۲۰٬۴۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
او همزمان با تحصیل دروس حوزوی، بهطور متفرقه تحصیلات نوین خود را تا دریافت دیپلم متوسطه ادامه داد و کلاس نهم را در دبیرستان شاهپور رشت، کلاسهای ده و یازده را در دبیرستان حکیم نظامی قم و کلاس دوازده را در دبیرستان فیروزکوهی تهران طی کرد.<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۰.</ref> | او همزمان با تحصیل دروس حوزوی، بهطور متفرقه تحصیلات نوین خود را تا دریافت دیپلم متوسطه ادامه داد و کلاس نهم را در دبیرستان شاهپور رشت، کلاسهای ده و یازده را در دبیرستان حکیم نظامی قم و کلاس دوازده را در دبیرستان فیروزکوهی تهران طی کرد.<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۰.</ref> | ||
او در اواخر سال ۱۳۴۲ش همراه با جمعی از فضلای رشتی [[حوزه علمیه قم]]، نامهای به امامخمینی که در حصر در تهران بود ارسال کردند و موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و خواستار بازگشت ایشان به قم شدند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۰.</ref> در ۱۷ فروردین ۱۳۴۳ نیز پس از آزادی و بازگشت ایشان به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی به آقایان سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری و سیدحسین رودباری، ورود امامخمینی را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و از آزادی ایشان با عنوان موفقیت علما یاد کردند و آن را به روحانیان مذکور تبریک گفتند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۵۲.</ref> رودباری در ۱۳۴۳ش به [[نجف اشرف]] رفت و در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه آن شهر]] در درس خارج فقه و اصول آیات سیدعبدالهادی شیرازی، [[سیدابوالقاسم موسوی خویی]]، [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، سیدمحمود حسینی شاهرودی<ref>ادهمنژاد، «سیدمحمدتقی رودباری، زلال پارسایی»، ص۱۱۴ـ۱۱۵.</ref> و میرزا هاشم آملی شرکت کرد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> | او در اواخر سال ۱۳۴۲ش همراه با جمعی از فضلای رشتی [[حوزه علمیه قم]]، نامهای به امامخمینی که در حصر در تهران بود ارسال کردند و موفقیت ایشان را آرزوی همه مسلمانان و روحانیان دانستند و خواستار بازگشت ایشان به قم شدند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۰.</ref> در ۱۷ فروردین ۱۳۴۳ نیز پس از آزادی و بازگشت ایشان به قم، همراه با جمعی از علمای گیلانی حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی به آقایان سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری و سیدحسین رودباری، ورود امامخمینی را به قم «سرفرازی عموم شیعیان خاصه روحانیت» دانستند و از آزادی ایشان با عنوان موفقیت علما یاد کردند و آن را به روحانیان مذکور تبریک گفتند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۵۲.</ref> | ||
=== مهاجرت به نجف === | |||
رودباری در ۱۳۴۳ش به [[نجف اشرف]] رفت و در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه آن شهر]] در درس خارج فقه و اصول آیات سیدعبدالهادی شیرازی، [[سیدابوالقاسم موسوی خویی]]، [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، سیدمحمود حسینی شاهرودی<ref>ادهمنژاد، «سیدمحمدتقی رودباری، زلال پارسایی»، ص۱۱۴ـ۱۱۵.</ref> و میرزا هاشم آملی شرکت کرد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> | |||
او در ۱۳۴۴ش پس از اطلاع از ورود امامخمینی به عراق، همراه با [[عبدالله خائفی]] به کاظمین رفت و با امامخمینی دیدار کرد و در مسیر حرکت [[امامخمینی]] از کاظمین به نجف، همراه ایشان بود.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۸۷؛ «آیتالله عبدالله خائفی:...»، ص۲۵.</ref> سپس با ارسال نامهای به ضیابری، اخبار مربوط به استقبال از امامخمینی در بدو ورد به عراق را به ایشان اطلاع داد که این نامه توسط [[ساواک]] ضبط شد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۱، ص۵۰.</ref> | او در ۱۳۴۴ش پس از اطلاع از ورود امامخمینی به عراق، همراه با [[عبدالله خائفی]] به کاظمین رفت و با امامخمینی دیدار کرد و در مسیر حرکت [[امامخمینی]] از کاظمین به نجف، همراه ایشان بود.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۸۷؛ «آیتالله عبدالله خائفی:...»، ص۲۵.</ref> سپس با ارسال نامهای به ضیابری، اخبار مربوط به استقبال از امامخمینی در بدو ورد به عراق را به ایشان اطلاع داد که این نامه توسط [[ساواک]] ضبط شد.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۱، ص۵۰.</ref> | ||
رودباری یکی از افرادی بود که از امامخمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراینباره نشان از اهتمام امامخمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض، راههای جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راههای استخراج قواعد کثیره را از همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سالها از درس خارج فقه امامخمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظمپذیری امامخمینی میگوید: <blockquote>«یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده بودند، درحالیکه هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز میخواهم بهجای درس قضیهای را برای شما بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاهآبادی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل مینماید که میفرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف به شمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااینحال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمیگویم به درس من بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امامخمینی خاطرهای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای سلف اساساً حلقاتی بهعنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و نظر سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل میکردند که او گفته بود اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سورهام را در موقع نماز از روی قرآن میخوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس میگوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت میکردند و میفرمودند: همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفتههای او نشوید، چون در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطرهای را از امامخمینی نقل میکند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری) را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند: خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک بدی دارد، لااقل میخواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرفهای من وحی مُنزل نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمعبندی میرسد که: «بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روشهای مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت میفرمود: در نقادیها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref> | === خاطرات از درس امامخمینی === | ||
رودباری یکی از افرادی بود که از امامخمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراینباره نشان از اهتمام امامخمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض، راههای جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راههای استخراج قواعد کثیره را از همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سالها از درس خارج فقه امامخمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظمپذیری امامخمینی میگوید: <blockquote>«یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده بودند، درحالیکه هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز میخواهم بهجای درس قضیهای را برای شما بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاهآبادی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل مینماید که میفرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف به شمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااینحال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمیگویم به درس من بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امامخمینی خاطرهای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای سلف اساساً حلقاتی بهعنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و نظر سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل میکردند که او گفته بود اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سورهام را در موقع نماز از روی قرآن میخوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس میگوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت میکردند و میفرمودند: همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفتههای او نشوید، چون در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطرهای را از امامخمینی نقل میکند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری) را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند: خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک بدی دارد، لااقل میخواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرفهای من وحی مُنزل نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمعبندی میرسد که: <blockquote>«بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روشهای مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت میفرمود: در نقادیها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref></blockquote> | |||
== فعالیتهای سیاسی و اجتماعی == | |||
[[امامخمینی]] به یکی از افرادی که توسط سیدمجتبی رودباری معرفی شده بود، اجازهای در امور شرعی داده بودند.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۷۸، ۴۸۶، ۴۸۸، ۴۹۸، ۵۰۲.</ref> او در ۱۳۴۶ش همراه با جمعی از طلاب و علمای [[حوزه علمیه نجف]]، پس از دستگیری و زندانی شدن آقایان [[حسینعلی منتظری]] و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، با ارسال نامهای به آنان، تأثر خود را از آن اقدام اعلام و بر آزادی فوری آنان تأکید کردند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref> وی در سال ۱۳۴۹ش واسط بین روحانیان رشت و امامخمینی بود؛ پس از رحلت [[آیتالله حکیم]]، تلگراف تسلیت آنان را به امامخمینی تقدیم و سپس پاسخ ایشان را به علمای رشت ارسال کرد.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۹۰.</ref> | |||
=== فعالیتها پس از پیروزی انقلاب === | |||
==فعالیتها پس از پیروزی انقلاب== | |||
سیدمجتبی رودباری در شهریور ۱۳۵۸ش به ایران بازگشت و در شهر رشت مقیم شد و به تدریس در آن شهر پرداخت. از جمله جلسات تفسیر قرآن او پس از نماز مغرب و عشا در مسجد صفی رشت برگزار میشد و در روزهای چهارشنبه هم درس اخلاق را در مسجد جامع بازار رشت برگزار میکرد.<ref>شیرازی، «به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم آیتالله سیدمجتبی رودباری: فقیه مردمدار»، ص۳.</ref> رودباری همچنین کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و مدرسه علمیه جامع را در رشت بنیان نهاد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> کتابهای حقوق تجارت اسلامی، کتاب الحج در دو جلد (تقریرات درس آیتالله خویی) و شرح بر کتاب لمعه از آثار اوست. | سیدمجتبی رودباری در شهریور ۱۳۵۸ش به ایران بازگشت و در شهر رشت مقیم شد و به تدریس در آن شهر پرداخت. از جمله جلسات تفسیر قرآن او پس از نماز مغرب و عشا در مسجد صفی رشت برگزار میشد و در روزهای چهارشنبه هم درس اخلاق را در مسجد جامع بازار رشت برگزار میکرد.<ref>شیرازی، «به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم آیتالله سیدمجتبی رودباری: فقیه مردمدار»، ص۳.</ref> رودباری همچنین کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و مدرسه علمیه جامع را در رشت بنیان نهاد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۵.</ref> کتابهای حقوق تجارت اسلامی، کتاب الحج در دو جلد (تقریرات درس آیتالله خویی) و شرح بر کتاب لمعه از آثار اوست. | ||
سیدمجتبی رودباری در دوم فروردین ۱۴۰۱ در رشت از دنیا رفت و پیکرش در مسجد صفی و کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۶.</ref> | سیدمجتبی رودباری در دوم فروردین ۱۴۰۱ در رشت از دنیا رفت و پیکرش در مسجد صفی و کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله رودباری»، ص۳۸۶.</ref> |