۲۷٬۰۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''افلاطون''': از [[حکما|حکمای الهی]] پیش از میلاد | '''افلاطون''': از [[حکما|حکمای الهی]] پیش از میلاد | ||
افلاطون /Plato، وی شاگرد [[سقراط]] و استاد [[ارسطو]] است که در سال ۴۲۸ پیش از میلاد مسیح به دنیا آمد و علوم و حکمت الهی را از سقراط فرا گرفت. نام اصلی او «آریستوکلس» بود و نام افلاطون بعدها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۵۵.</ref> ازجمله آثار مهم افلاطون تیمائوس، نئتتوس، مهمانی فیدون و پارمنیدس است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۶۹–۱۷۰.</ref> | |||
[[امامخمینی]] از افلاطون به بزرگی یاد میکند و او را حکیم عظیم و الهی میداند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۵ و ۴۶۰.</ref> و در آثار خویش به برخی مبانی و مطالب افلاطون اشاره میکند، ازجمله: | [[امامخمینی]] از افلاطون به بزرگی یاد میکند و او را حکیم عظیم و الهی میداند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۵ و ۴۶۰.</ref> و در آثار خویش به برخی مبانی و مطالب افلاطون اشاره میکند، ازجمله: | ||
* راه حل [[مسئله شرور]]: امامخمینی چند راه برای [[شرور]] بیان کرده است؛ ازجمله نظریه عدمیبودن شرور است. این نظریه به افلاطون نسبت داده شده که هیچ نوع وجودی برای شرور قائل نیست.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۹۵–۹۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عدل الهی}}. | |||
* قدیمبودن [[نفس]]: امامخمینی گفته است که افلاطون و پیروان او نفس را قدیم میداند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۹ و ۸۲.</ref> و سه دلیل بر قدیمبودن نفس اقامه کرده است: | |||
*# حدوث نفس مستلزم آن است که [[نفس]] مجرد نباشد. ایشان در برابر این دلیل همسو با حکمت متعالیه قائل است نفس در اول طبیعت، جسم است و به [[حرکت جوهری]] ترقی کرده و همین شیء طبیعی حادث، [[مجرد]] میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۵–۸۶.</ref> | |||
*# اگر حدوث نفس به حدوث بدن باشد، تسلسل لازم میآید. | |||
*# اگر نفس قدیم نباشد، لازم میآید جسمانی باشد و با حدوث بدن حادث شود؛ در حالیکه نفس ابدی است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۶.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |