۱٬۷۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
مسجدشاهی از سال ۱۳۴۴ تا نیمه ۱۳۴۶ق در قم به تدریس مشغول بود.<ref>استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰.</ref> وی عالمی غیور و مبارز بود. او از [[آقانورالله اصفهانی]] در مقابله با اقدامات ضد دینی [[رضاشاه پهلوی]] حمایت کرد و برای حمایت از وی در سال ۱۳۰۶ش به همراه عدهای دیگر از علما به قم هجرت کرد.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۲۳؛ نجفی، اندیشه سیاسی، ۲۴۰.</ref> امامخمینی از مسجدشاهی با عنوان علامه، متکلم، فقیه اصولی و ادیب متبحر یاد کرده است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳.</ref> و خود را از افراد ثابتقدم درس وی شمرده که در تمام مدت حضور مسجدشاهی در قم از وی استفاده کرده است. ایشان وی را شخصیت بافضیلتی معرفی کرده که سرعت بیانش مانع از مفهومشدن مطالب بلند و پرمغزش میشد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> ایشان در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|کتاب مکاسب محرمه]]، دیدگاههای مسجدشاهی را به صورت مفصل مطرح و از او تجلیل کرده و نقدهایی نیز بر وی وارد کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰-۳۰۴.</ref>؛ نیز در بحث مجاز از بحثهای الفاظ در [[اصول فقه|علم اصول فقه]]، مبنای این استاد خود را نقل و تقویت کرده است.<ref>استادی، اساتید و مشایخ، ۷؛ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> نظر ایشان در بحث غنا متاثر از نظر مسجدشاهی است.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> وی که از استادان فقه و اصول امامخمینی بوده است، دانش عروض و قافیه را نیز به ایشان آموخته است و امامخمینی رساله وی را در این فن استنساخ کرده<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> و بخشی از فلسفه غرب، <ref>سبحانی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۹۳-۱۹۴؛ استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰؛ ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۲.</ref> ازجمله کتاب نقد فلسفه داروین نوشته مسجدشاهی را نزد مولف خوانده است.<ref>خوانساری، حوزه، ۵۱.</ref> | مسجدشاهی از سال ۱۳۴۴ تا نیمه ۱۳۴۶ق در قم به تدریس مشغول بود.<ref>استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰.</ref> وی عالمی غیور و مبارز بود. او از [[آقانورالله اصفهانی]] در مقابله با اقدامات ضد دینی [[رضاشاه پهلوی]] حمایت کرد و برای حمایت از وی در سال ۱۳۰۶ش به همراه عدهای دیگر از علما به قم هجرت کرد.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امامخمینی، ۲۲۳؛ نجفی، اندیشه سیاسی، ۲۴۰.</ref> امامخمینی از مسجدشاهی با عنوان علامه، متکلم، فقیه اصولی و ادیب متبحر یاد کرده است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳.</ref> و خود را از افراد ثابتقدم درس وی شمرده که در تمام مدت حضور مسجدشاهی در قم از وی استفاده کرده است. ایشان وی را شخصیت بافضیلتی معرفی کرده که سرعت بیانش مانع از مفهومشدن مطالب بلند و پرمغزش میشد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> ایشان در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|کتاب مکاسب محرمه]]، دیدگاههای مسجدشاهی را به صورت مفصل مطرح و از او تجلیل کرده و نقدهایی نیز بر وی وارد کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰-۳۰۴.</ref>؛ نیز در بحث مجاز از بحثهای الفاظ در [[اصول فقه|علم اصول فقه]]، مبنای این استاد خود را نقل و تقویت کرده است.<ref>استادی، اساتید و مشایخ، ۷؛ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> نظر ایشان در بحث غنا متاثر از نظر مسجدشاهی است.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> وی که از استادان فقه و اصول امامخمینی بوده است، دانش عروض و قافیه را نیز به ایشان آموخته است و امامخمینی رساله وی را در این فن استنساخ کرده<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> و بخشی از فلسفه غرب، <ref>سبحانی، پابهپای آفتاب، ۴/۱۹۳-۱۹۴؛ استادی، پابهپای آفتاب، ۳/۲۲۰؛ ضیایی، نهضت فلسفی امامخمینی، ۱۲.</ref> ازجمله کتاب نقد فلسفه داروین نوشته مسجدشاهی را نزد مولف خوانده است.<ref>خوانساری، حوزه، ۵۱.</ref> | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |