تقویت روحانیان موافقِ رژیم و تضعیف مخالفان، کنترل [[حوزه علمیه]] و هیئتهای مذهبی، سرکوب روحانیان، بهرهبرداری از آخوندهای درباری،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۶۴–۱۷۳.</ref> تلاش برای بدنامکردن علما و روحانیان مخالف رژیم با شیوههای مختلف و [[تحقیر]] و [[توهین]] به آنان را<ref>شاهدی، ساواک، ۳۷۲–۳۷۴.</ref> اجرا کرد. | ||
امامخمینی معتقد بود، هدف از تأسیس ساواک در رژیم پهلوی، خدمت به رژیم، و ایجاد ترس و وحشت و مقابله با ملت بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۲۵–۳۲۶.</ref>؛ چنانکه به دلیل تبلیغات گسترده، ذهنیت مردم بر نفوذ و نیروی بیحد ساواک شکل گرفته بود و گمان میکردند هر سخنی علیه محمدرضا پهلوی حتی در داخل خانه، با پیامدهای سنگینی مواجه خواهد شد و به این ترتیب وحشت تا درون خانوادهها راه یافته بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۶ و ۱۳/۳۰۱.</ref> ایشان معتقد بود افرادی که برای عضویت در سازمان امنیت انتخاب میشوند، دین ندارند و رژیم تلاش میکند کسانی را در این کار بگمارد که مخالف [[دین]] باشند؛ اغلب مقامات بلندپایه ساواک نیز [[بهایی]] هستند؛ زیرا اگر [[شیعه]] باشند دست به چنین کارهایی نمیزنند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۱۸.</ref> امامخمینی از آنرو که اسرائیل به مأموران سازمان امنیت، آموزش شکنجه میداد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۰.</ref> این کشور را شریک جنایات پهلوی و ساواک معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref> | امامخمینی معتقد بود، هدف از تأسیس ساواک در رژیم پهلوی، خدمت به رژیم، و ایجاد ترس و وحشت و مقابله با ملت بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۲۵–۳۲۶.</ref>؛ چنانکه به دلیل تبلیغات گسترده، ذهنیت [[مردم]] بر نفوذ و نیروی بیحد ساواک شکل گرفته بود و گمان میکردند هر سخنی علیه محمدرضا پهلوی حتی در داخل خانه، با پیامدهای سنگینی مواجه خواهد شد و به این ترتیب وحشت تا درون خانوادهها راه یافته بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۶ و ۱۳/۳۰۱.</ref> ایشان معتقد بود افرادی که برای عضویت در سازمان امنیت انتخاب میشوند، [[دین]] ندارند و رژیم تلاش میکند کسانی را در این کار بگمارد که مخالف [[دین]] باشند؛ اغلب مقامات بلندپایه ساواک نیز [[بهایی]] هستند؛ زیرا اگر [[شیعه]] باشند دست به چنین کارهایی نمیزنند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۲۱۸.</ref> امامخمینی از آنرو که [[اسرائیل]] به مأموران سازمان امنیت، آموزش شکنجه میداد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۰.</ref> این کشور را شریک جنایات پهلوی و ساواک معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] همچنین با تشبیه ساواک به اداره تفتیش عقاید [[قرون وسطایی]] خاطرنشان کردهاست از نظر ساواک، [[ملت ایران]] یا باید بهطور کامل از نظر پهلوی، حتی اگر بر خلاف [[اسلام]] و مصالح مسلمانان باشد، پیروی کنند یا با انواع تهدید، اهانت، شکنجه و محرومیت از حقوق انسانی مواجه خواهند بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۰۰.</ref> ایشان با اوجگیری [[انقلاب اسلامی]]، ابهت ساواک را از دست رفته میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۶۰.</ref> و در آستانه پیروزی انقلاب، بر انحلال و محاکمه عوامل این سازمان غیر مردمی و عامل ظلم و تعدی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۹، ۲۴۸ و ۵/۷۰، ۴۷۵.</ref>؛ در عین حال پس از پیروزی با تذکر به مسئولان، برای رعایت موازین شرعی و اسلامی در برخورد با مخالفان و حتی عوامل ساواک، به اجتناب از تعرض به خانوادههای آنان توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۸.</ref> | [[امامخمینی]] همچنین با تشبیه ساواک به اداره تفتیش عقاید [[قرون وسطایی]] خاطرنشان کردهاست از نظر ساواک، [[ملت ایران]] یا باید بهطور کامل از نظر پهلوی، حتی اگر بر خلاف [[اسلام]] و مصالح مسلمانان باشد، پیروی کنند یا با انواع تهدید، اهانت، [[شکنجه]] و محرومیت از حقوق انسانی مواجه خواهند بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۰۰.</ref> ایشان با اوجگیری [[انقلاب اسلامی]]، ابهت ساواک را از دست رفته میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۶۰.</ref> و در آستانه پیروزی انقلاب، بر انحلال و محاکمه عوامل این سازمان غیر مردمی و عامل ظلم و تعدی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۹، ۲۴۸ و ۵/۷۰، ۴۷۵.</ref>؛ در عین حال پس از پیروزی با تذکر به مسئولان، برای رعایت موازین شرعی و اسلامی در برخورد با مخالفان و حتی عوامل ساواک، به اجتناب از تعرض به خانوادههای آنان توصیه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۸.</ref> | ||
=== کنترل رسانهها === | === کنترل رسانهها === | ||
ساواک علاوه بر نظارت و کنترل گروههای مخالف تلاش میکرد با کنترل رسانههای مختلف و سانسور اطلاعات، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. ازجمله برنامههای ساواک برای پیشبرد اهداف حکومت، دردستگرفتن رسانههای گروهی ازجمله [[رادیو]] و [[تلویزیون]] و سینماها، سانسور برنامهها و جلوگیری از هر گونه انتقاد به شخص پهلوی و حکومت و نیز کنترل و نظارت بر چاپ و نشر کتاب و مطبوعات بود.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۴–۹۵.</ref> پس از تأسیس [[حزب رستاخیز]] در سال ۱۳۵۴، ساواک مستقیماً بخش بزرگی از انتشارات ناشران بزرگ کشور را کنترل میکرد؛ در نتیجه در کمتر از سه سال، تعداد کتابهای منتشرشده از چهار هزار به هزار و سیصد عنوان کاهش یافت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۶.</ref> تشدید این کنترل و ادعای آزادی مطبوعات و رسانهها از سوی دولت، بهویژه پس از ایجاد فضای باز سیاسی، گروهی از نویسندگان را بر آن داشت تا در اعتراض به شایعهپراکنیها و اعمال سانسور در حد وسیع، ضمن نوشتن نامهای خطاب به نخستوزیر وقت، جمشید آموزگار، رعایت قانون اساسی و لغو کامل و فوری سانسور را درخواست کنند.<ref>سفری، قلم و سیاست، ۳/۶۲۱–۶۲۴.</ref> این نامه و نامههای بعدی، تلاش دولت برای تصفیه مطبوعات را به دنبال داشت.<ref>سفری، قلم و سیاست، ۳/۶۲۴–۶۲۷.</ref> | ساواک علاوه بر نظارت و کنترل گروههای مخالف تلاش میکرد با کنترل رسانههای مختلف و سانسور اطلاعات، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. ازجمله برنامههای ساواک برای پیشبرد اهداف حکومت، دردستگرفتن رسانههای گروهی ازجمله [[رادیو]] و [[تلویزیون]] و سینماها، سانسور برنامهها و جلوگیری از هر گونه انتقاد به شخص پهلوی و حکومت و نیز کنترل و نظارت بر چاپ و نشر کتاب و مطبوعات بود.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۴–۹۵.</ref> پس از تأسیس [[حزب رستاخیز]] در سال ۱۳۵۴، ساواک مستقیماً بخش بزرگی از انتشارات ناشران بزرگ کشور را کنترل میکرد؛ در نتیجه در کمتر از سه سال، تعداد کتابهای منتشرشده از چهار هزار به هزار و سیصد عنوان کاهش یافت.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۶.</ref> تشدید این کنترل و ادعای آزادی مطبوعات و رسانهها از سوی دولت، بهویژه پس از ایجاد فضای باز سیاسی، گروهی از نویسندگان را بر آن داشت تا در اعتراض به شایعهپراکنیها و اعمال سانسور در حد وسیع، ضمن نوشتن نامهای خطاب به نخستوزیر وقت، جمشید آموزگار، رعایت قانون اساسی و لغو کامل و فوری سانسور را درخواست کنند.<ref>سفری، قلم و سیاست، ۳/۶۲۱–۶۲۴.</ref> این نامه و نامههای بعدی، تلاش دولت برای تصفیه مطبوعات را به دنبال داشت.<ref>سفری، قلم و سیاست، ۳/۶۲۴–۶۲۷.</ref> | ||
[[امامخمینی]] با اشاره به خفقان و محدودیت شدید رادیو، تلویزیون و مطبوعات در رژیم پهلوی، این رسانهها را تحت سیطره ساواک و تنها صدای رژیم و موجب تقویت طاغوت و دورنگاهداشتن مردم از مسائل اصلی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹؛ ۶/۳۹۸؛ ۱۰/۴۲۵ و ۱۲/۴۳۹.</ref> و با اعتقاد بر اینکه سلب آزادی مطبوعات، سند عقبافتادگی رژیم است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> خواستار خروج مطبوعات از نظارت و سیطره این سازمان شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۰.</ref> در عین حال ایشان معتقد بود بر مبنای اصل «الخائن خائف»، رژیم جرئت آزادیدادن به مطبوعات و رسانهها را ندارد؛ زیرا این آزادی موجب برملاشدن جرمهای دولت و [[محمدرضا پهلوی]] خواهد شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|رادیو|تلویزیون|مطبوعات}}). | [[امامخمینی]] با اشاره به خفقان و محدودیت شدید رادیو، تلویزیون و [[مطبوعات]] در رژیم پهلوی، این رسانهها را تحت سیطره ساواک و تنها صدای رژیم و موجب تقویت طاغوت و دورنگاهداشتن مردم از مسائل اصلی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹؛ ۶/۳۹۸؛ ۱۰/۴۲۵ و ۱۲/۴۳۹.</ref> و با اعتقاد بر اینکه سلب آزادی مطبوعات، سند عقبافتادگی رژیم است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> خواستار خروج مطبوعات از نظارت و سیطره این سازمان شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۰.</ref> در عین حال ایشان معتقد بود بر مبنای اصل «الخائن خائف»، رژیم جرئت آزادیدادن به مطبوعات و رسانهها را ندارد؛ زیرا این آزادی موجب برملاشدن جرمهای دولت و [[محمدرضا پهلوی]] خواهد شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۵.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|رادیو|تلویزیون|مطبوعات}}). | ||
=== کنترل حوزه و حمایت روحانینماها === | === کنترل حوزه و حمایت روحانینماها === | ||
در تمام سالهای دهه ۱۳۳۰ که رژیم پهلوی هنوز تصور روشنی از قدرت روحانیان در کشور نداشت و فاقد شیوه روشمندی برای مقابله با آنان بود،<ref>شاهدی، ساواک، ۲۸۵.</ref> [[حوزههای علمیه]] به مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]]، در حال تثبیت و توسعه نظام علمی، فرهنگی و اجتماعی خود بودند و نشانههایی آشکار از تربیت و بالندگی نسل جدیدی از علما و روحانیان مبارز به چشم میخورد.<ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱/۳۰–۳۱.</ref> در آغاز دهه ۱۳۴۰ بهویژه پس از [[قیام پانزده خرداد]] و [[تبعید امامخمینی]] که روحانیان به یکی از مهمترین مخالفان سیاسی حکومت تبدیل شدند، توجه و مراقبت ساواک نیز به روحانیت بیش از پیش شد. این سازمان در طول سالهای بعد، سعی داشت با برنامههای مختلف ازجمله دردستگرفتن [[اوقاف]]، آزمونگرفتن از [[طلاب]]، جلوگیری از انتشار کتابهای مذهبی، زیر نظر گرفتن [[مراسم عزاداری]]، واعظان، سخنرانیها و مانند آن، به تضعیف موقعیت روحانیت در جامعه بپردازد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۶۲.</ref> نگرانی ساواک از پیامدهای سوء توجهنکردن شخصیتهای مهم سیاسی به ارزشهای اسلامی موجب شد تا مقامات این سازمان ضمن توصیه به اولیای امور برای پایبندی به شعائر اسلامی بهویژه در ایام ویژه مذهبی<ref>مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۲۷ و ۱۴۰–۱۴۱.</ref>؛ در رویارویی با علما به روشهای مسالمتآمیز و عوامفریبانه و طرفداری ظاهری از [[اسلام]] و ارزشهای دینی روی آورند.<ref>مرکز بررسی اسناد، ۱/۲۰۸–۲۰۹.</ref> | در تمام سالهای دهه ۱۳۳۰ که رژیم پهلوی هنوز تصور روشنی از قدرت روحانیان در کشور نداشت و فاقد شیوه روشمندی برای مقابله با آنان بود،<ref>شاهدی، ساواک، ۲۸۵.</ref> [[حوزههای علمیه]] به مرجعیت [[سیدحسین بروجردی]]، در حال تثبیت و توسعه نظام علمی، فرهنگی و اجتماعی خود بودند و نشانههایی آشکار از تربیت و بالندگی نسل جدیدی از علما و روحانیان مبارز به چشم میخورد.<ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱/۳۰–۳۱.</ref> در آغاز دهه ۱۳۴۰ بهویژه پس از [[قیام پانزده خرداد]] و [[تبعید امامخمینی]] که روحانیان به یکی از مهمترین مخالفان سیاسی حکومت تبدیل شدند، توجه و مراقبت ساواک نیز به [[روحانیت]] بیش از پیش شد. این سازمان در طول سالهای بعد، سعی داشت با برنامههای مختلف ازجمله دردستگرفتن [[اوقاف]]، آزمونگرفتن از [[طلاب]]، جلوگیری از انتشار کتابهای مذهبی، زیر نظر گرفتن [[مراسم عزاداری]]، واعظان، سخنرانیها و مانند آن، به تضعیف موقعیت روحانیت در [[جامعه]] بپردازد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۶۲.</ref> نگرانی ساواک از پیامدهای سوء توجهنکردن شخصیتهای مهم سیاسی به ارزشهای اسلامی موجب شد تا مقامات این سازمان ضمن توصیه به اولیای امور برای پایبندی به شعائر اسلامی بهویژه در ایام ویژه مذهبی<ref>مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۲۷ و ۱۴۰–۱۴۱.</ref>؛ در رویارویی با علما به روشهای مسالمتآمیز و عوامفریبانه و طرفداری ظاهری از [[اسلام]] و ارزشهای دینی روی آورند.<ref>مرکز بررسی اسناد، ۱/۲۰۸–۲۰۹.</ref> | ||
یکی از اقدامات ساواک در این دوره، تلاش برای ایجاد اختلاف میان علما و بهرهبردن از وجود برخی روحانیان طرفدار حکومت، بر ضد علما و روحانیان مخالف رژیم بود. میزان ارتباط و همکاری این گروه از روحانیان با ساواک و رژیم پهلوی متفاوت بود. برخی ارتباطی نزدیک و آشکار داشتند و برخی میانهروتر بودند و ارتباط گروهی نیز کاملاً پنهانی بود.<ref>شاهدی، ساواک، ۲۸۶ و ۳۶۸–۳۶۹.</ref> در تمام دوران اوجگیری [[نهضت اسلامی ایران]]، ساواک همواره بر ضرورت تقویت روحانیان طرفدار حکومت تأکید میکرد.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۶۹.</ref> | یکی از اقدامات ساواک در این دوره، تلاش برای ایجاد اختلاف میان علما و بهرهبردن از وجود برخی روحانیان طرفدار حکومت، بر ضد علما و روحانیان مخالف رژیم بود. میزان ارتباط و همکاری این گروه از روحانیان با ساواک و رژیم پهلوی متفاوت بود. برخی ارتباطی نزدیک و آشکار داشتند و برخی میانهروتر بودند و ارتباط گروهی نیز کاملاً پنهانی بود.<ref>شاهدی، ساواک، ۲۸۶ و ۳۶۸–۳۶۹.</ref> در تمام دوران اوجگیری [[نهضت اسلامی ایران]]، ساواک همواره بر ضرورت تقویت روحانیان طرفدار حکومت تأکید میکرد.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۶۹.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=== کنترل دانشگاه === | === کنترل دانشگاه === | ||
از آنجا که ساواک فعالیتهای سیاسی دانشگاهها را در برابر حکومت پرخطر میدید، اقدامات بسیاری علیه دانشگاهها انجام داد.<ref>پیام دانشجویان، اعلامیه نهضت رادیکال ایران، ۵.</ref> با آغاز [[نهضت اسلامی]] در سال ۱۳۴۱ و گرایش دانشجویان به اسلام و روحانیان و [[رهبری امامخمینی]]، فعالیتهای ساواک نیز اوج گرفت. زیر نظر قراردادن و کنترل دانشجویانِ وابسته به گروههای ملی و اخراج و آزار دانشجویان وابسته به گروههای اسلامی،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> همچنین قطع کمکهزینه این دسته از [[دانشجویان]]،<ref>بایگانی مرکز اسناد، سند شماره۲۰/۳۲۱۲۷ ه۱۲–۷/۱۰/۱۳۵۳ش.</ref> ازجمله اقداماتی بود که سازمان امنیت برای جلوگیری از هر گونه فعالیت ضد حکومتی انجام میداد. یکی از مقاطع حساس در دانشگاه که ساواک توجه ویژه به آن داشت، و حتی آشکارا موجب تعطیلی دانشگاه و ممانعت از حضور دانشجویان در دانشگاه میشد، برگزاری مراسم سالگرد ۱۶ [[آذر]] بود که همواره اعتراضهای دانشجویی را شدت میبخشید.<ref>وزارت فرهنگ و ارشاد، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ۱/۴۲۷–۴۴۴.</ref> همچنین در سالهای فعالیت ساواک، بسیاری از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها، به دلیل مخالفت سیاسی با رژیم، از دانشگاه اخراج و بهتعبیری تصفیه شدند.<ref>شاهدی، ساواک، ۴۴۷.</ref> | از آنجا که ساواک فعالیتهای سیاسی دانشگاهها را در برابر حکومت پرخطر میدید، اقدامات بسیاری علیه [[دانشگاهها]] انجام داد.<ref>پیام دانشجویان، اعلامیه نهضت رادیکال ایران، ۵.</ref> با آغاز [[نهضت اسلامی]] در سال ۱۳۴۱ و گرایش [[دانشجویان]] به اسلام و روحانیان و [[رهبری امامخمینی]]، فعالیتهای ساواک نیز اوج گرفت. زیر نظر قراردادن و کنترل دانشجویانِ وابسته به گروههای ملی و اخراج و آزار دانشجویان وابسته به گروههای اسلامی،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> همچنین قطع کمکهزینه این دسته از [[دانشجویان]]،<ref>بایگانی مرکز اسناد، سند شماره۲۰/۳۲۱۲۷ ه۱۲–۷/۱۰/۱۳۵۳ش.</ref> ازجمله اقداماتی بود که سازمان امنیت برای جلوگیری از هر گونه فعالیت ضد حکومتی انجام میداد. یکی از مقاطع حساس در دانشگاه که ساواک توجه ویژه به آن داشت، و حتی آشکارا موجب تعطیلی دانشگاه و ممانعت از حضور دانشجویان در دانشگاه میشد، برگزاری مراسم سالگرد ۱۶ [[آذر]] بود که همواره اعتراضهای دانشجویی را شدت میبخشید.<ref>وزارت فرهنگ و ارشاد، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ۱/۴۲۷–۴۴۴.</ref> همچنین در سالهای فعالیت ساواک، بسیاری از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها، به دلیل مخالفت سیاسی با رژیم، از دانشگاه اخراج و بهتعبیری تصفیه شدند.<ref>شاهدی، ساواک، ۴۴۷.</ref> | ||
اوج سرکوبگری ساواک در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران و اطراف آن اتفاق افتاد. در این روز صدها تن از دانشجویان به دست ساواک و دیگر نیروهای امنیتی و انتظامی، مورد حمله قرار گرفته و مجروح شدند و گروهی نیز به شهادت رسیدند. در این واقعه، ساواک به دلیل نقشی که در کشتار دانشجویان داشت، بیش از پیش مورد سرزنش مخالفان حکومت در داخل و خارج کشور قرار گرفت.<ref>شاهدی، ساواک، ۴۵۵؛ مرکز بررسی اسناد، ۱۵/۸۶، ۱۱۶ و ۳۹۲.</ref> هرچند دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای پایتخت، در رأس مخالفان دانشجویی حکومت قرار داشتند، اما گزارشهای ساواک نشان میدهد، مخالفت با رژیم در دانشگاههای دیگر شهرهای ایران نیز گسترش یافته بود و بازداشتهای گسترده ساواک نیز نتوانسته بود از موج مخالفتها بکاهد.<ref>← وزارت فرهنگ و ارشاد، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ۱/۴۲۷–۴۴۴.