۲۱٬۲۱۶
ویرایش
(ابرابزار) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| نسب =[[امامموسیکاظم(ع)]] | | نسب =[[امامموسیکاظم(ع)]] | ||
| تاریخ تولد =۱۳۰۹ق/۱۲۷۰ش | | تاریخ تولد =۱۳۰۹ق/۱۲۷۰ش | ||
| زادگاه =[[خوانسار]] | | زادگاه =[[خوانسار]] | ||
| تاریخ وفات =۲۹ دی ۱۳۶۳ش | | تاریخ وفات =۲۹ دی ۱۳۶۳ش | ||
| شهر وفات =[[تهران]] | | شهر وفات =[[تهران]] | ||
| تاریخ شهادت = | | تاریخ شهادت = | ||
| محل شهادت = | | محل شهادت = | ||
| محل دفن =[[قم]]-[[حضرت فاطمه معصومه(س)|حرم حضرت معصومه(س)]] | | محل دفن =[[قم]]-[[حضرت فاطمه معصومه(س)|حرم حضرت معصومه (س)]] | ||
| خویشاوندان سرشناس = | | خویشاوندان سرشناس = | ||
| استادان =[[آخوند محمدکاظم خراسانی]] • [[سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی]] • [[آقاضیاءالدین عراقی]] • [[میرزامحمدحسین غروی نایینی]] • [[عبدالکریم حائری یزدی]] | | استادان =[[آخوند محمدکاظم خراسانی]] • [[سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی]] • [[آقاضیاءالدین عراقی]] • [[میرزامحمدحسین غروی نایینی]] • [[عبدالکریم حائری یزدی]] | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''سیداحمد''' '''خوانساری،''' [[مرجع تقلید]] معاصر و مورد علاقه و تکریم [[امامخمینی]]. | '''سیداحمد''' '''خوانساری،''' [[مرجع تقلید]] معاصر و مورد علاقه و تکریم [[امامخمینی]]. | ||
==زندگینامه و تحصیلات== | == زندگینامه و تحصیلات == | ||
سیداحمد خوانساری در ۱۸ محرم ۱۳۰۹ق/ شهریور ۱۲۷۰ش در [[خوانسار]] متولد شد. پدرش سیدیوسف از علمای خوانسار بود و نسب وی به [[امامموسیکاظم(ع)]] میرسد.<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۱۶۹ و | سیداحمد خوانساری در ۱۸ محرم ۱۳۰۹ق/ شهریور ۱۲۷۰ش در [[خوانسار]] متولد شد. پدرش سیدیوسف از علمای خوانسار بود و نسب وی به [[امامموسیکاظم(ع)]] میرسد.<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۱۶۹ و ۴۸۹–۴۹۰؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۹/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۸/۲–۹۸۹.</ref> | ||
خوانساری پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و حساب و آشنایی با قرائت قرآن، علوم مقدماتی حوزوی را در خوانسار نزد برادر و شوهر خواهر خود سیدمحمدحسن و سیدعلیاکبر خوانساری فرا گرفت. وی در سال ۱۲۸۶ به اصفهان رفت و از درس خارج فقه و اصول میرمحمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی بهره برد؛ سپس در سال ۱۲۸۹ به [[نجف]] رفت و به مدت دو سال در درس [[آخوند محمدکاظم خراسانی]] حاضر شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۰/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۹/ | خوانساری پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و حساب و آشنایی با قرائت قرآن، علوم مقدماتی حوزوی را در خوانسار نزد برادر و شوهر خواهر خود سیدمحمدحسن و سیدعلیاکبر خوانساری فرا گرفت. وی در سال ۱۲۸۶ به اصفهان رفت و از درس خارج فقه و اصول میرمحمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی بهره برد؛ سپس در سال ۱۲۸۹ به [[نجف]] رفت و به مدت دو سال در درس [[آخوند محمدکاظم خراسانی]] حاضر شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۰/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۹/۲–۹۹۰</ref> و پس از درگذشت وی، از درس [[سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی]]، شیخالشریعه اصفهانی، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، [[میرزامحمدحسین غروی نایینی]] و سیدابوتراب خوانساری بهرهمند شد. او در این مدت با [[میرسیدعلی یثربی کاشانی]] {{ببینید|استادان امامخمینی}} همبحث بود.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲–۹۹۳؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۳۳.</ref> خوانساری در سال ۱۲۹۱ با دختر محمدعلی امامی خوانساری، از علمای بزرگ زمان، ازدواج کرد و در سال ۱۲۹۷ پس از رسیدن به درجه [[اجتهاد]]، از راه خوزستان وارد [[ایران]] شد. | ||
===هجرت به قم=== | |||
=== هجرت به قم === | |||
او برای شرکت در درس محمدرضا معزی دزفولی، مدتی در دزفول توقف کرد<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۰/۲.</ref> و پس از آن رهسپار اراک شد و ضمن بهرهگیری از درس عبدالکریم حائری یزدی {{ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} به تدریس نیز پرداخت. حائری یزدی هنگام مهاجرت به [[قم]] در سال ۱۳۰۱ و تقاضای مردم اراک، اقامه نماز جماعت و اداره امور دینی مردم اراک را به خوانساری واگذار کرد.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴.</ref> از محمدعلی اراکی {{ببینید|محمدعلی اراکی}} نقل شدهاست که حائری یزدی، تقریباً شش ماه پس از سفر به قم، در جلسهای به شایستگی سیداحمد خوانساری برای اعلمیت بر علمای شیعه تصریح کرد؛ هرچند خود وی به اقامت در اراک، رضایت دادهاست. | او برای شرکت در درس محمدرضا معزی دزفولی، مدتی در دزفول توقف کرد<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۰/۲.</ref> و پس از آن رهسپار اراک شد و ضمن بهرهگیری از درس عبدالکریم حائری یزدی {{ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} به تدریس نیز پرداخت. حائری یزدی هنگام مهاجرت به [[قم]] در سال ۱۳۰۱ و تقاضای مردم اراک، اقامه نماز جماعت و اداره امور دینی مردم اراک را به خوانساری واگذار کرد.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴.</ref> از محمدعلی اراکی {{ببینید|محمدعلی اراکی}} نقل شدهاست که حائری یزدی، تقریباً شش ماه پس از سفر به قم، در جلسهای به شایستگی سیداحمد خوانساری برای اعلمیت بر علمای شیعه تصریح کرد؛ هرچند خود وی به اقامت در اراک، رضایت دادهاست. | ||
خوانساری پس از اطلاع از رضایت حائری یزدی، همان سال به قم مهاجرت کرد و همراه با شرکت دوباره در درسهای حائری یزدی، به تدریس نیز پرداخت. حائری پس از گذشت دو ماه، اقامه نماز جماعت خویش را در [[مدرسه فیضیه قم|مدرسه فیضیه]] به خوانساری واگذار کرد و خود در نخستین نماز جماعت، به او اقتدا کرد.<ref>نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، ۱۳؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۱/۲.</ref> خوانساری در مدت حضور خود در قم، از درس فلسفه [[علیاکبر حکمی یزدی]] از استادان [[امامخمینی]] نیز بهره برد. وی برخی [[فقه|مباحث فقهی]] را نزد [[محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی]] که وی نیز از استادان امامخمینی بودهاست و حساب و هندسه و جبر و مقابله را نزد [[میرزامحمدحسن ریاضی]] فرا گرفت.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲.</ref> | خوانساری پس از اطلاع از رضایت حائری یزدی، همان سال به قم مهاجرت کرد و همراه با شرکت دوباره در درسهای حائری یزدی، به تدریس نیز پرداخت. حائری پس از گذشت دو ماه، اقامه نماز جماعت خویش را در [[مدرسه فیضیه قم|مدرسه فیضیه]] به خوانساری واگذار کرد و خود در نخستین نماز جماعت، به او اقتدا کرد.<ref>نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، ۱۳؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۱/۲.</ref> خوانساری در مدت حضور خود در قم، از درس فلسفه [[علیاکبر حکمی یزدی]] از استادان [[امامخمینی]] نیز بهره برد. وی برخی [[فقه|مباحث فقهی]] را نزد [[محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی]] که وی نیز از استادان امامخمینی بودهاست و حساب و هندسه و جبر و مقابله را نزد [[میرزامحمدحسن ریاضی]] فرا گرفت.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲.</ref> | ||
==شاگردان== | |||
او به موازات تحصیل، به تدریس نیز مشغول بود و طلاب فاضلی چون [[علیپناه اشتهاردی]]، مرتضی حائری یزدی {{ببینید|مرتضی حائری یزدی}}، مهدی حائری یزدی، سیدعزالدین حسینی زنجانی {{ببینید|سیدعزالدین زنجانی}}، [[محمدتقی ستوده]]، سیدمحمدباقر سلطانی {{ببینید|سیدمحمدباقر سلطانی}}، جلالطاهر شمس گلپایگانی، [[سیدرضی شیرازی]]، سیدموسی صدر {{ببینید|امامموسی صدر}}، فضلالله محلاتی {{ببینید|فضلالله محلاتی}}، مجدالدین محلاتی، مرتضی مطهری {{ببینید|مرتضی مطهری}}، حسینعلی منتظری {{ببینید|حسینعلی منتظری}}، و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی {{ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} در [[قم]] و [[تهران]] در درس او شرکت میکردند.<ref>عابدی میانجی، آیتالله سیداحمد خوانساری، ۴۵؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۴/ | == شاگردان == | ||
==اقامت در تهران== | او به موازات تحصیل، به تدریس نیز مشغول بود و طلاب فاضلی چون [[علیپناه اشتهاردی]]، مرتضی حائری یزدی {{ببینید|مرتضی حائری یزدی}}، مهدی حائری یزدی، سیدعزالدین حسینی زنجانی {{ببینید|سیدعزالدین زنجانی}}، [[محمدتقی ستوده]]، سیدمحمدباقر سلطانی {{ببینید|سیدمحمدباقر سلطانی}}، جلالطاهر شمس گلپایگانی، [[سیدرضی شیرازی]]، سیدموسی صدر {{ببینید|امامموسی صدر}}، فضلالله محلاتی {{ببینید|فضلالله محلاتی}}، مجدالدین محلاتی، مرتضی مطهری {{ببینید|مرتضی مطهری}}، حسینعلی منتظری {{ببینید|حسینعلی منتظری}}، و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی {{ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} در [[قم]] و [[تهران]] در درس او شرکت میکردند.<ref>عابدی میانجی، آیتالله سیداحمد خوانساری، ۴۵؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۴/۲–۹۹۵؛ منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۹۵/۱ و ۹۸.</ref> | ||
== اقامت در تهران == | |||
وی در سال ۱۳۲۸، به درخواست [[مرجع تقلید]] وقت، [[سیدحسین بروجردی]] به همراه برخی از علمای قم ازجمله امامخمینی، عضو هیئت رسیدگی به امور طلاب و امتحانات [[حوزه علمیه قم]] شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷/۱.</ref> و بروجردی پس از درگذشت امام جماعت [[مسجد سیدعزیزالله تهران]] در سال ۱۳۳۰، وظیفه امامت جماعت این مسجد را به خوانساری واگذار کرد و او هم با کمال فروتنی پذیرفت.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲.</ref> | وی در سال ۱۳۲۸، به درخواست [[مرجع تقلید]] وقت، [[سیدحسین بروجردی]] به همراه برخی از علمای قم ازجمله امامخمینی، عضو هیئت رسیدگی به امور طلاب و امتحانات [[حوزه علمیه قم]] شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷/۱.</ref> و بروجردی پس از درگذشت امام جماعت [[مسجد سیدعزیزالله تهران]] در سال ۱۳۳۰، وظیفه امامت جماعت این مسجد را به خوانساری واگذار کرد و او هم با کمال فروتنی پذیرفت.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲.</ref> | ||
==مرجعیت== | |||
پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ برخی از شیعیان، خوانساری را مرجع تقلید خود انتخاب کردند و [[امامخمینی]] این اتفاق را در زمان حیات بروجردی پیشبینی کرده بود. <ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲؛ واعظزاده، مرجعیت، ۲۴.</ref> همچنین چند تن از علمای قم؛ ازجمله امامخمینی در جلسهای پس از درگذشت بروجردی در خانه [[سیدمصطفی صفائی]] برگزار شد، در نامهای به وی که از سوی صفائی نوشته شد، پیشنهاد کردند، خوانساری از تهران به قم بازگردد و مسئولیت مرجعیت و اداره حوزه علمیه قم را بر عهده بگیرد؛ ولی وی در پاسخ کتبی خود حاضر به این کار نشد.<ref>خادمیان، صفایینامه، | == مرجعیت == | ||
==مبارزات و فعالیتهای سیاسی== | پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ برخی از شیعیان، خوانساری را مرجع تقلید خود انتخاب کردند و [[امامخمینی]] این اتفاق را در زمان حیات بروجردی پیشبینی کرده بود.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲؛ واعظزاده، مرجعیت، ۲۴.</ref> همچنین چند تن از علمای قم؛ ازجمله امامخمینی در جلسهای پس از درگذشت بروجردی در خانه [[سیدمصطفی صفائی]] برگزار شد، در نامهای به وی که از سوی صفائی نوشته شد، پیشنهاد کردند، خوانساری از تهران به قم بازگردد و مسئولیت مرجعیت و اداره حوزه علمیه قم را بر عهده بگیرد؛ ولی وی در پاسخ کتبی خود حاضر به این کار نشد.<ref>خادمیان، صفایینامه، ۴۶۶–۴۶۷.</ref> | ||
== مبارزات و فعالیتهای سیاسی == | |||
پس از تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] و دعوت امامخمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.</ref> {{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} خوانساری در اطلاعیهای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت [[شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع)]] و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۵۸.</ref> استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.</ref> | پس از تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] و دعوت امامخمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.</ref> {{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} خوانساری در اطلاعیهای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت [[شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع)]] و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۵۸.</ref> استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.</ref> | ||
امامخمینی در نامهای به [[محمدتقی فلسفی]]، سخنران این مجلس، اعلامیه خوانساری را مثبت ارزیابی کرد؛ اما چگونگی آن را سست و نارسا دانست. ایشان با ابراز شگفتی از این اعلامیه، برپایی مجلس عزا و قراردادن اساس دیانت در ضمن آن را موهنِ به مقصد شمرد و از آن بدتر فضای مسجد سیدعزیزالله و چگونگی تبلیغ برای چنین مجلسی را به هیچ وجه مناسب ندانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/ | امامخمینی در نامهای به [[محمدتقی فلسفی]]، سخنران این مجلس، اعلامیه خوانساری را مثبت ارزیابی کرد؛ اما چگونگی آن را سست و نارسا دانست. ایشان با ابراز شگفتی از این اعلامیه، برپایی مجلس عزا و قراردادن اساس دیانت در ضمن آن را موهنِ به مقصد شمرد و از آن بدتر فضای مسجد سیدعزیزالله و چگونگی تبلیغ برای چنین مجلسی را به هیچ وجه مناسب ندانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱–۸۶.</ref> ایشان در ادامه نامه، این فرصت را ازدسترفته خواند؛ اما تهدید [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] به برپایی اجتماعی بزرگتر و آگاهکردن مردم در خارج از [[تهران]] را در ضمن سخنرانی فلسفی، مغتنم شمرد؛ در عین حال از فلسفی خواست با توجه به وضع روز دنیا و دستِ بسته رژیم در بازداشت مخالفان، از تهدید رژیم نترسد و ملاحظه نکند؛ زیرا مسئله از صلح و آشتی گذشته و پای نابودی [[احکام|احکام اسلام]] در میان است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۶/۱.</ref> | ||
در سوم بهمن ۱۳۴۱ زمانی که خوانساری بهدلیل اعتراض به همهپرسی [[محمدرضا پهلوی]] در تظاهرات مردمی حضور یافته بود، در هجوم پلیس و مأموران امنیتی مجروح شد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۴۹/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۶۴.</ref> خانه وی و [[سیدمحمد بهبهانی]] نیز از سوی مأموران رژیم محاصره شدید شد و امامخمینی در پیامی خطاب به ملت ایران، به این اقدام رژیم، بهشدت واکنش نشان داد و با برشمردن بخشی از ستمها و فجایع رژیم، سوگند یاد کرد که این زندگی را نمیخواهد و کاش مأموران ایشان را بازداشت کنند تا تکلیف نداشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۱/۱.</ref> | در سوم بهمن ۱۳۴۱ زمانی که خوانساری بهدلیل اعتراض به همهپرسی [[محمدرضا پهلوی]] در تظاهرات مردمی حضور یافته بود، در هجوم پلیس و مأموران امنیتی مجروح شد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۴۹/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۶۴.</ref> خانه وی و [[سیدمحمد بهبهانی]] نیز از سوی مأموران رژیم محاصره شدید شد و امامخمینی در پیامی خطاب به ملت ایران، به این اقدام رژیم، بهشدت واکنش نشان داد و با برشمردن بخشی از ستمها و فجایع رژیم، سوگند یاد کرد که این زندگی را نمیخواهد و کاش مأموران ایشان را بازداشت کنند تا تکلیف نداشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۱/۱.</ref> | ||
همچنین خوانساری در پاسخ به پرسش گروهی از مردم | همچنین خوانساری در پاسخ به پرسش گروهی از مردم دربارهٔ شرکت در [[انقلاب سفید|همهپرسیِ انقلاب سفید]]، تمام تصویبنامههای خلاف شرع را حرام و شرکت در آنها را در حکم مبارزه با [[امام مهدی(عج)|امام زمان (ع)]] دانست. او تأکید کرد [[حرام|محرمات الهی]] با تصویبنامه [[حلال]] نمیشوند.<ref>متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۴–۲۵ و ۷۷–۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۹/۱.</ref> پس از قرائت اعلامیه وی دربارهٔ تحریم همهپرسی در جمع مردم، مردم در [[مسجد سیدعزیزالله تهران|مسجد سیدعزیزالله]] اجتماع کردند و خوانساری نیز برای شرکت در جمع مردم بیرون آمد؛ ولی مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) برخورد و درگیری ایجاد کردند. خوانساری به نشانه مخالفت با آن، مدتی در نماز جماعت مسجد سیدعزیزالله حاضر نشد.<ref>متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۵–۲۶.</ref> وی و سیدمحمد بهبهانی در اعلامیهای در ۱۳۴۱/۱۲/۱۲ با درخواست چارهجویی از عموم علما و مراجع، نگرانی خود را از طرح ششمادهای انقلاب سفید پهلوی اعلام کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۸/۱–۵۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴/۳ ـ ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref> | ||
طبق گزارش ساواک، خوانساری در پاسخ به درخواست برخی از روحانیون، برای شدت عمل بیشتر در برابر رژیم، تأکید کرد با وجود تذکرات و بیتأثیربودن آن، همچنین وضع مزاجی ضعیف خود، تکلیف دیگری از نظر شرع ندارد. ساواک در این گزارشها تأکید کردهاست با توجه به وضعیت سایر علمای بزرگ و پیشگام بودن [[امامخمینی]] در مبارزه با رژیم، جمعی از علما و روحانیون، در جلساتی (فروردین ۱۳۴۱) ایشان را به عنوان رهبر شیعیان معرفی کردهاند. خوانساری اگرچه این اعلامیه را امضا نکرد، ولی | طبق گزارش ساواک، خوانساری در پاسخ به درخواست برخی از روحانیون، برای شدت عمل بیشتر در برابر رژیم، تأکید کرد با وجود تذکرات و بیتأثیربودن آن، همچنین وضع مزاجی ضعیف خود، تکلیف دیگری از نظر شرع ندارد. ساواک در این گزارشها تأکید کردهاست با توجه به وضعیت سایر علمای بزرگ و پیشگام بودن [[امامخمینی]] در مبارزه با رژیم، جمعی از علما و روحانیون، در جلساتی (فروردین ۱۳۴۱) ایشان را به عنوان رهبر شیعیان معرفی کردهاند. خوانساری اگرچه این اعلامیه را امضا نکرد، ولی دربارهٔ پشتیبانی از آن قول مساعد داد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹۶/۹–۹۷.</ref> | ||
هفتم خرداد ۱۳۴۲ امامخمینی در نامهای خطاب به خوانساری، از بیتحرکی و سکوت علمای تهران، بهویژه خوانساری، انتقاد کرد و با تبیین سکوت [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و قیام ایشان علیه ظلم، دوران حاضر را زمان قیام ارزیابی کرد و سکوت را بیفایده خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/ | هفتم خرداد ۱۳۴۲ امامخمینی در نامهای خطاب به خوانساری، از بیتحرکی و سکوت علمای تهران، بهویژه خوانساری، انتقاد کرد و با تبیین سکوت [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی (ع)]] و قیام ایشان علیه ظلم، دوران حاضر را زمان قیام ارزیابی کرد و سکوت را بیفایده خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱–۲۳۹.</ref> خوانساری نیز در پاسخ، با اعلام اطاعت خود از امامخمینی، از ایشان خواست مطالبات خود را آرامتر و با زبان نرم از رژیم پهلوی درخواست کند و محمدرضا پهلوی را به حفظ جایگاه علما و توجه به نقش آنان در جلوگیری از نفوذ بیگانگان نصیحت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۹/۱، پاورقی.</ref> | ||
پس از [[بازداشت امامخمینی]] خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیهای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه اینگونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.</ref> وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امامخمینی در پادگان عشرتآباد تهران، به دیدار ایشان رفت.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۲۳۹/ | پس از [[بازداشت امامخمینی]] خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیهای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه اینگونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.</ref> وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امامخمینی در پادگان عشرتآباد تهران، به دیدار ایشان رفت.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۲۳۹/۱–۲۴۰؛ روحانی، ۶۷۴/۱.</ref> امامخمینی که در دوران زندان، خوانساری را از قبول هر گونه تعهد و التزامی به رژیم پهلوی در برابر آزادی ایشان، برحذر داشته بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۰/۲–۴۰۱.</ref> پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، تلاش وی را در پیشبرد اهداف نهضت ستود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> خوانساری در سالهای بعد نیز در مواردی برای تخفیف مجازات و عفو مبارزان اقدام کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۷۶/۲؛ منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۳۳۸/۱–۳۴۸.</ref> | ||
امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به [[قم]]، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> چنانکه در نامهای به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، با قدردانی از تلاشهای خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۱.</ref> | امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به [[قم]]، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> چنانکه در نامهای به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، با قدردانی از تلاشهای خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۱.</ref> | ||
===اعتراض علیه تبعید امامخمینی=== | |||
در پی [[تبعید امامخمینی به ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسهای با حضور علمای تراز اول [[تهران]] و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود [[سیدفضلالله فرید خوانساری]]<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۱/ | === اعتراض علیه تبعید امامخمینی === | ||
در پی [[تبعید امامخمینی به ترکیه]] در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسهای با حضور علمای تراز اول [[تهران]] و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود [[سیدفضلالله فرید خوانساری]]<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۱/۲–۴۰۲.</ref> را به [[ترکیه]] فرستاد تا با امامخمینی دیدار و در آسانکردن امور تلاش کند.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۷۸/۲.</ref> {{ببینید|بورسا}} در ادامه اعتراضها علیه تبعید امامخمینی، با نظر خوانساری مراسم [[مبعث|جشن مبعث رسول اکرم (ص)]] در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۹.</ref> همچنین با انتقال [[امامخمینی]] از ترکیه به [[نجف]]، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۲۷/۵.</ref> | |||
خوانساری در سال ۱۳۴۵، اشتباههای آشکار دولت در لایحه حمایت از خانواده را به دولت وقت تذکر داد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰۲/۱.</ref> و در زلزله سال ۱۳۴۷ خراسان، در اعلامیهای ضمن تسلیت و اعلام تعطیلی [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]] در پانزدهم جمادیالثانی ۱۳۸۸ق/ ۱۸ شهریور ۱۳۴۷ و نیز برگزاری مراسم ترحیم برای کشتهشدگان حادثه، شماره حسابی برای کمک به زلزلهزدگان اختصاص داد.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۴.</ref> | خوانساری در سال ۱۳۴۵، اشتباههای آشکار دولت در لایحه حمایت از خانواده را به دولت وقت تذکر داد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰۲/۱.</ref> و در زلزله سال ۱۳۴۷ خراسان، در اعلامیهای ضمن تسلیت و اعلام تعطیلی [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]] در پانزدهم جمادیالثانی ۱۳۸۸ق/ ۱۸ شهریور ۱۳۴۷ و نیز برگزاری مراسم ترحیم برای کشتهشدگان حادثه، شماره حسابی برای کمک به زلزلهزدگان اختصاص داد.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۴.</ref> | ||
پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] در اردیبهشت ۱۳۴۹، با مطرحشدن دوباره مسئله [[مرجع تقلید|مرجعیت تقلید]]، رژیم پهلوی تلاش کرد با فرستادن پیام تسلیت بدون نامبردن از شخص خاص و خطاب به [[حوزه علمیه نجف]] و [[شیعه|شیعیان]] جهان، از مطرحشدن [[مرجعیت امامخمینی]] جلوگیری کند. در ایران هم پیامهای تسلیت به دیگر مراجع به جز [[سیدکاظم شریعتمداری]] و سیداحمد خوانساری را ممنوع اعلام کرد.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، | پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] در اردیبهشت ۱۳۴۹، با مطرحشدن دوباره مسئله [[مرجع تقلید|مرجعیت تقلید]]، رژیم پهلوی تلاش کرد با فرستادن پیام تسلیت بدون نامبردن از شخص خاص و خطاب به [[حوزه علمیه نجف]] و [[شیعه|شیعیان]] جهان، از مطرحشدن [[مرجعیت امامخمینی]] جلوگیری کند. در ایران هم پیامهای تسلیت به دیگر مراجع به جز [[سیدکاظم شریعتمداری]] و سیداحمد خوانساری را ممنوع اعلام کرد.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۴۰–۱۴۲.</ref> {{ببینید|سیدمحسن حکیم}} بر اساس یکی از نامههای امامخمینی به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، خوانساری در سال ۱۳۵۱ قصد سفر به نجف اشرف داشتهاست که ایشان آن را به صلاح ندانسته و از برادر خود میخواهد وی را از این سفر منصرف کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۷۷/۲–۴۷۸.</ref> | ||
===سکوت خوانساری در حوادث انقلاب اسلامی=== | |||
پس از [[قیام نوزده دی ۱۳۵۶]] و حوادث [[قم]] و [[تبریز]]، با وجود درخواست پیاپی علما از خوانساری برای ورود به مسئله و مذاکره با مقامات،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/ | === سکوت خوانساری در حوادث انقلاب اسلامی === | ||
پس از [[قیام نوزده دی ۱۳۵۶]] و حوادث [[قم]] و [[تبریز]]، با وجود درخواست پیاپی علما از خوانساری برای ورود به مسئله و مذاکره با مقامات،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۲–۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۵۶/۶.</ref> سکوت وی که ناشی از احتیاط زیاد وی در اینگونه امور بود، رنجش و اعتراض انقلابیان را در پی داشت. خوانساری برای حفظ بیطرفی خود، در فروردین ۱۳۵۷ به [[عتبات]] سفر کرد؛ اما در این سفر انقلابیان به او بیتوجهی کردند و امامخمینی نیز در نجف اشرف به دیدار وی نرفت.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۴ و ۲۰۶.</ref> برخی از انقلابیان بر این باور بودند، نفوذ فرزند خوانساری بر او، موجب سکوت وی در حوادث [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] بودهاست.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۵.</ref> پس از ورود امامخمینی به ایران در بهمن ۱۳۵۷، خوانساری در [[مدرسه علوی]] به دیدار ایشان رفت.<ref>خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۲۸۰/۱.</ref> | |||
== ویژگیهای اخلاقی == | |||
خوانساری عالمی وارسته و بسیار [[اخلاق|متخلّق]] بود. تواضع، نظم در زندگی، زهد و اخلاص، وفای به عهد، احتیاط، پرهیز از ریاستطلبی، تجلیل و خضوع در برابر مراجع معاصر و دوری از هوای نفس از برجستهترین ویژگیهای اخلاقی او بود.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۱۰۰۰/۲–۱۰۰۳.</ref> [[امامخمینی]] با وجود نقدی که به روش سیاسی، محافظهکاری و سکوت خوانساری و دیگر علما در برابر [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] میکرد، به علم و اخلاص خوانساری اعتقاد کامل داشت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱–۲۳۹؛ ۱۲۸/۱۹ و ۱۵۱/۲۱.</ref> و معتقد بود در وجود او، هوای نفس نیست و از او بوی [[خدا]] استشمام میشود.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۲۹۱.</ref> | |||
امامخمینی در سال ۱۳۶۷ نیز در پاسخ نامه محمدحسن قدیری {{ببینید|محمدحسن قدیری}} | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منزلت و عظمت خوانساری نزد امامخمینی و احساس مسئولیت وی برای رضای خدا، موجب قبول توصیههای خوانساری برای برکناری افراد نالایق در پستهای خاص یا آزادی برخی زندانیان میشد.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۸۰–۱۸۲.</ref> ایشان خوانساری را اعلم علمای تهران میدانست و مسئولیت تعیین تولیت [[مدرسه مروی]] را به ایشان واگذاشت. وی نیز تولیت را به شخص امامخمینی واگذار کرد.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۷۹.</ref> | ||
==فرزندان== | |||
== درگذشت == | |||
سیداحمد خوانساری در صبح شنبه ۲۹ دی ۱۳۶۳ در ۹۶سالگی درگذشت. این خبر [[حوزههای علمیه]] را عزادار و بازار تهران را سه روز تعطیل کرد. پیکر او پس از تشییع در [[تهران]] به [[قم]] منتقل شد و پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز به امامت مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، در [[حضرت فاطمه معصومه(س)|حرم فاطمه معصومه (س)]] کنار قبر [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و در جوار قبر استادش، [[عبدالکریم حائری یزدی]] به خاک سپرده شد.<ref>میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۱۰۶.</ref> امامخمینی به همین مناسبت، در پیامی خوانساری را عالمی بزرگوار و مرجعی بزرگ خواند که حق بزرگی بر حوزهها داشته و پیوسته نزد حوزههای علمیه و دینمداران، جایگاه بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، تربیت، علم و عمل به پایان رسانید. ایشان تأکید کرد این مرجع بزرگ با رفتار، کردار و پرهیزگاری خود، همواره به تربیت نفوس مستعد اهتمام ورزید.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۸/۱۹.</ref> ایشان همچنین پس از درگذشت خوانساری با ابقای تولیت و هیئت مدیره [[مؤسسه علمیه و خیریه ولی عصر(ع) خوانسار]] موافقت و حکم سیداحمد خوانساری را به شکل سابق تنفیذ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱۹.</ref> | |||
امامخمینی در سال ۱۳۶۷ نیز در پاسخ نامه محمدحسن قدیری {{ببینید|محمدحسن قدیری}} دربارهٔ اشکال به حکم بازی شطرنج، نظر خوانساری در جواز بازی شطرنج بدون رهن را شاهد آورد و قدیری را به کتاب جامع المدارک وی ارجاع داد؛ چنانکه در این نامه دوباره بر درجه [[تقوا]]، دقت نظر و علمیت خوانساری تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۱/۲۱.</ref> {{ببینید|شطرنج؛ قمار}} | |||
== فرزندان == | |||
خوانساری چهار فرزند پسر به نامهای سیدجعفر، سیدمهدی، سیدعلی و سیدفضلالله داشت که سیدعلی و سیدفضلالله در زمان حیات او از دنیا رفتند.<ref>ابنالرضا، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، ۳۸۸/۱.</ref> | خوانساری چهار فرزند پسر به نامهای سیدجعفر، سیدمهدی، سیدعلی و سیدفضلالله داشت که سیدعلی و سیدفضلالله در زمان حیات او از دنیا رفتند.<ref>ابنالرضا، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، ۳۸۸/۱.</ref> | ||
==آثار== | |||
از خوانساری آثار چندی به یادگار ماندهاست که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت جلد، العقاید الحقه که خوانساری آن را در نودسالگی نگاشت، رساله عملیه، حاشیه بر عروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهاره و کتاب الصلاة<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، قم، ۹۹۶/ | == آثار == | ||
==پانویس== | از خوانساری آثار چندی به یادگار ماندهاست که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت جلد، العقاید الحقه که خوانساری آن را در نودسالگی نگاشت، رساله عملیه، حاشیه بر عروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهاره و کتاب الصلاة<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، قم، ۹۹۶/۲–۹۹۸؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۴۲.</ref> وی علاوه بر مشارکت در امور خیریه، مساجد و حسینیههایی در [[تهران]]، [[خوانسار]] و دیگر شهرها برپا کرد.<ref>میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۹۱.</ref> | ||
{{پانویس}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۸۹: | خط ۱۰۲: | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | * انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* انصاریان خوانساری، محمدتقی، مرجع متقین (خاطرات و اسنادی منتشرنشده | * انصاریان خوانساری، محمدتقی، مرجع متقین (خاطرات و اسنادی منتشرنشده دربارهٔ آیتالله العظمی حاج سید احمد خوانساری)، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. | ||
* خادمیان، محمدرضا، صفایینامه، مؤسسه کتاب شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. | * خادمیان، محمدرضا، صفایینامه، مؤسسه کتاب شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. | ||
* خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۲۷: | ||
محمد عابدی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/181/ خوانساری، سیداحمد]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۱۸۱–۱۸۵. | محمد عابدی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/181/ خوانساری، سیداحمد]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۱۸۱–۱۸۵. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | |||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] | ||