۲۷٬۲۷۱
ویرایش
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای ارزیابیشده/تفکیک using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
عزالدوله ابوالرضا فرزند هبةاللهبنکمونه اسرائیلی بغدادی، فیلسوف سده هفتم است<ref>ابنکمونه، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، ۱–۳.</ref> که همعصر با [[خواجهنصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]] بود و با وی نامهنگاری داشت. او در بغداد میزیست و پس از نگارش کتاب تنقیح الابحاث للملل الثلاث ([[اسلام]]، [[ | عزالدوله ابوالرضا فرزند هبةاللهبنکمونه اسرائیلی بغدادی، فیلسوف سده هفتم است<ref>ابنکمونه، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، ۱–۳.</ref> که همعصر با [[خواجهنصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]] بود و با وی نامهنگاری داشت. او در بغداد میزیست و پس از نگارش کتاب تنقیح الابحاث للملل الثلاث ([[اسلام]]، [[مسیحیت]] و [[یهود]]) به دلیل مطالب و شبهههایی که دربارهٔ [[قرآن]] و اسلام مطرح کرد، مورد خشم واقع شد و مردم بر او شوریدند. برخی او را مسلمان معرفی کردهاند.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۴/۴۶۰؛ سلیمانی، ابنکمونه و شبهه وارد بر ادله اثبات توحید خدا، ۱۰۲–۱۰۳.</ref> برخی از آثار وی عبارتاند از: تنقیح الابحاث فی الملل الثلاث، التنقیحات فی شرح التلویحات الجدید فی الحکمه، رسالة ازلیة النفس، ملتقط من کتاب زبدة النقض، ملتقط تحصیل المحصل، الکاشف و اللمعة الجوینیه. | ||
== شبهه ابنکمونه == | == شبهه ابنکمونه == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
به اعتقاد امامخمینی این دو اشکال از نداشتنِ درک صحیح از دو اصطلاح ذاتی و عرضی ناشی شده است. از ذاتی و عرضی در دو باب بحث شده است: یکی در باب ایساغوجی و کلیات خمس و دیگری در باب برهان، و منافاتی ندارد که چیزی در باب کلیات خمس عرضی و در باب برهان ذاتی باشد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۶۹–۷۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|منطق}}. پس هر دو اشکال مرتفع میشود؛ زیرا آنجا که در مفهوم واجب بهطور عرضی بر دو معقول حمل میشود، منظور عرضی باب کلیات خمس (باب ایساغوجی) است و آنجا که مفهوم واجب برای هر کدام واجب لذاته است، مراد از ذاتی، ذاتی باب برهان است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۰.</ref> | به اعتقاد امامخمینی این دو اشکال از نداشتنِ درک صحیح از دو اصطلاح ذاتی و عرضی ناشی شده است. از ذاتی و عرضی در دو باب بحث شده است: یکی در باب ایساغوجی و کلیات خمس و دیگری در باب برهان، و منافاتی ندارد که چیزی در باب کلیات خمس عرضی و در باب برهان ذاتی باشد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۶۹–۷۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|منطق}}. پس هر دو اشکال مرتفع میشود؛ زیرا آنجا که در مفهوم واجب بهطور عرضی بر دو معقول حمل میشود، منظور عرضی باب کلیات خمس (باب ایساغوجی) است و آنجا که مفهوم واجب برای هر کدام واجب لذاته است، مراد از ذاتی، ذاتی باب برهان است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۰.</ref> | ||
امامخمینی پاسخهایی را که به این شبهه داده شده، کافی نمیداند و در جواب و رفع این شبهه بر این باور است که بر مبنای اصالت وجود در دار هستی یک حقیقت بیشتر موجود نیست و مراتب وجود در حقیقت وجود، مختلف نیستند، بلکه حقیقت وجود یکی و اختلاف آنها به شدت و ضعف است و مابهالامتیاز در آنها عین مابهالاشتراک است. در این صورت اگر یکی از دو واجب فرضی، همین حقیقت اصیل باشد، با توجه به اصالت وجود، واجب دیگری که به تمام ذات و حقیقت با این واجب مخالف است، چیزی جز عدم نخواهد بود؛ زیرا تنها عدم است که از تمام جهات و به تمام ذات با [[وجود]] متباین است؛ پس نقیض وجود، یا [[عدم]] است یا [[ماهیت]] و طبق اصالت وجود ثابت شد ماهیت امری اعتباری است؛ بنابراین فرد دوم واجب، یا باید عدم باشد یا ماهیت<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۱.</ref> نابر نظر امامخمینی | امامخمینی پاسخهایی را که به این شبهه داده شده، کافی نمیداند و در جواب و رفع این شبهه بر این باور است که بر مبنای اصالت وجود در دار هستی یک حقیقت بیشتر موجود نیست و مراتب وجود در حقیقت وجود، مختلف نیستند، بلکه حقیقت وجود یکی و اختلاف آنها به شدت و ضعف است و مابهالامتیاز در آنها عین مابهالاشتراک است. در این صورت اگر یکی از دو واجب فرضی، همین حقیقت اصیل باشد، با توجه به اصالت وجود، واجب دیگری که به تمام ذات و حقیقت با این واجب مخالف است، چیزی جز عدم نخواهد بود؛ زیرا تنها عدم است که از تمام جهات و به تمام ذات با [[وجود]] متباین است؛ پس نقیض وجود، یا [[عدم]] است یا [[ماهیت]] و طبق [[اصالت وجود]] ثابت شد ماهیت امری اعتباری است؛ بنابراین فرد دوم واجب، یا باید عدم باشد یا ماهیت<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۱.</ref> نابر نظر امامخمینی شبهه ابنکمونه بنابر [[اصالت ماهیت]] نیز قابل جوابدادن است؛ به این بیان که اگر واجبتعالی عالم، قادر و مرید است؛ پس واجب باید از تمام جهات به اوصاف کمالی متصف باشد؛ در حالیکه بر اساس شبهه ابنکمونه واجب باید از تمام جهات مباین با واجب دیگر باشد؛ یعنی واجب دیگر باید جاهل، عاجز و غیر مرید باشد و این خلاف فرض است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۷۱–۷۲.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |