پرش به محتوا

عبدالجواد جبل‌عاملی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:


== تحصیل ==
== تحصیل ==
عبدالجواد جبل‌عاملی در کودکی راهی اصفهان شد و ادبیات عرب و علوم بلاغی چون مغنی و مطول را نزد جلال‌الدین همائی در مسجد جارچی آن شهر خواند. سپس از درس شرح لمعه آقا میرزا احمد مدرس و آقا شیخ علی یزدی بهره‌مند شد و قسمت زیادی از قوانین‌الاصول را هم پیش آقا سیدعلی نجف‌آبادی خواند. آنگاه در درس رسایل، مکاسب و قسمتی از کفایه سیدمحمد نجف‌آبادی شرکت کرد و مکاسب را هم پیش شیخ محمدرضا جرقویه‌ای و سیدمحمدمهدی درچه‌ای در مسجد نو آموخت. در علوم عقلی هم از درس شیخ محمود مفید (درس هدایه میبدی در مسجد دارالشفاء) و شیخ محمد خراسانی (شرح منظومه ملاهادی سبزواری در مدرسه صدر) بهره برد و در درس [[تفسیر|تفسیر قرآن]] و [[نهج‌البلاغه]] هم از شاگردان میرزاعلی آقا شیرازی بود. نجوم و تقویم عربی را هم نزد شیخ محمدرضا رهنانی و ریاضیات را پیش آقا رحیم مرحوم ارباب خواند.<ref>«مصاحبه با استاد آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد جبل‌عاملی»، ص۲۶-۲۸.</ref>
عبدالجواد جبل‌عاملی در کودکی راهی اصفهان شد و ادبیات عرب و علوم بلاغی چون مغنی و مطول را نزد جلال‌الدین همائی در مسجد جارچی آن شهر خواند. سپس از درس شرح لمعه آقا میرزا احمد مدرس و آقا شیخ علی یزدی بهره‌مند شد و قسمت زیادی از قوانین‌الاصول را هم پیش آقا سیدعلی نجف‌آبادی خواند. آنگاه در درس رسایل، مکاسب و قسمتی از کفایه سیدمحمد نجف‌آبادی شرکت کرد و مکاسب را هم پیش شیخ محمدرضا جرقویه‌ای و سیدمحمدمهدی درچه‌ای در مسجد نو آموخت. در علوم عقلی هم از درس شیخ محمود مفید (درس هدایه میبدی در مسجد دارالشفاء) و شیخ محمد خراسانی (شرح منظومه ملاهادی سبزواری در مدرسه صدر) بهره برد و در درس [[تفسیر|تفسیر قرآن]] و [[نهج‌البلاغه]] هم از شاگردان میرزاعلی آقا شیرازی بود. نجوم و تقویم عربی را هم نزد شیخ محمدرضا رهنانی و ریاضیات را پیش آقا رحیم ارباب خواند.<ref>«مصاحبه با استاد آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد جبل‌عاملی»، ص۲۶-۲۸.</ref>


عبدالجواد جبل‌عاملی آنگاه به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، [[سیدصدرالدین صدر]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]<ref>«مصاحبه با استاد آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد جبل‌عاملی»، ص۳۰-۳۱.</ref> و [[محمدعلی اراکی|شیخ محمدعلی اراکی]] شرکت کرد.<ref>«حجت‌الاسلام‌والمسلمین نورالله جبل‌عاملی...»، ص۱۸؛ شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۷۵.</ref> او هم‌زمان همراه تنی چند ازجمله آقایان [[حسینعلی منتظری]]، [[مرتضی مطهری]]، [[عباس ایزدی نجف‌آبادی]]، [[مهدی حائری یزدی]]،<ref>سلسله موی دوست، ص۴۳.</ref> [[سیدرضا صدر]] و [[سیدعزالدین زنجانی|سیدعزالدین حسینی زنجانی]] که جمعاً هشت نفر بودند در [[درس اسفار امام‌خمینی]] شرکت می‌کرد<ref>سلسله موی دوست، ص۲۱۵-۲۱۶؛ خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری، ج۱، ص۹۳.</ref> و از شاگردان خاص ایشان بودند. [[امام‌خمینی]] نسبت به حضور افراد در این درس سخت‌گیری می‌کردند و باور داشتند که به سبب سطح این درس، نباید افرادی با سطح علمی محدود در آن شرکت کنند<ref>سلسله موی دوست، ص۴۳.</ref> بنابراین حضور جبل‌عاملی در آن درس، نشان از جایگاه علمی او نزد امام‌خمینی داشت.
عبدالجواد جبل‌عاملی آنگاه به قم رفت و در درس خارج فقه و اصول آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، [[سیدصدرالدین صدر]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]<ref>«مصاحبه با استاد آیت‌الله حاج شیخ عبدالجواد جبل‌عاملی»، ص۳۰-۳۱.</ref> و [[محمدعلی اراکی|شیخ محمدعلی اراکی]] شرکت کرد.<ref>«حجت‌الاسلام‌والمسلمین نورالله جبل‌عاملی...»، ص۱۸؛ شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۲، ص۷۵.</ref> او هم‌زمان همراه تنی چند ازجمله آقایان [[حسینعلی منتظری]]، [[مرتضی مطهری]]، [[عباس ایزدی نجف‌آبادی]]، [[مهدی حائری یزدی]]،<ref>سلسله موی دوست، ص۴۳.</ref> [[سیدرضا صدر]] و [[سیدعزالدین زنجانی|سیدعزالدین حسینی زنجانی]] که جمعاً هشت نفر بودند در [[درس اسفار امام‌خمینی]] شرکت می‌کرد<ref>سلسله موی دوست، ص۲۱۵-۲۱۶؛ خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری، ج۱، ص۹۳.</ref> و از شاگردان خاص ایشان بودند. [[امام‌خمینی]] نسبت به حضور افراد در این درس سخت‌گیری می‌کردند و باور داشتند که به سبب سطح این درس، نباید افرادی با سطح علمی محدود در آن شرکت کنند<ref>سلسله موی دوست، ص۴۳.</ref> بنابراین حضور جبل‌عاملی در آن درس، نشان از جایگاه علمی او نزد امام‌خمینی داشت.
خط ۴۵: خط ۴۵:
عبدالجواد جبل‌عاملی در دهم تیر ۱۳۴۲ همراه با دو تن از روحانیان همایون‌شهر، در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، از درخواست‌های مردم برای آزادی روحانیان زندانی (ازجمله امام‌خمینی) خبر دادند و از آن مرجع خواستار تلاش در این زمینه شدند.<ref>آیت‌الله‌العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، ج۱، ص۷۴.</ref> او در ۲۰ تیر ۱۳۴۲ و در جریان اعتراض علمای سراسر کشور به [[دستگیری امام‌خمینی]]، به نمایندگی از روحانیان اصفهان راهی تهران شد<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۱، ص۵۵۳؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۱.</ref> و تا ۲۴ مرداد ۱۳۴۲ در تهران بود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۳۰.</ref> و همراه با جمعی از علمای سراسر کشور در تحصن روحانیان در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی شرکت کرد و همراه با آنان اعلامیه‌هایی را در انتقاد از [[حکومت پهلوی]] و حمایت از امام‌خمینی صادر می‌کرد. ازجمله در ۲۷ تیر همراه با روحانیان متحصن در تهران با ارسال نامه‌ای خطاب به امام‌خمینی ضمن ابراز تأثر از پیشامدهای ناگوار و اهانت حکومت پهلوی به مقام شامخ روحانیت و مرجعیت، هدف خود از حضور در تهران را اظهار همدردی و پشتیبانی از هدف مقدس روحانیت دانستند و آزادی امام‌خمینی و دیگر زندانیان و «اعلای کلمه اسلام» را خواستار شدند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۲-۳۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۷.</ref> در دوم مرداد نیز با صدور اعلامیه‌ای دیگر و همراه با دیگر روحانیان متحصن، با اشاره به جایگاه مرجعیت در مذهب جعفری و وجوب اطاعت از آنان و نیز استقرار مشروطه در ایران، تصویب‌نامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی را محکوم کردند و مخالفت مراجع تقلید با آن تصویب‌نامه‌ها را وظیفه شرعی آنان و واجب‌الاطاعه دانستند و آنگاه مرجعیت امام‌خمینی را تأیید و تأکید کردند که ایشان «از باتقواترین فقهای موجود هستند» و «فقط به جرم حق‌گویی و انجام وظیفه روحانی و دینی» دستگیر و زندانی شده است. آنان در پایان آن اعلامیه از تهدید حکومت پهلوی علیه روحانیان متحصن سخن گفتند و تأکید کردند علی‌رغم این تهدیدها «جامعه روحانیت در همه شرایط وظیفه خود را انجام داده، در این مورد نیز به حول و قوه الهی تا سرحد قدرت و توانایی وظیفه خود را در دفاع از حریم قرآن و اسلام انجام خواهد داد».<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ۸۸-۸۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۴-۲۶.</ref>
عبدالجواد جبل‌عاملی در دهم تیر ۱۳۴۲ همراه با دو تن از روحانیان همایون‌شهر، در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی، از درخواست‌های مردم برای آزادی روحانیان زندانی (ازجمله امام‌خمینی) خبر دادند و از آن مرجع خواستار تلاش در این زمینه شدند.<ref>آیت‌الله‌العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، ج۱، ص۷۴.</ref> او در ۲۰ تیر ۱۳۴۲ و در جریان اعتراض علمای سراسر کشور به [[دستگیری امام‌خمینی]]، به نمایندگی از روحانیان اصفهان راهی تهران شد<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۱، ص۵۵۳؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۶۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۱.</ref> و تا ۲۴ مرداد ۱۳۴۲ در تهران بود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۳۰.</ref> و همراه با جمعی از علمای سراسر کشور در تحصن روحانیان در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی شرکت کرد و همراه با آنان اعلامیه‌هایی را در انتقاد از [[حکومت پهلوی]] و حمایت از امام‌خمینی صادر می‌کرد. ازجمله در ۲۷ تیر همراه با روحانیان متحصن در تهران با ارسال نامه‌ای خطاب به امام‌خمینی ضمن ابراز تأثر از پیشامدهای ناگوار و اهانت حکومت پهلوی به مقام شامخ روحانیت و مرجعیت، هدف خود از حضور در تهران را اظهار همدردی و پشتیبانی از هدف مقدس روحانیت دانستند و آزادی امام‌خمینی و دیگر زندانیان و «اعلای کلمه اسلام» را خواستار شدند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۲-۳۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۷.</ref> در دوم مرداد نیز با صدور اعلامیه‌ای دیگر و همراه با دیگر روحانیان متحصن، با اشاره به جایگاه مرجعیت در مذهب جعفری و وجوب اطاعت از آنان و نیز استقرار مشروطه در ایران، تصویب‌نامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی را محکوم کردند و مخالفت مراجع تقلید با آن تصویب‌نامه‌ها را وظیفه شرعی آنان و واجب‌الاطاعه دانستند و آنگاه مرجعیت امام‌خمینی را تأیید و تأکید کردند که ایشان «از باتقواترین فقهای موجود هستند» و «فقط به جرم حق‌گویی و انجام وظیفه روحانی و دینی» دستگیر و زندانی شده است. آنان در پایان آن اعلامیه از تهدید حکومت پهلوی علیه روحانیان متحصن سخن گفتند و تأکید کردند علی‌رغم این تهدیدها «جامعه روحانیت در همه شرایط وظیفه خود را انجام داده، در این مورد نیز به حول و قوه الهی تا سرحد قدرت و توانایی وظیفه خود را در دفاع از حریم قرآن و اسلام انجام خواهد داد».<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ۸۸-۸۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۴-۲۶.</ref>


در آستانه برگزاری انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی نیز همراه با روحانیان متحصن در تهران با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمی‌داند»، در پاسخ به پرسش‌های متعدد مردم، با اشاره به تغییر قانون انتخابات بدون سیر روند قانونی و عدم تضمین در برگزاری آزادی آن انتخابات (فقدان اجتماع، سخنرانی و روزنامه آزاد) و محاصره شدن منازل مراجع تقلید، آزادی یک روزه و سپس حصر امام‌خمینی اعلام کردند «در وضع حاضر به نوع فعالیت انتخاباتی از قبیل شرکت در تظاهرات، اجتماعات ساختگی و کاندیدا شدن و رأی دادن و عضو انجمن‌های فرمایشی شدن، موجب تقویت دستگاه دیکتاتور و جبار {بوده} و سرپوشی بر جرائم و قانون‌شکنی آنان ... و مسلماً مخالف دستورات شریعت اسلام است»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۳۱-۳۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۵-۹۷.</ref> سپس همراه با روحانیان برجسته اصفهان با صدور اعلامیه‌ای مشابه، مردم را از شرکت در انتخابات منع کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۸؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۸-۲۹.</ref> او در اسفند همان سال نیز همراه با جمعی از علمای حوزه علمیه قم در نامه‌ای به حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت که تازه به آن سمت منصوب شده بود، به سیاست دولت پیشین (دولت اسدالله علم) در زمینه تعامل با فعالیت نیروهای مذهبی و زندانی شدن جمعی از علمای برجسته انتقاد کردند و خواستار آزادی امام‌خمینی و دیگر زندانیان و الغای مصوبه‌های غیرقانونی و غیرشرعی شدند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> برخی از جلسات روحانیان برای تنظیم اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی در خانه او برگزار می‌شد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، ص۳۴۰.</ref>
در آستانه برگزاری انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] نیز همراه با روحانیان متحصن در تهران با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمی‌داند»، در پاسخ به پرسش‌های متعدد مردم، با اشاره به تغییر قانون انتخابات بدون سیر روند قانونی و عدم تضمین در برگزاری آزادی آن انتخابات (فقدان اجتماع، سخنرانی و روزنامه آزاد) و محاصره شدن منازل مراجع تقلید، آزادی یک روزه و سپس حصر امام‌خمینی اعلام کردند «در وضع حاضر به نوع فعالیت انتخاباتی از قبیل شرکت در تظاهرات، اجتماعات ساختگی و کاندیداشدن و رأی دادن و عضو انجمن‌های فرمایشی شدن، موجب تقویت دستگاه دیکتاتور و جبار {بوده} و سرپوشی بر جرائم و قانون‌شکنی آنان ... و مسلماً مخالف دستورات شریعت اسلام است»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۳۱-۳۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۵-۹۷.</ref> سپس همراه با روحانیان برجسته اصفهان با صدور اعلامیه‌ای مشابه، مردم را از شرکت در [[انتخابات]] منع کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۸؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۲۸-۲۹.</ref> او در اسفند همان سال نیز همراه با جمعی از علمای [[حوزه علمیه قم]] در نامه‌ای به [[حسنعلی منصور]] نخست‌وزیر وقت که تازه به آن سمت منصوب شده بود، به سیاست دولت پیشین (دولت [[اسدالله علم]]) در زمینه تعامل با فعالیت نیروهای مذهبی و زندانی شدن جمعی از علمای برجسته انتقاد کردند و خواستار آزادی امام‌خمینی و دیگر زندانیان و الغای مصوبه‌های غیرقانونی و غیرشرعی شدند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۹، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> برخی از جلسات روحانیان برای تنظیم اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی در خانه او برگزار می‌شد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، ص۳۴۰.</ref>


عبدالجواد جبل‌عاملی در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۵۷ به تدریس در حوزه علمیه قم ادامه می‌داد و در ماه‌های رمضان و محرم که حوزه علمیه قم تعطیل می‌شد، به سده می‌رفت و به تدریس در مدرسه امامیه آن شهر می‌پرداخت.<ref>«حجت‌الاسلام‌والمسلمین نورالله جبل‌عاملی...»، ص۱۸.</ref> او در پی سرکوب تظاهرات مردم همایون‌شهر (خمینی‌شهر فعلی)، همراه با دو تن از روحانیان آن شهر با صدور اعلامیه‌ای، به افشاگری در آن زمینه دست زدند و اقدام مأموران حکومت پهلوی در سرکوب تظاهرات مردم را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ۴۹۴-۴۹۵.</ref>
عبدالجواد جبل‌عاملی در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۵۷ به تدریس در حوزه علمیه قم ادامه می‌داد و در ماه‌های رمضان و محرم که حوزه علمیه قم تعطیل می‌شد، به سده می‌رفت و به تدریس در مدرسه امامیه آن شهر می‌پرداخت.<ref>«حجت‌الاسلام‌والمسلمین نورالله جبل‌عاملی...»، ص۱۸.</ref> او در پی سرکوب تظاهرات مردم همایون‌شهر (خمینی‌شهر فعلی)، همراه با دو تن از روحانیان آن شهر با صدور اعلامیه‌ای، به افشاگری در آن زمینه دست زدند و اقدام مأموران حکومت پهلوی در سرکوب تظاهرات مردم را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ۴۹۴-۴۹۵.</ref>
۲۱٬۲۱۷

ویرایش