۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
املایی | '''محمدحسین املایی خوزانی'''، از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. | ||
محمدحسین املایی معروف به املایی خوزانی در سال ۱۳۲۶ ش در خمینیشهر به دنیا آمد (آیتالله حاج سید...، ۳۱۹). پدرش رمضانعلی املایی از روحانیان خمینیشهر و امام جماعت مسجد قائمیه آن شهر بود که در سال ۱۳۳۲ ش به اصفهان رفت و به تدریس دروس فقه و اصول در مدرسه جده بزرگ آن شهر پرداخت (مهدوی، ۲۰۱). محمدحسین املایی در ششسالگی همراه با خانواده راهی اصفهان شد و در همان شهر خواندن و نوشتن را آموخت؛ هرچند درباره تحصیلات او گزارشی در دست نیست. او از ۹ سالگی وارد مدرسه جده بزرگ شد و تحصیل دروس حوزوی را در آنجا آغاز کرد. در مدت شش سال مقدمات و بخشی از دروس سطح را آنجا و نزد استادان آن حوزه خواند. آنگاه راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل ادامه داد. در مدت سه سال بخشهایی از دروس سطح را نزد استادان حوزه علمیه قم خواند و در سال ۱۳۴۳ ش در درس رسایل شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی شرکت کرد (آیتاللهالعظمی سید...، ج ۱، ۱۵۴). | |||
او از سال ۱۳۴۱ ش وارد مبارزه با حکومت پهلوی شد و به سبب این مبارزات، در زمستان ۱۳۴۱ توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و زندانی شد (در وادی عشق، ۹۲-۹۳). او پس از آزادی به فعالیت علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه قم، نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به رویکرد دولت در تعامل با مخالفان انتقاد کردند و آن را موجب عمیقتر شدن شکاف میان مردم و دولت دانستند و سپس با استناد به اصول قانون اساسی درباره مصونیت مراجع تقلید، تبعید امام خمینی را به خارج از کشور و به جرم انتقاد از کاپیتولاسیون، خلاف قانون اساسی دانستند و خواستار بازگرداندن «زعیم عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی» به کشور شدند. همچنین در آن نامه، الغای مصوبههای خلاف شرع و قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۳۶ ـ ۱۳۸). املایی خوزانی ۲۷ آذر ۱۳۴۳ در مجلس ختم شیخ عبدالهادی فقیهی در مسجد اعظم قم (که توسط آیتالله سید محمدرضا موسوی گلپایگانی تشکیل شده بود)، برای سلامتی امام خمینی صلوات فرستاد. وی در پی این اقدام دستگیر شد و در بازجویی اعلام کرد که «چون مقلد ایشان هستم، وظیفه دارم برای سلامتی ایشان دعا کنم و هم مردم را به این کار ترغیب کنم». او پس از مدتی حبس، در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ آزاد شد (آیتاللهالعظمی سید...، ج ۱، ۱۵۴). در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، در نامهای دیگر به امیرعباس هویدا با اشاره به سالگرد تبعید امام خمینی به خارج از کشور، به سابقه مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی روحانیت اشاره کرد و سیاست دولت در برخورد با منتقدان را به باد انتقاد گرفت و در پایان بر ضرورت بازگرداندن امام خمینی به کشور و آزادی زندانیان سیاسی تأکید کرد. آنان در نامه فوق تأکید کردند: «ملت ایران نمیتواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارهای هیئت حاکم صحه گذارند. شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق، میشود احساسات برافروخته ملت خاموش شود. ادامه تبعید حضرت آیتالله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است» (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۸۵-۱۹۱؛ دوانی، ج ۵، ۱۵۰-۱۵۴). او سال ۱۳۴۵ ش و در آستانه سالروز قیام ۱۵ خرداد آن سال، همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم در نامهای به امام خمینی با عنوان «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی»، قیام ۱۵ خرداد را قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی دانستند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند و سپس آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و با اشاره به دستگیری و حبس افرادی چون حسینعلی و محمد منتظری، حسین نوری همدانی، علیاصغر مروارید و...، به سیاست حکومت پهلوی در دستگیری منتقدان و محکوم کردن آنان به اعدام و زندانهای طویلالمدت در دادگاههای فرمایشی اشاره کردند و با محکوم کردن آن سیاستها، تبعید آن مرجع عالیقدر را به خارج از کشور غیرقانونی دانستند و خواستار پایان آن شدند و خطاب به امام خمینی تأکید کردند: «با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمانهای مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد» (سیر مبارزات یاران...، ج ۴، ۲۱-۲۴؛ روحانی، ج ۱، ۹۱۱؛ دوانی، ج ۵، ۱۸۱-۱۸۴). | او از سال ۱۳۴۱ ش وارد مبارزه با حکومت پهلوی شد و به سبب این مبارزات، در زمستان ۱۳۴۱ توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و زندانی شد (در وادی عشق، ۹۲-۹۳). او پس از آزادی به فعالیت علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه قم، نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به رویکرد دولت در تعامل با مخالفان انتقاد کردند و آن را موجب عمیقتر شدن شکاف میان مردم و دولت دانستند و سپس با استناد به اصول قانون اساسی درباره مصونیت مراجع تقلید، تبعید امام خمینی را به خارج از کشور و به جرم انتقاد از کاپیتولاسیون، خلاف قانون اساسی دانستند و خواستار بازگرداندن «زعیم عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی» به کشور شدند. همچنین در آن نامه، الغای مصوبههای خلاف شرع و قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۳۶ ـ ۱۳۸). املایی خوزانی ۲۷ آذر ۱۳۴۳ در مجلس ختم شیخ عبدالهادی فقیهی در مسجد اعظم قم (که توسط آیتالله سید محمدرضا موسوی گلپایگانی تشکیل شده بود)، برای سلامتی امام خمینی صلوات فرستاد. وی در پی این اقدام دستگیر شد و در بازجویی اعلام کرد که «چون مقلد ایشان هستم، وظیفه دارم برای سلامتی ایشان دعا کنم و هم مردم را به این کار ترغیب کنم». او پس از مدتی حبس، در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ آزاد شد (آیتاللهالعظمی سید...، ج ۱، ۱۵۴). در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، در نامهای دیگر به امیرعباس هویدا با اشاره به سالگرد تبعید امام خمینی به خارج از کشور، به سابقه مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی روحانیت اشاره کرد و سیاست دولت در برخورد با منتقدان را به باد انتقاد گرفت و در پایان بر ضرورت بازگرداندن امام خمینی به کشور و آزادی زندانیان سیاسی تأکید کرد. آنان در نامه فوق تأکید کردند: «ملت ایران نمیتواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارهای هیئت حاکم صحه گذارند. شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق، میشود احساسات برافروخته ملت خاموش شود. ادامه تبعید حضرت آیتالله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است» (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۸۵-۱۹۱؛ دوانی، ج ۵، ۱۵۰-۱۵۴). او سال ۱۳۴۵ ش و در آستانه سالروز قیام ۱۵ خرداد آن سال، همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم در نامهای به امام خمینی با عنوان «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی»، قیام ۱۵ خرداد را قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی دانستند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند و سپس آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و با اشاره به دستگیری و حبس افرادی چون حسینعلی و محمد منتظری، حسین نوری همدانی، علیاصغر مروارید و...، به سیاست حکومت پهلوی در دستگیری منتقدان و محکوم کردن آنان به اعدام و زندانهای طویلالمدت در دادگاههای فرمایشی اشاره کردند و با محکوم کردن آن سیاستها، تبعید آن مرجع عالیقدر را به خارج از کشور غیرقانونی دانستند و خواستار پایان آن شدند و خطاب به امام خمینی تأکید کردند: «با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمانهای مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد» (سیر مبارزات یاران...، ج ۴، ۲۱-۲۴؛ روحانی، ج ۱، ۹۱۱؛ دوانی، ج ۵، ۱۸۱-۱۸۴). | ||
خط ۷: | خط ۹: | ||
املایی خوزانی در جریان اخراج امام خمینی از عراق، از همراهان ایشان بود و در سفر ایشان به فرانسه امام خمینی را همراه کرد و همراه با ابراهیم یزدی، در اطلاعرسانی به فعالان سیاسی در فرانسه درباره سفر امام خمینی به آن کشور نقش محوری داشت (یزدی، ۸۰). او سپس به عراق بازگشت (آیتالله حاج سید...، ۳۱۹). درباره تاریخ بازگشت او به کشور گزارشی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشته بود. او پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فعالیت در کمیته امداد امام خمینی پرداخت. املایی خوزانی در اردیبهشت ۱۳۵۸ در مسیر تهران و قم براثر سانحه رانندگی درگذشت (همان، ۳۱۹). | املایی خوزانی در جریان اخراج امام خمینی از عراق، از همراهان ایشان بود و در سفر ایشان به فرانسه امام خمینی را همراه کرد و همراه با ابراهیم یزدی، در اطلاعرسانی به فعالان سیاسی در فرانسه درباره سفر امام خمینی به آن کشور نقش محوری داشت (یزدی، ۸۰). او سپس به عراق بازگشت (آیتالله حاج سید...، ۳۱۹). درباره تاریخ بازگشت او به کشور گزارشی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشته بود. او پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فعالیت در کمیته امداد امام خمینی پرداخت. املایی خوزانی در اردیبهشت ۱۳۵۸ در مسیر تهران و قم براثر سانحه رانندگی درگذشت (همان، ۳۱۹). | ||
امام خمینی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و در دیدار با اعضای کمیته امداد امام خمینی، به تجلیل از او پرداخت و درباره املایی خوزانی فرمود: «برای من مایه تأثر است و من از نزدیک ایشان را میشناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم. انتظار بود که در آتیه خدمتگزار خوبی باشند، الآن هم که خدمت میکردند که این وضع پیش آمد» (صحیفه امام، ج ۷، ۲۰۴). | امام خمینی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و در دیدار با اعضای کمیته امداد امام خمینی، به تجلیل از او پرداخت و درباره املایی خوزانی فرمود: «برای من مایه تأثر است و من از نزدیک ایشان را میشناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم. انتظار بود که در آتیه خدمتگزار خوبی باشند، الآن هم که خدمت میکردند که این وضع پیش آمد» (صحیفه امام، ج ۷، ۲۰۴). | ||
منابع | |||
== منابع == | |||
آیتاللهالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ در وادی عشق (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین سید تقی موسوی درچهای) (۱۳۸۹) تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۵، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (۱۳۸۱)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۳ و ۴، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه¬ امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۷، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ مهدوی، مصلحالدین (۱۳۸۷)، اعلام اصفهان، ج ۲، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۷: شهید حجتالاسلام محمد منتظری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یزدی، ابراهیم (۱۳۷۹)، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم. | |||
حمید بصیرت منش | حمید بصیرت منش |