تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ بهمن ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
* خرقه‌پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگ‌ترین شعار خود می‌دانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا می‌شود.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ص۶۲؛ کبری، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۲۲.</ref> امام‌خمینی این نوع خرقه‌پوشی‌های ظاهری را بر نمی‌تابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه‌پوشی ظاهری پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳.</ref> البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲.</ref>
* خرقه‌پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگ‌ترین شعار خود می‌دانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا می‌شود.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ص۶۲؛ کبری، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۲۲.</ref> امام‌خمینی این نوع خرقه‌پوشی‌های ظاهری را بر نمی‌تابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه‌پوشی ظاهری پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳.</ref> البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲.</ref>
* خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه می‌باشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کرده‌اند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص۵۵؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref> امام‌خمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب می‌داند؛<ref>(امام‌خمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی، ص۱۲۶)</ref> البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته می‌شود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸.</ref>
* خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه می‌باشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کرده‌اند.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص۵۵؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref> امام‌خمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب می‌داند؛<ref>(امام‌خمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی، ص۱۲۶)</ref> البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته می‌شود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸.</ref>
* چله‌نشینی: خلوت و چله‌نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است.<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۶۰ و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹.</ref> امام‌خمینی نیز اصل چله و چله‌نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».<ref>کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶)</ref> معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از آن می‌جوشد و ناطق به حکمت می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref> امام‌خمینی در مواردی با ردّ خلوت‌نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشه‌ای در خانه با اوهام خود خلوت کند.<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>
* چله‌نشینی: خلوت و چله‌نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است.<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۶۰ و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹.</ref> امام‌خمینی نیز اصل چله و چله‌نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».<ref>کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref> معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از آن می‌جوشد و ناطق به حکمت می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref> امام‌خمینی در مواردی با ردّ خلوت‌نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشه‌ای در خانه با اوهام خود خلوت کند.<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>
* سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام می‌گیرد.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲.</ref> امام‌خمینی سماع اهل تصوف را نمی‌پذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر [[غنا]] و [[موسیقی]] موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، المکاسب، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۶؛ ۳۱۶-۳۱۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۷.</ref>
* سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام می‌گیرد.<ref>کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲.</ref> امام‌خمینی سماع اهل تصوف را نمی‌پذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر [[غنا]] و [[موسیقی]] موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، المکاسب، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۶؛ ۳۱۶-۳۱۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۷.</ref>


==پایبندی به شریعت==
==پایبندی به شریعت==
برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بی‌نیاز از اعمال ظاهری می‌دانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین»،<ref>حجر: ۹۹)</ref> می‌پندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۳۱؛ دین‌شناسی، ص۶۹ و ۲۴۸؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۳۷.</ref>
برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بی‌نیاز از اعمال ظاهری می‌دانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین»،<ref>حجر: ۹۹.</ref> می‌پندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۳۱؛ دین‌شناسی، ص۶۹ و ۲۴۸؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۳۷.</ref>


[[امام‌خمینی]] این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی می‌داند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰.</ref> ایشان نسبت سوء فهم از آیه یادشده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کرده‌اند که عبادت و تکلیف ساقط می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱.</ref>
[[امام‌خمینی]] این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی می‌داند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰.</ref> ایشان نسبت سوء فهم از آیه یادشده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کرده‌اند که عبادت و تکلیف ساقط می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱.</ref>
۲۷٬۲۷۱

ویرایش