پرش به محتوا

علی حجتی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
حجتی کرمانی، علی؛ علی حجتی کرمانی در ۱۳۱۶ ش در خانواده‌ای روحانی در کرمان به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالحسین حجتی کرمانی ابتدا زرتشتی‌مذهب بود و فرزند یکی از موبدان زرتشتی بود و خود نیز ازجمله نامزدان احراز مقام روحانی زرتشتی محسوب می‌شد، ولی به دین اسلام تشرف یافت و نام خود را به عبدالحسین تغییر داد و سپس با عزیمت به نجف اشرف، به فراگیری دروس حوزوی نزد استادان آنجا چون آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی پرداخت و در همان دوران با شیخ آقابزرگ تهرانی و آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی هم‌دوره بود. او پس از بازگشت به کرمان از روحانیان طراز اول شهر به شمار می‌رفت و به تدریس دروس حوزوی و تبلیغ دین اشتغال داشت (حجتی کرمانی، ۴). علی حجتی کرمانی در چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و دوران ابتدایی و متوسطه را در کرمان گذراند (نجاری راد، ۱۱۵). او در سال ۱۳۳۱ ش همراه با برادرش محمدجواد حجتی کرمانی راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل پرداخت (حجتی کرمانی، ۱۰). درباره استادان و همچنین تحصیلات حجتی کرمانی در قم اطلاعات زیادی در دست نیست. او ازجمله طلاب طرفدار جمعیت فدائیان اسلام بود (حجتی کرمانی، ۷۹) و همراه با برادرش شیخ محمدجواد حجتی راهی تهران شد و در مجالس سخنرانی سید مجتبی نواب صفوی حضور می‌یافت (همان، ۶۵-۶۶). در همان دوران به خانه آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی هم تردد داشت (همان، ۱۰۳). سپس در سفری چهار ماهه به مشهد مقدس، در مدرسه نواب آن شهر مقیم شد و قصد تحصیل در آن مدرسه را داشت، ولی در نهایت به تهران بازگشت و به توصیه نواب صفوی به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف به تحصیل پرداخت. علی حجتی کرمانی مدت دو سال در آنجا مشغول به تحصیل بود (همان، ۶۵-۶۶)، ولی درباره استادان او در آن دوره گزارشی در دست نیست و تنها از سید اسدالله مدنی تبریزی به‌عنوان یکی از استادان او در حوزه علمیه نجف نام برده شده است (همان، ۸۷). می‌توان احتمال داد که وی بخشی از دروس سطح را در آن حوزه و نزد مدنی تبریزی و برخی دیگر از استادان آنجا خواند. سپس به کشور بازگشت و در شهر قم به تحصیلات خود ادامه داد. حجتی کرمانی در قم دوره سطح را نزد استادان آنجا به پایان رساند، ولی درباره استادان او در آن مقطع نیز گزارشی وجود ندارد. وی در همان حوزه فلسفه و همچنین تفسیر قرآن را نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند. سپس در درس‌های خارج فقه و اصول آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد محقق داماد، امام خمینی، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و شیخ مرتضی حائری یزدی بهره برد (نجاری راد، ۱۱۵). درباره سال‌های دقیق حضور او در درس امام خمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در قم (۱۳۳۳-۱۳۳۷ ش) می‌توان گفت که در آن سال‌ها در درس‌های امام خمینی در مساجد محمدیه و سلماسی قم حاضر می‌شده است.
'''علی حجتی کرمانی''' در ۱۳۱۶ ش در خانواده‌ای روحانی در کرمان به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالحسین حجتی کرمانی ابتدا زرتشتی‌مذهب بود و فرزند یکی از موبدان زرتشتی بود و خود نیز ازجمله نامزدان احراز مقام روحانی زرتشتی محسوب می‌شد، ولی به [[اسلام|دین اسلام]] تشرف یافت و نام خود را به عبدالحسین تغییر داد و سپس با عزیمت به نجف اشرف، به فراگیری دروس حوزوی نزد استادان آنجا چون [[عبدالکریم حائری یزدی|آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] پرداخت و در همان دوران با شیخ آقابزرگ تهرانی و آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی هم‌دوره بود. او پس از بازگشت به کرمان از روحانیان طراز اول شهر به شمار می‌رفت و به تدریس دروس حوزوی و تبلیغ دین اشتغال داشت (حجتی کرمانی، ۴). علی حجتی کرمانی در چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و دوران ابتدایی و متوسطه را در کرمان گذراند (نجاری راد، ۱۱۵). او در سال ۱۳۳۱ ش همراه با برادرش محمدجواد حجتی کرمانی راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل پرداخت (حجتی کرمانی، ۱۰). درباره استادان و همچنین تحصیلات حجتی کرمانی در قم اطلاعات زیادی در دست نیست. او ازجمله طلاب طرفدار جمعیت فدائیان اسلام بود (حجتی کرمانی، ۷۹) و همراه با برادرش شیخ محمدجواد حجتی راهی تهران شد و در مجالس سخنرانی سیدمجتبی نواب صفوی حضور می‌یافت (همان، ۶۵-۶۶). در همان دوران به خانه آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی هم تردد داشت (همان، ۱۰۳). سپس در سفری چهار ماهه به مشهد مقدس، در مدرسه نواب آن شهر مقیم شد و قصد تحصیل در آن مدرسه را داشت، ولی در نهایت به تهران بازگشت و به توصیه نواب صفوی به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف به تحصیل پرداخت. علی حجتی کرمانی مدت دو سال در آنجا مشغول به تحصیل بود (همان، ۶۵-۶۶)، ولی درباره استادان او در آن دوره گزارشی در دست نیست و تنها از سیداسدالله مدنی تبریزی به‌عنوان یکی از استادان او در حوزه علمیه نجف نام برده شده است (همان، ۸۷). می‌توان احتمال داد که وی بخشی از دروس سطح را در آن حوزه و نزد مدنی تبریزی و برخی دیگر از استادان آنجا خواند. سپس به کشور بازگشت و در شهر قم به تحصیلات خود ادامه داد. حجتی کرمانی در قم دوره سطح را نزد استادان آنجا به پایان رساند، ولی درباره استادان او در آن مقطع نیز گزارشی وجود ندارد. وی در همان حوزه فلسفه و همچنین تفسیر قرآن را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی خواند. سپس در درس‌های خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، امام‌خمینی، سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی و شیخ مرتضی حائری یزدی بهره برد (نجاری راد، ۱۱۵). درباره سال‌های دقیق حضور او در درس امام‌خمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در قم (۱۳۳۳-۱۳۳۷ ش) می‌توان گفت که در آن سال‌ها در درس‌های امام‌خمینی در مساجد محمدیه و سلماسی قم حاضر می‌شده است.
حجتی کرمانی در کنار تحصیل، به تبلیغ دین هم می‌پرداخت و به شهرهای مختلف سفر می‌کرد. ازجمله به گرگان رفت و در آنجا به سخنرانی پرداخت و سخنرانی‌های او از رادیو گرگان پخش می‌شد (حجتی کرمانی، ۶۶). یکی از اقدامات او و برادرش محمدجواد حجتی کرمانی در قم، برگزاری مجلس یادبود سید مجتبی نواب صفوی در سالروز شهادت او بود و برخی از مدرسان حوزه علمیه قم هم در آن مجلس حضور یافتند (همان، ۶۷). در سال ۱۳۳۷ ش و در پی رحلت پدرش به کرمان بازگشت (حجتی کرمانی، ۱۰). در همان سال و در ماه محرم، به وعظ و سخنرانی در مساجد کرمان پرداخت (همان، ۳۹-۴۰) و در سخنرانی‌هایش به مسائل اجتماعی و وضعیت فرهنگی اشاره می‌کرد و به همین علت از نظر ساواک، از روحانیان «ناراحت» محسوب می‌شد. او همچنین همراه با برادرش محمدجواد حجتی کرمانی، جلساتی را با هدف طرح مسائل اجتماعی و سیاسی دایر می‌کرد که به «جلسات جوانان» معروف بود و برخی از جوانان مذهبی در آن جلسات شرکت می‌کردند و در تهیه مقاله یا برگزاری مجالسی به مناسبت‌های مذهبی مشارکت می‌جستند (همان، ۱۴۹-۱۵۰).
 
علی حجتی کرمانی سپس به قم بازگشت و به فعالیت‌های علمی پرداخت. در سال ۱۳۴۰ ش به تهران رفت‌وآمد داشت و با برخی از گروه‌های سیاسی همکاری می‌کرد. به سبب این فعالیت‌ها ساواک در گزارشی، او را یکی از طلاب «ناراحت» قم نامید (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ۲۹-۳۱). او در یکی از مسافرت‌های تبلیغی به شهر آبادان و همراه اکبر هاشمی رفسنجانی، در مذاکرات و مباحثات بین آن دو و نیز ناصر مکارم شیرازی برای مقابله با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و برنامه‌ریزی برای ایجاد تشکیلات و سازماندهی ـ هرچند به‌صورت ابتدایی و اندک ـ شرکت داشت. آنان تصمیم گرفتند پس از بازگشت به قم برای مبارزه سازمان‌یافته با حکومت پهلوی و نیز بالا بردن سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی طلاب و فضلا و حتی بسیاری از استادان وقت حوزه علمیه قم، تشکیلات مخفی و زیرزمینی را تأسیس کنند. حجتی کرمانی همراه با علی حجتی کرمانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید هادی خسروشاهی و محمود دعایی و با همکاری یکی از اعضای فعال گروه فدائیان اسلام‌آبادان و از پیروان نواب صفوی، لوازم مورد نیاز اعم از ماشین تحریر و دستگاه پلی‌کپی تهیه و نخستین شماره نشریه بعثت را در ۲۷ رجب‌المرجب ۱۳۸۳ / ۲۳ آذر ۱۳۴۲ منتشر کردند. پس از آن نیز مبارزات خود را به شکل‌های مختلف همچون پخش اعلامیه‌های متعدد علیه حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله همراه با چند نفر از دوستانش به‌طور مخفیانه اعلامیه‌هایی را تحت عنوان «اتحادیه انجمن‌های دانشجویان و دانش‌آموزان ایران» منتشر می‌کردند. علاوه بر آن، عناوین دیگری مثل «دانشجویان دانشگاهی» و «دانشجویان» و «حوزه علمیه‌ی قم» را در اعلامیه‌های خود به کار می‌بردند (نجاری راد، ۱۱۵-۱۱۶).
حجتی کرمانی در کنار تحصیل، به تبلیغ دین هم می‌پرداخت و به شهرهای مختلف سفر می‌کرد. ازجمله به گرگان رفت و در آنجا به سخنرانی پرداخت و سخنرانی‌های او از رادیو گرگان پخش می‌شد (حجتی کرمانی، ۶۶). یکی از اقدامات او و برادرش محمدجواد حجتی کرمانی در قم، برگزاری مجلس یادبود سیدمجتبی نواب صفوی در سالروز شهادت او بود و برخی از مدرسان حوزه علمیه قم هم در آن مجلس حضور یافتند (همان، ۶۷). در سال ۱۳۳۷ ش و در پی رحلت پدرش به کرمان بازگشت (حجتی کرمانی، ۱۰). در همان سال و در ماه محرم، به وعظ و سخنرانی در مساجد کرمان پرداخت (همان، ۳۹-۴۰) و در سخنرانی‌هایش به مسائل اجتماعی و وضعیت فرهنگی اشاره می‌کرد و به همین علت از نظر ساواک، از روحانیان «ناراحت» محسوب می‌شد. او همچنین همراه با برادرش محمدجواد حجتی کرمانی، جلساتی را با هدف طرح مسائل اجتماعی و سیاسی دایر می‌کرد که به «جلسات جوانان» معروف بود و برخی از جوانان مذهبی در آن جلسات شرکت می‌کردند و در تهیه مقاله یا برگزاری مجالسی به مناسبت‌های مذهبی مشارکت می‌جستند (همان، ۱۴۹-۱۵۰).
