پرش به محتوا

کاربر:R.pouresmaeil/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «عالم ذر == معرفی و جایگاه == == پانویس == == منابع ==» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:


== معرفی و جایگاه ==
== معرفی و جایگاه ==
بعد از آنكه آخوند تا اينجا سخنان اهل تناسخ را ذكر فرمود، تأييدى هم از
تقریرات فلسفه، جلد: ۳، صفحه: ۲۵۵
اهل مكاشفه نقل مى‌نمايد، كه رئيس المكاشفين و رئيس اهل كشف هم آنچه را كه ما با برهان به آن رسيديم به دست آورده است، و بالمكاشفه عالم برزخ را كشف نموده و مى‌گويد كه در سير نزولى قبل از اين عالم طبيعت در مراتب وجود، عالم ذرّ است، و مقابل عالم ذرّ را در سير صعودى، عالم برزخ دانسته است، و از عالم ذرّ تعبير به غيب امكانى مى‌كند؛ به جهت اينكه آنچه كه در آنجا است در مرتبۀ شهادت نزول دارد، و ممكن است در سير نزولش به اين عالم حس و شهادت بيايد و چه بسا ممكن است بر عالم ذرّ كه غيب امكانى است كسى اطلاع پيدا كند و از وقايعى كه در عالم حس واقع خواهد شد، خبر بدهد.
تقریرات فلسفه، جلد: ۳، صفحه: ۲۵۶
چنانكه يكى از افراد اهل ذوق - گرچه آدم خيلى با كمال و علم نبود ولى ذوقى بود - روى همان ذوقش مى‌گفت: معراج عبارت از نگاه قهقرايى است تا آدم سيرهاى گذشته و منازل ايام يادش بيايد، و مى‌گفت: مى‌بينى كسى هست كه بيست سال قبل به يادش هست، كسى هست عالم بچه‌گى را متذكر است، و يكى هست شيرخوارگى را به ياد دارد، و يكى هست عالم رحم مادرش را متذكر است، و ممكن است كسى باشد كه آن روزى را كه در اصلاب پدر بوده، يادش باشد و كسى باشد كه بودنش در عالم ذرّ به يادش بيايد، و كسى باشد كه بودنش در عالم عقل به يادش بيايد، و كسى باشد كه از لوازم اسماء و صفات بودنش به يادش بيايد، البته مسلّم است كه معراج، سير از آن طرف نيست، بلكه معراج سير از پايين است. خلاصه معناى عرفان اين است كه سوالف المراتب بعد از نسيان به يادش بيايد.
تقریرات فلسفه، جلد: ۳، صفحه: ۱۱۶
فصل دوم در بعض آداب اباحۀ مكان است سالك إلى اللّه چون مراتب مكان را به حسب مقامات و نشآت وجوديّۀ خود فهميد، در آداب قلبيّۀ اباحۀ آنها بايد بكوشد تا نماز او از تصرّفات غاصبانۀ ابليس پليد خارج شود. پس، در مرتبۀ اولى به آداب صوريّۀ عبوديّت و بندگى قيام كند و وفا به عهود سابقۀ عالم ذرّ و يوم الميثاق بنمايد و دست
آداب الصلاة (چاپ قدیم)، صفحه: ۱۰۶
و عارف را از آن جهت «عارف» گويند كه متذكر اكوان سالفه و نشآت سابقه بر كون ملكى و نشئۀ طبيعى خود شود. و بعضى از اهل سلوك مدعى تذكر عالم «ذرّ» هستند، و گويند اگر حجاب طبيعت كه موجب اين غفلت و نسيان است از پيش
شرح چهل حدیث (اربعین حدیث) (چاپ قدیم)، صفحه: ۶۲۱
چشم سالك برداشته شد، متذكر عوالم سابقه مى‌شود. و بعض از اهل ذوق مى‌گفت حقيقت معراج معنوى و روحانى تذكر ايام سلف است. ما وقتى كه به قهقرا متوجه احوال سابقۀ خود شويم، به اختلاف اشخاص، هر كس تا وقتى از اوقات زندگانى خود را به ياد مى‌آورد و متذكر مى‌شود: يكى تا هفت سالگى، يكى تا پنج يا سه سالگى، و كمتر از اين نادر است كه كسى متذكر شود - از شيخ الرئيس نقل كنند كه مدعى آن بوده كه اوّل زمان تولدش را به خاطر داشته! مى‌گفت ممكن است از اين بيشتر متذكر شد، مثلا متذكر ايامى شود كه در رحم مادر يا در صلب پدر بوده، و همين طور جميع تطوراتى كه در ملك نموده متذكر شود، تا به قهقرا متذكر شود اكوان عالم [تا] ملكوت اعلى و جبروت را تا جبروت اعلى، تا آنكه منتهى شود به تذكر از نشئۀ علم ربوبى، و اين تذكر حقيقت معراج است و غايت عروج روحانى است.
شرح چهل حدیث (اربعین حدیث) (چاپ قدیم)، صفحه: ۶۲۲
«فالأتيان بالفداء الّذى هو صفة - حقيقة خ ل -» «فداء النّفس وفاء بالعهد الازلىّ‌» - ص 185 -
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس (چاپ قدیم)، صفحه: ۱۲۴
فى الحضرة العلميّة بحسب الأعيان الثّابتة و فى الحضرة المشيّة المطلقة الكلّيّة ثانيا و فى التّعين الأوّلى العقلى ثالثا ثمّ التّعيّن الثّانوى الى التّعيّنات الملكوتيّة من العليا و السّفلى اى النّفوس الكلّيّة الألهيّة و حضرة المثال المطلق اى عالم الذّرّ و هذا العهد اى الإقرار بالتّوحيد الحقيقى و مقام الولاية الكبرى المطلقة اللاّزمة له لم يكن مختصّا بالأولياء و العرفاء بل يتساوى فيه السّعيد و الشّقىّ لعدم الإحتجاب فى تلك العوالم اصلا بل الإحتجاب يحصل بورود هذا العالم الدّنيوى فاذا و فى بالعهد السّابق بحصول الفناء التّامّ يحصل له الأرباح بالبقاء باللّه تعالى و الاّ فله الخسران و الإحتجاب بالظّلمات الّتى بعضها فوق بعض وَ اَلْعَصْرِ إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لَفِي خُسْرٍ احتجابات عالم المادّة إِلاَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا بمقام الولاية المطلقة الكلّيّة و التّوحيد الحقيقى.
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس (چاپ قدیم)، صفحه: ۱۲۵
اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است، بايد در ايام حج به صورت تظاهرات و راهپيمايى با صلابت و شكوه هر چه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ايرانى و غير ايرانى با هماهنگى كامل با مسئولين حج و نمايندۀ اين جانب، جناب حجت الاسلام آقاى كروبى در كليۀ مراسم شركت نمايند و فرياد كوبندۀ برائت از مشركان و ملحدان استكبار جهانى و در رأس آنان امريكاى جنايتكار را در كنار خانۀ توحيد طنين اندازند و از ابراز بغض و كينۀ خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است‌؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانه‌اى سزاوارتر از كعبه و خانۀ امن و طهارت و ناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ‌ بت آلهه‌ها و اربابان مُتَفَرِّقُونَ‌ شكسته شود و خاطرۀ مهم‌ترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر - صلى اللّٰه عليه و آله - در وَ أَذٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى اَلنّٰاسِ يَوْمَ اَلْحَجِّ اَلْأَكْبَرِ زنده بماند و تكرار شود، چرا كه سنت پيامبر صلى اللّٰه علي
صحیفه امام، جلد: ۲۰، صفحه: ۳۱۴
«و ايضا الأرواح كلّها بحسب الفطرة الأصليّه قابلة» «للتّوحيد الأصلى طالبة للهدى كما قال أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ‌» «قٰالُوا بَلىٰ‌ و ليس هذا القول مختصّا بالبعض دون البعض» «بدليل كلّ مولود يولد على الفطرة فابواه يهودانه و ينصرّانه» «فما عرض الضّلال عليها الاّ بالأستعداد التّعيّنى العلمى» «المختفى بنور الأستعداد الذّاتى الحقّانى الظّاهر فى» «عالم الأنوار لقوة نوريّته فلمّا غشيته الغواشى» الطّبيعيّة و حجبته الحجب الظّلمانيّة....» - ص 242 - قوله: فما عرض الضّلال عليها، اى انّ عروض الضّلال بواسطة الأستعداد الّذى لتعيّنه فى الحضرة العلميّة الاّ انّ هذا الأستعداد مختف بنور الإستعداد الوجودى الحقّانى لقوّة نورانيّة هذا الأستعداد الحقّانى
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس (چاپ قدیم)، صفحه: ۱۵۴
لكونه من السّرّ الوجودى فاذا ظهر فى النّشأة العينيّة و غشيته الغواشى الطّبيعيّة احتجب الأستعداد النّورانى الحقّانى تحت ظلمة الأستعداد التّعيّنى فصار الحكم للغالب الى ان يرد الى عالم الأنوار فيغلب الحقّ على الباطل فاذا جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ كٰانَ زَهُوقاً .
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس (چاپ قدیم)، صفحه: ۱۵۵


== پانویس ==
== پانویس ==


== منابع ==
== منابع ==
confirmed
۴

ویرایش