پرش به محتوا

فیض اقدس و مقدس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
فیض به معنای زیادی آب است، به ‌گونه‌ای که از اطرافش جاری باشد؛<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۷/۲۱۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ۴/۲۲۴.</ref> همچنین به معنای بخشش و عطا نیز آمده است.<ref>زمخشری، اساس البلاغه، ۴۸۷؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۰/۱۵۲۲۲.</ref> فیض در منابع فلسفی و عرفانی در چند معنا به‌کار رفته است: القای الهی،<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، ۱/۲۵۷ و ۲/۱۲۹۳.</ref> جود و بخشش الهی(<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۵۴.</ref> و تجلی فعل فاعل دایم‌الفعل که پیوسته و همیشه بدون دریافت عوض و غرضی انجام می‌شود.<ref>ابن‌سینا، تعلیقات، ۹۳؛ اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۳/۱۹۶؛ قونوی، مفتاح الغیب، ۴۴.</ref>  
فیض به معنای زیادی آب است، به ‌گونه‌ای که از اطرافش جاری باشد؛<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۷/۲۱۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ۴/۲۲۴.</ref> همچنین به معنای بخشش و عطا نیز آمده است.<ref>زمخشری، اساس البلاغه، ۴۸۷؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۰/۱۵۲۲۲.</ref> فیض در منابع [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] در چند معنا به‌کار رفته است: القای الهی،<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، ۱/۲۵۷ و ۲/۱۲۹۳.</ref> جود و بخشش الهی<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۵۴.</ref> و تجلی فعل فاعل دایم‌الفعل که پیوسته و همیشه بدون دریافت عوض و غرضی انجام می‌شود.<ref>ابن‌سینا، تعلیقات، ۹۳؛ اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۳/۱۹۶؛ قونوی، مفتاح الغیب، ۴۴.</ref>  
فیض به معنای اخیر در اصطلاح [[عارف|عارفان]] به دو قسم تقسیم می‌شود:  
فیض به معنای اخیر در اصطلاح [[عارف|عارفان]] به دو قسم تقسیم می‌شود:  
# فیض اقدس که تجلی حق به حسب ظهور اولیت و باطنیت ذات است<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱ و ۶۵.</ref> و موجب پدیدآمدن اشیا و استعدادهای آنها در حضرت علمیه می‌شود.<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱ و ۳۳۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، ۲/۱۲۹۴.</ref> امام‌خمینی نیز فیض اقدس را تجلی حق به حسب ظهور [[اسم اعظم الله]] در حضرت واحدیت می‌داند و برخلاف برخی از [[اهل معرفت]]، نخستین تجلی فیض اقدس را اسم اعظم می‌داند نه اعیان ثابته، که به واسطه اسم اعظم «الله» اعیان پدید می‌آیند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref>  
# فیض اقدس که تجلی حق به حسب ظهور اولیت و باطنیت ذات است<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱ و ۶۵.</ref> و موجب پدیدآمدن اشیا و استعدادهای آنها در حضرت علمیه می‌شود.<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱ و ۳۳۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، ۲/۱۲۹۴.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز فیض اقدس را تجلی حق به حسب ظهور [[اسم اعظم الله]] در حضرت واحدیت می‌داند و برخلاف برخی از [[اهل معرفت]]، نخستین تجلی فیض اقدس را اسم اعظم می‌داند نه [[اعیان ثابته]]، که به واسطه اسم اعظم «الله» اعیان پدید می‌آیند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref>  
# فیض مقدس که تجلی الهی به حسب [[صفت ظاهریت]] و [[صفت آخریت|آخریت]] است<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۵.</ref> و موجب ظهور اشیا و استعدادهای آنها در خارج می‌شود.<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۵ و ۳۳۷؛ آملی، نقد النقود فی معرفۀ الوجود، ۶۸۲؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص، ۲/۷۳۴؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۹.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی وجه نام‌گذاری فیض اقدس آن است که منزه از هر ظهور و کثرتی است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref> و فیض مقدس منزه از [[حالت امکانی]] و لواحق آن و [[کثرت]] و توابع آن است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵</ref>
# فیض مقدس که تجلی الهی به حسب [[صفت ظاهریت]] و [[صفت آخریت|آخریت]] است<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۵.</ref> و موجب ظهور اشیا و استعدادهای آنها در خارج می‌شود.<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۵ و ۳۳۷؛ آملی، نقد النقود فی معرفۀ الوجود، ۶۸۲؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص، ۲/۷۳۴؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۹.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی وجه نام‌گذاری فیض اقدس آن است که منزه از هر ظهور و کثرتی است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref> و فیض مقدس منزه از [[حالت امکانی]] و لواحق آن و [[کثرت]] و توابع آن است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==
در [[فلسفه یونان باستان]] درباره نظام فیض بحث شده و [[حکما|فلوطین]] نخستین کسی است که به این مسئله پرداخته است.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۲۴.</ref> بعدها [[فیلسوفان مسلمان]] همچون [[فارابی]] در تبیین پیدایش کثرت در جهان هستی از نظام فیض بهره می‌گیرند و پیدایش کثرت را بر مبنای نظام ثنایی (وجود ـ ماهیت) تبیین می‌کنند.<ref>فارابی، کتاب السیاسه، ۲۲ ـ ۲۵؛ فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ۵۲ ـ ۵۴.</ref> [[ابن‌سینا]] نیز به پیروی از فارابی در تبیین کثرات در جهان هستی از نظام فیض مدد می‌گیرد و بر مبنای نظام ثلاثی (وجود ـ ماهیت ـ امکان) پیدایش کثرت را تبیین می‌کند.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۴۰۲ ـ ۴۰۷.</ref> [[شیخ اشراق]] در کتاب‌ها و رساله‌های خود نظام فیض را به شکل‌های مختلفی بیان کرده است. او در برخی از آثارش [[شیوه مشائی]] را تقریر کرده،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۶۱.</ref> اما در برخی دیگر، نظر نهایی و مورد قبول خویش را بیان کرده است.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۱۲۶ ـ ۱۲۹؛ شیخ اشراق، هیاکل النور، ۸۸.</ref> [[متکلمان مسلمان]] درباره نظام فیض، دو گروه‌اند: گروهی بر اساس [[قاعده الواحد]]، نظام فیض را پذیرفته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، مصارع المصارع، ۸۵ ـ ۱۰۱؛ لاهیجی، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، ۲/۲۹۵ ـ ۳۰۸.</ref> و گروهی مخالف با قاعده الواحدند و نظام فیض را نمی‌پذیرند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیة من العلم الالهی، ۴/۳۹۳ ـ ۳۹۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۲/۹۲ ـ ۱۰۳.</ref>  
در [[فلسفه یونان باستان]] درباره نظام فیض بحث شده و [[حکما|فلوطین]] نخستین کسی است که به این مسئله پرداخته است.<ref>رحیمیان، آفرینش از منظر عرفان، ۲۴.</ref> بعدها [[فیلسوفان مسلمان]] همچون [[فارابی]] در تبیین پیدایش کثرت در جهان هستی از نظام فیض بهره می‌گیرند و پیدایش کثرت را بر مبنای نظام ثنایی ([[وجود]] ـ [[ماهیت]]) تبیین می‌کنند.<ref>فارابی، کتاب السیاسه، ۲۲ ـ ۲۵؛ فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ۵۲ ـ ۵۴.</ref> [[ابن‌سینا]] نیز به پیروی از فارابی در تبیین کثرات در جهان هستی از نظام فیض مدد می‌گیرد و بر مبنای نظام ثلاثی (وجود ـ ماهیت ـ امکان) پیدایش کثرت را تبیین می‌کند.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۴۰۲ ـ ۴۰۷.</ref> [[شیخ اشراق]] در کتاب‌ها و رساله‌های خود نظام فیض را به شکل‌های مختلفی بیان کرده است. او در برخی از آثارش [[شیوه مشائی]] را تقریر کرده،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۶۱.</ref> اما در برخی دیگر، نظر نهایی و مورد قبول خویش را بیان کرده است.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۱۲۶ ـ ۱۲۹؛ شیخ اشراق، هیاکل النور، ۸۸.</ref> [[متکلمان مسلمان]] درباره نظام فیض، دو گروه‌اند: گروهی بر اساس [[قاعده الواحد]]، نظام فیض را پذیرفته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، مصارع المصارع، ۸۵ ـ ۱۰۱؛ لاهیجی، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، ۲/۲۹۵ ـ ۳۰۸.</ref> و گروهی مخالف با [[قاعده الواحد|قاعده الواحدند]] و نظام فیض را نمی‌پذیرند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیة من العلم الالهی، ۴/۳۹۳ ـ ۳۹۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۲/۹۲ ـ ۱۰۳.</ref>  


{{ببینید|الواحد، قاعده}}
{{ببینید|الواحد، قاعده}}


[[عرفا]] نیز درباره نظام فیض به صورت مفصل بحث کرده‌اند و معتقدند نخستین فیض و صادر، [[وجود عام منبسط]] است که جامع جمیع [[مراتب عوالم امکانی]] است و به صورت جمعی بر همه مراتب امکانی احاطه دارد،<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۹۲.</ref> و ذیل مباحثی چون [[تعیّنات حقی]] و چگونگی تجلی حق و [[حضرات خمس]]، درباره چگونگی جریان آفرینش و مراتب آن بحث کرده‌اند.<ref>قونوی، النصوص، ۳۷؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۴۱.</ref>
[[عرفا]] نیز درباره نظام فیض به صورت مفصل بحث کرده‌اند و معتقدند نخستین فیض و صادر، [[وجود عام منبسط]] است که جامع جمیع [[مراتب عوالم امکانی]] است و به صورت جمعی بر همه مراتب امکانی احاطه دارد،<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۹۲.</ref> و ذیل مباحثی چون [[تعینات حقی|تعیّنات حقی]] و چگونگی تجلی حق و [[حضرات خمس]]، درباره چگونگی جریان آفرینش و مراتب آن بحث کرده‌اند.<ref>قونوی، النصوص، ۳۷؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۴۱.</ref>


امام‌خمینی نیز در آثار خود، به قدیم‌بودن فیض، چگونگی سریان آن، تناسب فیض با قوابل و استعدادها پرداخته است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۲۹؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۷؛ امام‌خمینی، الطلب و الإراده، ۸۰.</ref> و با پیروی از [[اهل معرفت]]، دو اصطلاح فیض اقدس و مقدس را بررسی کرده و درباره حقیقت و رابطه آنها با [[اسما و صفات الهی]] و ویژگی‌های این دو اصطلاح سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹ و ۴۵ ـ ۶۶؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۱.</ref> ازجمله ابتکارهای امام‌خمینی در این مقام، تحلیل و بررسی رابطه تنگاتنگ [[خلافت]] و [[ولایت]] با فیض اقدس است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۲ ـ ۵۲.</ref> که در دیگر کتاب‌های عرفانی کمتر به آن توجه شده است و نگاه ایشان در این مسئله در جای خود بی‌نظیر است؛ چنان‌که کسی از عرفا مانند ایشان مفصل به فیض اقدس و مقدس نپرداخته است  
امام‌خمینی نیز در آثار خود، به قدیم‌بودن فیض، چگونگی سریان آن، تناسب فیض با قوابل و استعدادها پرداخته است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۲۹؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۷؛ امام‌خمینی، الطلب و الإراده، ۸۰.</ref> و با پیروی از [[اهل معرفت]]، دو اصطلاح فیض اقدس و مقدس را بررسی کرده و درباره حقیقت و رابطه آنها با [[اسما و صفات الهی]] و ویژگی‌های این دو اصطلاح سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹ و ۴۵ ـ ۶۶؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۱.</ref> ازجمله ابتکارهای امام‌خمینی در این مقام، تحلیل و بررسی رابطه تنگاتنگ [[خلافت]] و [[ولایت]] با فیض اقدس است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۲ ـ ۵۲.</ref> که در دیگر کتاب‌های عرفانی کمتر به آن توجه شده است و نگاه ایشان در این مسئله در جای خود بی‌نظیر است؛ چنان‌که کسی از عرفا مانند ایشان مفصل به فیض اقدس و مقدس نپرداخته است  
(← ادامه مقاله).


==حقیقت فیض اقدس==
==حقیقت فیض اقدس==
خط ۲۳: خط ۲۱:
درباره جایگاه و موطن فیض اقدس میان اهل معرفت اختلاف است. مشهور عرفا نخستین تنزل از مقام ذات را تعین اول یا احدیت می‌دانند که مقامی جدای از مقام ذات است و فیض اقدس را معادل تعین ثانی می‌دانند.<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۳۱۵ ـ ۳۱۶.</ref> قیصری از آنجاکه تعین ثانی (به معنای مشهور) را نخستین تعین حق‌تعالی می‌داند، فیض اقدس را در موطن تعین و تجلی اول می‌شمارد؛<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱.</ref> زیرا در تحلیل قیصری از مراتب وجود، احدیت مقامی جدای از مقام ذات نیست؛ از همین‌رو در تصویر تجلی‌شناختی وی، نخستین تنزل از مقام بی‌تعینیِ ذات همان مرتبه‌ای است که مشهور<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۳۱۵ ـ ۳۱۶.</ref> آن را تعین ثانی می‌نامند.<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۹۳.</ref>
درباره جایگاه و موطن فیض اقدس میان اهل معرفت اختلاف است. مشهور عرفا نخستین تنزل از مقام ذات را تعین اول یا احدیت می‌دانند که مقامی جدای از مقام ذات است و فیض اقدس را معادل تعین ثانی می‌دانند.<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۳۱۵ ـ ۳۱۶.</ref> قیصری از آنجاکه تعین ثانی (به معنای مشهور) را نخستین تعین حق‌تعالی می‌داند، فیض اقدس را در موطن تعین و تجلی اول می‌شمارد؛<ref>قیصری، شرح فصوص، ۶۱.</ref> زیرا در تحلیل قیصری از مراتب وجود، احدیت مقامی جدای از مقام ذات نیست؛ از همین‌رو در تصویر تجلی‌شناختی وی، نخستین تنزل از مقام بی‌تعینیِ ذات همان مرتبه‌ای است که مشهور<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۳۱۵ ـ ۳۱۶.</ref> آن را تعین ثانی می‌نامند.<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۳۹۳.</ref>


[[امام‌خمینی]] با تأیید نظر مشهور معتقد است حقیقت فیض اقدس همان بسط و تجلی احدیت در کثرات اسمائی و اعیانی مقام واحدیت در مرتبه تفصیل است. این حقیقتِ ساری در دل همه اسما و اعیان، خود هیچ‌گونه تعین اسمی ندارد؛ اما تمام اسما از آن پدید می‌آیند و از این‌رو فیض اقدس که ظهور احدیت است، خود باطن تمام اسما و صفات است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> بنابر نظر ایشان فیض اقدس از برترین شئون الهی و مقام ربوبی است و کلید غیب و شهود است. ایشان با استناد به آیه «عِنْدَهُ مَفاتِحُ‏ الْغَیب‏»<ref>انعام، ۵۹.</ref> این مقام را مقام «عندیت» می‌داند که به واسطه آن، اسما از بطون و کمون آشکار می‌شوند. با این فیض، ذات حق خود را در آینه اسما نشان می‌دهد و فیض اقدس که مقام بطونی اسم اعظم «الله» است، حجاب حضرت حق نسبت به اسما خواهد بود. از این فیض به جهت حقانی‌اش که همان جهت وحدت آن است، به [[حجاب نوری]] یا [[حجاب اکبر]] یاد می‌شود.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ و ۲۶.</ref> این فیض به لحاظ هویت وحدانی، گسترده و بی‌تعین است و به لحاظ حقیقتش مقهور ذات حق و به لحاظ وجودش، مندَک در مقام ذات و هویت غیبی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref>
[[امام‌خمینی]] با تأیید نظر مشهور معتقد است حقیقت فیض اقدس همان بسط و تجلی احدیت در کثرات اسمائی و اعیانی مقام واحدیت در مرتبه تفصیل است. این حقیقتِ ساری در دل همه اسما و اعیان، خود هیچ‌گونه تعین اسمی ندارد؛ اما تمام اسما از آن پدید می‌آیند و از این‌رو فیض اقدس که ظهور احدیت است، خود باطن تمام [[اسما و صفات]] است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> بنابر نظر ایشان فیض اقدس از برترین شئون الهی و مقام ربوبی است و کلید [[غیب]] و [[شهود]] است. ایشان با استناد به آیه «عِنْدَهُ مَفاتِحُ‏ الْغَیب‏»<ref>انعام، ۵۹.</ref> این مقام را مقام «عندیت» می‌داند که به واسطه آن، اسما از بطون و کمون آشکار می‌شوند. با این فیض، ذات حق خود را در آینه اسما نشان می‌دهد و فیض اقدس که مقام بطونی [[اسم اعظم]] «الله» است، حجاب حضرت حق نسبت به اسما خواهد بود. از این فیض به جهت حقانی‌اش که همان جهت [[وحدت]] آن است، به [[حجاب نوری]] یا [[حجاب اکبر]] یاد می‌شود.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ و ۲۶.</ref> این فیض به لحاظ هویت وحدانی، گسترده و بی‌تعین است و به لحاظ حقیقتش مقهور ذات حق و به لحاظ وجودش، مندَک در مقام ذات و هویت غیبی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref>


امام‌خمینی فرق فیض اقدس با مقام ذات احدی (غیب الغیوب) را در «بشرط لا» بودن ذات احدی و لابشرط‌بودن فیض اقدس می‌داند؛ یعنی فیض اقدس دارای اطلاق قسمی است؛ ولی ذات غیب‌الغیوبی مطلق به اطلاق مقسمی است؛ یعنی حتی از قید اطلاق و سریان نیز مبراست.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.</ref> فرق دیگر این است که مقام غیب‌الغیوبی، غیب مصون از هر ظهوری است،<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۵.</ref> اما فیض اقدس به دلیل سریانش در اسما، غیب آمیخته با ظهور و تجلی است؛ از این‌رو امام‌خمینی از فیض اقدس به غیب مشوب یاد می‌کند تا از غیب مصون که مقام ذات غیب‌الغیوبی است، تمایز پیدا کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref>
[[امام‌خمینی]] فرق فیض اقدس با مقام ذات احدی (غیب الغیوب) را در «بشرط لا» بودن ذات احدی و لابشرط‌بودن فیض اقدس می‌داند؛ یعنی فیض اقدس دارای اطلاق قسمی است؛ ولی ذات غیب‌الغیوبی مطلق به اطلاق مقسمی است؛ یعنی حتی از قید اطلاق و سریان نیز مبراست.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.</ref> فرق دیگر این است که مقام غیب‌الغیوبی، غیب مصون از هر ظهوری است،<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۵.</ref> اما فیض اقدس به دلیل سریانش در اسما، غیب آمیخته با ظهور و تجلی است؛ از این‌رو امام‌خمینی از فیض اقدس به غیب مشوب یاد می‌کند تا از غیب مصون که مقام ذات غیب‌الغیوبی است، تمایز پیدا کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref>


بنابر نظر امام‌خمینی فیض اقدس دو تجلی دارد: نخستین تجلی فیض اقدس، [[اسم اعظم]] است و تجلی دوم او [[اعیان ثابته]] که همان تجلی الوهیت در حضرت علمیه است. پس تجلی بدون واسطه فیض اقدس، اسم اعظم است و نسبت به اعیان ثابته با واسطه اسم اعظم تجلی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref> به اعتقاد ایشان چون ذات حق متعین به هیچ اسمی نیست و هیچ سنخیتی میان ذات و مراتب دیگر نیست، این حقیقت به خودی خود در هیچ‌یک از مراتب هستی ظهوری ندارد و هیچ‌یک از اسما به حسب کثرات علمیه‌شان، حتی اسم اعظم «الله» به حسب مقام جمع اسما، قادر به گرفتن فیض از آن مقام شامخ نیستند؛ بنابراین برای ظهور اسما و بروز آنها احتیاج به یک واسطه غیبی است که خلیفه ذات و جانشین او در ظهور در اسما و صفات باشد و آن فیض اقدس است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴ ـ ۱۷.</ref>
بنابر نظر امام‌خمینی فیض اقدس دو تجلی دارد: نخستین تجلی فیض اقدس، [[اسم اعظم]] است و تجلی دوم او [[اعیان ثابته]] که همان تجلی الوهیت در حضرت علمیه است. پس تجلی بدون واسطه فیض اقدس، اسم اعظم است و نسبت به اعیان ثابته با واسطه اسم اعظم تجلی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref> به اعتقاد ایشان چون ذات حق متعین به هیچ اسمی نیست و هیچ سنخیتی میان ذات و مراتب دیگر نیست، این حقیقت به خودی خود در هیچ‌یک از مراتب هستی ظهوری ندارد و هیچ‌یک از اسما به حسب کثرات علمیه‌شان، حتی اسم اعظم «الله» به حسب مقام جمع اسما، قادر به گرفتن فیض از آن مقام شامخ نیستند؛ بنابراین برای ظهور اسما و بروز آنها احتیاج به یک واسطه غیبی است که خلیفه ذات و جانشین او در ظهور در [[اسما و صفات]] باشد و آن فیض اقدس است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴ ـ ۱۷.</ref>
این فیض یک حقیقت واحد و غیر متعین است که دو جهت دارد: یکی جهت غیبی که به سمت هویت غیبیه است و هیچ‌گاه ظهور پیدا نمی‌کند و دیگری به سمت واحدیت که در اسما و صفات تجلی کرده و در مظاهر آنها ظهور پیدا می‌کند. نخستین اسمی که از آن در این مقام فیض دریافت می‌کند، اسم اعظم «الله» به حسب تعینش است و همه اسما و صفات در حضرت علمیه به واسطه این اسم جامع از فیض اقدس افاضه می‌شوند و پس از آن، هر یک به حسب مقامش از حیث احاطه، ظهور پیدا می‌کند و اعیان ثابته تعینات این اسما و تجلیات‌اند؛ پس تجلی اولاً و بالذات برای اسما و بالتبع برای اعیان است و این‌گونه نیست که اعیان بدون واسطه از فیض اقدس پدید آیند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ و ۳۴.</ref>
این فیض یک حقیقت واحد و غیر متعین است که دو جهت دارد: یکی جهت غیبی که به سمت هویت غیبیه است و هیچ‌گاه ظهور پیدا نمی‌کند و دیگری به سمت واحدیت که در اسما و صفات تجلی کرده و در مظاهر آنها ظهور پیدا می‌کند. نخستین اسمی که از آن در این مقام فیض دریافت می‌کند، اسم اعظم «الله» به حسب تعینش است و همه اسما و صفات در حضرت علمیه به واسطه این اسم جامع از فیض اقدس افاضه می‌شوند و پس از آن، هر یک به حسب مقامش از حیث احاطه، ظهور پیدا می‌کند و اعیان ثابته تعینات این اسما و تجلیات‌اند؛ پس تجلی اولاً و بالذات برای اسما و بالتبع برای اعیان است و این‌گونه نیست که اعیان بدون واسطه از فیض اقدس پدید آیند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ و ۳۴.</ref>


==رابطه فیض اقدس با احدیت و واحدیت==
==رابطه فیض اقدس با احدیت و واحدیت==
[[امام‌خمینی]] همسو با عرفا<ref>قیصری، رسائل، ۱۱۱.</ref> در بیان رابطه فیض اقدس با احدیت و واحدیت، به بررسی مقامات و مراتب کلی پرداخته و بر این اعتقاد است که برای ذات الهی اعتباراتی است که برای هر اعتباری، اصطلاحی تعیین شده است. نخستین اعتبار، خود ذات است که مجهول مطلق است و هیچ اسم و رسمی برای آن نیست و از هر گونه قید حتی قید اطلاق منزه است (امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۲۴).  
[[امام‌خمینی]] همسو با [[عرفا]]<ref>قیصری، رسائل، ۱۱۱.</ref> در بیان رابطه فیض اقدس با احدیت و واحدیت، به بررسی مقامات و مراتب کلی پرداخته و بر این اعتقاد است که برای ذات الهی اعتباراتی است که برای هر اعتباری، اصطلاحی تعیین شده است. نخستین اعتبار، خود ذات است که مجهول مطلق است و هیچ اسم و رسمی برای آن نیست و از هر گونه قید حتی قید اطلاق منزه است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۲۴.</ref>


پس از مرتبه ذات، سه مقام و مشهد دیگر قرار دارد: نخستین مرتبه، [[احدیت]] است که همان نخستین تعین و تجلی غیبی است؛<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶ و ۲۲۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶.</ref> دوم مقام تجلی به فیض اقدس و سوم [[مقام واحدیت]] است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی فیض اقدس، برترین شئون الهی و مقام ربوبی است که به واسطه آن اسما از بطون و کمون به ظهور می‌رسند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref> ایشان فرق مقام احدیت با فیض اقدس را در آن می‌داند که احدیت در عین تجلی احدی بودن، بشرط لا و غیبی است و به اعتبار بقا در غیب و عدم ظهور و سریان در کثرت، به آن مقام بشرط لا گویند؛<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴ و ۲۲۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴ و ۱۱۶.</ref> اما فیض اقدس با ظهور و سریان در کثرت علمی و اسمائی محقق می‌شود؛ از این‌رو فیض اقدس، حقیقتی لابشرط و مطلق است که با کثرات اسمائی و تعینات، متصف به اسمای مقیده می‌شود.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی، کثرتی که در مقام واحدیت محقق است، ناشی از سریان فیض اقدس در این اسما و پدیدارشدن این فیض و خلیفه الهی در صور تعینات اسمائی است و تا این فیض اقدس و تجلی احدی نباشد، چنین کثرتی در مقام واحدیت محقق نمی‌شود؛<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> از این‌رو مقام واحدیت با تجلی احدی به فیض اقدس به وجود می‌آید که در آن اسما و صفات و به تبع آنها اعیان ثابته در حضرت علمیه تجلی می‌کنند و پس از آن با تجلی حق‌تعالی به فیض مقدس، مظاهر اسما و صفات در مرتبه عینی تحقق می‌یابند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۰ ـ ۹۱.</ref>  
پس از مرتبه ذات، سه مقام و مشهد دیگر قرار دارد: نخستین مرتبه، [[احدیت]] است که همان نخستین تعین و تجلی غیبی است؛<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶ و ۲۲۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶.</ref> دوم مقام تجلی به فیض اقدس و سوم [[مقام واحدیت]] است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۶.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی فیض اقدس، برترین شئون الهی و مقام ربوبی است که به واسطه آن اسما از بطون و کمون به ظهور می‌رسند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶.</ref> ایشان فرق مقام احدیت با فیض اقدس را در آن می‌داند که احدیت در عین تجلی احدی بودن، بشرط لا و غیبی است و به اعتبار بقا در غیب و عدم ظهور و سریان در کثرت، به آن مقام بشرط لا گویند؛<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴ و ۲۲۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴ و ۱۱۶.</ref> اما فیض اقدس با ظهور و سریان در کثرت علمی و اسمائی محقق می‌شود؛ از این‌رو فیض اقدس، حقیقتی لابشرط و مطلق است که با کثرات اسمائی و تعینات، متصف به اسمای مقیده می‌شود.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی، کثرتی که در مقام واحدیت محقق است، ناشی از سریان فیض اقدس در این اسما و پدیدارشدن این فیض و خلیفه الهی در صور تعینات اسمائی است و تا این فیض اقدس و تجلی احدی نباشد، چنین کثرتی در مقام واحدیت محقق نمی‌شود؛<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> از این‌رو مقام واحدیت با تجلی احدی به فیض اقدس به وجود می‌آید که در آن اسما و صفات و به تبع آنها اعیان ثابته در حضرت علمیه تجلی می‌کنند و پس از آن با تجلی حق‌تعالی به فیض مقدس، مظاهر اسما و صفات در مرتبه عینی تحقق می‌یابند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۸؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۰ ـ ۹۱.</ref>  
خط ۴۶: خط ۴۴:


==خلافت و ولایت فیض اقدس==
==خلافت و ولایت فیض اقدس==
[[امام‌خمینی]] درباره خلافت و جانشینی فیض اقدس برای مقام ذات بر این باور است که ذات غیب الهی برای ظهور در اسما و صفات الهیِ موجود در مقام واحدیت و نیز تجلی از طریق آنها در کثرات خلقی، ناگزیر باید خلیفه‌ای داشته باشد؛ زیرا ذات به حسب مقام ذات هرگز ظهور و تجلی نمی‌کند و با اسما ارتباطی ندارد و اسما و صفات به لحاظ کثرت علمی نمی‌توانند بدون واسطه به این مقام غیبی مرتبط و فیض حق را دریافت کنند؛ پس آن واسطه و جانشین همان فیض اقدس است. فیض اقدس موجب تجلی حق در آینه اسما می‌شود و از این طریق تعینات خارجی و کثرات خلقی پدیدار می‌شوند. بر این اساس با خلافت و جانشینی فیض اقدس و پیدایش اسما، درهای رحمت باز می‌شود و همه حقایق در ازل و در عالم واحدیت به خارج از صقع ربوبی راه پیدا می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> خلافت فیض اقدس، روح خلافت محمدیه و رب و اصل و مبدأ آن است و تمام خلافت‌های دیگر پس از آن، حتی خلافت عین ثابت [[انسان کامل]] در حضرت علمیه نسبت به اعیان، به این خلافت فیض اقدس باز می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> در واقع فیض اقدس خود را در اسم «الله» و سپس در عین ثابت اسم «الله» و سپس در تمام اعیان نشان می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] درباره خلافت و جانشینی فیض اقدس برای مقام ذات بر این باور است که ذات غیب الهی برای ظهور در اسما و صفات الهیِ موجود در مقام واحدیت و نیز تجلی از طریق آنها در کثرات خلقی، ناگزیر باید خلیفه‌ای داشته باشد؛ زیرا ذات به حسب مقام ذات هرگز ظهور و تجلی نمی‌کند و با اسما ارتباطی ندارد و [[اسما و صفات]] به لحاظ کثرت علمی نمی‌توانند بدون واسطه به این مقام غیبی مرتبط و فیض حق را دریافت کنند؛ پس آن واسطه و جانشین همان فیض اقدس است. فیض اقدس موجب تجلی حق در آینه اسما می‌شود و از این طریق تعینات خارجی و کثرات خلقی پدیدار می‌شوند. بر این اساس با خلافت و جانشینی فیض اقدس و پیدایش اسما، درهای رحمت باز می‌شود و همه حقایق در ازل و در عالم واحدیت به خارج از صقع ربوبی راه پیدا می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> خلافت فیض اقدس، روح خلافت محمدیه و رب و اصل و مبدأ آن است و تمام خلافت‌های دیگر پس از آن، حتی خلافت عین ثابت [[انسان کامل]] در حضرت علمیه نسبت به اعیان، به این خلافت فیض اقدس باز می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۷.</ref> در واقع فیض اقدس خود را در اسم «الله» و سپس در عین ثابت اسم «الله» و سپس در تمام اعیان نشان می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref>


