مهدی حائری یزدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


== تحصیل ==
== تحصیل ==
مهدی حائری یزدی دوران ابتدایی و متوسطه را در قم خواند. هم‌زمان از همان کودکی زیر نظر پدرش دروس مقدمات حوزوی را فراگرفت و در ادبیات از شاگردان شیخ ابوالقاسم نحوی و شیخ محمدعلی ادیب تهرانی بود. سپس در درس شرح لمعه [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] حضور یافت و در درس مکاسب از شاگردان برادرش شیخ مرتضی حائری یزدی بود. کفایه‌الاصول را هم نزد [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] خواند.<ref>جواهرکلام، ج۴، ص۱۴۳.</ref> در همان زمان در درس رسایل امام‌خمینی هم شرکت می‌کرد،<ref>جواهرکلام، ج۴، ص۱۴۳؛ «دیدار: تأملاتی گذرا درباره امام‌خمینی(س)، زعامت دینی و حکومت اسلامی»، ص۳۸۴.</ref> اما درباره سال حضور او در آن درس اطلاعاتی در دست نیست. به نظر می‌رسد در سال‌های میانی دهه ۱۳۱۰ش در آن درس شرکت می‌کرده است.
مهدی حائری یزدی دوران ابتدایی و متوسطه را در قم خواند. هم‌زمان از همان کودکی زیر نظر پدرش دروس مقدمات حوزوی را فراگرفت و در ادبیات از شاگردان شیخ ابوالقاسم نحوی و شیخ محمدعلی ادیب تهرانی بود. سپس در درس شرح لمعه [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] حضور یافت و در درس مکاسب از شاگردان برادرش شیخ مرتضی حائری یزدی بود. کفایه‌الاصول را هم نزد [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] خواند.<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۳.</ref> در همان زمان در درس رسایل امام‌خمینی هم شرکت می‌کرد،<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۳؛ «دیدار: تأملاتی گذرا درباره امام‌خمینی(س)، زعامت دینی و حکومت اسلامی»، ص۳۸۴.</ref> اما درباره سال حضور او در آن درس اطلاعاتی در دست نیست. به نظر می‌رسد در سال‌های میانی دهه ۱۳۱۰ش در آن درس شرکت می‌کرده است.


حائری یزدی در کنار تحصیل دروس متداول حوزه، به [[فلسفه]] علاقه‌مند بود و به همین علت به تحصیل کتاب‌های فلسفی نزد استادان حوزه علمیه قم پرداخت. ازجمله کتاب هدایه اثیریه و شرح اشارات را از اول منطقیات تا آخر الهیات در دو سال (مداوم و به جز عاشورای حسینی) پیش [[سیداحمد خوانساری]] خواند.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref> آنگاه به حضور امام‌خمینی شتافت و یک دوره کامل کتاب منظومه را به استثنای فلکیات، به صورت خصوصی در [[منزل امام‌خمینی]] و یا در [[مدرسه دارالشفاء]] نزد ایشان خواند و در سفری به مشهد، آن قسمت (فلکیات) را در مدت شش ماه پیش شیخ سیف‌الله ایسی فراگرفت. حائری یزدی همچنین طی مدت ده سال، همه کتاب اسفار را ـ به استثنای مبحث «جواهر و اعراض»ـ نزد امام‌خمینی خواند.<ref>«دیدار: تأملاتی گذرا درباره امام‌خمینی (س)، زعامت دینی و حکومت اسلامی»، ص۳۸۴.</ref> او درباره نگرش فلسفی امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«ایشان علاقه‌ای به فلاسفۀ مشّاء و منطق نداشت.‎ ‏درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه عرفان داشت. عرفان را پیش آقای شاه‌آبادی به‎ ‏خوبی خوانده بودند و دائماً هم مشغول مطالعه کتب ابن‌عربی و غیره بودند. لذا به‎ ‏اسفار از نظر ابن‌عربی نگاه می‌کردند، نه از نظر ابن‌سینا و فارابی؛ به کلمات ابن‌سینا‎ ‏و فارابی که می‌رسیدند به کلی ناراحت می‌شدند و با توان سرشار عرفانی از‎ ‏تنگناهای فلسفه خارج می‌شدند. روزی که من ایرادی اظهار کردم، ایشان در جواب‎ ‏گفتند: «شما باید از این‌گونه سخنان ابن‌سینا استبرا شوید».<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref></blockquote>حائری یزدی در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد بر این نکته تأکید می‌کند و ضمن اشاره به شاگردی نزد امام‌خمینی در «فقط فلسفه»، در این باره می‌گوید: <blockquote>درس فلسفه‌ای که مشهور به عرفان بود، چون ایشان عرفانش خیلی خوب بود و الآن هم من عرض می‌کنم ایشان در عرفان خیلی زحمت کشیدند در تئوری عرفان، در تئوری عرفان خیلی زحمت کشیده، هم عملاً و هم از نظر تئوری. در عرفان واقعاً خیلی متخصص و شاخص بود آن‌وقت و آن‌وقت چون فلسفه صدرالمتألهین شیرازی آن قسمتش که در حقیقت آمیخته به عرفان است ایشان خیلی خوب می‌گفت ولی آن قسمتی که مربوط به فلسفه محض است یعنی فلسفه مشائی محض است که به‌اصطلاح تعلیمات ارسطو با تفسیرهای ابن‌سینا و فارابی و اینها باشد، ایشان به‌هیچ‌وجه در آن رشته وارد نبود و بلکه منزجر بود از آن فلسفه محض. خلاصه به فلسفه‌ای معتقد بود که جنبه عرفانی و ذوقی داشت».<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۸.</ref> </blockquote>او از آقایان [[سیدرضا صدر]]، [[محمد فکور یزدی|شیخ محمد فکور یزدی]] و [[عبدالجواد جبل‌عاملی|شیخ عبدالجواد سدهی اصفهانی]] به‌عنوان هم‌دوره‌ای‌های خود در این درس نام می‌برد.<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۸؛ «فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref> اعتماد علمی حائری یزدی به درک عرفانی امام‌خمینی به‌اندازه‌ای بود که وقتی از فهم بخشی از مطالب فتوحات مکیه ابن‌عربی، یکی از منابع رساله دکترایش عاجز شد، تنها کسی را که قادر به حل این بخش مغلق از کتاب فوق تشخیص داد امام‌خمینی بود و به همین علت نامه‌ای را به ایشان نوشت و نظر امام‌خمینی را جویا شد.<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۹.</ref>
حائری یزدی در کنار تحصیل دروس متداول حوزه، به [[فلسفه]] علاقه‌مند بود و به همین علت به تحصیل کتاب‌های فلسفی نزد استادان حوزه علمیه قم پرداخت. ازجمله کتاب هدایه اثیریه و شرح اشارات را از اول منطقیات تا آخر الهیات در دو سال (مداوم و به جز عاشورای حسینی) پیش [[سیداحمد خوانساری]] خواند.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref> آنگاه به حضور امام‌خمینی شتافت و یک دوره کامل کتاب منظومه را به استثنای فلکیات، به صورت خصوصی در [[منزل امام‌خمینی]] و یا در [[مدرسه دارالشفاء]] نزد ایشان خواند و در سفری به مشهد، آن قسمت (فلکیات) را در مدت شش ماه پیش شیخ سیف‌الله ایسی فراگرفت. حائری یزدی همچنین طی مدت ده سال، همه کتاب اسفار را ـ به استثنای مبحث «جواهر و اعراض»ـ نزد امام‌خمینی خواند.<ref>«دیدار: تأملاتی گذرا درباره امام‌خمینی (س)، زعامت دینی و حکومت اسلامی»، ص۳۸۴.</ref> او درباره نگرش فلسفی امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«ایشان علاقه‌ای به فلاسفۀ مشّاء و منطق نداشت.‎ ‏درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه عرفان داشت. عرفان را پیش آقای شاه‌آبادی به‎ ‏خوبی خوانده بودند و دائماً هم مشغول مطالعه کتب ابن‌عربی و غیره بودند. لذا به‎ ‏اسفار از نظر ابن‌عربی نگاه می‌کردند، نه از نظر ابن‌سینا و فارابی؛ به کلمات ابن‌سینا‎ ‏و فارابی که می‌رسیدند به کلی ناراحت می‌شدند و با توان سرشار عرفانی از‎ ‏تنگناهای فلسفه خارج می‌شدند. روزی که من ایرادی اظهار کردم، ایشان در جواب‎ ‏گفتند: «شما باید از این‌گونه سخنان ابن‌سینا استبرا شوید».<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref></blockquote>حائری یزدی در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد بر این نکته تأکید می‌کند و ضمن اشاره به شاگردی نزد امام‌خمینی در «فقط فلسفه»، در این باره می‌گوید: <blockquote>درس فلسفه‌ای که مشهور به عرفان بود، چون ایشان عرفانش خیلی خوب بود و الآن هم من عرض می‌کنم ایشان در عرفان خیلی زحمت کشیدند در تئوری عرفان، در تئوری عرفان خیلی زحمت کشیده، هم عملاً و هم از نظر تئوری. در عرفان واقعاً خیلی متخصص و شاخص بود آن‌وقت و آن‌وقت چون فلسفه صدرالمتألهین شیرازی آن قسمتش که در حقیقت آمیخته به عرفان است ایشان خیلی خوب می‌گفت ولی آن قسمتی که مربوط به فلسفه محض است یعنی فلسفه مشائی محض است که به‌اصطلاح تعلیمات ارسطو با تفسیرهای ابن‌سینا و فارابی و اینها باشد، ایشان به‌هیچ‌وجه در آن رشته وارد نبود و بلکه منزجر بود از آن فلسفه محض. خلاصه به فلسفه‌ای معتقد بود که جنبه عرفانی و ذوقی داشت».<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۸.</ref> </blockquote>او از آقایان [[سیدرضا صدر]]، [[محمد فکور یزدی|شیخ محمد فکور یزدی]] و [[عبدالجواد جبل‌عاملی|شیخ عبدالجواد سدهی اصفهانی]] به‌عنوان هم‌دوره‌ای‌های خود در این درس نام می‌برد.<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۸؛ «فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴.</ref> اعتماد علمی حائری یزدی به درک عرفانی امام‌خمینی به‌اندازه‌ای بود که وقتی از فهم بخشی از مطالب فتوحات مکیه ابن‌عربی، یکی از منابع رساله دکترایش عاجز شد، تنها کسی را که قادر به حل این بخش مغلق از کتاب فوق تشخیص داد امام‌خمینی بود و به همین علت نامه‌ای را به ایشان نوشت و نظر امام‌خمینی را جویا شد.<ref>خاطرات حائری یزدی، ص۹۹.</ref>
خط ۴۲: خط ۴۲:
وقتی [[میرزا مهدی آشتیانی]] از عالمان برجسته تهران در [[قم]] مقیم شد و تدریس فلسفه را در حوزه علمیه آن شهر آغاز کرد، حائری یزدی همراه با [[سیدعزالدین زنجانی|سیدعزالدین حسینی زنجانی]] به‌صورت خصوصی کتاب الهیات شفا را نزد میرزامهدی آشتیانی می‌خواند، ولی حضور آشتیانی در قم چندان به درازا نکشید و وی به تهران بازگشت. همین مسئله باعث شد تا حائری یزدی برای تکمیل الهیات شفا، راهی تهران شود و کتاب فوق را پیش ایشان تکمیل کند. پس آن بار دیگر به قم بازگشت و به تحصیل دروس خارج فقه و اصول در [[حوزه علمیه قم]] پرداخت. او در درس خارج فقه و اصول حجت کوه‌کمری و خارج اصول [[سیدمحمدتقی خوانساری]] شرکت جست و درس‌های هر دو استادش را تقریر کرد. مهدی حائری یزدی در کنار تحصیل، به تدریس منطق منظومه در حوزه علمیه قم می‌پرداخت و چند بار هم کتاب شمسیه را در همان‌جا تدریس کرد. همچنین به تدریس حاشیه ملاعبدالله می‌پرداخت.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>
وقتی [[میرزا مهدی آشتیانی]] از عالمان برجسته تهران در [[قم]] مقیم شد و تدریس فلسفه را در حوزه علمیه آن شهر آغاز کرد، حائری یزدی همراه با [[سیدعزالدین زنجانی|سیدعزالدین حسینی زنجانی]] به‌صورت خصوصی کتاب الهیات شفا را نزد میرزامهدی آشتیانی می‌خواند، ولی حضور آشتیانی در قم چندان به درازا نکشید و وی به تهران بازگشت. همین مسئله باعث شد تا حائری یزدی برای تکمیل الهیات شفا، راهی تهران شود و کتاب فوق را پیش ایشان تکمیل کند. پس آن بار دیگر به قم بازگشت و به تحصیل دروس خارج فقه و اصول در [[حوزه علمیه قم]] پرداخت. او در درس خارج فقه و اصول حجت کوه‌کمری و خارج اصول [[سیدمحمدتقی خوانساری]] شرکت جست و درس‌های هر دو استادش را تقریر کرد. مهدی حائری یزدی در کنار تحصیل، به تدریس منطق منظومه در حوزه علمیه قم می‌پرداخت و چند بار هم کتاب شمسیه را در همان‌جا تدریس کرد. همچنین به تدریس حاشیه ملاعبدالله می‌پرداخت.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>


او در در سال ۱۳۲۲ش به تهران رفت و به تدریس متون منظومه، اسفار و اشارات و رسایل در [[مدرسه سپهسالار]] پرداخت. در سال ۱۳۲۴ش و در دوران بستری شدن [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] در تهران، پیام‌های مجتهدان قم را برای دعوت از آیت‌الله بروجردی برای تصدی زعامت حوزه علمیه قم به ایشان منتقل کرد. پس از استقرار آیت‌الله بروجردی در قم و آغاز درس خارج فقه و اصول آیت‌الله بروجردی در حوزه علمیه آن شهر، در درس خارج اصول ایشان شرکت کرد و آن درس را تقریر کرد. سپس در سال ۱۳۳۱ش (اواخر حیات آیت‌الله حجت کوه‌کمری) راهی عراق شد و در درس خارج فقه شیخ حسین حلی، خارج فقه سیدمحمود حسینی شاهرودی و خارج اصول (تنبهات استصحاب) [[سیدابوالقاسم  خویی]]<ref>جواهرکلام، ج ۴، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref> و درس خارج اصول [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]] حضور یافت،.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> ولی پس از ۵ ماه به کشور بازگشت.<ref>جواهرکلام، ج ۴، ص۱۴۴.</ref> حائری یزدی پس از بازگشت به کشور در تهران مقیم شد و با دعوت بدیع‌الزمان فروزانفر رئیس وقت دانشگاه تهران، به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت و به تدریس در الهیات، فلسفه، درایت الحدیث و شرح اصول کافی صدرالمتألهین پرداخت. در سال ۱۳۲۹ ش از سوی آیت‌الله بروجردی، برای نظارت بر متون درسی دینی و فرهنگ کشور به‌عنوان مجتهد جامع‌الشرایط به [[محمد مصدق]] معرفی شد و با حکم مصدق به عضویت شورای عالی فرهنگ درآمد.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ص۲۳-۲۶.</ref> این انتصاب سرآغازی برای نزدیکی و همکاری با شماری از ملیون و برقراری روابط نزدیک با دولت مصدق بود. البته او هیچ وقت به [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] نپیوست و اساساً تمایلی برای کار حزبی به‌صورت رسمی نداشت، اما برای مصدق احترام بسیاری قایل بود و در ارزیابی عملکرد مصدق همواره از او به نیکی یاد می‌کرد و معتقد بود که عامل شکست مصدق فقط صحت عمل و درستی کردار و رفتارش بوده است. در همان زمان واسطه آیت‌الله بروجردی با محمد مصدق هم بود و پیام‌هایی را بین آن دو مبادله می‌کرد.
او در در سال ۱۳۲۲ش به تهران رفت و به تدریس متون منظومه، اسفار و اشارات و رسایل در [[مدرسه سپهسالار]] پرداخت. در سال ۱۳۲۴ش و در دوران بستری شدن [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] در تهران، پیام‌های مجتهدان قم را برای دعوت از آیت‌الله بروجردی برای تصدی زعامت حوزه علمیه قم به ایشان منتقل کرد. پس از استقرار آیت‌الله بروجردی در قم و آغاز درس خارج فقه و اصول آیت‌الله بروجردی در حوزه علمیه آن شهر، در درس خارج اصول ایشان شرکت کرد و آن درس را تقریر کرد. سپس در سال ۱۳۳۱ش (اواخر حیات آیت‌الله حجت کوه‌کمری) راهی عراق شد و در درس خارج فقه شیخ حسین حلی، خارج فقه سیدمحمود حسینی شاهرودی و خارج اصول (تنبهات استصحاب) [[سیدابوالقاسم  خویی]]<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref> و درس خارج اصول [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]] حضور یافت،.<ref>«فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی»، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> ولی پس از ۵ ماه به کشور بازگشت.<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۴.</ref> حائری یزدی پس از بازگشت به کشور در تهران مقیم شد و با دعوت بدیع‌الزمان فروزانفر رئیس وقت دانشگاه تهران، به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت و به تدریس در الهیات، فلسفه، درایت الحدیث و شرح اصول کافی صدرالمتألهین پرداخت. در سال ۱۳۲۹ ش از سوی آیت‌الله بروجردی، برای نظارت بر متون درسی دینی و فرهنگ کشور به‌عنوان مجتهد جامع‌الشرایط به [[محمد مصدق]] معرفی شد و با حکم مصدق به عضویت شورای عالی فرهنگ درآمد.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ص۲۳-۲۶.</ref> این انتصاب سرآغازی برای نزدیکی و همکاری با شماری از ملیون و برقراری روابط نزدیک با دولت مصدق بود. البته او هیچ وقت به [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] نپیوست و اساساً تمایلی برای کار حزبی به‌صورت رسمی نداشت، اما برای مصدق احترام بسیاری قایل بود و در ارزیابی عملکرد مصدق همواره از او به نیکی یاد می‌کرد و معتقد بود که عامل شکست مصدق فقط صحت عمل و درستی کردار و رفتارش بوده است. در همان زمان واسطه آیت‌الله بروجردی با محمد مصدق هم بود و پیام‌هایی را بین آن دو مبادله می‌کرد.


مهدی حائری یزدی در سال ۱۳۳۲ش و در انتخابات دوره هفدهم [[مجلس شورای ملی]] از شهرستان یزد نامزد نمایندگی شد، اما به نمایندگی انتخاب نشد. او در کنار تدریس در مدرسه عالی سپهسالار، به تدریس در دانشکده الهیات (دانشکده معقول و منقول) دانشگاه تهران نیز می‌پرداخت و پس از پنج سال تدریس در آنجا، به مقام استادی ارتقاء یافت.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، اغلب صفحات.</ref>  
مهدی حائری یزدی در سال ۱۳۳۲ش و در انتخابات دوره هفدهم [[مجلس شورای ملی]] از شهرستان یزد نامزد نمایندگی شد، اما به نمایندگی انتخاب نشد. او در کنار تدریس در مدرسه عالی سپهسالار، به تدریس در دانشکده الهیات (دانشکده معقول و منقول) دانشگاه تهران نیز می‌پرداخت و پس از پنج سال تدریس در آنجا، به مقام استادی ارتقاء یافت.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، اغلب صفحات.</ref>  


وی در ۱۳۳۹ش از سوی آیت‌الله بروجردی به‌عنوان نماینده فوق‌العاده ایشان و برای رسیدگی به امور شیعیان آمریکا<ref>جواهرکلام، ج ۴، ص۱۴۵.</ref> و دانشجویان ایرانی در آن کشور عازم آمریکا شد.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ص۲۷-۳۰.</ref> در همان زمان در تأسیس [[انجمن های اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا|انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا]] نقش داشت. سپس تحصیلات خود را در رشته فلسفه غرب در دانشگاه جرج تاون واشنگتن آغاز کرد و موفق به دریافت لیسانس شد. از سال ۱۳۴۳ش نیز به تدریس در مرکز تحقیقات ادیان جهانی در دانشگاه هاروارد پرداخت. چندی بعد به کانادا رفت و تدریس را در دانشگاه مک گیل شهر مونترال در آن کشور پی گرفت. یک سال بعد به آمریکا بازگشت و به تدریس در دانشگاه میشیگان آن کشور پرداخت. هم‌زمان با تدریس، به تحصیلات خود در رشته فلسفه غرب در دانشگاه تورنتو ادامه داد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد از آن دانشگاه شد.  
وی در ۱۳۳۹ش از سوی آیت‌الله بروجردی به‌عنوان نماینده فوق‌العاده ایشان و برای رسیدگی به امور شیعیان آمریکا<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۵.</ref> و دانشجویان ایرانی در آن کشور عازم آمریکا شد.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ص۲۷-۳۰.</ref> در همان زمان در تأسیس [[انجمن های اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا|انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا]] نقش داشت. سپس تحصیلات خود را در رشته فلسفه غرب در دانشگاه جرج تاون واشنگتن آغاز کرد و موفق به دریافت لیسانس شد. از سال ۱۳۴۳ش نیز به تدریس در مرکز تحقیقات ادیان جهانی در دانشگاه هاروارد پرداخت. چندی بعد به کانادا رفت و تدریس را در دانشگاه مک گیل شهر مونترال در آن کشور پی گرفت. یک سال بعد به آمریکا بازگشت و به تدریس در دانشگاه میشیگان آن کشور پرداخت. هم‌زمان با تدریس، به تحصیلات خود در رشته فلسفه غرب در دانشگاه تورنتو ادامه داد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد از آن دانشگاه شد.  


مهدی حائری یزدی بلافاصله در مقطع دکتری در همان دانشگاه ثبت نام کرد و در سال ۱۳۵۸ش مدرک دکترای خود را در رشته فلسفه تحلیلی دریافت نمود. پس از پایان دوره دکتری، به آمریکا برگشت و به‌عنوان عضو انجمن اخلاقِ زیستی کِنِدی در دانشگاه جورج واشنگتن استخدام شد و تا ۱۳۵۹ش در این سمت بود و در این دانشگاه و نیز دانشگاه ییل تدریس می‌کرد. در سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش از سوی دانشگاه فردوسی مشهد مأموریت یافت تا دو کرسی زبان و ادبیات فارسی و فقه شیعه را در آمریکا تأسیس کند. او که در آن وقت در مرکز مطالعات کندی وابسته به دانشگاه جرج تاون به تدریس مشغول بود، به‌عنوان «استاد مأمور از دانشگاه فردوسی» برای تصدی کرسی فقه شیعه معرفی شد و تا سال ۱۳۵۸ش به تدریس در رشته فقه شیعه در آن دانشگاه می‌پرداخت.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ۳۲-۴۰.</ref>  
مهدی حائری یزدی بلافاصله در مقطع دکتری در همان دانشگاه ثبت نام کرد و در سال ۱۳۵۸ش مدرک دکترای خود را در رشته فلسفه تحلیلی دریافت نمود. پس از پایان دوره دکتری، به آمریکا برگشت و به‌عنوان عضو انجمن اخلاقِ زیستی کِنِدی در دانشگاه جورج واشنگتن استخدام شد و تا ۱۳۵۹ش در این سمت بود و در این دانشگاه و نیز دانشگاه ییل تدریس می‌کرد. در سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش از سوی دانشگاه فردوسی مشهد مأموریت یافت تا دو کرسی زبان و ادبیات فارسی و فقه شیعه را در آمریکا تأسیس کند. او که در آن وقت در مرکز مطالعات کندی وابسته به دانشگاه جرج تاون به تدریس مشغول بود، به‌عنوان «استاد مأمور از دانشگاه فردوسی» برای تصدی کرسی فقه شیعه معرفی شد و تا سال ۱۳۵۸ش به تدریس در رشته فقه شیعه در آن دانشگاه می‌پرداخت.<ref>خاطرات مهدی حائری یزدی، ۳۲-۴۰.</ref>  
خط ۵۶: خط ۵۶:


== درگذشت ==
== درگذشت ==
مهدی حائری یزدی در ۱۷ تیر ۱۳۷۸ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم در کنار محراب مسجد طباطبایی در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>جواهرکلام، ج ۴، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref>
مهدی حائری یزدی در ۱۷ تیر ۱۳۷۸ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم در کنار محراب مسجد طباطبایی در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۱۴۹

ویرایش