۲۷٬۰۳۵
ویرایش
جز (added Category:پروژه عقلی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مکتب تهران'''، مجموعهای از استادان حکمت و عرفان اسلامی میباشد که از دوران قاجار تاکنون در حوزههای علمیه تهران به درس و بحث در زمینه فلسفه و عرفان میپرداختند. | '''مکتب تهران'''، مجموعهای از استادان حکمت و عرفان اسلامی میباشد که از دوران [[قاجاریه|قاجار]] تاکنون در حوزههای علمیه تهران به درس و بحث در زمینه [[فلسفه]] و [[عرفان]] میپرداختند. | ||
==اهمیت و جایگاه مکتب تهران== | ==اهمیت و جایگاه مکتب تهران== | ||
عنوان مکتب تهران را ظاهراً نخستین بار هانری کربن به کار برده است. او در آثار خویش مکتب تهران را ادامه مکتب اصفهان معرفی میکند و ویژگی اصلی این مکتب را تأثیر فزاینده اندیشه | عنوان مکتب تهران را ظاهراً نخستین بار [[هانری کربن]] به کار برده است. او در آثار خویش مکتب تهران را ادامه مکتب اصفهان معرفی میکند و ویژگی اصلی این مکتب را تأثیر فزاینده اندیشه [[ابنعربی]]، و [[ملاصدرا]] میداند.<ref>کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۴۹۰-۴۹۱؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۳.</ref> | ||
بیشک یکی از مهمترین ادوار عرفان اسلامی در [[صفویه|دوره صفویه]] ظهور یافت، این دوره از یک منظر به دو قسم تقسیم شده است، یکی عهد مكتب اصفهان که شاخصترین شخصیت آن ملاصدرا و سلسله شاگردان و شارحان وی هستند و دیگری که از زمان دوره قاجاریه آغاز شده و ادامهدهنده مکتب اصفهان است که همان مکتب تهران میباشد که به معارف عرفانی و حِکَمی توجه ویژهای داشته است و شاخصترین شخصیت آن [[محمدرضا قمشهای|آقا محمدرضا قمشهای]] است.<ref>شیخ، مکتب حکمی، تهران، ص۱۶.</ref> وی حکیم و عارف بزرگ الهی بود که نزد محمدجعفر لاهیجی لنگرودی و میرزا حسن نوری [[مکتب صدرایی|حکمت صدرایی]] آموخت و نزد سیدرضی لاریجانی، عرفان ابنعربی، آموخت، آنگاه به تهران آمد و حوزه عرفان آن را رونق بخشید. ورود محققانه و تحلیلی در مسائل كلیدی و محوری عرفان نظیر [[وحدت وجود]]، [[ولایت]]، به کارگیری زبان و قلم صدرایی در تحلیل حقایق عرفانی، همچنین [[تفسیر قرآن]] با رویکرد تأویل عرفان از امتیازات او میباشد.<ref>فضلی، هستیشناسی عرفانی، ص۴۴-۴۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۳-۱۴؛ حکمت معنوی، ص۴۵؛ صدوقی سها، تاریخ عرفا و حکمای متأخر، ص۲۶۵-۲۶۷.</ref> از مهمترین و بارزترین شاگردان قمشهای، میرزاهاشم اشکوری است که از جهت توغل در عرفانیات معروفترین عارف مکتب تهران است که با جدیت تمام تدریس حکمت و عرفان را در حوزه تهران ادامه داد. از مهمترین شاگردان میرزا هاشم اشکوری، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] و [[محمدعلی شاهآبادی|میرزا محمدعلی شاهآبادی]] میباشند.<ref>شیخ، مکت حکمی تهران، ص۱۵۰-۱۵۱؛ رازی، گنجینه دانشمندان، ج۳، ص۳۸۳؛ تهرانی، طبقات اعلام الشيعه، ج۴، ص۱۳۷۰؛ فضلی، هستیشناسی، عرفاتی، ص۴۵.</ref> بهترین شاگرد میرزا محمدعلی شاهآبادی [[امامخمینی]] است. حضرت امام را کاملاً میتوان وابسته به مکتب تهران تلقی کرد؛ زیرا ایشان در آثار عرفانی و حکمی خود كاملاً تحت تأثير استادان تهرانی خود نظیر [[علیاکبر حکمی یزدی]]، رفیعی قزوینی و شاه آبادی میباشد.<ref>شیخ، مکتب حکمی، تهران، ص۱۵۴-۱۵۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۴۶-۴۷.</ref> همچنین امامخمینی در روش سلوکی و مباحث عرفانی شباهت معناداری میان دو اثرشان در عرفان نظری یعنی [[شرح دعاءالسحر (کتاب)|شرح دعای سحر]] و [[مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة (کتاب)|مصباح الهدايه]] با آثار و تعلیقات آقا محمدرضا قمشهای دارد و در مباحث عرفانی از او متأثر است چنان که در بحث وحدت وجود اطلاقی و ولایت این مطلب روشن است.<ref>امامخمینی، تعلیقات على شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ص۱۳-۱۴؛ آداب الصلاة؛ ص۲۹۶؛ شرح دعای سحر، ص۱۸، مصباح الهداية، ص۳۰.</ref> | |||
امامخمینی از آقا محمدرضا قمیشهای به «شیخ مشیخنا» تعبیر کرده است.<ref>مصباح الهدايه، ص۵۷ و ۸۷.</ref> همچنین آراء سلوکی امامخمینی و تعلیقاتش بر شرح فصوص الحكم قیصری و کتاب مصباح الأنس، كاملاً از استاد خود شاهآبادی متأثر است؛ البته امام دارای ابتکارات و خلاقیتهایی در حکمت و عرفان ابنعربی، میباشد. بنابراین سلسله استادان امامخمینی در عرفان و حکمت از طریق شاهآبادی و رفیعی قزوینی به مکتب حکمی تهران متصل است. ازاینرو امامخمینی از چهار جهت، سلوک عملی، مباحث عرفان نظری، رویکرد اجتماعی و ادبیات عرفانی متأثر از مکتب تهران میباشد.<ref>شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۵۴-۱۵۶؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۵.</ref> | امامخمینی از آقا محمدرضا قمیشهای به «شیخ مشیخنا» تعبیر کرده است.<ref>مصباح الهدايه، ص۵۷ و ۸۷.</ref> همچنین آراء سلوکی امامخمینی و تعلیقاتش بر شرح فصوص الحكم قیصری و کتاب مصباح الأنس، كاملاً از استاد خود شاهآبادی متأثر است؛ البته امام دارای ابتکارات و خلاقیتهایی در حکمت و عرفان ابنعربی، میباشد. بنابراین سلسله استادان امامخمینی در عرفان و حکمت از طریق شاهآبادی و رفیعی قزوینی به مکتب حکمی تهران متصل است. ازاینرو امامخمینی از چهار جهت، سلوک عملی، مباحث عرفان نظری، رویکرد اجتماعی و ادبیات عرفانی متأثر از مکتب تهران میباشد.<ref>شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۵۴-۱۵۶؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۵.</ref> | ||
==ویژگی مکتب تهران== | ==ویژگی مکتب تهران== | ||
مکتب تهران دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از سایر مکتبهای دیگر ممتاز میسازد از جمله این ویژگیها: | مکتب تهران دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از سایر مکتبهای دیگر ممتاز میسازد از جمله این ویژگیها: | ||
* توجه به [[حدیث|روایات]] و احادیث اهلبیت علیهمالسّلام: غالب آثار حکمای تهران رجوع به روایات به عنوان شاهد و مؤیدی در اندیشههای فلسفی و عرفانی است؛ زیرا آنان عرفان و حکمت را اصول فهم روایات اهلبیت علیهمالسّلام میدانند.<ref>زنوزی، بدایع الحکم ص۵۲۶-۵۲۸؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۵۷.</ref> امامخمینی نیز در آثار خویش توجه ویژهای به روایات و احادیث اهلبیت علیهمالسّلام دارد که نمونه بارز آن شرح دعای سحر؛ [[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل (کتاب)|شرح حدیث جنود عقل و جهل]] میباشد.<ref>کوهی، امامخمینی وروایات تفسیری، ص۹۵-۹۷؛ امامخمینی، شرح جنود عقل و جهل، ص۴؛ شرح دعای سحر، ص۱۱۸.</ref> | |||
* توجه به اشعار عرفانی فارسی: امامخمینی همسو با حکمای مکتب تهران به عرفان ادبی و اشعار و غزلیات فارسی عرفانی توجه ویژهای داشته و با زبان شعر برخی مطالب بلند عرفانی را بیان کرده است.<ref>غلامی، حدیث عشق در اشعار امامخمینی، ص۸-۹؛ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۲ و ۱۵؛ ۱۰۳؛ دیوان امام، ص۴۳؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵.</ref> | |||
* توجه به تصوف: تصوف به عنوان یکی از جریانهای فکری اسلامی مورد توجه حکمای تهران بوده است. امامخمینی نیز به تصوف توجه داشته و دو تصویر و رویکرد اصلی به تصوف دارد؛ در یک تصویر، تصوف علمی است در عرض علوم دینی میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱؛ ص۴۵ و ۲۸۴؛ دیوان، ص۱۱۰.</ref> در تصویر دیگر عوام صوفیه را از خواص آن ممتاز کرده و آن را نقد میکند.<ref>امامخمینی، سرّالصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱ و ۸۹؛ شرح چهل حدیث ۴۵۶.</ref> | |||
* توجه به اجتماع و سیاست: امامخمینی همسو با حکما و عرفای مکتب تهران در بسط با معارف عرفان و معارف توحیدی در متن اجتماع، فرهنگ و سیاست بسیار راقی و دارای ویژگیهای منحصر به فرد میباشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۵۱۲؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۸۹-۱۹۰؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۲۰-۲۲.</ref> | |||
==آراء مکتب تهران در عرفان اسلامی== | ==آراء مکتب تهران در عرفان اسلامی== | ||
یکی از کارهای مهم حکمای مکتب تهران در مطالعات عرفانیشان، مستدل کردن کلمات عرفان اسلامی، تطبیق میان اصطلاحات عرفا و | یکی از کارهای مهم حکمای مکتب تهران در مطالعات عرفانیشان، مستدل کردن کلمات عرفان اسلامی، تطبیق میان اصطلاحات [[عرفا]] و [[حکما]]، تقریر [[ولایت فقیه|نظریه ولایت]] و خاتمیت آن و [[نظریه فطرت]] میباشد.<ref>قمشهای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص۴۲-۴۳ و ۱۵۰؛ زنوزی بدایع الحكم، ص۲۲۱؛ کدیور، مجموعه مصنفات، ص۱۰۹-۱۲۳؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۲۱۰-۲۵۳.</ref> امامخمینی نیز در آثار خویش به تطبیق میان اصطلاحات عرفا و حکما، تقریر نظریه ولایت و [[ختم ولایت]] و نظریه فطرت پرداخته است، در نظر ایشان راه متوجه کردن عشق فطری انسان به حقتعالی [[ریاضت]] در دو عرصه شریعت و اخلاق است. و تبع استاد خود شاهآبادی میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح را قَدَم نفس و قدَمَ حق میداند.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۵؛ آداب الصلاة؛ ص۵۶-۵۷؛ شرح چهل حدیث، ص۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |