۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیر و سلوک'''، حرکت در مراتب کمال معنوی. | '''سیر و سلوک'''، حرکت در مراتب کمال معنوی. | ||
== معنی == | |||
سیر به معنای پیمودن و جریان<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۲۰، زبیدی، تاج العروس، ۶/۵۵۹.</ref> و سلوک به معنای دخول و نفوذ<ref>فراهیدی، العین، ۵/۳۱۱؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۲۱.</ref> و پیمودن راه و طریق<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۴۴۲؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۵۸۳.</ref> است. در اصطلاح عرفانیِ، سیر به معنای تلبس به احوال پیدرپی برای سالک<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۶۳۱.</ref> و سلوک رفتن مخصوصی است و همان سیر الی الله و فی الله است که در آن سالک بر اقوال، افعال و اخلاق خود مواظبت میکند تا در معارف به کمال برسد و اشیا را آنگونه که هستند، ببیند.<ref>نسفی، زبدة الحقایق، ۱۰۳.</ref> همچنین به حرکتی معنوی که انسانِ جویای حقیقت و لقای پروردگار در افعال و حالاتش انجام میدهد، به گونهای که در این راستا، ظاهرش با باطنش متحد گردد، سیر و سلوک میگویند.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۳۰.</ref> [[امامخمینی]] نیز سلوک را مهاجرت معنوی و سفر قلبی از [[انانیت]] و نفس برای رسیدن به [[قرب]] حقتعالی<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲.</ref> و سیر را حرکت به عالم غیب و سفر باطنی<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵.</ref> میداند. | |||
واژگان مرتبط با سیر و سلوک، سَفَر و جذبهاند. برخی سفر را حرکتی معنوی دانستهاند که از موطن یا موقف به قصد رسیدن به مقصد با پیمودن مراحل و منازل حاصل میشود<ref>قمشهای، مجموعه آثار، ۲۰۹.</ref> و جمع آن اسفار است و در عرفان به چهار قسم کلی ([[اسفار اربعه]]) تقسیم میشود.<ref>کاشانی، شرح منازل، ۲۲؛ قیصری، شرح فصوص، ۴۳۵.</ref> برخی نیز سیر را حرکت و سفر را توجه دل به سوی حق با ذکر میدانند.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۲۸؛ قمشهای، مجموعه آثار، ۲۰۹.</ref> امامخمینی سفر را خروج از حجابهای ظلمانیِ عالم طبیعت، به واسطه سلوک معنوی میداند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۸.</ref>؛ اما جذبه عنایت الهی است که بنده را بدون مشقت و مجاهده به قرب الهی میرساند.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۱۷.</ref> امامخمینی نیز جذبه را فنای در ذات و اصل حقیقت میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۴۵.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
[[قرآن کریم]] انسان را به سیر، مسافرت و عبرتآموزی از گذشتگان فرا میخوانند.<ref>انعام، ۱۱؛ نمل، ۶۹؛ عنکبوت، ۲۰؛ روم، ۴۲.</ref> عرفا برخی از آیات<ref>سبأ، ۱۹؛ عنکبوت، ۲۰.</ref> را به سیر انسان در وجود خود<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۳/۲۰۴.</ref> و سیر الی الله و فی الله<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۱۶۴.</ref> تفسیر کردهاند. اصطلاحات سیر و سلوک، هجرت، اسفار اربعه، منازل و مقامات و مانند آن، در آثار عرفا جایگاه ویژهای دارد.<ref>← ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۸۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱/۱–۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۹ و ۱۷۴.</ref> این مسائل غالباً در عرفان عملی مطرح میشوند و بیشتر به سیر و سلوکِ طریق عرفانی و چگونگی وصول انسان به کمال نهایی میپردازند. عارفان در آغاز، تجربههای سلوکی خویش را در قالب احوال، منازل، مقامات و مراحل گوناگون آن بیان میکردند؛ چنانکه [[شقیق بلخی]]، [[محاسبی]]، [[ذوالنون مصری]] و [[خراز|خرّاز]] از مراحل متعدد سلوک و طی طریق به سوی حق با تعبیرهای متفاوت سخن گفتهاند.<ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۷–۱۷.</ref> این امر با ظهور عارفانی چون [[سراج|سرّاج]]، [[کلاباذی]] و [[قشیری]] ادامه یافت و با منازل السائرین [[خواجهعبدالله انصاری]] بسط و ترتیب بیشتری پیدا کرد و با ظهور عرفان نظری در قرن هفتم، زبانی نو در توضیح و تبیین این مقامات گشوده شد<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۷۱–۷۲.</ref> {{ببینید|مقامات}}. برخی از فیلسوفان نیز به برخی مقامات و چگونگی سیر و سلوک در آثار خود اشاره کردهاند.<ref>ابنسینا، ۱۴۳–۱۴۹.</ref> | |||
امامخمینی بر این باور است که سلوک سالک الی الله یک حرکت و سفر معنوی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۹.</ref> و حقیقت آن، سفر به سوی حقتعالی و خروج از حجابهای ظلمانیِ عالم طبیعت و حجابهای نورانی عالم غیب است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۸.</ref> | عارفان دربارهٔ سیر و سلوک، کتابها و رسالههای فراوانی نگاشتهاند که ازجمله آنها رساله آداب العبادات شقیق بلخی، مقامات القلوب ابوالحسین نوری، منازل السائرین خواجهعبدالله انصاری است.<ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۸–۱۸.</ref> [[ابنعربی]] نیز در آثار خود به بحث از اسفار، شناخت و اسرار آن پرداختهاست.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۸۲–۳۸۳.</ref> بعدها متأخران در این زمینه رسالههایی نگاشتهاند که ازجمله آنها رساله سیر و سلوک [[محمد بیدآبادی]] و تحفة الملوک فی السیر و السلوک منسوب به [[سید مهدی بحرالعلوم]] است. | ||
==اقسام سیر و سلوک و سالک== | |||
امامخمینی برای سیر و سلوک اهمیت والایی قائل بوده و معتقد است اساس و مبنای تحصیلِ همه مقامات معنوی، سیر و سلوک است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵.</ref>؛ اگرچه ایشان سیر و سلوک را به قصد رسیدن به مقامات، صحیح نمیداند و آن را از تصرفات [[نفس]] و [[شیطان]] برمیشمرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۶.</ref> ایشان در آثار خود در باب سیر و سلوک عرفانی به تحلیل و بررسی مسائلی مانند رابطه معرفت و عمل، مراحل سیر و سلوک و موانع سیر و سلوک پرداختهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴–۱۷۶ و ۲۹۱–۲۹۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳۴.</ref> روش سلوکی امامخمینی بر اساس شریعت و آموزههای [[اهل بیت(ع)]] است که مبتنی بر مبانی عرفان نظری است. ایشان در سلوک، معرفت را اصل قرار میدهد و سلوک را در واقع سلوک در معرفت میداند که آثاری عملی و سلوکی در پی دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۱–۱۹۲؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۹، ۱۳ و ۳۷.</ref> روش امامخمینی در توضیح منازل و [[مقامات عرفانی]] و چگونگی دستیافتن به آنها، تنها بیان این مقامات نیست، بلکه به همراه تذکرهایی است که فرد سالک را به اوضاع و شرایط عقلی و قلبی خود آگاهی میدهد و به حرکت و عمل وامیدارد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۳۷–۳۸ و ۴۳؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۵–۸۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰–۱۲.</ref> | |||
== حقیقت سیر و سلوک == | |||
مهمترین امر در تحلیل حقیقت سیر و سلوک، مسئله حرکت است که به دو قسم صوری و معنوی تقسیم میشود.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۷.</ref> آنچه اساس عرفان عملی و سلوک را تشکیل میدهد، حرکت و سفر باطنی است. این حرکت که صیرورتی وجودی است، تمام وجود و بنیان انسان را تغییر و تحول میبخشد و انسان از مرحله مادیت تا مرحله حضرت [[احدیت]] سیر میکند و قوس صعود را تا مقام وصول میپیماید.<ref>امینینژاد، آموزش پودمانی مبانی عرفان اسلامی، ۳۲۰.</ref> سیر و سلوک یکی از اصول عرفان است که در آن از چگونگی و راهکارهای مجاهده، تصفیه دل و سیر باطنی و قلبی سخن به میان میآید و دربارهٔ اینکه سالک چگونه طی مسیر کرده و با گذر از مراحل و منازل مختلف و حرکت و تلاش پیوسته و منظم، به کمالات اصیل انسانی میرسد صحبت میشود. هدف عارف در این سیر، رهایی از حجابهای ظلمانی و نورانی است.<ref>آقانوری، عارفان مسلمان و شریعت اسلام، ۲۴.</ref> برخی حقیقت سیر و سلوک را حرکتی علمی دانستهاند که سالک از علم ممکنات به علم الهی میرسد.<ref>سرهندی، المکتوبات، ۱/۱۸۰.</ref> برخی نیز آن را خروج [[روح]] از جسم در حال حیات و دخول آن به سوی عالم روحانی، با از بینبردن صفات حیوانیِ نفسانی دانستهاند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۷/۲۵.</ref> | |||
امامخمینی بر این باور است که سلوک سالک الی الله یک حرکت و سفر معنوی است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۹.</ref> و حقیقت آن، سفر به سوی حقتعالی و خروج از حجابهای ظلمانیِ عالم طبیعت و حجابهای نورانی عالم غیب است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۸.</ref> بنابراین نخستین گام برای «سلوک الی الله» بیداری از [[غفلت]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۳ و ۱۲/۳۸۲.</ref> | |||
== اقسام سیر و سلوک و سالک == | |||
عارفان اقسام متعددی برای سیر و سلوک ذکر کردهاند. برخی سلوک را به اعتبار چگونگی سلوک سالک، بر دو قسم کردهاند: | عارفان اقسام متعددی برای سیر و سلوک ذکر کردهاند. برخی سلوک را به اعتبار چگونگی سلوک سالک، بر دو قسم کردهاند: | ||
# سلوک محبی که رسیدن سالک، متوقف بر سلوک، ریاضت، خلوت و داشتن استاد است. | # سلوک محبی که رسیدن سالک، متوقف بر سلوک، ریاضت، خلوت و داشتن استاد است. | ||
# سلوک محبوبی که رسیدن سالک، موقوف بر چیزی نیست <ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص | # سلوک محبوبی که رسیدن سالک، موقوف بر چیزی نیست.<ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۱–۱۳۲.</ref> | ||
برخی نیز سیر را به اعتبار متعلق سیر، به سه قسم تقسیم میکنند: | برخی نیز سیر را به اعتبار متعلق سیر، به سه قسم تقسیم میکنند: | ||
# سیر الی الله که همان سعی بنده | # سیر الی الله که همان سعی بنده دربرداشتن حجابهای میان خود و خداوند است. | ||
# سیر فی الله که سیر در [[صفات خداوند]] است. | # سیر فی الله که سیر در [[صفات خداوند]] است. | ||
# سیر مع الله که در حالت [[تمکین]] است و سالک با حقتعالی معیت پیدا میکند و همچون قطرهای در دریا مستهلک میگردد <ref>ابنبزاز، صفوة الصفا، | # سیر مع الله که در حالت [[تمکین]] است و سالک با حقتعالی معیت پیدا میکند و همچون قطرهای در دریا مستهلک میگردد.<ref>ابنبزاز، صفوة الصفا، ۴۸۲–۴۸۳.</ref> | ||
برخی نیز آن را چهار قسم کردهاند: | برخی نیز آن را چهار قسم کردهاند: | ||
خط ۲۸: | خط ۳۲: | ||
# سیر فی الله که سیر در اتصاف به صفات الهی و تحقق به [[اسمای الهی]] تا افق اعلی و نهایت حضرت [[واحدیت]] است. | # سیر فی الله که سیر در اتصاف به صفات الهی و تحقق به [[اسمای الهی]] تا افق اعلی و نهایت حضرت [[واحدیت]] است. | ||
# سیر مع الله که ترقی به عینالجمع و مقام واحدیت است و مقام قاب قوسین است و در آن، دوگانگی باقی است و وقتی این دوگانگی از بین برود آن مقام «اَوْ ادنی» است که همان مقام ولایت است. | # سیر مع الله که ترقی به عینالجمع و مقام واحدیت است و مقام قاب قوسین است و در آن، دوگانگی باقی است و وقتی این دوگانگی از بین برود آن مقام «اَوْ ادنی» است که همان مقام ولایت است. | ||
# سیر بالله که مقام بقای بعد از فنا و فرق و بعد از جمع و مقام تکمیل بندگان است <ref>انصاری، زکریا، نتائج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریه، ۱/۱۲۴.</ref> | # سیر بالله که مقام بقای بعد از فنا و فرق و بعد از جمع و مقام تکمیل بندگان است.<ref>انصاری، زکریا، نتائج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریه، ۱/۱۲۴.</ref> | ||
===در نظر امامخمینی=== | |||
امامخمینی به سه قسم از سیر اشاره | === در نظر امامخمینی === | ||
# سیر الی الله که اوّلیت و اصالت دارد و با توجه به مقام رحمت مطلقه که هر موجودی را به کمال لایق خود میرساند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۶.</ref> با دستگیری باطنی غیبی آغاز میشود و قلب طالب حق میشود، از طبیعت منسلخ میگردد و به سوی کوی محبوب رهسپار میشود تا | امامخمینی به سه قسم از سیر اشاره کردهاست: | ||
# سیر فی الله که پس از سفر الی الله است و در آن حالت فنا و [[جذبه]] به سالک دست میدهد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲.</ref> و سالک در این سفر از حق و حضرت احدیت جمعی به سوی حضرت اعیان ثابته سیر میکند <ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸.</ref> | # سیر الی الله که اوّلیت و اصالت دارد و با توجه به مقام رحمت مطلقه که هر موجودی را به کمال لایق خود میرساند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۶.</ref> با دستگیری باطنی غیبی آغاز میشود و قلب طالب حق میشود، از طبیعت منسلخ میگردد و به سوی کوی محبوب رهسپار میشود تا آنجاکه از عالم و هرچه در آن است فانی میگردد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۳–۴۴.</ref> | ||
# سیر بالله که پس از سیر الی | # سیر فی الله که پس از سفر الی الله است و در آن حالت فنا و [[جذبه]] به سالک دست میدهد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲.</ref> و سالک در این سفر از حق و حضرت احدیت جمعی به سوی حضرت اعیان ثابته سیر میکند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸.</ref> | ||
اهل معرفت، سالک را نیز به اعتبارهای مختلف به اقسام گوناگونی تقسیم کردهاند. برخی سالکان را به اعتبار وصول به حقتعالی، به هالک و واصل تقسیم کردهاند. سالک هالک به کسی گفته میشود که از حقیقت | # سیر بالله که پس از سیر الی الله و فی الله است و سالک استعداد آن را دارد که از حالت فنا به بقای بعد از فنا برسد و به خود رجوع کند و برای تکمیل بندگان به خلق بازگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲.</ref> از این سیر در کلمات عارفان به سیر بالله تعبیر میشود.<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۸۳.</ref> | ||
===به اعتبار چگونگی سلوک=== | اهل معرفت، سالک را نیز به اعتبارهای مختلف به اقسام گوناگونی تقسیم کردهاند. برخی سالکان را به اعتبار وصول به حقتعالی، به هالک و واصل تقسیم کردهاند. سالک هالک به کسی گفته میشود که از حقیقت بازمانده و چیز مجازی را مطلوب و مقصود خود بداند و سالک واصل به کسی گفته شود که همه اغیار را از صفحه دل پاک کرده، به طوری که هیچ اثری از غیر نماند و فانی در [[توحید]] گردد.<ref>← گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ۶/۱۹۵.</ref> | ||
=== به اعتبار چگونگی سلوک === | |||
همچنین سالک به اعتبار چگونگی سلوک، چهار قسم است: | همچنین سالک به اعتبار چگونگی سلوک، چهار قسم است: | ||
# مجذوب؛ | # مجذوب؛ | ||
خط ۴۱: | خط ۴۷: | ||
# سالک مجذوب؛ | # سالک مجذوب؛ | ||
# سالک. | # سالک. | ||
هنگامی که سالک از غیر حقتعالی غافل شد، دل خود را به حق سپرد و به مرتبه [[عشق]] رسید، اگر در این حال بماند، او را مجذوب گویند و اگر از این حال بیرون بیاید و از حالات خود با خبر شود و به سلوک مشغول شود، به او مجذوب سالک گفته میشود و اگر سالکِ کوی حق گردد و پس از طی مراحل سلوک جذبه حق او را دست دهد، به او سالکِ مجذوب گفته میشود و اگر جذبه دست ندهد، او را سالک مینامند <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات | هنگامی که سالک از غیر حقتعالی غافل شد، دل خود را به حق سپرد و به مرتبه [[عشق]] رسید، اگر در این حال بماند، او را مجذوب گویند و اگر از این حال بیرون بیاید و از حالات خود با خبر شود و به سلوک مشغول شود، به او مجذوب سالک گفته میشود و اگر سالکِ کوی حق گردد و پس از طی مراحل سلوک جذبه حق او را دست دهد، به او سالکِ مجذوب گفته میشود و اگر جذبه دست ندهد، او را سالک مینامند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۹۶۹–۹۷۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در تقسیمی، سالک را به سالک مجذوب و مجذوب سالک تقسیم کرده و معتقد است در مجذوب سالک، سبقت رحمت حق شامل سالک میشود و با [[جذبه الهی]] او را به سوی خود میکشاند و تطهیر میکند؛ اما سالک مجذوب با [[ریاضت]] و [[تصفیه قلب]] به جذبه میرسد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> | |||
== مراحل و منازل سیر و سلوک == | |||
عارفان برای سیر و سلوک مراحل و منازلی ذکر کردهاند که از بیداری و [[یقظه]] سالک آغاز میشود<ref>بقلی، مشرب الارواح، ۱۴۹؛ تلمسانی، شرح منازل، ۱/۵۳–۵۵.</ref> و نهایت آن رسیدن به [[مقام فنا]] و بقاست.<ref>سرهندی، المکتوبات، ۱/۴۲۹؛ بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۲۱–۲۲.</ref> برخی از اهل معرفت این مراحل و منازل را چهار منزل و برخی چهل منزل<ref>← بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۸–۱۴.</ref> و برخی تا هفتاد هزار منزل<ref>← بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ۱۳۵.</ref> دانستهاند و بعضی نیز اصول و امهات آن را صد منزل برشمرده و آنها را در ده قسم جای دادهاند<ref>انصاری، عبدالله، منازل السائرین، ۲۷–۳۴؛ کاشانی، شرح منازل، ۱۲۰.</ref> که عبارتاند از: بدایات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، اودیه، احوال، ولایات، حقایق و نهایات<ref>انصاری، عبدالله، منازل السائرین، ۳۴.</ref> {{ببینید|مقامات}}. | |||
امامخمینی مبدأ سلوک را خروج از [[نفسانیت]] و [[انانیت]] میداند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۸؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۵.</ref> که سالک لازم است در آغاز موانع و ناپاکیهای نفس را از خود دور کند و آن را از لوث معاصی، [[اخلاق]] فاسده و [[حب نفس]] پاک کند تا بتواند به عالم نور و محبت وارد شود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶–۵۸.</ref>؛ اما غایت سلوک، تخلیه نفس از غیر حق و آراستن آن به تجلیات اسمائی و ذاتی است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۳.</ref> به باور ایشان تا نفس صفای باطنی پیدا نکند، محل تجلیات اسما و صفات و معرفت حقیقی واقع نمیشود و به کمال معرفت نمیرسد؛ چنانکه معرفت الهی نیز خود مقدمه حقیقت توحید و تفرید {{ببینید|مقامات}} است که نهایت سیر سالکان است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۷–۵۸.</ref> | |||
[[ | امامخمینی در آثار خود برخلاف [[خواجهعبدالله انصاری]] و دیگر عارفان، از ترتیب منازل و مقامات، بهتفصیل سخن نگفتهاست؛ اگرچه به صورت کلی آن را پذیرفتهاست. به باور ایشان این مقامات به فراخور حالات قلبی اهل سلوک، مختلف است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۹.</ref> و با عبور از منازل حواس، تخیلات و تعقلات آغاز میشود و با رسیدن به عالم [[اسما]] و [[صفات]] و مقام [[احدیت]] جمع و استهلاک تعینات علمی و عینی در مرتبه احدیت، همراه است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۴.</ref> در قرب نوافل، سالک با قدم [[عبودیت]] از دار طبیعت و تعینات نفسانی عبور میکند، جذبه محبت الهی و تجلیات فعلی حق او را فرا میگیرد و از مرحله شهود به مرحله تحقق میرسد و حقتعالی سمع و بصر او میگردد<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۳۹–۴۰ و ۲۸۱.</ref>؛ اما در قرب فرایض که پس از قرب نوافل صورت میگیرد، فنای کلی ذاتی و صفاتی رخ میدهد و بنده سمع و بصر حق میگردد<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۲–۱۱۴؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۸۹–۵۹۲.</ref> {{ببینید|قرب نوافل و فرایض}}. | ||
امامخمینی | امامخمینی مانند دیگر عارفان<ref>قیصری، شرح فصوص، ۱۴۷؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۱/۳۶؛ قمشهای، مجموعه آثار، ۲۰۹–۲۱۴.</ref> به اعتبار مراحل سیر سالک، سیر را چهار قسم کردهاست که از آن به اسفار اربعه نیز تعبیر میشود. به باور ایشان سفر اول، سفر از خلق، به حقِ مقیّد است که با رفع حجابهای خلقی میسر میشود و سالک در آن، جمال حق را در مظاهر خلقی مشاهده میکند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۷–۸۸.</ref> سفر دوم سیر سالک از حقِّ مقید به سوی حق مطلق است که در آن، مقام وحدانیت برای سالک متجلی میشود و قیامت کبری برپا شده و فنا محقق میگردد.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸.</ref> در سفر سوم، سالک از حق به سوی حق و بالحق سیر میکند و مبدأ این سفر حضرت احدیت جمعی است و پایان آن حضرت اعیان ثابته (خلق حقی) میباشد که سبب روشنشدن حقایق اشیا برای سالک میشود<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۸–۸۹.</ref> و سفر چهارم، از اعیان ثابته به خلق است. در این سفر سالک به مرتبه بقای بعد از [[فنا]] میرسد و جمال حق را در همه موجودات مشاهده میکند<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۹؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۵۰.</ref> {{ببینید|اسفار اربعه}}. | ||
== حالات سالک == | |||
در سیر و سلوک، حالات و مقاماتی برای سالک پدید میآید. حال نزد عارفان تأثر [[قلب]] از وارداتی است که از ناحیه محبوب میآید و مقامْ صفاتی است که برای سالک ملکه میشود.<ref>ترمذی، ختم الاولیاء (ع)، ۴۷۶؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۱۱۸.</ref> از اینرو حالْ صفتی غیر دائم و مقامْ صفتی دائم است.<ref>سهروردی، حکمة الاشراق، ۲/۵۲۳.</ref> برخی حال را موهبتی از جانب خداوند و مقام را امری کسبی و نتیجه [[مجاهده]] و ریاضت سالک میدانند.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۲۲۵.</ref> ازجمله حالات و مقامات سالک قبض و بسط، محبت، شوق، [[خوف]]، رجا، انس و هیبت است<ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۳۸۷؛ سلّمی، تسعة کتب فی اصول التصوف و الزهد، ۱۶۴؛ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۷، ۶۹ و ۵۵؛ سکندری، اللطائف الالهیة، ۱۳۹.</ref> {{ببینید|مقامات}}. یکی از حالاتی که گاهی بر سالک عارض میشود، شَطْح است. شطح به سخنانی گفته میشود که در حالت وجد و بیخودی و به هنگام غلبه حق، در حال شدت وجد بیان شود، به گونهای که در آن هنگام جز حق نبیند.<ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۴۰۳–۴۰۴.</ref> | |||
امامخمینی | امامخمینی نیز در آثار خود به بعضی از احوال سالک مانند قبض، بسط، وجد و فنا اشاره کردهاست {{ببینید|مقامات}}. به باور ایشان صدور شطحیات از سالک، دلیل نقص اوست که ناشی از بقایای انانیت و کوتاهی سالک و سلوک اوست و در برخی موارد نیز از [[وسوسه شیطان]] است.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۸۷–۸۸؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۱.</ref> ایشان بر این باور است که سالک باید در ایام سلوک، بر اساس اقتضای احوال نفس خود رفتار و با آن مدارا کند و در آغاز، نفس را به کلی از بهرههای مادی محروم نکند که سبب انزجار و تنفر نفس میشود و اقبال و نشاط و ادبار و رویگردانیِ آن را مراعات کند و اگر نفس، قدرت [[عبادت]] و [[ریاضت]] قوی دارد، در عبادت کوشش و جدیت کند که در این امر، قدرت و ضعفِ نفس میزان است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵–۲۸.</ref> | ||
در | |||
== شرایط و لوازم سیر و سلوک == | |||
==شرایط و لوازم سیر و سلوک== | اهل معرفت لازمه سلوک را عبور از منزل شهوات طبیعی و مشتهیات نفسانی میدانند. سالک در سلوکش باید از لباس صفات بشری خارج شود و از ظلمت تعین خودی که حجاب اصل و [[حقیقت]] اوست جدا گردد و پرده پندار را از روی حقیقت بردارد.<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۵۳.</ref> | ||
اهل معرفت لازمه سلوک را عبور از منزل شهوات طبیعی و مشتهیات نفسانی میدانند. سالک در سلوکش باید از لباس صفات بشری خارج شود و از ظلمت تعین خودی که حجاب اصل و [[حقیقت]] اوست جدا گردد و پرده پندار را از روی حقیقت بردارد <ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۵۳.</ref> | |||
عرفا برای سلوک شرایطی ذکر کردهاند، ازجمله: | عرفا برای سلوک شرایطی ذکر کردهاند، ازجمله: | ||
خط ۶۷: | خط ۷۶: | ||
# [[صمت]] و ترک سخن بیهوده؛ | # [[صمت]] و ترک سخن بیهوده؛ | ||
# گرسنگی؛ | # گرسنگی؛ | ||
# [[بیداری در شب]] <ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۴۴.</ref>؛ | # [[بیداری در شب]]<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۴۴.</ref>؛ | ||
# [[ذکر]] <ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۳۵۶.</ref>؛ | # [[ذکر]]<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۳۵۶.</ref>؛ | ||
# [[تبعیت از استاد]] و مرشد کامل <ref>جندی، شرح | # [[تبعیت از استاد]] و مرشد کامل.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۹۹؛ بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، ۱۶۶؛ قمشهای، مجموعه آثار، ۷۷.</ref> | ||
===در نظر امامخمینی=== | |||
[[امامخمینی]] نیز در آثار خود شرایطی برای سیر الی الله ذکر | === در نظر امامخمینی === | ||
# عزم بر سلوک: زیرا بدون [[عزم]] نمیتوان راه پیمود و به کمال رسید <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲.</ref> و آن نیز متوقف بر این است که انسان بداند مقصدی وجود دارد و باید به طرف آن حرکت کرد و رسیدن به مقصد نیز ممکن است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | [[امامخمینی]] نیز در آثار خود شرایطی برای سیر الی الله ذکر کردهاست؛ ازجمله: | ||
# اخلاص: از مهمترین شرایط سلوک، [[اخلاص]] است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۵.</ref> و سالک باید معارف و مناسک خود را از تصرف [[شیطان]] و [[نفس اماره]] خالص کند و مراقب حیلههای نفس اماره و شیطان باشد و در همه حرکات و افعال به خود [[سوء ظن]] داشته باشد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref>؛ | # عزم بر سلوک: زیرا بدون [[عزم]] نمیتوان راه پیمود و به کمال رسید<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲.</ref> و آن نیز متوقف بر این است که انسان بداند مقصدی وجود دارد و باید به طرف آن حرکت کرد و رسیدن به مقصد نیز ممکن است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴–۱۷۵.</ref>؛ | ||
# خروج از حجاب [[خودبینی]] و [[خودپرستی]]: زیرا تا انسان از خانه ظلمانی نفس خارج نشود، مسافر نخواهد بود و تا نظر انسان به خود و کمال و جمال وهمی خود باشد، نمیتواند جمال مطلق و کمال صِرف را مشاهده کند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۵.</ref>؛ | # اخلاص: از مهمترین شرایط سلوک، [[اخلاص]] است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۰۵.</ref> و سالک باید معارف و مناسک خود را از تصرف [[شیطان]] و [[نفس اماره]] خالص کند و مراقب حیلههای نفس اماره و شیطان باشد و در همه حرکات و افعال به خود [[سوء ظن]] داشته باشد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱.</ref>؛ | ||
# معرفت و سلوک علمی: پیش از آغاز به سلوک عملی که اساس سلوک است، | # خروج از حجاب [[خودبینی]] و [[خودپرستی]]: زیرا تا انسان از خانه ظلمانی نفس خارج نشود، مسافر نخواهد بود و تا نظر انسان به خود و کمال و جمال وهمی خود باشد، نمیتواند جمال مطلق و کمال صِرف را مشاهده کند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۵.</ref>؛ | ||
# تفکر: [[تفکر]] از مقدمات لازم و حتمی سلوک | # معرفت و سلوک علمی: پیش از آغاز به سلوک عملی که اساس سلوک است، سلوک علمی لازم است تا بتواند مراتب [[عبادات]] را تشخیص دهد و بداند که عبادات ظاهری، صورت عبادات قلبی و روحیاند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۳.</ref> امامخمینی در سلوک، معرفت را امری لازم میداند<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۳۷–۳۸.</ref> که راه سلوک را روشن میکند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۳.</ref> و معتقد است در روشها و شرایط سیر و سلوک نیز اندیشه، فهم و تعقل از عوامل اصلی و مؤثرند<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.</ref>؛ چنانکه عقل و استدلال یکی از لوازم و مراتب راه است که بدون آن، حرکت در مسیر پرتلاطم سلوک عرفانی ممکن نیست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۲–۲۵۴؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> به باور ایشان کسی که تنها به قدم معرفت سیر کند، به هدف نهایی نخواهد رسید و حقتعالی را به صفت اطلاق مشاهده نخواهد کرد، بلکه باید در مقام سلوک، از منزلها و مراحل گذر کند و با پشت سر گذاشتن عوالم حس، خیال و عقل و گذر از مراحل برزخی، به عالم صفات وارد شود و در آن مستهلک گردد<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۳–۱۴.</ref>؛ | ||
# مشارطه، [[مراقبه]] و [[محاسبه]]: [[مشارطه]] آن است که در آغاز روز با خود شرط کند بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند. پس از آن باید مراقب و متوجه عمل خود باشد که بر خلاف شرط رفتار نکند و در انتهای روز از نفس خود حساب بکشد که آیا به شرطی که با خدای خود کرده وفا | # تفکر: [[تفکر]] از مقدمات لازم و حتمی سلوک بهشمار میرود و کلید ابواب معارف و خزاین کمالات و علوم است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۱.</ref>؛ | ||
# حفظ خیال: خیال انسان مانند مرغی است که در هر آنی به شاخهای میآویزد و این موجب بسیاری از بدبختیها و یکی از دستاویزهای شیطان است؛ بنابراین سالک مجاهد باید آن را از پراکندگی حفظ کند تا منشأ غلبه شیطان و جنودش را مهار کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷.</ref>؛ | # مشارطه، [[مراقبه]] و [[محاسبه]]: [[مشارطه]] آن است که در آغاز روز با خود شرط کند بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند. پس از آن باید مراقب و متوجه عمل خود باشد که بر خلاف شرط رفتار نکند و در انتهای روز از نفس خود حساب بکشد که آیا به شرطی که با خدای خود کرده وفا کردهاست یا نه<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۹.</ref>؛ | ||
# تمسک به اولیای الهی: از | # حفظ خیال: خیال انسان مانند مرغی است که در هر آنی به شاخهای میآویزد و این موجب بسیاری از بدبختیها و یکی از دستاویزهای شیطان است؛ بنابراین سالک مجاهد باید آن را از پراکندگی حفظ کند تا منشأ غلبه شیطان و جنودش را مهار کند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷.</ref>؛ | ||
# یافتن طبیب و استاد حاذق: سالک باید کوشش کند طبیب کاملی پیدا کند و اگر آن را کامل یافت، در سیر و سلوک تسلیم او باشد و با عقل خود پیش نرود؛ البته مصداق کامل آن [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امام معصوم]] هر عصری است که بر سالک لازم است قلب خود را بدون چون و چرا تسلیم او کند تا در سیر ملکوتی، محل تجلیات اسمای الهی واقع شود و حقایق را دریابد <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۳؛ امامخمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸.</ref> | # تمسک به اولیای الهی: از آنجاکه [[ائمه(ع)]] راه عروج به معارج را یافتهاند و سیر الی الله را به اتمام رساندهاند و واسطه فیض در قوس نزول و قوس رجوع به مبدأ هستند؛ بنابراین باید در سفر الی الله به آنان تمسک کرد. اگر کسی با قدم انانیّت و بیتمسک به ولایتِ آنان بخواهد این راه را طی کند، سلوکش به سوی شیطان خواهد بود<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۵.</ref>؛ | ||
==هدف سلوک== | # یافتن طبیب و استاد حاذق: سالک باید کوشش کند طبیب کاملی پیدا کند و اگر آن را کامل یافت، در سیر و سلوک تسلیم او باشد و با عقل خود پیش نرود؛ البته مصداق کامل آن [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امام معصوم]] هر عصری است که بر سالک لازم است قلب خود را بدون چون و چرا تسلیم او کند تا در سیر ملکوتی، محل تجلیات اسمای الهی واقع شود و حقایق را دریابد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۳؛ امامخمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸.</ref> | ||
عارفان هدف از سیر و سلوک را وصال و لقای حقتعالی میدانند که با تعبیرهای گوناگونی مانند لقای خداوند، فنای فی الله و معراج روحانی بیان | |||
== هدف سلوک == | |||
عارفان هدف از سیر و سلوک را وصال و لقای حقتعالی میدانند که با تعبیرهای گوناگونی مانند لقای خداوند، فنای فی الله و معراج روحانی بیان شدهاست.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۱/۲۲۲؛ قونوی، النصوص، ۱۸.</ref> | |||
[[امامخمینی]] یکی از اهداف سلوک را رسیدن به مقام اِنبا (خبردادن از اسما و صفات حقتعالی) و مقام ولایت میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۲.</ref> و خاطرنشان کرده اساس سیر الی الله [[توجه به خدا]] و [[عبادت]] اوست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۵۱.</ref> سالک در منتهای سلوک، به مشاهده جمال مطلق و به لذات دایم سرمدی میرسد و از عالم و هرچه در آن هست رها شده، به [[فنای بالله]] و [[بقای بالله]] میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۲.</ref> ایشان در جای دیگر غایت سالکان را رسیدن به انس، [[خلوت]]، تذکر حق، [[عبودیت]] و ذلت در پیشگاه عظمتِ کامل مطلق میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۱.</ref> از نظر امامخمینی غایت آمال عارفان و منتهای سلوک سالکان، [[شهود]] آیه شریفه «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»<ref>حدید، ۳.</ref> است که بهترین تعبیر از حقیقت توحید ذاتی و اسمائی است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۵۷.</ref> | |||
== آداب سیر و سلوک == | |||
==آداب سیر و سلوک== | |||
عارفان برای سیر و سلوک آدابی ذکر کردهاند؛ ازجمله: | عارفان برای سیر و سلوک آدابی ذکر کردهاند؛ ازجمله: | ||
# پیوسته با [[طهارت]] بودن؛ | # پیوسته با [[طهارت]] بودن؛ | ||
# تقسیمکردن اوقات روز و شب برای ضایعنشدن عمر؛ | # تقسیمکردن اوقات روز و شب برای ضایعنشدن عمر؛ | ||
# مجاهده و ریاضتداشتن <ref>نسفی، کشف الحقائق، | # مجاهده و ریاضتداشتن<ref>نسفی، کشف الحقائق، ۱۳۲–۱۳۳.</ref>؛ | ||
# داشتن خلوت و توجه <ref>نابلسی، مفتاح المعیة، ۱۲۷.</ref>؛ | # داشتن خلوت و توجه<ref>نابلسی، مفتاح المعیة، ۱۲۷.</ref>؛ | ||
# پذیرفتن اوامر و نواهی شرع به اعتقاد راسخ و جازم؛ | # پذیرفتن اوامر و نواهی شرع به اعتقاد راسخ و جازم؛ | ||
# نسبتندادن افعال و صفات را به خود <ref>شیروانی، بستان السیاحه، ۲۵۱.</ref>؛ | # نسبتندادن افعال و صفات را به خود<ref>شیروانی، بستان السیاحه، ۲۵۱.</ref>؛ | ||
# تمام حوائج خود را از حق خواستن <ref>تلمسانی، شرح مواقف، ۱۰۴.</ref>؛ | # تمام حوائج خود را از حق خواستن<ref>تلمسانی، شرح مواقف، ۱۰۴.</ref>؛ | ||
# حقتعالی را همیشه حاضردانستن؛ | # حقتعالی را همیشه حاضردانستن؛ | ||
# صرفکردن نهایت تلاش در متابعت [[سنت]] <ref>آملی، محمد، نفائس الفنون، ۲/۷ | # صرفکردن نهایت تلاش در متابعت [[سنت]].<ref>آملی، محمد، نفائس الفنون، ۲/۷–۱۰.</ref> | ||
امامخمینی نیز آدابی برای سالک ذکر کردهاست؛ ازجمله: | |||
# توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت: یکی از وظایف باطنیه سالکِ طریق آخرت، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است که قوت سلوک هر شخصی، به مقدار قوت این نظر است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref> سالک لازم است در عبادات خود به قلب و قوای خود، قرب حضور حق را بفهماند و آداب صوری و معنوی را رعایت کند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۲.</ref> و هنگامی که سالک الی الله با قدم حق و با ریاضت و [[تقوای کامل]] سیر کرد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵.</ref> نخستین تجلی حقتعالی بر [[قلب]] او، تجلی به الوهیت و مقام ظهور [[اسمای الهی|اسما]] و [[صفات الهی]] خواهد بود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۲۵.</ref>؛ | |||
# منزوینبودن: انزوای از مردم از شرایط سلوک نیست؛ همانگونه که اولیا و انبیا (ع) انزوا اختیار نکرده و با مردم بودند و کارهای اجتماعی انجام میدادند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۶.</ref> ایشان خاطرنشان کرده در سیر الی الله لازم نیست انسان در گوشهای بنشیند، بلکه همان سیر پیامبران و اولیای الهی است. آنان در عین حال که حکومت میکردند در جنگ وارد میشدند و سیر و سلوک نیز داشتند و بر همین اساس [[پیامبر اکرم(ص)]] یک ضربه [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در روز [[جنگ خندق]] را از عبادت انس و [[جن]] برتر شمردهاست<ref>برسی، مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین (ع)، ۳۱۳.</ref> زیرا سیر الی الله بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۵–۱۷۶.</ref>؛ | |||
# وجوب رعایت ظاهر: انسان سالک باید در انتخاب ماده و هیئت لباس از آنچه بر روحش تأثیر بد میگذارد و قلب را غافل میکند، دوری جوید.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۷–۸۸.</ref> | |||
# پردهپوشبودن از عیوب دیگران: همانگونه که حقتعالی ستارالعیوب بندگان است، سالک نیز باید اینچنین باشد<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۳.</ref>؛ | |||
# برخورداری از شرح صدر: یکی از امور مهم در سیر و سلوک برای رسیدن به [[عالم ملکوت]] و گذشتن از عالم ظلمت، شرح صدر است که سالک با آن از درکات نقص به درجات کمال میرسد.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۳۷.</ref> | |||
# توجهنکردن به غیر خداوند: سالک الی الله و طالب وصول برای رسیدن به لقای خداوند باید هر چه غیر حق است کنار بزند و با [[ریاضت شرعی]] آن را از میان ببرد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۰۱.</ref> | |||
== موانع سیر و سلوک == | |||
عارفان موانعی برای سیر و سلوک ذکر کردهاند. آنان شهوات طبیعی، مشتهیات و تعینات نفسانی را ازجمله موانع و حجابهای سیر و سلوک میدانند که سالک باید از آنها بگذرد؛ از اینرو تقید به این امور مانع سلوک است<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۵۳ و ۲۴۱–۲۴۳.</ref>؛ چنانکه ابتلای به غرور در طی مراحل سیر کمالی میتواند حجاب باشد.<ref>همدانی، بحر المعارف، ۲/۲۴۳.</ref> به باور عارفان هر مقامی حجابی مخصوص به خود دارد که مانع از وصولِ سالک به مقصود میشود<ref>بقلی، المصباح، ۴۶.</ref> و حجابها خود بر دو قسماند؛ حجابهای ظلمانی و حجابهای نورانی.<ref>قیصری، رسائل، ۲۸.</ref> | |||
امامخمینی | [[امامخمینی]] معتقد است سالک الی الله لازم است موانع و حجابها را بشناسد و آنها را از مسیر سیر خود برطرف کند تا اتصاف به طهارت برای او میسر شود و این طهارت باید طهارت از تمام آلودگیهای ظاهری و باطنی باشد تا سالک بتواند بهرهای از محضر و حضور حقتعالی ببرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶.</ref> یکی از موانع سلوک و رسیدن به مقامات معنوی، انکار این مقامات معنوی است که سبب توقف و خمودی است و روح شوق و [[عشق]] را در انسان خاموش میکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۷.</ref> به باور ایشان، حجابها به دو گونه ظلمانی و نورانیاند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۹.</ref> [[رذایل اخلاقی]] مانند [[معاصی]]،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱.</ref> [[حب دنیا]] و [[حب مقام|مقام]]،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۴.</ref> [[عجب|عُجب]] و [[خودبینی]]، [[خودخواهی]]، [[انانیت]]، [[تعلقات نفسانی]]، [[عالم طبیعت]] و [[عالم کثرات|کثرات]]، از مصادیق [[حجاب ظلمانی]] و اسما و صفات الهی<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۶۸–۶۹.</ref> و حجابهای عقلی و روحی، ازجمله حجابهای نورانیاند<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۲۸–۲۹ و ۸۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵، ۴۵۴ و ۵۸۹–۵۹۰.</ref> {{ببینید|حجب}}. | ||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آقا نوری، علی، عارفان مسلمان و شریعت اسلام، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * آقا نوری، علی، عارفان مسلمان و شریعت اسلام، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص | * آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش. | ||
* آملی، محمدبن محمود، نفائس الفنون فی عرایس العیون، تحقیق سیدابراهیم میانجی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، بیتا. | * آملی، محمدبن محمود، نفائس الفنون فی عرایس العیون، تحقیق سیدابراهیم میانجی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، بیتا. | ||
* ابنبزاز اردبیلی، اسحاق، صفوة الصفا، تحقیق غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، زریاب، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش. | * ابنبزاز اردبیلی، اسحاق، صفوة الصفا، تحقیق غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، زریاب، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۳۷: | ||
* ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* برسی، رجببنمحمد، مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین(ع)، تحقیق علی عاشور، بیروت، اعلمی، چاپ امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | * برسی، رجببنمحمد، مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین (ع)، تحقیق علی عاشور، بیروت، اعلمی، چاپ امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | * امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش. | ||
* امینینژاد، علی، آموزش پودمانی مبانی عرفان اسلامی، قم، نشر مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | * امینینژاد، علی، آموزش پودمانی مبانی عرفان اسلامی، قم، نشر مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش. | ||
* انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | * انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | ||
* انصاری، | * انصاری، زکریابنمحمد، نتائج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریه، تحقیق عبدالوارث محمد علی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق. | ||
* بحرالعلوم، سیدمحمدمهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، تحقیق سیدمحمدحسین تهرانی، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | * بحرالعلوم، سیدمحمدمهدی، رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، تحقیق سیدمحمدحسین تهرانی، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | ||
* برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | * برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۵۶: | ||
* بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الارواح، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۶ق. | * بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الارواح، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۶ق. | ||
* بیدارفر، محسن، مقدمه شرح منازل السائرین، تألیف عبدالرزاق کاشانی، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | * بیدارفر، محسن، مقدمه شرح منازل السائرین، تألیف عبدالرزاق کاشانی، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* ترمذی، | * ترمذی، محمدبنعلی، ختم الاولیاء (ع)، تحقیق عثمان یحیی، بیروت، مهدالآداب الشرقیه، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق. | ||
* تلمسانی، سلیمانبنعلی، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | * تلمسانی، سلیمانبنعلی، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | ||
* تلمسانی، سلیمانبنعلی، شرح مواقف النفری، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۸ق. | * تلمسانی، سلیمانبنعلی، شرح مواقف النفری، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۸ق. | ||
* تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات | * تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م. | ||
* جندی، مؤیدالدین، شرح | * جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق. | ||
* حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، بیتا. | * حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، بیتا. | ||
* خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمسالدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. | * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمسالدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۷۰: | ||
* سلمی، محمدبنحسین، تسعة کتب فی اصول التصوف و الزهد، تحقیق سلیمان ابراهیم آتش، بیروت، الناشر للطباعة و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * سلمی، محمدبنحسین، تسعة کتب فی اصول التصوف و الزهد، تحقیق سلیمان ابراهیم آتش، بیروت، الناشر للطباعة و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* سهروردی، ابوحفص، عمربن محمد، عوارف المعارف، تصحیح احمد عبدالرحیم السایح و توفیق علی وهبة، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، چاپ اول، ۱۴۲۷ق. | * سهروردی، ابوحفص، عمربن محمد، عوارف المعارف، تصحیح احمد عبدالرحیم السایح و توفیق علی وهبة، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، چاپ اول، ۱۴۲۷ق. | ||
* شیخ اشراق، سهروردی، | * شیخ اشراق، سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش. | ||
* شیروانی، زینالعابدین، بستان السیاحه، تهران، احمدی، چاپ اول، ۱۳۱۵ش. | * شیروانی، زینالعابدین، بستان السیاحه، تهران، احمدی، چاپ اول، ۱۳۱۵ش. | ||
* فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۷۷: | ||
* قمشهای، محمدرضا، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، حکیم صهبا، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | * قمشهای، محمدرضا، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، حکیم صهبا، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
* قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | * قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | ||
* قیصری، | * قیصری، داوودبنمحمود، رسائل قیصری، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. | ||
* قیصری، | * قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات | * کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | * کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۹۲: | ||
* نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، طهوری، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش. | * نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، طهوری، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش. | ||
* نسفی، عزیزالدین، کشف الحقائق، به اهتمام احمد مهدوی دامغانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | * نسفی، عزیزالدین، کشف الحقائق، به اهتمام احمد مهدوی دامغانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | ||
* هجویری، ابوالحسن، | * هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش. | ||
* همدانی، عبدالصمد، بحر المعارف، تحقیق حسین استادولی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * همدانی، عبدالصمد، بحر المعارف، تحقیق حسین استادولی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* یزدانپناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | * یزدانپناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
حسین شهسواری، [https://books.khomeini.ir/books/10006/284/ سیر و سلوک]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، | == پیوند به بیرون == | ||
حسین شهسواری، [https://books.khomeini.ir/books/10006/284/ سیر و سلوک]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۸۴–۲۹۳. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] |