۲۷٬۰۳۵
ویرایش
جز (added Category:پروژه عقلی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کمال نهایی''' | '''کمال نهایی انسان'''، کیفیتی است که با پیوستن به شیء ناقص آن را کامل میکند و در نهایت به عین الیقین، حق الیقین و فنای در ذات الهی منجر میشود. | ||
==اهمیت و جایگاه کمال نهایی== | ==اهمیت و جایگاه کمال نهایی== | ||
کمال در اصطلاح فلسفی عبارت است از اینکه آن شیء به مرحلهای برسد که غرض از آن، بر آن مترتب شود.<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۵، ص۳۷۵؛ عبدالهی، کمال نهایی انسان، ص۳۱.</ref> بنابراین کمال، امری بیش از تمام است؛ زیرا تمام بر ناقص وارد میشود و آن را تمام میکند، ولی کمال بر تمام وارد میشود و اوصاف آن را کامل میکند.<ref>ملاصدرا، حاشیه بر الهیات شفا، ج۱، ص۴۲۰؛ مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۵، ص۳۷۵.</ref> | کمال در اصطلاح [[فلسفه|فلسفی]] عبارت است از اینکه آن شیء به مرحلهای برسد که غرض از آن، بر آن مترتب شود.<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۵، ص۳۷۵؛ عبدالهی، کمال نهایی انسان، ص۳۱.</ref> بنابراین کمال، امری بیش از تمام است؛ زیرا تمام بر ناقص وارد میشود و آن را تمام میکند، ولی کمال بر تمام وارد میشود و اوصاف آن را کامل میکند.<ref>ملاصدرا، حاشیه بر الهیات شفا، ج۱، ص۴۲۰؛ مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۵، ص۳۷۵.</ref> فلاسفه اسلامی، انسان را در عالم هستی دارای کمال نهایی میداند که در سیر تکاملی به سوی آن در حرکت است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۶۴۴؛ طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۶۶.</ref> تبیین کمال نهایی انسان دارای تأثیرات فراوانی است؛ از جمله تاثیرات آن بر علوم انسانی بر ارزشها، مبانی و اصول علوم انسانی میباشد.<ref>عبدالهی، کمال نهایی، ص۱۷.</ref> | ||
فلاسفه اسلامی، انسان را در عالم هستی دارای کمال نهایی میداند که در سیر تکاملی به سوی آن در حرکت است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ص۶۴۴؛ طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۶۶.</ref> تبیین کمال نهایی انسان دارای تأثیرات فراوانی است؛ از جمله تاثیرات آن بر علوم انسانی بر ارزشها، مبانی و اصول علوم انسانی میباشد.<ref>عبدالهی، کمال نهایی، ص۱۷.</ref> | |||
امامخمینی نیز به مسئله کمال نهایی انسان در نگاه فلسفی توجه داشته و با توجه به آراء فلسفی و عرفانی خاص خویش دیدگاههای بدیع و خاصی را در این مورد به تصویر کشیده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰؛ ج۱۸، ص۱۵۹؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۶؛ ج۳، ص۴۶۶ و ۳۵۴؛ شرح چهل حدیث، ص۵۲۷.</ref> | امامخمینی نیز به مسئله کمال نهایی انسان در نگاه فلسفی توجه داشته و با توجه به آراء فلسفی و عرفانی خاص خویش دیدگاههای بدیع و خاصی را در این مورد به تصویر کشیده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰؛ ج۱۸، ص۱۵۹؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۶؛ ج۳، ص۴۶۶ و ۳۵۴؛ شرح چهل حدیث، ص۵۲۷.</ref> | ||
==حقیقت کمال== | ==حقیقت کمال== | ||
حکمای الهی برای تبیین حقیقت و چیستی کمال، کمال را بر دو گونه تقسیم کردهاند؛ کمال اول همان است که نوعیت یک نوع با آن محقق میشود و کمال دوم عبارت است از هر فعل یا انفعالی که پس از تحقق نوعیت یک نوع بر آن مترتب میشود | حکمای الهی برای تبیین حقیقت و چیستی کمال، کمال را بر دو گونه تقسیم کردهاند؛ کمال اول همان است که نوعیت یک نوع با آن محقق میشود و کمال دوم عبارت است از هر فعل یا انفعالی که پس از تحقق نوعیت یک نوع بر آن مترتب میشود.<ref>ابنسینا، نفس شفاء، ص۱۰.</ref> بنابراین مقصود از کمال آن چیزی است که یک شیء به واسطه آن موجود بالفعل میشود؛<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۱۴-۲۳؛ ج۲، ص۳۰۵.</ref> ازاینرو [[حکما]]، نفس انسانی را کمال اول بر جسم طبیعی میدانند که همه آثار حیاتی موجودات زنده به فعالیت [[نفس]] انجام میگیرد. از تعریف نفس به کمال اول به خوبی روشن میشود که کمال اول تمام کننده ذات نوع و فعلیت دهنده آن است.<ref>ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ج۸، ص۲۳؛ بنایی، تأثیر عرفان نظری بر نظام حکمت صدرایی، ص۳۹۲؛ ابنسینا، طبیعیات شفاء، ج۲، ص۱۰-۱۱.</ref> | ||
امامخمینی نیز در بیان حقیقت کمال، معتقد است؛ کمال اول چیزی است که با پیوستن به شیء و ناقص آن را کامل میکند، همچنین کمال را کیفیتی میداند که اشیاء را از نقصان رهایی میدهد.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۶۵؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۶.</ref> توجه به عبارات امامخمینی این معنا را به ارمغان میآورد که ایشان معتقد است، کمال برای جسم و بدن، بدون نفس ممکن نیست؛ زیرا تبدیل قوه به فعل، خود کمال است و این امر در موجوداتی که از نفس برخوردارند روشن و قطعی است، پس نفس کمال اشیاء است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۲۹-۵۳۰.</ref> امامخمینی با توجه به مراتب مختلف نفس، نفس را به عنوان کمال برای جسم تعریف کرده، لکن هرگز به این مقدار اکتفا نکرده و معتقد است سیر کمالی نفس نامتناهی است و انسان حدّی ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۲، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۸۷.</ref> | |||
[[امامخمینی]] نیز در بیان حقیقت کمال، معتقد است؛ کمال اول چیزی است که با پیوستن به شیء و ناقص آن را کامل میکند، همچنین کمال را کیفیتی میداند که اشیاء را از نقصان رهایی میدهد.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۶۵؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۶.</ref> توجه به عبارات امامخمینی این معنا را به ارمغان میآورد که ایشان معتقد است، کمال برای جسم و بدن، بدون نفس ممکن نیست؛ زیرا تبدیل قوه به فعل، خود کمال است و این امر در موجوداتی که از نفس برخوردارند روشن و قطعی است، پس نفس کمال اشیاء است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۹۴-۵۹۵؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۲۹-۵۳۰.</ref> امامخمینی با توجه به مراتب مختلف نفس، نفس را به عنوان کمال برای جسم تعریف کرده، لکن هرگز به این مقدار اکتفا نکرده و معتقد است سیر کمالی نفس نامتناهی است و انسان حدّی ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۲، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۸۷.</ref> | |||
==کمال عقل نظری و عملی== | ==کمال عقل نظری و عملی== | ||
برخی حکمای الهی کمال نفس انسان را به بُعد عقل نظری میداند؛ یعنی نفس انسان در مسیر تکاملی خود از عقل هیولانی به درآمده و عقل بالملکه و عقل بالفعل را پشت سر نهاده، سرانجام به کمال نهایی خود یعنی عقل مستفاد برسد؛ ازاینرو در حکمت | برخی حکمای الهی کمال نفس انسان را به بُعد عقل نظری میداند؛ یعنی نفس انسان در مسیر تکاملی خود از عقل هیولانی به درآمده و عقل بالملکه و عقل بالفعل را پشت سر نهاده، سرانجام به کمال نهایی خود یعنی عقل مستفاد برسد؛ ازاینرو در [[حکمت متعالیه]]، یکی از اسباب تحصیل [[سعادت و شقاوت|سعادت]] این است که عقل نظری به کمال نهایی خود برسد.<ref>ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۲۰۶-۲۰۷ و ۲۵۰؛ الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۱۳۲؛ ج۹، ص۷؛ المبدأ و المعاد، ص۴۴۷-۴۳۸.</ref> | ||
ایشان برخلاف برخی حکما که قائلند عقل نظری بر عقل عملی تقدم دارد به تقدم عقل عملی تأکید دارد و بر این عقیده است که کمال نهایی انسان به عقل عملی است نه عقل نظری؛ زیرا نهایت کمال عقل نظری مرتبه علم الیقین؛ یعنی تحصیل یقین نظری به معارف و مبدأ و معاد است؛ اما عقل عملی در تکامل خود به مقامات عین الیقین و حق الیقین و سرانجام به فنای | |||
امامخمینی نیز به کمال عقل نظری و عقل عملی توجه داشته و آن را در بیان و آراء خود متذکر شده است، ایشان به صرافت غایت و کمال هر دو را یک چیز میداند و عقل نظری را با عقل عملی در غایت و کمال نهایی متحد میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۵۴ و ۴۵۳-۴۵۴.</ref> امامخمینی راه تحصیل سعادت را منوط به کمال نهایی قوای عقل نظری و عملی میداند و معتقد است برای رسیدن به سعادت درک حقیقت فقری اشیاء و انجام عمل صالح لازم است.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۶۶؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۶۲۶.</ref> | |||
ایشان برخلاف برخی حکما که قائلند عقل نظری بر عقل عملی تقدم دارد به تقدم عقل عملی تأکید دارد و بر این عقیده است که کمال نهایی انسان به عقل عملی است نه عقل نظری؛ زیرا نهایت کمال عقل نظری مرتبه علم الیقین؛ یعنی تحصیل یقین نظری به معارف و مبدأ و معاد است؛ اما عقل عملی در تکامل خود به مقامات عین الیقین و حق الیقین و سرانجام به [[فنا|فنای فیالله]] میرسد.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۵۴؛ شرح چهل حدیث، ص۵۲۷؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |