۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
قاجاریه سلسلهای از [[پادشاهان ایران]] از ۱۲۱۰ تا ۱۳۴۴ق/ ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ش. | '''قاجاریه''' سلسلهای از [[پادشاهان ایران]] از ۱۲۱۰ تا ۱۳۴۴ق/ ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ش. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
ایل قاجار از نژاد مغول بودند و به همراه تاتارها در زمان چنگیز از مغولستان به مناطق داخلی [[ایران]] آمدند و در مناطقی میان ایران و [[شام]] در منطقه ارمنستان ساکن شدند. [[شاهعباس صفوی]] این ایل را از محل اصلیشان کوچ داد تا در برابر ایلات مهاجم از آنان استفاده کند. او عدهای از آنان را در [[مرو]] در برابر ازبکان، گروهی را در منطقه گرگان و استرآباد در برابر ترکمانان و عدهای را نیز در [[منطقه قراباغ]] در برابر لزگیان قرار داد. گروه ساکن منطقه گرگان به دو بخش تقسیم میشدند. افرادی که در سمت راست رود گرگان سکونت داشتند یوخاریباش (ساکن بالای رود) و ساکنان ساحل چپ اشاقهباش (ساکن پایین رود) نام گرفتند. رؤسای اشاقهباش در اواخر حکومتهای [[صفویه]]، [[افشاریه]] و [[زندیه]] برای کسب قدرت تلاش کردند تا آنکه محمدخان قاجار که در [[شیراز]] گروگان دربار زند بود، با مرگ کریمخان زند به [[مازندران]] رفت و با پیروزی بر برادران خود که مدعی حکومت بودند و با تصرف [[گیلان]]، مازندران، [[زنجان]] و [[کردستان]]<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۹ ـ ۴۰؛ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۷۵۴ ـ ۷۵۹.</ref> در سال ۱۲۰۰ق یا ۱۲۰۳ق بدون اینکه تاج بر سر نهد، در [[تهران]] بر تخت شاهی نشست<ref>سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۳۸؛ طباطبایی، ایران در دوره فتحعلیشاه، ۱۲/۳.</ref> و پس از آن با پیروزی کامل بر حاکمان زند و دیگر مدعیان قدرت، در سال ۱۲۱۰ق در تهران به عنوان پادشاه ایران رسماً تاجگذاری کرد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۰.</ref> پس از او، شش تن دیگر از قاجاریه به سلطنت رسیدند: فتحعلیشاه، محمدشاه، | ایل قاجار از نژاد مغول بودند و به همراه تاتارها در زمان چنگیز از مغولستان به مناطق داخلی [[ایران]] آمدند و در مناطقی میان ایران و [[شام]] در منطقه ارمنستان ساکن شدند. [[شاهعباس صفوی]] این ایل را از محل اصلیشان کوچ داد تا در برابر ایلات مهاجم از آنان استفاده کند. او عدهای از آنان را در [[مرو]] در برابر ازبکان، گروهی را در منطقه گرگان و استرآباد در برابر ترکمانان و عدهای را نیز در [[منطقه قراباغ]] در برابر لزگیان قرار داد. گروه ساکن منطقه گرگان به دو بخش تقسیم میشدند. افرادی که در سمت راست رود گرگان سکونت داشتند یوخاریباش (ساکن بالای رود) و ساکنان ساحل چپ اشاقهباش (ساکن پایین رود) نام گرفتند. رؤسای اشاقهباش در اواخر حکومتهای [[صفویه]]، [[افشاریه]] و [[زندیه]] برای کسب قدرت تلاش کردند تا آنکه [[محمدخان قاجار]] که در [[شیراز]] گروگان دربار زند بود، با مرگ [[کریمخان زند]] به [[مازندران]] رفت و با پیروزی بر برادران خود که مدعی حکومت بودند و با تصرف [[گیلان]]، مازندران، [[زنجان]] و [[کردستان]]<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۹ ـ ۴۰؛ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۷۵۴ ـ ۷۵۹.</ref> در سال ۱۲۰۰ق یا ۱۲۰۳ق بدون اینکه تاج بر سر نهد، در [[تهران]] بر تخت شاهی نشست<ref>سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۳۸؛ طباطبایی، ایران در دوره فتحعلیشاه، ۱۲/۳.</ref> و پس از آن با پیروزی کامل بر حاکمان زند و دیگر مدعیان قدرت، در سال ۱۲۱۰ق در تهران به عنوان پادشاه ایران رسماً تاجگذاری کرد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۰.</ref> پس از او، شش تن دیگر از قاجاریه به سلطنت رسیدند: فتحعلیشاه، محمدشاه، [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدینشاه]]، مظفرالدینشاه، محمدعلیشاه و احمدشاه.<ref>اصفهانی، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، ۲/۱۰۸۲.</ref> احمدشاه با [[کودتای رضاخان پهلوی]] و [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] از سلطنت خلع شد و در سال ۱۳۰۴ش با رأی [[مجلس مؤسسان]]، انقراض کامل قاجاریه و آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی اعلام شد.<ref>شمیم، ۶۲۹ ـ ۶۳۰؛ مهدوی، ۲۸۳.</ref> | ||
==رویدادهای مهم دوره قاجاریه== | ==رویدادهای مهم دوره قاجاریه== | ||
در دوران حکومت قاجاریه رویدادهای بسیاری در ایران رخ داده است که به صورت فهرست به مهمترین آنها در سه دوره اشاره میشود: | در دوران حکومت قاجاریه رویدادهای بسیاری در ایران رخ داده است که به صورت فهرست به مهمترین آنها در سه دوره اشاره میشود: | ||
دوره اول از ۱۲۱۰ تا ۱۲۵۰ق؛ که دوره سلطنت آقامحمدخان از۱۲۱۰ تا ۱۲۱۱ق و فتحعلیشاه از ۱۲۱۲ تا۱۲۵۰ق بود. [[جنگهای ایران و روس]]، [[عهدنامه گلستان ۱۲۲۸ق]] و [[عهدنامهترکمنچای در ۱۲۴۳ق|ترکمنچای در ۱۲۴۳ق]] و الحاق بخشهای زیادی از ایران به [[روسیه]]، قتل گریبایدوف سفیر روسیه در ایران و [[جنگهای ایران و عثمانی]] از مهمترین اتفاقات این دوره است. | دوره اول از ۱۲۱۰ تا ۱۲۵۰ق؛ که دوره سلطنت آقامحمدخان از۱۲۱۰ تا ۱۲۱۱ق و [[فتحعلیشاه قاجار|فتحعلیشاه]] از ۱۲۱۲ تا۱۲۵۰ق بود. [[جنگهای ایران و روس]]، [[عهدنامه گلستان ۱۲۲۸ق]] و [[عهدنامهترکمنچای در ۱۲۴۳ق|ترکمنچای در ۱۲۴۳ق]] و الحاق بخشهای زیادی از ایران به [[روسیه]]، قتل گریبایدوف سفیر روسیه در ایران و [[جنگهای ایران و عثمانی]] از مهمترین اتفاقات این دوره است. | ||
دوره دوم از ۱۲۵۰ تا ۱۳۱۳ق؛ که دوره محمدشاه ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۴ق و ناصرالدینشاه از ۱۲۶۴ تا ۱۳۱۳ق بود. صدارت قائممقام فراهانی و [[امیرکبیر]]، شکلگیری [[فرقه بابیه]]، جدایی هرات از ایران، سفرهای خارجی ناصرالدینشاه، نفوذ انگلیسیها و روسها و واگذاری امتیازات بسیار به آنان، [[امتیاز رژی (تنباکو)]] و [[نهضت تحریم تنباکو]] به رهبری [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، حرکت بیداری [[سیدجمالالدین اسدآبادی]] و قتل ناصرالدینشاه به دست میرزارضا کرمانی در این دوره اتفاق افتاد. | دوره دوم از ۱۲۵۰ تا ۱۳۱۳ق؛ که دوره محمدشاه ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۴ق و ناصرالدینشاه از ۱۲۶۴ تا ۱۳۱۳ق بود. صدارت قائممقام فراهانی و [[امیرکبیر]]، شکلگیری [[فرقه بابیه]]، جدایی هرات از ایران، سفرهای خارجی ناصرالدینشاه، نفوذ انگلیسیها و روسها و واگذاری امتیازات بسیار به آنان، [[امتیاز رژی (تنباکو)]] و [[نهضت تحریم تنباکو]] به رهبری [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، حرکت بیداری [[سیدجمالالدین اسدآبادی]] و قتل ناصرالدینشاه به دست [[میرزارضا کرمانی]] در این دوره اتفاق افتاد. | ||
دوره سوم از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۴۴ق؛ که دوره حکومت مظفرالدینشاه از ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۴ق، محمدعلیشاه از ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ق و احمدشاه از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۴ق بود. سفرهای خارجی با قرضگرفتن از دولتهای خارجی برای هزینه سفر، صدور فرمان مشروطیت و تبدیل حکومت به [[سلطنت مشروطه]] در دوره مظفرالدینشاه، به توپ بستن مجلس شورای ملی به دست محمدعلیشاه، قرارداد ۱۹۰۷م و تقسیم ایران میان روس و انگلیس و قرارداد ۱۹۱۹م وثوقالدوله و خلع قاجاریه از سلطنت از حوادث این دوره است.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۱، ۱۱۷، ۱۲۷، ۲۶۵، ۴۵۱ و ۵۱۹؛ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۸۴۸ ـ ۸۶۲؛ مصحفی، ایران در دوره ناصرالدینشاه، ۱۲/۱۹۰ ـ ۲۰۶.</ref> | دوره سوم از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۴۴ق؛ که دوره حکومت مظفرالدینشاه از ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۴ق، [[محمدعلیشاه قاجار|محمدعلیشاه]] از ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ق و احمدشاه از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۴ق بود. سفرهای خارجی با قرضگرفتن از دولتهای خارجی برای هزینه سفر، صدور فرمان مشروطیت و تبدیل حکومت به [[سلطنت مشروطه]] در دوره مظفرالدینشاه، به توپ بستن [[مجلس شورای ملی]] به دست محمدعلیشاه، [[قرارداد ۱۹۰۷م]] و تقسیم ایران میان روس و انگلیس و [[قرارداد ۱۹۱۹م]] وثوقالدوله و خلع قاجاریه از سلطنت از حوادث این دوره است.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۱، ۱۱۷، ۱۲۷، ۲۶۵، ۴۵۱ و ۵۱۹؛ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۸۴۸ ـ ۸۶۲؛ مصحفی، ایران در دوره ناصرالدینشاه، ۱۲/۱۹۰ ـ ۲۰۶.</ref> | ||
==اوضاع سیاسی و اجتماعی== | ==اوضاع سیاسی و اجتماعی== | ||
ساختار سیاسی قدرت در دوره قاجاریه سلطنتی بود. در رأس آن شخص شاه قرار داشت. [[مطلقگرایی]] و [[استبداد]]، اساسیترین ویژگی قدرت سیاسی دوران قاجار بود. شاه بدون هیچ محدودیتی تمام جزئیات حکومتی و عزل و نصبها را بر عهده داشت. حلقه بعدی، شاهزادگان، درباریان، رؤسای ایلات بزرگ و حکام محلی بودند.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ۱/۳۹۴؛ اکبری، ویژگیهای ساختار قدرت در ایران (دوره اول قاجار)، ۸۲.</ref> در این روزگار شرایط سیاسی ـ اجتماعی کشور به گونهای بود که مردم ایران هیچ تضمینی برای جان و مال و ناموس خود در برابر دستگاه استبدادی نداشتند. شاهان قاجار به حکم مقام شاهی، نه بر اساس لیاقت و شایستگی، خود قانون و مجری آن بودند. تودههای مردم به جز لایههایی که به شاه یا به وابستگان او وابسته بودند، در فقر و نادانی به سر میبردند. بازتاب این شرایط را در ادبیات آن روزگار ازجمله اشعار آیینه عبرت (کار ایران با خداست) از [[ملکالشعرای بهار]] و خاطرات و نوشتههای آن دوره بهخوبی میتوان مشاهده کرد.<ref>محمدی، شعرهای معاصر ایران از بهار تا شهریار، ۱/۱۱۷؛ احتشامالسلطنه، خاطرات احتشامالسلطنه، ۱۲۴.</ref> | ساختار سیاسی قدرت در دوره قاجاریه سلطنتی بود. در رأس آن شخص شاه قرار داشت. [[مطلقگرایی]] و [[استبداد]]، اساسیترین ویژگی قدرت سیاسی دوران قاجار بود. شاه بدون هیچ محدودیتی تمام جزئیات حکومتی و عزل و نصبها را بر عهده داشت. حلقه بعدی، شاهزادگان، درباریان، رؤسای ایلات بزرگ و حکام محلی بودند.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ۱/۳۹۴؛ اکبری، ویژگیهای ساختار قدرت در ایران (دوره اول قاجار)، ۸۲.</ref> در این روزگار شرایط سیاسی ـ اجتماعی کشور به گونهای بود که مردم ایران هیچ تضمینی برای جان و مال و ناموس خود در برابر دستگاه استبدادی نداشتند. شاهان قاجار به حکم مقام شاهی، نه بر اساس لیاقت و شایستگی، خود قانون و مجری آن بودند. تودههای مردم به جز لایههایی که به شاه یا به وابستگان او وابسته بودند، در فقر و نادانی به سر میبردند. بازتاب این شرایط را در ادبیات آن روزگار ازجمله اشعار آیینه عبرت (کار ایران با خداست) از [[ملکالشعرای بهار]] و خاطرات و نوشتههای آن دوره بهخوبی میتوان مشاهده کرد.<ref>محمدی، شعرهای معاصر ایران از بهار تا شهریار، ۱/۱۱۷؛ احتشامالسلطنه، خاطرات احتشامالسلطنه، ۱۲۴.</ref> | ||
تاریخنگاران داخلی و خارجی همگی از بیقانونی، ظلم و تعدی و اجحاف به مردم سخن گفتهاند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۳ ـ ۱۴.</ref> شاهان قاجار همه زمینهای ایران را ملک خود میدانستند؛<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار، ۷۱.</ref> شاه حق داشت هر نوع زمینی را به هر یک از هوادارانش واگذار کند.<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار، ۷۱ ـ ۷۲.</ref> هیچکس جرئت اظهار نظر در برابر شاه را نداشت؛ زیرا اگر کسی مخالفِ نظر شاه نظر میداد، خونش هدر بود.<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار؛ شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۱۸۵.</ref> عزل و نصبها و حبس و کیفرها نیز بدون قانون و قاعده بود. افرادی که از نگاه آنان مقصر بودند، بدون هیچ محکمهای، کیفر داده میشدند. آنان متهمان را کور میکردند، رگ میزدند یا به مصادره اموالشان حکم میدادند. مصادره اموال افراد معزول چنان رواج داشت که در یک مورد که چنین نشد، وقایعنویس درباری با شگفتی از آن یاد کرده است.<ref>لسانالملک، ناسخ التواریخ؛ سلاطین قاجاریه، ۱۵۳.</ref> امیران و حاکمان محلی که بیشتر آنان از فرزندان و نوادگان شاه و در جایجای کشور پراکنده بودند، با القاب و عناوین گوناگون که برای آنان شخصیت و منزلت اجتماعی به همراه میآورد، در سایه قدرت شاه همهکاره بودند و هر گونه اجحاف و ظلم و ستم را برای خود مجاز میدانستند. پارهکردن شکم مالک و تاجری که به ناصرالدینشاه شکایت برده بود به دست [[ظلالسلطان]]<ref>مدرسی، مدرس، ۱/سه.</ref> و همچنین زیر سم اسب قرارگرفتن پیرهزنی که از مأموران دولتی شاکی بود به دست [[علاءالدوله]]<ref>مدرسی، مدرس، ۱/چهار.</ref> تا حدودی بیانگر رابطه حاکمان محلی با مردم است. | تاریخنگاران داخلی و خارجی همگی از بیقانونی، ظلم و تعدی و اجحاف به [[مردم]] سخن گفتهاند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۳ ـ ۱۴.</ref> شاهان قاجار همه زمینهای ایران را ملک خود میدانستند؛<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار، ۷۱.</ref> شاه حق داشت هر نوع زمینی را به هر یک از هوادارانش واگذار کند.<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار، ۷۱ ـ ۷۲.</ref> هیچکس جرئت اظهار نظر در برابر شاه را نداشت؛ زیرا اگر کسی مخالفِ نظر شاه نظر میداد، خونش هدر بود.<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار؛ شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۱۸۵.</ref> عزل و نصبها و حبس و کیفرها نیز بدون قانون و قاعده بود. افرادی که از نگاه آنان مقصر بودند، بدون هیچ محکمهای، کیفر داده میشدند. آنان متهمان را کور میکردند، رگ میزدند یا به مصادره اموالشان حکم میدادند. مصادره اموال افراد معزول چنان رواج داشت که در یک مورد که چنین نشد، وقایعنویس درباری با شگفتی از آن یاد کرده است.<ref>لسانالملک، ناسخ التواریخ؛ سلاطین قاجاریه، ۱۵۳.</ref> امیران و حاکمان محلی که بیشتر آنان از فرزندان و نوادگان شاه و در جایجای کشور پراکنده بودند، با القاب و عناوین گوناگون که برای آنان شخصیت و منزلت اجتماعی به همراه میآورد، در سایه قدرت شاه همهکاره بودند و هر گونه اجحاف و [[ظلم]] و ستم را برای خود مجاز میدانستند. پارهکردن شکم مالک و تاجری که به [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدینشاه]] شکایت برده بود به دست [[ظلالسلطان]]<ref>مدرسی، مدرس، ۱/سه.</ref> و همچنین زیر سم اسب قرارگرفتن پیرهزنی که از مأموران دولتی شاکی بود به دست [[علاءالدوله]]<ref>مدرسی، مدرس، ۱/چهار.</ref> تا حدودی بیانگر رابطه حاکمان محلی با مردم است. | ||
==سلطه بیگانگان بر کشور== | ==سلطه بیگانگان بر کشور== | ||
در دوره قاجاریه بهویژه در دوره دوم و سوم، کشور شاهد حضور و سلطه بیگانگان بهویژه [[روس]] و [[انگلیس]] بر [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و دیگر حیطهها بود. بسیاری از نخبگان و کارگزاران دولت به یکی از آن دو وابسته بودند. دولتهای بیگانه، بهویژه دولت انگلستان از جنوب، دولت روسیه از شمال در پی کسب امتیازهای اقتصادی از ایران بودند. دامنه این امتیازاتِ زنجیرهای چنان گسترده بود که در جای خاصی متوقف نمیشد.<ref>مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> امتیاز احداث راه آهن، خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانههای ایران، بهرهبرداری از معادن، بهرهبرداری از جنگلها، آبیاری و حق تقدم در امتیاز بانک، احداث جاده و ایجاد کارخانه، مواردی بود که تنها در یک قرارداد به بارون جولیوس دو رویتر سرمایهدار یهودی تبعه انگلیس و صاحب [[خبرگزاری رویتر]] داده شد.<ref>مصحفی، ایران در دوره ناصرالدینشاه، ۱۲/۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> حجم باورنکردنی آنچه در اختیار این فرد قرار میگرفت، چنان بزرگ بود که اندیشیدن در خصوص چگونگی اجرای آن حتی از سوی صاحب امتیاز، به پس از بستهشدن قرارداد موکول شده بود؛ اما دیری نپایید که قرارداد لغو و زیانهای ناشی از الغای آن متوجه دولت ایران گردید. دادن [[امتیاز تنباکو]] به یک شرکت انگلیسی در دوره ناصری یکی دیگر از این قراردادها است که با حکم [[میرزامحمدحسن شیرازی]] ناکام ماند.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۲۸ ـ ۲۳۰ و ۲۷۲ ـ ۲۹۷؛ مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> | در دوره قاجاریه بهویژه در دوره دوم و سوم، کشور شاهد حضور و سلطه [[بیگانگان]] بهویژه [[روس]] و [[انگلیس]] بر [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و دیگر حیطهها بود. بسیاری از نخبگان و کارگزاران دولت به یکی از آن دو وابسته بودند. دولتهای بیگانه، بهویژه دولت انگلستان از جنوب، دولت روسیه از شمال در پی کسب امتیازهای اقتصادی از ایران بودند. دامنه این امتیازاتِ زنجیرهای چنان گسترده بود که در جای خاصی متوقف نمیشد.<ref>مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> امتیاز احداث راه آهن، خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانههای ایران، بهرهبرداری از معادن، بهرهبرداری از جنگلها، آبیاری و حق تقدم در امتیاز بانک، احداث جاده و ایجاد کارخانه، مواردی بود که تنها در یک قرارداد به بارون جولیوس دو رویتر سرمایهدار یهودی تبعه انگلیس و صاحب [[خبرگزاری رویتر]] داده شد.<ref>مصحفی، ایران در دوره ناصرالدینشاه، ۱۲/۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> حجم باورنکردنی آنچه در اختیار این فرد قرار میگرفت، چنان بزرگ بود که اندیشیدن در خصوص چگونگی اجرای آن حتی از سوی صاحب امتیاز، به پس از بستهشدن قرارداد موکول شده بود؛ اما دیری نپایید که قرارداد لغو و زیانهای ناشی از الغای آن متوجه دولت ایران گردید. دادن [[امتیاز تنباکو]] به یک شرکت انگلیسی در دوره ناصری یکی دیگر از این قراردادها است که با حکم [[میرزامحمدحسن شیرازی]] ناکام ماند.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۲۸ ـ ۲۳۰ و ۲۷۲ ـ ۲۹۷؛ مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، ۴۸.</ref> | ||
نهضت تحریم تنباکو | نهضت تحریم تنباکو | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مواضع و سخنان امامخمینی درباره حکومت قاجار به سه دسته تقسیم میشود: | مواضع و سخنان امامخمینی درباره حکومت قاجار به سه دسته تقسیم میشود: | ||
الف) سلسله قاجاریه: امامخمینی از حکومتهای سلطنتی و قاجاریه با عنوان جرثومه فساد و سلطنت خبیث سلاطین و از شاهان قاجاری با عنوان مجرمترین افراد یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۷۷.</ref> ایشان که خود ظلم و ستم آنان را لمس کرده بود، ضمن مقایسه مسئولان جمهوری اسلامی ایران با آن زمان و فاصله میان حاکمان و مردم، حکومت قاجارها را حکومت سرنیزه دانست و آن را حکومتی معرفی کرد که در اندیشه مردم نبودند و کاری برای آنان انجام نمیداد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۸۰.</ref> از نظر ایشان روابط مردم و شاه | الف) سلسله قاجاریه: امامخمینی از حکومتهای سلطنتی و قاجاریه با عنوان جرثومه فساد و سلطنت خبیث سلاطین و از شاهان قاجاری با عنوان مجرمترین افراد یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۷۷.</ref> ایشان که خود ظلم و ستم آنان را لمس کرده بود، ضمن مقایسه مسئولان [[جمهوری اسلامی ایران]] با آن زمان و فاصله میان حاکمان و مردم، حکومت قاجارها را حکومت سرنیزه دانست و آن را حکومتی معرفی کرد که در اندیشه مردم نبودند و کاری برای آنان انجام نمیداد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۸۰.</ref> از نظر ایشان روابط مردم و شاه در حکومت قاجار رابطه آقایی و نوکری بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۹۴.</ref> حکومت هر منطقهای حکم یک سلطان و پادشاه داشت و هر کاری میخواست میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۵۱۰.</ref> و شاهان قاجار مالک جان و مال [[مردم]] بودند و آنان حق هیچگونه اعتراضی نداشتند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۸۵.</ref> | ||
تیولداری یعنی حکومت منطقهای را در قبال دریافت مبلغی به شخصی واگذار کند و آن شخص همهکاره آن منطقه شود، از [[دوره ایلخانی]] تا دوره قاجار مرسوم بوده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۲۴.</ref> امامخمینی در چندین مورد به رسم تیول و واگذاری حکومت ولایات و ایالات در دوره قاجار اشاره و آن را نقد و سرزنش میکند؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱۷ ـ ۱۲۰ و ۲۱۸.</ref> زیرا صاحبان تیول، روستاییان را وادار به مالیاتهای سنگین میکردند تا هم مبلغی را که بابت اجاره آن منطقه به حکومت مرکزی دادهاند باز پس بگیرند و هم سود کلان نصیب خودشان شود. حکومت نیز در ازای پولی که گرفته بود هر صدایی که از آن منطقه بلند میشد خاموش میکرد. امامخمینی اینگونه کارها را موجب جدایی مردم از دولت، افزایش ظلم و ستم و در نتیجه سقوط قاجاریه میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱۹ و ۲۱۸.</ref> ایشان معتقد بود حتی زمانی که حکومت ایران مشروطه شد، باز هم شاهان چه قاجار و چه [[پهلوی]] هیچکدام به خواست ملت توجهی نداشتند و قانونی نبودند، بلکه دزدانی بودند که کشور را به زور، تصرف و سپس اعلانِ پادشاهی کرده بودند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۷ ـ ۸.</ref> | تیولداری یعنی حکومت منطقهای را در قبال دریافت مبلغی به شخصی واگذار کند و آن شخص همهکاره آن منطقه شود، از [[دوره ایلخانی]] تا دوره قاجار مرسوم بوده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۲۴.</ref> امامخمینی در چندین مورد به رسم تیول و واگذاری حکومت ولایات و ایالات در دوره قاجار اشاره و آن را نقد و سرزنش میکند؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱۷ ـ ۱۲۰ و ۲۱۸.</ref> زیرا صاحبان تیول، روستاییان را وادار به مالیاتهای سنگین میکردند تا هم مبلغی را که بابت اجاره آن منطقه به حکومت مرکزی دادهاند باز پس بگیرند و هم سود کلان نصیب خودشان شود. حکومت نیز در ازای پولی که گرفته بود هر صدایی که از آن منطقه بلند میشد خاموش میکرد. [[امامخمینی]] اینگونه کارها را موجب جدایی مردم از دولت، افزایش ظلم و ستم و در نتیجه سقوط قاجاریه میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱۹ و ۲۱۸.</ref> ایشان معتقد بود حتی زمانی که حکومت ایران مشروطه شد، باز هم شاهان چه قاجار و چه [[پهلوی]] هیچکدام به خواست ملت توجهی نداشتند و قانونی نبودند، بلکه دزدانی بودند که کشور را به زور، تصرف و سپس اعلانِ پادشاهی کرده بودند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۷ ـ ۸.</ref> | ||
امامخمینی به عمق نفوذ بیگانگان در دوره قاجار و پهلوی اشاره میکند و میگوید این نفوذ به گونهای بود که اگر قراردادی را میخواستند تحمیل کنند با حرکت کشتیهای انگلیسی در [[خلیج فارس]]، حکومت را میترساندند و آن قراردادی را که میخواستند تحمیل میکردند؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۰۴.</ref> حتی در مواردی صدر اعظم ایران را کتک زدند که چرا به خواسته آنان عمل نکرده است. حاکمان قاجار در برابر مردم خود همانند گرگ و در برابر بیگانگان همانند روباه بودند؛ زیرا به مردم خود اتکا نداشتند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۹۷.</ref> در میان بیگانگان، انگلیسیها هر کاری میخواستند میکردند و اگر کاری بر خلاف میل آنان بود، تنها کافی بود یک کلمه یا یک تهدید جزئی کنند. ایشان علت اینگونه رفتار پادشاهان قاجاریه را غفلت مردم میدانست و معتقد بود دشمنان اسلام با تبلیغات دامنهدار مردم را خواب و از هم جدا کرده بودند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۶۱.</ref> ایشان با اشاره به [[نهضت مشروطیت]] و علل آن یادآور شده چون مردم در روزگار قاجار نمیتوانستند [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهند؛ بنابراین برای کمکردن ظلم شاهان قاجار تصمیم گرفتند قوانین وضع کنند و [[نظام سلطنتی]] را به مشروطه تبدیل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۲۹.</ref> | امامخمینی به عمق نفوذ [[بیگانگان]] در دوره قاجار و پهلوی اشاره میکند و میگوید این نفوذ به گونهای بود که اگر قراردادی را میخواستند تحمیل کنند با حرکت کشتیهای انگلیسی در [[خلیج فارس]]، حکومت را میترساندند و آن قراردادی را که میخواستند تحمیل میکردند؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۰۴.</ref> حتی در مواردی صدر اعظم ایران را کتک زدند که چرا به خواسته آنان عمل نکرده است. حاکمان قاجار در برابر مردم خود همانند گرگ و در برابر بیگانگان همانند روباه بودند؛ زیرا به مردم خود اتکا نداشتند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۹۷.</ref> در میان بیگانگان، انگلیسیها هر کاری میخواستند میکردند و اگر کاری بر خلاف میل آنان بود، تنها کافی بود یک کلمه یا یک تهدید جزئی کنند. ایشان علت اینگونه رفتار پادشاهان قاجاریه را غفلت مردم میدانست و معتقد بود دشمنان اسلام با [[تبلیغات]] دامنهدار مردم را خواب و از هم جدا کرده بودند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۶۱.</ref> ایشان با اشاره به [[نهضت مشروطیت]] و علل آن یادآور شده چون مردم در روزگار قاجار نمیتوانستند [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهند؛ بنابراین برای کمکردن ظلم شاهان قاجار تصمیم گرفتند قوانین وضع کنند و [[نظام سلطنتی]] را به مشروطه تبدیل کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۲۹.</ref> | ||
{{ببینید|نهضت مشروطه}} | {{ببینید|نهضت مشروطه}} | ||
با این همه برخی از حاکمان قاجار متظاهر به دین و [[شعائر دینی]] بودند و با طلاکاری و نقرهکاریِ ضریح امامعلی(ع) و امامحسین(ع) و مرمت آستان قدس رضوی در [[مشهد]]، به امامان(ع) ارادت نشان میدادند.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۰۳؛ سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۴۶.</ref> | با این همه برخی از حاکمان قاجار متظاهر به دین و [[شعائر دینی]] بودند و با طلاکاری و نقرهکاریِ ضریح امامعلی(ع) و امامحسین(ع) و مرمت [[آستان قدس رضوی]] در [[مشهد]]، به [[امامان(ع)]] ارادت نشان میدادند.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۲۰۳؛ سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۴۶.</ref> | ||
ب) شاهان قاجاریه: آقامحمدخان قاجار برای دستیابی به حکومت، جنایات بسیاری در [[کرمان]]، [[قفقاز]] و جاهای دیگر مرتکب شد. او در کرمان جنایت و سنگدلی را به نهایت رساند، به گونهای که شمار کشتگان، کورشدگان و زنان و دخترانی که میان ارتشیان تقسیم شد، چندین هزار تن برآورد شده است.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۳۶ ـ ۳۸؛ سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۴۰ ـ ۷۴۲.</ref> امامخمینی ضمن اشاره به اقدامات خشونتآمیز آقامحمدخان، او را جنایتکاری شمرده که برای دستیابی به حکومت، برجهایی از سرهای مردم ساخت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۹۱ ـ ۹۲.</ref> و همانند دیکتاتورها که اواخر عمرشان دیوانه میشوند او نیز در آخر عمر دیوانه شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۳۶.</ref> | ب) شاهان قاجاریه: آقامحمدخان قاجار برای دستیابی به حکومت، جنایات بسیاری در [[کرمان]]، [[قفقاز]] و جاهای دیگر مرتکب شد. او در کرمان جنایت و سنگدلی را به نهایت رساند، به گونهای که شمار کشتگان، کورشدگان و زنان و دخترانی که میان ارتشیان تقسیم شد، چندین هزار تن برآورد شده است.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۳۶ ـ ۳۸؛ سجادی و تقوی، ایران در عصر قاجار، ۱۱/۷۴۰ ـ ۷۴۲.</ref> امامخمینی ضمن اشاره به اقدامات خشونتآمیز آقامحمدخان، او را جنایتکاری شمرده که برای دستیابی به حکومت، برجهایی از سرهای مردم ساخت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۹۱ ـ ۹۲.</ref> و همانند [[دیکتاتوری|دیکتاتورها]] که اواخر عمرشان دیوانه میشوند او نیز در آخر عمر دیوانه شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۳۶.</ref> | ||
حکومت پنجاهساله ناصرالدینشاه هرچند عصر اصلاحات سیاسی و اداری به دست دولتمردانی چون [[امیرکبیر]] است،<ref>فرید یحیایی، افکار اقتصادی در میان اندیشه وران عصر قاجار، ۵۸، اکبری، ویژگیهای ساختار قدرت در ایران (دوره اول قاجار)، ۵۹.</ref> اما این مقطع عصر امتیازات نیز است. ناصرالدینشاه امتیازات زیادی را به بیگانگان داد، ازجمله [[امتیاز رژی]] یا قرارداد انحصاری توتون و تنباکو که به دنبال حکم میرزای شیرازی در تحریم استعمال دخانیات و مخالفتهای مردم با این قرارداد، شاه ناگزیر به لغو آن شد.<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۱ ـ ۱۳.</ref> ناصرالدینشاه متظاهر به دین و شعائر دینی بود و خود را [[خلیفه اسلامی]] در [[عالم تشیع]] و [[تهران]] را [[دارالخلافه]] میدانست. در عین حال فردی مستبد به رأی و خودخواه و ظالم بود. مورخان او را پادشاهی بسیار ظالم معرفی کردهاند. او با اینکه [[هیئت وزیران]] را برگزیده بود، هیچکس جرئت نداشت کار مهمی را بدون اجازهاش انجام دهد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۱۸۵؛ آقابابایی و قریشی، فرجام پادشاهان، ۱۰۹.</ref> | حکومت پنجاهساله ناصرالدینشاه هرچند عصر اصلاحات سیاسی و اداری به دست دولتمردانی چون [[امیرکبیر]] است،<ref>فرید یحیایی، افکار اقتصادی در میان اندیشه وران عصر قاجار، ۵۸، اکبری، ویژگیهای ساختار قدرت در ایران (دوره اول قاجار)، ۵۹.</ref> اما این مقطع عصر امتیازات نیز است. ناصرالدینشاه امتیازات زیادی را به بیگانگان داد، ازجمله [[امتیاز رژی]] یا قرارداد انحصاری توتون و تنباکو که به دنبال حکم میرزای شیرازی در تحریم استعمال دخانیات و مخالفتهای مردم با این قرارداد، شاه ناگزیر به لغو آن شد.<ref>ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۱ ـ ۱۳.</ref> ناصرالدینشاه متظاهر به دین و شعائر دینی بود و خود را [[خلیفه اسلامی]] در [[عالم تشیع]] و [[تهران]] را [[دارالخلافه]] میدانست. در عین حال فردی مستبد به رأی و خودخواه و ظالم بود. مورخان او را پادشاهی بسیار ظالم معرفی کردهاند. او با اینکه [[هیئت وزیران]] را برگزیده بود، هیچکس جرئت نداشت کار مهمی را بدون اجازهاش انجام دهد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۱۸۵؛ آقابابایی و قریشی، فرجام پادشاهان، ۱۰۹.</ref> | ||
امامخمینی نیز ناصرالدینشاه را شاهی ظالم و غدار میخواند که با تبلیغات، [[شاه شهید]] معرفی شد | امامخمینی نیز ناصرالدینشاه را شاهی ظالم و غدار میخواند که با تبلیغات، [[شاه شهید]] معرفی شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۳۴.</ref> ایشان تعریف و تمجیدهای بسیار و بیجا از ناصرالدینشاه و اعطای لقب «شاه شهید» و همچنین شاعرخواندن او را نکوهش کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۷۷ و ۱۹/۴۳۴.</ref> ایشان ضمن اشاره به نهضت تنباکو در دوره ناصرالدینشاه، حکم نیمسطریِ میرزای شیرازی را چنان قوی و محکم میداند که دولت انگلیس و دربار قاجار را به زانو درآورد، تا جایی که حتی بستگان شاه و زنان حرمسرا از این حکم پیروی کردند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۵۳۷؛ ۱۳/۳۵۷ و ۱۶/۱۹۳.</ref> و پس از قیام و لغو امتیاز تنباکو و عقبنشینی ناصرالدینشاه همگی متوجه قدرت علما و ظرفیت نفوذ فتوا شدند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۸۶.</ref> | ||
{{ببینید|نهضت تحریم تنباکو|میرزامحمدحسن شیرازی}} | {{ببینید|نهضت تحریم تنباکو|میرزامحمدحسن شیرازی}} | ||
از نگاه [[امامخمینی]]، محمدعلیشاه قاجار مستبدی بود که اقدامات مستبدانهاش برای همه شناختهشده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۲.</ref> او شیفته رژیم استبدادی بود و برای بازگشت آن به بمباران بهارستان و انحلال مجلس، تبعید و کشتار مردم با بریگاد قزاق (قوای قزاق) دستزد<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۸۲ ـ ۴۸۸.</ref> و [[مشروطهطلبان]] را در باغشاه قتل عام کرد و خود پس از شکست به سفارت روس پناهنده شد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۹۶ ـ ۵۰۰.</ref> | از نگاه [[امامخمینی]]، محمدعلیشاه قاجار [[استبداد|مستبدی]] بود که اقدامات مستبدانهاش برای همه شناختهشده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۴۲.</ref> او شیفته رژیم استبدادی بود و برای بازگشت آن به بمباران بهارستان و انحلال مجلس، تبعید و کشتار مردم با بریگاد قزاق (قوای قزاق) دستزد<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۸۲ ـ ۴۸۸.</ref> و [[مشروطهطلبان]] را در باغشاه قتل عام کرد و خود پس از شکست به سفارت روس پناهنده شد.<ref>شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۹۶ ـ ۵۰۰.</ref> | ||
در دوره احمدشاه به دلیل ضعف اصل حکومت، غارتگران و راهزنان محلی ازجمله نایبحسین کاشی و فرزندانش در [[کاشان]] دست به شورش و غارت مردم میزدند.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۶۱۵.</ref> امامخمینی به راهزنیِ نایبحسین و طایفه زلقیها در خمین اشاره کرده<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۰ و ۱۱/۱۲.</ref> میگوید افزون بر پادشاهان و اشرار حتی حاکمان محلی هم به مردم ظلم میکردند. ایشان با اشاره به خاطرات دوران نوجوانی نقل میکند که چگونه اشرار و یاغیان داخلی به مردم هجوم میبردند و آنان را غارت میکردند و حکومت هم نمیتوانست کاری بکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۰.</ref> ایشان به هرج و مرج و نبود امنیت و ناتوانی حکومت در دوره قاجار اشاره کرده است و در مقابل، از سنگربندی و مقابله با اشرار و شرکت خود ایشان در این کارها یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۲.</ref> | در دوره احمدشاه به دلیل ضعف اصل حکومت، غارتگران و راهزنان محلی ازجمله نایبحسین کاشی و فرزندانش در [[کاشان]] دست به شورش و غارت مردم میزدند.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۶۱۵.</ref> امامخمینی به راهزنیِ نایبحسین و طایفه زلقیها در خمین اشاره کرده<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۰ و ۱۱/۱۲.</ref> میگوید افزون بر پادشاهان و اشرار حتی حاکمان محلی هم به مردم ظلم میکردند. ایشان با اشاره به خاطرات دوران نوجوانی نقل میکند که چگونه اشرار و یاغیان داخلی به مردم هجوم میبردند و آنان را غارت میکردند و حکومت هم نمیتوانست کاری بکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۰.</ref> ایشان به هرج و مرج و نبود [[امنیت]] و ناتوانی حکومت در دوره قاجار اشاره کرده است و در مقابل، از سنگربندی و مقابله با اشرار و شرکت خود ایشان در این کارها یاد کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۲.</ref> | ||
ج) ستایش از برخی شخصیتها: امامخمینی از برخی رجال دوره قاجار چون امیرکبیر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱۲.</ref> و [[قائممقام فراهانی]] به نیکی یاد کرده و خطاب به [[علی امینی]] نخستوزیر شاه در سال ۱۳۴۰ یادآور شده است ایران تاکنون نخستوزیران فراوانی همانند امیرکبیرها و قائممقامها را به خود دیده است که برخی خاطره خوبی بر جای گذاشته و برخی مورد لعن و نفریناند و از او خواست جزو دسته اول باشد.<ref>عقیقی بخشایشی، هشدارهای امام، ۳ ـ ۴ و ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ عقیقی بخشایشی، یکصد سال، ۲/۷۱ ـ ۷۲.</ref> امامخمینی یادآور شده است که احمدشاه با اینکه ازجمله شاهان قاجار بود، ولی با گرفتن وام از دولتهای خارجی و واگذاری امتیازات به آنان مخالف بود<ref>اصفهانی، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، ۲/۱۱۱۹.</ref> و امتناع او از امضای [[قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله]] سبب خلع او از حکومت شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۱۸؛ ← کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۴۷ ـ ۱۴۸؛ نوایی، دولتهای ایران از آغاز تا اولتیماتوم، ۲۹۸.</ref> | ج) ستایش از برخی شخصیتها: امامخمینی از برخی رجال دوره قاجار چون [[امیرکبیر]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱۲.</ref> و [[قائممقام فراهانی]] به نیکی یاد کرده و خطاب به [[علی امینی]] نخستوزیر شاه در سال ۱۳۴۰ یادآور شده است ایران تاکنون نخستوزیران فراوانی همانند امیرکبیرها و قائممقامها را به خود دیده است که برخی خاطره خوبی بر جای گذاشته و برخی مورد لعن و نفریناند و از او خواست جزو دسته اول باشد.<ref>عقیقی بخشایشی، هشدارهای امام، ۳ ـ ۴ و ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ عقیقی بخشایشی، یکصد سال، ۲/۷۱ ـ ۷۲.</ref> امامخمینی یادآور شده است که احمدشاه با اینکه ازجمله شاهان قاجار بود، ولی با گرفتن وام از دولتهای خارجی و واگذاری امتیازات به آنان مخالف بود<ref>اصفهانی، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، ۲/۱۱۱۹.</ref> و امتناع او از امضای [[قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله]] سبب خلع او از حکومت شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۱۸؛ ← کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۴۷ ـ ۱۴۸؛ نوایی، دولتهای ایران از آغاز تا اولتیماتوم، ۲۹۸.</ref> | ||
==مقایسه حکومت قاجار و پهلوی== | ==مقایسه حکومت قاجار و پهلوی== |