۲۱٬۲۹۴
ویرایش
جز (added Category:مقالههای دارای لینک دانشنامه using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خودباوری'''، اعتماد به نفس و باور به توانمندیهای فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع. | '''خودباوری'''، اعتماد به نفس و باور به توانمندیهای فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
خودباوری، به اعتماد و باور فرد به تواناییها و مهارتهای خود برای انجام موفق کارها و وظایف فردی و اجتماعی گفته میشود<ref>قلیپور و پیراننژاد، بررسی اثرهای عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری در نهادهای آموزشی، ۳۵۸.</ref> و شامل ارزشیابی مثبت فرد از ویژگیهای خود و اجتماع پیرامون خود میگردد<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۵.</ref> و در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است. | خودباوری، به اعتماد و باور فرد به تواناییها و مهارتهای خود برای انجام موفق کارها و وظایف فردی و اجتماعی گفته میشود<ref>قلیپور و پیراننژاد، بررسی اثرهای عدالت در ایجاد و ارتقای خودباوری در نهادهای آموزشی، ۳۵۸.</ref> و شامل ارزشیابی مثبت فرد از ویژگیهای خود و [[جامعه|اجتماع]] پیرامون خود میگردد<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۵.</ref> و در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است. | ||
خودباوری در بعد فردی به معنای اعتماد به تواناییهای خود برای مبارزه با چالشهای اساسی زندگی<ref>براندن، قدرت خودباوری، ۷.</ref> و احساس ارزشمندبودن و به دست آوردن نیازها و خواستههای خود و استفاده از نتایج زحمات است<ref>براندن، قدرت خودباوری، ۲۷.</ref> و در بعد اجتماعی که در اینجا مورد توجه است، یعنی ارجنهادن به خویشتن شخص و اجتماع که میتواند نقش مهمی در پیشرفت یا عقبماندگی علمی و صنعتی جوامع ایفا کند.<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۴۴.</ref> | خودباوری در بعد فردی به معنای اعتماد به تواناییهای خود برای مبارزه با چالشهای اساسی زندگی<ref>براندن، قدرت خودباوری، ۷.</ref> و احساس ارزشمندبودن و به دست آوردن نیازها و خواستههای خود و استفاده از نتایج زحمات است<ref>براندن، قدرت خودباوری، ۲۷.</ref> و در بعد اجتماعی که در اینجا مورد توجه است، یعنی ارجنهادن به خویشتن شخص و اجتماع که میتواند نقش مهمی در [[پیشرفت]] یا [[عقبماندگی]] علمی و صنعتی جوامع ایفا کند.<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۴۴.</ref> | ||
مفهوم خودباوری که در برابر از خودبیگانگی است و امور مرتبط با آن در ادبیات [[امامخمینی]]، با عبارتهایی همچون «اتکا به خویشتن»، «ما میتوانیم»، «اعتماد به نفس»، «مطمئن به نفس»، «استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» و | مفهوم خودباوری که در برابر از خودبیگانگی است و امور مرتبط با آن در ادبیات [[امامخمینی]]، با عبارتهایی همچون «اتکا به خویشتن»، «ما میتوانیم»، «اعتماد به نفس»، «مطمئن به نفس»، «استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» و «[[خودکفایی]]» بازگو شدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸۰/۸؛ ۳۴/۹؛ ۱۱۳/۱۴، ۱۱۶؛ ۳۱۰/۱۵ و ۲۲۲/۱۹.</ref> و کلماتی همچون روح یأس و ناامیدی، سستی و تنبلی، خودباختگی، احساس حقارت و خودکمبینی، وابستگی فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، در وصف افراد و جوامع ازخودبیگانه بهکار رفتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۵۳/۲؛ ۲۵۹/۴؛ ۵۴/۵، ۲۶۶ و ۱۸۱/۹.</ref> | ||
==خاستگاه و جایگاه خودباوری== | ==خاستگاه و جایگاه خودباوری== | ||
در [[آیه|آیات]] مختلفی از [[قرآن]] به گونهای مفهوم خودباوری و اعتماد به نفس آمدهاست؛<ref>اسراء، ۷۰؛ آل عمران، ۱۳۹؛ بقره، ۲۴۹؛ مائده، ۱۰۵.</ref> همچنین در سیره [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[ائمه معصوم(ع)]] بر اهمیت اعتماد به نفس و خوباوری و سفارش آن به دیگران اشاره شدهاست؛ چنانکه در روایتی از پیامبر(ص) آمدهاست توکل بر خدا باعث تقویت اعتماد به نفس میشود<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۳۸/۶۸.</ref> در سخنی از [[امامعلی(ع)]] نیز آمدهاست کسی که به بزرگی و کرامت نفس خود باور آورده، هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمیکند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.</ref> | در [[آیه|آیات]] مختلفی از [[قرآن]] به گونهای مفهوم خودباوری و اعتماد به نفس آمدهاست؛<ref>اسراء، ۷۰؛ آل عمران، ۱۳۹؛ بقره، ۲۴۹؛ مائده، ۱۰۵.</ref> همچنین در سیره [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[ائمه معصوم(ع)]] بر اهمیت اعتماد به نفس و خوباوری و سفارش آن به دیگران اشاره شدهاست؛ چنانکه در روایتی از پیامبر(ص) آمدهاست توکل بر خدا باعث تقویت اعتماد به نفس میشود<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۳۸/۶۸.</ref> در سخنی از [[امامعلی(ع)]] نیز آمدهاست کسی که به بزرگی و کرامت نفس خود باور آورده، هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمیکند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.</ref> | ||
در نگاه اسلامی خودباوری بر پایه تکیه و اعتماد به | در نگاه اسلامی خودباوری بر پایه تکیه و اعتماد به [[قدرت الهی|قدرت خداوند]] میتواند منشأ تحول در زندگی اجتماعی شود؛<ref>میرزابیگی، نقش نیازهای روانی در بهداشت روانی و آموزش و پرورش، ۳۳.</ref> برای نمونه در صدر اسلام [[اسلام|مسلمانان]] با توجه به خودباوری دینی، توانستند تغییر اساسی در دنیای پیرامون خود به وجود آوردند و به پیروزیهای گستردهای دست یابند.<ref>واقدی، المغازی، ۴۴۰/۲ ـ ۴۹۴ و ۴۹۶ ـ ۵۲۵.</ref> این واقعیت مورد توجه امامخمینی نیز قرار گرفتهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۲۱/۱۹.</ref> و چنانکه ایشان اشاره کرده دقت در آموزههای اسلامی<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۲. </ref> نشان میدهد باور به توانمندیهای مادی و معنوی [[انسان]] در سایه شناختِ خود محقق میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳۰۳/۳.</ref> همچنین شناخت از خود، راهی قابل اعتماد برای شناخت خداوند است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۴.</ref> | ||
در قرآن کریم آگاهی از خود و ظرفیتهای وجودی، همراه و قرین با خداشناسی دانسته شدهاست؛<ref>حشر، ۱۹</ref> بر همین اساس انتظار میرود مجموعه معرفت و آگاهی انسان از خود و خداوند، به این باور منتهی شود که محور عالم هستی خداوند است و فرجام همه کارها به سمت اوست؛<ref>لقمان، ۲۲؛ طباطبایی، المیزان، ۲۳۰/۱۶.</ref> در عین حال انسان موجودی رها و سرگردان و خودکفا نیست و آفریننده او برنامه و نقشه راه را در قالب هدایت [[پیامبران(ع)]]، در اختیار او قرار دادهاست<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴۱۲/۸.</ref> و چنانکه امامخمینی نیز تأکید کردهاست، انسان در طول اراده خداوندی دارای حق انتخاب و اعمال اراده خود است و میتواند سرنوشت و مسیر زندگی را خود انتخاب کند<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۶۵.</ref> {{ببینید|جبر و اختیار}} بر این مبنا در اسلام خودباوری در راستای [[خداباوری]] یعنی اعتماد به قدرت بیانتهای الهی باید تکیهگاه ذهنی اعمال فردی و اجتماعی قرار گیرد. در نگاه امامخمینی تکیه بر خود، پس از اعتماد به خداوند منشأ خیرات و اصلاح همه امور است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶۲/۱۷.</ref> چنانکه [[انقلاب اسلامی ایران]] در سایه همین باور به پیروزی رسید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹۳/۱۸.</ref> و خودباوری عامل بینیازی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۳۲/۱۵.</ref> و راه رهایی از وابستگی و رسیدن به | در قرآن کریم آگاهی از خود و ظرفیتهای وجودی، همراه و قرین با [[خداشناسی]] دانسته شدهاست؛<ref>حشر، ۱۹</ref> بر همین اساس انتظار میرود مجموعه معرفت و آگاهی انسان از خود و خداوند، به این باور منتهی شود که محور عالم هستی خداوند است و فرجام همه کارها به سمت اوست؛<ref>لقمان، ۲۲؛ طباطبایی، المیزان، ۲۳۰/۱۶.</ref> در عین حال انسان موجودی رها و سرگردان و خودکفا نیست و آفریننده او برنامه و نقشه راه را در قالب هدایت [[پیامبران(ع)]]، در اختیار او قرار دادهاست<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴۱۲/۸.</ref> و چنانکه امامخمینی نیز تأکید کردهاست، انسان در طول [[اراده خداوندی]] دارای حق انتخاب و اعمال اراده خود است و میتواند سرنوشت و مسیر زندگی را خود انتخاب کند<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۶۵.</ref> {{ببینید|جبر و اختیار}} بر این مبنا در اسلام خودباوری در راستای [[خداباوری]] یعنی اعتماد به قدرت بیانتهای الهی باید تکیهگاه ذهنی اعمال فردی و اجتماعی قرار گیرد. در نگاه امامخمینی تکیه بر خود، پس از اعتماد به خداوند منشأ خیرات و اصلاح همه امور است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶۲/۱۷.</ref> چنانکه [[انقلاب اسلامی ایران]] در سایه همین باور به پیروزی رسید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹۳/۱۸.</ref> و خودباوری عامل بینیازی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۳۲/۱۵.</ref> و راه رهایی از وابستگی و رسیدن به [[استقلال]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۰۸/۱۴.</ref> و همچنین منشأ [[قدرت]] و پیروزیهای انسان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۰۶/۱۴ ـ ۳۰۹ و ۳۱۰/۱۵.</ref> است. | ||
==عوامل تضعیف خودباوری== | ==عوامل تضعیف خودباوری== | ||
خودباوری فرایندی است که قوت و ضعف آن متأثر از عوامل و زمینههای خرد و کلان همچون [[خانواده]]، [[رسانه|رسانهها]]، سیاستهای آموزشی و عملکرد [[نظام سیاسی]] است.<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۳ و ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref> از نگاه [[امامخمینی]] عوامل تضعیف خودباوری در جامعه اسلامی را به طور کلی میتوان در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد: | خودباوری فرایندی است که قوت و ضعف آن متأثر از عوامل و زمینههای خرد و کلان همچون [[خانواده]]، [[رسانه|رسانهها]]، سیاستهای آموزشی و عملکرد [[نظام سیاسی]] است.<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۳ و ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref> از نگاه [[امامخمینی]] عوامل تضعیف خودباوری در [[جامعه اسلامی]] را به طور کلی میتوان در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد: | ||
الف) فردی: در نگاهی کلان، امامخمینی جوهر اصلی خودباختگی فرد در [[جامعه|جامعه اسلامی]] را نشئتگرفته از ضعف شناخت هویتِ خویشتن میداند. هویت مورد نظر ایشان برگرفته از دو عنصر [[اسلام]] و فرهنگ بومی ـ ملی است {{ببینید|هویت}} و ضعف در شناخت این دو میتواند منجر به خودباختگی افراد جامعه گردد. به باور ایشان شناختنداشتن از هویت اسلامی و ایرانی و به تعبیر ایشان «انسان شرقی» موجب شده انسانِ مسلمان، مرعوب انسان غربی شود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۷۹/۹ و ۵۴/۱۰.</ref> و مسلمان شرقی در تاریخ و گذشته خود سرمایههای فکری، فرهنگی و علمی متعددی با محوریت اسلام داشته که آن را نمیشناسد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۲/۹.</ref> این شناخت و آشنایی نداشتن، قابلیتهای فکری و فرهنگی، مفاخر علمی و دینی و به طور کلی فرهنگ شرقی با محوریت اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۳/۹ و ۴۴۸/۱۰.</ref> میتواند آثاری همچون گمگشتگی، گمکردن خودِ فردی، دینی و ملی، ازدستدادن قدرت ملی، [[استقلال]] نداشتن و وابستگی و از دستدادن حیثیت ملی را در پی داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۲/۹ و ۴۲/۱۰.</ref> | الف) فردی: در نگاهی کلان، امامخمینی جوهر اصلی خودباختگی فرد در [[جامعه|جامعه اسلامی]] را نشئتگرفته از ضعف شناخت هویتِ خویشتن میداند. هویت مورد نظر ایشان برگرفته از دو عنصر [[اسلام]] و فرهنگ بومی ـ ملی است {{ببینید|هویت}} و ضعف در شناخت این دو میتواند منجر به خودباختگی افراد جامعه گردد. به باور ایشان شناختنداشتن از هویت اسلامی و ایرانی و به تعبیر ایشان «انسان شرقی» موجب شده انسانِ مسلمان، مرعوب انسان غربی شود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۷۹/۹ و ۵۴/۱۰.</ref> و مسلمان شرقی در تاریخ و گذشته خود سرمایههای فکری، فرهنگی و علمی متعددی با محوریت اسلام داشته که آن را نمیشناسد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۲/۹.</ref> این شناخت و آشنایی نداشتن، قابلیتهای فکری و فرهنگی، مفاخر علمی و دینی و به طور کلی فرهنگ شرقی با محوریت اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۳/۹ و ۴۴۸/۱۰.</ref> میتواند آثاری همچون گمگشتگی، گمکردن خودِ فردی، دینی و ملی، ازدستدادن قدرت ملی، [[استقلال]] نداشتن و وابستگی و از دستدادن حیثیت ملی را در پی داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۲/۹ و ۴۲/۱۰.</ref> | ||
ب) اجتماعی: از نگاه امامخمینی عوامل ضعیفشدن خودباوریِ جامعه اسلامی در دو حوزه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در حوزه داخلی، عوامل گوناگونی در ضعیفشدن خودباوری ملتهای اسلامی و گرایش به فرهنگهای بیگانه وجود دارد که میتوان آنها را در سه موضوع کلیِ دوری از اسلام، نقش روشنفکران غربزده و حاکمان وابسته تقسیمبندی کرد: | ب) اجتماعی: از نگاه امامخمینی عوامل ضعیفشدن خودباوریِ جامعه اسلامی در دو حوزه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در حوزه داخلی، عوامل گوناگونی در ضعیفشدن خودباوری ملتهای اسلامی و گرایش به فرهنگهای [[بیگانه]] وجود دارد که میتوان آنها را در سه موضوع کلیِ دوری از اسلام، نقش [[روشنفکری|روشنفکران]] غربزده و حاکمان وابسته تقسیمبندی کرد: | ||
۱. دوری از اسلام: بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که در پی احیای هویت اسلامی در دوران معاصر بودهاند، غالباً بر گزاره مشترک «دوری مسلمانان از اسلام اصیل» تأکید کردهاند.<ref>موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و اراء اصلاحی سیدجمالالدین اسدآبادی، ۴۸.</ref> از نگاه امامخمینی نیز ارزشمندی فرهنگ و معرفت ملتهای اسلامی ناشی از آموزههای دین اسلام است که بسیاری ملتهای مسلمان و حتی اسلامشناسان آن را گمکرده و از آن بیگانهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۰۵/۱۱.</ref> و تا آن را نیابند به خودباوری دست نخواهند یافت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰۹/۱۲.</ref> به نظر ایشان ضعف معرفتی به مکتب اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۰/۹.</ref> موجب شده برخی افراد با گرهزدن مقوله پیشرفت با بیدینی و عقبماندگی با دینمداری، قواعد دینی و بومی خود را رها کنند و با قوانین غربی همراه شوند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.</ref> | ۱. دوری از اسلام: بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که در پی احیای [[هویت اسلامی]] در دوران معاصر بودهاند، غالباً بر گزاره مشترک «دوری مسلمانان از اسلام اصیل» تأکید کردهاند.<ref>موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و اراء اصلاحی سیدجمالالدین اسدآبادی، ۴۸.</ref> از نگاه امامخمینی نیز ارزشمندی [[فرهنگ]] و معرفت ملتهای اسلامی ناشی از آموزههای دین اسلام است که بسیاری ملتهای مسلمان و حتی اسلامشناسان آن را گمکرده و از آن بیگانهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۰۵/۱۱.</ref> و تا آن را نیابند به خودباوری دست نخواهند یافت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰۹/۱۲.</ref> به نظر ایشان ضعف معرفتی به مکتب اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۰/۹.</ref> موجب شده برخی افراد با گرهزدن مقوله پیشرفت با بیدینی و [[عقبماندگی]] با دینمداری، قواعد دینی و بومی خود را رها کنند و با قوانین غربی همراه شوند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.</ref> | ||
۲. نقش روشنفکران غربزده: امامخمینی مرعوب شدن روشنفکران و نخبگان فکری در برابر پیشرفتهای مادی غرب را یکی از عوامل افزایش خودبیگانگی جوامع اسلامی میدانست و به آن توجه داشت. ایشان معتقد است از خودبیگانگی و وابستگی فکری به غرب و ناچیزپنداشتن مفاخر بومی و توانمندیهای ملی همچون خوابی مصنوعی است که برخی از روشنفکران و بهویژه قشر دانشمند و متفکر را به خواب بردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷۹/۱۰.</ref> و از داشتههای علمی خود غافل و پیشرفتهای علمی و فنّی غرب را قرین با پیشرفت معنوی انگاشتهاند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.</ref> این امر باعث شده این روشنفکران با ترویج اندیشههایی که بر خودباختگی تکیه زده، جوامع را به سمت خودباختگی برانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۸/۱۰ و ۲۳۲/۱۱.</ref> {{ببینید|روشنفکری}} | ۲. نقش روشنفکران غربزده: امامخمینی مرعوب شدن روشنفکران و نخبگان فکری در برابر پیشرفتهای مادی غرب را یکی از عوامل افزایش خودبیگانگی جوامع اسلامی میدانست و به آن توجه داشت. ایشان معتقد است از خودبیگانگی و وابستگی فکری به غرب و ناچیزپنداشتن مفاخر بومی و توانمندیهای ملی همچون خوابی مصنوعی است که برخی از روشنفکران و بهویژه قشر دانشمند و متفکر را به خواب بردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷۹/۱۰.</ref> و از داشتههای علمی خود غافل و پیشرفتهای علمی و فنّی غرب را قرین با پیشرفت معنوی انگاشتهاند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.</ref> این امر باعث شده این روشنفکران با ترویج اندیشههایی که بر خودباختگی تکیه زده، [[جامعه|جوامع]] را به سمت خودباختگی برانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۸/۱۰ و ۲۳۲/۱۱.</ref> {{ببینید|روشنفکری}} | ||
۳. نقش دولتهای وابسته: [[امامخمینی]] نقش حاکمان و کارگزاران وابسته به غرب و بیگانه از فرهنگِ ملی و بومی را در تضعیف خودباوری | ۳. نقش دولتهای وابسته: [[امامخمینی]] نقش حاکمان و کارگزاران وابسته به غرب و [[بیگانه]] از فرهنگِ ملی و بومی را در تضعیف خودباوری مسلمانان مهم میداند. از نگاه ایشان خودکمبینی و خودباختگیِ دولتهای اسلامی موجب شده تا آنان دانسته یا ندانسته مجریان نقشههای استعماری در میان ملتهای مسلمان شوند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۸۸/۲.</ref> به گونهای که خودباوری و اعتماد به نفس در حکومتی مانند [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] جای خود را به «ما نمیتوانیم» داد و تلقین این [[شعار]] نیز در بیشتر افراد جامعه نفوذ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۹۵/۳ـ ۴۹۶.</ref> در این دیدگاه حاکمانی نظیر [[محمدرضا پهلوی]] مأموریت دارند با ترویج [[فرهنگ استعماری]] و زدودن روحیه خودباوری در جامعه، منافع غرب را تأمین کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶۳/۴، ۹۱ و ۳۷۱/۵.</ref> بر همین اساس امامخمینی یکی از اهداف اصلی خود در مبارزه با رژیم پهلوی را نجات مردم ایران از وابستگی فرهنگی به غرب، رهایی از تمام چارچوبهای پوسیده و بیمحتوای تحمیلشده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ اسلامی بر اساس خودباوری اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳۳/۵.</ref> | ||
در بعد عوامل خارجی، هرچند امامخمینی قائل است تأثیر عواملی همچون فرهنگ استعماری نیازمند همکاری و همیاری عناصر داخلی و بومی همچون حاکمان است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۴۶/۲ و ۱۳۴/۴.</ref> ولی عامل اصلی ترویج این فرهنگ در میان جوامع مسلمان، حکومتهای استعماریاند. به باور ایشان ترویج فرهنگ استعماری در میان مسلمانان، مهمترین عامل بیرونی تضعیف خودباوری است؛ زیرا فرهنگ استعماری در تداوم استعمار و سلطه، استحاله و تضعیف فرهنگ بومی و اسلامی جوامع را دنبال میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۴؛ ۵۳/۵؛ ۷۱/۷ و ۵/۱۲.</ref> تا با خارجکردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسی، [[جامعه|جوامع اسلامی]] را از فرهنگ ملی و اسلامی خویش بیگانه سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۲۶/۲۱.</ref> به اعتقاد ایشان نتیجه ورود و حضور فرهنگ استعماری در نظامِ باور ملتها، وابستگی و از خودبیگانگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۲/۴ و ۳۴۲/۱۹.</ref> جلوگیری از رشد استعدادها در عرصههای مختلف،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵۰۵/۳ و ۹۱/۴.</ref> فراموشی داشتههای علمی، فرهنگی و تاریخی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۱۵/۲۱.</ref> و تحقیر فرهنگ و ارزشهای بومی و ارجنهادن به فرهنگ استعماری است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۱۴/۲۱.</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی}} | در بعد عوامل خارجی، هرچند امامخمینی قائل است تأثیر عواملی همچون فرهنگ استعماری نیازمند همکاری و همیاری عناصر داخلی و بومی همچون حاکمان است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۴۶/۲ و ۱۳۴/۴.</ref> ولی عامل اصلی ترویج این فرهنگ در میان جوامع مسلمان، حکومتهای استعماریاند. به باور ایشان ترویج فرهنگ استعماری در میان مسلمانان، مهمترین عامل بیرونی تضعیف خودباوری است؛ زیرا فرهنگ استعماری در تداوم [[استعمار]] و سلطه، استحاله و تضعیف فرهنگ بومی و اسلامی جوامع را دنبال میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۴؛ ۵۳/۵؛ ۷۱/۷ و ۵/۱۲.</ref> تا با خارجکردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسی، [[جامعه|جوامع اسلامی]] را از فرهنگ ملی و اسلامی خویش بیگانه سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۲۶/۲۱.</ref> به اعتقاد ایشان نتیجه ورود و حضور فرهنگ استعماری در نظامِ باور ملتها، وابستگی و از خودبیگانگی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۲/۴ و ۳۴۲/۱۹.</ref> جلوگیری از رشد استعدادها در عرصههای مختلف،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵۰۵/۳ و ۹۱/۴.</ref> فراموشی داشتههای علمی، فرهنگی و تاریخی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۱۵/۲۱.</ref> و تحقیر فرهنگ و ارزشهای بومی و ارجنهادن به فرهنگ استعماری است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۱۴/۲۱.</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی}} | ||
==راههای تقویت خودباوری== | ==راههای تقویت خودباوری== | ||
از نگاه امامخمینی زدودن آثار فکریِ فرهنگ استعماری یعنی از خودبیگانگی و ضعف خودباوری، بسیار مشکل است؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴/۸.</ref> اما راهکارهایی وجود دارد که با کمک آنها میتوان بهتدریج خودباوری را در میان افراد و ملتها تقویت کرد. به باور ایشان گام اساسی در این خصوص شناخت مکتب اسلام و باور به قابلیتها و توانمندیهای آن در مدیریت زندگی فردی و اجتماعی و رشد و توسعه مادی و معنوی است که از طریق آن میتوان باور به خودِ شرقی را تقویت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۰/۱۲.</ref> از دیدگاه ایشان فرهنگ اسلامی غنیترین و مترقیترین فرهنگ است و میتواند بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت و تفکرات مادی، مسیر تعالی و سعادت انسانی را هموار سازد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۳/۱۹.</ref> | از نگاه امامخمینی زدودن آثار فکریِ فرهنگ استعماری یعنی از خودبیگانگی و ضعف خودباوری، بسیار مشکل است؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴/۸.</ref> اما راهکارهایی وجود دارد که با کمک آنها میتوان بهتدریج خودباوری را در میان افراد و ملتها تقویت کرد. به باور ایشان گام اساسی در این خصوص شناخت مکتب اسلام و باور به قابلیتها و توانمندیهای آن در [[مدیریت]] زندگی فردی و اجتماعی و رشد و توسعه مادی و معنوی است که از طریق آن میتوان باور به خودِ شرقی را تقویت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۰/۱۲.</ref> از دیدگاه ایشان فرهنگ اسلامی غنیترین و مترقیترین [[فرهنگ]] است و میتواند بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت و تفکرات مادی، مسیر تعالی و سعادت انسانی را هموار سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۳/۱۹.</ref> | ||
[[امامخمینی]] با بیان این امر که «شرق آفتاب دارد»، ولی راه بروز این فرهنگ و استعدادهایش را بستهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۵.</ref> بازیافتن فرهنگ اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۰/۱۵.</ref> را با وجود [[قرآن]] و پس از آن [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۶/۲۱ ـ ۳۹۷.</ref> امکانپذیر میدانست. اهتمام ایشان به این امور و استقرار آموزههای فرهنگ اسلامی در حیات زندگی بشر و جایگزینی آن به جای فرهنگ مادی، استعماری و غربی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۶/۲ و ۲۱۱/۱۳.</ref> هرچند به عنوان مهمترین منبع خودباوری اهمیت دارد، اما ایشان دیگر منابع هویتی و شناختی ازجمله مؤلفهها و مفاخر قومی و ملی به شرط اینکه روبهروی اسلام قرار نگیرند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۱۳ و ۴۷۱/۱۵.</ref> و نیروی عظیم یک میلیاردی جمعیت مسلمانان و ذخایر فراوان آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۸/۷.</ref> را نفی نمیکرد. | [[امامخمینی]] با بیان این امر که «شرق آفتاب دارد»، ولی راه بروز این فرهنگ و استعدادهایش را بستهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۵.</ref> بازیافتن فرهنگ اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۰/۱۵.</ref> را با وجود [[قرآن]] و پس از آن [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۹۶/۲۱ ـ ۳۹۷.</ref> امکانپذیر میدانست. اهتمام ایشان به این امور و استقرار آموزههای فرهنگ اسلامی در حیات زندگی بشر و جایگزینی آن به جای فرهنگ مادی، استعماری و غربی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۶/۲ و ۲۱۱/۱۳.</ref> هرچند به عنوان مهمترین منبع خودباوری اهمیت دارد، اما ایشان دیگر منابع هویتی و شناختی ازجمله مؤلفهها و مفاخر قومی و ملی به شرط اینکه روبهروی اسلام قرار نگیرند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۱۳ و ۴۷۱/۱۵.</ref> و نیروی عظیم یک میلیاردی جمعیت مسلمانان و ذخایر فراوان آنان<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۸/۷.</ref> را نفی نمیکرد. | ||
به طور کلی ایشان معتقد است فرهنگ بومی و اسلامی آنقدر غنی و توانمند است که میتوان بدون [[وابستگی|وابستگی به شرق و غرب]]، ملت را در مسیر پیشرفت به پیش برد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۹/۹؛ ۵۲/۱۰، ۷۷ و ۳۴۳/۱۹.</ref> ولی باید این داشتهها با آگاهیبخشی و تبلیغات صحیح به عموم مردم عرضه شود؛ بنابراین در این راستا وظیفه رسانههای ارتباطجمعی همچون رادیو و تلویزیون<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۶ و ۱۱۸/۱۶ و ۱۰۶/۱۷، ۲۴۳.</ref> {{ببینید|رادیو|تلویزیون}} و مراکز تربیت و تعلیم از دبستان تا دانشگاه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴۳/۱۵، ۴۴۷ و ۲۲۲/۱۹.</ref> {{ببینید|آموزش و پرورش|دانشگاه}} مهم است. | به طور کلی ایشان معتقد است فرهنگ بومی و اسلامی آنقدر غنی و توانمند است که میتوان بدون [[وابستگی|وابستگی به شرق و غرب]]، ملت را در مسیر پیشرفت به پیش برد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۲۹/۹؛ ۵۲/۱۰، ۷۷ و ۳۴۳/۱۹.</ref> ولی باید این داشتهها با آگاهیبخشی و [[تبلیغات]] صحیح به عموم مردم عرضه شود؛ بنابراین در این راستا وظیفه رسانههای ارتباطجمعی همچون رادیو و تلویزیون<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۶ و ۱۱۸/۱۶ و ۱۰۶/۱۷، ۲۴۳.</ref> {{ببینید|رادیو|تلویزیون}} و مراکز تربیت و تعلیم از دبستان تا دانشگاه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۴۳/۱۵، ۴۴۷ و ۲۲۲/۱۹.</ref> {{ببینید|آموزش و پرورش|دانشگاه}} مهم است. | ||
مبارزه با عوامل داخلیِ ضعیفکننده خودباوری مانند کارگزاران بومیِ [[فرهنگ استعماری]] بهویژه حکومتهای وابسته، راهکار دیگری است که امامخمینی خود عملاً در مبارزه با [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] پیشگام آن بود. ایشان اعتقاد داشت با حضور استعمار و نیروهای داخلیاش نمیتوان استقلال را در هیچ زمینهای به دست آورد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۴/۳، ۲۶۰ و ۳۷۰/۱۲.</ref> بنابراین یکی از محورهای اساسی مبارزات ایشان با رژیم پهلوی، موضوع خودباختگی آن رژیم به قدرتهای استعماری چپ و راست بود که موجبات وابستگی و بدبختی ملت ایران را فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۸/۲.</ref> | مبارزه با عوامل داخلیِ ضعیفکننده خودباوری مانند کارگزاران بومیِ [[فرهنگ استعماری]] بهویژه حکومتهای وابسته، راهکار دیگری است که امامخمینی خود عملاً در مبارزه با [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] پیشگام آن بود. ایشان اعتقاد داشت با حضور [[استعمار]] و نیروهای داخلیاش نمیتوان استقلال را در هیچ زمینهای به دست آورد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷۴/۳، ۲۶۰ و ۳۷۰/۱۲.</ref> بنابراین یکی از محورهای اساسی مبارزات ایشان با رژیم پهلوی، موضوع خودباختگی آن رژیم به قدرتهای استعماری چپ و راست بود که موجبات وابستگی و بدبختی ملت ایران را فراهم میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷۸/۲.</ref> | ||
از سوی دیگر، هراسنداشتن از قدرتهای خارجی و تحمل سختیها و ناملایمات داخلی، عناصری است که امامخمینی آنها را قوامدهنده و کاملکننده خودباوری برمیشمرد و اعتقاد داشت این موضوع همراه با توکل به خدای بزرگ و اعتماد به نفس، رمز پیشرفت و پیروزی است؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۸/۱۵.</ref> به این ترتیب در اندیشه ایشان ترویج باور به خود و حس اعتماد به نفس و استقامت در برابر تمامی ابرقدرتها و نیز مشکلات، میتواند جوامع اسلامی را از وابستگی رها سازد و [[فرهنگ اسلامی]] و پرچم اسلام را با عزت به حرکت درآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۹ و ۳۴۳/۱۸.</ref> {{ببینید|استقامت}} | از سوی دیگر، هراسنداشتن از قدرتهای خارجی و تحمل سختیها و ناملایمات داخلی، عناصری است که امامخمینی آنها را قوامدهنده و کاملکننده خودباوری برمیشمرد و اعتقاد داشت این موضوع همراه با توکل به خدای بزرگ و اعتماد به نفس، رمز پیشرفت و پیروزی است؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۴۸/۱۵.</ref> به این ترتیب در اندیشه ایشان ترویج باور به خود و حس اعتماد به نفس و [[استقامت]] در برابر تمامی [[ابرقدرتها]] و نیز مشکلات، میتواند جوامع اسلامی را از وابستگی رها سازد و [[فرهنگ اسلامی]] و پرچم اسلام را با عزت به حرکت درآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۹ و ۳۴۳/۱۸.</ref> {{ببینید|استقامت}} | ||
==خودباوری در انقلاب اسلامی ایران== | ==خودباوری در انقلاب اسلامی ایران== | ||
در تبیین بعد روانی و ذهنی [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، میتوان به شخصیت امامخمینی به عنوان الگوی خودباوری برای انقلابیان و پس از آن در اداره نظام جمهوری اسلامی ایران، و تأکیدهای ایشان به توانمندیهای فردی و جمعی در کنار اعتقاد به یاری الهی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۳/۱۴.</ref> اشاره کرد. [[مرتضی مطهری]] پس از دیداری که با [[امامخمینی]] در پاریس داشت، تأکید کرد که در شخصیت ایشان چهار نوع «آمَنَ» (ایمان) «آمَنَ بِهَدَفِهِ»، «آمَنَ بِسَبیلِهِ»، «آمَنَ بِقَوْلِهِ» و «آمَنَ بِرَبِّهِ»، یعنی ایمان به هدف، راه، قول و پروردگار خویش وجود دارد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۲۴ ـ ۱۳۴.</ref> از اینرو همواره خودباوری و اعتماد به وعده و نصرت الهی در رفتار و گفتار ایشان در میان مبارزه علیه رژیم پهلوی بهخوبی دیده میشد. | در تبیین بعد روانی و ذهنی [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، میتوان به شخصیت امامخمینی به عنوان الگوی خودباوری برای انقلابیان و پس از آن در اداره نظام جمهوری اسلامی ایران، و تأکیدهای ایشان به توانمندیهای فردی و جمعی در کنار اعتقاد به یاری الهی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱۳/۱۴.</ref> اشاره کرد. [[مرتضی مطهری]] پس از دیداری که با [[امامخمینی]] در پاریس داشت، تأکید کرد که در شخصیت ایشان چهار نوع «آمَنَ» (ایمان) «آمَنَ بِهَدَفِهِ»، «آمَنَ بِسَبیلِهِ»، «آمَنَ بِقَوْلِهِ» و «آمَنَ بِرَبِّهِ»، یعنی ایمان به هدف، راه، قول و پروردگار خویش وجود دارد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۲۴ ـ ۱۳۴.</ref> از اینرو همواره خودباوری و اعتماد به وعده و نصرت الهی در رفتار و گفتار ایشان در میان مبارزه علیه رژیم پهلوی بهخوبی دیده میشد. [[شجاعت]]، نترسیدن از شکست و اعتقاد راسخ به هدف<ref>امامجمعهزاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امامخمینی، ۸۶.</ref> باعث شد ایشان خودباوری و [[خداباوری]] را به صحنه مبارزه بیاورد؛ به گونهای که اعلام کند با توجه به مصلحت [[اسلام]] سخن میگوید و آن را دنبال خواهد کرد و در این راه از هیچ چیز هراس و ترس نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۹۳/۱.</ref> این قضاوتی است که جلال آلاحمد نیز پس از دیداری که در سال ۱۳۴۱ با امامخمینی در [[قم]] داشت، درباره ایشان داشته باشد<ref>دانایی، خاطرات محمدحسین دانایی، ۱۳۲.</ref> {{ببینید|جلال آلاحمد}} این نگرش در پیروزی انقلاب اسلامی، موجب نیرویی معجزهآسا در اقشار مختلف ملت شد که با دستان خالی و فارغ از داراییهای مادی و نظامی توانستند رژیم سلطنتی ۲۵۰۰ساله را سرنگون سازند و بر اسطورههای تاریخسازان و بتتراشان خط بطلان بکشند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹۳/۱۸.</ref> همچنین باور و اعتماد امامخمینی به [[اراده]] و نیروی انقلابیِ مردم باعث شد ایشان بدون تکیه و حمایت قدرتهای جهانی،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵۹/۷.</ref> مبارزه فکری و فرهنگیِ خود را تا سرنگونی رژیم پهلوی هدایت کند.<ref>امامجمعهزاده و مهرابی، بازنمایی معنای اعتماد سیاسی در زندگی سیاسی امامخمینی، ۸۵.</ref> | ||
نگاه و باور یادشده همچنین در مراحل سخت تثبیت و تداوم [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی ایران]] همواره در اندیشه امامخمینی جریان داشت. مطرحکردن شعارهایی نظیر «استقلال و آزادی» و «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» مؤید اعتماد به قابلیتهای فکری و مادی ملت ایران و رد هر گونه یأس و ناامیدی در اداره و مدیریت کشور در عرصههای گوناگون و غلبه بر نیروهای استکباری و ظالمانه است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵، ۲۴۰ و ۳۸۹/۱۶.</ref> به اعتقاد امامخمینی این خودباوری در مسائلی ازجمله اداره کشور در آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]]، با توجه به نبود تجربه در میان مدیرانِ جوانِ انقلابی قابل ردیابی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۹/۱۹ ـ ۳۲۰.</ref> اوج این خودباوری را میتوان در روحیه [[ایثار]]، [[شهادت]]، فداکاری و اخلاص مردم و نهادهای مردمی در دوران [[جنگ تحمیلی]] بهخوبی مشاهده کرد.<ref>عیوضی و فراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۷.</ref> به اعتقاد ایشان ملت میتواند با تکیه برداشتههای خویش حمله دشمنِ تا بندندان مسلح را دفع کند و با غلبه بر تجهیزات پیشرفته، دشمنان انقلاب را به انزوا بکشاند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۹/۱۶ ـ ۱۵۰.</ref> در نگاه ایشان، ملتی که آموزههای دینی و بومی خود را ارج مینهد و به داراییها و منابع مادی خود باور و اعتماد دارد، از تهدید و حمله نظامی و محاصره اقتصادی نمیهراسد و تا پای جان مقاومت خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۰/۱۱ و ۳۷۹/۱۲.</ref> | نگاه و باور یادشده همچنین در مراحل سخت تثبیت و تداوم [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی ایران]] همواره در اندیشه امامخمینی جریان داشت. مطرحکردن شعارهایی نظیر «استقلال و آزادی» و «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» مؤید اعتماد به قابلیتهای فکری و مادی ملت ایران و رد هر گونه یأس و ناامیدی در اداره و [[مدیریت]] کشور در عرصههای گوناگون و غلبه بر نیروهای استکباری و ظالمانه است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰۹/۱۵، ۲۴۰ و ۳۸۹/۱۶.</ref> به اعتقاد امامخمینی این خودباوری در مسائلی ازجمله اداره کشور در آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]]، با توجه به نبود تجربه در میان مدیرانِ جوانِ انقلابی قابل ردیابی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱۹/۱۹ ـ ۳۲۰.</ref> اوج این خودباوری را میتوان در روحیه [[ایثار]]، [[شهادت]]، فداکاری و [[اخلاص]] مردم و نهادهای مردمی در دوران [[جنگ تحمیلی]] بهخوبی مشاهده کرد.<ref>عیوضی و فراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۷.</ref> به اعتقاد ایشان ملت میتواند با تکیه برداشتههای خویش حمله دشمنِ تا بندندان مسلح را دفع کند و با غلبه بر تجهیزات پیشرفته، دشمنان انقلاب را به انزوا بکشاند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۹/۱۶ ـ ۱۵۰.</ref> در نگاه ایشان، ملتی که آموزههای دینی و بومی خود را ارج مینهد و به داراییها و منابع مادی خود باور و اعتماد دارد، از تهدید و حمله نظامی و [[محاصره اقتصادی]] نمیهراسد و تا پای جان [[مقاومت]] خواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۸۰/۱۱ و ۳۷۹/۱۲.</ref> | ||
از سوی دیگر، ساخت و توسعه کشور پس از پیروزی انقلاب و رفع نیازهای علمی کشور و ساخت ایرانِ پیشرفته، امامخمینی را بر آن میداشت تا بیشتر [[نسل جوان]] و [[دانشگاه|دانشگاهی]] را که آیندهسازان ایراناند، مخاطبِ اندیشه خودباوری و شناخت خویشتن قرار دهد و در مقاطع مختلف از آنان بخواهد با تکیه و اعتماد به اندوختههای علمی خویش<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۷/۲.</ref> و در سایه کوشش و بهکارانداختن افکار بلندبالای خود و اعتماد به نفس،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۳۹/۱۸.</ref> نیازهای علمی کشور را برآورده کنند. {{ببینید|عقبماندگی|تولید و صنعت}} ایشان خودباوری همراه با [[خداباوری]] را بار دیگر در [[وصیتنامه امام خمینی|وصیتنامه]] خویش شرط استقلال و رهایی از وابستگی برشمرد و به ملتهای مسلمان یادآوری کرد، مسلمانان از غربیها چیزی کم ندارند و با یافتن خویشتنِ خود و دورکردن یأس و ناامیدی و تحمل سختیها و کمبودها میتوانند در درازمدت، زندگی شرافتمندانهای برای خود بسازند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۲۱ ۴۱۹.</ref> | از سوی دیگر، ساخت و توسعه کشور پس از پیروزی انقلاب و رفع نیازهای علمی کشور و ساخت ایرانِ پیشرفته، امامخمینی را بر آن میداشت تا بیشتر [[نسل جوان]] و [[دانشگاه|دانشگاهی]] را که آیندهسازان ایراناند، مخاطبِ اندیشه خودباوری و شناخت خویشتن قرار دهد و در مقاطع مختلف از آنان بخواهد با تکیه و اعتماد به اندوختههای علمی خویش<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۷/۲.</ref> و در سایه کوشش و بهکارانداختن افکار بلندبالای خود و اعتماد به نفس،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳۳۹/۱۸.</ref> نیازهای علمی کشور را برآورده کنند.{{ببینید|عقبماندگی|تولید و صنعت}} ایشان خودباوری همراه با [[خداباوری]] را بار دیگر در [[وصیتنامه امام خمینی|وصیتنامه]] خویش شرط [[استقلال]] و رهایی از وابستگی برشمرد و به ملتهای مسلمان یادآوری کرد، مسلمانان از غربیها چیزی کم ندارند و با یافتن خویشتنِ خود و دورکردن یأس و ناامیدی و تحمل سختیها و کمبودها میتوانند در درازمدت، زندگی شرافتمندانهای برای خود بسازند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۲۱ ۴۱۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |