۲۶٬۵۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مالکیت الهی'''، | '''مالکیت الهی'''، اصطلاح دینی | ||
==اهمیت و جایگاه مالکیت الهی== | ==اهمیت و جایگاه مالکیت الهی== | ||
مالکیت در اصطلاح دینی، یعنی رابطه خاص بین مالک و ملک که امکان تصرف مالک در ملک را نشان میدهد. ازاینرو مالکیت خداوند، سلطنت واقعی او بر تمام جهان هستی میباشد.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه، ج۳، ص۲۰۳؛ مجموعه رسائل، ج۱، ص۶۱؛ کرجی، شواهد قرآنی، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref> | مالکیت در اصطلاح دینی، یعنی رابطه خاص بین مالک و ملک که امکان تصرف مالک در ملک را نشان میدهد. ازاینرو مالکیت خداوند، سلطنت واقعی او بر تمام جهان هستی میباشد.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه، ج۳، ص۲۰۳؛ مجموعه رسائل، ج۱، ص۶۱؛ کرجی، شواهد قرآنی، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref> | ||
اندیشمندان اسلامی در آثار | |||
امامخمینی نیز در آثار خویش به توضیح مالکیت مطلق حقتعالی با توجه به مبانی فلسفی و | اندیشمندان اسلامی در آثار [[کلام|کلامی]]، [[تفسیر|تفسیری ]]<nowiki/>و [[فلسفه|فلسفی]] خویش درباره مالکیت حقتعالی مطالب فراوانی بیان کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۱، ص۴۶-۴۸؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۳-۳۵؛ فخر رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> [[امامخمینی]] نیز در آثار خویش به توضیح مالکیت مطلق حقتعالی با توجه به مبانی فلسفی و [[عرفان|عرفانی]]، پرداخته است.<ref>امامخمینی، الطلب والاراده، ص۳۲؛ آداب الصلاة؛ ص۲۷۰-۲۷۱؛ شرح دعای سحر، ص۱۳۹-۱۴۰؛ شرح چهل حدیث، ۵۶۱.</ref> | ||
==معنای ملک== | ==معنای ملک== | ||
امامخمینی دو معنا برای ملک قائل است: یکی به معنای مملکت و دیگری به معنای مالکیت. | امامخمینی دو معنا برای ملک قائل است: یکی به معنای مملکت و دیگری به معنای مالکیت. در معنای نخست اگر ملک به معنای مملکت باشد، در این صورت قبض و بسط وجود از حقتعالی به حسب ترتیب نظام و مصالح آن است.<ref>امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۶۱؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۳۰.</ref> معنای دوم، اگر ملک به معنای مالکیت باشد، در این صورت عظمت آن به اعتبار تجلیات اسمائی در حضرت علمیه میباشد، و از اصل وجود تا همه کمالات وجود آنها از آنِ خداوند است.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۳۹-۱۴۰.</ref> | ||
در معنای نخست اگر ملک به معنای مملکت باشد، در این صورت قبض و بسط وجود از حقتعالی به حسب ترتیب نظام و مصالح آن است.<ref>امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۶۱؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۳۰.</ref> معنای دوم، اگر ملک به معنای مالکیت باشد، در این صورت عظمت آن به اعتبار تجلیات اسمائی در حضرت علمیه میباشد، و از اصل وجود تا همه کمالات وجود آنها از آنِ خداوند است.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۳۹-۱۴۰.</ref> | |||
حقیقت مالکیت الھی | == حقیقت مالکیت الھی == | ||
امامخمینی همسو با اهل | امامخمینی همسو با [[اهل معرفت]]، برای ممکنات هویتی جز وارستگی و ربط به علت خود قائل نیست و معتقد است اصل وجود همه ممکنات از آنِ خداوند است و خداوند مالک حقیقی همه اشیاء و هر آنچه در آسمان و زمین است و ممکنات و کثرات امکانی وجودی مغایر و منفصل از خدای متعال به حساب نمیآیند.<ref>امامخمینی، الطلب والاراده، ص۳۲؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> | ||
ایشان در بیان حقیقت مالکیت حقتعالی بر این اعتقاد است که مالکیت او مانند مالکیت بندگان اعتباری نیست بلکه مالکیت او به اضافه اشراقی و احاطه قیومی است. مالکیت حق، ذاتی است که هیچ گونه کثرت و مباینت در آن راه ندارد و در عین حال مالکیتش بر همه عوالم به طور یکسان است.<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۱-۲۷۹.</ref> | ایشان در بیان حقیقت مالکیت حقتعالی بر این اعتقاد است که مالکیت او مانند مالکیت بندگان اعتباری نیست بلکه مالکیت او به اضافه اشراقی و احاطه قیومی است. مالکیت حق، ذاتی است که هیچ گونه کثرت و مباینت در آن راه ندارد و در عین حال مالکیتش بر همه عوالم به طور یکسان است.<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۱-۲۷۹.</ref> | ||
مالکیت مطلق | === مالکیت مطلق === | ||
اهل معرفت با استناد به برخی آیات الهی به بیان مالکیت مطلق حق پرداختهاند.<ref>ملاصدرا، شواهد الربوبيه، ص۵۰؛ المبدأ و المعاد، ص۳۰.</ref> و وجود حقیقی و مالکیت مطلق را منحصر در | اهل معرفت با استناد به برخی آیات الهی به بیان مالکیت مطلق حق پرداختهاند.<ref>ملاصدرا، شواهد الربوبيه، ص۵۰؛ المبدأ و المعاد، ص۳۰.</ref> و وجود حقیقی و مالکیت مطلق را منحصر در واجبالوجود دانستهاند.<ref>رضایی، بررسی و نقد حقیقت آفرینش، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
امامخمینی نیز با استناد به آیه «لمن الملک اليوم لله الواحد | امامخمینی نیز با استناد به آیه «لمن الملک اليوم لله الواحد القهار»،<ref>غافر: ۱۶.</ref> معتقد است این آیه به صراحت مالکیت مطلق خداوند را یادآور میشود؛ زیرا که حقتعالی با تجلی به وحدت و قهاریت و اتصال ظاهر به باطن و رجوع آخر به اول، جایی برای غیر باقی نمیگذارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۲؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> به اعتقاد ایشان اگر خداوند با قهاریت و نور عظمت خود بر ممكنات تجلی کند، همه هستی در نور عظمت حق مندک میشود و آن روز، روز رجوع تام و بروز مالکیت مطلق حقتعالی است.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۳۱-۳۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |