۳۹۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «حجب، موانع موجود در ظهور تجلیات حق و در سیر الی الله. ==واژهشناسی== حُجب جمع حجاب است و در معنای مصدری بازداشتن از دسترسی به چیزی <ref>فیومی، المصباح المنیر، 121</ref> و پنهانکردن آن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1/298</ref> است و در معنای اسم مصدری، حایل م...» ایجاد کرد) |
(←پیشینه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حُجب جمع حجاب است و در معنای مصدری بازداشتن از دسترسی به چیزی <ref>فیومی، المصباح المنیر، 121</ref> و پنهانکردن آن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1/298</ref> است و در معنای اسم مصدری، حایل میان دو چیز را گویند و به پرده بدینجهت که مانع دیدن چیزی میشود، حجاب گویند <ref>فراهیدی، العین، 3/86؛ فیومی، المصباح المنیر، 121</ref>. در اصطلاح عرفانی به مانع میان قاصد و مقصود <ref>سراج، اللمع فی التصوف، 382</ref> و عاشق و معشوق <ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، 311</ref> و هر صورتی از اغیار در قلب که مانع تجلی حقتعالی شود <ref>کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 233</ref> حجاب گویند. برخی آن را نقش صورتها در دل که مانع قبول تجلى حقایق و مانع میان فیوضات و تجلیات حق و قلب انسان است، تعریف کردهاند <ref>کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 233</ref>. امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 4/112؛ زنوزی، الانوار الجلیه، 316</ref> بر این باور است هر آنچه انسان را از وجه جمال حق محروم و محجوب میکند، حجاب است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، 300</ref>. | حُجب جمع حجاب است و در معنای مصدری بازداشتن از دسترسی به چیزی <ref>فیومی، المصباح المنیر، 121</ref> و پنهانکردن آن <ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1/298</ref> است و در معنای اسم مصدری، حایل میان دو چیز را گویند و به پرده بدینجهت که مانع دیدن چیزی میشود، حجاب گویند <ref>فراهیدی، العین، 3/86؛ فیومی، المصباح المنیر، 121</ref>. در اصطلاح عرفانی به مانع میان قاصد و مقصود <ref>سراج، اللمع فی التصوف، 382</ref> و عاشق و معشوق <ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، 311</ref> و هر صورتی از اغیار در قلب که مانع تجلی حقتعالی شود <ref>کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 233</ref> حجاب گویند. برخی آن را نقش صورتها در دل که مانع قبول تجلى حقایق و مانع میان فیوضات و تجلیات حق و قلب انسان است، تعریف کردهاند <ref>کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 233</ref>. امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 4/112؛ زنوزی، الانوار الجلیه، 316</ref> بر این باور است هر آنچه انسان را از وجه جمال حق محروم و محجوب میکند، حجاب است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، 300</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
در [[قرآن کریم]] از قلبهایی که به سبب آلودگی [[گناهان]]، از پروردگار خود محجوب ماندهاند یادشده است <ref>مطففین، 14 ـ 15</ref>. برخی مراد از آیه را ارتکاب گناهانی دانستهاند که میان قلب و درک حق حایل میشوند و گفتهاند مراد از محجوب بودن از پروردگار در [[روز قیامت]]، محروم بودن از کرامت قرب و منزلت اوست <ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 20/234</ref>. در بعضی از روایات نیز از حجاب میان حق و خلق سخن به میان آمده و حجاب به فعل بنده اسناد داده شده است <ref>صدوق، التوحید، 179</ref>. در روایتی از [[رسول خدا(ص)]] حجابهای میان خداوند و خلق، هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت شمرده شده است <ref>احسائی، عوالی اللئالی، 4/106</ref>. در روایت دیگری از پیامبر(ص) در [[واقعه معراج]]، از تکلم با خداوند در حجب نور سخن به میان آمده است <ref>صدوق، الامالی، 376</ref>. | در [[قرآن کریم]] از قلبهایی که به سبب آلودگی [[گناهان]]، از پروردگار خود محجوب ماندهاند یادشده است <ref>مطففین، 14 ـ 15.</ref>. برخی مراد از آیه را ارتکاب گناهانی دانستهاند که میان قلب و درک حق حایل میشوند و گفتهاند مراد از محجوب بودن از پروردگار در [[روز قیامت]]، محروم بودن از کرامت قرب و منزلت اوست <ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 20/234.</ref>. در بعضی از روایات نیز از حجاب میان حق و خلق سخن به میان آمده و حجاب به فعل بنده اسناد داده شده است <ref>صدوق، التوحید، 179.</ref>. در روایتی از [[رسول خدا(ص)]] حجابهای میان خداوند و خلق، هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت شمرده شده است <ref>احسائی، عوالی اللئالی، 4/106.</ref>. در روایت دیگری از پیامبر(ص) در [[واقعه معراج]]، از تکلم با خداوند در حجب نور سخن به میان آمده است <ref>صدوق، الامالی، 376.</ref>. | ||
در [[عرفان عملی]]، بحث از حجابها مورد توجه ویژه است؛ زیرا حجابها سالک را از وصال محبوب و مشاهده جمال او باز میدارد و عارفان شرط نخست وصال محبوب را رفع حجب میدانند <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/241؛ جندى، شرح فصوص الحکم، 201؛ فرغانی، مشارق الدراری، 712 و 726؛ آملى، المقدمات، 323</ref>. حجب در عرفان عملی بیشتر به آثار آن بر سالک و [[سعادت]] یا [[شقاوت]] او مربوط میشود <ref>بقلی، شرح شطحیات، 128 ـ 129؛ فرغانی، منتهی المدارک، 2/95</ref>. عارفان با کمک برخی روایات <ref>مجلسی، بحارالانوار، 55/44؛ احسائی، عوالی اللئالی، 4/106</ref> توانستهاند حجابهای خداوند و حقایقی از آن را مانند حجابهای نور، حجابهای هفتادگانه پروردگار، حجاب نفس و احکام آن بهخوبی تفسیر کنند <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/110؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، 2/566 ـ 567؛ فرغانی، منتهی المدارک، 2/260</ref>. از نخستین کتابهایی که به این بحث پرداختهاند، کتاب اللمع فی التصوف سرّاج <ref>سراج، اللمع فی التصوف، 382</ref> از عرفای قرن چهارم است. پس از آن عارفانی چون ابوطالب مکی در قوت القلوب <ref>مکی، قوت القلوب 2/101</ref> و [[خواجهعبدالله انصاری]] در منازل السائرین <ref>انصاری ، منازل السائرین، 85 و 123 ـ 124</ref> به آن پرداختهاند. این بحث در [[عرفان نظرى]] از جهت [[هستیشناسی]] نیز بررسی شده و عارفانی چون [[ابن عربى]] به آن توجه کرده و از حجاب بودن اسما و صفات <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/110</ref> و اقسام حجب <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 1/320</ref> بحث کردهاند. پس از ابن عربی شاگردان و شارحان آثارش این مسئله را پى گرفته و تکمیل کردند <ref>جندى، شرح فصوص الحکم، 98؛ کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 107 و 233؛ قیصرى، شرح فصوص الحکم، 298 و 345</ref>. | |||
امامخمینی به این بحث توجه ویژهای کرده است و در آثار منظوم و منثور خود با بسط بیشتری از آن بحث کرده و در آثار عرفانی و اخلاقی خود به مباحث هستیشناختی و سلوکی حجابها و راهکار رفع حجاب در [[سیر و سلوک]] پرداخته است. به باور ایشان رسالت همه [[انبیا(ع)]] برای این است که انسانها را از حجابهای گوناگون و ظلمات نجات دهند، بلکه تنها راه نجات از حجابها و موانع، حرکت در مسیر انبیا(ع) است <ref>امامخمینی، صحیفه، 12/507</ref>. ایشان بر اساس مبانى عرفانى، جنبههای گوناگونی از این مسئله را تبیین کرده و در این باب درباره موضوعاتى همچون شناخت حجب <ref>امامخمینی، دعاء السحر، 102 ـ 104؛ امامخمینی، چهل حدیث، 143 و 625</ref>، اقسام حجب <ref>امامخمینی، حدیث جنود، 421؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، 68 ـ 71؛ امامخمینی، تعلیقه فوائد، 116؛ امامخمینی، دیوان امام، 187 و 248</ref> و راهکارهاى از میان بردن آنها <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، 134 ـ 135؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، 35</ref> سخن گفته است. | در [[عرفان عملی]]، بحث از حجابها مورد توجه ویژه است؛ زیرا حجابها سالک را از وصال محبوب و مشاهده جمال او باز میدارد و عارفان شرط نخست وصال محبوب را رفع حجب میدانند <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/241؛ جندى، شرح فصوص الحکم، 201؛ فرغانی، مشارق الدراری، 712 و 726؛ آملى، المقدمات، 323.</ref>. حجب در عرفان عملی بیشتر به آثار آن بر سالک و [[سعادت]] یا [[شقاوت]] او مربوط میشود <ref>بقلی، شرح شطحیات، 128 ـ 129؛ فرغانی، منتهی المدارک، 2/95.</ref>. عارفان با کمک برخی روایات <ref>مجلسی، بحارالانوار، 55/44؛ احسائی، عوالی اللئالی، 4/106.</ref> توانستهاند حجابهای خداوند و حقایقی از آن را مانند حجابهای نور، حجابهای هفتادگانه پروردگار، حجاب نفس و احکام آن بهخوبی تفسیر کنند <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/110؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، 2/566 ـ 567؛ فرغانی، منتهی المدارک، 2/260.</ref>. از نخستین کتابهایی که به این بحث پرداختهاند، کتاب اللمع فی التصوف سرّاج <ref>سراج، اللمع فی التصوف، 382.</ref> از عرفای قرن چهارم است. پس از آن عارفانی چون ابوطالب مکی در قوت القلوب <ref>مکی، قوت القلوب 2/101.</ref> و [[خواجهعبدالله انصاری]] در منازل السائرین <ref>انصاری ، منازل السائرین، 85 و 123 ـ 124.</ref> به آن پرداختهاند. این بحث در [[عرفان نظرى]] از جهت [[هستیشناسی]] نیز بررسی شده و عارفانی چون [[ابن عربى]] به آن توجه کرده و از حجاب بودن اسما و صفات <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 2/110.</ref> و اقسام حجب <ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، 1/320.</ref> بحث کردهاند. پس از ابن عربی شاگردان و شارحان آثارش این مسئله را پى گرفته و تکمیل کردند <ref>جندى، شرح فصوص الحکم، 98؛ کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، 107 و 233؛ قیصرى، شرح فصوص الحکم، 298 و 345.</ref>. | ||
امامخمینی به این بحث توجه ویژهای کرده است و در آثار منظوم و منثور خود با بسط بیشتری از آن بحث کرده و در آثار عرفانی و اخلاقی خود به مباحث هستیشناختی و سلوکی حجابها و راهکار رفع حجاب در [[سیر و سلوک]] پرداخته است. به باور ایشان رسالت همه [[انبیا(ع)]] برای این است که انسانها را از حجابهای گوناگون و ظلمات نجات دهند، بلکه تنها راه نجات از حجابها و موانع، حرکت در مسیر انبیا(ع) است <ref>امامخمینی، صحیفه، 12/507.</ref>. ایشان بر اساس مبانى عرفانى، جنبههای گوناگونی از این مسئله را تبیین کرده و در این باب درباره موضوعاتى همچون شناخت حجب <ref>امامخمینی، دعاء السحر، 102 ـ 104؛ امامخمینی، چهل حدیث، 143 و 625.</ref>، اقسام حجب <ref>امامخمینی، حدیث جنود، 421؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، 68 ـ 71؛ امامخمینی، تعلیقه فوائد، 116؛ امامخمینی، دیوان امام، 187 و 248.</ref> و راهکارهاى از میان بردن آنها <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، 134 ـ 135؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، 35.</ref> سخن گفته است. | |||
==اقسام حجاب== | ==اقسام حجاب== | ||
برخی از عارفان با استناد به روایات <ref>قمی، تفسیر القمی، 2/10؛ صدوق، علل الشرائع، 1/132؛ نوری، مستدرک الوسائل 11/139</ref> حجاب را به حجاب نورانى و ظلمانى تقسیم کرده و تفسیرهای متعددی از آن دو ارائه کردهاند. برخی از ایشان حجابهاى نورانى را مراتب [[عقول مجرد]] و [[فرشتگان]] دانستهاند که همه در اصلِ نورانیت و منزه بودن از ظلمت مشترکاند؛ اما شدت ظهور حق در این مظاهر، خود سبب حجاب حق میشود؛ همچنانکه شعاع نور [[خورشید]] مانع رؤیت جرم آن میشود <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، 397؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 6/300</ref>. بعضی نیز مراد از حجابهاى نورى را اسما و صفات ثبوتى حقتعالی دانسته و مراد از حجابهای ظلمانی را [[صفات سلبی]] او شمردهاند <ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 699 ـ 700 و 721</ref>. بعضی مراد از حجابهای نورانی و ظلمانی را در احادیث که میگویند برای خداوند هفتاد هزار حجاب از ظلمت و نور است <ref>احسائی، عوالی اللئالی، 4/106</ref> به وجود اشیا و عوالم و تعینات آنها تفسیر کردهاند <ref>زنوزی، الانوار الجلیه، 316؛ ← امامخمینی، حدیث جنود، 300</ref>. | برخی از عارفان با استناد به روایات <ref>قمی، تفسیر القمی، 2/10؛ صدوق، علل الشرائع، 1/132؛ نوری، مستدرک الوسائل 11/139</ref> حجاب را به حجاب نورانى و ظلمانى تقسیم کرده و تفسیرهای متعددی از آن دو ارائه کردهاند. برخی از ایشان حجابهاى نورانى را مراتب [[عقول مجرد]] و [[فرشتگان]] دانستهاند که همه در اصلِ نورانیت و منزه بودن از ظلمت مشترکاند؛ اما شدت ظهور حق در این مظاهر، خود سبب حجاب حق میشود؛ همچنانکه شعاع نور [[خورشید]] مانع رؤیت جرم آن میشود <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، 397؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 6/300</ref>. بعضی نیز مراد از حجابهاى نورى را اسما و صفات ثبوتى حقتعالی دانسته و مراد از حجابهای ظلمانی را [[صفات سلبی]] او شمردهاند <ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 699 ـ 700 و 721</ref>. بعضی مراد از حجابهای نورانی و ظلمانی را در احادیث که میگویند برای خداوند هفتاد هزار حجاب از ظلمت و نور است <ref>احسائی، عوالی اللئالی، 4/106</ref> به وجود اشیا و عوالم و تعینات آنها تفسیر کردهاند <ref>زنوزی، الانوار الجلیه، 316؛ ← امامخمینی، حدیث جنود، 300</ref>. |
ویرایش