۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | |||
| عنوان =فضلالله قاسمی قزوینی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| سرشناسی = | |||
| نام کامل = | |||
| لقب = | |||
| نسب = | |||
| تاریخ تولد = ۱۲۸۷ش | |||
| زادگاه = یکی از روستاهای بوئینزهرا | |||
| تاریخ وفات =۲۵ دی ۱۳۵۶ | |||
| شهر وفات = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| محل دفن = امامزاده شاه احمد بن قاسم قم | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| محل تحصیل = | |||
| اجازه روایت از = | |||
| اجازه اجتهاد از = | |||
| اجازه روایت به = | |||
| اجازه اجتهاد به = | |||
| تالیفات = | |||
| سایر = | |||
| سیاسی = | |||
| اجتماعی = | |||
| امضا = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
}} | |||
'''فضلالله قاسمی'''، از شاگردان درس اخلاق، فلسفه و خارج فقه و اصول امامخمینی. | '''فضلالله قاسمی'''، از شاگردان درس اخلاق، فلسفه و خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
== زادگاه و تحصیل == | == زادگاه و تحصیل == | ||
فضلالله قاسمی معروف به قاسمی قزوینی در سال | فضلالله قاسمی معروف به قاسمی قزوینی در سال ۱۲۸۷ش در یکی از روستاهای بوئینزهرا به دنیا آمد. او خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. سپس به سبب حضور [[بهائیت|بهاییان]] در روستای محل تولدش و همچنین حضور برادرش در دانشکده افسری، تحصیل در آن دانشکده را بر ماندن در روستا ترجیح داد و وارد آن دانشکده شد. او تحصیل در آنجا را نیمهکاره رها کرد و چون ترک تحصیل از دانشکده افسری جرم بود، همراه با شانزده نفر از دوستان همدوره خود به [[قم|شهر قم]] رفت و در [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] پناهنده شد تا سربازان قزاق نتوانند آنان را دستگیر کنند. قاسمی سپس در قم در نانوایی مشغول به کار شد و همزمان به تحصیل در [[حوزه علمیه قم]] پرداخت. | ||
درباره استادان او در مقطع مقدمات و همچنین سطح حوزوی اطلاعاتی در دست نیست، ولی با استناد به سالهای حضور او در قم که در دوره زعامت [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] بود، میتوان احتمال داد که درسهای سطح را نزد آیات [[امامخمینی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] و [[محمدعلی اراکی|شیخ محمدعلی اراکی]] خوانده باشد، چراکه نام آنان در فهرست استادان قاسمی قزوینی دیده میشود. | درباره استادان او در مقطع مقدمات و همچنین سطح حوزوی اطلاعاتی در دست نیست، ولی با استناد به سالهای حضور او در قم که در دوره زعامت [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] بود، میتوان احتمال داد که درسهای سطح را نزد آیات [[امامخمینی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] و [[محمدعلی اراکی|شیخ محمدعلی اراکی]] خوانده باشد، چراکه نام آنان در فهرست استادان قاسمی قزوینی دیده میشود. | ||
خط ۱۰: | خط ۴۱: | ||
قاسمی قزوینی در سال ۱۳۲۰ ش پس از سالها دوری از زادگاهش، به محل تولد خویش بازگشت و با استقبال اهالی روبرو شد. او در آنجا به مبارزه با [[بهاییان]] پرداخت. سپس بار دیگر به قم بازگشت و به تحصیل و تدریس در آنجا ادامه داد. قاسمی قزوینی از شاگردان نزدیک امامخمینی بود و علاقه فراوانی به ایشان داشت و از [[امامخمینی]] بهعنوان «امام اعلم ما فیالارض است» نام میبرد. امامخمینی هم به او علاقهمند بود و وقتی یکی از [[شاگردان امامخمینی|شاگردان]] در نزد امامخمینی صحبتی از قاسمی قزوینی میکند، امام میگوید: «نگویید شاگرد من، بگویید رفیق من». این ارتباط صرفاً به محیط درس خلاصه نمیشد و امامخمینی دو بار برای دیدار قاسمی قزوینی به منزل او رفته بود. قاسمی قزوینی در قم بعد از نماز صبح و نماز مغرب و عشاء در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) و بعد از نماز ظهر و عصر در [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] (پس از نماز آیتالله سیداحمد حسینی زنجانی) به بیان مسائل شرعی و احکام برای مردم و طلاب میپرداخت. | قاسمی قزوینی در سال ۱۳۲۰ ش پس از سالها دوری از زادگاهش، به محل تولد خویش بازگشت و با استقبال اهالی روبرو شد. او در آنجا به مبارزه با [[بهاییان]] پرداخت. سپس بار دیگر به قم بازگشت و به تحصیل و تدریس در آنجا ادامه داد. قاسمی قزوینی از شاگردان نزدیک امامخمینی بود و علاقه فراوانی به ایشان داشت و از [[امامخمینی]] بهعنوان «امام اعلم ما فیالارض است» نام میبرد. امامخمینی هم به او علاقهمند بود و وقتی یکی از [[شاگردان امامخمینی|شاگردان]] در نزد امامخمینی صحبتی از قاسمی قزوینی میکند، امام میگوید: «نگویید شاگرد من، بگویید رفیق من». این ارتباط صرفاً به محیط درس خلاصه نمیشد و امامخمینی دو بار برای دیدار قاسمی قزوینی به منزل او رفته بود. قاسمی قزوینی در قم بعد از نماز صبح و نماز مغرب و عشاء در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) و بعد از نماز ظهر و عصر در [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] (پس از نماز آیتالله سیداحمد حسینی زنجانی) به بیان مسائل شرعی و احکام برای مردم و طلاب میپرداخت. | ||
او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی از سال ۱۳۴۱ش وارد مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد و پس از انتشار [[رساله توضیح المسائل امامخمینی|رساله عملیه امامخمینی]]، به بیان مسائل شرعی بر اساس آن رساله پرداخت («زندگینامه حجتالاسلام شیخ فضلالله قزوینی»). قاسمی قزوینی در ۲۷ خرداد ۱۳۴۳ از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج۲۱، ص۵۳۰). همچنین در سال ۱۳۴۵ش از [[آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] اجازهنامهای را دریافت کرد. | == فعالیت مبارزاتی == | ||
او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی از سال ۱۳۴۱ش وارد مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد و پس از انتشار [[رساله توضیح المسائل امامخمینی|رساله عملیه امامخمینی]]، به بیان مسائل شرعی بر اساس آن رساله پرداخت <ref>(«زندگینامه حجتالاسلام شیخ فضلالله قزوینی»).</ref> قاسمی قزوینی در ۲۷ خرداد ۱۳۴۳ از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد <ref>(صحیفه امام، ج۲۱، ص۵۳۰).</ref> همچنین در سال ۱۳۴۵ش از [[آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] اجازهنامهای را دریافت کرد. | |||
او پس از [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]] نیز به بیان مسائل شرعی بر اساس رساله عملیه امامخمینی ادامه داد و به این سبب بارها توسط [[ساواک]] تهدید شد، ولی به این کار ادامه داد. یکی از اقدامات او برای زنده نگه داشتن نام و یاد امامخمینی، به عباراتی چون «برای سلامتی آن آقایی که در نجف است صلوات»، «سلامتی آن آقایی که هم من میدانم هم شما میدانید، صلوات»، «سلامتی آن آقایی که نمیگذارند اسمش را ببریم صلوات» یا «برای سلامتی آن آقایی که از اسمش میترسند صلوات» متوسل میشد. این تلاشها باعث شده بود تا توسط مأموران به آقای صلواتی موسوم شود و بارها توسط ساواک ممنوعالمنبر شود. در جریان برگزاری دعای توسل برای امامخمینی در اسفند ۱۳۴۳ و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س)، یکی از گردانندگان آن تحصن بود. تداوم این فعالیتها باعث شد تا بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شود. سپس به دو ماه اقامت اجباری (تبعید) در قزوین محکوم شد، ولی با وساطت یکی از علمای قزوین در استان تهران (بهاحتمال قوی [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی|آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]]) دو ماه در تهران باقی ماند («زندگینامه حجتالاسلام شیخ فضلالله قزوینی»). | او پس از [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]] نیز به بیان مسائل شرعی بر اساس رساله عملیه امامخمینی ادامه داد و به این سبب بارها توسط [[ساواک]] تهدید شد، ولی به این کار ادامه داد. یکی از اقدامات او برای زنده نگه داشتن نام و یاد امامخمینی، به عباراتی چون «برای سلامتی آن آقایی که در نجف است صلوات»، «سلامتی آن آقایی که هم من میدانم هم شما میدانید، صلوات»، «سلامتی آن آقایی که نمیگذارند اسمش را ببریم صلوات» یا «برای سلامتی آن آقایی که از اسمش میترسند صلوات» متوسل میشد. این تلاشها باعث شده بود تا توسط مأموران به آقای صلواتی موسوم شود و بارها توسط ساواک ممنوعالمنبر شود. در جریان برگزاری دعای توسل برای امامخمینی در اسفند ۱۳۴۳ و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س)، یکی از گردانندگان آن تحصن بود. تداوم این فعالیتها باعث شد تا بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شود. سپس به دو ماه اقامت اجباری (تبعید) در قزوین محکوم شد، ولی با وساطت یکی از علمای قزوین در استان تهران (بهاحتمال قوی [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی|آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]]) دو ماه در تهران باقی ماند <ref>(«زندگینامه حجتالاسلام شیخ فضلالله قزوینی»).</ref> | ||
او پس از دو ماه به قم برگشت و در سال ۱۳۴۴ش وقتی خبر استقرار امامخمینی در نجف اشرف منتشر شد، همراه با جمع کثیری از روحانیان مبارز، خرسندی خود را از حضور ایشان در محیط مناسب نجف (نسبت به ترکیه) ابراز و در ادامه بر ناراحتی خود از محرومیت [[حوزه علمیه قم]] از حضور امامخمینی تأکید کردند و خواستار آزادی و بازگشت ایشان به کشور شدند (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۶۶۷۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، | او پس از دو ماه به قم برگشت و در سال ۱۳۴۴ش وقتی خبر استقرار امامخمینی در نجف اشرف منتشر شد، همراه با جمع کثیری از روحانیان مبارز، خرسندی خود را از حضور ایشان در محیط مناسب نجف (نسبت به ترکیه) ابراز و در ادامه بر ناراحتی خود از محرومیت [[حوزه علمیه قم]] از حضور امامخمینی تأکید کردند و خواستار آزادی و بازگشت ایشان به کشور شدند <ref>(آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۶۶۷۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۷۲ـ۳۶۹).</ref> همچنین در اولین سالگرد تبعید امامخمینی به خارج از کشور، همراه با جمع کثیری از طلاب و روحانیان سراسر کشور، با صدور اعلامیهای، تبعید ایشان را به خاطر دفاع از دین و قانون اساسی، غیرقانونی دانستند و بر ضرورت بازگرداندن ایشان به کشور تأکید کردند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۰ ـ ۱۸۵).</ref> در ۱۵ خرداد ۱۳۴۵ نیز همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم و به بهانه سالروز قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، اقدام حکومت پهلوی در سرکوب تظاهرات را محکوم کردند و سپس با اشاره به [[دستگیری امامخمینی|دستگیری]] و [[تبعید امامخمینی]] و نیز دستگیری و زندانی کردن جمعی از روحانیان مبارز، از سیاستهای سرکوبگرانه حکومت پهلوی بهشدت انتقاد کردند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۰۱-۲۰۴؛ سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد شهربانی، ج۴، ص۱۶).</ref> این فعالیتها باعث شد تا دوباره ساواک درصدد دستگیری و تبعید وی به قزوین برآید، ولی او بهجای حضور در قزوین بهصورت قاچاقی به نجف رفت و چهار ماه در منزل امامخمینی اقامت گزید. پس از بازگشت به کشور به فعالیتهای خود ادامه داد. به همین علت ساواک از او بهعنوان یکی از روحانیان طرفدار امامخمینی نام برد که به احضارهای ساواک وقعی نمینهد و مقرر کرد تا در صورت تداوم فعالیتهایش دستگیر و به یکی از شهرهای بدآبوهوا تبعید شود <ref>(سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۹، ص۴۹۶).</ref> | ||
قاسمی قزوینی با وجود این تهدیدها، به مبارزات خود ادامه میداد و به همین علت در سال ۱۳۴۶ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد. ساواک اعلام کرده بود او در صورتی میتواند در رمضان آن سال سخنرانی کند که تعهدی مبنی بر عدم مخالفت با حکومت پهلوی بدهد (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۱۵۰). استمرار فعالیتهای او باعث شد تا ساواک تأکید کند که او نباید در قم بماند. این سختگیریها قاسمی قزوینی را واداشت که در سال ۱۳۴۸ش راهی تهران شود. | قاسمی قزوینی با وجود این تهدیدها، به مبارزات خود ادامه میداد و به همین علت در سال ۱۳۴۶ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد. ساواک اعلام کرده بود او در صورتی میتواند در رمضان آن سال سخنرانی کند که تعهدی مبنی بر عدم مخالفت با حکومت پهلوی بدهد <ref>(آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۱۵۰).</ref> استمرار فعالیتهای او باعث شد تا ساواک تأکید کند که او نباید در قم بماند. این سختگیریها قاسمی قزوینی را واداشت که در سال ۱۳۴۸ش راهی تهران شود. | ||
او در تهران به اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع واقع در بازار تهران پرداخت و همزمان به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. به همین علت در سال ۱۳۵۲ش هم از سوی ساواک ممنوعالمنبر شد (آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۲۶۸). | او در تهران به اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع واقع در بازار تهران پرداخت و همزمان به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. به همین علت در سال ۱۳۵۲ش هم از سوی ساواک ممنوعالمنبر شد <ref>(آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۲۶۸).</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
قاسمی قزوینی پس از سالها اقامه نماز جماعت در آن مسجد، در ۲۵ دی ۱۳۵۶ | قاسمی قزوینی پس از سالها اقامه نماز جماعت در آن مسجد، در ۲۵ دی ۱۳۵۶ بر اثر بیماری درگذشت و شبانه با حضور ۴ نفر از اقوام مخفیانه در کنار امامزاده شاه احمد بن قاسم قم به خاک سپرده شد <ref>(«زندگینامه حجتالاسلام شیخ فضلالله قزوینی»).</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۸: | خط ۶۰: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | * آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | ||
* اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. | * اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. | ||
خط ۳۴: | خط ۶۵: | ||
* سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۷)، ج ۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | * سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۷)، ج ۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
* صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | * صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده:پروژه شاگردان]] | [[رده:پروژه شاگردان]] |