۲۱٬۱۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| اجازه روایت به = | | اجازه روایت به = | ||
| اجازه اجتهاد به = | | اجازه اجتهاد به = | ||
| تالیفات = | | تالیفات = حقوق تجارت اسلامی، کتاب الحج در دو جلد و شرح بر کتاب لمعه | ||
| سایر = | | سایر =برگزاری جلسات تفسیر و درس اخلاق در رشت | ||
| سیاسی =مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امامخمینی]] | | سیاسی =مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امامخمینی]] | ||
| اجتماعی = | | اجتماعی =احداث کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) و مدرسه علمیه جامع در رشت بنیان | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
=== خاطرات از درس امامخمینی === | === خاطرات از درس امامخمینی === | ||
رودباری یکی از افرادی بود که از امامخمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراینباره نشان از اهتمام امامخمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض، راههای جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راههای استخراج قواعد کثیره را از همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سالها از درس خارج فقه امامخمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظمپذیری امامخمینی میگوید: <blockquote>«یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده بودند، درحالیکه هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز میخواهم بهجای درس قضیهای را برای شما بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاهآبادی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل مینماید که میفرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف به شمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااینحال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمیگویم به درس من بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امامخمینی خاطرهای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای سلف اساساً حلقاتی بهعنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و نظر سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل میکردند که او گفته بود اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سورهام را در موقع نماز از روی قرآن میخوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس میگوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت میکردند و میفرمودند: همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفتههای او نشوید، چون در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطرهای را از امامخمینی نقل میکند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری) را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند: خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک بدی دارد، لااقل میخواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرفهای من وحی مُنزل نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمعبندی میرسد که: <blockquote>«بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روشهای مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت میفرمود: در نقادیها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref></blockquote> | رودباری یکی از افرادی بود که از امامخمینی برای تدریس در نجف اشرف دعوت کرد. خاطرات او دراینباره نشان از اهتمام امامخمینی به تربیت شاگردان دارد: <blockquote>«در ابتدای ورود امام به عراق جمعی از طلاب خدمتشان شرفیاب شدیم و از محضرشان تقاضا نمودیم برای ما درس بفرمایند. ایشان ضمن اینکه درخواست ما را اجابت فرمودند، گفتند سعی کنید دو باب فقه را خوب بخوانید، نخست ابوابی مانند طهارت و صلوه که مشتمل بر روایات زیادی است تا در فرض ثبوت و تعارض، راههای جمع و یا تأویل بین روایات متعارضه را فراگیرید و دیگر ابوابی مانند بیع که روایات وارده در آنها معدود است، تا بتوانید راههای استخراج قواعد کثیره را از همان روایات معدوده بیاموزید؛ کما اینکه تدوین کتاب مفصل و مبسوط مرحوم شیخ انصاری بر همین پایه و اساس است».<ref>۱۵ خرداد، ش۵ـ۶، ص۵۸؛ سلسله موی دوست، ص۱۱۲.</ref> </blockquote>رودباری سالها از درس خارج فقه امامخمینی در [[مسجد شیخ انصاری]] بهره برد و آن درس را تقریر کرد.<ref>صحیفه دل، ص۹۰-۹۱.</ref> وی درباره نظمپذیری امامخمینی میگوید: <blockquote>«یک روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ انصاری تشریف آورده بودند، درحالیکه هنوز همه شاگردان حضور نداشتند. ایشان پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند. ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، بدون اینکه به منبر تشریف ببرند به ما فرمودند: «امروز میخواهم بهجای درس قضیهای را برای شما بازگو کنم. من این مطلب را از استادم مرحوم شاهآبادی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند نقل مینماید که میفرمود، صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف به شمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را گرفته بود، ولی بااینحال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود، از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع، نصف صفحه از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد». امام سپس فرمود: «من که به شما نمیگویم به درس من بیایید؛ حال که خود شما بنا دارید در درس من شرکت کنید لااقل به بنای خودتان عمل کنید»».<ref>همان، ص۱۱۲-۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۱۱۷.</ref></blockquote>رودباری درباره اهمیت حدیث از نظر امامخمینی خاطرهای خواندنی دارد: «یک روز امام ضمن درسشان در نجف به طلاب فرمودند: <blockquote>«در میان علمای سلف اساساً حلقاتی بهعنوان روخوانی روایات و احادیث متداول بود و نظر سابقین از این کار آن بود که حتی یک واو در روایات دخل و تصرفی نشود و زیاده و نقصانی صورت نگیرد، بلکه روایات به همان نحو که به ما رسیده مورد استفاده قرار گیرد». سپس از علامه محمدخان قزوینی نقل میکردند که او گفته بود اگر مرا تخطئه نکنند حتی حمد و سورهام را در موقع نماز از روی قرآن میخوانم».<ref>همان، ص۵۹.</ref></blockquote>وی همچنین درباره ضرورت نگرش انتقادی به درس میگوید: <blockquote>«یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس به ما نصیحت میکردند و میفرمودند: همیشه گفتار استاد را با سوءظن تلقی کنید و زود تسلیم گفتههای او نشوید، چون در غیر این صورت ملا بار نخواهید آمد... سعی کنید بعد از گفته استاد، یک نه بگویید و یک ان قلت بزنید». </blockquote>او سپس خاطرهای را از امامخمینی نقل میکند که گویای این رویکرد ایشان است: <blockquote>«امام برای تأیید گفتارشان فرمودند: آقای شیخ محمدعلی اراکی وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (عبدالکریم حائری) را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه به او فرمودند: خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم به آن رسیدی و فهمیدی؛ ولی نوشته شما یک بدی دارد، لااقل میخواستی یک اشکال به گفتارم بنمایی. حرفهای من وحی مُنزل نبود که قابل رد کردن نباشد».<ref>همان، ص۱۱۳؛ صحیفه دل، ج۱، ص۷۹-۸۰؛ ۱۵ خرداد؛ ش۵ـ۶، ص۵۸.</ref> </blockquote>او در نهایت به این جمعبندی میرسد که: <blockquote>«بحث امام بینی و بین الله آزاد بود... آزاد اندیشیدن یکی از روشهای مهم امام بود. همیشه به ما نصیحت میفرمود: در نقادیها سعی کنید اول به حرف طرف برسید».<ref>«نگاهی به علما و حوزه علمیه گیلان؛ آیتالله رودباری: مسئله هجرت باید احیا شود»، ص۲۱.</ref></blockquote> | ||