پرش به محتوا

علی‌اصغر صالحی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
صالحی‌کرمانی، علی‌اصغر؛ از شاگردان درس (احتمالاً) فلسفه امام‌خمینی. او در سال ۱۲۷۵ ش در شهر کرمان و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش ملا غلامحسین از روحانیان آن سامان بود. صالحی کرمانی مقدمات دروس دینی را در شهر کرمان به پایان رسانید (خاطرات آیت‌الله...، ۲۱). سپس برای ادامه تحصیل به شهر اصفهان رفت و دروس سطح را در آن حوزه، نزد آقاسیدمحمد نجف‌آبادی، میرزا محمدصادق اصفهانی، میرزا سیدعلی مدرس نجف‌آبادی (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۳)، سیدمحمدباقر درچه‌ای و فشارکی به پایان رسانید (همان، ۲۱ ـ ۲۲). پس‌ازآن، برای تکمیل تحصیلات دینی، به حوزه علمیه نوبنیاد قم رفت و در آن حوزه، ابتدا در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد و سپس از محضر درس آیات عظام: سیدعلی یثربی کاشانی، سیدمحمدتقی موسوی خوانساری و سیداحمد موسوی خوانساری سود برد. دروس معقول را هم نزد میرزا خلیل کمره‌ای فراگرفت. پس از شش سال تحصیل در قم، به زادگاهش بازگشت، ولی به خاطر اوضاع نامساعد کرمان، دوباره راهی قم شد و مدت سه سال در آن شهر به تحصیل ادامه داد (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴). سیدحمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امام‌خمینی آورده است (روحانی، ج ۱، ۴۹)؛ فهرستی که به تأیید امام‌خمینی نیز رسیده بود؛ ولی درباره حضور او در درس سطح یا فلسفه امام‌خمینی گزارشی در دست نیست. با وجود این، با استناد به سال‌های حضور او در قم می‌توان احتمال داد که در یکی از دو درس فوق حضور می‌یافته است. صالحی کرمان پیش از سال ۱۳۱۵ ش (سال درگذشت آیت‌الله حائری یزدی) با درخواست جمعی از مردم کرمان و به دستور بنیان‌گذار حوزه علمیه قم راهی کرمان شد و این بار در آن شهر ماندگار شد و همراه با میرزاعلی مهرابی، حوزه علمیه معصومیه را در کرمان بنیان نهاد و به تدریس دروس دینی و تربیت طلاب دینی در آن مدرسه پرداخت (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴).
'''علی‌اصغر صالحی کرمانی'''، از شاگردان درس (احتمالاً) فلسفه امام‌خمینی. او در سال ۱۲۷۵ ش در شهر کرمان و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش ملا غلامحسین از روحانیان آن سامان بود. صالحی کرمانی مقدمات دروس دینی را در شهر کرمان به پایان رسانید (خاطرات آیت‌الله...، ۲۱). سپس برای ادامه تحصیل به شهر اصفهان رفت و دروس سطح را در آن حوزه، نزد آقاسیدمحمد نجف‌آبادی، میرزا محمدصادق اصفهانی، میرزا سیدعلی مدرس نجف‌آبادی (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۳)، سیدمحمدباقر درچه‌ای و فشارکی به پایان رسانید (همان، ۲۱ ـ ۲۲). پس‌ازآن، برای تکمیل تحصیلات دینی، به حوزه علمیه نوبنیاد قم رفت و در آن حوزه، ابتدا در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد و سپس از محضر درس آیات عظام: سیدعلی یثربی کاشانی، سیدمحمدتقی موسوی خوانساری و سیداحمد موسوی خوانساری سود برد. دروس معقول را هم نزد میرزا خلیل کمره‌ای فراگرفت. پس از شش سال تحصیل در قم، به زادگاهش بازگشت، ولی به خاطر اوضاع نامساعد کرمان، دوباره راهی قم شد و مدت سه سال در آن شهر به تحصیل ادامه داد (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴). سیدحمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امام‌خمینی آورده است (روحانی، ج ۱، ۴۹)؛ فهرستی که به تأیید امام‌خمینی نیز رسیده بود؛ ولی درباره حضور او در درس سطح یا فلسفه امام‌خمینی گزارشی در دست نیست. با وجود این، با استناد به سال‌های حضور او در قم می‌توان احتمال داد که در یکی از دو درس فوق حضور می‌یافته است. صالحی کرمان پیش از سال ۱۳۱۵ ش (سال درگذشت آیت‌الله حائری یزدی) با درخواست جمعی از مردم کرمان و به دستور بنیان‌گذار حوزه علمیه قم راهی کرمان شد و این بار در آن شهر ماندگار شد و همراه با میرزاعلی مهرابی، حوزه علمیه معصومیه را در کرمان بنیان نهاد و به تدریس دروس دینی و تربیت طلاب دینی در آن مدرسه پرداخت (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴).
او در جریان جنگ جهانی دوم و شیوع قحطی در کرمان، انجمن خیریه‌ای را در کرمان با هدف رسیدگی به وضع مستمندان آن شهر تأسیس کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۴۶؛ خاطرات آیت‌الله...، ۲۳). در کنار تدریس و اهتمام به امور اجتماعی، در مبارزه با جریان‌های مختلف در کرمان نقشی مؤثر داشت، ازجمله به مبارزه با فرقه شیخیه در کرمان می‌پرداخت و با همین هدف، برخی از واعظان نامی چون محمدتقی فلسفی و شیخ مرتضی انصاری را به کرمان دعوت می‌کرد (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴). او در ۱۴ فروردین ۱۳۴۲ همراه با جمعی از علمای سراسر کشور با ارسال تلگرافی به آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی، ایشان را در جریان حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم قرار داد (اسناد انقلاب...، ج ۱، ۸۵). سپس همراه با جمعی از علمای کرمان، تلگرافی به آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی ارسال کرد (همان، ۹۲). او در آن سال با امام‌خمینی ارتباط داشت و بر اساس گزارشی که ساواک در این زمینه تهیه کرده بود، از طریق پیک با ایشان در مرتبط بود (آیت‌الله حاج...، ۱؛ قیام ۱۵ خرداد...، ج ۳، ۷۰). پس از سرکوب تظاهرات مردم تهران و قم در روز ۱۵ خرداد، جمعی از روحانیان و واعظان کرمان در خانه او حضور یافتند و به رایزنی درباره نحوه واکنش به آن اقدام پرداختند. آنان سرانجام تصمیم گرفتند مجلس ختمی در ۱۹ خرداد در مسجد جامع ترتیب دهند و بازار کرمان را در آن روز تعطیل کنند (همان، ۹۳). صالحی کرمانی در تیر آن سال و در اعتراض به دستگیری و محاکمه احتمالی امام‌خمینی، همراه با جمعی از علمای سراسر کشور به تهران رفت و در تحصن اعتراضی آنان در آن شهر شرکت کرد (دوانی، ج ۴، ۴۲۴). او همراه با دیگر روحانیان متحصن، اعلامیه‌هایی در انتقاد از حکومت پهلوی یا در حمایت از امام‌خمینی امضا می‌کرد. ازجمله در ۲۷ تیر آن سال همراه با روحانیان متحصن در تهران، از طریق فرمانداری نظامی تهران، در نامه‌ای به امام‌خمینی و آیات سیدحسین طباطبایی قمی و شیخ بهاءالدین محلاتی، تأثر خود را از دستگیری آنان ابراز کردند (دوانی، ج ۴، ۴۴۰-۴۴۱؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۸۷). سپس در ۲/۵/۱۳۴۲ همراه با روحانیان مهاجر به تهران، با صدور اعلامیه‌ای دیگر، دستگیری امام‌خمینی و جمعی دیگر از روحانیان سراسر کشور را محکوم و سیاست‌های حکومت پهلوی در حمله به مبانی دینی را تقبیح کردند (همان، ۸۸ ـ ۸۹). آنگاه با صدور اعلامیه‌ای دیگر، به انتقاد از برگزاری انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا پرداختند و آن را مغایر با اصل آزادی انتخابات و اجتماعات دانستند و سپس با اشاره به تصویب‌نامه‌های مخالف شرع، خواستار الغای آن تصویب‌نامه‌ها و آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری آزادانه انتخابات شدند (همان، ۹۱ ـ ۹۲). در ۳۱/۵/۱۳۴۲ نیز با صدور اعلامیه‌ای دیگر با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمی‌داند»، برگزاری انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی را تحریم و اعلام کردند (همان، ۹۵ ـ ۹۷؛ دوانی، ج ۴، ۴۷۸-۴۷۹). او همراه با دیگر روحانیان متحصن در تهران، در ۷/۶/۱۳۴۲، نامه‌ای خطاب به سیدمحمود علایی طالقانی که در زندان قصر تهران زندانی بود، ارسال کردند و با تأکید بر پشتیبانی از ایشان، خواستار آزادی او و نیز آقایان مهدی بازرگان و یدالله سحابی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۹۹). این اسناد نشان می‌دهد که او بیش از دو ماه در تهران بود. پس از آن به کرمان بازگشت و به فعالیت‌های تبلیغی ـ ارشادی مشغول شد. وی در اسفند ۱۳۴۳ و پس از دستگیری و تبعید امام‌خمینی، همراه با جمعی از علمای کرمان نامه‌ای به امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و با استناد به اصل مصونیت قضایی مراجع تقلید، تبعید امام‌خمینی را مغایر با قانون اساسی دانستند و خواستار آزادی و بازگشت «مرجع عالی‌قدر شیعه حضرت آیت‌الله خمینی» و همچنین آزادی دیگر زندانیان سیاسی شدند (همان، ۱۵۱).
او در جریان جنگ جهانی دوم و شیوع قحطی در کرمان، انجمن خیریه‌ای را در کرمان با هدف رسیدگی به وضع مستمندان آن شهر تأسیس کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۴۶؛ خاطرات آیت‌الله...، ۲۳). در کنار تدریس و اهتمام به امور اجتماعی، در مبارزه با جریان‌های مختلف در کرمان نقشی مؤثر داشت، ازجمله به مبارزه با فرقه شیخیه در کرمان می‌پرداخت و با همین هدف، برخی از واعظان نامی چون محمدتقی فلسفی و شیخ مرتضی انصاری را به کرمان دعوت می‌کرد (شریف رازی، ج ۶، ۳۴۴). او در ۱۴ فروردین ۱۳۴۲ همراه با جمعی از علمای سراسر کشور با ارسال تلگرافی به آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی، ایشان را در جریان حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم قرار داد (اسناد انقلاب...، ج ۱، ۸۵). سپس همراه با جمعی از علمای کرمان، تلگرافی به آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی ارسال کرد (همان، ۹۲). او در آن سال با امام‌خمینی ارتباط داشت و بر اساس گزارشی که ساواک در این زمینه تهیه کرده بود، از طریق پیک با ایشان در مرتبط بود (آیت‌الله حاج...، ۱؛ قیام ۱۵ خرداد...، ج ۳، ۷۰). پس از سرکوب تظاهرات مردم تهران و قم در روز ۱۵ خرداد، جمعی از روحانیان و واعظان کرمان در خانه او حضور یافتند و به رایزنی درباره نحوه واکنش به آن اقدام پرداختند. آنان سرانجام تصمیم گرفتند مجلس ختمی در ۱۹ خرداد در مسجد جامع ترتیب دهند و بازار کرمان را در آن روز تعطیل کنند (همان، ۹۳). صالحی کرمانی در تیر آن سال و در اعتراض به دستگیری و محاکمه احتمالی امام‌خمینی، همراه با جمعی از علمای سراسر کشور به تهران رفت و در تحصن اعتراضی آنان در آن شهر شرکت کرد (دوانی، ج ۴، ۴۲۴). او همراه با دیگر روحانیان متحصن، اعلامیه‌هایی در انتقاد از حکومت پهلوی یا در حمایت از امام‌خمینی امضا می‌کرد. ازجمله در ۲۷ تیر آن سال همراه با روحانیان متحصن در تهران، از طریق فرمانداری نظامی تهران، در نامه‌ای به امام‌خمینی و آیات سیدحسین طباطبایی قمی و شیخ بهاءالدین محلاتی، تأثر خود را از دستگیری آنان ابراز کردند (دوانی، ج ۴، ۴۴۰-۴۴۱؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۸۷). سپس در ۲/۵/۱۳۴۲ همراه با روحانیان مهاجر به تهران، با صدور اعلامیه‌ای دیگر، دستگیری امام‌خمینی و جمعی دیگر از روحانیان سراسر کشور را محکوم و سیاست‌های حکومت پهلوی در حمله به مبانی دینی را تقبیح کردند (همان، ۸۸ ـ ۸۹). آنگاه با صدور اعلامیه‌ای دیگر، به انتقاد از برگزاری انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا پرداختند و آن را مغایر با اصل آزادی انتخابات و اجتماعات دانستند و سپس با اشاره به تصویب‌نامه‌های مخالف شرع، خواستار الغای آن تصویب‌نامه‌ها و آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری آزادانه انتخابات شدند (همان، ۹۱ ـ ۹۲). در ۳۱/۵/۱۳۴۲ نیز با صدور اعلامیه‌ای دیگر با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمی‌داند»، برگزاری انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی را تحریم و اعلام کردند (همان، ۹۵ ـ ۹۷؛ دوانی، ج ۴، ۴۷۸-۴۷۹). او همراه با دیگر روحانیان متحصن در تهران، در ۷/۶/۱۳۴۲، نامه‌ای خطاب به سیدمحمود علایی طالقانی که در زندان قصر تهران زندانی بود، ارسال کردند و با تأکید بر پشتیبانی از ایشان، خواستار آزادی او و نیز آقایان مهدی بازرگان و یدالله سحابی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۹۹). این اسناد نشان می‌دهد که او بیش از دو ماه در تهران بود. پس از آن به کرمان بازگشت و به فعالیت‌های تبلیغی ـ ارشادی مشغول شد. وی در اسفند ۱۳۴۳ و پس از دستگیری و تبعید امام‌خمینی، همراه با جمعی از علمای کرمان نامه‌ای به امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و با استناد به اصل مصونیت قضایی مراجع تقلید، تبعید امام‌خمینی را مغایر با قانون اساسی دانستند و خواستار آزادی و بازگشت «مرجع عالی‌قدر شیعه حضرت آیت‌الله خمینی» و همچنین آزادی دیگر زندانیان سیاسی شدند (همان، ۱۵۱).
صالحی کرمانی در سال‌های تبعید امام‌خمینی در خارج از کشور همچنان به فعالیت‌های سیاسی ـ مذهبی خود در کرمان ادامه می‌داد و به‌عنوان یکی از روحانیان برجسته شهر کرمان در مبارزات سیاسی شناخته می‌شد (قاسم‌پور، ۲۲۳). پس از ورود امام‌خمینی به نجف اشرف، پیام تبریکی برای ایشان ارسال و امام‌خمینی هم در پاسخ از او تشکر کرد (صحیفه امام، ج ۲، ۴۹). او همچنین به اقامه نماز جمعه در کرمان می‌پرداخت و در اسناد ساواک از او به‌عنوان امام جمعه کرمان نام برده شده است (آیت‌الله سیدیحیی...، ۳۰). بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۷ ش ازجمله روحانیانی بود که در مراسم و مجالسی که توسط مقامات حکومت پهلوی در کرمان برگزار می‌شد شرکت نمی‌کرد (همان، ۳۵). همچنین روحانیان را برای تبلیغ به شهرهای مختلف کرمان اعزام می‌کرد و در این امر، بر توان تبلیغی آنان و مقابله با تبلیغات سوء تأکید داشت (همان، ۷۴). در گزارشی که ساواک از جلسه او با برخی از روحانیان کرمان در سال ۱۳۵۲ ش تهیه کرد، سخنان انتقادی درباره تبعید روحانیان مطرح شده بود (همان، ۱۱۰). همچنین در مجالسی که در خانه او برگزار می‌شد، اغلب روحانیان مبارز کرمان شرکت می‌کردند (همان، ۱۲۰). او در شهریور ۱۳۵۲ و پس از تبعید میرزا علی‌اکبر مشکینی به ماهان کرمان، درصدد میانجی‌گری برای سخنرانی او در مسجد جامع کرمان برآمد که البته ساواک با درخواست او مخالفت کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۴۶). ساواک در گزارشی دراین‌باره اعلام کرد که صالحی کرمانی توجه خاصی به مشکینی داشت و همین مسئله باعث شده بود تا آن روحانی تبعیدی موقعیت خوبی در میان مردم ماهان داشته باشد (همان، ۲۵۰).
صالحی کرمانی در سال‌های تبعید امام‌خمینی در خارج از کشور همچنان به فعالیت‌های سیاسی ـ مذهبی خود در کرمان ادامه می‌داد و به‌عنوان یکی از روحانیان برجسته شهر کرمان در مبارزات سیاسی شناخته می‌شد (قاسم‌پور، ۲۲۳). پس از ورود امام‌خمینی به نجف اشرف، پیام تبریکی برای ایشان ارسال و امام‌خمینی هم در پاسخ از او تشکر کرد (صحیفه امام، ج ۲، ۴۹). او همچنین به اقامه نماز جمعه در کرمان می‌پرداخت و در اسناد ساواک از او به‌عنوان امام جمعه کرمان نام برده شده است (آیت‌الله سیدیحیی...، ۳۰). بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۷ ش ازجمله روحانیانی بود که در مراسم و مجالسی که توسط مقامات حکومت پهلوی در کرمان برگزار می‌شد شرکت نمی‌کرد (همان، ۳۵). همچنین روحانیان را برای تبلیغ به شهرهای مختلف کرمان اعزام می‌کرد و در این امر، بر توان تبلیغی آنان و مقابله با تبلیغات سوء تأکید داشت (همان، ۷۴). در گزارشی که ساواک از جلسه او با برخی از روحانیان کرمان در سال ۱۳۵۲ ش تهیه کرد، سخنان انتقادی درباره تبعید روحانیان مطرح شده بود (همان، ۱۱۰). همچنین در مجالسی که در خانه او برگزار می‌شد، اغلب روحانیان مبارز کرمان شرکت می‌کردند (همان، ۱۲۰). او در شهریور ۱۳۵۲ و پس از تبعید میرزا علی‌اکبر مشکینی به ماهان کرمان، درصدد میانجی‌گری برای سخنرانی او در مسجد جامع کرمان برآمد که البته ساواک با درخواست او مخالفت کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۴۶). ساواک در گزارشی دراین‌باره اعلام کرد که صالحی کرمانی توجه خاصی به مشکینی داشت و همین مسئله باعث شده بود تا آن روحانی تبعیدی موقعیت خوبی در میان مردم ماهان داشته باشد (همان، ۲۵۰).
۲۱٬۱۸۸

ویرایش