۲۴٬۹۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== زادگاه و تحصیل == | == زادگاه و تحصیل == | ||
اسدالله خادمی نجفآبادی در دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ در حال تحصیل و تدریس در [[حوزه علمیه قم]] بود و در درس [[امامخمینی]] شرکت میکرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۸۲-۸۳.</ref> اما اطلاعاتی درباره سالهای حضور او در درس امامخمینی در دست نیست. او درباره مهمترین ویژگیهای درس امامخمینی میگوید: <blockquote>«امام از نظر فلسفه یکی از اساتید و نابغههای عجیب روزگار بود، ولی در درس فقه اصلاً دم از فلسفه نمیزد؛ حتی در درسش اگر کسی راجع به فلسفه حرفی میزد ایشان اعتنا نمیکرد و پاسخ نمیداد». </blockquote>او درباره نحوه مواجهه امامخمینی با اشکال شاگردان و ازجمله [[سیدمصطفی خمینی]] خاطرهای جالب دارد: <blockquote>«امام مسئلهای را عنوان میکرد و حاجآقا مصطفی اشکال میکرد. اول خیلی با آرامش امام جواب میداد که اینجور نیست و تو مطلب را نفهمیدی. وقتیکه دوباره و چند مرتبه آقا مصطفی اشکال را ادامه میداد امام ناراحت میشدند و میگفتند: «مصطفی، ساکت شو». گاهی که اشکال را پیگیری میکرد یکدفعه امام ناراحت و عصبانی میشدند و بدنشان میلرزید. یکمرتبه گفتند: «مصطفی را از اینجا بیرون کنید». آقا مصطفی وقتی چنین حالتی را میدیدند دیگر ادامه نمیدادند».<ref>همان، ص۸۲-۸۳.</ref></blockquote> | |||
== فعالیت سیاسی و اجتماعی == | == فعالیت سیاسی و اجتماعی == | ||
وی در سالهای [[ملی شدن صنعت نفت]] (سالهای نخست دهه ۱۳۳۰) همراه با برخی از طلاب علوم حوزوی چون محمدرضا مهدوی | وی در سالهای [[ملی شدن صنعت نفت]] (سالهای نخست دهه ۱۳۳۰) همراه با برخی از طلاب علوم حوزوی چون [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[محمد محمدی گیلانی|محمدی گیلانی]]، [[عباس محفوظی|محفوظی]]، حسن سعید تهرانی، [[محمد امامی کاشانی]]، [[احمد مولایی همدانی|احمد مولایی]] و... مجمعی سیاسی تشکیل داد و به فعالیت سیاسی در آن مجمع پرداخت. از دیگر اهداف آن مجمع، تلاش برای اصلاح امور [[حوزه علمیه قم]] بود.<ref>خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ص۸۸-۸۹.</ref> | ||
خادمی | اسدالله خادمی در دهه ۱۳۳۰ به تدریس مکاسب در [[قم]] میپرداخت و از شاگردان او میتوان به [[محمد مؤمن|محمد مؤمن قمی]] اشاره کرد.<ref>خاطرات آیتالله محمد مؤمن، ص۴۲.</ref> وی همچنین از مروجان اعلمیت امامخمینی بود و به همین سبب نیز [[وجوهات شرعیه]] را به [[امامخمینی]] تقدیم میکرد. او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۰ از امامخمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد، بنابراین از نخستین افرادی بود که چنین اجازهای را دریافت نمود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۵۷.</ref> | ||
اسدالله خادمی از ۱۳۴۸ در تهران مقیم شد و به اقامه [[نماز جماعت]] و تبلیغ دین در آن شهر پرداخت و همراه با روحانیان تهران به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله در خرداد ۱۳۴۹ ش پس از رحلت آیتالله سیدمحسن طباطبایی | خادمی از سال ۱۳۴۱ش به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت و در جریان [[حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]]، مصدوم<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref> و توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و به شهربانی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت و مدت کوتاهی بعد آزاد گردید.<ref>«مروری بر تاریخ...»، ص۲۴.</ref> وی از دوستان [[محمد منتظری]] بود و همراه با او و جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به برخی سفرهای تبلیغی میرفت.<ref>در وادی عشق، ص۴۷-۴۸.</ref> او در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، به صدور اعلامیههای انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امامخمینی میپرداخت. در ۸ مهر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامهای به هیئت دولت، به انتقاد از فضای سیاسی و ایجاد فضای رعب و وحشت در کشور پرداخت و به دستگیری امامخمینی و همچنین مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها اعتراض کرد و خواستار آزادی امامخمینی و دیگر روحانیان زندانی شد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۶.</ref> در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش نیز همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه قم در نامهای به [[امیرعباس هویدا]] نخستوزیر وقت به [[تبعید امامخمینی|تبعید امام]] اعتراض کرد و خواستار بازگرداندن امامخمینی به کشور و نیز آزادی سایر زندانیان در بند رژیم شد.<ref>همان، ص۱۳۶-۱۳۸.</ref> در ۱۳۴۴ و پس از انتقال امامخمینی به نجف اشرف، همراه با جمعی از مدرسان و طلاب علوم حوزوی حوزه علمیه قم در نامهای به امامخمینی، با ابراز مسرت از حضور ایشان در جوار حرم علوی، با دیگر تبعید ایشان را محکوم کرده و خواستار بازگرداندن امامخمینی به کشور شد.<ref>سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref> | ||
اسدالله خادمی از ۱۳۴۸ در تهران مقیم شد و به اقامه [[نماز جماعت]] و تبلیغ دین در آن شهر پرداخت و همراه با روحانیان تهران به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله در خرداد ۱۳۴۹ ش پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، با ارسال تلگرامی به امامخمینی رحلت آن مرجع را به امامخمینی تسلیت گفت.<ref>روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref> همچنین پس از رحلت [[سیدمصطفی خمینی]] در آبان ۱۳۵۶ش همراه با روحانیان مبارز تهران در تلگرامی به امامخمینی مصیبت فوق را تسلیت گفتند<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> و در اعلامیهای دیگر همراه با دیگر روحانیان مبارز تهران، اعلام کردند در ۸ آبان ۱۳۵۶ش مجلس ختمی به آن مناسبت در [[مسجد ارگ تهران]] برگزار خواهند کرد.<ref>همان، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> پس از آن نیز همراه با روحانیان مبارز تهران، در صدور اعلامیههای انتقادی علیه حکومت پهلوی و حمایت از امامخمینی نقش داشت.<ref>همان، ص۲۵۲، ۲۶۴-۲۶۶، ۲۸۱-۲۸۳، ۲۸۹-۲۹۰، ۳۱۲-۳۱۴.</ref> تحریم جشن نیمه شعبان در اعتراض به سیاستها و رفتارهای سرکوبگرانه رژیم پهلوی<ref>همان، ص۳۲۳-۳۲۵.</ref>، محکومیت [[فاجعه سینما رکس آبادان]] در شهریور ۱۳۵۷<ref>همان، ص۳۶۸-۳۷۱.</ref>، صدور اعلامیهای در ۲۶ شهریور در حمایت از [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت]]<ref>همان، ص۳۸۵-۳۸۶.</ref>، محکوم کردن محاصره بیت امامخمینی در نجف اشرف توسط [[حزب بعث عراق|رژیم بعث عراق]] در ۱۱/۷/۱۳۵۷ ش<ref>همان، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> و...<ref>همان، ص۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۱-۴۱۲، ۴۱۳-۴۱۶، ۴۱۷، ۴۳۵-۴۳۷، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۸۷، ۴۹۹-۵۰۰، ۵۰۹-۵۱۲، ۵۱۳-۵۱۷.</ref> ازجمله اعلامیههایی است که با امضای او صادر شده است. وی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به اقامه [[نماز جماعت]] در یکی از مساجد در منطقه نارمک تهران پرداخت.<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |