۲۶٬۵۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== کشور مستقل عراق از پادشاهی تا جمهوری == | == کشور مستقل عراق از پادشاهی تا جمهوری == | ||
عراق در ۱۹۱۹م با جدایی از عثمانی تحت سرپرستی بریتانیا درآمد. در پی مخالفت مردم و علما با سرپرستی بریتانیا، پادشاهی عراق استقلال یافت. در ۱۹۵۸م عبدالکریم قاسم با کودتایی نظام سلطنتی را برانداخت و در کشور اعلام جمهوری کرد. ۱۰سال بعد با کودتای حسن البکر و قدرت گرفتن حزب بعث عراق، این کشور به جمهوری دموکراتیک خلق عراق تغییر نام داد.<ref>گلیزواره، جغرافیای جهان اسلام، ص۲۰۳؛ گلیزواره، سرزمین اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.</ref> حزب بعث به محض دردستگرفتن قدرت و با وجود ادعای طرفداری از آزادی فردی و احزاب سیاسی، از فعالیت احزاب جلوگیری کرد و بیدرنگ به دستگیری و سرکوب مخالفان پرداخت.<ref>جعفری، بررسی تاریخی، | عراق در ۱۹۱۹م با جدایی از عثمانی تحت سرپرستی بریتانیا درآمد. در پی مخالفت مردم و علما با سرپرستی بریتانیا، پادشاهی عراق استقلال یافت. در ۱۹۵۸م عبدالکریم قاسم با کودتایی نظام سلطنتی را برانداخت و در کشور اعلام جمهوری کرد. ۱۰سال بعد با کودتای حسن البکر و قدرت گرفتن حزب بعث عراق، این کشور به جمهوری دموکراتیک خلق عراق تغییر نام داد.<ref>گلیزواره، جغرافیای جهان اسلام، ص۲۰۳؛ گلیزواره، سرزمین اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.</ref> حزب بعث به محض دردستگرفتن قدرت و با وجود ادعای طرفداری از آزادی فردی و احزاب سیاسی، از فعالیت احزاب جلوگیری کرد و بیدرنگ به دستگیری و سرکوب مخالفان پرداخت.<ref>جعفری، بررسی تاریخی، ص۳۴۲-۳۴۴.</ref> | ||
== تیرگی روابط ایران و عراق == | == تیرگی روابط ایران و عراق == | ||
از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری عراق کنونی، روابط دو کشور ایران و عراق غالباً به دلیل اختلافات مرزی بهجایمانده از امپراتوری عثمانی بهویژه بر سر اروندرود و چگونگی کشتیرانی در آن، خصومتآمیز بود. در دورۀ پهلوی دوم ادعای حسن البکر مبنی بر حاکمیت کامل عراق بر اروندرود، همچنین سیاستهای پانعربیستی و ایرانیستیز عراق، روابط دو کشور را به شدت متشنج کرد و به سمت درگیری نظامی پیش برد.<ref>مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، | از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری عراق کنونی، روابط دو کشور ایران و عراق غالباً به دلیل اختلافات مرزی بهجایمانده از امپراتوری عثمانی بهویژه بر سر اروندرود و چگونگی کشتیرانی در آن، خصومتآمیز بود. در دورۀ پهلوی دوم ادعای حسن البکر مبنی بر حاکمیت کامل عراق بر اروندرود، همچنین سیاستهای پانعربیستی و ایرانیستیز عراق، روابط دو کشور را به شدت متشنج کرد و به سمت درگیری نظامی پیش برد.<ref>مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ص۳۵۷-۳۶۰.</ref> این درگیری اگرچه در آن زمان با قراداد صلح الجزایر خاتمه یافت، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با به قدرت رسیدن صدام حسین بار دیگر آغاز شد و جنگی هشتساله را بین دوکشور رقم زد. (ببینید: جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) | ||
== تبعید امامخمینی به عراق == | == تبعید امامخمینی به عراق == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
=== اخراج ایرانیان از عراق === | === اخراج ایرانیان از عراق === | ||
یکی از اقدامات دولت عراق در این دوره، اخراج ایرانیان از عراق و مصادره اموال آنان در سال ۱۳۵۰ بود که موجب موضعگیری شدید امامخمینی شد. ایشان با وصف حاکمان عراق به گروهی که یک مغز متفکر و عاقل در میان آنان نیست تا حقایق را درک کند و کسانی که به دست خود، عراق را به تباهی خواهند کشید.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۱۳۰.</ref>، تلگرامی برای حسن البکر فرستاد و ضمن اعتراض به این اقدام، آن را خلاف مصالح دولت عراق از نظر سیاسی و اقتصادی شمرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲، | یکی از اقدامات دولت عراق در این دوره، اخراج ایرانیان از عراق و مصادره اموال آنان در سال ۱۳۵۰ بود که موجب موضعگیری شدید امامخمینی شد. ایشان با وصف حاکمان عراق به گروهی که یک مغز متفکر و عاقل در میان آنان نیست تا حقایق را درک کند و کسانی که به دست خود، عراق را به تباهی خواهند کشید.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۱۳۰.</ref>، تلگرامی برای حسن البکر فرستاد و ضمن اعتراض به این اقدام، آن را خلاف مصالح دولت عراق از نظر سیاسی و اقتصادی شمرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref> پس از بهبود روابط سیاسی ایران و عراق و امضای قرارداد الجزایر در سال ۱۳۵۳.<ref>امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، ص۲۲۵.</ref> و درخواست محمدرضا پهلوی از حکومت عراق برای اعمال محدودیت بیشتر بر امامخمینی، اخراج روحانیان و طلاب مقیم نجف، با شدت بیشتر از سر گرفته شد.<ref>فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، ص۱۵۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۰۰-۲۰۴.</ref> | ||
=== ایجاد محدودیت و هجرت === | === ایجاد محدودیت و هجرت === | ||
امامخمینی پس از ایجاد محدودیت و منع هر گونه فعالیت سیاسی، همچنین تهدید برای اخراج ایشان از عراق، تأکید کرد هر زمان که آنان بخواهند خاک عراق را ترک میکند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، | امامخمینی پس از ایجاد محدودیت و منع هر گونه فعالیت سیاسی، همچنین تهدید برای اخراج ایشان از عراق، تأکید کرد هر زمان که آنان بخواهند خاک عراق را ترک میکند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> گزارشهای ساواک از مهر ۱۳۵۷ حاکی از مذاکرات مقامات عراقی با امامخمینی و تأکید ایشان بر ادامۀ فعالیت سیاسی و تصمیم برای خروج از عراق است. این گزارشها همچنین پیامد ماندن یا رفتن ایشان را از عراق بررسی کرده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۸۲-۲۸۳، ۲۸۶-۲۹۲، ۲۹۴-۲۹۶.</ref> با افزایش فشارها، امامخمینی مجبور به هجرت از نجف به پاریس شد. | ||
امامخمینی در مهر ۱۳۵۸ ضمن بیان خاطراتی از دوران تبعید در عراق، به رفتار دولت عراق در ممانعت از فعالیت سیاسی، پخش شایعات دروغ دربارۀ احتمال ترور و محدودیتهایی که به بهانۀ مراقبت از ایشان اعمال میشد اشاره کرد و همین عوامل را دلیل تصمیم خود برای خروج از عراق دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۰، | امامخمینی در مهر ۱۳۵۸ ضمن بیان خاطراتی از دوران تبعید در عراق، به رفتار دولت عراق در ممانعت از فعالیت سیاسی، پخش شایعات دروغ دربارۀ احتمال ترور و محدودیتهایی که به بهانۀ مراقبت از ایشان اعمال میشد اشاره کرد و همین عوامل را دلیل تصمیم خود برای خروج از عراق دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۰، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref> | ||
== موضع امامخمینی دربارۀ دولت عراق == | == موضع امامخمینی دربارۀ دولت عراق == | ||
امامخمینی دولت عراق را دولت به معنای واقعی نمیشناخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref> و ضمن نصیحت این دولت، هشدار داد که سرانجامِ ستم و اختناق بر مردم انفجار است و دولتها برای بقای خود نیز باید در خدمت مردم باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۷، ص۳۲.</ref> ایشان معتقد بود حاکمان عراق منافق و فریبکارند؛ چرا که از یکسو به اقامۀ نماز و طرفداری از شعائر اسلامی وانمود میکنند و از سوی دیگر علیه اسلام و نمادهای اسلام مرتکب جنایت شده و علما و مفاخر دین را به شهادت میرسانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۸۰؛ ج۱۸، | امامخمینی دولت عراق را دولت به معنای واقعی نمیشناخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref> و ضمن نصیحت این دولت، هشدار داد که سرانجامِ ستم و اختناق بر مردم انفجار است و دولتها برای بقای خود نیز باید در خدمت مردم باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۷، ص۳۲.</ref> ایشان معتقد بود حاکمان عراق منافق و فریبکارند؛ چرا که از یکسو به اقامۀ نماز و طرفداری از شعائر اسلامی وانمود میکنند و از سوی دیگر علیه اسلام و نمادهای اسلام مرتکب جنایت شده و علما و مفاخر دین را به شهادت میرسانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۸۰؛ ج۱۸، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref> | ||
امامخمینی در دوران جنگ تحمیلی، با اشاره به سخنان دولتمردان عراق، تأکید کرد اگر به تاریخ هم استناد کنیم عراق و مدائن متعلق به ایران بوده است؛ اما ما تابع اسلامیم و قراردادهای منعقدشده را محترم میشماریم؛ لذا هرگز بنا نداریم حتی به یک وَجَب از سرزمین عراق تعدی کنیم.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۸۳.</ref> | امامخمینی در دوران جنگ تحمیلی، با اشاره به سخنان دولتمردان عراق، تأکید کرد اگر به تاریخ هم استناد کنیم عراق و مدائن متعلق به ایران بوده است؛ اما ما تابع اسلامیم و قراردادهای منعقدشده را محترم میشماریم؛ لذا هرگز بنا نداریم حتی به یک وَجَب از سرزمین عراق تعدی کنیم.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۸۳.</ref> | ||
== موضع امامخمینی دربارۀ ملت عراق == | == موضع امامخمینی دربارۀ ملت عراق == | ||
امامخمینی به عراق به عنوان مرکز تشیع و مرکز اهلبیت(ع) علاقمند بود و این علاقه را مانند علاقه به ایران میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۴۸۱.</ref> ایشان در دوران جنگ تحمیلی نیز بارها از مردم و ارتش عراق خواست بیش از این ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند و برای دفاع از اسلام، قیام کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۳۴، | امامخمینی به عراق به عنوان مرکز تشیع و مرکز اهلبیت(ع) علاقمند بود و این علاقه را مانند علاقه به ایران میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۴۸۱.</ref> ایشان در دوران جنگ تحمیلی نیز بارها از مردم و ارتش عراق خواست بیش از این ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند و برای دفاع از اسلام، قیام کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۳۴، ۲۵۳-۲۵۴؛ ج۱۴، ص۲۷۶-۲۸۰ و ج۱۸، ص۱۷۵.</ref> سفارش اکید امامخمینی به ملت عراق، قیام علیه حکومت کافر و ضداسلامی حزب بعث و به دستگرفتن حاکمیت و ادارۀ امور خود، با انجام تکلیف شرعی، الهی و انسانی خویش بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۳، ص۲۳۰-۲۳۱؛ ج۱۵، ص۲۸۶ و ج۲۰، ص۳۳۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
* گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۹). جغرافیای جهان اسلام: آشنایی با کشورهای اسلامی و قلمرو اقلیتهای مسلمان. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. | * گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۹). جغرافیای جهان اسلام: آشنایی با کشورهای اسلامی و قلمرو اقلیتهای مسلمان. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. | ||
* گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۰). سرزمین اسلام: شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. | * گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۰). سرزمین اسلام: شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. | ||
* مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ) (۱۳۷۳). سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، | * مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ) (۱۳۷۳). سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰-۱۳۵۷ش. تهران: البرز. | ||
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (۱۳۸۶). سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک. تهران: عروج. | * مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (۱۳۸۶). سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک. تهران: عروج. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |