Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
دانشمندان آغاز پیدایش جامعه انسانی را نامعلوم دانستهاند؛<ref>باقی نصرآبادی، مبانی جامعهشناسی، ۵۱.</ref> ولی عموم حکیمان انسان را بالطبع موجودی اجتماعی شمردهاند.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۵۴.</ref> نخستین متفکر مسلمان که از جامعه بحث کرده و حتی جامعه را از نگاه قرآنی تحلیل کرده، [[عبدالرحمنبنخلدون]] (۷۳۲ ـ ۸۰۸ق) است که کتاب خود را علم عمران نام نهاد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۸ ـ ۱۳.</ref> عدهای از غربیان کاربرد واژه جامعه را مرتبط با حقوق روم در پایان عصر جمهوری و آغاز دوران [[امپراتوری]] روم میدانند؛<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۴۵.</ref> اما رواج بحث جامعهشناسی در [[غرب]] جدید چهارصد سال پس از ابنخلدون در آثار آگوست کنت (۱۷۹۸ ـ ۱۸۵۷م) دیده میشود.<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۴۵؛ فریز بی و سه یر، جامعه، ۱ ـ ۲.</ref> در میان متفکران معاصر اسلامی [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۲ ـ ۱۰۷.</ref> و کتاب روابط اجتماعی در اسلام و [[مرتضی مطهری]] در کتاب جامعه و تاریخ<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۲۸.</ref> درباره جامعه و تحولات اجتماعی، نظریات قابل توجهی عرضه کردهاند. | دانشمندان آغاز پیدایش جامعه انسانی را نامعلوم دانستهاند؛<ref>باقی نصرآبادی، مبانی جامعهشناسی، ۵۱.</ref> ولی عموم حکیمان انسان را بالطبع موجودی اجتماعی شمردهاند.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۵۴.</ref> نخستین متفکر مسلمان که از جامعه بحث کرده و حتی جامعه را از نگاه قرآنی تحلیل کرده، [[عبدالرحمنبنخلدون]] (۷۳۲ ـ ۸۰۸ق) است که کتاب خود را علم عمران نام نهاد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۸ ـ ۱۳.</ref> عدهای از غربیان کاربرد واژه جامعه را مرتبط با حقوق روم در پایان عصر جمهوری و آغاز دوران [[امپراتوری]] روم میدانند؛<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۴۵.</ref> اما رواج بحث جامعهشناسی در [[غرب]] جدید چهارصد سال پس از ابنخلدون در آثار آگوست کنت (۱۷۹۸ ـ ۱۸۵۷م) دیده میشود.<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۴۵؛ فریز بی و سه یر، جامعه، ۱ ـ ۲.</ref> در میان متفکران معاصر اسلامی [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۲ ـ ۱۰۷.</ref> و کتاب روابط اجتماعی در اسلام و [[مرتضی مطهری]] در کتاب جامعه و تاریخ<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۲۸.</ref> درباره جامعه و تحولات اجتماعی، نظریات قابل توجهی عرضه کردهاند. | ||
==ضرورت و اهداف جامعه== | ==ضرورت و اهداف جامعه== | ||
درباره چگونگی تشکیل جامعه نظرهای گوناگونی بیان شده است؛ ازجمله فردگرایان که جامعه را پدیدهای غیر طبیعی و قراردادی میدانند، قائل به تقدم فرد بر جامعهاند و او را دارای قدرت تصمیم و حاکم بر سرنوشت خود میدانند.<ref>قنادان و دیگران، مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، ۵۵.</ref>آنان بر این مبنا معتقدند شخص که در جامعه شرکت میکند، در واقع برای این است که منافع خود را بهپیش ببرد؛ بنابراین این حق را دارد که بدون لحاظکردن منافع جامعه، منافع خود را پیگیری کند.<ref>رحمتپور، فردگرایی، ۱۹۸.</ref> در برابر فردگرایان، طرفداران نظریه جمعگرایی اصالت را به جامعه میدهند و از نظر آنان اجتماع وجود دارد نه فرد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۸ ـ ۳۵۱.</ref> بر این اساس گروهگرابودن و کسب هویت از جمع، رفتار طبیعی انسان است و از طبیعت او بر میخیزد. | درباره چگونگی تشکیل جامعه نظرهای گوناگونی بیان شده است؛ ازجمله فردگرایان که جامعه را پدیدهای غیر طبیعی و قراردادی میدانند، قائل به تقدم فرد بر جامعهاند و او را دارای قدرت تصمیم و حاکم بر سرنوشت خود میدانند.<ref>قنادان و دیگران، مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، ۵۵.</ref>آنان بر این مبنا معتقدند شخص که در جامعه شرکت میکند، در واقع برای این است که منافع خود را بهپیش ببرد؛ بنابراین این حق را دارد که بدون لحاظکردن منافع جامعه، منافع خود را پیگیری کند.<ref>رحمتپور، فردگرایی، ۱۹۸.</ref> در برابر فردگرایان، طرفداران نظریه جمعگرایی اصالت را به جامعه میدهند و از نظر آنان اجتماع وجود دارد نه فرد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۸ ـ ۳۵۱.</ref> بر این اساس گروهگرابودن و کسب هویت از جمع، رفتار طبیعی انسان است و از طبیعت او بر میخیزد.<ref>Triandis,۶</ref> | ||
[[قرآن کریم]] نیز انسان را موجودی اجتماعی شمرده و بر ضرورت زندگی اجتماعی تأکید و تمامی افراد جامعه را به همکاری توصیه کرده است.<ref>مائده ۲؛ زخرف، ۳۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] بر کار گروهی تأکید کرده و آن را مایه برکت شمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۳/۳۴۹.</ref> [[امامعلی(ع)]] نیز دست [[خدا]] را همراه با جماعت شمرده و پراکندگی را باعث گرفتاری در دام شیطان دانسته است.<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۷۹ و خ۱۸۰، ۲۶۳.</ref> | [[قرآن کریم]] نیز انسان را موجودی اجتماعی شمرده و بر ضرورت زندگی اجتماعی تأکید و تمامی افراد جامعه را به همکاری توصیه کرده است.<ref>مائده ۲؛ زخرف، ۳۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] بر کار گروهی تأکید کرده و آن را مایه برکت شمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۳/۳۴۹.</ref> [[امامعلی(ع)]] نیز دست [[خدا]] را همراه با جماعت شمرده و پراکندگی را باعث گرفتاری در دام شیطان دانسته است.<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۷۹ و خ۱۸۰، ۲۶۳.</ref> | ||
امامخمینی سرشت انسان را علت تشکیل جامعه و همکاری انسانها با یکدیگر را باعث آسایش زندگی آنان دانسته و زندگی انفرادی را به منزله خروج انسان از جامعه بشری و پیوستن به حیوانات وحشی شمرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان افراد جامعه را به قطرههای باران و جامعه را به نهرها و سیل و دریا تشبیه کرده که در صورت اجتماع کارسازند و تا اجتماعی نباشد از قطرهها کاری ساخته نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref> | امامخمینی سرشت انسان را علت تشکیل جامعه و همکاری انسانها با یکدیگر را باعث آسایش زندگی آنان دانسته و زندگی انفرادی را به منزله خروج انسان از جامعه بشری و پیوستن به حیوانات وحشی شمرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان افراد جامعه را به قطرههای باران و جامعه را به نهرها و سیل و دریا تشبیه کرده که در صورت اجتماع کارسازند و تا اجتماعی نباشد از قطرهها کاری ساخته نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref> |