حجتی کرمانی در اسفند سال ۱۳۴۲ ش و همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در نامه‌ای به حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت، ضمن اعتراض به تصویب برخی مصوبه‌های غیرقانونی و مغایر با شریعت، از اقدامات حکومت پهلوی در سخت‌گیری علیه مخالفان و منتقدان حکومت انتقاد کردند و آنگاه با اشاره به حصر امام خمینی در تهران و دستگیری و زندانی کردن برخی دیگر از روحانیان، خواستار ملغی کردن مصوبه‌های ضدشرعی و غیرقانونی، آزادی امام خمینی و دیگر زندانیان سیاسی شدند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۲، ۲۱۴-۲۱۵). با استناد به این گزارش می‌توان گفت که او پیش از آن تاریخ در قم مقیم شده بود. در همان شهر به همکاری با برخی از نشریات مذهبی می‌پرداخت. او پس از آزادی و بازگشت امام خمینی به قم در فروردین ۱۳۴۳، در مجلس جشنی که به این مناسبت در مدرسه فیضیه برگزار شده بود، اعلامیه ده‌ماده‌ای حوزه علمیه قم را در این باره قرائت کرد. ساواک در گزارشی اعلام کرد که «با توجه به اینکه علی حجتی کرمانی معمم و نویسنده مجله در مکتب اسلام بوده و با مطابع و مسائل چاپی سروکار دارد و از طرفی اطلاعات واصله حاکی است که این شخص از علاقه‌مندان واحدی و نواب صفوی بوده و به دکتر مصدق نیز سمپاتی دارد، با معاضدت عناصر نهضت آزادی به این کار دست زده است». به همین علت خواستار دستگیری حجتی کرمانی شد، ولی او مخفی شد و ساواک دستور داد تا مأموران با هوشیاری کامل درصدد دستگیری وی برآیند (همان، ۲۵۴-۲۵۵).  
 
حجتی کرمانی در سال ۱۳۴۳ ش در تهران به سخنرانی می‌پرداخت و به سبب دعا برای امام خمینی به او تذکر داده شد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۳، ۹۷). در اسفند همان سال، در برگزاری دعای توسل برای آزادی امام خمینی در صحن حضرت معصومه (س) شرکت داشت و به گزارش ساواک، از محرکان طلاب برای برگزاری این تجمع بود (همان، ۱۷۴؛ آیت‌الله‌العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج ۱، ۴۶۲-۴۶۳). در سال ۱۳۴۴ ش همراه با جمعی از روحانیان کرمانی مقیم حوزه علمیه قم، نامه‌ای را به امام خمینی نوشتند و در آن خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز داشتند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۶۷).
علی حجتی کرمانی سپس به قم بازگشت و به فعالیت‌های علمی پرداخت. در سال ۱۳۴۰ ش به تهران رفت‌وآمد داشت و با برخی از گروه‌های سیاسی همکاری می‌کرد. به سبب این فعالیت‌ها ساواک در گزارشی، او را یکی از طلاب «ناراحت» قم نامید (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ۲۹-۳۱). او در یکی از مسافرت‌های تبلیغی به شهر آبادان و همراه اکبر هاشمی رفسنجانی، در مذاکرات و مباحثات بین آن دو و نیز ناصر مکارم شیرازی برای مقابله با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و برنامه‌ریزی برای ایجاد تشکیلات و سازماندهی ـ هرچند به‌صورت ابتدایی و اندک ـ شرکت داشت. آنان تصمیم گرفتند پس از بازگشت به قم برای مبارزه سازمان‌یافته با حکومت پهلوی و نیز بالا بردن سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی طلاب و فضلا و حتی بسیاری از استادان وقت حوزه علمیه قم، تشکیلات مخفی و زیرزمینی را تأسیس کنند. حجتی کرمانی همراه با علی حجتی کرمانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدهادی خسروشاهی و محمود دعایی و با همکاری یکی از اعضای فعال گروه فدائیان اسلام‌آبادان و از پیروان نواب صفوی، لوازم مورد نیاز اعم از ماشین تحریر و دستگاه پلی‌کپی تهیه و نخستین شماره نشریه بعثت را در ۲۷ رجب‌المرجب ۱۳۸۳ / ۲۳ آذر ۱۳۴۲ منتشر کردند. پس از آن نیز مبارزات خود را به شکل‌های مختلف همچون پخش اعلامیه‌های متعدد علیه حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله همراه با چند نفر از دوستانش به‌طور مخفیانه اعلامیه‌هایی را تحت عنوان «اتحادیه انجمن‌های دانشجویان و دانش‌آموزان ایران» منتشر می‌کردند. علاوه بر آن، عناوین دیگری مثل «دانشجویان دانشگاهی» و «دانشجویان» و «حوزه علمیه‌ی قم» را در اعلامیه‌های خود به کار می‌بردند (نجاری راد، ۱۱۵-۱۱۶).
حجتی کرمانی در تیر ۱۳۴۵ از امام خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه  وشرعیه دریافت کرد و امام خمینی ذیل معرف او قید کرده بودند «معروف هستند» (صحیفه امام، ج۱، ۴۵۳). وی سپس راهی تهران شد و در جلسات روحانیان مبارز تهران شرکت می‌کرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۵، ۲۸-۲۹). همچنین در جلسات مکتب قرآن حضور می‌یافت (همان، ج ۷، ۱۲۰). بر اثر تداوم فعالیت‌های سیاسی به مدت سه سال به ایلام و کرمانشاه تبعید شد. همچنین بارها دستگیر و زندانی شد و زیر شکنجه‌های مأموران حکومت پهلوی قرار گرفت. او در تبعید و زندان نیز دست از مبارزه و فعالیت برنداشت و با نگارش کتاب‌های مختلف مبارزه خود را به شکل دیگری ادامه داد. ازجمله در زندان به مجادله و مقابله با مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها و نیز طرفداران اندیشه‌های التقاطی می‌پرداخت و سپس برای پاسخ به ادعاهای آنان به بحث‌های نظری مقایسه‌ای و پژوهش‌های تطبیقی فلسفی روی آورد که برخی از آنها به‌صورت کتاب منتشر شده است. او در سال ۱۳۵۵ ش از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد (سیر مبارزات یاران امام درآینه اسناد ساواک، ج ۷، ۳۸۹).
 
حجتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و در گروه قرآن و حدیث به تحقیق و تدریس پرداخت و در طی سال‌ها مطالعه و تدریس به درجه دانشیاری رسید. او در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد درس‌هایی چون علوم قرآنی، تفسیر، تاریخ قرآن، تاریخ تفسیر، تأثیر قرآن در پیدایش علوم، فقه الحدیث و درایه تدریس می‌کرد و علاوه بر آن به‌عنوان استاد راهنما و مشاور، راهنمایی و مشاوره‌ی ده‌ها پایان‌نامه تحصیلی دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های مختلف را عهده‌دار بود. به جز دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در چند دانشگاه دیگر هم تدریس می‌کرد («امیدی از امیدهای زنده بود: گفت‌وگو با دکتر محمدرضا شاهرودی استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران درباره مرحوم حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی»، ۱۱) و تا پایان عمر خدمات شایان توجهی به جامعه علمی کشور ارائه نمود.
حجتی کرمانی در اسفند سال ۱۳۴۲ ش و همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در نامه‌ای به حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت، ضمن اعتراض به تصویب برخی مصوبه‌های غیرقانونی و مغایر با شریعت، از اقدامات حکومت پهلوی در سخت‌گیری علیه مخالفان و منتقدان حکومت انتقاد کردند و آنگاه با اشاره به حصر امام‌خمینی در تهران و دستگیری و زندانی کردن برخی دیگر از روحانیان، خواستار ملغی کردن مصوبه‌های ضدشرعی و غیرقانونی، آزادی امام‌خمینی و دیگر زندانیان سیاسی شدند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۲، ۲۱۴-۲۱۵). با استناد به این گزارش می‌توان گفت که او پیش از آن تاریخ در قم مقیم شده بود. در همان شهر به همکاری با برخی از نشریات مذهبی می‌پرداخت. او پس از آزادی و بازگشت امام‌خمینی به قم در فروردین ۱۳۴۳، در مجلس جشنی که به این مناسبت در مدرسه فیضیه برگزار شده بود، اعلامیه ده‌ماده‌ای حوزه علمیه قم را در این باره قرائت کرد. ساواک در گزارشی اعلام کرد که «با توجه به اینکه علی حجتی کرمانی معمم و نویسنده مجله در مکتب اسلام بوده و با مطابع و مسائل چاپی سروکار دارد و از طرفی اطلاعات واصله حاکی است که این شخص از علاقه‌مندان واحدی و نواب صفوی بوده و به دکتر مصدق نیز سمپاتی دارد، با معاضدت عناصر نهضت آزادی به این کار دست زده است». به همین علت خواستار دستگیری حجتی کرمانی شد، ولی او مخفی شد و ساواک دستور داد تا مأموران با هوشیاری کامل درصدد دستگیری وی برآیند (همان، ۲۵۴-۲۵۵).  
حجتی کرمانی آثار متعددی در زمینه‌های مختلف نوشته است که عبارت‌اند از: ۱ـ از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم ۲ـ اسلام؛ آیین زندگی ۳ـ اسلام و تبعیضات نژادی ۴ـ اصحاب کهف (نمایشنامه) زیر چاپ ۵ـ امام و امامت (زیر چاپ) ۶ـ بلاهای اجتماعی قرن ما (با همکاری دیگر نویسندگان) ۷ـ بعثت، ارگان مخفی دانشجویان حوزه علمیه قم در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۴ (گردآوری و مقدمه کتاب) ۸ـ پیرامون جمهوری اسلامی (گردآوری) ۱۰ـ چهارده مقاله ۱۱ـ چهارده داستان ۱۲ـ حج را چگونه انجام داده‌ای ۱۳ـ حسین بن علی (ع) حماسه تاریخ ۱۴ـ درآمدی بر تاریخ و علوم قرآن ۱۵ـ زن در انتخابات (با همکاری) ۱۶ـ سیر قضاوت در ادوار مختلف تاریخ ۱۷ـ عصر امتیاز ماشین به ضمیمه آدم نه آدمک ۱۸ـ عقل و احساس ۱۹ـ قاضی بست، مجموعه دوازده داستان ۲۰ـ لبنان به روایت امام موسی صدر (تنظیم و گردآوری) ۲۱ـ متد و دیالکتیک مارکسیستی (با مقدمه‌ای از باستانی پاریزی) ۲۲ـ مجموعه سخنرانی‌ها، مقالات، نامه‌ها و مصاحبه‌های امام موسی صدر (پیشوای مفقودشده شیعیان لبنان) (چاپ نشده) ۲۳ـ نمایش در رمضان. علاوه بر تألیف، وی آثاری نیز از زبان‌های دیگر ترجمه کرده است که عبارت‌اند از: ۱ـ اسرار الصلوة (نوشته شهید اول) (چاپ نشده) ۲ـ اسلام و فرهنگ قرن بیستم (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته امام موسی صدر) ۳ـ اقتصاد در مکتب اسلام، کار ـ سرمایه ـ ابزار تولید (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته امام موسی صدر) ۴ـ ترجمه تفسیر عبده (ترجمه تفسیر جزء آخر قرآن کریم شیخ محمد عبده) (چاپ نشده) ۵ـ تشیع، مولود طبیعی اسلام با نقدی از علی شریعتی (ترجمه و حواشی) (نوشته محمدباقر صدر) ۶ـ جرعه‌ای از بیکران زمزم (پژوهشی پیرامون اسرار حج) (ترجمه و تحقیق) (نوشته عبدالله جوادی آملی) ۷ـ سیره معصومان (نوشته محسن امین) ۸ـ فاجعه تمدن و رسالت اسلام (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته سید قطب) ۹ـ فاطمه دخت پیامبر (ص) (نوشته محسن امین) ۱۰ـ مسیح در قرآن (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته رضا صدر).
 
حجتی کرمانی در سال ۱۳۴۳ ش در تهران به سخنرانی می‌پرداخت و به سبب دعا برای امام‌خمینی به او تذکر داده شد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۳، ۹۷). در اسفند همان سال، در برگزاری دعای توسل برای آزادی امام‌خمینی در صحن حضرت معصومه (س) شرکت داشت و به گزارش ساواک، از محرکان طلاب برای برگزاری این تجمع بود (همان، ۱۷۴؛ آیت‌الله‌العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج ۱، ۴۶۲-۴۶۳). در سال ۱۳۴۴ ش همراه با جمعی از روحانیان کرمانی مقیم حوزه علمیه قم، نامه‌ای را به امام‌خمینی نوشتند و در آن خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز داشتند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۶۷).
 
حجتی کرمانی در تیر ۱۳۴۵ از امام‌خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه  وشرعیه دریافت کرد و امام‌خمینی ذیل معرف او قید کرده بودند «معروف هستند» (صحیفه امام، ج۱، ۴۵۳). وی سپس راهی تهران شد و در جلسات روحانیان مبارز تهران شرکت می‌کرد (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۵، ۲۸-۲۹). همچنین در جلسات مکتب قرآن حضور می‌یافت (همان، ج ۷، ۱۲۰). بر اثر تداوم فعالیت‌های سیاسی به مدت سه سال به ایلام و کرمانشاه تبعید شد. همچنین بارها دستگیر و زندانی شد و زیر شکنجه‌های مأموران حکومت پهلوی قرار گرفت. او در تبعید و زندان نیز دست از مبارزه و فعالیت برنداشت و با نگارش کتاب‌های مختلف مبارزه خود را به شکل دیگری ادامه داد. ازجمله در زندان به مجادله و مقابله با مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها و نیز طرفداران اندیشه‌های التقاطی می‌پرداخت و سپس برای پاسخ به ادعاهای آنان به بحث‌های نظری مقایسه‌ای و پژوهش‌های تطبیقی فلسفی روی آورد که برخی از آنها به‌صورت کتاب منتشر شده است. او در سال ۱۳۵۵ ش از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد (سیر مبارزات یاران امام درآینه اسناد ساواک، ج ۷، ۳۸۹).
حجتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و در گروه قرآن و حدیث به تحقیق و تدریس پرداخت و در طی سال‌ها مطالعه و تدریس به درجه دانشیاری رسید. او در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد درس‌هایی چون علوم قرآنی، تفسیر، تاریخ قرآن، تاریخ تفسیر، تأثیر قرآن در پیدایش علوم، فقه الحدیث و درایه تدریس می‌کرد و علاوه بر آن به‌عنوان استاد راهنما و مشاور، راهنمایی و مشاوره‌ی ده‌ها پایان‌نامه تحصیلی دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های مختلف را عهده‌دار بود. به جز دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در چند دانشگاه دیگر هم تدریس می‌کرد («امیدی از امیدهای زنده بود: گفت‌وگو با دکتر محمدرضا شاهرودی استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران درباره مرحوم حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی»، ۱۱) و تا پایان عمر خدمات شایان توجهی به جامعه علمی کشور ارائه نمود.
 
حجتی کرمانی آثار متعددی در زمینه‌های مختلف نوشته است که عبارت‌اند از: ۱ـ از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم ۲ـ اسلام؛ آیین زندگی ۳ـ اسلام و تبعیضات نژادی ۴ـ اصحاب کهف (نمایشنامه) زیر چاپ ۵ـ امام و امامت (زیر چاپ) ۶ـ بلاهای اجتماعی قرن ما (با همکاری دیگر نویسندگان) ۷ـ بعثت، ارگان مخفی دانشجویان حوزه علمیه قم در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۴ (گردآوری و مقدمه کتاب) ۸ـ پیرامون جمهوری اسلامی (گردآوری) ۱۰ـ چهارده مقاله ۱۱ـ چهارده داستان ۱۲ـ حج را چگونه انجام داده‌ای ۱۳ـ حسین بن علی (ع) حماسه تاریخ ۱۴ـ درآمدی بر تاریخ و علوم قرآن ۱۵ـ زن در انتخابات (با همکاری) ۱۶ـ سیر قضاوت در ادوار مختلف تاریخ ۱۷ـ عصر امتیاز ماشین به ضمیمه آدم نه آدمک ۱۸ـ عقل و احساس ۱۹ـ قاضی بست، مجموعه دوازده داستان ۲۰ـ لبنان به روایت امام موسی صدر (تنظیم و گردآوری) ۲۱ـ متد و دیالکتیک مارکسیستی (با مقدمه‌ای از باستانی پاریزی) ۲۲ـ مجموعه سخنرانی‌ها، مقالات، نامه‌ها و مصاحبه‌های امام موسی صدر (پیشوای مفقودشده شیعیان لبنان) (چاپ نشده) ۲۳ـ نمایش در رمضان. علاوه بر تألیف، وی آثاری نیز از زبان‌های دیگر ترجمه کرده است که عبارت‌اند از: ۱ـ اسرار الصلوة (نوشته شهید اول) (چاپ نشده) ۲ـ اسلام و فرهنگ قرن بیستم (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته امام موسی صدر) ۳ـ اقتصاد در مکتب اسلام، کار ـ سرمایه ـ ابزار تولید (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته امام موسی صدر) ۴ـ ترجمه تفسیر عبده (ترجمه تفسیر جزء آخر قرآن کریم شیخ محمد عبده) (چاپ نشده) ۵ـ تشیع، مولود طبیعی اسلام با نقدی از علی شریعتی (ترجمه و حواشی) (نوشته محمدباقر صدر) ۶ـ جرعه‌ای از بیکران زمزم (پژوهشی پیرامون اسرار حج) (ترجمه و تحقیق) (نوشته عبدالله جوادی آملی) ۷ـ سیره معصومان (نوشته محسن امین) ۸ـ فاجعه تمدن و رسالت اسلام (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته سیدقطب) ۹ـ فاطمه دخت پیامبر (ص) (نوشته محسن امین) ۱۰ـ مسیح در قرآن (ترجمه و پاورقی‌ها) (نوشته رضا صدر).
 
  وی در کنار تألیف و ترجمه، آثار برخی از بزرگان را نیز تنظیم کرده است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱ـ تنظیم و نگارش کتاب آفریدگار جهان اثر ناصر مکارم شیرازی ۲ـ مقدمه و حواشی کتاب حکومت در اسلام اثر محمد بهشتی ۳ـ مقدمه و پاورقی کتاب خدا را چگونه بشناسیم ۴ـ پاورقی‌های کتاب رهبران بزرگ و مسئولیت‌های بزرگ‌تر اثر ناصر مکارم شیرازی.
  وی در کنار تألیف و ترجمه، آثار برخی از بزرگان را نیز تنظیم کرده است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱ـ تنظیم و نگارش کتاب آفریدگار جهان اثر ناصر مکارم شیرازی ۲ـ مقدمه و حواشی کتاب حکومت در اسلام اثر محمد بهشتی ۳ـ مقدمه و پاورقی کتاب خدا را چگونه بشناسیم ۴ـ پاورقی‌های کتاب رهبران بزرگ و مسئولیت‌های بزرگ‌تر اثر ناصر مکارم شیرازی.
علی حجتی کرمانی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹ و در سفر زیارتی در کشور سوریه از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع در تهران به شهر قم انتقال یافت و پس از اقامه نماز به امامت آیت‌الله سید موسوی شبیری زنجانی در یکی از مقبره‌های صحن آیینه حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد (نجاری راد، ۱۱۶).
علی حجتی کرمانی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹ و در سفر زیارتی در کشور سوریه از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع در تهران به شهر قم انتقال یافت و پس از اقامه نماز به امامت آیت‌الله سیدموسوی شبیری زنجانی در یکی از مقبره‌های صحن آیینه حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد (نجاری راد، ۱۱۶).
منابع: آیت‌الله‌العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «امیدی از امیدهای زنده بود: گفت‌وگو با دکتر محمدرضا شاهرودی استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران درباره مرحوم حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی» (۱۳۷۹)، ماهنامه گلستان قرآن، شماره ۱۱، خرداد؛ حجتی کرمانی، محمدجواد (۱۳۹۵)، عشق و تلاش: خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی مشتمل بر زندگی خصوصی، دوران تحصیل و مبارزه، دوران زندان و تبعید (۱۳۱۱-۱۳۵۷)، به کوشش معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ «روزهای سرد تبعید قرآن انیس من بود» (۱۳۷۹)، ماهنامه گلستان قرآن، شماره ۱۱، خرداد؛ سیر مبارزات یاران امام درآینه اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲، ۳، ۷، ۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ ، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ نجاری راد، تقی (۱۳۸۹)، «حجتی کرمانی، علی»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
==منابع==
آیت‌الله‌العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «امیدی از امیدهای زنده بود: گفت‌وگو با دکتر محمدرضا شاهرودی استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران درباره مرحوم حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی» (۱۳۷۹)، ماهنامه گلستان قرآن، شماره ۱۱، خرداد؛ حجتی کرمانی، محمدجواد (۱۳۹۵)، عشق و تلاش: خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی مشتمل بر زندگی خصوصی، دوران تحصیل و مبارزه، دوران زندان و تبعید (۱۳۱۱-۱۳۵۷)، به کوشش معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ «روزهای سرد تبعید قرآن انیس من بود» (۱۳۷۹)، ماهنامه گلستان قرآن، شماره ۱۱، خرداد؛ سیر مبارزات یاران امام درآینه اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲، ۳، ۷، ۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ ، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ نجاری راد، تقی (۱۳۸۹)، «حجتی کرمانی، علی»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.


[[رده:پروژه شاگردان]]
[[رده:پروژه شاگردان]]
۲۱٬۲۱۸

ویرایش