پرش به محتوا

سیدمنیرالدین هاشمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


== خاندان ==
== خاندان ==
سیدمنیرالدین حسینی هاشمی در ۱۳۲۴ش در [[شیراز]] و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۷.</ref> پدرش سیدنورالدین حسینی شیرازی، از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی و از مجتهدان وقت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۳۷-۳۸.</ref> و بنیان‌گذار و رهبر حزب برادران شیراز بود و از سال ۱۳۱۴ش با تأسیس آن حزب به فعالیت در عرصه سیاسی پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۶۹-۷۰.</ref>  
سیدمنیرالدین حسینی هاشمی در ۱۳۲۴ش در [[شیراز]] و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۷.</ref> پدرش سیدنورالدین حسینی شیرازی، از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی و از مجتهدان وقت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۳۷-۳۸.</ref> و بنیان‌گذار و رهبر حزب برادران شیراز بود و از سال ۱۳۱۴ش با تأسیس آن حزب به فعالیت در عرصه سیاسی پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۶۹-۷۰.</ref>  


== تحصیل ==
== تحصیل ==
سیدمنیرالدین دوران ابتدایی و بخشی از متوسطه را در زادگاهش گذراند.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۷-۱۸.</ref> و پس از درگذشت پدرش در سال ۱۳۳۵ش، به درخواست جمعی از پیروان سیدنورالدین شیرازی، ملبس به لباس روحانیت شد و علی‌رغم سن کم، توسط شورای مرکزی حزب برادران، به‌عنوان رهبر سیاسی ـ مذهبی آن حزب معرفی شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>
سیدمنیرالدین دوران ابتدایی و بخشی از متوسطه را در زادگاهش گذراند.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۷-۱۸.</ref> و پس از درگذشت پدرش در سال ۱۳۳۵ش، به درخواست جمعی از پیروان سیدنورالدین شیرازی، ملبس به لباس روحانیت شد و علی‌رغم سن کم، توسط شورای مرکزی حزب برادران، به‌عنوان رهبر سیاسی ـ مذهبی آن حزب معرفی شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>


او سپس راهی [[قم]] شد و به تحصیل در حوزه علمیه آنجا پرداخت، ولی در خاطراتش درباره سال ورود به قم سخنی نگفته است. حسینی شیرازی در [[حوزه علمیه قم]] بخشی از مقدمات را نزد رحمت‌الله فشارکی خواند. معالم‌الاصول را نزد محسن دوزدوزانی و [[مرتضی بنی‌فضل تبریزی|مرتضی بنی‌فضل]] آموخت و حاشیه را هم نزد [[اسماعیل صالحی مازندرانی]] و [[محمدعلی گرامی]] به پایان رساند. قوانین را نزد [[مصطفی اعتمادی]] و رسایل را پیش [[حسین نوری همدانی]] فراگرفت. سپس در درس خارج اصول [[مرتضی حائری یزدی]] شرکت کرد و مدتی هم از درس خارج [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[سیدعلی فانی]] و [[حسین وحید خراسانی]] بهره برد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۹-۲۱.</ref>  
او سپس راهی [[قم]] شد و به تحصیل در حوزه علمیه آنجا پرداخت، ولی در خاطراتش درباره سال ورود به قم سخنی نگفته است. حسینی شیرازی در [[حوزه علمیه قم]] بخشی از مقدمات را نزد رحمت‌الله فشارکی خواند. معالم‌الاصول را نزد محسن دوزدوزانی و [[مرتضی بنی‌فضل تبریزی|مرتضی بنی‌فضل]] آموخت و حاشیه را هم نزد [[اسماعیل صالحی مازندرانی]] و [[محمدعلی گرامی]] به پایان رساند. قوانین را نزد [[مصطفی اعتمادی]] و رسایل را پیش [[حسین نوری همدانی]] فراگرفت. سپس در درس خارج اصول [[مرتضی حائری یزدی]] شرکت کرد و مدتی هم از درس خارج [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[سیدعلی فانی]] و [[حسین وحید خراسانی]] بهره برد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۹-۲۱.</ref>  


== فعالیت مبارزاتی ==
== فعالیت مبارزاتی ==
سیدمنیرالدین حسینی شیرازی از سال ۱۳۴۱ش و در مبارزات [[روحانیت]] علیه [[انجمن‌های ایالتی و ولایتی|تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] و در انتقال اعلامیه‌های مراجع تقلید به شیراز مشارکت داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۷۲.</ref> پس از [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲) به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مسجد جامع آن شهر پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۷۸.</ref>و پس از دستگیری جمعی از روحانیان شیراز در ۱۵ خرداد آن سال، در اجتماع اعتراضی روحانیان شیراز علیه آن اقدام شرکت کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۸۰.</ref> سپس با سخنرانی در مسجد گنج شیراز، [[دستگیری امام‌خمینی]] را محکوم نمود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۸۲.</ref> پس از آزادی [[امام‌خمینی]] از حبس و حصر (فروردین ۱۳۴۳)، همراه با جمعی از علمای شیراز به دیدار امام‌خمینی رفت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۸۷.</ref> و پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، همراه با طلاب علوم حوزوی به بیت مراجع تقلید رفت و خواستار واکنش به آن اقدام شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۹۱-۱۹۴.</ref> همچنین در برگزاری دعای توسل در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) شرکت داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۹۵.</ref>
سیدمنیرالدین حسینی شیرازی از سال ۱۳۴۱ش و در مبارزات [[روحانیت]] علیه [[انجمن‌های ایالتی و ولایتی|تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] و در انتقال اعلامیه‌های مراجع تقلید به شیراز مشارکت داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۷۲.</ref> پس از [[حمله به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲) به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مسجد جامع آن شهر پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۷۸.</ref>و پس از دستگیری جمعی از روحانیان شیراز در ۱۵ خرداد آن سال، در اجتماع اعتراضی روحانیان شیراز علیه آن اقدام شرکت کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۸۰.</ref> سپس با سخنرانی در مسجد گنج شیراز، [[دستگیری امام‌خمینی]] را محکوم نمود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۸۲.</ref> پس از آزادی [[امام‌خمینی]] از حبس و حصر (فروردین ۱۳۴۳)، همراه با جمعی از علمای شیراز به دیدار امام‌خمینی رفت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۸۷.</ref> و پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، همراه با طلاب علوم حوزوی به بیت مراجع تقلید رفت و خواستار واکنش به آن اقدام شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۹۱-۱۹۴.</ref> همچنین در برگزاری دعای توسل در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) شرکت داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۹۵.</ref>


وی در زمستان ۱۳۴۳ش به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مساجد شیراز پرداخت.<ref>زریری، ص۱۲۶.</ref> هم‌زمان به کتاب رسایل را بار دیگر نزد سیدمحمود علوی خواند.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۱.</ref> وی در آن مدت به بازخوانی آثار و اندیشه‌های پدرش پرداخت و با مطالعه اساسنامه حزب برادران که در آن اساسنامه، اجتهاد شرط رهبری حزب تعیین شده بود، بر این مهم واقف شد که طبق اساسنامه، ریاست او بر حزب مذکور ممنوع است. از طرف دیگر با مشاهده رویکرد اعضای شورای مرکزی آن حزب، به مقابله با آنان پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و به همین سبب با انتقاد اعضای حزب مواجه شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۹۵.</ref> در آن دوره، دست به برخی اقدامات علمی ـ اختراعی زد که از آن جمله می‌توان به کار روی ساعت برقی، طراحی و ساخت یخچال برقی، ساخت دربازکن برقی، کار روی دستگاه‌های گرمایشی و سرمایشی، تغییر سیستم و سوخت موتور، ساخت پارازیت‌گیر بلندگو و... اشاره کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۲۶.</ref>
وی در زمستان ۱۳۴۳ش به شیراز بازگشت و به سخنرانی در مساجد شیراز پرداخت.<ref>زریری، «حسینی هاشمی، سیدمنیرالدین»، ص۱۲۶.</ref> هم‌زمان به کتاب رسایل را بار دیگر نزد سیدمحمود علوی خواند.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۱.</ref> وی در آن مدت به بازخوانی آثار و اندیشه‌های پدرش پرداخت و با مطالعه اساسنامه حزب برادران که در آن اساسنامه، اجتهاد شرط رهبری حزب تعیین شده بود، بر این مهم واقف شد که طبق اساسنامه، ریاست او بر حزب مذکور ممنوع است. از طرف دیگر با مشاهده رویکرد اعضای شورای مرکزی آن حزب، به مقابله با آنان پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و به همین سبب با انتقاد اعضای حزب مواجه شد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۹۵.</ref> در آن دوره، دست به برخی اقدامات علمی ـ اختراعی زد که از آن جمله می‌توان به کار روی ساعت برقی، طراحی و ساخت یخچال برقی، ساخت دربازکن برقی، کار روی دستگاه‌های گرمایشی و سرمایشی، تغییر سیستم و سوخت موتور، ساخت پارازیت‌گیر بلندگو و... اشاره کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۶.</ref>


او در ۱۳۴۶ش پس از سفر حج، به عراق رفت و در [[حوزه علمیه نجف]]، کفایه‌الاصول را نزد [[سیدعباس خاتم یزدی]] و [[سیدجعفر کریمی]] تکمیل کرد و سپس از درس مکاسب [[صدرا بادکوبه‌ای]] و [[حسین راستی‌کاشانی|حسین راستی کاشانی]] و رسایل [[سیداسدالله مدنی]] بهره برد<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۱-۲۲.</ref> هم‌زمان در بحث‌های اخلاقی امام‌خمینی در [[نجف اشرف]] شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> و در ۱۳۴۸ش در درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی که در [[مسجد شیخ انصاری]] تشکیل شد حضور یافت و تحت تأثیر آن درس‌ها قرار گرفت. حسینی هاشمی که پیش از شرکت در درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی، در اندیشه حزب و تحزب بود، درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی تغییراتی در افق دید و اندیشه او ایجاد کرد و پس از آن درس به فکر نظام و حکومت افتاد. او همچنین در نجف اشرف به بیت امام‌خمینی رفت‌وآمد داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۱۹۸-۲۰۰.</ref> حسینی شیرازی مدت کوتاهی در درس امام‌خمینی حضور داشت، ولی سخت تحت تأثیر آن درس به‌ویژه مباحث سیاسی‌امام‌خمینی قرار گرفت و به همین علت می‌توان او را از [[شاگردان امام‌خمینی]] محسوب کرد.
او در ۱۳۴۶ش پس از سفر حج، به عراق رفت و در [[حوزه علمیه نجف]]، کفایه‌الاصول را نزد [[سیدعباس خاتم یزدی]] و [[سیدجعفر کریمی]] تکمیل کرد و سپس از درس مکاسب [[صدرا بادکوبه‌ای]] و [[حسین راستی‌کاشانی|حسین راستی کاشانی]] و رسایل [[سیداسدالله مدنی]] بهره برد<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۱-۲۲.</ref> هم‌زمان در بحث‌های اخلاقی امام‌خمینی در [[نجف اشرف]] شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> و در ۱۳۴۸ش در درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی که در [[مسجد شیخ انصاری]] تشکیل شد حضور یافت و تحت تأثیر آن درس‌ها قرار گرفت. حسینی هاشمی که پیش از شرکت در درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی، در اندیشه حزب و تحزب بود، درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی تغییراتی در افق دید و اندیشه او ایجاد کرد و پس از آن درس به فکر نظام و حکومت افتاد. او همچنین در نجف اشرف به بیت امام‌خمینی رفت‌وآمد داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۱۹۸-۲۰۰.</ref> حسینی شیرازی مدت کوتاهی در درس امام‌خمینی حضور داشت، ولی سخت تحت تأثیر آن درس به‌ویژه مباحث سیاسی‌امام‌خمینی قرار گرفت و به همین علت می‌توان او را از [[شاگردان امام‌خمینی]] محسوب کرد.


او در سال ۱۳۴۹ش به شیراز بازگشت و به فعالیت‌های علمی ـ تبلیغی در آن شهر ادامه داد.<ref>زریری، ص۱۲۷.</ref> در سال ۱۳۵۰ش و در جریان برگزاری [[جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی]]، در شیراز دستگیر و به شهر گنبدکاووس تبعید شد.<ref>زریری، ص۱۲۷؛ خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۲۵.</ref> پس از آزادی به مبارزات خود ادامه داد؛ ازجمله در خرداد ۱۳۵۱ پس از سخنرانی [[محمدتقی فلسفی]] در حمایت از امام‌خمینی و ایجاد محدودیت علیه آن روحانی، ازجمله ممنوعیت از منبر، همراه با روحانیان مبارز شیراز با ارسال تلگرافی به او، ضمن ابراز تأسف از اقدامات [[حکومت پهلوی]] و تجلیل از آن روحانی مبارز، حمایت خود را از آن خطیب مبرز ابراز داشت.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۲۲۶.</ref> به همین سبب در دی ۱۳۵۲ (در آستانه ماه محرم)، توسط [[ساواک]] ممنوع‌المنبر شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۸-۸۱.</ref> این سخت‌گیری‌ها باعث شد تا در همان سال به [[قم]] عزیمت کند و در آن شهر مقیم شود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۳۷-۳۸.</ref>
او در سال ۱۳۴۹ش به شیراز بازگشت و به فعالیت‌های علمی ـ تبلیغی در آن شهر ادامه داد.<ref>زریری، ص۱۲۷.</ref> در سال ۱۳۵۰ش و در جریان برگزاری [[جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی]]، در شیراز دستگیر و به شهر گنبدکاووس تبعید شد.<ref>زریری، «حسینی هاشمی، سیدمنیرالدین»، ص۱۲۷؛ خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۵.</ref> پس از آزادی به مبارزات خود ادامه داد؛ ازجمله در خرداد ۱۳۵۱ پس از سخنرانی [[محمدتقی فلسفی]] در حمایت از امام‌خمینی و ایجاد محدودیت علیه آن روحانی، ازجمله ممنوعیت از منبر، همراه با روحانیان مبارز شیراز با ارسال تلگرافی به او، ضمن ابراز تأسف از اقدامات [[حکومت پهلوی]] و تجلیل از آن روحانی مبارز، حمایت خود را از آن خطیب مبرز ابراز داشت.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۲۲۶.</ref> به همین سبب در دی ۱۳۵۲ (در آستانه ماه محرم)، توسط [[ساواک]] ممنوع‌المنبر شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۸-۸۱.</ref> این سخت‌گیری‌ها باعث شد تا در همان سال به [[قم]] عزیمت کند و در آن شهر مقیم شود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۳۷-۳۸.</ref>


سیدمنیرالدین حسینی شیرازی در قم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد، ازجمله سلسله جلساتی را با هدف مبارزه با افکار [[التقاط|التقاطی]] با دانشجویان برگزار می‌کرد که حاصل آن جلسات، جزوه‌های جو تعادلی و روش اجتهاد، متنی درباره اقتصاد به زبان ساده بود. برخی از اعضای آن جلسات، گروه «منصورون» را تأسیس کردند و حتی او را هم به عضویت در آن گروه و به‌عنوان ایدئولوگ آن انتخاب کردند، ولی وی با این استدلال که فعالیت‌هایش را به گروه خاصی محدود نمی‌کند، از عضویت در آن گروه خودداری کرد و در مقابل، وعده همه نوع مشاوره به آنان را داد. وی سپس در جلساتی که با حضور اعضای آن گروه در شهر دماوند تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۱۰-۲۱۲.</ref> متأثر از این فعالیت‌ها بود که در سال ۱۳۵۴ ش نام او در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار گرفت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳، ص۱۴۱.</ref> و در سال ۱۳۵۶ ش نیز ساواک نام او را در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار داد و اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای به ریاست ساواک، خواستار جلوگیری از وعظ و سخنرانی او و جمعی دیگر از روحانیان شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۱۹۶-۱۹۸.</ref>حسینی شیرازی در [[قیام نوزده دی قم|جریان قیام نوزده دی ۱۳۵۶ در قم]] فعال بود و در انتقال پیام مراجع تقلید به شیراز و برخی دیگر از شهرها نقش داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>
سیدمنیرالدین حسینی شیرازی در قم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد، ازجمله سلسله جلساتی را با هدف مبارزه با افکار [[التقاط|التقاطی]] با دانشجویان برگزار می‌کرد که حاصل آن جلسات، جزوه‌های جو تعادلی و روش اجتهاد، متنی درباره اقتصاد به زبان ساده بود. برخی از اعضای آن جلسات، گروه «منصورون» را تأسیس کردند و حتی او را هم به عضویت در آن گروه و به‌عنوان ایدئولوگ آن انتخاب کردند، ولی وی با این استدلال که فعالیت‌هایش را به گروه خاصی محدود نمی‌کند، از عضویت در آن گروه خودداری کرد و در مقابل، وعده همه نوع مشاوره به آنان را داد. وی سپس در جلساتی که با حضور اعضای آن گروه در شهر دماوند تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۱۰-۲۱۲.</ref> متأثر از این فعالیت‌ها بود که در سال ۱۳۵۴ ش نام او در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار گرفت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳، ص۱۴۱.</ref> و در سال ۱۳۵۶ ش نیز ساواک نام او را در فهرست روحانیان ممنوع‌المنبر قرار داد و اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای به ریاست ساواک، خواستار جلوگیری از وعظ و سخنرانی او و جمعی دیگر از روحانیان شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۱۹۶-۱۹۸.</ref>حسینی شیرازی در [[قیام نوزده دی قم|جریان قیام نوزده دی ۱۳۵۶ در قم]] فعال بود و در انتقال پیام مراجع تقلید به شیراز و برخی دیگر از شهرها نقش داشت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>


== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ==
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ==
وی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، همراه با جمعی دیگر، به بررسی پیش‌نویس [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۴۳-۲۴۵.</ref> در سال ۱۳۵۸ ش در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از استان فارس نامزد شد و توانست با کسب اکثریت آرا به آن مجلس راه یابد.<ref>راهنمای استفاده از...، ج۴، ص۳۵۱.</ref> پس از پایان کار [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، مدتی در سازمان برنامه [و بودجه] حضور داشت و به بحث درباره [[اقتصاد اسلامی]] می‌پرداخت. سپس به عضویت شورای اقتصاد درآمد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام...، ص۲۶۴-۲۶۶.</ref> مدتی هم به فعالیت در [[ستاد انقلاب فرهنگی]] پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۷۵.</ref> و یکی از سه نامزد [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] برای بحث درباره علوم انسانی در ستاد انقلاب فرهنگی بود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام و...، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>  
وی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، همراه با جمعی دیگر، به بررسی پیش‌نویس [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۴۳-۲۴۵.</ref> در سال ۱۳۵۸ ش در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از استان فارس نامزد شد و توانست با کسب اکثریت آرا به آن مجلس راه یابد.<ref>راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، ج۴، ص۳۵۱.</ref> پس از پایان کار [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، مدتی در سازمان برنامه [و بودجه] حضور داشت و به بحث درباره [[اقتصاد اسلامی]] می‌پرداخت. سپس به عضویت شورای اقتصاد درآمد.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۶۴-۲۶۶.</ref> مدتی هم به فعالیت در [[ستاد انقلاب فرهنگی]] پرداخت.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۷۵.</ref> و یکی از سه نامزد [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] برای بحث درباره علوم انسانی در ستاد انقلاب فرهنگی بود.<ref>خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمنیرالدین حسینی هاشمی، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>  


=== مدیریت فرهنگستان علوم اسلامی ===
=== مدیریت فرهنگستان علوم اسلامی ===
پس از آن به فعالیت‌های فرهنگی ادامه داد و برای ایجاد تحول فرهنگی، فرهنگستان علوم اسلامی را تشکیل داد و جلساتی را در شهرهای شیراز، اصفهان، کرمان و تبریز برگزار کرد. این فرهنگستان با مدیریت او، نظریه دانش ولایی را با رویکرد غرب‌ستیزانه به علوم مدرن مطرح کرده است که برخی آن را «علوم انسانی ولایی» نامیده‌اند.  
پس از آن به فعالیت‌های فرهنگی ادامه داد و برای ایجاد تحول فرهنگی، فرهنگستان علوم اسلامی را تشکیل داد و جلساتی را در شهرهای شیراز، اصفهان، کرمان و تبریز برگزار کرد. این فرهنگستان با مدیریت او، نظریه دانش ولایی را با رویکرد غرب‌ستیزانه به علوم مدرن مطرح کرده است که برخی آن را «علوم انسانی ولایی» نامیده‌اند.  


اساسی‌ترین محورهای پژوهشی فرهنگستان علوم اسلامی را از بدو تأسیس می‌توان در چند محور دسته‌بندی کرد: ۱- نقد و بررسی مبانی فلسفه؛ روش شناخت و منطق‌های موجود تا دستیابی به فلسفه نظام ولایت (اصالت فاعلیت). ۲- روش و منطق عام؛ دستیابی به روش مدل‌سازی مفهومی و عینی که پایه هماهنگی روش‌های تحقیق و ابزار اصلی جریان هماهنگ فرهنگ و معارف دینی در تولید دانش و سپس در برنامه توسعه اجتماعی است. ۳- فلسفه اصول فقه حکومتی؛ بررسی مبانی روش اجتهاد تا دستیابی به زیرساخت‌های تکامل روش تفقه در پاسخگویی به نیازهای حاکمیت اسلام بر روند توسعه و مدیریت اجتماعی. ۴- فلسفه روش تولید علم اسلامی؛ دستیابی به زیرساخت‌های روش تولید معادلات علمی در حوزه علوم پایه، تجربی و انسانی مبتنی بر معارف اسلامی و در جهت رفع نیازهای جامعه و نظام اسلامی. ۵- روش مدل‌سازی در برنامه‌ریزی اجرائی؛ دستیابی به زیرساخت‌های الگوی مدل‌سازی در برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه اجتماعی مبتنی بر اهداف و ارزش‌های اسلامی. ۶- تطبیق روش در موضوعات عینی و اجتماعی؛ به‌کارگیری روش‌های اولیه و سپس تکاملی و تأسیسی در تحلیل موضوعات سیاسی فرهنگی و اقتصادی جامعه و طراحی مدل‌های راهبردی و کاربردی و برنامه‌ریزی مدیریت توسعه اجتماعی. ۷- تطبیق روش در علوم و دانشگاه‌های تخصصی؛ به‌کارگیری تخمینی روش‌های تأسیسی در راستای تولید فکر و نظریه در برخی از علوم و دانش‌های تخصصی مانند علوم پزشکی، اقتصاد و جرم‌شناسی.<ref>خسروپناه، ص۱۰-۱۱.</ref>  
اساسی‌ترین محورهای پژوهشی فرهنگستان علوم اسلامی را از بدو تأسیس می‌توان در چند محور دسته‌بندی کرد:  
# نقد و بررسی مبانی فلسفه؛ روش شناخت و منطق‌های موجود تا دستیابی به فلسفه نظام ولایت (اصالت فاعلیت).
# روش و منطق عام؛ دستیابی به روش مدل‌سازی مفهومی و عینی که پایه هماهنگی روش‌های تحقیق و ابزار اصلی جریان هماهنگ فرهنگ و معارف دینی در تولید دانش و سپس در برنامه توسعه اجتماعی است.
# فلسفه اصول فقه حکومتی؛ بررسی مبانی روش اجتهاد تا دستیابی به زیرساخت‌های تکامل روش تفقه در پاسخگویی به نیازهای حاکمیت اسلام بر روند توسعه و مدیریت اجتماعی.
# فلسفه روش تولید علم اسلامی؛ دستیابی به زیرساخت‌های روش تولید معادلات علمی در حوزه علوم پایه، تجربی و انسانی مبتنی بر معارف اسلامی و در جهت رفع نیازهای جامعه و نظام اسلامی.  
# روش مدل‌سازی در برنامه‌ریزی اجرائی؛ دستیابی به زیرساخت‌های الگوی مدل‌سازی در برنامه‌ریزی و مدیریت توسعه اجتماعی مبتنی بر اهداف و ارزش‌های اسلامی.
# تطبیق روش در موضوعات عینی و اجتماعی؛ به‌کارگیری روش‌های اولیه و سپس تکاملی و تأسیسی در تحلیل موضوعات سیاسی فرهنگی و اقتصادی جامعه و طراحی مدل‌های راهبردی و کاربردی و برنامه‌ریزی مدیریت توسعه اجتماعی.
# تطبیق روش در علوم و دانشگاه‌های تخصصی؛ به‌کارگیری تخمینی روش‌های تأسیسی در راستای تولید فکر و نظریه در برخی از علوم و دانش‌های تخصصی مانند علوم پزشکی، اقتصاد و جرم‌شناسی.<ref>خسروپناه، «تبیین و تحلیل نظریه دانش ولایی»، ص۱۰-۱۱.</ref>  


== درگذشت ==
== درگذشت ==
سیدمنیرالدین حسینی هاشمی در ۱۲ اسفند ۱۳۷۹ ش در [[قم]] درگذشت و پیکرش در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>کیانی، ص۲۲۶.</ref>
سیدمنیرالدین حسینی هاشمی در ۱۲ اسفند ۱۳۷۹ ش در [[قم]] درگذشت و پیکرش در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>کیانی، «سیدمنیرالدین حسینی شیرازی، اندیشمند مجاهد»، ص۲۲۶.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۲۸۸

ویرایش