بر این اساس چنین خلافتی که اصل و حقیقت [[خلافت]] است، حقیقت و مبدأ اصلی [[ولایت]] و اصل و ریشه آن است و از آن به ولایت حقیقی و کبری تعبیر می‌شود؛ زیرا در معنای ولایت، معنای قرب، محبوبیت، تصرف، ربوبیت و نیابت نهفته است و اصل و ریشه همه اینها در این خلافت است؛ بنابراین فیض اقدس، دارای قرب به حق، محبوبیت حق، متصرف در مادون، ربّ مادون و جانشین حق نسبت به مادون است و از این‌رو از هر جهت می‌توان او را ولیّ حقیقی و برخوردار از حقیقت ولایت دانست<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref> و خلافت‌های دیگر مانند خلافت اسم «الله»، عین ثابت انسان کامل و خلافت فیض مقدس همه ظل و سایه این خلافت حقیقی‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref>
بر این اساس چنین خلافتی که اصل و حقیقت [[خلافت]] است، حقیقت و مبدأ اصلی [[ولایت]] و اصل و ریشه آن است و از آن به ولایت حقیقی و کبری تعبیر می‌شود؛ زیرا در معنای ولایت، معنای قرب، محبوبیت، تصرف، ربوبیت و نیابت نهفته است و اصل و ریشه همه اینها در این خلافت است؛ بنابراین فیض اقدس، دارای قرب به حق، محبوبیت حق، متصرف در مادون، ربّ مادون و جانشین حق نسبت به مادون است و از این‌رو از هر جهت می‌توان او را ولیّ حقیقی و برخوردار از حقیقت ولایت دانست<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref> و خلافت‌های دیگر مانند خلافت اسم «الله»، عین ثابت انسان کامل و خلافت فیض مقدس همه ظل و سایه این خلافت حقیقی‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۰.</ref>


امام‌خمینی در بیان سریان خلافت و ولایت محمدی و علوی در کل ماسوا، از دو فیض اقدس و مقدس بهره می‌گیرد و بر این اعتقاد است که خلافت فیض اقدس، رب خلافت علوی است که با حقیقت محمدی در نشئه خلق و امر متحد است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.</ref> بنابر نظر ایشان نخستین چیزی که از فیض اقدس، ظاهر می‌شود اسم اعظم است که هر یک از اسما را به این فیض اقدس مرتبط می‌سازد<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷.</ref> و از آنجاکه اسم اعظم جامع همه کثرات و تعینات است و در عین حال از همه انواع تعینات و رسوم مبرّاست و به فیض اقدس نزدیک‌تر است، این اسم به لحاظ ترتیب اسمائی در مرتبه واحدیت در سرسلسله اسما جای دارد و فیض اقدس نخست در آن سریان دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref> در واقع باطن اسم اعظم فیض اقدس و ظاهر فیض اقدس، اسم جامع «الله» خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.</ref> پس این دو یعنی اسم جامع «الله» و فیض اقدس با همدیگر متحدند و اختلاف آنها تنها به اعتبار ظاهر و باطن است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref> امام‌خمینی اسم اعظم را بر [[پیامبر خاتم(ص)]] و [[ائمه(ع)]] تطبیق می‌دهد و در بیان [[حدیث]] «لولا نحن ما خلق الله آدم»<ref>قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۷/۴۵۳.</ref> این مطلب را بیانگر وساطت آنان به حسب اصل وجود می‌داند؛ یعنی آنان مظهر رحمت رحمانیه‌اند‌ که اصل وجود را افاضه می‌کنند و به حسب [[مقام ولایت]]، خود مظهر [[رحمت رحمانی]] و بلکه اسم اعظم‌اند که [[رحمان]] و [[رحیم]] تابع آن‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۸.</ref>
امام‌خمینی در بیان سریان خلافت و ولایت محمدی و علوی در کل ماسوا، از دو فیض اقدس و مقدس بهره می‌گیرد و بر این اعتقاد است که خلافت فیض اقدس، رب خلافت علوی است که با [[حقیقت محمدی]] در نشئه خلق و امر متحد است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.</ref> بنابر نظر ایشان نخستین چیزی که از فیض اقدس، ظاهر می‌شود [[اسم اعظم]] است که هر یک از اسما را به این فیض اقدس مرتبط می‌سازد<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۷.</ref> و از آنجاکه اسم اعظم جامع همه کثرات و تعینات است و در عین حال از همه انواع تعینات و رسوم مبرّاست و به فیض اقدس نزدیک‌تر است، این اسم به لحاظ ترتیب اسمائی در مرتبه واحدیت در سرسلسله اسما جای دارد و فیض اقدس نخست در آن سریان دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref> در واقع باطن اسم اعظم فیض اقدس و ظاهر فیض اقدس، اسم جامع «الله» خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۱.</ref> پس این دو یعنی اسم جامع «الله» و فیض اقدس با همدیگر متحدند و اختلاف آنها تنها به اعتبار ظاهر و باطن است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹.</ref> امام‌خمینی اسم اعظم را بر [[پیامبر خاتم(ص)]] و [[ائمه(ع)]] تطبیق می‌دهد و در بیان [[حدیث]] «لولا نحن ما خلق الله آدم»<ref>قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۷/۴۵۳.</ref> این مطلب را بیانگر وساطت آنان به حسب اصل وجود می‌داند؛ یعنی آنان مظهر رحمت رحمانیه‌اند‌ که اصل وجود را افاضه می‌کنند و به حسب [[مقام ولایت]]، خود مظهر [[رحمت رحمانی]] و بلکه اسم اعظم‌اند که [[رحمان]] و [[رحیم]] تابع آن‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۷۸.</ref>


==فیض مقدس==
==فیض مقدس==
خط ۵۷: خط ۵۵:
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] فیض مقدس دو مقام و لحاظ دارد: مقام بطون که مستهلک و مندکّ در جهت حقی است و به ظل و سایه حق‌تعالی تعبیر می‌شود و مقام ظهور که در کثرات خلقی ساری است و از آن به «مدّ ظلّ» و بسط سایه تعبیر می‌شود. در حقیقت سایه‌بودن فیض مقدس به جهت وحدت آن است که همه کثرات در آن مضمحل می‌شوند و بسط سایه و مدّ آن به جهت ظهور وحدت در لباس کثرات اشاره دارد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۲ و ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۰.</ref> بنابر نظر ایشان فیض مقدس وجود مستقلی در برابر حق ندارد، بلکه عین ربط و اضافه به ذات احدی و مستهلک در آن است و از این‌رو بالذات هیچ حکمی از خود ندارد و احکام آن به حیثیت تقییدی علتش بر آن حمل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref> فیض مقدس یک وجود محیطی اطلاقی است که هیچ حیثیتی ورای حیثیت معلولی در او نیست و به تمام ذات ربط صرف و تعلق محض و معلولیت صرف برای علتی است که به تمام ذات واجد حیثیت علیت است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷.</ref>
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] فیض مقدس دو مقام و لحاظ دارد: مقام بطون که مستهلک و مندکّ در جهت حقی است و به ظل و سایه حق‌تعالی تعبیر می‌شود و مقام ظهور که در کثرات خلقی ساری است و از آن به «مدّ ظلّ» و بسط سایه تعبیر می‌شود. در حقیقت سایه‌بودن فیض مقدس به جهت وحدت آن است که همه کثرات در آن مضمحل می‌شوند و بسط سایه و مدّ آن به جهت ظهور وحدت در لباس کثرات اشاره دارد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۲ و ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۰.</ref> بنابر نظر ایشان فیض مقدس وجود مستقلی در برابر حق ندارد، بلکه عین ربط و اضافه به ذات احدی و مستهلک در آن است و از این‌رو بالذات هیچ حکمی از خود ندارد و احکام آن به حیثیت تقییدی علتش بر آن حمل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref> فیض مقدس یک وجود محیطی اطلاقی است که هیچ حیثیتی ورای حیثیت معلولی در او نیست و به تمام ذات ربط صرف و تعلق محض و معلولیت صرف برای علتی است که به تمام ذات واجد حیثیت علیت است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷.</ref>


امام‌خمینی فرق فیض مقدس با فیض اقدس را در این می‌داند که فیض مقدس، فیض واحد منبسط در حضرت عین و تعینات خلقی است؛ اما فیض اقدس واحد منبسط در حضرت علمیه و مقام واحدیت است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> فیض مقدس به نفس حقیقت واحد خود در تمام تعینات خلقی از [[عقل اول]] تا موجودات مادی، انبساط و سریان دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> فهم این حقیقت، تنها برای عارفان صاحب کشف که به شهود و ذوق این حقیقت را یافته‌اند امکان‌پذیر است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.</ref> فیض مقدس مقام فعل حق‌تعالی است. این فعل وجودیِ واحد و بسیط، هیچ حدی ندارد، بلکه از مبدأ صرف‌الوجود صادر شده است که در عالم سریان دارد و کثرات در آن ناشی از حدود است؛ زیرا قُرب و بُعد مراتب از حق‌تعالی موجب کمال یا نقصان وجودی است که سبب حد و حدود می‌شود، نه اینکه فیض مقدس حد چیزی باشد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۵.</ref>
امام‌خمینی فرق فیض مقدس با فیض اقدس را در این می‌داند که فیض مقدس، فیض واحد منبسط در حضرت عین و تعینات خلقی است؛ اما فیض اقدس واحد منبسط در حضرت علمیه و مقام واحدیت است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> فیض مقدس به نفس حقیقت واحد خود در تمام تعینات خلقی از [[عقل اول]] تا موجودات مادی، انبساط و سریان دارد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> فهم این حقیقت، تنها برای عارفان صاحب کشف که به [[شهود]] و ذوق این حقیقت را یافته‌اند امکان‌پذیر است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸.</ref> فیض مقدس مقام فعل حق‌تعالی است. این فعل وجودیِ واحد و بسیط، هیچ حدی ندارد، بلکه از مبدأ صرف‌الوجود صادر شده است که در عالم سریان دارد و کثرات در آن ناشی از حدود است؛ زیرا قُرب و بُعد مراتب از حق‌تعالی موجب کمال یا نقصان وجودی است که سبب حد و حدود می‌شود، نه اینکه فیض مقدس حد چیزی باشد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۵.</ref>


امام‌خمینی علت تجلی حق‌تعالی به فیض مقدس را همان حب ذاتی و کنز مخفی می‌داند که از حضرت غیب به شهادت و از مقام جمع به تفصیل ظهور کرده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۶.</ref> در نگاه عرفانی تمام تعینات اسمائی، به مشیت ذاتی و فیض اقدس قائم‌اند و تمام تعینات خلقی، به مشیت فعلی و فیض مقدس قیام دارند؛ یعنی تعینات اسمائی به منزله اَعراض و مشیت ذاتی یا فیض اقدس به منزله جوهرند که به آنها احاطه دارند؛ اما اگر تعینات خلقی به منزله اعراض لحاظ شوند، وجود منبسط و مشیت فعلی به منزله جوهر است؛ یعنی همان‌گونه که جوهر مکتنف به اعراض است، فیض اقدس مانند جوهر است و اسمای ظاهر در واحدیت مانند اعراض است؛ همین‌طور در خارج فیض مقدس جوهر است و تعینات خلقی عینی، مانند اعراض‌اند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸ ـ ۲۹.</ref> نخستین حقیقتی که از این فیض ظهور می‌یابد و از آن متعین می‌شود، عقل اول است و پس از آن مراتب دیگر به ترتیب متعین می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.</ref>
امام‌خمینی علت تجلی حق‌تعالی به فیض مقدس را همان حب ذاتی و کنز مخفی می‌داند که از حضرت غیب به شهادت و از مقام جمع به تفصیل ظهور کرده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۸۶.</ref> در نگاه عرفانی تمام تعینات اسمائی، به مشیت ذاتی و فیض اقدس قائم‌اند و تمام تعینات خلقی، به مشیت فعلی و فیض مقدس قیام دارند؛ یعنی تعینات اسمائی به منزله اَعراض و مشیت ذاتی یا فیض اقدس به منزله جوهرند که به آنها احاطه دارند؛ اما اگر تعینات خلقی به منزله اعراض لحاظ شوند، وجود منبسط و مشیت فعلی به منزله جوهر است؛ یعنی همان‌گونه که جوهر مکتنف به اعراض است، فیض اقدس مانند [[جوهر]] است و اسمای ظاهر در واحدیت مانند اعراض است؛ همین‌طور در خارج فیض مقدس جوهر است و تعینات خلقی عینی، مانند اعراض‌اند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸ ـ ۲۹.</ref> نخستین حقیقتی که از این فیض ظهور می‌یابد و از آن متعین می‌شود، عقل اول است و پس از آن مراتب دیگر به ترتیب متعین می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.</ref>


==اسامی دیگر فیض مقدس==
==اسامی دیگر فیض مقدس==
خط ۷۶: خط ۷۴:
# اعتبارات مختلف فیض مقدس: امام‌خمینی سه اعتبار برای تجلی فیض مقدس قائل است: الف) تجلی قولی به اعتبار متکلم‌بودن حق‌تعالی به لفظ «کُنْ فَیَکون» و استماع ممکنات؛ ب) تجلی فعلی به اعتبار اظهار کمال و جمال و جلال حق؛ ج) تجلی حالی به اعتبار استهلاک فیض مقدس در حضرت اسما و صفات.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۴.</ref>
# اعتبارات مختلف فیض مقدس: امام‌خمینی سه اعتبار برای تجلی فیض مقدس قائل است: الف) تجلی قولی به اعتبار متکلم‌بودن حق‌تعالی به لفظ «کُنْ فَیَکون» و استماع ممکنات؛ ب) تجلی فعلی به اعتبار اظهار کمال و جمال و جلال حق؛ ج) تجلی حالی به اعتبار استهلاک فیض مقدس در حضرت اسما و صفات.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۴.</ref>
# علم تفصیلی حق‌تعالی: فیض مقدس معلوم ذات حق است و این‌گونه نیست که به واسطه علمی، معلوم حق‌تعالی باشد؛ زیرا ملاک [[علم]]، حضور است و معلول به تمام حیثیت دارای اشد مراتب حضور در محضر علت است و هیچ حدی و ماهیتی در ناحیه علت نیست، بلکه صرف انبساط وجودی فیض مقدس اطلاقی است که به صرافت ذات، حیثیت معلولی دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰.</ref>
# علم تفصیلی حق‌تعالی: فیض مقدس معلوم ذات حق است و این‌گونه نیست که به واسطه علمی، معلوم حق‌تعالی باشد؛ زیرا ملاک [[علم]]، حضور است و معلول به تمام حیثیت دارای اشد مراتب حضور در محضر علت است و هیچ حدی و ماهیتی در ناحیه علت نیست، بلکه صرف انبساط وجودی فیض مقدس اطلاقی است که به صرافت ذات، حیثیت معلولی دارد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰.</ref>
# مبدئیت برای اعیان خارجی: امام‌خمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۸ ـ ۳۹.</ref> مقام تجلی به فیض مقدس را مبدأ اوصاف فعلیه می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۹.</ref> این فیض یک فیض واحد ازلی و ابدی است که تمام تعینات را زیر پوشش دارد و مستفیض‌ها هستند که حادث و متغیرند و این فیض منزه از امکان، حرکت، حدوث و کثرت است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵ ـ ۴۶، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳۷.</ref>
# مبدئیت برای اعیان خارجی: امام‌خمینی مانند دیگر اهل معرفت<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۸ ـ ۳۹.</ref> مقام تجلی به فیض مقدس را مبدأ اوصاف فعلیه می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۹.</ref> این فیض یک فیض واحد ازلی و ابدی است که تمام تعینات را زیر پوشش دارد و مستفیض‌ها هستند که حادث و متغیرند و این فیض منزه از امکان، [[حرکت]]، حدوث و کثرت است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵ ـ ۴۶، امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳۷.</ref>
# ولایت فیض مقدس: فیض مقدس نخستین چیزی است که در عالم آفرینش ظاهر می‌شود و منشأ آن حب ذاتی حق‌تعالی به شهود ذات خود در آینه صفات است. فیض مقدس خلیفه و واسطه میان اعیان ثابته و اعیان خارجی است و همه چیز در عالم خلقت از ناحیه او تحقق می‌یابد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref>
# ولایت فیض مقدس: فیض مقدس نخستین چیزی است که در عالم آفرینش ظاهر می‌شود و منشأ آن حب ذاتی حق‌تعالی به شهود ذات خود در آینه صفات است. فیض مقدس خلیفه و واسطه میان اعیان ثابته و اعیان خارجی است و همه چیز در عالم خلقت از ناحیه او تحقق می‌یابد.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.</ref>


[[امام‌خمینی]] فیض مقدس یا [[نفس رحمانی]] را که ساری در کل تعینات خلقی است، خلیفه در ظهور در نشئه امر و خلق می‌داند و از آن به مقام محمدیه و علویه یاد می‌کند و [[خلافت]] و [[ولایت رسول خدا(ص)]] و [[ولایت امیرالمؤمنین علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در کل ماسوی‌الله ظل خلافت ولایت مطلقه کلی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۰.</ref> از آنجاکه روح معنای [[نبوت]]، اظهار آن چیزی است که در غیب است، چنین معنایی بر فیض مقدس صدق می‌کند؛ زیرا اقتضائات حقایق اسمائی و اعیان موجود در [[تعین ثانی]] و [[واحدیت]]، توسط فیض مقدس است؛ پس فیض مقدس دارای منصب نبوت و انبای حقیقی در [[عالم عین]] است؛ یعنی حق هر موجودی در عالم خارج مطابق اقتضائات و استعدادهای ذاتی آن به او داده می‌شود و این اعطا به‌واسطه فیض مقدس است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.</ref>
[[امام‌خمینی]] فیض مقدس یا [[نفس رحمانی]] را که ساری در کل تعینات خلقی است، خلیفه در ظهور در نشئه امر و خلق می‌داند و از آن به [[مقام محمدیه]] و علویه یاد می‌کند و [[خلافت]] و [[ولایت رسول خدا(ص)]] و [[ولایت امیرالمؤمنین علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در کل ماسوی‌الله ظل خلافت ولایت مطلقه کلی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۰.</ref> از آنجاکه روح معنای [[نبوت]]، اظهار آن چیزی است که در غیب است، چنین معنایی بر فیض مقدس صدق می‌کند؛ زیرا اقتضائات حقایق اسمائی و اعیان موجود در [[تعین ثانی]] و [[واحدیت]]، توسط فیض مقدس است؛ پس فیض مقدس دارای منصب نبوت و انبای حقیقی در [[عالم عین]] است؛ یعنی حق هر موجودی در عالم خارج مطابق اقتضائات و استعدادهای ذاتی آن به او داده می‌شود و این اعطا به‌واسطه فیض مقدس است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۵.</ref>


==فروع فیض مقدس==
==فروع فیض مقدس==
ازجمله آثار و فروع ظهور ذات حق در فیض مقدس عبارت‌اند از:
ازجمله آثار و فروع ظهور ذات حق در فیض مقدس عبارت‌اند از:
# علم حق‌تعالی به جزئیات به نحو کلی: فیلسوفان پیشین معتقد بودند [[علم حق‌تعالی]] به جزئیات و کثرات به صورت کلی است<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۳۵۹؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۰۷ ـ ۳۱۰؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۸۰ ـ ۱۸۲.</ref> و گاهی برداشت درستی از این سخن نمی‌شود و گفته می‌شود بر اساس آن، [[خداوند]] به جزئیات علم ندارد؛ اما بنابر نظر امام‌خمینی این سخن معنای صحیحی نیز دارد که ذاتی‌بودن ظهور حق‌تعالی در فیض مقدس را نتیجه می‌دهد؛ یعنی علم فعلی حق‌تعالی به جزئیات به صورت کلی سِعی و به واسطه فیض مقدس است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰ و ۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۵ ـ ۶۱۶؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref> و این کلی‌بودن فیض مقدس منافاتی با جزئیات متکثره ندارد؛ زیرا اطلاق فیض مقدس به این معناست که هیچ‌یک از جنبه‌های کثرت در این حقیقت واحد (فیض مقدس) نیست و با اینکه این مشیت و فیض مقدس در دل کثرات و تعینات متغیر، سریان دارد، به سبب جنبه اطلاقی خود، هیچ اثری از این جزئیات نمی‌پذیرد؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۵ ـ ۶۱۶؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰.</ref> زیرا جهت عالی هر حقیقتی مطلق و بدون قید است و از صرافت فعلی و خلوص کلی برخوردار است؛ اما از جهت نازل آن قید خورده و متعین و مشهود شده است و از عالم فرق و تفصیل است، نه عالم جمع و اطلاق؛ بنابراین اگر علم به آن تعلق بگیرد، چنین علمی دارای قیود جزئی نیست؛<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref> پس نسبت علم حق‌تعالی (از طریق فیض مقدس) با همه کثرات به صورت کلی، محیط و یکسان است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۴.</ref>
# علم حق‌تعالی به جزئیات به نحو کلی: فیلسوفان پیشین معتقد بودند [[علم حق‌تعالی]] به جزئیات و کثرات به صورت کلی است<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، ۳۵۹؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۰۷ ـ ۳۱۰؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۸۰ ـ ۱۸۲.</ref> و گاهی برداشت درستی از این سخن نمی‌شود و گفته می‌شود بر اساس آن، [[خداوند]] به جزئیات علم ندارد؛ اما بنابر نظر [[امام‌خمینی]] این سخن معنای صحیحی نیز دارد که ذاتی‌بودن ظهور حق‌تعالی در فیض مقدس را نتیجه می‌دهد؛ یعنی علم فعلی حق‌تعالی به جزئیات به صورت کلی سِعی و به واسطه فیض مقدس است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰ و ۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۵ ـ ۶۱۶؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref> و این کلی‌بودن فیض مقدس منافاتی با جزئیات متکثره ندارد؛ زیرا اطلاق فیض مقدس به این معناست که هیچ‌یک از جنبه‌های کثرت در این حقیقت واحد (فیض مقدس) نیست و با اینکه این مشیت و فیض مقدس در دل کثرات و تعینات متغیر، سریان دارد، به سبب جنبه اطلاقی خود، هیچ اثری از این جزئیات نمی‌پذیرد؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۵ ـ ۶۱۶؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷ ـ ۱۸۰.</ref> زیرا جهت عالی هر حقیقتی مطلق و بدون قید است و از صرافت فعلی و خلوص کلی برخوردار است؛ اما از جهت نازل آن قید خورده و متعین و مشهود شده است و از عالم فرق و تفصیل است، نه عالم جمع و اطلاق؛ بنابراین اگر علم به آن تعلق بگیرد، چنین علمی دارای قیود جزئی نیست؛<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref> پس نسبت علم حق‌تعالی (از طریق فیض مقدس) با همه کثرات به صورت کلی، محیط و یکسان است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۴.</ref>
# اسرار قدر: بنابر نظر امام‌خمینی ریشه [[سرّالقدر]] در اعیان ثابته و حضرت علمیه است؛ اما با توجه به ظهور ذاتی حق‌تعالی، می‌توان مسئله اسرار قدر را در نشئه عینی نیز مطرح کرد؛ یعنی فیض واحد و منبسط حق، از جهت حقی همان [[قضا و قدر|قضای الهی]] در نشئه علمی است و از جهت خلقی همان [[قضا و قدر|قدر الهی]] در عالم عینی است؛<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۸۵.</ref> بر این اساس مشیت مطلقه یا قضای الهی، ریشه و اصل همه تقدیرات یا همان جزئیات، تعینات و کثراتی است که در بستر آن پدید آمده‌اند. در واقع همان فیض مقدس است که به شکل این مقدرات در می‌آید و از این‌رو فیض مقدس سرّ همه تقدیرات خارج از صقع ربوبی است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۸۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۹۸ ـ ۵۹۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹.</ref>
# اسرار قدر: بنابر نظر امام‌خمینی ریشه [[سرالقدر|سرّالقدر]] در اعیان ثابته و حضرت علمیه است؛ اما با توجه به ظهور ذاتی حق‌تعالی، می‌توان مسئله اسرار قدر را در نشئه عینی نیز مطرح کرد؛ یعنی فیض واحد و منبسط حق، از جهت حقی همان [[قضا و قدر|قضای الهی]] در نشئه علمی است و از جهت خلقی همان [[قضا و قدر|قدر الهی]] در عالم عینی است؛<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۸۵.</ref> بر این اساس مشیت مطلقه یا قضای الهی، ریشه و اصل همه تقدیرات یا همان جزئیات، تعینات و کثراتی است که در بستر آن پدید آمده‌اند. در واقع همان فیض مقدس است که به شکل این مقدرات در می‌آید و از این‌رو فیض مقدس سرّ همه تقدیرات خارج از صقع ربوبی است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۸۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۹۸ ـ ۵۹۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۹.</ref>
# اتحاد علم حق‌تعالی با معلومات: بنابر نظر فرفوریوس علم حق‌تعالی از باب اتحاد او با معلومات است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۸۱ و ۸/۱۲۶؛ ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی، ۸۱ و ۲۸۷.</ref> امام‌خمینی معتقد است وجه این سخن با آنچه در باب فیض مقدس بیان می‌شود، قابل فهم است؛ زیرا مناط علم حق به اشیا، فیض مقدس است؛ این فیض همان ظهور ذاتی حق‌تعالی است و وجود مستقلی ورای حضرت حق ندارد و از طرفی این فیض با تمام اشیا و تعینات نیز متحد است و چنین اتحادی بیان‌کننده علم حق به اشیا از طریق فیض مقدس است، بدون آنکه کثرتی در ذات بسیط حق لازم آید و سرّ این اتحاد همان سریان فیض مقدس در همه اشیاست.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷، ۲۴۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۱ ـ ۸۲.</ref>
# اتحاد علم حق‌تعالی با معلومات: بنابر نظر فرفوریوس علم حق‌تعالی از باب اتحاد او با معلومات است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۸۱ و ۸/۱۲۶؛ ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی، ۸۱ و ۲۸۷.</ref> امام‌خمینی معتقد است وجه این سخن با آنچه در باب فیض مقدس بیان می‌شود، قابل فهم است؛ زیرا مناط علم حق به اشیا، فیض مقدس است؛ این فیض همان ظهور ذاتی حق‌تعالی است و وجود مستقلی ورای حضرت حق ندارد و از طرفی این فیض با تمام اشیا و تعینات نیز متحد است و چنین اتحادی بیان‌کننده علم حق به اشیا از طریق فیض مقدس است، بدون آنکه کثرتی در ذات بسیط حق لازم آید و سرّ این اتحاد همان سریان فیض مقدس در همه اشیاست.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۷۷، ۲۴۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۱ ـ ۸۲.</ref>
# علم فعلی حق‌تعالی و تقدم آن بر اشیا: شیخ اشراق علم حق به اشیا را از جهتی ذاتی و مقدم بر اشیا می‌داند و از جهتی آن را فعل و همان اشیا می‌داند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۴۸۷ ـ ۴۸۸.</ref> امام‌خمینی معتقد است این سخن با توجه به فیض مقدس، از جهتی صحیح است؛ زیرا از آنجاکه علم حق‌تعالی به اشیا در موطن عینی، علمی فعلی است و اضافه اشراقی یا فیض مقدس با فعل حق‌تعالی متحد شده است، علم با معلوم متحد و عین آن است؛ یعنی علم و معلوم در مقام فعل متحدند؛ اما از جهتی دیگر علم بر معلوم مقدم است؛ زیرا اشیا در خارج به نفس این علم و اضافه اشراقی، علم ایجادی حق خواهند بود. از این جهت علم اشراقی خداوند، ذاتی و مقدم بر اشیای خارجی است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۶۹ ـ ۲۷۰ و ۲۷۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۴؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref>
# علم فعلی حق‌تعالی و تقدم آن بر اشیا: شیخ اشراق علم حق به اشیا را از جهتی ذاتی و مقدم بر اشیا می‌داند و از جهتی آن را فعل و همان اشیا می‌داند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۴۸۷ ـ ۴۸۸.</ref> امام‌خمینی معتقد است این سخن با توجه به فیض مقدس، از جهتی صحیح است؛ زیرا از آنجاکه علم حق‌تعالی به اشیا در موطن عینی، علمی فعلی است و اضافه اشراقی یا فیض مقدس با فعل حق‌تعالی متحد شده است، علم با معلوم متحد و عین آن است؛ یعنی علم و معلوم در مقام فعل متحدند؛ اما از جهتی دیگر علم بر معلوم مقدم است؛ زیرا اشیا در خارج به نفس این علم و اضافه اشراقی، علم ایجادی حق خواهند بود. از این جهت علم اشراقی خداوند، ذاتی و مقدم بر اشیای خارجی است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۶۹ ـ ۲۷۰ و ۲۷۸؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۷۴؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۵۴.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش