۲۰٬۷۴۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''محمدصادق صدوق گلپایگانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | '''محمدصادق صدوق گلپایگانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
==تولد و تحصیل== | ==تولد و تحصیل== | ||
محمدصادق صدوق گلپایگانی در سال ۱۳۰۲ در روستای تکین در منطقه عربستان گلپایگان در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش شیخ فرجالله تکینی، از عالمان به نام منطقه و محل رجوع مردم در منطقه عربستان گلپایگان بود | محمدصادق صدوق گلپایگانی در سال ۱۳۰۲ در روستای تکین در منطقه عربستان گلپایگان در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش شیخ فرجالله تکینی، از عالمان به نام منطقه و محل رجوع مردم در منطقه عربستان گلپایگان بود. | ||
صدوق | محمدصادق صدوق خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در زادگاهش فراگرفت و سپس پدرش شخصاً آموزش او را برعهده گرفت. مدتی بعد و پس از رحلت پدرش، راهی روستای اسفرنجان گلپایگان شد و به تحصیل نزد ابوالقاسم محمدی گلپایگانی پرداخت.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۱۸ـ۱۹.</ref> مدتی هم نزد [[علی افتخاری گلپایگانی|شیخ علی افتخاری]] به تحصیل مشغول بود.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۹۱.</ref> آنگاه راهی اراک شد و در حوزه علمیه آنجا دروس سطح را به پایان رساند. | ||
محمدصادق صدوق در منطقه آمل در مازندران به تبلیغ دین میپرداخت و مدت سیزده سال به آن منطقه تردد داشت.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۳۹.</ref> او از بیان مسائل و نقطهنظرات خودش علیه حکومت پهلوی ابایی نداشت و حتی در درس آیتالله بروجردی نیز چنین انتقادهایی را مطرح میکرد. احمد محسنی گرکانی از دوستان او دراینباره میگوید: | صدوق گلپایگانی سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی به [[قم]] رفت و در درس خارج فقه و اصول استادان آنجا و از جمله امامخمینی حضور یافت. سیدعطاءالله زینالدین از دوستان صدوق گلپایگانی درباره حضور او در درس امامخمینی میگوید: <blockquote>«من همراه با شهید صدوق، [[سیدمصطفی خمینی|حاجآقا مصطفی خمینی(ره)]]، پسر بزرگ امام، [[جعفر سبحانی|آیتالعظمی سبحانی]] و دیگران در درس آیتاللهالعظمی بروجردی(ره)، امامخمینی(ره)، آیتالله محقق داماد(ره) و آیتاللهالعظمی گلپایگانی شرکت میکردیم. هفت سال در درس اصول امامخمینی، ده سال در درس آیتاللهالعظمی گلپایگانی، ده سال در درس [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی]] و دیگر علمای آن زمان همراه با شهید صدوق بودم. ایشان در درس همۀ علما از مستشکلان بود. روحانی فاضل و با اندیشهای بود».<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۶۸.</ref> </blockquote>با استناد به این گزارش میتوان استنباط کرد که صدوق گلپایگانی هم مدت هفت سال در [[درس خارج اصول امامخمینی]] حضور مییافته و از جمله مستشکلان درس [[امامخمینی]] نیز بوده است.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۲۳.</ref> وی که از آیات [[سیدحسین بروجردی|بروجردی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|گلپایگانی]]، [[سیدابوالقاسم خویی]] و [[سیدعبدالهادی شیرازی]] اجازاتی در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرده بود،.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۱۱۲ـ۱۱۷.</ref> همزمان با تحصیل، به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] نیز میپرداخت و از جمله درس [[اصول فقه|اصول]] را تدریس میکرد<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۲۴.</ref> و جمع زیادی از [[طلاب]] در درسهای او شرکت میکردند.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۱۸ـ۱۹.</ref> همچنین کتابخانه شخصی او محل رجوع طلاب علوم دینی بود.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۲۵.</ref> | ||
محمدصادق صدوق در منطقه آمل در مازندران به تبلیغ دین میپرداخت و مدت سیزده سال به آن منطقه تردد داشت.<ref>صدوق، مجتهد بینشان، ص۳۹.</ref> او از بیان مسائل و نقطهنظرات خودش علیه [[حکومت پهلوی]] ابایی نداشت و حتی در درس آیتالله بروجردی نیز چنین انتقادهایی را مطرح میکرد. [[احمد محسنی گرکانی]] از دوستان او دراینباره میگوید: | |||
«در آن ایام خفقان که هیچکس جرئت نمیکرد علیه شاه مطلبی بگوید ایشان بدون ترس حرفش را میزد. در کلاس درس آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) اشکال میگرفت و علیه طاغوت سخن میگفت. خاطرم هست در یکی از همین کلاسها به طاغوت اعتراض کرد و آیتالله بروجردی خطاب به ایشان دستور آرامش داد و گفت که نگران نباشید؛ خداوند ما را پیروز میکند و شما هم عاقبت به خیر میشوید».<ref>«شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طالب بود / گفتوگو با آیتالله احمد محسنی گرکانی»، ص۱۸ـ۲۰.</ref> | «در آن ایام خفقان که هیچکس جرئت نمیکرد علیه شاه مطلبی بگوید ایشان بدون ترس حرفش را میزد. در کلاس درس آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) اشکال میگرفت و علیه طاغوت سخن میگفت. خاطرم هست در یکی از همین کلاسها به طاغوت اعتراض کرد و آیتالله بروجردی خطاب به ایشان دستور آرامش داد و گفت که نگران نباشید؛ خداوند ما را پیروز میکند و شما هم عاقبت به خیر میشوید».<ref>«شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طالب بود / گفتوگو با آیتالله احمد محسنی گرکانی»، ص۱۸ـ۲۰.</ref> | ||
وی بارها در دوره حیات آیتالله بروجردی دستگیر و زندانی شد، ولی با وساطت آن مرجع از حبس رهایی یافت.<ref>«شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طالب بود / گفتوگو با آیتالله احمد محسنی گرکانی»، ص۸۷.</ref> پس از رحلت آیتالله بروجردی، امامخمینی را بهعنوان مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی کرد و در یکی از سخنرانیهایش در مسجد | وی بارها در دوره حیات آیتالله بروجردی دستگیر و زندانی شد، ولی با وساطت آن مرجع از حبس رهایی یافت.<ref>«شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طالب بود / گفتوگو با آیتالله احمد محسنی گرکانی»، ص۸۷.</ref> پس از رحلت آیتالله بروجردی، [[امامخمینی]] را بهعنوان مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی کرد و در یکی از سخنرانیهایش در [[مسجد اعظم]]، مردم را به تقلید از امامخمینی ارجاع داد و اعلام کرد تنها کسی که پس از آیتالله بروجردی میتواند به اوضاع حوزههای علمیه سروسامان بدهد، امامخمینی است. این فعالیتها و انتقادهایش از [[حکومت پهلوی]] باعث شد تا در سال ۱۳۴۰ در قم دستگیر و در زندانی انفرادی محبوس شود. مدتی بعد به زندان قصر تهران انتقال داده شد و تحت [[شکنجه]] قرار گرفت تا اینکه در ۴ آبان ۱۳۴۰ بر اثر شکنجههای حکومت پهلوی به [[شهادت]] رسید. حکومت پهلوی جنازه او را هم تحویل نداد و تاکنون از محل دفن او خبری در دست نیست.<ref>«شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طالب بود / گفتوگو با آیتالله احمد محسنی گرکانی»، ص۲۰.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |