۲۱٬۲۹۰
ویرایش
جز (added Category:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
به اعتقاد امامخمینی ماهیت در مرتبه خارجی هنگامی انتزاع میشود که انسان یک وجود خارجی را به ذهن آورد و آن را از وجود جدا کند و این معنا از شیء در تمام مراتب وجود، محفوظ است و با شدت و ضعف وجود فرد، قابل تغییر و تبدیل نیست؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۰.</ref> یعنی ماهیت از وجود، هویت و حاق وجود شیء در نخستین مرتبه از تعقل [[انتزاع]] میشود؛ البته تعقل ماهیت، همیشه از حاق [[وجودِ معلولی]] انتزاع میشود؛ به این معنا که انسان موجوداتی را کنار هم مشاهده میکند که معلول و متمایز از یکدیگرند که از هر یک ماهیتی انتزاع میکند؛ اما محال است از وجود غیر معلول ماهیت انتزاع شود؛ زیرا وجودی که خالص و صرف است، چون تقابل ندارد، تعقل نمیشود و بنابراین ماهیت ندارد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> بر این اساس ماهیت حد تنزلی وجود است؛ یعنی از تنزل وجود منتزع میشود؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۴-۳۷۵.</ref> بنابراین ماهیتداشتن، لازمه تنزل وجودی است؛ پس هرچه در موطن و مقام معلولیت است، ماهیت دارد و چون در مرتبه [[صرفالوجود]]، [[امکان]] و معلولیت راه ندارد، در مرتبه واجب، ماهیت نیست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۲.</ref> | به اعتقاد امامخمینی ماهیت در مرتبه خارجی هنگامی انتزاع میشود که انسان یک وجود خارجی را به ذهن آورد و آن را از وجود جدا کند و این معنا از شیء در تمام مراتب وجود، محفوظ است و با شدت و ضعف وجود فرد، قابل تغییر و تبدیل نیست؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۰.</ref> یعنی ماهیت از وجود، هویت و حاق وجود شیء در نخستین مرتبه از تعقل [[انتزاع]] میشود؛ البته تعقل ماهیت، همیشه از حاق [[وجودِ معلولی]] انتزاع میشود؛ به این معنا که انسان موجوداتی را کنار هم مشاهده میکند که معلول و متمایز از یکدیگرند که از هر یک ماهیتی انتزاع میکند؛ اما محال است از وجود غیر معلول ماهیت انتزاع شود؛ زیرا وجودی که خالص و صرف است، چون تقابل ندارد، تعقل نمیشود و بنابراین ماهیت ندارد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> بر این اساس ماهیت حد تنزلی وجود است؛ یعنی از تنزل وجود منتزع میشود؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۴-۳۷۵.</ref> بنابراین ماهیتداشتن، لازمه تنزل وجودی است؛ پس هرچه در موطن و مقام معلولیت است، ماهیت دارد و چون در مرتبه [[صرفالوجود]]، [[امکان]] و معلولیت راه ندارد، در مرتبه واجب، ماهیت نیست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۲.</ref> | ||
ماهیت در اصطلاح فلسفی با [[اعیان ثابته]] در [[عرفان]]، متفاوت است. در [[فلسفه]]، ماهیت از وجود خارجی انتزاع میشود و وجود [[حیثیت تقییدی]] آن است؛<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۱۳؛ ملاصدرا، المشاعر، ص۵۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۰۴.</ref> در حالیکه اعیان ثابته مرتبه ثبوت اشیا پیش از وجود عینی و خارجی آنها در [[صقع ربوبی]] است؛<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ج۲، ص۴۲۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۰۶.</ref> بنابراین ماهیات ظل اعیان ثابته و اعیان ثابته اصل و حقیقت ماهیاتاند.<ref>قمشهای، مجموعه آثار محمدرضا قمشهای، ص۷۸.</ref> | ماهیت در اصطلاح فلسفی با [[اعیان ثابته]] در [[عرفان]]، متفاوت است. در [[فلسفه]]، ماهیت از وجود خارجی انتزاع میشود و وجود [[حیثیت تقییدی]] آن است؛<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۱۳؛ ملاصدرا، المشاعر، ص۵۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۰۴.</ref> در حالیکه اعیان ثابته مرتبه ثبوت اشیا پیش از وجود عینی و خارجی آنها در [[صقع ربوبی]] است؛<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ج۲، ص۴۲۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۰۶.</ref> بنابراین ماهیات ظل اعیان ثابته و اعیان ثابته اصل و حقیقت ماهیاتاند.<ref>قمشهای، مجموعه آثار محمدرضا قمشهای، ص۷۸.</ref> ببینید|[[اعیان ثابته]]). | ||
امامخمینی به پیروی از برخی [[حکما]]، ماهیت را از نگاه عرفانی، همان وجوداتی میداند که در مرتبه و صقع ربوبیاند و هیچ استقلالی ندارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۸۶.</ref> ایشان قائل است ماهیت از وجود خارجی انتزاع میشود و وجود حیثیت تقییدی آن است.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> و ماهیت بنابر مسلک حکما غیر مجعول و مناط استغناست؛ اما بنابر ذوق عرفانی عکس آن است؛ یعنی ماهیت مجعول و مناط افتقار است؛<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> | امامخمینی به پیروی از برخی [[حکما]]، ماهیت را از نگاه عرفانی، همان وجوداتی میداند که در مرتبه و صقع ربوبیاند و هیچ استقلالی ندارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۸۶.</ref> ایشان قائل است ماهیت از وجود خارجی انتزاع میشود و وجود حیثیت تقییدی آن است.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> و ماهیت بنابر مسلک حکما غیر مجعول و مناط استغناست؛ اما بنابر ذوق عرفانی عکس آن است؛ یعنی ماهیت مجعول و مناط افتقار است؛<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> {{ببینید|وجو]}} بر این اساس ماهیات در نگاه فلسفی، تحققی از خود ندارند و گفتن وجود بر آنها بالعرض است و در نگاه عرفانی، ماهیات [[لوازم اسما]] و [[صفات|صفاتاند]] و هر ماهیتی به اندازه خود در پناه اسمی یا صفتی از حق، ثابت است؛ بدون اینکه ثبوت آنها به وجود استناد داده شود و نور و وجود به آنها سرایت کند و در مقام «لا اسم و لا رسم» تقرری ندارند، بلکه در مرتبه [[تعین ثانی]] ثبوت دارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۱۵۵.</ref> | ||
==اعتبارات سهگانه ماهیت== | ==اعتبارات سهگانه ماهیت== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
#'''منشأ اثر نبودن ماهیت:''' ماهیات امکانی دارای اثر و اقتضای بالذات نیستند؛ زیرا اقتضا و تأثیر و تأثر از حیثیات وجودی است؛ در حالیکه ماهیات خالی از هر کمال و سعادتیاند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۲.</ref> | #'''منشأ اثر نبودن ماهیت:''' ماهیات امکانی دارای اثر و اقتضای بالذات نیستند؛ زیرا اقتضا و تأثیر و تأثر از حیثیات وجودی است؛ در حالیکه ماهیات خالی از هر کمال و سعادتیاند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۲.</ref> | ||
#'''بالعرضبودن وجود ماهیت:''' ماهیات به حسب ذات معدوماند و مادامی که بالعرض در دار هستی داخل نشدهاند، حظی از شیئیت اشیا ندارند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۵۴.</ref> از اینرو ماهیات [[معدوم مطلق]] نیستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۳۷۹.</ref> و بالعرض موجودند؛ زیرا ماهیات از حدود وجود انتزاع میشوند.<ref>اامام خمینی، الطلب و الاراده، ص۳۲.</ref> مراد از بالعرضبودن آن است که ماهیات [[واسطه در عروض]] دارند و وجود اولاً و بالذات به وجود تعلق میگیرد و به واسطه وجود به ماهیت عارض میشود و در حقیقت مفهوم وجود، بالذات شامل ماهیت نیست، بلکه به واسطه وجودِ خاص است که حقیقتِ مفهومِ موجود بر وجود صادق میشود و بر ماهیت بالعرض و مجاز صادق است؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۹ و ج۳، ص۶۷.</ref> پس ماهیات ممکنه در وجود خود نیازمند به حیثیت تعلیلی و تقییدیاند؛ زیرا آنها موجود بالعرضاند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> | #'''بالعرضبودن وجود ماهیت:''' ماهیات به حسب ذات معدوماند و مادامی که بالعرض در دار هستی داخل نشدهاند، حظی از شیئیت اشیا ندارند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۵۴.</ref> از اینرو ماهیات [[معدوم مطلق]] نیستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۳۷۹.</ref> و بالعرض موجودند؛ زیرا ماهیات از حدود وجود انتزاع میشوند.<ref>اامام خمینی، الطلب و الاراده، ص۳۲.</ref> مراد از بالعرضبودن آن است که ماهیات [[واسطه در عروض]] دارند و وجود اولاً و بالذات به وجود تعلق میگیرد و به واسطه وجود به ماهیت عارض میشود و در حقیقت مفهوم وجود، بالذات شامل ماهیت نیست، بلکه به واسطه وجودِ خاص است که حقیقتِ مفهومِ موجود بر وجود صادق میشود و بر ماهیت بالعرض و مجاز صادق است؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۹ و ج۳، ص۶۷.</ref> پس ماهیات ممکنه در وجود خود نیازمند به حیثیت تعلیلی و تقییدیاند؛ زیرا آنها موجود بالعرضاند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> | ||
#'''متصفنشدن ماهیت به خیر و شر:''' ماهیت من حیث هی، به خیر و شر متصف نمیشود؛ زیرا ماهیت از حیث خود، چیزی جز خود نیست و هیچ اقتضایی ندارد<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ص۱۳۴.</ref> البته ماهیات ظلمانی منشأ شرور و نقصاند؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۱۱۷.</ref> به این معنا که تمام رذیلتها و تعین و اعدام به لوازم ماهیت بر میگردد؛ زیرا متعلق جعل و [[فیض حق]] نیستند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref> {{ببینید| | #'''متصفنشدن ماهیت به خیر و شر:''' ماهیت من حیث هی، به خیر و شر متصف نمیشود؛ زیرا ماهیت از حیث خود، چیزی جز خود نیست و هیچ اقتضایی ندارد<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ص۱۳۴.</ref> البته ماهیات ظلمانی منشأ شرور و نقصاند؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۱۱۷.</ref> به این معنا که تمام رذیلتها و تعین و اعدام به لوازم ماهیت بر میگردد؛ زیرا متعلق جعل و [[فیض حق]] نیستند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref> {{ببینید|خیر و شر}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
*لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تحقیق اکبر اسدعلیزاده قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق. | *لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تحقیق اکبر اسدعلیزاده قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق. | ||
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش. | *مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش. | ||
*ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، بیدار، | *ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، بیدار، بیتا | ||
*ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م. | |||
*ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش. | *ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش. | ||
*ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش. | *ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش. |