emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
جز (added Category:مقالههای نیازمند جعبه اطلاعات using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
شاهآبادی پس از یازده ماه تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی راهی شهر قم شد و در فاصله سال ۱۳۴۷–۱۳۵۴ق در آنجا سکونت کرد. وی در این شهر به تدریس فقه، اصول و [[عرفان]] پرداخت و با اشرافی که بر [[معارف اسلامی]] داشت، تلاش کرد با استفاده از معارف فلسفی، عرفانی، قرآنی و روایی، شاگردان صالح و وارسته تربیت کند.<ref>پیرمرادی، آیتالله شاهآبادی، ۳۱.</ref> او شخصیتی جامع و فقیهی برجسته بود<ref>هیئت تحریریه، آسمانی، ۹.</ref> و در [[عرفان]] نیز وسعت نظر خاصی داشت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳۷.</ref> ازجمله شاگردان وی را میتوان [[میرزاهاشم آملی]]، محمدرضا طبسی نجفی، محمد ثقفی، [[ملاعلی معصومی همدانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] دانست؛ اما شاگرد ویژه او [[امامخمینی]] بود.<ref>طارمی، شهر هزار حکیم، ۲۱۶–۲۱۷؛ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۶.</ref> در [[قم]] به دلیل شیوه خاص شاهآبادی، کمتر به او توجه میشد و افراد اندکی، ازجمله امامخمینی به مقام علمی ایشان پی بردند.<ref>مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۸–۳۹.</ref> | شاهآبادی پس از یازده ماه تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی راهی شهر قم شد و در فاصله سال ۱۳۴۷–۱۳۵۴ق در آنجا سکونت کرد. وی در این شهر به تدریس فقه، اصول و [[عرفان]] پرداخت و با اشرافی که بر [[معارف اسلامی]] داشت، تلاش کرد با استفاده از معارف فلسفی، عرفانی، قرآنی و روایی، شاگردان صالح و وارسته تربیت کند.<ref>پیرمرادی، آیتالله شاهآبادی، ۳۱.</ref> او شخصیتی جامع و فقیهی برجسته بود<ref>هیئت تحریریه، آسمانی، ۹.</ref> و در [[عرفان]] نیز وسعت نظر خاصی داشت.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳۷.</ref> ازجمله شاگردان وی را میتوان [[میرزاهاشم آملی]]، محمدرضا طبسی نجفی، محمد ثقفی، [[ملاعلی معصومی همدانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] دانست؛ اما شاگرد ویژه او [[امامخمینی]] بود.<ref>طارمی، شهر هزار حکیم، ۲۱۶–۲۱۷؛ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۶.</ref> در [[قم]] به دلیل شیوه خاص شاهآبادی، کمتر به او توجه میشد و افراد اندکی، ازجمله امامخمینی به مقام علمی ایشان پی بردند.<ref>مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۸–۳۹.</ref> | ||
امامخمینی در قم پس از گذراندن دروس [[فلسفه]] به دنبال استاد عرفان میگشت که از طریق برادرزاده شاهآبادی (محمدصادق شاهآبادی) به وی راهنمایی شد و هنگام مباحثه علمی شاهآبادی با [[عبدالکریم حائری]] در [[مدرسه فیضیه]] با او دیدار کرد. امامخمینی با پرسش مسئله عرفانی و شنیدن جواب درخور، به اصرار درخواست درس علوم عرفانی کرد و با پذیرش شاهآبادی، به مدت هفت سال بخشهایی از [[فصوص الحکم]]، مصباح الانس، الفتوحات المکیه [[ابنعربی]] و منازل السائرین [[خواجهعبدالله انصاری]] را نزد او خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷ و ۲۱/۲۳۷؛ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۹؛ محمدی، شاهآبادی بزرگ، ۶۶–۷۰.</ref> {{ببینید|تعلیقات علی شرح فصوص | امامخمینی در قم پس از گذراندن دروس [[فلسفه]] به دنبال استاد عرفان میگشت که از طریق برادرزاده شاهآبادی (محمدصادق شاهآبادی) به وی راهنمایی شد و هنگام مباحثه علمی شاهآبادی با [[عبدالکریم حائری]] در [[مدرسه فیضیه]] با او دیدار کرد. امامخمینی با پرسش مسئله عرفانی و شنیدن جواب درخور، به اصرار درخواست درس علوم عرفانی کرد و با پذیرش شاهآبادی، به مدت هفت سال بخشهایی از [[فصوص الحکم]]، مصباح الانس، الفتوحات المکیه [[ابنعربی]] و منازل السائرین [[خواجهعبدالله انصاری]] را نزد او خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷ و ۲۱/۲۳۷؛ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۹؛ محمدی، شاهآبادی بزرگ، ۶۶–۷۰.</ref> {{ببینید|تعلیقات علی شرح فصوص الحکم|تعلیقات علی مصباح الانس|استادان امامخمینی}}. ایشان همچنین پیوسته در درس اخلاق شاهآبادی شرکت میکرد.<ref>شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۱؛ شاهآبادی، نورالله، پابهپای آفتاب، ۴/۲۵۷.</ref> | ||
امامخمینی خاطرنشان کرده بود به سبب حرفهای تازه شاهآبادی، اگر او هفتاد سال تدریس کند، در درسهای وی حاضر خواهد شد<ref>معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۲۶.</ref> و برخی از مطالبی که او در جلسه درس ارائه میکرد، از منبع خاصی نبود، بلکه از یافتههای علمی خود وی بود.<ref>معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۷.</ref> همچنین او در منبرهای خود مسائل عرفانی را برای مردم بازگو میکرد.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۹۰.</ref> میان این استاد و شاگرد رابطه مراد و مریدی ایجاد شد و جلسه درس جنبه معنوی پیدا کرد.<ref>شاهآبادی، نورالله، پابهپای آفتاب، ۴/۲۵۶.</ref> | امامخمینی خاطرنشان کرده بود به سبب حرفهای تازه شاهآبادی، اگر او هفتاد سال تدریس کند، در درسهای وی حاضر خواهد شد<ref>معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۲۶.</ref> و برخی از مطالبی که او در جلسه درس ارائه میکرد، از منبع خاصی نبود، بلکه از یافتههای علمی خود وی بود.<ref>معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۷.</ref> همچنین او در منبرهای خود مسائل عرفانی را برای مردم بازگو میکرد.<ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۹۰.</ref> میان این استاد و شاگرد رابطه مراد و مریدی ایجاد شد و جلسه درس جنبه معنوی پیدا کرد.<ref>شاهآبادی، نورالله، پابهپای آفتاب، ۴/۲۵۶.</ref> | ||
امامخمینی [[تواضع]] خاصی در برابر استاد خود داشت و به او احترام ویژه میگذاشت<ref>گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۱۲.</ref>؛ چنانکه از وی با عنوان «شیخ بزرگوار»،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.</ref> «عارف بالله»،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.</ref> «عارف کامل»،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «استاد»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «شیخ جلیل»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷.</ref> و «شیخ عالیمقدار»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.</ref> و با تعبیرهای چون «روحی فداه»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲ و ۱۸.</ref> «مشایخ عظام و حکمای بزرگ اسلام خصوصاً استاد و شیخ ما در معارف الهیه جناب عارف کامل»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «شیخ عظیمالشأن»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴.</ref> و «متفرد در این میدان»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۱.</ref> یاد میکرد<ref>حبیبی، آرای آیتالله شاهآبادی در آثار حضرت امامخمینی، ۲۲۴–۲۲۵، رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.</ref> و تأکید داشت که شاهآبادی حق حیات روحانی بر ایشان داشته که با دست و زبان از عهده شکر آن برنمیآید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۷.</ref>؛ چنانکه خاطرنشان ساخته در تمام عمر خود روحی به لطافت روح شاهآبادی ندیدهاست.<ref>شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۱–۲۴۲.</ref> ایشان که به وسیله شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفتهاست<ref>رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.</ref> {{ببینید| | امامخمینی [[تواضع]] خاصی در برابر استاد خود داشت و به او احترام ویژه میگذاشت<ref>گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۱۲.</ref>؛ چنانکه از وی با عنوان «شیخ بزرگوار»،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.</ref> «عارف بالله»،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.</ref> «عارف کامل»،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «استاد»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «شیخ جلیل»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷.</ref> و «شیخ عالیمقدار»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.</ref> و با تعبیرهای چون «روحی فداه»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲ و ۱۸.</ref> «مشایخ عظام و حکمای بزرگ اسلام خصوصاً استاد و شیخ ما در معارف الهیه جناب عارف کامل»،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.</ref> «شیخ عظیمالشأن»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴.</ref> و «متفرد در این میدان»<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۱.</ref> یاد میکرد<ref>حبیبی، آرای آیتالله شاهآبادی در آثار حضرت امامخمینی، ۲۲۴–۲۲۵، رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.</ref> و تأکید داشت که شاهآبادی حق حیات روحانی بر ایشان داشته که با دست و زبان از عهده شکر آن برنمیآید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۷.</ref>؛ چنانکه خاطرنشان ساخته در تمام عمر خود روحی به لطافت روح شاهآبادی ندیدهاست.<ref>شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۱–۲۴۲.</ref> ایشان که به وسیله شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفتهاست<ref>رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.</ref> {{ببینید|محیالدین ابنعربی}}، وی را افزون بر استاد فلسفه و عرفان یک مبارز واقعی دانستهاست.<ref>گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۱.</ref> از ویژگیهای اخلاقی شاهآبادی، لطافت روح، رحمت و مهربانی، تواضع، صلابت، استقلال فکری، جاذبه اخلاقی، برنامه سلوک، صراحت بیان و نفوذ کلام وی بود.<ref>مرتضوی، فیلسوف فطرت، ۵۰–۵۴.</ref> | ||
شاهآبادی نیز علاقه و توجهی خاص به امامخمینی داشت و مانند یک پدر، وی را بهنام روحالله صدا میکرد.<ref>محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۴.</ref> او به فرزندانش نیز سفارش کرده بود هرگاه «سیدروحالله» آمد، در هر صورتی او را بپذیرند و نباید تأخیری در دیدار انجام گیرد و تأکید میکرد پس از وی نیز به ایشان توجه داشته باشند<ref>شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۲؛ شاهآبادی، نورالله، شیخ بزرگوار، ۲۵۷.</ref>؛ چنانکه از ایشان به «روح خدا» یاد و به نمازگزاران سفارش میکرد در صورت تأخیر وی برای اقامه جماعت، به ایشان اقتدا کنند.<ref>تجریشی، ۱۹.</ref> | شاهآبادی نیز علاقه و توجهی خاص به امامخمینی داشت و مانند یک پدر، وی را بهنام روحالله صدا میکرد.<ref>محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۴.</ref> او به فرزندانش نیز سفارش کرده بود هرگاه «سیدروحالله» آمد، در هر صورتی او را بپذیرند و نباید تأخیری در دیدار انجام گیرد و تأکید میکرد پس از وی نیز به ایشان توجه داشته باشند<ref>شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۲؛ شاهآبادی، نورالله، شیخ بزرگوار، ۲۵۷.</ref>؛ چنانکه از ایشان به «روح خدا» یاد و به نمازگزاران سفارش میکرد در صورت تأخیر وی برای اقامه جماعت، به ایشان اقتدا کنند.<ref>تجریشی، ۱۹.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# دیدگاه مشهور: اسمای مستأثره از اسمای ذاتیه حقاند که در خارج مظهری ندارند و طریق معرفت به این اسما به وسیله مظاهر و آثارشان است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۶.</ref>؛ | # دیدگاه مشهور: اسمای مستأثره از اسمای ذاتیه حقاند که در خارج مظهری ندارند و طریق معرفت به این اسما به وسیله مظاهر و آثارشان است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۶.</ref>؛ | ||
# دیدگاه خاص شاهآبادی: وی اسمای مستأثره را در حقیقت جزو اسما نمیداند و ظهوری در خارج برای آنها قائل نیست. وی ذات مطلقه یعنی ذات بدون تعین را اسم مستأثره حق میداند که از روی مسامحه به آن اسم اطلاق میشود<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۷–۲۱۸؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۱.</ref>؛ | # دیدگاه خاص شاهآبادی: وی اسمای مستأثره را در حقیقت جزو اسما نمیداند و ظهوری در خارج برای آنها قائل نیست. وی ذات مطلقه یعنی ذات بدون تعین را اسم مستأثره حق میداند که از روی مسامحه به آن اسم اطلاق میشود<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۷–۲۱۸؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۱.</ref>؛ | ||
# دیدگاه امامخمینی: ایشان برای اسمای مستأثره در اعیان خارجی قائل به مظاهر و آثار است؛ اما معتقد است اثرش نیز همانند خودش مستأثر و پنهان است؛ از اینرو احدیت ذات با هر یک از اشیا وجه خاصی دارد که این وجه سرّ وجودی و سرّ مستأثر نزد خداوند است<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲–۲۳، ۲۷ و ۲۱۸.</ref> {{ببینید|اسما و | # دیدگاه امامخمینی: ایشان برای اسمای مستأثره در اعیان خارجی قائل به مظاهر و آثار است؛ اما معتقد است اثرش نیز همانند خودش مستأثر و پنهان است؛ از اینرو احدیت ذات با هر یک از اشیا وجه خاصی دارد که این وجه سرّ وجودی و سرّ مستأثر نزد خداوند است<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲–۲۳، ۲۷ و ۲۱۸.</ref> {{ببینید|اسما و صفات|اسم اعظم}}. | ||
=== رجعت === | === رجعت === |