پرش به محتوا

نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
نعمت‌الله صالحی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از [[تحریرالوسیله|کتاب تحریرالوسیله امام‌خمینی]] پرداخت و به‌خصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را به‌عنوان [[مرجعیت|مرجع تقلید]] معرفی می‌کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۹۲-۹۳.</ref> وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از [[امام‌خمینی]] اجازه‌ای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۸۳؛ اجازات امام‌خمینی، ص۶۳.</ref> با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همه‌پرسی (رفراندوم) موسوم به [[انقلاب سفید]]، به خوزستان رفت و درصدد توزیع اعلامیه‌های مراجع تقلید در منع شرکت در آن همه‌پرسی برآمد، ولی در پنجم بهمن ۱۳۴۱ به‌اتفاق [[سیدمحمدرضا سعیدی]] در خرمشهر بازداشت و زندانی شد. مأموران مدرکی دال بر محکومیت او به دست نیاوردند، بنابراین او را آزاد کردند و به قم بازگرداندند.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> او در دوم فروردین ۱۳۴۲  در [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران به مدرسه فیضیه]] حضور داشت.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> در ۱۵ تیر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از علما و روحانیان نجف‌آباد، با ارسال تلگرافی به آیات امام‌خمینی، [[بهاءالدین محلاتی]] و [[سیدحسن قمی]]، حمایت و پشتیبانی خود را از آنان اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۳.</ref> در اسفند ۱۳۴۲ ش نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامه‌ای به [[حسنعلی منصور]] نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و با اشاره به برخی اقدامات خلاف قانون اساسی دوره امیر [[اسدالله علم]] و مخالفت با برخی از مصوبه‌های آن دوره، خواستار آزادی امام‌خمینی از حصر شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۰۹ـ۱۱۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۶۴۲.</ref>
نعمت‌الله صالحی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از [[تحریرالوسیله|کتاب تحریرالوسیله امام‌خمینی]] پرداخت و به‌خصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را به‌عنوان [[مرجعیت|مرجع تقلید]] معرفی می‌کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۹۲-۹۳.</ref> وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از [[امام‌خمینی]] اجازه‌ای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۸۳؛ اجازات امام‌خمینی، ص۶۳.</ref> با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همه‌پرسی (رفراندوم) موسوم به [[انقلاب سفید]]، به خوزستان رفت و درصدد توزیع اعلامیه‌های مراجع تقلید در منع شرکت در آن همه‌پرسی برآمد، ولی در پنجم بهمن ۱۳۴۱ به‌اتفاق [[سیدمحمدرضا سعیدی]] در خرمشهر بازداشت و زندانی شد. مأموران مدرکی دال بر محکومیت او به دست نیاوردند، بنابراین او را آزاد کردند و به قم بازگرداندند.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> او در دوم فروردین ۱۳۴۲  در [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران به مدرسه فیضیه]] حضور داشت.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> در ۱۵ تیر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از علما و روحانیان نجف‌آباد، با ارسال تلگرافی به آیات امام‌خمینی، [[بهاءالدین محلاتی]] و [[سیدحسن قمی]]، حمایت و پشتیبانی خود را از آنان اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۳.</ref> در اسفند ۱۳۴۲ ش نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامه‌ای به [[حسنعلی منصور]] نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و با اشاره به برخی اقدامات خلاف قانون اساسی دوره امیر [[اسدالله علم]] و مخالفت با برخی از مصوبه‌های آن دوره، خواستار آزادی امام‌خمینی از حصر شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۰۹ـ۱۱۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۶۴۲.</ref>


او پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولت‌های پیشین در عدم توجه به آزادی‌های سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبه‌های خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امام‌خمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبه‌های مغایر با شرع و قانون اساسی شدند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۸۰۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref> در همان زمان [[حکومت پهلوی]] روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجف‌آبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامه‌ای به آیات [[سیدمحمدهادی میلانی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، نظر آنان را دراین‌باره و سختی‌ها و مشقات تبلیغ دین در آن دوره جویا شوند.<ref>آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۶۵ـ۲۶۹.</ref> سپس همراه با جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، ادامه تبعید آن مرجع عالی‌قدر را که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران بود، «موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران» دانستند و اعلام کردند «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیم‌الشأن پیروی می‌کنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچ‌گونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که به‌زودی موانع بر طرف شود تا با مراجعت حضرت‌عالی به [[حوزه علمیه قم]] و با تدبیرات خردمندانه و رهبری‌های ارزنده آن زعیم عالی‌قدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد».<ref>دوانی، ج۵، ص۱۵۸-۱۵۹؛ خسروشاهی، ص۹۴-۱۰۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۸۷۶ـ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳.</ref> پس از دستگیری حسینعلی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی توسط نیروهای امنیتی در همان سال، همراه حدود ۵۰۰ نفر از طلاب قم به منزل [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملی]] رفتند و یحیی انصاری از ایشان تقاضا کرد که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ص۵۰ و ۵۳.</ref> به دنبال آن، تعدادی از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم ازجمله [[یحیی انصاری شیرازی|یحیی انصاری]] طی نامه سرگشاده‌ای به مراجع عراق و ایران، خواهان اقدام آنها در حمایت از روحانیان ایران در مقابل دولت شدند.<ref>دوانی، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۵.</ref>
او پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]] نخست‌وزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولت‌های پیشین در عدم توجه به آزادی‌های سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبه‌های خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امام‌خمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبه‌های مغایر با شرع و قانون اساسی شدند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۸۰۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref> در همان زمان [[حکومت پهلوی]] روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجف‌آبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامه‌ای به آیات [[سیدمحمدهادی میلانی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، نظر آنان را دراین‌باره و سختی‌ها و مشقات تبلیغ دین در آن دوره جویا شوند.<ref>آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۶۵ـ۲۶۹.</ref> سپس همراه با جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، ادامه تبعید آن مرجع عالی‌قدر را که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران بود، «موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران» دانستند و اعلام کردند «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیم‌الشأن پیروی می‌کنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچ‌گونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که به‌زودی موانع بر طرف شود تا با مراجعت حضرت‌عالی به [[حوزه علمیه قم]] و با تدبیرات خردمندانه و رهبری‌های ارزنده آن زعیم عالی‌قدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد».<ref>دوانی، ج۵، ص۱۵۸-۱۵۹؛ خسروشاهی، ص۹۴-۱۰۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۱، ص۸۷۶ـ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳.</ref> پس از دستگیری حسینعلی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی توسط نیروهای امنیتی در همان سال، همراه حدود ۵۰۰ نفر از طلاب قم به منزل [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملی]] رفتند و یحیی انصاری از ایشان تقاضا کرد که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ص۵۰ و ۵۳.</ref> به دنبال آن، تعدادی از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم ازجمله [[یحیی انصاری شیرازی|یحیی انصاری]] طی نامه سرگشاده‌ای به مراجع عراق و ایران، خواهان اقدام آنها در حمایت از روحانیان ایران در مقابل دولت شدند.<ref>دوانی، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۵.</ref>


صالحی نجف‌آبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به «حضرت آیت‌الله‌العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیت‌الله حکیم را تسلیت گفتند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.</ref> صالحی نجف‌آبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراین‌باره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی مدظله‌العالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظم‌له وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقه‌مند به اسلام و مصالح مسلمین است».<ref>شوکران اندیشه، ص۹۴.</ref> به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> او از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجف‌آبادی معرفی شده بود، اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۹.</ref>
صالحی نجف‌آبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به «حضرت آیت‌الله‌العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیت‌الله حکیم را تسلیت گفتند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.</ref> صالحی نجف‌آبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراین‌باره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی مدظله‌العالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظم‌له وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقه‌مند به اسلام و مصالح مسلمین است».<ref>شوکران اندیشه، ص۹۴.</ref> به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> او از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجف‌آبادی معرفی شده بود، اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۹.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش