پرش به محتوا

شطحیات: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ بهمن ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شطحیات'''، اصطلاحی عرفانی
'''شطحیات'''، اصطلاحی عرفانی است که امام‌خمینی آن را نوعی هیجان و ظهور [[انانیت|انانیّت]] سالک می‌داند.
==چیستی شطحات==
==چیستی شطحات==
شَطَحیات، اصطلاحی عرفانی است که به سخنانی اشاره دارد که در حالت شدت وَجد و مقام سُکر یا محو از عارف سر می‌زند.<ref>روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۸۰؛ روحانی‌نژاد، مواجید عرفانی، ص۲۹۷.</ref>
شَطَحیات، اصطلاحی [[عرفان|عرفانی]] است که به سخنانی اشاره دارد که در حالت شدت وَجد و مقام سُکر یا محو از عارف سر می‌زند.<ref>روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص۸۰؛ روحانی‌نژاد، مواجید عرفانی، ص۲۹۷.</ref> شطحیات در نظر اهل معرفت، سخنان خاصی هستند که به جهات حقی اشاره دارند و درک معنای آن‌ها برای عقل‌های معمولی دشوار است. این سخنان معمولاً به گونه‌ای بیان می‌شوند که گوینده آنچه از آنِ حق‌تعالی است را به خود نسبت می‌دهد، به طوری که دیگران گمان می‌کنند گوینده امور خدایی را به خود منتسب کرده است. از آن‌جا که ظاهر این سخنان خلاف ادب نسبت به خداوند و شریعت به نظر می‌رسد، اهل ظاهر ممکن است حکم به [[کفر]] گوینده آن دهند.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ص۵۲۸ - ۵۲۹؛ زرین‌کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص۳۵)</ref>  
شطحیات در نظر اهل معرفت، سخنان خاصی هستند که به جهات حقی اشاره دارند و درک معنای آن‌ها برای عقل‌های معمولی دشوار است. این سخنان معمولاً به گونه‌ای بیان می‌شوند که گوینده آنچه از آنِ حق‌تعالی است را به خود نسبت می‌دهد، به طوری که دیگران گمان می‌کنند گوینده امور خدایی را به خود منتسب کرده است. از آن‌جا که ظاهر این سخنان خلاف ادب نسبت به خداوند و شریعت به نظر می‌رسد، اهل ظاهر ممکن است حکم به کفر گوینده آن دهند.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ص۵۲۸ - ۵۲۹؛ زرین‌کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص۳۵)</ref>  


شطحیات در حال مستی و غلبه حقیقت گفته می‌شوند و از آنها بوی هیجان و بیهوده‌گویی به مشام می‌رسد. (صاحبی، اوج معرفت، ص۵۲۹برخی معتقدند شطحیات فقط از کسانی سر می‌زند که هنوز در آغاز سلوک هستند(سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ص۴۵۸) و هنگامی که وجد و یافت آنان بیشتر می‌شود، کلماتی از آنان صادر می‌شود که ممکن است طعن و انکار را برانگیزد.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ص۵۲۸-۵۲۹.</ref> بایزید بسطامی از کسانی است که شطحیات زیادی به او نسبت داده شده است. عبارت «سبحانى ما أعظم شأنی» بایزید و جمله «أنا الحق» منصور حلاج را از شطحات معروف می‌دانند.<ref>روحانی نژاد، مواجید عرفانی، ص۳۰۸-۳۰۹)</ref>
شطحیات در حال مستی و غلبه حقیقت گفته می‌شوند و از آنها بوی هیجان و بیهوده‌گویی به مشام می‌رسد.<ref>صاحبی، اوج معرفت، ص۵۲۹.</ref> برخی معتقدند شطحیات فقط از کسانی سر می‌زند که هنوز در آغاز [[سیر و سلوک|سلوک]] هستند<ref>سرّاج طوسی، اللمع فی التصوف، ص۴۵۸.</ref> و هنگامی که وجد و یافت آنان بیشتر می‌شود، کلماتی از آنان صادر می‌شود که ممکن است طعن و انکار را برانگیزد.<ref>لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ص۵۲۸-۵۲۹.</ref> [[بایزید بسطامی]] از کسانی است که شطحیات زیادی به او نسبت داده شده است. عبارت «سبحانى ما أعظم شأنی» بایزید و جمله «أنا الحق» منصور حلاج را از شطحات معروف می‌دانند.<ref>روحانی نژاد، مواجید عرفانی، ص۳۰۸-۳۰۹)</ref>
امام‌خمینی شطح‌گویی را نوعی هیجان و ظهور انانیّت سالک می‌داند(تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۰). و به شطح‌گویی بایزید بسطامی نیز اشاره کرده است.<ref>(امام‌خمینی، التعلیقة على الفوائد الرضویه، ص۱۰۴).
 
[[امام‌خمینی]] شطح‌گویی را نوعی هیجان و ظهور [[انانیت|انانیّت]] سالک می‌داند.<ref>تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۰.</ref> و به شطح‌گویی بایزید بسطامی نیز اشاره کرده است.<ref>(امام‌خمینی، التعلیقة على الفوائد الرضویه، ص۱۰۴).
</ref>
</ref>
نقص در سلوک زمینه‌ساز شطح‌گویی:
 
== نقص در سلوک زمینه‌ساز شطح‌گویی ==
امام‌خمینی ریشه شطح‌گویی را در نقصان سالک در سلوک و بقایای آثار انتیّت و انانیّت او می‌داند. او معتقد است، ظهور شطح سبب می‌شود که سالک ادعای ربوبیت و اظهار قدرت و چیرگی نماید. این ادعاهای نفسانی و شیطانی ناشی از ریاضت‌های باطل می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات على شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۰)</ref> بنابر نظر ایشان شرط سلوک الی الله و رسیدن به توحید، رفض انانیّت و عدم بقای جهات نفسانی است تا سالک دچار شطحات نشود.<ref>امام‌خمینی، التعلیقة على الفوائد الرضویه، ص۱۰۳–۱۰۴)</ref> امام‌خمینی برخلاف گروهی که شطحیات را دلیل محبت و جذبه عالی می‌دانند، معتقد است شطحات و تلوینات و ادعاهای بیهوده، از حبّ نفس و وسوسه‌های شیطانی ناشی می‌شود که مخالف با محبت و جذبه است.<ref>امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۶۲.</ref>
امام‌خمینی ریشه شطح‌گویی را در نقصان سالک در سلوک و بقایای آثار انتیّت و انانیّت او می‌داند. او معتقد است، ظهور شطح سبب می‌شود که سالک ادعای ربوبیت و اظهار قدرت و چیرگی نماید. این ادعاهای نفسانی و شیطانی ناشی از ریاضت‌های باطل می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات على شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۰)</ref> بنابر نظر ایشان شرط سلوک الی الله و رسیدن به توحید، رفض انانیّت و عدم بقای جهات نفسانی است تا سالک دچار شطحات نشود.<ref>امام‌خمینی، التعلیقة على الفوائد الرضویه، ص۱۰۳–۱۰۴)</ref> امام‌خمینی برخلاف گروهی که شطحیات را دلیل محبت و جذبه عالی می‌دانند، معتقد است شطحات و تلوینات و ادعاهای بیهوده، از حبّ نفس و وسوسه‌های شیطانی ناشی می‌شود که مخالف با محبت و جذبه است.<ref>امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۶۲.</ref>


برخی دیگر از اهل معرفت نیز شطح‌گویی را ناشی از نقص در سلوک و وجود گونه‌ای رعونت و نوعی ادعاگری در ساحت قدس ربوبی دانسته‌اند و صدور شطح از عارفان محقق و پایبند به شریعت را نادر می‌دانند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المكیة، ج۲، ص ۱۳۳ و ۲۳۲.</ref> ابن‌عربی معتقد است، شطح‌گویی ادعایی است که به طور طبیعی در نفس سالک وجود دارد؛ زیرا در آن بقایایی از آثار هوا و تمایلات نفسانی است. این صورتی است که گفته‌ای صادق و راست را بدون فرمان حق‌تعالی، به نظر ارباب خرد آشکار می‌سازد.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ج۲، ص۳۸۷.</ref>  
برخی دیگر از [[اهل معرفت]] نیز شطح‌گویی را ناشی از نقص در سلوک و وجود گونه‌ای رعونت و نوعی ادعاگری در ساحت قدس ربوبی دانسته‌اند و صدور شطح از عارفان محقق و پایبند به شریعت را نادر می‌دانند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المكیة، ج۲، ص ۱۳۳ و ۲۳۲.</ref> [[ابن‌عربی]] معتقد است، شطح‌گویی ادعایی است که به طور طبیعی در نفس سالک وجود دارد؛ زیرا در آن بقایایی از آثار هوا و تمایلات نفسانی است. این صورتی است که گفته‌ای صادق و راست را بدون فرمان حق‌تعالی، به نظر ارباب خرد آشکار می‌سازد.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ج۲، ص۳۸۷.</ref>  


==لزوم وجود مرشد در مسیر سلوک==
==لزوم وجود مرشد در مسیر سلوک==
خط ۱۶: خط ۱۷:


==نقد امام‌خمینی بر سخن آقامحمدرضا قشمه‌ای==
==نقد امام‌خمینی بر سخن آقامحمدرضا قشمه‌ای==
برخی از اهل معرفت مانند آقا محمدرضا قمشه‌ای بر این باورند که شخصی که شطح می‌گوید، در حال محو و از خود بی‌خود بودن است و آگاهانه این سخنان را نمی‌گوید، بلکه تنها اسرار الهی را بیان می‌کند.<ref>قمشه‌ای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> به نظر قمشه‌ای اگر در این حالت، لطف و عنایت الهی شامل حال او شود، حالت شطح از بین می‌رود و فرد به حالت صحو (آگاهی) می‌رسد. در این مرحله، فرد به عبودیت خود و مقام بندگی خداوند اعتراف می‌کند.<ref>امام‌خمینی‌، مصباح الهدایه، ص۸۸؛ یزدان‌پناه، فروغ معرفت، ص۴۹۹.</ref>  
برخی از اهل معرفت مانند [[محمدرضا قمشه‌ای|آقا محمدرضا قمشه‌ای]] بر این باورند که شخصی که شطح می‌گوید، در حال محو و از خود بی‌خود بودن است و آگاهانه این سخنان را نمی‌گوید، بلکه تنها اسرار الهی را بیان می‌کند.<ref>قمشه‌ای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> به نظر قمشه‌ای اگر در این حالت، لطف و عنایت الهی شامل حال او شود، حالت شطح از بین می‌رود و فرد به حالت [[صحو]] (آگاهی) می‌رسد. در این مرحله، فرد به عبودیت خود و مقام بندگی خداوند اعتراف می‌کند.<ref>امام‌خمینی‌، مصباح الهدایه، ص۸۸؛ یزدان‌پناه، فروغ معرفت، ص۴۹۹.</ref>  


امام‌خمینی سخن قمشه‌ای درباره شطح‌گویی را نمی‌پذیرد. او  معتقد است که اگر سالک در مراحل اولیه سلوک هنوز بخشی از خود را حفظ کرده باشد، شیطان درونش ظهور کرده و ادعای ربوبیت می‌کند و شطحاتی از او صادر می‌شود.<ref>(امام‌خمینی، مصباح الهدایه ص ۸۸.</ref> ایشان در تحلیل «عنایت الهی» در کلام قمشه‌ای، آن را عنایت ازلی یا استعدادات اعیان ثابته می‌داند و معتقد است قابل، چیزی جز فیض اقدس نیست؛ زیرا مقام تقدیر و رقم خوردن قوابل و استعدادات اعیان ثابته می‌باشد.<ref>امام‌خمینی‌، مصباح الهدایه، ص۸۸.</ref>  
امام‌خمینی سخن قمشه‌ای درباره شطح‌گویی را نمی‌پذیرد. او  معتقد است که اگر سالک در مراحل اولیه سلوک هنوز بخشی از خود را حفظ کرده باشد، شیطان درونش ظهور کرده و ادعای ربوبیت می‌کند و شطحاتی از او صادر می‌شود.<ref>(امام‌خمینی، مصباح الهدایه ص ۸۸.</ref> ایشان در تحلیل «عنایت الهی» در کلام قمشه‌ای، آن را عنایت ازلی یا استعدادات [[اعیان ثابته]] می‌داند و معتقد است قابل، چیزی جز [[فیض اقدس و مقدس|فیض اقدس]] نیست؛ زیرا مقام تقدیر و رقم خوردن قوابل و استعدادات اعیان ثابته می‌باشد.<ref>امام‌خمینی‌، مصباح الهدایه، ص۸۸.</ref>  
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۶٬۵۶۴

ویرایش