۲۱٬۳۲۴
ویرایش
جز (added Category:شاگردان درس خارج اصول امامخمینی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
جعفر شجونی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در فومن آموخت. آنگاه دوران ابتدایی را در دبستان ترقی شهرستان فومن به پایان رساند. سپس راهی [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر، ادبیات را نزد آقا محمدرضا آدینهوند و [[حیدرعلی جلالی خمینی]] خواند. درس مطول را هم از ابتدا تا انتها نزد [[جعفر سبحانی]] فراگرفت. معالم و مقداری از شرح لمعه را پیش [[محمدتقی ستوده]] آموخت و سپس در درس لمعتین [[حسین نوری همدانی]] حاضر شد. درس حاشیه را هم نزد [[محمدعلی امینیان]] فراگرفت و در رسایل از شاگردان [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بود. او سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و درس خارج فقه (مکاسب) را نزد [[محمدتقی بهجت]] خواند و آنگاه در درس خارج اصول (جلد اول کفایهالاصول) [[امامخمینی]] در [[مسجد سلماسی]] حضور یافت. در سال ۱۳۳۵ش به تهران رفت، بنابراین میتوان احتمال داد که پیش از سال ۱۳۳۵ش در درس امامخمینی حاضر میشده است. جعفر شجونی پس از عزیمت به تهران در مدرسه مروی در پای درس [[محمدباقر آشتیانی]] نشست و در همان مدرسه مقداری از درس قوانینالاصول را نزد استادی به نام جهانگیری تکمیل کرد و سپس از درس خارج محمدباقر آشتیانی بهرهمند شد. همزمان در درس فلسفه [[مرتضی مطهری]] هم شرکت میجست. | جعفر شجونی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در فومن آموخت. آنگاه دوران ابتدایی را در دبستان ترقی شهرستان فومن به پایان رساند. سپس راهی [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر، ادبیات را نزد آقا محمدرضا آدینهوند و [[حیدرعلی جلالی خمینی]] خواند. درس مطول را هم از ابتدا تا انتها نزد [[جعفر سبحانی]] فراگرفت. معالم و مقداری از شرح لمعه را پیش [[محمدتقی ستوده]] آموخت و سپس در درس لمعتین [[حسین نوری همدانی]] حاضر شد. درس حاشیه را هم نزد [[محمدعلی امینیان]] فراگرفت و در رسایل از شاگردان [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بود. او سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و درس خارج فقه (مکاسب) را نزد [[محمدتقی بهجت]] خواند و آنگاه در درس خارج اصول (جلد اول کفایهالاصول) [[امامخمینی]] در [[مسجد سلماسی]] حضور یافت. در سال ۱۳۳۵ش به تهران رفت، بنابراین میتوان احتمال داد که پیش از سال ۱۳۳۵ش در درس امامخمینی حاضر میشده است. جعفر شجونی پس از عزیمت به تهران در مدرسه مروی در پای درس [[محمدباقر آشتیانی]] نشست و در همان مدرسه مقداری از درس قوانینالاصول را نزد استادی به نام جهانگیری تکمیل کرد و سپس از درس خارج محمدباقر آشتیانی بهرهمند شد. همزمان در درس فلسفه [[مرتضی مطهری]] هم شرکت میجست. | ||
شجونی به سبب سابقه خانوادگی و اشتغال پدر و پدربزرگش به وعظ و خطابه، از همان دوران جوانی به وعظ و خطابه روی آورد و از سال ۱۳۳۱ش در مناطق مختلف ازجمله در زرند ساوه به منبر میرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۲۰-۲۲.</ref> | شجونی به سبب سابقه خانوادگی و اشتغال پدر و پدربزرگش به وعظ و خطابه، از همان دوران جوانی به وعظ و خطابه روی آورد و از سال ۱۳۳۱ش در مناطق مختلف ازجمله در زرند ساوه به منبر میرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۲۰-۲۲.</ref> | ||
== فعالیت مبارزاتی == | |||
جعفر شجونی از سالهای نخست دهه ۱۳۳۰ به فعالیتهای سیاسی میپرداخت، ازجمله در زادگاهش با فعالیت علیه [[حزب توده]] که نفوذی در ادارات و نهادهای دولتی داشتند مقابله میکرد. پس از عزیمت به قم به فعالیتهای سیاسی علیه حزب توده ادامه داد. در سال ۱۳۳۱ ش در جریان بازگشت علیاکبر برقعی روحانی طرفدار حزب توده از کنفرانسی در خارج از کشور، در تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم علیه او شرکت داشت و در آنجا سخنرانی کرد. این سخنرانی با یورش مأموران حکومت پهلوی سرکوب شد و به گفته او، یک نفر شهید و ۷۰ نفر در آن حادثه مجروح شدند. در همان زمان با [[سیدمجتبی نواب صفوی]] رهبر [[جمعیت فدائیان اسلام]] آشنا شد و تحت تأثیر او به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. او عضو رسمی جمعیت فدائیان اسلام بود و از افراد فعال آن جریان محسوب میشد و از طرف آن جمعیت برای سخنرانی به شهرهای مختلف اعزام میشد. در جریان دستگیری سیدمجتبی نواب صفوی و زندانی شدن او، در تحصن جمعی از روحانیان و اعضای فدائیان اسلام در زندان قصر تهران مشارکت داشت.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۴۱-۴۶.</ref> | |||
در مهر ۱۳۳۴ فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار دستور دستگیری شجونی را به اتهام عضویت در جمعیت فدائیان اسلام داد. در پی آن دستور، شجونی در سوم بهمن ۱۳۳۴ به اتهام همکاری با جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شد و در شعبه ۱ اداره دادرسی ارتش تحت بازجویی قرار گرفت.<ref> خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۵۹-۱۳۶۱.</ref> او تا اول فروردین ۱۳۳۵ در زندان بود و در آن تاریخ با گذاشتن وثیقه ملکی و دادن تعهد و التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۱.</ref> پس از آزادی به سخنرانی در تهران ادامه داد. شهربانی کل کشور در یکی از گزارشهایش از سخنرانیهای او در مسجد شاه تهران نوشت: «... سخنرانی ایشان سراسر انتقادات رکیک از دستگاه سلطنت مشروطه و آقای نخستوزیر و آقایان وکلای مجلس» است.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۷.</ref> سخنرانیهای او در مساجد تهران همواره زیر نظر مأموران [[ساواک]] قرار داشت و آنان گزارشهای زیادی از سخنرانیهای شجونی تهیه میکردند و با استناد به آن سخنرانیها، میتوان گفت که او ازجمله واعظان پیشرو در انتقاد از [[حکومت پهلوی]] بهویژه سیاستهای فرهنگی بود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۹-۱۷۵.</ref> از مساجدی که او به سخنرانی در آنجا میپرداخت، میتوان به مسجد علوی در خیابان رباط کریم تهران اشاره کرد؛ او در آن مسجد از وضعیت فرهنگی کشور بهشدت انتقاد میکرد و بهویژه اختلاط زنان و مردان را مورد نقد قرار میداد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۳۲۶.</ref> تداوم این سخنرانیها باعث شد تا در اردیبهشت ۱۳۳۹ به ساواک احضار شود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۳.</ref> | در مهر ۱۳۳۴ فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار دستور دستگیری شجونی را به اتهام عضویت در جمعیت فدائیان اسلام داد. در پی آن دستور، شجونی در سوم بهمن ۱۳۳۴ به اتهام همکاری با جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شد و در شعبه ۱ اداره دادرسی ارتش تحت بازجویی قرار گرفت.<ref> خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۳۵۹-۱۳۶۱.</ref> او تا اول فروردین ۱۳۳۵ در زندان بود و در آن تاریخ با گذاشتن وثیقه ملکی و دادن تعهد و التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۱.</ref> پس از آزادی به سخنرانی در تهران ادامه داد. شهربانی کل کشور در یکی از گزارشهایش از سخنرانیهای او در مسجد شاه تهران نوشت: «... سخنرانی ایشان سراسر انتقادات رکیک از دستگاه سلطنت مشروطه و آقای نخستوزیر و آقایان وکلای مجلس» است.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۷.</ref> سخنرانیهای او در مساجد تهران همواره زیر نظر مأموران [[ساواک]] قرار داشت و آنان گزارشهای زیادی از سخنرانیهای شجونی تهیه میکردند و با استناد به آن سخنرانیها، میتوان گفت که او ازجمله واعظان پیشرو در انتقاد از [[حکومت پهلوی]] بهویژه سیاستهای فرهنگی بود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۶۹-۱۷۵.</ref> از مساجدی که او به سخنرانی در آنجا میپرداخت، میتوان به مسجد علوی در خیابان رباط کریم تهران اشاره کرد؛ او در آن مسجد از وضعیت فرهنگی کشور بهشدت انتقاد میکرد و بهویژه اختلاط زنان و مردان را مورد نقد قرار میداد.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۳۲۶.</ref> تداوم این سخنرانیها باعث شد تا در اردیبهشت ۱۳۳۹ به ساواک احضار شود.<ref>خاطرات حجتالاسلام جعفر شجونی، ص۱۸۳.</ref> |