emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سنت (اصول الفقه)'''، قول، فعل و تقریر معصوم(ع) و از منابع چهارگانه [[احکام شرعی]]. | '''سنت (اصول الفقه)'''، قول، فعل و تقریر معصوم(ع) و از منابع چهارگانه [[احکام شرعی]]. | ||
==معنی== | ==معنی== | ||
سنت به معنای راه و روش <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۲۲۵؛ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۱۴۶.</ref>، سیره <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۳۹؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۶۱.</ref> و عادت <ref>صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۸/۲۴۸.</ref> آمده است. سنت را به راه مستقیم و ستایششده <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰.</ref> و به رفتار پسندیده یا ناپسند <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰؛ سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ۶۵.</ref> نیز معنا کردهاند. واژه سنت بیش از ده بار در قرآن با عبارتهای مختلف به معنای راه و روش آمده است <ref>اسراء، ۷۷؛ حجر، ۱۳؛ کهف، ۵۵؛ احزاب، ۳۸ و ۶۲؛ فتح، ۲۳.</ref>. اصولیان شیعه سنت را به قول (سخن) فعل (عمل) و تقریر و امضای (تأیید) پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) تعریف کردهاند <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۳/۲۱۶؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>. گروهی از علمای گذشته نیز قول، فعل و تقریر را مقید به غیر قرآن <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ انصاری، عبدالعلی، فواتح الرحموت، ۲/۱۱۷.</ref> و غیر کارهای عادی معصومان(ع) <ref>مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸.</ref> کردهاند. اهل سنت تنها قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) را سنت میدانند <ref>ابوزهره، اصول الفقه، ۱۰۵.</ref>. برخی از آنان مفهوم سنت را توسعه داده و آن را شامل فعل، کلام و تقریر صحابه نیز دانستهاند <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۹۸۰ ـ ۹۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۷ ـ ۸.</ref>. | سنت به معنای راه و روش <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۲۲۵؛ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۱۴۶.</ref>، سیره <ref>جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۳۹؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۶۱.</ref> و عادت <ref>صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۸/۲۴۸.</ref> آمده است. سنت را به راه مستقیم و ستایششده <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰.</ref> و به رفتار پسندیده یا ناپسند <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰؛ سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ۶۵.</ref> نیز معنا کردهاند. واژه سنت بیش از ده بار در [[قرآن]] با عبارتهای مختلف به معنای راه و روش آمده است <ref>اسراء، ۷۷؛ حجر، ۱۳؛ کهف، ۵۵؛ احزاب، ۳۸ و ۶۲؛ فتح، ۲۳.</ref>. اصولیان [[شیعه]] سنت را به قول (سخن) فعل (عمل) و تقریر و امضای (تأیید) [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] تعریف کردهاند <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۳/۲۱۶؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>. گروهی از علمای گذشته نیز قول، فعل و تقریر را مقید به غیر قرآن <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ انصاری، عبدالعلی، فواتح الرحموت، ۲/۱۱۷.</ref> و غیر کارهای عادی معصومان(ع) <ref>مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸.</ref> کردهاند. [[اهل سنت]] تنها قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) را سنت میدانند <ref>ابوزهره، اصول الفقه، ۱۰۵.</ref>. برخی از آنان مفهوم سنت را توسعه داده و آن را شامل فعل، کلام و تقریر [[صحابه]] نیز دانستهاند <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۹۸۰ ـ ۹۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۷ ـ ۸.</ref>. | ||
فرق سنت با حدیث این است که حدیث تعابیری است که بیانکننده گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) است؛ اما سنت اصل قول، فعل و تقریر معصوم(ع) است <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۹؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>؛ به تعبیر دیگر سنت «مَحکی» و احادیث «حاکی» و ناقل از سنت است. به سنت، محکی گفته میشود؛ چون به وسیله راویان حدیث از آن حکایت میشود <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹.</ref> {{ببینید|حدیث}} و اگر احادیث سنت نامیده میشوند، از باب توسعه در معنای سنت است؛ زیرا احادیث سنت را اثبات میکنند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref>. برخی نیز گفتهاند سنت گاهی به سنت حاکی (احادیث) و گاهی به اعم از سنت حاکی و سنت محکی گفته میشود <ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۲۳؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها،۱۴۱؛ فاضل لنکرانی، ایضاح الکفایه، ۱/۳۶.</ref>؛ البته سنت در فقه به معنای | فرق سنت با [[حدیث]] این است که حدیث تعابیری است که بیانکننده گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) است؛ اما سنت اصل قول، فعل و تقریر معصوم(ع) است <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۹؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>؛ به تعبیر دیگر سنت «مَحکی» و احادیث «حاکی» و ناقل از سنت است. به سنت، محکی گفته میشود؛ چون به وسیله راویان حدیث از آن حکایت میشود <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹.</ref> {{ببینید|حدیث}} و اگر احادیث سنت نامیده میشوند، از باب توسعه در معنای سنت است؛ زیرا احادیث سنت را اثبات میکنند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref>. برخی نیز گفتهاند سنت گاهی به سنت حاکی (احادیث) و گاهی به اعم از سنت حاکی و سنت محکی گفته میشود <ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۲۳؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها،۱۴۱؛ فاضل لنکرانی، ایضاح الکفایه، ۱/۳۶.</ref>؛ البته سنت در [[فقه]] به معنای [[مستحب]]، در برابر واجب <ref>طوسی، العده، ۲/۵۶۶.</ref> و نیز در برابر [[بدعت]] <ref>ابنماجه، سنن، ۱/۱۷ ـ ۲۰؛ سبحانی، البدعة و آثارها الموبقه، ۴۴ ـ ۴۵.</ref> بهکار رفته است و مقصود از سنت در برابر بدعت، هر حکمی است که بر اساس شریعت و قواعد دین اسلام قرار دارد و بدعتْ هر حکمی است که برخلاف اصول و [[شریعت اسلامی]] است و موافق سنت نیست <ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۶.</ref>. مقصود از سنت در اینجا معنای اصولی آن یعنی سخن، عمل و امضای معصوم(ع) است. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
جایگاه سنت و عمل به آن به صدر اسلام و عصر پیامبر اکرم(ص) باز میگردد. آن حضرت دستور داد تا از سنت ایشان پیروی شود؛ از اینرو واژه سنت هنگامی که بدون نسبتدادن به شخصی به کار میرفت، بر بیان حکمی از احکام به وسیله قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) دلالت داشت <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. همچنین پیامبر اکرم(ص) هشدار داد که در آینده کسانی سنت را انکار و تنها بر عمل به کتاب خدا اصرار خواهند کرد و حال آنکه آنچه ایشان از حلال و حرام آورده بسان قرآن خواهد بود <ref>ابنماجه، سنن، ۱/۶ ـ ۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>. عالمان و فقیهان امامیه چون امامان معصوم(ع) را جانشین پیامبر(ص) میدانستند، برای قول، فعل و تقریر آنان نیز کلمه سنت را به کار بردند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. روایاتی که از شیعه و سنی درباره حفظ، ثبت و نقل حدیث <ref>خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۲۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> و مذاکره آن <ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲.</ref> نقل شده و همچنین کارهایی که درباره منع نگارش حدیث به وسیله خلفا و تشویق و نگارش آن به دست امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) و اصحاب آنان آمده است و نیز تدوین مجموعههای حدیثی و کتابهایی که عالمان را در فهم احادیث یاری میرساند، به پیشینه سنت ارتباط پیدا میکند {{ببینید|حدیث}}. | جایگاه سنت و عمل به آن به [[صدر اسلام]] و عصر پیامبر اکرم(ص) باز میگردد. آن حضرت دستور داد تا از سنت ایشان پیروی شود؛ از اینرو واژه سنت هنگامی که بدون نسبتدادن به شخصی به کار میرفت، بر بیان حکمی از احکام به وسیله قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) دلالت داشت <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. همچنین پیامبر اکرم(ص) هشدار داد که در آینده کسانی سنت را انکار و تنها بر عمل به کتاب خدا اصرار خواهند کرد و حال آنکه آنچه ایشان از [[حلال]] و [[حرام]] آورده بسان قرآن خواهد بود <ref>ابنماجه، سنن، ۱/۶ ـ ۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>. عالمان و فقیهان امامیه چون امامان معصوم(ع) را جانشین پیامبر(ص) میدانستند، برای قول، فعل و تقریر آنان نیز کلمه سنت را به کار بردند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. روایاتی که از شیعه و سنی درباره حفظ، ثبت و نقل حدیث <ref>خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۲۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> و مذاکره آن <ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲.</ref> نقل شده و همچنین کارهایی که درباره منع نگارش حدیث به وسیله خلفا و تشویق و نگارش آن به دست [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر امامان معصوم(ع) و اصحاب آنان آمده است و نیز تدوین مجموعههای حدیثی و کتابهایی که عالمان را در فهم احادیث یاری میرساند، به پیشینه سنت ارتباط پیدا میکند {{ببینید|حدیث}}. | ||
گسترش استفاده از حدیث و جعل و تزویر حدیث (سنت حاکی) به وسیله حاکمان و افراد سودجو سبب شد که ائمه(ع) راهکارهایی را برای ضبط سنت صحیح ارائه دهند <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۰۶ ـ ۱۳۶.</ref> و نیز در میان مسلمانان رشتههایی درباره سنت پدید آید <ref>آقابزرگ، الذریعة، ۱۲/۲۳۳.</ref> و از قرن دوم به بعد دهها کتاب درباره شرح لغات و احادیث نگاشته شد. فراهیدی (م۱۷۰ق) در العین، ازهری (م۳۷۰ق) در تهذیب اللغه، زمخشری (م۵۳۸ق) در الفائق فی غریب الحدیث و ابناثیر (م۶۰۶ق) در النهایة فی غریب الحدیث و الاثر از این افراد به شمار میآیند <ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۱/۳ ـ ۸.</ref>. امامخمینی در مواردی به النهایة فی غریب الحدیث و الاثر استناد کرده است <ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۷۴؛ امامخمینی، البیع، ۳/۲۹۵؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۹۱.</ref>. در دوره معاصر نیز بحث از سنت گسترش زیادی پیدا کرد؛ برای نمونه محمود ابوریّه از اهل سنت، در سال ۱۳۶۴ق/ ۱۳۲۴ش کتابها و مقالههایی درباره سنت ازجمله الاضواء علی السنة المحمدیه و ابوهریره شیخ المضیره را نگاشت و آرای نویی درباره سنت مطرح ساخت که در جهان عرب بازتاب گستردهای داشت. همچنین در | گسترش استفاده از حدیث و جعل و تزویر حدیث (سنت حاکی) به وسیله حاکمان و افراد سودجو سبب شد که ائمه(ع) راهکارهایی را برای ضبط سنت صحیح ارائه دهند <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۰۶ ـ ۱۳۶.</ref> و نیز در میان مسلمانان رشتههایی درباره سنت پدید آید <ref>آقابزرگ، الذریعة، ۱۲/۲۳۳.</ref> و از قرن دوم به بعد دهها کتاب درباره شرح لغات و احادیث نگاشته شد. فراهیدی (م۱۷۰ق) در العین، ازهری (م۳۷۰ق) در تهذیب اللغه، زمخشری (م۵۳۸ق) در الفائق فی غریب الحدیث و ابناثیر (م۶۰۶ق) در النهایة فی غریب الحدیث و الاثر از این افراد به شمار میآیند <ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۱/۳ ـ ۸.</ref>. [[امامخمینی]] در مواردی به النهایة فی غریب الحدیث و الاثر استناد کرده است <ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۷۴؛ امامخمینی، البیع، ۳/۲۹۵؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۹۱.</ref>. در [[دوره معاصر]] نیز بحث از سنت گسترش زیادی پیدا کرد؛ برای نمونه محمود ابوریّه از اهل سنت، در سال ۱۳۶۴ق/ ۱۳۲۴ش کتابها و مقالههایی درباره سنت ازجمله الاضواء علی السنة المحمدیه و ابوهریره شیخ المضیره را نگاشت و آرای نویی درباره سنت مطرح ساخت که در جهان عرب بازتاب گستردهای داشت. همچنین در [[شیعه]]، حیدر حبالله نیز در دو کتاب السنة دورها و مکانتها فی الفکر الاسلامی و نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی در چندین جلد به بررسی جایگاه سنت در اندیشه اسلامی و شیعی پرداخته است. | ||
==اهمیت و جایگاه== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
سنت پس از قرآن | سنت پس از [[قرآن کریم]]، مهمترین منبع شناخت مسائل مختلف کلامی و فقهی است. به اعتبار و جایگاه سنت در [[آیات قرآن]] <ref>نجم، ۳ ـ ۴؛ حشر، ۷.</ref>، اشاره یا تصریح شده است <ref>حکیم، الاصول العامه، ۱۴۷ ـ ۱۸۹.</ref>. امامخمینی نیز سنت را دومین رکن [[اجتهاد]] و استنباط احکام دین پس از قرآن شمرده است <ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref>. ایشان حجیت [[اجماع]] را نیز وابسته به سنت میداند؛ زیرا اجماع از جهت کشف قول معصوم و رضایت معصوم، حجت است <ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref>. از نگاه ایشان قرآن نوعاً کلیات را بیان کرده و سنت به جزئیات و فروع مختلف پرداخته است <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۲/۲۱۲.</ref>؛ برای نمونه در قرآن دستور کلی [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و امثال آن آمده است؛ ولی جزئیات، شرایط و موانع آن در سنت بیان شده است <ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۸ ـ ۹.</ref>. افزون بر این، سنت در همه [[علوم اسلامی]] از قبیل [[تفسیر قرآن]]، [[اصول فقه]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[تاریخ]]، [[اخلاق]] و [[عرفان]] نقشی مهم دارد؛ به گونهای که اگر سنت از این علوم تفکیک شود، میراث قابل توجهی باقی نخواهد ماند. در روزگار پیامبر اکرم(ص) در ارزش و جایگاه سنت تردید شد؛ ولی آن حضرت این تردیدافکنیها را رد و بر ارزش و جایگاه مهم آن تأکید کرد <ref>ابنماجه، سنن، ۱/۳ ـ ۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴.</ref>. | ||
در منابع روایی، احادیث بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث (بازگوکننده سنت) و بهویژه فهم آن آمده است <ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.</ref>. سفرهای فراوان علمای شیعه <ref>← غفاری، مقدمه من لایحضره الفقیه، ۱/۷.</ref> و علمای اهل سنت <ref>خطیب بغدادی، الرحله، ۱۷۶ ـ ۱۸۳؛ عجاج الخطیب، السنة قبل التدوین، ۱۷۶ ـ ۱۸۳.</ref> برای دریافت حدیث نشاندهنده اهمیت و جایگاه حدیث و سنت است. به جز دوره کوتاه منع حدیث پس از پیامبر اکرم(ص)، آن هم در میان طوایفی از مسلمانان، نزد همه مذاهب اسلامی نقل حدیث به دو شکل مکتوب و شفاهی رواج داشت و چندین علم با موضوع حدیث بهویژه علم روایت و درایت که هر یک دارای شاخههای بسیار است، تأسیس شد <ref>صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ۱۰۶ ـ ۱۱۴.</ref>. | در منابع روایی، احادیث بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث (بازگوکننده سنت) و بهویژه فهم آن آمده است <ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.</ref>. سفرهای فراوان علمای شیعه <ref>← غفاری، مقدمه من لایحضره الفقیه، ۱/۷.</ref> و علمای اهل سنت <ref>خطیب بغدادی، الرحله، ۱۷۶ ـ ۱۸۳؛ عجاج الخطیب، السنة قبل التدوین، ۱۷۶ ـ ۱۸۳.</ref> برای دریافت حدیث نشاندهنده اهمیت و جایگاه حدیث و سنت است. به جز دوره کوتاه منع حدیث پس از پیامبر اکرم(ص)، آن هم در میان طوایفی از مسلمانان، نزد همه مذاهب اسلامی نقل حدیث به دو شکل مکتوب و شفاهی رواج داشت و چندین علم با موضوع حدیث بهویژه علم روایت و درایت که هر یک دارای شاخههای بسیار است، تأسیس شد <ref>صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ۱۰۶ ـ ۱۱۴.</ref>. |