۲۱٬۳۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
ازجمله مبانیِ قاضیسعید که امامخمینی به آنها نقد وارد کرده، اینهاست: | ازجمله مبانیِ قاضیسعید که امامخمینی به آنها نقد وارد کرده، اینهاست: | ||
۱. قاضیسعید به پیروی از استاد خود تبریزی معتقد است اگر وجود مشترک معنوی باشد، لازمهاش برقراری سنخیت میان خالق و مخلوق و مشابهت است؛ اما بر اساس اعتقاد به اشتراک لفظی هر گونه مشابهت از میان میرود.<ref>← قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۲۴۷، ۲۹۲ و ۳۲۵.</ref> یکی از پیامدهای نظریه تباین میان خالق و مخلوق آن است که هر گونه تشبیه و تمثیلی از خداوند نفی میشود؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۲۷۶.</ref> زیرا شرکت و تشبیه مستلزم کثرت در [[حقیقت]] و [[اسما و صفات|صفات حقتعالی]] است.<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۱۱۵ و ۲/۱۲۴.</ref> وی با قرائت خاصی از برخی احادیث<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۹.</ref> فهم خاصی را مبنا قرار میدهد و اشتراک لفظ و اسم را نتیجه میگیرد؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۳۲۶.</ref> اما [[حکما|حکمایی]] مانند [[ملاصدرا]] قرائت دیگری از [[حدیث]] ارائه میکنند که با اعتقاد به اشتراک معنوی سازگار است | ۱. قاضیسعید به پیروی از استاد خود تبریزی معتقد است اگر وجود مشترک معنوی باشد، لازمهاش برقراری سنخیت میان خالق و مخلوق و مشابهت است؛ اما بر اساس اعتقاد به اشتراک لفظی هر گونه مشابهت از میان میرود.<ref>← قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۲۴۷، ۲۹۲ و ۳۲۵.</ref> یکی از پیامدهای نظریه تباین میان خالق و مخلوق آن است که هر گونه تشبیه و تمثیلی از خداوند نفی میشود؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۲۷۶.</ref> زیرا شرکت و تشبیه مستلزم کثرت در [[حقیقت]] و [[اسما و صفات|صفات حقتعالی]] است.<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۱۱۵ و ۲/۱۲۴.</ref> وی با قرائت خاصی از برخی احادیث<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۱۹.</ref> فهم خاصی را مبنا قرار میدهد و اشتراک لفظ و اسم را نتیجه میگیرد؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۳۲۶.</ref> اما [[حکما|حکمایی]] مانند [[ملاصدرا]] قرائت دیگری از [[حدیث]] ارائه میکنند که با اعتقاد به اشتراک معنوی سازگار است.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۳/۲۸۱–۲۸۲.</ref> | ||
یکی دیگر از پیامدهای این نظریه، نفی هر گونه مثل از خداوند است. در نظر قاضیسعید منظور از «مثل» مشارکت در نوع است<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۶۸، ۸۱ و ۲۰۶.</ref> و موضعی که وی در این مسئله در پیش میگیرد، در نهایت به تنزیه محض حقتعالی منجر میشود؛ اما در مواردی از آثار او دیده میشود که بهشدت قائلان به تنزیه محض را نکوهش<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> و جمع میان [[تشبیه و تنزیه]] را نظریه مختار خود معرفی میکند؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۳/۲۷۴–۲۷۵.</ref> چنانکه ذیل آیه «لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»<ref>شوری، ۱۱.</ref> بر تشبیه و تنزیه تأکید میکند<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> و بر این باور است که جمله اول آیه به تنزیه خداوند و قسمت دوم آن بر تشبیه دلالت دارد؛ زیرا که دو صفت سمیع و بصیر بر غیر او نیز گفته میشود.<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> این مطلب نه تنها نظریه قاضیسعید را در باب تباین تام، نقض میکند، بلکه این سخنان وی با مبانی و اصول او در تناقض است و او ناخواسته دچار نوعی پراکندگی در آرا و ناهماهنگی در عقاید شدهاست.<ref>آشتیانی، مقدمه اثولوجیا، ۱۰.</ref> | یکی دیگر از پیامدهای این نظریه، نفی هر گونه مثل از خداوند است. در نظر قاضیسعید منظور از «مثل» مشارکت در نوع است<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱/۶۸، ۸۱ و ۲۰۶.</ref> و موضعی که وی در این مسئله در پیش میگیرد، در نهایت به تنزیه محض حقتعالی منجر میشود؛ اما در مواردی از آثار او دیده میشود که بهشدت قائلان به تنزیه محض را نکوهش<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> و جمع میان [[تشبیه و تنزیه]] را نظریه مختار خود معرفی میکند؛<ref>قاضیسعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۳/۲۷۴–۲۷۵.</ref> چنانکه ذیل آیه «لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»<ref>شوری، ۱۱.</ref> بر تشبیه و تنزیه تأکید میکند<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> و بر این باور است که جمله اول آیه به تنزیه خداوند و قسمت دوم آن بر تشبیه دلالت دارد؛ زیرا که دو صفت سمیع و بصیر بر غیر او نیز گفته میشود.<ref>قاضیسعید قمی، شرح الاربعین، ۱۷۰.</ref> این مطلب نه تنها نظریه قاضیسعید را در باب تباین تام، نقض میکند، بلکه این سخنان وی با مبانی و اصول او در تناقض است و او ناخواسته دچار نوعی پراکندگی در آرا و ناهماهنگی در عقاید شدهاست.<ref>آشتیانی، مقدمه اثولوجیا، ۱۰.</ref> |