پرش به محتوا

سیدعبدالله زبرجد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
===تدریس در مدرسه آقاباباخان===
===تدریس در مدرسه آقاباباخان===
[[پرونده:مدرسه آقامحمدخان - Copy.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:مدرسه آقامحمدخان - Copy.jpg|بندانگشتی]]
او در ۱۳۴۵ ش به تدریس در مدرسه آقاباباخان شیراز پرداخت. زبرجد که در همان سال با صبیه‌ دستغیب ازدواج کرده بود، همراه با ایشان مدرسه مزبور را توسعه داد و آنجا را به پایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی تبدیل کرد <ref>«شهید دستغیب از...»، ص۳۰-۳۱.</ref>. او در ۲۹ فروردین ۱۳۴۶ از امام‌خمینی اجازه‌ای درباره دریافت وجوهات شرعیه دریافت کرد <ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۶۳.</ref> و مسئولیت توزیع شهریه در مدرسه آقاباباخان شیراز را بر عهده گرفت <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۴۵۱.</ref>. وی در سال ۱۳۵۰ ش همراه با برخی دیگر از روحانیان شیراز، با انتصاب برخی از روحانیان توسط [[اوقاف]] به مدیریت مدارس دینی شیراز مخالف بود و به‌خصوص با انتصاب مدیر مدرسه علمیه آقا بابا خان شیراز مخالفت می‌کرد و طلاب را به مخالفت با نماینده‌ انتصابی سازمان اوقاف تشویق می‌کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۴۵۱.</ref>. ساواک در گزارشی دراین‌باره اعلام کرد: «سیدعبدالله زبرجد و چند نفر طلبه دیگر به‌طور غیرمحسوس مزاحمت‌هایی برای روحانیان وابسته اوقاف که اصطلاحاً «مروجین مذهبی» نامیده می‌شدند و سایر روحانیون طرفدار دولت ایجاد می‌نموده است» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۹۲.</ref> و در گزارشی دیگر از او به‌عنوان یکی از روحانیان «ناراحت‌تر و مؤثرتر» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۰۷.</ref> و از افراد «مخالف و افراطی» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۷۴.</ref> در مدرسه آقاباباخان نام برد و خواستار احضار او به ساواک <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> و تذکر به او شد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۰۸.</ref>.
او در ۱۳۴۵ ش به تدریس در مدرسه آقاباباخان شیراز پرداخت. زبرجد که در همان سال با [[صبیه‌ دستغیب]] ازدواج کرده بود، همراه با ایشان مدرسه مزبور را توسعه داد و آنجا را به پایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی تبدیل کرد <ref>«شهید دستغیب از...»، ص۳۰-۳۱.</ref>. او در ۲۹ فروردین ۱۳۴۶ از امام‌خمینی اجازه‌ای درباره دریافت وجوهات شرعیه دریافت کرد <ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۶۳.</ref> و مسئولیت توزیع شهریه در مدرسه آقاباباخان شیراز را بر عهده گرفت <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۴۵۱.</ref>. وی در سال ۱۳۵۰ ش همراه با برخی دیگر از روحانیان شیراز، با انتصاب برخی از روحانیان توسط [[اوقاف]] به مدیریت مدارس دینی شیراز مخالف بود و به‌خصوص با انتصاب مدیر مدرسه علمیه آقا بابا خان شیراز مخالفت می‌کرد و طلاب را به مخالفت با نماینده‌ انتصابی سازمان اوقاف تشویق می‌کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۴۵۱.</ref>. ساواک در گزارشی دراین‌باره اعلام کرد: «سیدعبدالله زبرجد و چند نفر طلبه دیگر به‌طور غیرمحسوس مزاحمت‌هایی برای روحانیان وابسته اوقاف که اصطلاحاً «مروجین مذهبی» نامیده می‌شدند و سایر روحانیون طرفدار دولت ایجاد می‌نموده است» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۹۲.</ref> و در گزارشی دیگر از او به‌عنوان یکی از روحانیان «ناراحت‌تر و مؤثرتر» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۰۷.</ref> و از افراد «مخالف و افراطی» <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۷۴.</ref> در مدرسه آقاباباخان نام برد و خواستار احضار او به ساواک <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> و تذکر به او شد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۰۸.</ref>.


زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله می‌توان به دعوت از [[بهاءالدین محلاتی|آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی]] در جشن‌های مذهبی اشاره کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۳۱.</ref>. پس از دستگیری و تبعید مجدالدین محلاتی ـ فرزند آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی ـ که با هدف فشار بر آیت‌الله محلاتی صورت گرفته بود، همراه با روحانیان شیراز در خانه‌ او حضور یافت و پشتیبانی خود را از ایشان اعلام کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۶۴.</ref>. بر اساس اسناد ساواک، او همراه با تنی چند از روحانیان شیراز پس از دستگیری [[سیدعبدالحسین دستغیب|دستغیب]]، با آیت‌الله محلاتی دیدار کردند. آیت‌الله محلاتی در آن دیدار صدور حکم جهاد را عملی ندانست <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۳۷۷.</ref> و همین گزارش نشان می‌دهد که آنان چنان خواسته‌ای را از آیت‌الله محلاتی داشتند.
زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله می‌توان به دعوت از [[بهاءالدین محلاتی|آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی]] در جشن‌های مذهبی اشاره کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۳۱.</ref>. پس از دستگیری و تبعید مجدالدین محلاتی ـ فرزند آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی ـ که با هدف فشار بر آیت‌الله محلاتی صورت گرفته بود، همراه با روحانیان شیراز در خانه‌ او حضور یافت و پشتیبانی خود را از ایشان اعلام کرد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۱۶۴.</ref>. بر اساس اسناد ساواک، او همراه با تنی چند از روحانیان شیراز پس از دستگیری [[سیدعبدالحسین دستغیب|دستغیب]]، با آیت‌الله محلاتی دیدار کردند. آیت‌الله محلاتی در آن دیدار صدور حکم جهاد را عملی ندانست <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ص۳۷۷.</ref> و همین گزارش نشان می‌دهد که آنان چنان خواسته‌ای را از آیت‌الله محلاتی داشتند.
confirmed، templateeditor
۳۰۶

ویرایش