</ref> | اوج سرکوبگری ساواک در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران و اطراف آن اتفاق افتاد. در این روز صدها تن از دانشجویان به دست ساواک و دیگر نیروهای امنیتی و انتظامی، مورد حمله قرار گرفته و مجروح شدند و گروهی نیز به [[شهادت]] رسیدند. در این واقعه، ساواک به دلیل نقشی که در کشتار دانشجویان داشت، بیش از پیش مورد سرزنش مخالفان حکومت در داخل و خارج کشور قرار گرفت.<ref>شاهدی، ساواک، ۴۵۵؛ مرکز بررسی اسناد، ۱۵/۸۶، ۱۱۶ و ۳۹۲.</ref> هرچند دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای پایتخت، در رأس مخالفان دانشجویی حکومت قرار داشتند، اما گزارشهای ساواک نشان میدهد، مخالفت با رژیم در دانشگاههای دیگر شهرهای ایران نیز گسترش یافته بود و بازداشتهای گسترده ساواک نیز نتوانسته بود از موج مخالفتها بکاهد.<ref>← وزارت فرهنگ و ارشاد، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ۱/۴۲۷–۴۴۴.</ref> | ||
امامخمینی با اعتقاد بر لزوم آزادی در محیط [[علم]]، آزادی و | امامخمینی با اعتقاد بر لزوم آزادی در محیط [[علم]]، [[آزادی]] و استقلالِ دانشگاه و دانشگاهیان را موجب رشد و ترقی کشور میشمرد؛ این در حالی بود که از نظر ایشان چیرگی ساواک و نظارت شدید آن بر دانشگاه، قدرت انتقاد و اظهار نظر را از دانشگاهیان گرفته بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۷.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|دانشگاه}}). ایشان هراس رژیم پهلوی از تربیت افراد مصلح در دانشگاه را مهمترین دلیل کنترل شدید دانشگاه در این دوره میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۰.</ref> ایشان پیشتر با انتقاد شدید از طرح ساواک برای تأسیس دانشگاه اسلامی در [[مشهد]]، این طرح را بسیار خطرناک و تلاش برای مقابله با [[اسلام]] به دست اسلام شمرده و ضمن تهدید کسانی که وارد این دانشگاه میشوند، آنان را بدتر و مضرتر از اعضای ساواک به حال اسلام دانسته و بر مقابله ملت با آنان که معاند با اسلام خواندشان، تأکید کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۱.</ref> | ||
=== کنترل افکار عمومی === | === کنترل افکار عمومی === | ||
یکی از ترفندهای ساواک برای مقابله با انقلاب، جریانسازیهای گوناگون و مشغولکردن مبارزان به مسائل فرعی و ایجاد درگیریهای داخلی بود. امامخمینی با اشاره به این ترفند ساواک، غائلههایی مانند کتاب شهید جاوید، قتل سیدابوالحسن شمسآبادی و کشمکشها دربارهٔ [[علی شریعتی]] را که هر از چند گاهی در زمانهای معین مثل [[ماه رمضان]] یا [[ماه محرم]] که زمان تبلیغ روحانیت و افشاگری علیه رژیم بود، برپا میشد، از این دست ترفندها میدانست و معتقد بود ساواک با این ترفند تلاش میکند با تقسیم طلاب و روحانیان به دو گروه مخالف و موافق و درگیری آنان با یکدیگر، ذهنها را از قیام و مبارزه علیه رژیم که مسئله اصلی بود، منحرف کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۱–۴۲.</ref> | یکی از ترفندهای ساواک برای مقابله با انقلاب، جریانسازیهای گوناگون و مشغولکردن مبارزان به مسائل فرعی و ایجاد درگیریهای داخلی بود. [[امامخمینی]] با اشاره به این ترفند ساواک، غائلههایی مانند کتاب شهید جاوید، قتل [[سیدابوالحسن شمسآبادی]] و کشمکشها دربارهٔ [[علی شریعتی]] را که هر از چند گاهی در زمانهای معین مثل [[ماه رمضان]] یا [[ماه محرم]] که زمان تبلیغ روحانیت و افشاگری علیه رژیم بود، برپا میشد، از این دست ترفندها میدانست و معتقد بود ساواک با این ترفند تلاش میکند با تقسیم طلاب و روحانیان به دو گروه مخالف و موافق و درگیری آنان با یکدیگر، ذهنها را از قیام و مبارزه علیه رژیم که مسئله اصلی بود، منحرف کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۱–۴۲.</ref> | ||
درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] فرزند امامخمینی در سال ۱۳۵۶ و برگزاری مراسم بزرگداشت در شهرهای مختلف ایران که بهروشنی زمینه بسیج کلی و هماهنگی نیروهای مبارز علیه رژیم را فراهم کرد و مخالفت با رژیم را به اوج رساند، همچنین گزارشهای ساواک در این موضوع به [[محمدرضا پهلوی]]، موجب انتشار مقالهای به دستور وی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در [[روزنامه اطلاعات]] در ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ شد. انتشار این مقاله که با هدف بدنامکردن امامخمینی و دیگر روحانیان مبارز در افکار عمومی و دربردارنده اهانت به ایشان بود، خشم مردم [[قم]] و محافل مذهبی را در پی داشت و موجب اوجگیری مخالفتها و [[تظاهرات]] در شهرهای مختلف شد<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۳۹۸–۴۰۶ و ۴۱۰–۴۱۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|نوزده دی}}). | درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] فرزند امامخمینی در سال ۱۳۵۶ و برگزاری مراسم بزرگداشت در شهرهای مختلف ایران که بهروشنی زمینه بسیج کلی و هماهنگی نیروهای مبارز علیه رژیم را فراهم کرد و مخالفت با رژیم را به اوج رساند، همچنین گزارشهای ساواک در این موضوع به [[محمدرضا پهلوی]]، موجب انتشار مقالهای به دستور وی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در [[روزنامه اطلاعات]] در ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ شد. انتشار این مقاله که با هدف بدنامکردن امامخمینی و دیگر روحانیان مبارز در افکار عمومی و دربردارنده اهانت به ایشان بود، خشم مردم [[قم]] و محافل مذهبی را در پی داشت و موجب اوجگیری مخالفتها و [[تظاهرات]] در شهرهای مختلف شد<ref>ثابتی، در دامگه حادثه، ۳۹۸–۴۰۶ و ۴۱۰–۴۱۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|نوزده دی}}). | ||
== اقدامهای ساواک بر ضد امامخمینی == | == اقدامهای ساواک بر ضد امامخمینی == | ||
نخستین سند تحلیلی ساواک از [[حوزه علمیه قم]] که در [[اسفند]] ۱۳۳۵ تهیه شده، امامخمینی را کسی معرفی میکند که بیشترین تعداد شاگرد را دارد (حدود ۵۰۰ تن) و از نظر درس، دارای اهمیت است<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۳۸–۳۹.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}}). مبارزه آشکار امامخمینی با [[رژیم پهلوی]]، در مخالفت با [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در ۱۶ [[مهر]] ۱۳۴۱ آغاز شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲–۴۳.</ref> هوشیاری ایشان در برابر مسائلی مانند [[انقلاب سفید]] محمدرضا پهلوی و مخالفت با همهپرسی آن،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۱–۱۸۸.</ref> محکومکردن حمله ساواک به [[مدرسه فیضیه]] در دوم [[فروردین]] ۱۳۴۲<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۱.</ref> و صدور اعلامیههای متعدد ازجمله اعلامیه ۲۲ [[اسفند]] ۱۳۴۱ در خصوص اعلام [[عزای عمومی]] و عیدنداشتن روحانیت در [[نوروز]] سال ۱۳۴۲،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶.</ref> ایشان را در رأس [[رهبری نهضت]] قرار داد. | نخستین سند تحلیلی ساواک از [[حوزه علمیه قم]] که در [[اسفند]] ۱۳۳۵ تهیه شده، امامخمینی را کسی معرفی میکند که بیشترین تعداد شاگرد را دارد (حدود ۵۰۰ تن) و از نظر درس، دارای اهمیت است<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۳۸–۳۹.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}}). مبارزه آشکار امامخمینی با [[رژیم پهلوی]]، در مخالفت با [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در ۱۶ [[مهر]] ۱۳۴۱ آغاز شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲–۴۳.</ref> هوشیاری ایشان در برابر مسائلی مانند [[انقلاب سفید]] محمدرضا پهلوی و مخالفت با همهپرسی آن،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۱–۱۸۸.</ref> محکومکردن حمله ساواک به [[مدرسه فیضیه]] در دوم [[فروردین]] ۱۳۴۲<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۱.</ref> و صدور اعلامیههای متعدد ازجمله اعلامیه ۲۲ [[اسفند]] ۱۳۴۱ در خصوص اعلام [[عزای عمومی]] و عیدنداشتن [[روحانیت]] در [[نوروز]] سال ۱۳۴۲،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶.</ref> ایشان را در رأس [[رهبری نهضت]] قرار داد. | ||
طبق گزارشی که ساواک، از زندگی و [[شخصیت امامخمینی]] تدوین کردهاست، ایشان، فردی با قدرت بیان بسیار بالا، خیلی مؤدب، کمی تندمزاج، [[شجاعت|شجاع]]، متین، باسواد، اجتماعی، بیتکبر، کمحرف و باهوش معرفی شدهاست که خوب حرف میزند و با وجود داشتن روحیه | طبق گزارشی که ساواک، از زندگی و [[شخصیت امامخمینی]] تدوین کردهاست، ایشان، فردی با قدرت بیان بسیار بالا، خیلی مؤدب، کمی تندمزاج، [[شجاعت|شجاع]]، متین، باسواد، اجتماعی، بیتکبر، کمحرف و باهوش معرفی شدهاست که خوب حرف میزند و با وجود داشتن روحیه [[مشروطه|مشروطهخواهی]]، با دستجات سیاسی، ارتباطی ندارد؛ به هیچوجه [[وجوه شرعی]] نمیگیرد و در زندگی بسیار [[سادهزیستی|ساده]] و قانع است. این گزارش تأکید میکند، مبارزات و اقدامات اخیر «آیتالله خمینی» که در مخالفت با دولت انجام شد، ایشان را که جزو یکی از چند [[مرجع تقلید]] مطرح بود، در نظر اکثریت قریببهاتفاق مردم، به مرد اول روحانیت و سیاست در ایران تبدیل کردهاست و به دلیل نفوذ بسیار زیاد ایشان، هیچ روحانی قمی حق اعتراض به ایشان را ندارد و در صورت اعتراض، مردم از وی رویگردان میشوند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۳۸۳–۳۸۴.</ref> | ||
ساواک در آغاز با مراقبت، پروندهسازی و تلاش در پراکندهکردن پیروان امامخمینی با فعالیتهای ایشان مقابله کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۸.</ref> گزارشهای پیوسته مأموران ساواک، که با نفوذ در جلسات یا از طریق خبرگیری از کسانی که در جلسات حضور داشتند، تنظیم میشد، نشانه حساسیت ویژه ساواک بر عملکرد و سخنان امامخمینی است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۵۱۱–۵۲۵.</ref> ادامه مخالفتهای امامخمینی با رژیم، بهویژه موضعگیری علیه [[لایحه کاپیتولاسیون]]، منجر به بازداشت و تبعید ایشان در ۱۳ [[آبان]] ۱۳۴۳ به ترکیه شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۷۸.</ref> ادامه اعتراضهای مردم و همچنین اراده و تلاش ساواک در بهحاشیهبردن شخصیت علمی امامخمینی، موجب تبعید ایشان به [[عراق]] شد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۴۲–۱۴۳.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}}). | ساواک در آغاز با مراقبت، پروندهسازی و تلاش در پراکندهکردن پیروان امامخمینی با فعالیتهای ایشان مقابله کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۸۸.</ref> گزارشهای پیوسته مأموران ساواک، که با نفوذ در جلسات یا از طریق خبرگیری از کسانی که در جلسات حضور داشتند، تنظیم میشد، نشانه حساسیت ویژه ساواک بر عملکرد و سخنان امامخمینی است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۵۱۱–۵۲۵.</ref> ادامه مخالفتهای امامخمینی با رژیم، بهویژه موضعگیری علیه [[لایحه کاپیتولاسیون]]، منجر به بازداشت و [[تبعید امامخمینی|تبعید]] ایشان در ۱۳ [[آبان]] ۱۳۴۳ به ترکیه شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۷۸.</ref> ادامه اعتراضهای مردم و همچنین اراده و تلاش ساواک در بهحاشیهبردن شخصیت علمی امامخمینی، موجب تبعید ایشان به [[عراق]] شد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۴۲–۱۴۳.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}}). | ||
احساس خطر رژیم پهلوی از گسترش ارتباط علما و روحانیان و دیگر گروههای مبارز با امامخمینی در عراق،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۹۲.</ref> موجب شد ساواک، برای کنترل اوضاع طرحی ارائه و اجرا کند. این طرح شامل این موارد میشد: | احساس خطر رژیم پهلوی از گسترش ارتباط علما و روحانیان و دیگر گروههای مبارز با امامخمینی در عراق،<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۱۹۲.</ref> موجب شد ساواک، برای کنترل اوضاع طرحی ارائه و اجرا کند. این طرح شامل این موارد میشد: | ||
# تحت نظر قراردادن و کنترل امامخمینی. | # تحت نظر قراردادن و کنترل امامخمینی. | ||
# تبلیغ بر ضد امامخمینی ازجمله شایعه ارتباط با [[کمونیست]]ها<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۸۵–۳۸۹.</ref> یا شایعه بهاییشدن امامخمینی؛ چنانکه در اسناد ساواک در سال ۱۳۵۴، چندین گزارش دربارهٔ برنامهریزی و اقدام ساواک به تهیه، چاپ و توزیع اعلامیهای با عنوان اعلامیه اتحادیه دانشجویان ایرانی در لبنان، آمدهاست. این اعلامیه که در شمارگان زیاد منتشر و توزیع شد، امامخمینی را در واقع به دلیل مخالفت با عضویت در [[حزب رستاخیز]]، همصدا با بهائیان دانسته و حتی ایشان را [[بهائی]] خواندهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۲۱۲، ۲۱۵ و ۲۲۰–۲۲۳.</ref> | # [[تبلیغات|تبلیغ]] بر ضد امامخمینی ازجمله شایعه ارتباط با [[کمونیست]]ها<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۸۵–۳۸۹.</ref> یا شایعه بهاییشدن امامخمینی؛ چنانکه در اسناد ساواک در سال ۱۳۵۴، چندین گزارش دربارهٔ برنامهریزی و اقدام ساواک به تهیه، چاپ و توزیع اعلامیهای با عنوان اعلامیه اتحادیه دانشجویان ایرانی در لبنان، آمدهاست. این اعلامیه که در شمارگان زیاد منتشر و توزیع شد، امامخمینی را در واقع به دلیل مخالفت با عضویت در [[حزب رستاخیز]]، همصدا با [[بهائیان]] دانسته و حتی ایشان را [[بهائی]] خواندهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۲۱۲، ۲۱۵ و ۲۲۰–۲۲۳.</ref> | ||
# ایجاد تفرقه و دامنزدن به آن از راههای مختلف؛ برای نمونه پس از انتشار کتاب شهید جاوید، برخلاف توصیه کارگزاران امنیتی، مبنی بر ضرورت جمعآوری این کتاب، مقامات ساواک جمعآوری آن را به مصلحت ندانسته و با توجه به قتل [[سیدابوالحسن شمسآبادی]]، کمک به توزیع بیشتر آن همراه با تبلیغات منفی را درخواست کردند<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۳ و ۱۵/۶۵–۶۷.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|سیدمهدی هاشمی}}). | # ایجاد تفرقه و دامنزدن به آن از راههای مختلف؛ برای نمونه پس از انتشار کتاب شهید جاوید، برخلاف توصیه کارگزاران امنیتی، مبنی بر ضرورت جمعآوری این کتاب، مقامات ساواک جمعآوری آن را به مصلحت ندانسته و با توجه به قتل [[سیدابوالحسن شمسآبادی]]، کمک به توزیع بیشتر آن همراه با تبلیغات منفی را درخواست کردند<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۳ و ۱۵/۶۵–۶۷.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|سیدمهدی هاشمی}}). | ||
# تبلیغ برای شناسایی [[نمایندگان امامخمینی]] و جلوگیری از فرستادن وجوه شرعی برای ایشان.<ref>بایگانی مرکز اسناد، سند شماره۲۰/۳۲۱۲۷ ه۱۲–۷/۱۰/۱۳۵۳ش؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۴۴۵، ۴۴۷، ۴۵۰ و ۱۷/۱۷۳–۲۱۸.</ref> | # تبلیغ برای شناسایی [[نمایندگان امامخمینی]] و جلوگیری از فرستادن وجوه شرعی برای ایشان.<ref>بایگانی مرکز اسناد، سند شماره۲۰/۳۲۱۲۷ ه۱۲–۷/۱۰/۱۳۵۳ش؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۴۴۵، ۴۴۷، ۴۵۰ و ۱۷/۱۷۳–۲۱۸.</ref> | ||
# کنترل و جلوگیری از چاپ و توزیع [[سخنرانی]]ها، اعلامیهها و [[آثار امامخمینی]] و هر مطلبی که مربوط به ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۱۶.</ref> | # کنترل و جلوگیری از چاپ و توزیع [[سخنرانی]]ها، [[اعلامیههای امامخمینی|اعلامیهها]] و [[آثار امامخمینی]] و هر مطلبی که مربوط به ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۱۶.</ref> | ||
# حساسیت و پیگیری دربارهٔ چاپ، فروش یا نصب عکس امامخمینی در مکانهای مختلف یا استفاده به عنوان کارت تبریک و نیز چاپ عکس ایشان روی خودکار و بشقاب.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۱۲۴–۱۳۱، ۱۴۶–۱۴۸، ۱۶۷–۱۶۹، ۱۷۲، ۲۸۴، ۲۸۸، ۲۹۲ و ۴۱۴–۴۱۹.</ref> | # حساسیت و پیگیری دربارهٔ چاپ، فروش یا نصب عکس امامخمینی در مکانهای مختلف یا استفاده به عنوان کارت تبریک و نیز چاپ عکس ایشان روی خودکار و بشقاب.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۱۲۴–۱۳۱، ۱۴۶–۱۴۸، ۱۶۷–۱۶۹، ۱۷۲، ۲۸۴، ۲۸۸، ۲۹۲ و ۴۱۴–۴۱۹.</ref> | ||
# جلوگیری از انتشار و توزیع کتابهای [[رساله توضیح المسائل]] و [[تحریر الوسیله]] امامخمینی.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۱۷۰–۱۷۱، ۵۸۱–۵۸۳، ۵۹۶–۵۹۹ و ۶۰۴–۶۰۸.</ref> | # جلوگیری از انتشار و توزیع کتابهای [[رساله توضیح المسائل]] و [[تحریر الوسیله]] امامخمینی.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۶/۱۷۰–۱۷۱، ۵۸۱–۵۸۳، ۵۹۶–۵۹۹ و ۶۰۴–۶۰۸.</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
این سازمان حتی پس از آنکه از پخت نان جو به وسیله یکی از نانواهای دوستدار امامخمینی در قم و ارسال آن به [[نجف]]، خبر یافت، دستور قطع سهمیه آرد این نانوا را صادر کرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۵/۶۲۶–۶۲۷.</ref> و شایعه پخت و توزیع سوهان «آقا» یا سوهان «خمینی» در قم را با حساسیت پیگیری کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۴/۱۱۰–۱۱ و ۱۳۸.</ref> | این سازمان حتی پس از آنکه از پخت نان جو به وسیله یکی از نانواهای دوستدار امامخمینی در قم و ارسال آن به [[نجف]]، خبر یافت، دستور قطع سهمیه آرد این نانوا را صادر کرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۵/۶۲۶–۶۲۷.</ref> و شایعه پخت و توزیع سوهان «آقا» یا سوهان «خمینی» در قم را با حساسیت پیگیری کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۴/۱۱۰–۱۱ و ۱۳۸.</ref> | ||
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] اسنادی که از ساواک دربارهٔ [[مبارزات امامخمینی]] به جای مانده بود، جمعآوری و در سال ۱۳۸۶ به دست | پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] اسنادی که از ساواک دربارهٔ [[مبارزات امامخمینی]] به جای مانده بود، جمعآوری و در سال ۱۳۸۶ به دست [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] در ۲۲ جلد منتشر شدهاست. | ||
:{{ببینید|اسناد به روایت ساواک}} | :{{ببینید|اسناد به روایت ساواک}} | ||