پرش به محتوا

صدرالدین حائری شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به محی‌الدین حائری شیرازی حذف شد)
برچسب: تغییرمسیر حذف شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
حائری شیرازی در اردیبهشت 1343 و پس از دستگیری و انتقال سید عبدالحسین دستغیب به تهران، با هدف تلاش برای آزادی او، همراه با دو تن دیگر از روحانیان شیراز به قم رفت (سیر مبارزات یاران...، ج 2، 311). پس از عزیمت امام خمینی از ترکیه به عراق، در تلگرافي‌ ورود ایشان را به‌ آستان‌ قدس‌ علوي‌ التيام‌بخش‌ دل‌ها دانست‌ و براي‌ ايشان‌ آرزوي‌ توفيق‌ کرد (حیدری، 110). ساواک در گزارشی در سال 1345 ش از صدرالدین حائری به‌عنوان عامل اصلی نشر اعلامیه و توزیع نوارهای سخنرانی امام خمینی در شیراز نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 3، 433). به همین سبب به خانه او یورش برد و اسناد و مدارک موجود و ازجمله نوارهای سخنرانی امام خمینی را ضبط کرد و آنگاه او را دستگیر و مدتی در زندان ارگ کریم‌خانی محبوس کرد (سلمانی آرانی، 72) که در نهایت با وساطت عده‌ای از روحانیان با ضمانت آزاد گردید (همان، 464). وی در فروردین 1346 و در جریان تصویب قانون حمایت از خانواده، همراه با روحانیان شیراز تصمیم گرفتند با ارسال نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت، موارد خلاف شرع آن را تذکر دهند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 1، 294). در سال 1347 ش به نجف رفت و با امام خمینی دیدار کرد (سلمانی آرانی، 65). در همان سال به‌عنوان یکی از نمایندگان امام خمینی، به توزیع شهریه ایشان در میان طلاب شیراز می‌پرداخت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 1، 352) و ساواک در سال 1347 ش او را نماینده امام خمینی در شیراز معرفی کرد (همان، کتاب 36، 87). احتمالاً به این سبب و فعالیت‌های دیگر بود که ساواک درصدد سخت‌گیری علیه او برآمد. مركز فعاليت‌هاي‌ مبارزاتي‌ شيخ‌ صدرالدين‌ حائری در مسجد امام‌ خميني‌ (سپهسالار قديم‌) بود و او در آن مسجد در سخنراني‌هايی‌ حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار می‌داد. ساواک براي‌ كنترل‌ بيشتر اين‌ مركز مبارزاتي‌، هیئت‌امنای‌ مسجد را خود تعيين‌ كرد تا امور مسجد را اين‌ هيئت‌امنای انتصابي‌ بر عهده‌ گيرند. شيخ‌ صدرالدين‌ به‌ اين‌ عمل‌ رژيم‌ اعتراض‌ كرد و به‌ نشانه‌‌ اعتراض‌ مسجد را ترك‌ گفت‌ و در نماز جماعت‌ حاضر نشد، سپس‌ اطلاعيه‌اي‌ را علیه رژيم‌ صادر و در آن به‌ اقدامات‌ دولت‌ در تبعيد غيرقانوني‌ امام‌ خميني‌ اعتراض‌ کرد. در پي‌ همين‌ عكس‌العمل‌، حکومت پهلوی شتابزده‌ او را در تير 1347 دستگیر و به‌ گنبدکاووس‌ تبعيد كرد. او پس‌ از تحمل‌ بيش‌ از يك‌ سال‌ تبعيد، به‌ شيراز بازگشت‌ و دوباره‌ مبارزات‌ خود را ادامه‌ داد و به‌ خاطر همين‌ مبارزات‌ در ماه‌هاي‌ محرم‌ و صفر سال‌ 1349 ممنوع‌المنبر (حیدری، 110) و ممنوع الخروج شد (روحانی، ج 2، 519-520). وی که در سال 1348 از امام خمینی اجازه¬ای در حسبیات دریافت کرده بو (صحیفه امام، ج1، 478) به فعالیت‌های سیاسی در شیراز ادامه می¬داد و پس‌ از فوت‌ آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم در سال‌ 1349 ش، همراه با جمعی دیگر از روحانيان‌ شيراز پيام‌ تسليتي‌ به‌ امام‌ خميني‌ ارسال کردند (اسناد انقلاب‌ اسلامي‌، ج 3، 225). ساواک در گزارشی در خرداد 1349 ش از وی به‌عنوان یکی از افرادی که «در هر فرصت به نفع [امام] خمینی تبلیغ می‌نماید» نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 5، 222-223). همچنین در گزارشی دیگر، او و شیخ محمدصادق حائری شیرازی را به‌عنوان عوامل اصلی تبلیغات به نفع امام خمینی نامید (همان، 331) و در گزارشی دیگر از او به‌عنوان نماینده امام خمینی در شیراز نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 8، 188). او در سال 1350 ش و در پی سخت‌گیری حکومت پهلوی علیه محمدتقی فلسفی، همراه با روحانیان شیراز در نامه‌ای به آن خطیب، تأثر شدید خود را از اقدام حکومت پهلوی علیه او ابراز کرد (همان، 132؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 226). در همان سال و در پی محکومیت جمعی از فعالان سیاسی به اعدام، تلاش‌هایی دراین‌باره انجام داد و اعلامیه‌ای صادر کرد (همان، 227). همچنین همكاري‌ نزديك‌ با رباني‌ شيرازي‌ در كمك‌ رساندن‌ به‌ خانواده‌هاي‌ زندانيان‌ سیاسی و انقلابی داشت (ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك‌، کتاب 16، 330). علاوه بر آن، در آن سال‌ها با برخی از روحانیان مبارز ازجمله شهید اندرزگو ارتباط داشت (سلمانی آرانی، 63). او در سال‌های 1353-1354 ش در زندان عادل‌آباد شیراز زندانی بود و در آن زندان با گروه‌های مارکسیستی مبارزه می‌کرد (همان، 73). در سال 1354 ش نیز از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 2، 251).
حائری شیرازی در اردیبهشت 1343 و پس از دستگیری و انتقال سید عبدالحسین دستغیب به تهران، با هدف تلاش برای آزادی او، همراه با دو تن دیگر از روحانیان شیراز به قم رفت (سیر مبارزات یاران...، ج 2، 311). پس از عزیمت امام خمینی از ترکیه به عراق، در تلگرافي‌ ورود ایشان را به‌ آستان‌ قدس‌ علوي‌ التيام‌بخش‌ دل‌ها دانست‌ و براي‌ ايشان‌ آرزوي‌ توفيق‌ کرد (حیدری، 110). ساواک در گزارشی در سال 1345 ش از صدرالدین حائری به‌عنوان عامل اصلی نشر اعلامیه و توزیع نوارهای سخنرانی امام خمینی در شیراز نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 3، 433). به همین سبب به خانه او یورش برد و اسناد و مدارک موجود و ازجمله نوارهای سخنرانی امام خمینی را ضبط کرد و آنگاه او را دستگیر و مدتی در زندان ارگ کریم‌خانی محبوس کرد (سلمانی آرانی، 72) که در نهایت با وساطت عده‌ای از روحانیان با ضمانت آزاد گردید (همان، 464). وی در فروردین 1346 و در جریان تصویب قانون حمایت از خانواده، همراه با روحانیان شیراز تصمیم گرفتند با ارسال نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت، موارد خلاف شرع آن را تذکر دهند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 1، 294). در سال 1347 ش به نجف رفت و با امام خمینی دیدار کرد (سلمانی آرانی، 65). در همان سال به‌عنوان یکی از نمایندگان امام خمینی، به توزیع شهریه ایشان در میان طلاب شیراز می‌پرداخت (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 1، 352) و ساواک در سال 1347 ش او را نماینده امام خمینی در شیراز معرفی کرد (همان، کتاب 36، 87). احتمالاً به این سبب و فعالیت‌های دیگر بود که ساواک درصدد سخت‌گیری علیه او برآمد. مركز فعاليت‌هاي‌ مبارزاتي‌ شيخ‌ صدرالدين‌ حائری در مسجد امام‌ خميني‌ (سپهسالار قديم‌) بود و او در آن مسجد در سخنراني‌هايی‌ حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار می‌داد. ساواک براي‌ كنترل‌ بيشتر اين‌ مركز مبارزاتي‌، هیئت‌امنای‌ مسجد را خود تعيين‌ كرد تا امور مسجد را اين‌ هيئت‌امنای انتصابي‌ بر عهده‌ گيرند. شيخ‌ صدرالدين‌ به‌ اين‌ عمل‌ رژيم‌ اعتراض‌ كرد و به‌ نشانه‌‌ اعتراض‌ مسجد را ترك‌ گفت‌ و در نماز جماعت‌ حاضر نشد، سپس‌ اطلاعيه‌اي‌ را علیه رژيم‌ صادر و در آن به‌ اقدامات‌ دولت‌ در تبعيد غيرقانوني‌ امام‌ خميني‌ اعتراض‌ کرد. در پي‌ همين‌ عكس‌العمل‌، حکومت پهلوی شتابزده‌ او را در تير 1347 دستگیر و به‌ گنبدکاووس‌ تبعيد كرد. او پس‌ از تحمل‌ بيش‌ از يك‌ سال‌ تبعيد، به‌ شيراز بازگشت‌ و دوباره‌ مبارزات‌ خود را ادامه‌ داد و به‌ خاطر همين‌ مبارزات‌ در ماه‌هاي‌ محرم‌ و صفر سال‌ 1349 ممنوع‌المنبر (حیدری، 110) و ممنوع الخروج شد (روحانی، ج 2، 519-520). وی که در سال 1348 از امام خمینی اجازه¬ای در حسبیات دریافت کرده بو (صحیفه امام، ج1، 478) به فعالیت‌های سیاسی در شیراز ادامه می¬داد و پس‌ از فوت‌ آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم در سال‌ 1349 ش، همراه با جمعی دیگر از روحانيان‌ شيراز پيام‌ تسليتي‌ به‌ امام‌ خميني‌ ارسال کردند (اسناد انقلاب‌ اسلامي‌، ج 3، 225). ساواک در گزارشی در خرداد 1349 ش از وی به‌عنوان یکی از افرادی که «در هر فرصت به نفع [امام] خمینی تبلیغ می‌نماید» نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 5، 222-223). همچنین در گزارشی دیگر، او و شیخ محمدصادق حائری شیرازی را به‌عنوان عوامل اصلی تبلیغات به نفع امام خمینی نامید (همان، 331) و در گزارشی دیگر از او به‌عنوان نماینده امام خمینی در شیراز نام برد (سیر مبارزات یاران...، ج 8، 188). او در سال 1350 ش و در پی سخت‌گیری حکومت پهلوی علیه محمدتقی فلسفی، همراه با روحانیان شیراز در نامه‌ای به آن خطیب، تأثر شدید خود را از اقدام حکومت پهلوی علیه او ابراز کرد (همان، 132؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 226). در همان سال و در پی محکومیت جمعی از فعالان سیاسی به اعدام، تلاش‌هایی دراین‌باره انجام داد و اعلامیه‌ای صادر کرد (همان، 227). همچنین همكاري‌ نزديك‌ با رباني‌ شيرازي‌ در كمك‌ رساندن‌ به‌ خانواده‌هاي‌ زندانيان‌ سیاسی و انقلابی داشت (ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك‌، کتاب 16، 330). علاوه بر آن، در آن سال‌ها با برخی از روحانیان مبارز ازجمله شهید اندرزگو ارتباط داشت (سلمانی آرانی، 63). او در سال‌های 1353-1354 ش در زندان عادل‌آباد شیراز زندانی بود و در آن زندان با گروه‌های مارکسیستی مبارزه می‌کرد (همان، 73). در سال 1354 ش نیز از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج 2، 251).
حائری پس از درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی، در مجلس بزرگداشت او در شیراز شرکت داشت (همان، 323؛ سیر مبارزات یاران...، ج 8، 98). پس‌ از سركوب‌ مبارزات‌ مردم‌ شيراز بر ضد حکومت پهلوی و فاجعه‌ خونين‌ و كشتار مردم‌ در مسجد جامع‌ نو شيراز در 19 مرداد 1357، همراه با برخی از روحانیان مبارز شیراز، با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «استیضاح رژیم غیرقانونی ایران»، دولت را استیضاح کردند: «به چه مجوزی و با چه ضابطه‌ اسلامی، مرتکب این اعمال وحشیانه شده و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع ما را به خاک خون کشیده‌اید؟» آنان در پایان مراتب نفرت خود را از آن اقدام اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 359-358). امام‌ خمینی هم در 14 شهريور 1357 ضمن‌ ارسال نامه‌اي‌ به‌ روحانيان‌ شيراز ازجمله‌ خطاب‌ به‌ شيخ‌ صدرالدين‌ از او خواستند تا مردم‌ را عليه‌ حكومت‌ شاه‌ و فجايع‌ اين‌ خاندان‌ بسيج‌ كنند و از طريق‌ وعظ‌ و خطابه‌ مردم‌ را به‌ تظاهرات‌ خياباني‌، نشر اعلاميه‌ و در اختيار گرفتن‌ جرايد و تماس‌ با سازمان‌هاي‌ بي‌طرف‌ خارجي‌ تشويق‌ کنند و هر اقدامي‌ كه‌ براي‌ رسیدن‌ به‌ اين‌ هدف لازم‌ است‌ انجام‌ دهند، لذا روحانيان‌ شيراز پس‌ از دريافت‌ اين‌ پيام‌ بيشتر به‌ مبارزه‌ دلگرم‌ شدند و شيخ‌ صدرالدين‌ ضمن‌ توسل‌ به‌ روحانيان‌ سرشناس،‌ از آنان خواست‌ فهرست‌ اسامي‌ افراد مضروب‌ و شهيد شده‌ در تظاهرات‌ را تهيه‌ كنند تا به‌ خارج‌ از كشور ارسال‌ شود (حیدری، 110-111). پس از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نیز آشکارا بر نقش دولت در آن فاجعه تأکید می‌کرد و به همین منظور رفتار و اقدامات او تحت کنترل ساواک قرار گرفت (همان، ج 10، 380). براثر تداوم این‌گونه فعالیت‌ها در 19 شهریور آن سال به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و تشویق مردم به فعالیت به نفع امام خمینی در شیراز دستگیر و زندانی شد (همان، ج 14، 263).
حائری پس از درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی، در مجلس بزرگداشت او در شیراز شرکت داشت (همان، 323؛ سیر مبارزات یاران...، ج 8، 98). پس‌ از سركوب‌ مبارزات‌ مردم‌ شيراز بر ضد حکومت پهلوی و فاجعه‌ خونين‌ و كشتار مردم‌ در مسجد جامع‌ نو شيراز در 19 مرداد 1357، همراه با برخی از روحانیان مبارز شیراز، با صدور اعلامیه‌ای با عنوان «استیضاح رژیم غیرقانونی ایران»، دولت را استیضاح کردند: «به چه مجوزی و با چه ضابطه‌ اسلامی، مرتکب این اعمال وحشیانه شده و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع ما را به خاک خون کشیده‌اید؟» آنان در پایان مراتب نفرت خود را از آن اقدام اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، 359-358). امام‌ خمینی هم در 14 شهريور 1357 ضمن‌ ارسال نامه‌اي‌ به‌ روحانيان‌ شيراز ازجمله‌ خطاب‌ به‌ شيخ‌ صدرالدين‌ از او خواستند تا مردم‌ را عليه‌ حكومت‌ شاه‌ و فجايع‌ اين‌ خاندان‌ بسيج‌ كنند و از طريق‌ وعظ‌ و خطابه‌ مردم‌ را به‌ تظاهرات‌ خياباني‌، نشر اعلاميه‌ و در اختيار گرفتن‌ جرايد و تماس‌ با سازمان‌هاي‌ بي‌طرف‌ خارجي‌ تشويق‌ کنند و هر اقدامي‌ كه‌ براي‌ رسیدن‌ به‌ اين‌ هدف لازم‌ است‌ انجام‌ دهند، لذا روحانيان‌ شيراز پس‌ از دريافت‌ اين‌ پيام‌ بيشتر به‌ مبارزه‌ دلگرم‌ شدند و شيخ‌ صدرالدين‌ ضمن‌ توسل‌ به‌ روحانيان‌ سرشناس،‌ از آنان خواست‌ فهرست‌ اسامي‌ افراد مضروب‌ و شهيد شده‌ در تظاهرات‌ را تهيه‌ كنند تا به‌ خارج‌ از كشور ارسال‌ شود (حیدری، 110-111). پس از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نیز آشکارا بر نقش دولت در آن فاجعه تأکید می‌کرد و به همین منظور رفتار و اقدامات او تحت کنترل ساواک قرار گرفت (همان، ج 10، 380). براثر تداوم این‌گونه فعالیت‌ها در 19 شهریور آن سال به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و تشویق مردم به فعالیت به نفع امام خمینی در شیراز دستگیر و زندانی شد (همان، ج 14، 263).
شیخ صدرالدین‌ تا روزهاي‌ نزديك‌ به‌ پيروزي‌ انقلاب‌ دست‌ از فعاليت‌ مبارزاتي‌ خود برنداشت‌ و در جریان تحصن روحانیان مبارز سراسر کشور در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت شاپور بختیار شرکت داشت و در روز بازگشت امام خمینی، در مراسم استقبال از ایشان حاضر بود (سلمانی آرانی، 74). پس‌ از ورود امام خمینی‌ به‌ ايران‌ همراه با‌ ساير روحانيان‌ مردم‌ را براي‌ مبارزه‌ با مأموران‌ حکومت پهلوی به‌ خيابان‌ها فراخواند (حیدری، 111). او پس‌ از پيروزي‌ انقلاب اسلامی نمایندگی امام خمینی در بنیاد مسکن استان فارس را بر عهده گرفت، ولی عمده وقت خود را صرف‌ تدریس در حوزه علمیه شیراز و ارائه خدمات‌ علمي‌ به‌ طلاب‌ شيرازي‌ نمود. هم‌زمان دو مدرسه علمیه محمدیه و قائمیه را در شیراز بنیان نهاد. در دوره جنگ تحمیلی، بارها در جبهه‌های جنگ حاضر شد و سپس نمایندگی امام خمینی در یگان‌های نظامی در شیراز را بر عهده گرفت و دفتر مشاوره در آنجا بنیان نهاد (همان، 75) او همچنین مدت‌ها نماينده‌ مركز مديريت‌ حوزه‌‌ علميه‌‌ قم‌ در شيراز و مسئول‌ تقسيم‌ شهريه‌‌ طلاب‌ بود (حیدری، 111). او در 18 خرداد 1383 در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله محمدتقی بهجت در یکی از حجره‌های صحن کوچک حرم حضرت فاطمه معصومه (س) و جنب مرقد حاج اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد (سلمانی دارابی، 78).
 
شیخ صدرالدین‌ تا روزهاي‌ نزديك‌ به‌ پيروزي‌ انقلاب‌ دست‌ از فعاليت‌ مبارزاتي‌ خود برنداشت‌ و در جریان تحصن روحانیان مبارز سراسر کشور در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت شاپور بختیار شرکت داشت و در روز بازگشت امام خمینی، در مراسم استقبال از ایشان حاضر بود (سلمانی آرانی، 74). پس‌ از ورود امام خمینی‌ به‌ ايران‌ همراه با‌ ساير روحانيان‌ مردم‌ را براي‌ مبارزه‌ با مأموران‌ حکومت پهلوی به‌ خيابان‌ها فراخواند (حیدری، 111). او پس‌ از پيروزي‌ انقلاب اسلامی نمایندگی امام خمینی در بنیاد مسکن استان فارس را بر عهده گرفت، ولی عمده وقت خود را صرف‌ تدریس در حوزه علمیه شیراز و ارائه خدمات‌ علمي‌ به‌ طلاب‌ شيرازي‌ نمود. هم‌زمان دو مدرسه علمیه محمدیه و قائمیه را در شیراز بنیان نهاد. در دوره جنگ تحمیلی، بارها در جبهه‌های جنگ حاضر شد و سپس نمایندگی امام خمینی در یگان‌های نظامی در شیراز را بر عهده گرفت و دفتر مشاوره در آنجا بنیان نهاد (همان، 75) او همچنین مدت‌ها نماينده‌ مركز مديريت‌ حوزه‌‌ علميه‌‌ قم‌ در شيراز و مسئول‌ تقسيم‌ شهريه‌‌ طلاب‌ بود (حیدری، 111). او در 18 خرداد 1383 در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله محمدتقی بهجت در یکی از حجره‌های صحن کوچک حرم حضرت فاطمه معصومه (س) و جنب مرقد حاج اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد (سلمانی دارابی، 78).
 
منابع‌: اسناد انقلاب‌ اسلامي (1374)‌، ج‌ 3، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي‌؛ حیدری، علی (1389)، «حائری شیرازی، صدرالدین»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دواني‌، علي (1377)‌، نهضت‌ روحانيون‌ ايران‌، ج‌ 3 و 4، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي؛ روحاني‌، سید حميد (1374)، نهضت‌ امام‌ خميني‌، ج‌ 2، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي‌؛ سلمانی آرانی، حبیب (1389)، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ستارگان حرم، 26 و 27، قم، زائر؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (1393)، ج 1، 2، 3، 4، 6، 8، 9، 11، 12، 14، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه امام (1378)، ج1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛  ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك‌: کتاب ج‌ 16: شرح پایداری آیت‌الله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی (1379)، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب 36: آیت‌الله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی) (1384)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب 44: آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (1390)، ج 1 و 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
منابع‌: اسناد انقلاب‌ اسلامي (1374)‌، ج‌ 3، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي‌؛ حیدری، علی (1389)، «حائری شیرازی، صدرالدین»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دواني‌، علي (1377)‌، نهضت‌ روحانيون‌ ايران‌، ج‌ 3 و 4، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي؛ روحاني‌، سید حميد (1374)، نهضت‌ امام‌ خميني‌، ج‌ 2، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي‌؛ سلمانی آرانی، حبیب (1389)، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ستارگان حرم، 26 و 27، قم، زائر؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (1393)، ج 1، 2، 3، 4، 6، 8، 9، 11، 12، 14، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ صحیفه امام (1378)، ج1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛  ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك‌: کتاب ج‌ 16: شرح پایداری آیت‌الله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی (1379)، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب 36: آیت‌الله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی) (1384)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب 44: آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (1390)، ج 1 و 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
۲۱٬۱۹۰

ویرایش