پرش به محتوا

سرمایه‌داری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سرمایه‌داری'''، دارایی و ثروت و مبانی بهره‌مندی از آن.
'''سرمایه‌داری'''، دارایی و ثروت و مبانی بهره‌مندی از آن.
== معنی ==
== معنی ==
سرمایه، [[ثروت]] یا پول و کالایی است که اساسِ کسب و بازرگانی قرار گرفته و از آن سود به دست می‌آید.<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۲/۱۳۷۳؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۱۵۹.</ref> به دارایی‌های معنوی و غیر مالی مانند سرمایه علمی و فکری نیز سرمایه گفته می‌شود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۱۵۹.</ref> در علم اقتصاد، «سرمایه‌داری» یا «کاپیتالیسم» به نظامی گفته می‌شود که مبتنی بر اقتصاد آزاد و متضمن مالکیت خصوصی بر اموال و ابزار تولید باشد<ref>پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۱۱۸.</ref> {{ببینید|اقتصاد}}. انگیزه اصلی فعالیت اقتصادی در نظام سرمایه‌داری، طلب سود است.<ref>بشلر، خاستگاه‌های سرمایه‌داری، ۸۵.</ref> در این نظام، سرمایه در کنار کار و زمین، یکی از عوامل تولید و منبع ارزش شناخته می‌شود و سود اختصاص‌یافته به آن، مشروع و عادلانه است.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۹۹–۲۰۰.</ref> مبانی نظام اقتصادی سرمایه‌داری چنین است: [[آزادی]]، دولت محدود، [[مالکیت خصوصی]]، رقابت به انگیزه نفع شخصی، حاکمیت مصرف‌کننده. این مبانی بر فردگرایی استوارند و در راستای هدف رفاه مادی و رشد اقتصادی قرار دارند.<ref>شوقی فنجری، مبانی نظری توزیع عادلانه، ۲۰۷؛ یوسفی، راهکارهای تحقق عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام، ۳۶۵.</ref>
سرمایه، [[ثروت]] یا پول و کالایی است که اساسِ کسب و بازرگانی قرار گرفته و از آن سود به دست می‌آید.<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۲/۱۳۷۳؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۱۵۹.</ref> به دارایی‌های معنوی و غیر مالی مانند سرمایه علمی و فکری نیز سرمایه گفته می‌شود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۱۵۹.</ref> در علم اقتصاد، «سرمایه‌داری» یا «کاپیتالیسم» به نظامی گفته می‌شود که مبتنی بر اقتصاد آزاد و متضمن مالکیت خصوصی بر اموال و ابزار تولید باشد<ref>پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۱۱۸.</ref> {{ببینید|اقتصاد}}. انگیزه اصلی فعالیت اقتصادی در نظام سرمایه‌داری، طلب سود است.<ref>بشلر، خاستگاه‌های سرمایه‌داری، ۸۵.</ref> در این نظام، سرمایه در کنار کار و [[زمین]]، یکی از عوامل تولید و منبع ارزش شناخته می‌شود و سود اختصاص‌یافته به آن، مشروع و عادلانه است.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۹۹–۲۰۰.</ref> مبانی نظام اقتصادی سرمایه‌داری چنین است: [[آزادی]]، دولت محدود، [[مالکیت خصوصی]]، رقابت به انگیزه نفع شخصی، حاکمیت مصرف‌کننده. این مبانی بر فردگرایی استوارند و در راستای هدف [[رفاه]] مادی و رشد اقتصادی قرار دارند.<ref>شوقی فنجری، مبانی نظری توزیع عادلانه، ۲۰۷؛ یوسفی، راهکارهای تحقق عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام، ۳۶۵.</ref>


موضوع سرمایه‌داری و سرمایه‌داران از مباحث اقتصادی سیاسی مهمی است که به‌ویژه پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، همواره کانون بحث‌ها و نظریات گوناگون بوده و افراط‌ها و تفریط‌هایی نیز دربارهٔ آن شده‌است.<ref>آژینی، امام و اقتصاد اسلامی، ۵۵–۵۶.</ref> واژه سرمایه‌داری علاوه بر «[[نظام اقتصادی سرمایه‌داری]]»، به جمع‌کردن مال و ثروت و انباشت سرمایه نیز گفته می‌شود. این دو معنا از سرمایه‌داری در کلام و [[سخنرانی‌ها|بیان امام‌خمینی]] بدون ورود به بحث‌های فنی و تخصصی آمده‌است.
موضوع سرمایه‌داری و سرمایه‌داران از مباحث اقتصادی سیاسی مهمی است که به‌ویژه پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، همواره کانون بحث‌ها و نظریات گوناگون بوده و افراط‌ها و تفریط‌هایی نیز دربارهٔ آن شده‌است.<ref>آژینی، امام و اقتصاد اسلامی، ۵۵–۵۶.</ref> واژه سرمایه‌داری علاوه بر «[[نظام اقتصادی سرمایه‌داری]]»، به جمع‌کردن مال و ثروت و انباشت سرمایه نیز گفته می‌شود. این دو معنا از سرمایه‌داری در کلام و [[سخنرانی‌ها|بیان امام‌خمینی]] بدون ورود به بحث‌های فنی و تخصصی آمده‌است.
خط ۱۴: خط ۱۴:
در آغاز قرن نوزدهم میلادی، نیروهای استعماری به شکل گسترده، ایران را هدف قرار دادند و [[روسیه]] تزاری و [[انگلستان]] به منظور تسلط بر منابع و بازار ایران و هم برای عبور به سرزمین‌های دور، به [[ایران]] وارد شدند. در این زمان سرمایه‌داران یا به عبارت دیگر بازرگانان بزرگ ایران به‌طور عمده، دلال و فروشنده کالاهای خارجی بودند<ref>ورداسبی، علل کندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی ایران، ۸۴–۸۵.</ref> {{ببینید|بازار}}. مالکان بزرگ و رجال ملی یا دلالان تجارت خارجی، از این نابسامانی سود سرشار بردند؛ اما منحرف‌کردن سرمایه‌داری تجاری ایران به خرید و فروش کالا، به رشد اقتصادی ایران و توسعه سرمایه‌داری به معنای واقعی کلمه صدمه زد.<ref>ورداسبی، علل کندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی ایران، ۸۷؛ امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۴۳–۴۴ و ۵۴.</ref>
در آغاز قرن نوزدهم میلادی، نیروهای استعماری به شکل گسترده، ایران را هدف قرار دادند و [[روسیه]] تزاری و [[انگلستان]] به منظور تسلط بر منابع و بازار ایران و هم برای عبور به سرزمین‌های دور، به [[ایران]] وارد شدند. در این زمان سرمایه‌داران یا به عبارت دیگر بازرگانان بزرگ ایران به‌طور عمده، دلال و فروشنده کالاهای خارجی بودند<ref>ورداسبی، علل کندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی ایران، ۸۴–۸۵.</ref> {{ببینید|بازار}}. مالکان بزرگ و رجال ملی یا دلالان تجارت خارجی، از این نابسامانی سود سرشار بردند؛ اما منحرف‌کردن سرمایه‌داری تجاری ایران به خرید و فروش کالا، به رشد اقتصادی ایران و توسعه سرمایه‌داری به معنای واقعی کلمه صدمه زد.<ref>ورداسبی، علل کندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی ایران، ۸۷؛ امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۴۳–۴۴ و ۵۴.</ref>


افزون بر آن، نبود امنیت برای مالکیت خصوصی و دخالت دایمی دولت در فعالیت‌های بازرگانی، جلوی شکل‌گیری سرمایه‌داری به صورت مستقل و مدرن را در ایران گرفت<ref>امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۴۳.</ref>؛ چنان‌که حتی در سال‌های پس از [[اصلاحات ارضی]] دهه ۱۳۴۰ نیز موجب افزایش کنترل دولت بر منابع قدرت به‌ویژه منابع مالی شد و در دهه بعد یکی از نتایج اصلاحات دربار سلطنتی، پیدایش طبقه بورژوازی بزرگی بود که با برخورداری از کمک‌های مالی و حمایت‌های دولتی، به قدرت مطلقِ دربار وابسته بود و از پایه‌های قدرت آن به‌شمار می‌رفت.<ref>بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، ۹۹.</ref> به بیان دیگر، در جایگزینی سرمایه‌داری بوروکراتیک به جای نظام ارباب ـ رعیتی، همان ملاکان پیشین و بازاریان وابسته به دولت، پیشقدم تأسیس صورت‌بندی اجتماعی جدید شدند<ref>امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۶۰.</ref>؛ بنابراین یکی از اهداف توسعه اقتصادی در ایران، افزایش تمرکز و کنترل منابع قدرت در دست حکومت بود.<ref>بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، ۱۰۰.</ref>
افزون بر آن، نبود [[امنیت]] برای مالکیت خصوصی و دخالت دایمی دولت در فعالیت‌های بازرگانی، جلوی شکل‌گیری سرمایه‌داری به صورت مستقل و مدرن را در ایران گرفت<ref>امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۴۳.</ref>؛ چنان‌که حتی در سال‌های پس از [[اصلاحات ارضی]] دهه ۱۳۴۰ نیز موجب افزایش کنترل دولت بر منابع قدرت به‌ویژه منابع مالی شد و در دهه بعد یکی از نتایج اصلاحات دربار سلطنتی، پیدایش طبقه بورژوازی بزرگی بود که با برخورداری از کمک‌های مالی و حمایت‌های دولتی، به قدرت مطلقِ دربار وابسته بود و از پایه‌های قدرت آن به‌شمار می‌رفت.<ref>بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، ۹۹.</ref> به بیان دیگر، در جایگزینی سرمایه‌داری بوروکراتیک به جای نظام ارباب ـ رعیتی، همان ملاکان پیشین و بازاریان وابسته به دولت، پیشقدم تأسیس صورت‌بندی اجتماعی جدید شدند<ref>امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ۶۰.</ref>؛ بنابراین یکی از اهداف توسعه اقتصادی در ایران، افزایش تمرکز و کنترل منابع قدرت در دست حکومت بود.<ref>بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، ۱۰۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] ضمن تأکید بر بی‌نتیجه بودن اصلاحات ارضی و [[انقلاب سفید]] محمدرضا پهلوی، این اصلاحات را نه برای منفعت مردم ایران، بلکه در راستای منافع قدرت‌های خارجی و تبدیل بازارهای ایران، به بازار کالاهای این کشورها ارزیابی کرد و جایگزینی کارخانه‌داران بزرگ به جای همان مالکان قدیمی را موجب پایمال‌شدن دوباره حقوق کارگران و کشاورزان شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۸–۲۳۹.</ref> {{ببینید|اصلاحات ارضی|انقلاب سفید}}.
[[امام‌خمینی]] ضمن تأکید بر بی‌نتیجه بودن اصلاحات ارضی و انقلاب سفید [[محمدرضا پهلوی]]، این اصلاحات را نه برای منفعت [[مردم]] ایران، بلکه در راستای منافع قدرت‌های خارجی و تبدیل بازارهای ایران، به بازار کالاهای این کشورها ارزیابی کرد و جایگزینی کارخانه‌داران بزرگ به جای همان مالکان قدیمی را موجب پایمال‌شدن دوباره حقوق کارگران و کشاورزان شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۸–۲۳۹.</ref> {{ببینید|اصلاحات ارضی|انقلاب سفید}}.


پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و در زمان تدوین قانون اساسی، مسئله مالکیت و سرمایه با چالش‌های مختلفی مواجه شد. از سویی [[مارکسیست]]‌ها و گروه‌هایی که خود را سوسیالیست اسلامی می‌دانستند، با طرح اقتصاد [[سوسیالیستی]] و نفی مالکیت، خواستار ملی‌شدن همه امور اقتصادی و مصادره اموال سرمایه‌داران و تقسیم عادلانه ثروت ملی بودند و از سوی دیگر، برخی روشنفکران و مذهبی‌های سنتی با حمایت از اقتصاد بازار آزاد و تأکید بر نامحدودبودن مالکیت، ضمن ابراز نگرانی از تبدیل‌شدن دولت به یک سرمایه‌دار بزرگ، خواستار حفظ نظام اقتصادی موجود بودند.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۲.</ref> در نهایت بر اساس اصول ۴۴ و ۴۷ [[قانون اساسی]]، مالکیت شخصی، به شرط مشروعیت کسب آن، محترم شمرده شد و نظام اقتصادی [[جمهوری اسلامی ایران]] بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار شد و مالکیت در این سه بخش، تا جایی که از محدوده قوانین [[اسلام]] خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد و به جامعه ضرر وارد نکند، مورد حمایت قانون قرار گرفت {{ببینید|اقتصاد}}. با این حال، موضوع واگذاری امور به بخش خصوصی یا دولتی و حدود آن، یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که همچنان دستمایه اختلاف، در میان جریان‌های گوناگون قرار گرفت و موجب پدیدآمدن دو جناح مهم موسوم به چپ و راست در میان طرفداران انقلاب شد.<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۲۵۷.</ref>
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و در زمان تدوین [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، مسئله مالکیت و سرمایه با چالش‌های مختلفی مواجه شد. از سویی [[مارکسیست]]‌ها و گروه‌هایی که خود را سوسیالیست اسلامی می‌دانستند، با طرح اقتصاد [[سوسیالیستی]] و نفی مالکیت، خواستار ملی‌شدن همه امور اقتصادی و مصادره اموال سرمایه‌داران و تقسیم عادلانه ثروت ملی بودند و از سوی دیگر، برخی روشنفکران و مذهبی‌های سنتی با حمایت از اقتصاد بازار آزاد و تأکید بر نامحدودبودن مالکیت، ضمن ابراز نگرانی از تبدیل‌شدن دولت به یک سرمایه‌دار بزرگ، خواستار حفظ نظام اقتصادی موجود بودند.<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۲.</ref> در نهایت بر اساس اصول ۴۴ و ۴۷ قانون اساسی، مالکیت شخصی، به شرط مشروعیت کسب آن، محترم شمرده شد و نظام اقتصادی [[جمهوری اسلامی ایران]] بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار شد و مالکیت در این سه بخش، تا جایی که از محدوده قوانین [[اسلام]] خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد و به [[جامعه]] ضرر وارد نکند، مورد حمایت [[قانون]] قرار گرفت.{{ببینید|اقتصاد}}. با این حال، موضوع واگذاری امور به بخش خصوصی یا دولتی و حدود آن، یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که همچنان دستمایه اختلاف، در میان جریان‌های گوناگون قرار گرفت و موجب پدیدآمدن دو جناح مهم موسوم به چپ و راست در میان طرفداران [[انقلاب]] شد.<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۲۵۷.</ref>


== سرمایه و سرمایه‌داری در اسلام ==
== سرمایه و سرمایه‌داری در اسلام ==
سرمایه در اسلام، حکم حقوقی کلی ندارد و برحسب مشروعیت و عدم مشروعیت آن احکام متفاوتی پیدا می‌کند. سرمایه نامشروع (اموالی که از راهی جز رعایت احکام اسلام کسب شده‌اند)، از نظر اسلام به‌کلی مردود و بی‌ارزش است و سرمایه‌های مشروع نیز در صورتی که ویژگی‌های اخلاقی و حقوقیِ مد نظر اسلام را داشته باشند، مثبت و دارای ارزش خواهند بود.<ref>آژینی، امام و اقتصاد اسلامی، ۵۷.</ref> «سرمایه‌داری» در دنیای امروز یک نظام اقتصادی جدید، با سابقه‌ای در حدود سه قرن، به‌شمار می‌رود و باید به‌طور مستقل، از آن بحث و در آن اجتهاد کرد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۷۹.</ref>؛ اما سرمایه‌داری به معنای برخورداری از مال و ثروت مشروع و بهره‌برداری درست از آن، همواره مورد توجه دین اسلام قرار داشته و اسلام با توصیه به آن، قوانین و مقررات ویژه‌ای نیز وضع کرده‌است؛ چنان‌که ضمن نهی از ضایع‌کردن ثروت و دورانداختن آن ([[اسراف]] و [[تبذیر]]) حیف و میل و [[اختلاس]] و [[دزدی]] و [[خیانت]] در اموال را شایسته مجازات دانسته‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۳–۴۰۴ و ۴۰۷.</ref> در حالی‌که از نظر برخی [[ادیان و مذاهب]]، «ثروت» زشت و مردود به‌شمار می‌رود،<ref>وبر، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، ۷۴.</ref> [[قرآن کریم]] بسیار صریح و روشن، آن را «خیر» می‌نامد<ref>بقره، ۱۸۰.</ref> و [[پیامبر اسلام(ص)]] مال و ثروت نیکو در دست بنده صالح را می‌ستاید.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۳۰.</ref>
سرمایه در اسلام، حکم حقوقی کلی ندارد و برحسب مشروعیت و عدم مشروعیت آن احکام متفاوتی پیدا می‌کند. سرمایه نامشروع (اموالی که از راهی جز رعایت احکام اسلام کسب شده‌اند)، از نظر اسلام به‌کلی مردود و بی‌ارزش است و سرمایه‌های مشروع نیز در صورتی که ویژگی‌های اخلاقی و حقوقیِ مد نظر اسلام را داشته باشند، مثبت و دارای ارزش خواهند بود.<ref>آژینی، امام و اقتصاد اسلامی، ۵۷.</ref> «سرمایه‌داری» در دنیای امروز یک نظام اقتصادی جدید، با سابقه‌ای در حدود سه قرن، به‌شمار می‌رود و باید به‌طور مستقل، از آن بحث و در آن اجتهاد کرد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۷۹.</ref>؛ اما سرمایه‌داری به معنای برخورداری از مال و ثروت مشروع و بهره‌برداری درست از آن، همواره مورد توجه دین اسلام قرار داشته و اسلام با توصیه به آن، قوانین و مقررات ویژه‌ای نیز وضع کرده‌است؛ چنان‌که ضمن نهی از ضایع‌کردن ثروت و دورانداختن آن ([[اسراف]] و [[تبذیر]]) حیف و میل و [[اختلاس]] و [[دزدی]] و [[خیانت]] در اموال را شایسته مجازات دانسته‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۳–۴۰۴ و ۴۰۷.</ref> در حالی‌که از نظر برخی [[دین|ادیان]] و مذاهب، «ثروت» زشت و مردود به‌شمار می‌رود،<ref>وبر، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، ۷۴.</ref> [[قرآن کریم]] بسیار صریح و روشن، آن را «خیر» می‌نامد<ref>بقره، ۱۸۰.</ref> و [[پیامبر اسلام(ص)]] مال و ثروت نیکو در دست بنده صالح را می‌ستاید.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۳۰.</ref>


با این حال، قرآن کریم با تبدیل‌شدن مال و ثروت به هدف و انباشت سرمایه و انفاق‌نکردن آن مخالف است و چنین سرمایه‌دارانی را مستحق عذاب دردناک می‌داند<ref>توبه، ۳۴.</ref> و مال‌دوستی، حرص و زیاده‌خواهی در مال و تفاخر به آن را نهی و رد کرده‌است<ref>تکاثر، ۱؛ حدید، ۲۰؛ همزه، ۱–۲.</ref>؛ بر همین اساس اگرچه طبق اصول اسلامی هر کس مالک حاصل کسب و کار خویش است<ref>نساء، ۳۲.</ref> و هر گونه تصرف و استفاده از اموال دیگران، نیاز به رضایت آنان دارد،<ref>نساء، ۲۹.</ref> اما اسلام با گذاشتن محدودیت‌هایی، استفاده از مالکیت را به این شرط مشروع دانسته‌است که ضرر و زیانی به دیگران نرسد و ضمن اینکه تسلط مالکانه را مجوز [[احتکار]]، [[اسراف]] و [[تبذیر]] نمی‌داند. اسلام با حرام‌کردن فعالیت‌های اقتصادی‌ای که مانع تحقق ارزش‌های معنوی و رشد و ارتقای انسانی‌اند (مانند [[ربا]]، [[قمار]] و انواع مختلف [[معاملات حرام]])، محدودیت بیشتری در آزادی اقتصادی و استفاده از حق مالکیت قائل شده‌است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۵۴۰–۵۴۱.</ref>
با این حال، قرآن کریم با تبدیل‌شدن مال و ثروت به هدف و انباشت سرمایه و انفاق‌نکردن آن مخالف است و چنین سرمایه‌دارانی را مستحق عذاب دردناک می‌داند<ref>توبه، ۳۴.</ref> و مال‌دوستی، حرص و زیاده‌خواهی در مال و [[تفاخر]] به آن را نهی و رد کرده‌است<ref>تکاثر، ۱؛ حدید، ۲۰؛ همزه، ۱–۲.</ref>؛ بر همین اساس اگرچه طبق اصول اسلامی هر کس مالک حاصل کسب و کار خویش است<ref>نساء، ۳۲.</ref> و هر گونه تصرف و استفاده از اموال دیگران، نیاز به رضایت آنان دارد،<ref>نساء، ۲۹.</ref> اما اسلام با گذاشتن محدودیت‌هایی، استفاده از مالکیت را به این شرط مشروع دانسته‌است که ضرر و زیانی به دیگران نرسد و ضمن اینکه تسلط مالکانه را مجوز [[احتکار]]، [[اسراف]] و [[تبذیر]] نمی‌داند. اسلام با حرام‌کردن فعالیت‌های اقتصادی‌ای که مانع تحقق ارزش‌های معنوی و رشد و ارتقای انسانی‌اند (مانند [[ربا]]، [[قمار]] و انواع مختلف [[معاملات حرام]])، محدودیت بیشتری در آزادی اقتصادی و استفاده از حق مالکیت قائل شده‌است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۵۴۰–۵۴۱.</ref>


[[امام‌خمینی]] در کاربرد واژه «سرمایه‌داری»، ضمن پذیرش مالکیت و بیان مبانی آن، به تبیین و نقد «نظام اقتصادی سرمایه‌داری» موجود در [[غرب]] نیز توجه کرده‌است:
[[امام‌خمینی]] در کاربرد واژه «سرمایه‌داری»، ضمن پذیرش مالکیت و بیان مبانی آن، به تبیین و نقد «نظام اقتصادی سرمایه‌داری» موجود در غرب نیز توجه کرده‌است:


=== سرمایه‌داری به معنای پذیرش مالکیت و اصل سرمایه ===
=== سرمایه‌داری به معنای پذیرش مالکیت و اصل سرمایه ===
امام‌خمینی که [[اقتصاد اسلامی]] را به‌طور کامل، منطبق با دیگر حوزه‌های [[اسلام]] چون [[فرهنگ]] و [[سیاست اسلامی]] می‌دانست،<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۱.</ref> معتقد بود [[نظام اقتصادی اسلام]]، نظامی متعادل است که مالکیت خصوصی را به رسمیت می‌شناسد و آن را در دایره‌ای معین و محدود محترم می‌شمارد و نظارت و هدایت آن، دستورها و احکامی دارد که عدالت اجتماعی را تضمین می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۶–۴۳۷ و ۲۱/۴۴۴.</ref> ایشان با اذعان به پذیرش مشروط و تعدیل‌شده مالکیت خصوصی در [[اسلام]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱–۲۹۲، ۴۳۶–۴۳۷ و ۸/۴۷۰.</ref> اجرای درست [[احکام]] و قوانین اقتصادی اسلام را موجب رشد و ترقی اقتصاد [[جامعه]] می‌دانست و میان برخورداری از مال و ثروت و سرمایه‌داری که با نوعی [[ظلم]] و زیرپاگذاشتن حقوق دیگران همراه است، جدایی قائل بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۲۴۲.</ref> از نظر ایشان حکومت و افزایش قدرت آن در راستای مصالح اجتماعی، نقش مهمی در تعدیل ثروت و توزیع مجدد آن (که موجب منع انباشت سرمایه نزد گروهی خاص است) خواهد داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱–۲۹۲؛ موسایی، امام‌خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۰۰.</ref> {{ببینید|اقتصاد}}؛ از این‌رو ایشان با تأکید بر مالکیت مشروع و مشروط، مالکیت بی‌حد و مرز را نمی‌پذیرفت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۶–۴۷۷، ۴۸۱ و ۲۱/۴۴۴.</ref> و بر آن بود که به دست آوردن سرمایه‌های کلان از راه مشروع، اصولاً قابل تحقق نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱ و ۱۰/۴۸۰.</ref>
امام‌خمینی که [[اقتصاد اسلامی]] را به‌طور کامل، منطبق با دیگر حوزه‌های اسلام چون [[فرهنگ]] و سیاست اسلامی می‌دانست،<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۱.</ref> معتقد بود [[نظام اقتصادی اسلام]]، نظامی متعادل است که مالکیت خصوصی را به رسمیت می‌شناسد و آن را در دایره‌ای معین و محدود محترم می‌شمارد و نظارت و هدایت آن، دستورها و احکامی دارد که عدالت اجتماعی را تضمین می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۶–۴۳۷ و ۲۱/۴۴۴.</ref> ایشان با اذعان به پذیرش مشروط و تعدیل‌شده مالکیت خصوصی در اسلام،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱–۲۹۲، ۴۳۶–۴۳۷ و ۸/۴۷۰.</ref> اجرای درست [[احکام]] و قوانین اقتصادی اسلام را موجب رشد و ترقی اقتصاد [[جامعه]] می‌دانست و میان برخورداری از مال و ثروت و سرمایه‌داری که با نوعی [[ظلم]] و زیرپاگذاشتن حقوق دیگران همراه است، جدایی قائل بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۲۴۲.</ref> از نظر ایشان حکومت و افزایش قدرت آن در راستای مصالح اجتماعی، نقش مهمی در تعدیل ثروت و توزیع مجدد آن (که موجب منع انباشت سرمایه نزد گروهی خاص است) خواهد داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱–۲۹۲؛ موسایی، امام‌خمینی، دولت و اقتصاد، ۱۰۰.</ref> {{ببینید|اقتصاد}}؛ از این‌رو ایشان با تأکید بر مالکیت مشروع و مشروط، مالکیت بی‌حد و مرز را نمی‌پذیرفت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۶–۴۷۷، ۴۸۱ و ۲۱/۴۴۴.</ref> و بر آن بود که به دست آوردن سرمایه‌های کلان از راه مشروع، اصولاً قابل تحقق نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱ و ۱۰/۴۸۰.</ref>


=== نظام اقتصادی سرمایه‌داری ===
=== نظام اقتصادی سرمایه‌داری ===
امام‌خمینی که خصلت خونخواری و عطش سیری‌ناپذیر [[استکبار جهانی]] را ناشی از طبیعت فرهنگ سرمایه‌داری می‌دانست،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲۷ و ۲۱/۴۴۴–۴۴۵.</ref> نظام اقتصادی سرمایه‌داری را به شکلی که در غرب وجود دارد، ظالمانه، مستلزم بی‌عدالتی و محروم‌کننده توده‌های تحت ستم می‌خواند و بر همین اساس معتقد بود چنین نظامی در [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] به‌طور جدی مردود شمرده شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴–۴۴۵.</ref> از نظر ایشان نظام اقتصادی سرمایه‌داری، به دلیل فراموشی ارزش‌های انسانی، انسان را ابزار تأمین منافع خود قرار داده‌است؛ چنان‌که در نظام اشتراکیِ [[کمونیسم]] هم به گونه‌ای دیگر چنین است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸–۲۳۹.</ref>؛ از این‌رو ایشان ضمن آگاه‌کردن مسلمانان جهان از آفت‌های نظام سرمایه‌داری، دربارهٔ تبلیغات وسیع دشمنان اسلام که راز پیشرفت و توسعه را در [[سرمایه‌داری غرب]] معرفی می‌کنند هشدار می‌داد و آن را تبلیغاتی برای القای وابستگی کامل مسلمانان به غرب ارزیابی می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.</ref>
امام‌خمینی که خصلت خونخواری و عطش سیری‌ناپذیر [[استکبار جهانی]] را ناشی از طبیعت فرهنگ سرمایه‌داری می‌دانست،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲۷ و ۲۱/۴۴۴–۴۴۵.</ref> نظام اقتصادی سرمایه‌داری را به شکلی که در غرب وجود دارد، ظالمانه، مستلزم بی‌عدالتی و محروم‌کننده توده‌های تحت ستم می‌خواند و بر همین اساس معتقد بود چنین نظامی در [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] به‌طور جدی مردود شمرده شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴–۴۴۵.</ref> از نظر ایشان نظام اقتصادی سرمایه‌داری، به دلیل فراموشی ارزش‌های انسانی، انسان را ابزار تأمین منافع خود قرار داده‌است؛ چنان‌که در نظام اشتراکیِ [[کمونیسم]] هم به گونه‌ای دیگر چنین است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸–۲۳۹.</ref>؛ از این‌رو ایشان ضمن آگاه‌کردن مسلمانان جهان از آفت‌های نظام سرمایه‌داری، دربارهٔ تبلیغات وسیع دشمنان اسلام که راز پیشرفت و توسعه را در [[سرمایه‌داری غرب]] معرفی می‌کنند هشدار می‌داد و آن را تبلیغاتی برای القای وابستگی کامل مسلمانان به غرب ارزیابی می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۹.</ref>


از نظر امام‌خمینی سیاست‌های نظام سرمایه‌داری دامنگیر همه ملت‌های جهان شده و در عمل، برده‌داری جدید را بر آنان تحمیل کرده‌است؛ چنان‌که تشکیل مراکز انحصاری و چندملیتی، نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و ملت‌های محروم را با وجود برخورداری از منابع سرشار، تحت نفوذ مطلق خود درآورده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹.</ref> ایشان با نفی نظام‌های سوسیالیستی و سرمایه‌داری، از اقتصاد اسلامی پشتیبانی می‌کرد و از آنجاکه حوزه‌های مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و از هم تأثیر می‌پذیرند و عملکرد همسوی آنها می‌تواند نظام اجتماعی اسلام را شکل دهد، اجراشدن احکام اقتصاد اسلامی را وابسته به حاکمیت همه‌جانبه اسلام می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۸۹.</ref>
از نظر امام‌خمینی سیاست‌های نظام سرمایه‌داری دامنگیر همه ملت‌های جهان شده و در عمل، برده‌داری جدید را بر آنان تحمیل کرده‌است؛ چنان‌که تشکیل مراکز انحصاری و چندملیتی، نبض [[اقتصاد]] جهان را در دست گرفته و ملت‌های محروم را با وجود برخورداری از منابع سرشار، تحت نفوذ مطلق خود درآورده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹.</ref> ایشان با نفی نظام‌های سوسیالیستی و سرمایه‌داری، از اقتصاد اسلامی پشتیبانی می‌کرد و از آنجاکه حوزه‌های مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و از هم تأثیر می‌پذیرند و عملکرد همسوی آنها می‌تواند نظام اجتماعی اسلام را شکل دهد، اجراشدن احکام اقتصاد اسلامی را وابسته به [[حاکمیت]] همه‌جانبه اسلام می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۸۹.</ref>


== مسئولیت‌ها و وظایف ==
== مسئولیت‌ها و وظایف ==
در هر نظام اقتصادی که در جهت تحقق نتیجه مطلوب عمل می‌کند، تصورات از موضوعات اقتصادی مانند نظام قیمت، تخصیص منابع، ابزارها و نهادهای مالی و اقتصادی تحت تأثیر پایه‌ها و مبانی آن نظام است و ارتباط تنگاتنگی با فلسفه اساسی آن دارد. اثر [[اخلاق]] و مذهب به‌قدری مهم است که می‌تواند به‌خودی‌خود اقتصادی متفاوت ایجاد کند. اخلاق و ذهنیت مادی منشأ اقتصاد سرمایه‌داری است و در مقابل [[اخلاق اسلامی]]، نظام اقتصاد اسلام را شکل خواهد داد.<ref>نجارزاده و دیگران، شکل‌گیری نظام‌های اقتصادی، ۷ و ۱۴.</ref> نظام اقتصاد اسلامی که بر مبنای فعالیت برای خدا و کسب [[پاداش اخروی]] شکل گرفته،<ref>آل عمران، ۹۲ و ۱۳۴؛ هود، ۶۱؛ انعام، ۱۴۱.</ref> در سه اصل توجه به دیگران، آبادانی و استفاده بهینه از منابع نمود پیدا می‌کند.<ref>نجارزاده و دیگران، شکل‌گیری نظام‌های اقتصادی، ۲۱–۲۳.</ref> در اصل ۴۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم به این اصول سه‌گانه (توجه به محرومان، عمران و آبادی و جلوگیری از [[اسراف]] و [[تبذیر]]) توجه و بر آنها تأکید کرده‌است.
در هر نظام اقتصادی که در جهت تحقق نتیجه مطلوب عمل می‌کند، تصورات از موضوعات اقتصادی مانند نظام قیمت، تخصیص منابع، ابزارها و نهادهای مالی و اقتصادی تحت تأثیر پایه‌ها و مبانی آن نظام است و ارتباط تنگاتنگی با فلسفه اساسی آن دارد. اثر [[اخلاق]] و مذهب به‌قدری مهم است که می‌تواند به‌خودی‌خود اقتصادی متفاوت ایجاد کند. اخلاق و ذهنیت مادی منشأ اقتصاد سرمایه‌داری است و در مقابل [[اخلاق اسلامی]]، نظام اقتصاد اسلام را شکل خواهد داد.<ref>نجارزاده و دیگران، شکل‌گیری نظام‌های اقتصادی، ۷ و ۱۴.</ref> نظام اقتصاد اسلامی که بر مبنای فعالیت برای خدا و کسب [[ثواب|پاداش اخروی]] شکل گرفته،<ref>آل عمران، ۹۲ و ۱۳۴؛ هود، ۶۱؛ انعام، ۱۴۱.</ref> در سه اصل توجه به دیگران، آبادانی و استفاده بهینه از منابع نمود پیدا می‌کند.<ref>نجارزاده و دیگران، شکل‌گیری نظام‌های اقتصادی، ۲۱–۲۳.</ref> در اصل ۴۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] هم به این اصول سه‌گانه (توجه به محرومان، عمران و آبادی و جلوگیری از [[اسراف]] و [[تبذیر]]) توجه و بر آنها تأکید کرده‌است.


از نظر امام‌خمینی ثروت و قدرت مادی، تنها با همراهی اخلاق و [[ایمان]]، تکمیل و متعادل می‌شود و در خدمت انسان قرار می‌گیرد وگرنه بلای جان انسان خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۰.</ref> به اعتقاد ایشان، نظام اقتصادی اسلام بر خلاف روش و رفتار سرمایه‌داری، دربرگیرنده منافع محرومان و پابرهنگان و موجب گسترش مشارکت آنان است و جهت‌گیری اقتصاد اسلامی در راستای حفظ منافع محرومان و مبارزه با زراندوزان، بزرگ‌ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت [[فقر]] است. همچنین این حقیقت که صاحبان مال در اسلام بر [[مستضعفان]] و محرومان، هیچ امتیاز و برتری ندارند، بهترین عامل برای شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و موجب همکاری و همراهی مردم و گرایش آنان به ارزش‌های انسانی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> {{ببینید|مستضعفان}}.
از نظر امام‌خمینی ثروت و قدرت مادی، تنها با همراهی اخلاق و [[ایمان]]، تکمیل و متعادل می‌شود و در خدمت انسان قرار می‌گیرد وگرنه بلای جان [[انسان]] خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۰.</ref> به اعتقاد ایشان، نظام اقتصادی اسلام بر خلاف روش و رفتار سرمایه‌داری، دربرگیرنده منافع محرومان و پابرهنگان و موجب گسترش مشارکت آنان است و جهت‌گیری اقتصاد اسلامی در راستای حفظ منافع محرومان و مبارزه با زراندوزان، بزرگ‌ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت [[فقر]] است. همچنین این حقیقت که صاحبان مال در اسلام بر [[مستضعفان]] و محرومان، هیچ امتیاز و برتری ندارند، بهترین عامل برای شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و موجب همکاری و همراهی مردم و گرایش آنان به ارزش‌های انسانی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> {{ببینید|مستضعفان}}.


تأکید امام‌خمینی بر سه شاخص مهم «حفظ منافع محرومان»، «گسترش مشارکت عمومی مردم» و «مبارزه با زراندوزان»، وجه تمایز تفکر اقتصادی ایشان با اقتصاد سرمایه‌داری و سوسیالیستی حاکم بر جهان بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۰.</ref> ایشان ثروت و سرمایه را اگرچه از راه مشروع به دست آمده باشد، در صورتی که همراه ویژگی‌هایی چون رفتار کاخ‌نشینی و [[اشرافیت]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴–۳۷۶.</ref> [[طمع]] و [[زیاده‌طلبی]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۴، ۳۷۸ و ۵۳۰.</ref> بی‌توجهی به محرومان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۸.</ref> و دورویی و [[نفاق]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> باشد، مذموم و منفی می‌دانست؛ در عین حال به سرمایه‌داران و ثروتمندانِ دارای اموال مشروع توصیه می‌کرد ثروت خود را برای فعالیت سازنده در جامعه به کار اندازند و این امر را عبادتی بزرگ می‌شمرد و خیر دنیا و آخرت را در خدمت به اسلام، کمک به [[سازندگی]] جامعه و شکوفایی و خودکفایی اقتصادی و کمک و خدمت به محرومان و فقیران جامعه برمی‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۵.</ref>
تأکید امام‌خمینی بر سه شاخص مهم «حفظ منافع محرومان»، «گسترش مشارکت عمومی مردم» و «مبارزه با زراندوزان»، وجه تمایز تفکر اقتصادی ایشان با اقتصاد سرمایه‌داری و سوسیالیستی حاکم بر جهان بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۲۹۰.</ref> ایشان ثروت و سرمایه را اگرچه از راه مشروع به دست آمده باشد، در صورتی که همراه ویژگی‌هایی چون رفتار کاخ‌نشینی و [[اشرافیت]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴–۳۷۶.</ref> [[طمع]] و [[زیاده‌طلبی]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۴، ۳۷۸ و ۵۳۰.</ref> بی‌توجهی به محرومان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۸.</ref> و دورویی و [[نفاق]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۶–۴۴۷.</ref> باشد، مذموم و منفی می‌دانست؛ در عین حال به سرمایه‌داران و ثروتمندانِ دارای اموال مشروع توصیه می‌کرد ثروت خود را برای فعالیت سازنده در [[جامعه]] به کار اندازند و این امر را عبادتی بزرگ می‌شمرد و خیر دنیا و [[آخرت]] را در خدمت به اسلام، کمک به [[سازندگی]] جامعه و شکوفایی و خودکفایی اقتصادی و کمک و خدمت به محرومان و فقیران [[جامعه]] برمی‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۵.</ref>


امام‌خمینی که اسلام را منادی تحقق عدالت اجتماعی می‌داند، معتقد است منطق قرآن همواره تحریک و به‌شوق‌آوردن [[پیامبر اسلام(ص)]] به جنگ و رودررویی با سرمایه‌داران قدرتمندی بوده‌است که مخالف منافع توده‌های مردم گام برداشته و به استثمار مردم پرداخته‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱ و ۲۱۴.</ref>
امام‌خمینی که اسلام را منادی تحقق عدالت اجتماعی می‌داند، معتقد است منطق قرآن همواره تحریک و به‌شوق‌آوردن [[پیامبر اسلام(ص)]] به جنگ و رودررویی با سرمایه‌داران قدرتمندی بوده‌است که مخالف منافع توده‌های مردم گام برداشته و به استثمار مردم پرداخته‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱ و ۲۱۴.</ref>


بنابراین مهم‌ترین وظائف [[نظام اسلامی]] در برابر سرمایه و سرمایه‌داری، عبارت‌اند از:
بنابراین مهم‌ترین وظائف [[نظام اسلامی]] در برابر سرمایه و سرمایه‌داری، عبارت‌اند از:
# مقابله با سرمایه‌های نامشروع، مصادره و بازگرداندن آنها به صاحبان حق<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۵ و ۸/۷.</ref> {{ببینید|مصادره اموال}}؛
# مقابله با سرمایه‌های نامشروع، مصادره و بازگرداندن آنها به صاحبان حق<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۵ و ۸/۷.</ref> {{ببینید|مصادره اموال}}
# حمایت‌نکردن [[حکومت]] از سرمایه‌داران به دلیل سرمایه‌داربودن<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۷ و ۲۰/۳۴۱.</ref>؛
# حمایت‌نکردن [[حکومت]] از سرمایه‌داران به دلیل سرمایه‌داربودن<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۷۷ و ۲۰/۳۴۱.</ref>
# در اولویت قراردادن مصالح محرومان.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۹ و ۲۰/۳۳۳.</ref>
# در اولویت قراردادن مصالح محرومان.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۹ و ۲۰/۳۳۳.</ref>
# اختصاص‌ندادن همه مقام‌های کلیدی به سرمایه‌داران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳ و ۲۱/۴۲۲.</ref>؛
# اختصاص‌ندادن همه مقام‌های کلیدی به سرمایه‌داران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳ و ۲۱/۴۲۲.</ref>
# جلوگیری از نفوذ فرهنگ سرمایه‌داری در نظام اسلامی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۲۹–۳۳۰.</ref>؛
# جلوگیری از نفوذ فرهنگ سرمایه‌داری در [[نظام اسلامی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۲۹–۳۳۰.</ref>
# گزینش‌نکردن [[مسئولان کشور]] از میان طبقه سرمایه‌دار.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۳ و ۱۸/۲۸–۲۹.</ref>
# گزینش‌نکردن [[مسئولان کشور]] از میان طبقه سرمایه‌دار.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۳ و ۱۸/۲۸–۲۹.</ref>


۲۱٬۳۲۴

ویرایش