پرش به محتوا

عبدالعظیم محصلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


== زادگاه ==
== زادگاه ==
عبدالعظیم محصلی در سال ۱۳۰۸ش در شهرستان نیشابور به دنیا آمد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲). درباره تحصیلات او در نیشابور گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۲۴ش راهی [[قم]] شد و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آنجا]] به تحصیل پرداخت (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲). درباره استادان او در دوره مقدمات و سطوح دینی هم گزارشی وجود ندارد. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی|آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] و خارج اصول [[امام‌خمینی]] بهره‌مند شد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۰). وی از شاگردان نزدیک امام‌خمینی به شمار می‌رفت (باقری بیدهندی، ص۱۳۲) و وقتی کلاس درس خارج اصول امام‌خمینی پایان می‌یافت، همراه با استادش (امام‌خمینی) در درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کرد (باقری بیدهندی، ص۱۳۲). این گزارش نشان می‌دهد که محصلی از اواخر دهه ۱۳۲۰ش که امام‌خمینی علی‌رغم عدم نیاز به درس آیت‌الله بروجردی، صرفاً برای ترویج مرجعیت آیت‌الله بروجردی در درس ایشان شرکت می‌کرد، در حلقه درس خارج اصول فقه امام‌خمینی شرکت می‌جسته است. او در سال ۱۳۴۰ش هم از [[شاگردان امام‌خمینی]] بود و وقتی امام‌خمینی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، از برگزاری مجلس فاتحه برای آن مرجع خودداری کرد، همراه با [[محمدصادق خلخالی|صادق خلخالی]] در کسب رضایت ایشان برای برگزاری مجلس فاتحه به نام آیت‌الله بروجردی نقش داشت (صادقی گیوی، ص۵۷). او درباره درس امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«در آن اوان، من به کلاس خارج اصول فقه امام‌خمینی می‌رفتم و از محضرشان تلمذ می‌کردم؛ امام به شخصیت علمی آیت‌الله بروجردی اعتقاد والایی داشت و به همین دلیل نیز برخی از مبانی اصولی‌اش را از او می‌گرفت، مثلاً در اصول، بحثی است درباره اینکه مفاد نهی چیست؟ امام همانند آیت‌الله بروجردی آن را زجر طرف یا مخاطب می‌دانست. پس از پایان درس ما به همراه امام مستقیماً به کلاس خارج فقه آیت‌الله بروجردی می‌رفتیم و جمعاً از ایشان استفاده می‌کردیم، البته امام بنا به همان احترامی که به ایشان داشتند در این درس شرکت می‌کردند» (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۰؛ دانشنامه امام‌خمینی، ج۱، ص۷۹۱۵).</blockquote>محصلی علاوه بر حضور در درس امام‌خمینی، از درس‌های خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد هم بهره می‌برد (همان، ص۲۰۲). می‌توان احتمال داد که او پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، در درس‌های آیت‌الله محقق داماد حضور می‌یافته است. او ازجمله افرادی بود که در ترویج [[مرجعیت امام‌خمینی]] می‌کوشید و چنانچه پیش‌تر گفته شد، ازجمله افرادی بود که امام‌خمینی را برای برگزاری مجلس ختم به نام آیت‌الله بروجردی که به‌نوعی نشانه مرجعیت بود، تشویق کرد (صادقی گیوی، ص۵۷). علاوه بر آن، همراه با جمعی از شاگردان امام‌خمینی ازجمله [[سیدمحمدرضا سعیدی]]، جلساتی را برای چاپ [[رساله توضیح المسائل امام‌خمینی|رساله عملیه امام‌خمینی]] تشکیل دادند و تصمیم گرفتند که اگر امام‌خمینی اجازه چاپ آن را ندهد، خودشان به چاپ آن اقدام کنند. این درخواست البته با پاسخ مثبت امام‌خمینی مواجه شد و رساله عملیه ایشان منتشر شد (خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ص۱۹۸). او خاطره‌ای را از [[دستگیری امام‌خمینی]] در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از زبان امام‌خمینی نقل کرده است (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۱۴-۱۱۶) که همین خاطره نشان از نزدیکی او با امام‌خمینی دارد.
عبدالعظیم محصلی در سال ۱۳۰۸ش در شهرستان نیشابور به دنیا آمد.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲.</ref> درباره تحصیلات او در نیشابور گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۲۴ش راهی [[قم]] شد و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آنجا]] به تحصیل پرداخت.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲.</ref> درباره استادان او در دوره مقدمات و سطوح دینی هم گزارشی وجود ندارد. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی|آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] و خارج اصول [[امام‌خمینی]] بهره‌مند شد.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۰.</ref> وی از شاگردان نزدیک امام‌خمینی به شمار می‌رفت (باقری بیدهندی، ص۱۳۲) و وقتی کلاس درس خارج اصول امام‌خمینی پایان می‌یافت، همراه با استادش (امام‌خمینی) در درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کرد (باقری بیدهندی، ص۱۳۲). این گزارش نشان می‌دهد که محصلی از اواخر دهه ۱۳۲۰ش که امام‌خمینی علی‌رغم عدم نیاز به درس آیت‌الله بروجردی، صرفاً برای ترویج مرجعیت آیت‌الله بروجردی در درس ایشان شرکت می‌کرد، در حلقه درس خارج اصول فقه امام‌خمینی شرکت می‌جسته است. او در سال ۱۳۴۰ش هم از [[شاگردان امام‌خمینی]] بود و وقتی امام‌خمینی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، از برگزاری مجلس فاتحه برای آن مرجع خودداری کرد، همراه با [[محمدصادق خلخالی|صادق خلخالی]] در کسب رضایت ایشان برای برگزاری مجلس فاتحه به نام آیت‌الله بروجردی نقش داشت.<ref>صادقی گیوی، ص۵۷.</ref> او درباره درس امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«در آن اوان، من به کلاس خارج اصول فقه امام‌خمینی می‌رفتم و از محضرشان تلمذ می‌کردم؛ امام به شخصیت علمی آیت‌الله بروجردی اعتقاد والایی داشت و به همین دلیل نیز برخی از مبانی اصولی‌اش را از او می‌گرفت، مثلاً در اصول، بحثی است درباره اینکه مفاد نهی چیست؟ امام همانند آیت‌الله بروجردی آن را زجر طرف یا مخاطب می‌دانست. پس از پایان درس ما به همراه امام مستقیماً به کلاس خارج فقه آیت‌الله بروجردی می‌رفتیم و جمعاً از ایشان استفاده می‌کردیم، البته امام بنا به همان احترامی که به ایشان داشتند در این درس شرکت می‌کردند».<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۰؛ دانشنامه امام‌خمینی، ج۱، ص۷۹۱۵).</ref></blockquote>محصلی علاوه بر حضور در درس امام‌خمینی، از درس‌های خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد هم بهره می‌برد.<ref>همان، ص۲۰۲.</ref> می‌توان احتمال داد که او پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، در درس‌های آیت‌الله محقق داماد حضور می‌یافته است. او ازجمله افرادی بود که در ترویج [[مرجعیت امام‌خمینی]] می‌کوشید و چنانچه پیش‌تر گفته شد، ازجمله افرادی بود که امام‌خمینی را برای برگزاری مجلس ختم به نام آیت‌الله بروجردی که به‌نوعی نشانه مرجعیت بود، تشویق کرد.<ref>صادقی گیوی، ص۵۷.</ref> علاوه بر آن، همراه با جمعی از شاگردان امام‌خمینی ازجمله [[سیدمحمدرضا سعیدی]]، جلساتی را برای چاپ [[رساله توضیح المسائل امام‌خمینی|رساله عملیه امام‌خمینی]] تشکیل دادند و تصمیم گرفتند که اگر امام‌خمینی اجازه چاپ آن را ندهد، خودشان به چاپ آن اقدام کنند. این درخواست البته با پاسخ مثبت امام‌خمینی مواجه شد و رساله عملیه ایشان منتشر شد.<ref>خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ص۱۹۸.</ref> او خاطره‌ای را از [[دستگیری امام‌خمینی]] در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از زبان امام‌خمینی نقل کرده است.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۱۴-۱۱۶.</ref> که همین خاطره نشان از نزدیکی او با امام‌خمینی دارد.


== فعالیت سیاسی و اجتماعی ==
== فعالیت سیاسی و اجتماعی ==
وی از سال ۱۳۴۲ش، همراه با جمعی از [[شاگردان امام‌خمینی]]، به حمایت از ایشان پرداخت و وارد مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد. در اسفند ۱۳۴۲ و پس از انتصاب حسنعلی منصور به نخست‌وزیری، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به او که رونوشت آن را به [[امام‌خمینی]] و [[سیدحسن قمی|آیت‌الله سیدحسن قمی]] نیز ارسال کردند، با اشاره به تجاوزهای دولت سابق [دولت [[اسدالله علم]]] به حریم دین و قانون اساسی، خواستار آزادی امام‌خمینی و آیات سیدحسن قمی و [[سیدمحمود طالقانی]] و الغای تصویب‌نامه‌های ضددینی شدند (آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷-۲۸؛ روحانی، ج۱، ص۶۴۲؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰). در مهر ۱۳۴۲ و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در حوزه‌های علمیه سراسر کشور، همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی در [[حوزه علمیه قم]] با ارسال نامه‌ای به هیئت دولت وقت، با اشاره به جایگاه امام‌خمینی به‌عنوان یکی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم، خواستار آزادی ایشان و دیگر روحانیان زندانی شدند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۲، ص۸۰-۸۳).  
وی از سال ۱۳۴۲ش، همراه با جمعی از [[شاگردان امام‌خمینی]]، به حمایت از ایشان پرداخت و وارد مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد. در اسفند ۱۳۴۲ و پس از انتصاب حسنعلی منصور به نخست‌وزیری، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به او که رونوشت آن را به [[امام‌خمینی]] و [[سیدحسن قمی|آیت‌الله سیدحسن قمی]] نیز ارسال کردند، با اشاره به تجاوزهای دولت سابق [دولت [[اسدالله علم]]] به حریم دین و قانون اساسی، خواستار آزادی امام‌خمینی و آیات سیدحسن قمی و [[سیدمحمود طالقانی]] و الغای تصویب‌نامه‌های ضددینی شدند.<ref>آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷-۲۸؛ روحانی، ج۱، ص۶۴۲؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> در مهر ۱۳۴۲ و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در حوزه‌های علمیه سراسر کشور، همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی در [[حوزه علمیه قم]] با ارسال نامه‌ای به هیئت دولت وقت، با اشاره به جایگاه امام‌خمینی به‌عنوان یکی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم، خواستار آزادی ایشان و دیگر روحانیان زندانی شدند.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۲، ص۸۰-۸۳.</ref>


محصلی پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، در شکل‌گیری تحصن روحانیان در بیوت مراجع عظام تقلید نقش داشت و وقتی این تصمیم قطعی شد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۸۳)، همراه با جمعی از روحانیان در بیت آیت‌الله شریعتمداری متحصن شد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲). پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از فضلا و طلاب نیشابوری حوزه علمیه قم در نامه‌ای خطاب به سفیر ترکیه در تهران، از «حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاج‌آقا روح‌الله خمینی» به‌عنوان یکی «از مراجع تقلید شیعه و از زعمای حوزه علمیه قم و مورد توجه و علاقه عموم مسلمانان ایران و سایر ممالک اسلامی و شخصیت‌های برجسته جهان اسلام» نام بردند که براثر دفاع از حریم دین و قرآن به ترکیه تبعید شده است و از سفارت ترکیه در تهران خواستند موقعیت علمی و اجتماعی و مراتب توجه قاطبه مسلمانان و به‌خصوص حوزه علمیه قم را به دولت متبوع خود اطلاع دهد و نسبت به سلامتی و همچنین محل اقامت ایشان اطلاع‌رسانی کند (سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۳، ص۴۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۱۹).  
محصلی پس از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، در شکل‌گیری تحصن روحانیان در بیوت مراجع عظام تقلید نقش داشت و وقتی این تصمیم قطعی شد (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۸۳)، همراه با جمعی از روحانیان در بیت آیت‌الله شریعتمداری متحصن شد.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۲۰۲.</ref> پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از فضلا و طلاب نیشابوری حوزه علمیه قم در نامه‌ای خطاب به سفیر ترکیه در تهران، از «حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاج‌آقا روح‌الله خمینی» به‌عنوان یکی «از مراجع تقلید شیعه و از زعمای حوزه علمیه قم و مورد توجه و علاقه عموم مسلمانان ایران و سایر ممالک اسلامی و شخصیت‌های برجسته جهان اسلام» نام بردند که براثر دفاع از حریم دین و قرآن به ترکیه تبعید شده است و از سفارت ترکیه در تهران خواستند موقعیت علمی و اجتماعی و مراتب توجه قاطبه مسلمانان و به‌خصوص حوزه علمیه قم را به دولت متبوع خود اطلاع دهد و نسبت به سلامتی و همچنین محل اقامت ایشان اطلاع‌رسانی کند.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۳، ص۴۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۱۹.</ref>


پس از انتصاب [[امیرعباس هویدا]] به نخست‌وزیری، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم نامه‌ای به او ارسال کردند و با اشاره با وضعیت سیاسی کشور و اقدامات حکومت پهلوی در دستگیری جمعی از فعالان سیاسی، خواستار اصلاح رویه دولت شدند و در پایان بر بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و آزادی همه زندانیان تأکید نمودند (آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ۵۶-۵۷). او پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به حرم حضرت معصومه در بهمن ۱۳۴۳ و به دعای توسل طلاب برای آزادی امام‌خمینی و دستگیری برخی از آنان در آن مکان و همچنین هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س)، همراه با جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به آن اعتراض کردند (آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶۳؛ هاشمی رفسنجانی، ج۲، ص۳۶۱ - ۳۶۳). در همان سال همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به [[سیدمحمدهادی میلانی|آیت‌الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی|آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، با اشاره به موسم تبلیغ و سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی علیه امام‌خمینی، خواستار اظهارنظر آن مرجع درباره تجلیل از امام‌خمینی علی‌رغم این سخت‌گیری‌ها شدند. آیت‌الله میلانی و آیت‌الله مرعشی نجفی هم در پاسخ، بر تجلیل از امام‌خمینی و تکرار مطالبه علما درباره بازگشت امام‌خمینی به کشور تأکید کردند (آیت‌الله‌العظمی سید...، ص۲۶۵ ـ ۲۶۹؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۴۹-۵۰؛ روحانی، ج۲، ص۳۵-۳۷؛ دوانی، ج۵، ص۸۲-۸۴). وقتی در سال ۱۳۴۴ش حکومت پهلوی سخت‌گیری‌هایی علیه [[سیدحسن قمی|آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی]] اعمال و ازجمله یکی از فرزندان ایشان را دستگیر کرد، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به ایشان، ضمن تجلیل از مجاهدت‌های ایشان، از این سخت‌گیری‌ها ابراز تأثر کردند (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲).
پس از انتصاب [[امیرعباس هویدا]] به نخست‌وزیری، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم نامه‌ای به او ارسال کردند و با اشاره با وضعیت سیاسی کشور و اقدامات حکومت پهلوی در دستگیری جمعی از فعالان سیاسی، خواستار اصلاح رویه دولت شدند و در پایان بر بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و آزادی همه زندانیان تأکید نمودند.<ref>آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ۵۶-۵۷.</ref> او پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به حرم حضرت معصومه در بهمن ۱۳۴۳ و به دعای توسل طلاب برای آزادی امام‌خمینی و دستگیری برخی از آنان در آن مکان و همچنین هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س)، همراه با جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به آن اعتراض کردند.<ref>آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶۳؛ هاشمی رفسنجانی، ج۲، ص۳۶۱ - ۳۶۳.</ref> در همان سال همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به [[سیدمحمدهادی میلانی|آیت‌الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی|آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، با اشاره به موسم تبلیغ و سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی علیه امام‌خمینی، خواستار اظهارنظر آن مرجع درباره تجلیل از امام‌خمینی علی‌رغم این سخت‌گیری‌ها شدند. آیت‌الله میلانی و آیت‌الله مرعشی نجفی هم در پاسخ، بر تجلیل از امام‌خمینی و تکرار مطالبه علما درباره بازگشت امام‌خمینی به کشور تأکید کردند.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ص۲۶۵ ـ ۲۶۹؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۴۹-۵۰؛ روحانی، ج۲، ص۳۵-۳۷؛ دوانی، ج۵، ص۸۲-۸۴.</ref> وقتی در سال ۱۳۴۴ش حکومت پهلوی سخت‌گیری‌هایی علیه [[سیدحسن قمی|آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی]] اعمال و ازجمله یکی از فرزندان ایشان را دستگیر کرد، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به ایشان، ضمن تجلیل از مجاهدت‌های ایشان، از این سخت‌گیری‌ها ابراز تأثر کردند.<ref>مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲).</ref>


عبدالعظیم محصلی پس از دستگیری جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم ازجمله آقایان [[حسینعلی منتظری]] و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] و تبعید [[شهاب‌الدین اشراقی]]، داماد و وکیل امام‌خمینی در قم به همدان، در نامه‌ای به مراجع تقلید، خواستار مداخله آنان در پایان دادن به این‌گونه سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی شدند (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۸۴-۸۶). آنگاه در نامه‌ای به آقایان منتظری، ربانی شیرازی و [[احمد آذری قمی]] که در زندان قزل‌قلعه محبوس بودند، نگرانی خود را از ادامه حبس آنان ابراز نمودند (مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۱۱۵؛ خسروشاهی، ج۳، ص۱۲۶-۱۲۷). پس از مهاجرت امام‌خمینی از ترکیه به عراق و انتشار شایعاتی دراین‌باره، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم نامه‌ای را به هویدا نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و خواستار اطلاع‌رسانی دولت درباره وضعیت امام‌خمینی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴). سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی، ضمن ابراز خوشوقتی از حضور آن مرجع در نجف اشرف، «افسردگی شدید عموم» مردم ایران را به سبب محروم شدن از حضور ایشان در کشور به ایشان یادآور شدند (خسروشاهی، ج۳، ص۹۳؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۶۳-۶۴). در نخستین سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور نیز در نامه‌ای دیگر به امیرعباس هویدا همراه با جمعی از روحانیان مبارز، خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور شدند و از رویکرد دولت در سرکوب تظاهرات مردم انتقاد کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۸۵-۱۹۱). محصلی پس از آن نیز با امضای اعلامیه‌های روحانیان مبارز، به مبارزه با حکومت پهلوی و حمایت از امام‌خمینی ادامه می‌داد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۷۲ ـ ۱۷۴، ۱۸۵ ـ ۱۹۱؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی، ج ۳، ص۳۲۵ ـ ۳۲۹؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۹۵ ـ ۱۹۸، ۱۹۹ ـ ۲۰۰).
عبدالعظیم محصلی پس از دستگیری جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم ازجمله آقایان [[حسینعلی منتظری]] و [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] و تبعید [[شهاب‌الدین اشراقی]]، داماد و وکیل امام‌خمینی در قم به همدان، در نامه‌ای به مراجع تقلید، خواستار مداخله آنان در پایان دادن به این‌گونه سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی شدند.<ref>مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۸۴-۸۶.</ref> آنگاه در نامه‌ای به آقایان منتظری، ربانی شیرازی و [[احمد آذری قمی]] که در زندان قزل‌قلعه محبوس بودند، نگرانی خود را از ادامه حبس آنان ابراز نمودند.<ref>مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۱۱۵؛ خسروشاهی، ج۳، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> پس از مهاجرت امام‌خمینی از ترکیه به عراق و انتشار شایعاتی دراین‌باره، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم نامه‌ای را به هویدا نخست‌وزیر وقت ارسال کردند و خواستار اطلاع‌رسانی دولت درباره وضعیت امام‌خمینی شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref> سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی، ضمن ابراز خوشوقتی از حضور آن مرجع در نجف اشرف، «افسردگی شدید عموم» مردم ایران را به سبب محروم شدن از حضور ایشان در کشور به ایشان یادآور شدند.<ref>خسروشاهی، ج۳، ص۹۳؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۶۳-۶۴.</ref> در نخستین سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور نیز در نامه‌ای دیگر به امیرعباس هویدا همراه با جمعی از روحانیان مبارز، خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور شدند و از رویکرد دولت در سرکوب تظاهرات مردم انتقاد کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۸۵-۱۹۱). محصلی پس از آن نیز با امضای اعلامیه‌های روحانیان مبارز، به مبارزه با حکومت پهلوی و حمایت از امام‌خمینی ادامه می‌داد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۷۲ ـ ۱۷۴، ۱۸۵ ـ ۱۹۱؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی، ج ۳، ص۳۲۵ ـ ۳۲۹؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۹۵ ـ ۱۹۸، ۱۹۹ ـ ۲۰۰).</ref>


ساواک در گزارشی در سال ۱۳۴۶ش اعلام کرد که محصلی خراسانی سعی داشت در همان سال همراه با جمعی از روحانیان ازجمله سیدمحمدرضا سعیدی، احمد آذری قمی، [[علی‌اصغر مروارید]] و [[علی‌اکبر مسعودی خمینی]]، برخی از مبلغان دینی را با هدف تبلیغ [[مرجعیت امام‌خمینی]] به حج اعزام کنند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۱۷۰؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۹، ص۴۲۸). محصلی همچنین ازجمله روحانیانی بود که پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، همراه با جمعی از مدرسین حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، رحلت آیت‌الله حکیم را به امام‌خمینی تسلیت گفتند (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۱).  
ساواک در گزارشی در سال ۱۳۴۶ش اعلام کرد که محصلی خراسانی سعی داشت در همان سال همراه با جمعی از روحانیان ازجمله سیدمحمدرضا سعیدی، احمد آذری قمی، [[علی‌اصغر مروارید]] و [[علی‌اکبر مسعودی خمینی]]، برخی از مبلغان دینی را با هدف تبلیغ [[مرجعیت امام‌خمینی]] به حج اعزام کنند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۱۷۰؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۹، ص۴۲۸.</ref> محصلی همچنین ازجمله روحانیانی بود که پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، همراه با جمعی از مدرسین حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، رحلت آیت‌الله حکیم را به امام‌خمینی تسلیت گفتند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۱.</ref>


از دیگر فعالیت‌های وی گزارشی در دست نیست. همچنین درباره فعالیت‌های او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] اطلاعاتی وجود ندارد و در زندگینامه مختصر وی در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، اشاره‌ای به فعالیت‌های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشده است. به نظر می‌رسد به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] ادامه داده است. علی تقدیری در ضمن زندگینامه شیخ هاشم تقدیری سبزواری، از محصلی با عنوان مرحوم نام برده است (تقدیری، ص۱۲۱). با استناد به این گزارش می‌توان گفت که وی از دنیا رفته است، ولی درباره تاریخ وفات و محل دفن او گزارشی در دست نیست.
از دیگر فعالیت‌های وی گزارشی در دست نیست. همچنین درباره فعالیت‌های او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] اطلاعاتی وجود ندارد و در زندگینامه مختصر وی در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، اشاره‌ای به فعالیت‌های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشده است. به نظر می‌رسد به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] ادامه داده است. علی تقدیری در ضمن زندگینامه شیخ هاشم تقدیری سبزواری، از محصلی با عنوان مرحوم نام برده است.<ref>تقدیری، ص۱۲۱.</ref> با استناد به این گزارش می‌توان گفت که وی از دنیا رفته است، ولی درباره تاریخ وفات و محل دفن او گزارشی در دست نیست.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
* آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
 
* آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک ( ۱۳۸۰)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک ( ۱۳۸۰)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
* اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
 
* باقری بیدهندی، ناصر (۱۳۶۸) «بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیت‌الله العظمی حاج آقا روح‌الله موسوی خمینی ره»، ماهنامه نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، تیرماه.
اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امام‌خمینی تا تبعید) (۱۳۷۹)، به کوشش عبدالوهاب فراتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
 
* تقدیری، علی (۱۳۸۲)، «حاج شیخ هاشم تقدیری سبزواری، اسوه هجرت»، ستارگان حرم، جلد ۱۳، قم، زائر.
باقری بیدهندی، ناصر (۱۳۶۸) «بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیت‌الله العظمی حاج آقا روح‌الله موسوی خمینی ره»، ماهنامه نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، تیرماه.
* خسروشاهی، سیدهادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
 
* دانشنامه امام‌خمینی (بی‌تا)، به کوشش جمعی از محققین ج۱، قم، بی‌نا.
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امام‌خمینی تا تبعید) (۱۳۷۹)، به کوشش عبدالوهاب فراتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
 
* سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
تقدیری، علی (۱۳۸۲)، «حاج شیخ هاشم تقدیری سبزواری، اسوه هجرت»، ستارگان حرم، جلد ۱۳، قم، زائر.
* سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی (۱۳۸۳)، ج۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
 
* سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، ۳ و ۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
خسروشاهی، سیدهادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، نشر سایه.
 
* صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
دانشنامه امام‌خمینی (بی‌تا)، به کوشش جمعی از محققین ج۱، قم، بی‌نا.
* مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
 
* هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر (۱۳۷۶)، دوران مبارزه، جلد اول، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب.
روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
* یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی (۱۳۷۶)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
 
سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
 
سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی (۱۳۸۳)، ج۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
 
سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، ۳ و ۵، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
 
صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، نشر سایه.
 
صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
 
مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
 
هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر (۱۳۷۶)، دوران مبارزه، جلد اول، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب.
 
یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی (۱۳۷۶)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
 
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:پروژه شاگردان]]
[[رده:پروژه شاگردان]]
۲۱٬۱۶۴

ویرایش