۲۵٬۴۳۸
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شیعه'''، معتقدان به [[امامت علیبنابیطالب(ع) | '''شیعه'''، معتقدان به [[امامت]] علیبنابیطالب(ع) و یازده فرزند ایشان پس از [[پیامبر(ص)]]. | ||
== معنی == | == معنی == | ||
شیعه به معنای هوادار و پیرو است<ref>فراهیدی، العین، ۲/۱۹۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۸۸.</ref> و در [[قرآن کریم]] به پیروان [[حضرت نوح(ع)]]<ref>صافات، ۸۳.</ref> و [[موسی(ع)]]<ref>قصص، ۱۵.</ref> شیعه گفته شدهاست.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۳۴–۳۵.</ref> شیعه در اصطلاح [[علم کلام]] به مسلمانانی گفته میشود که [[علیبنابیطالب(ع)]] را جانشین و خلیفه بلافصل [[پیامبرخدا(ص)]] میدانند.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۳۵؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۶۹.</ref> این تعریف شامل فرقههای مختلف شیعه میشود، اما در اصطلاح رایج، مقصود شیعیان امامیه یا دوازدهامامی است<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۲۵۷؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۳۳؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۶۹.</ref>؛ چنانکه به آنان پیروان مذهب اهل بیت (ع) و جعفری نیز گفته میشود. | شیعه به معنای هوادار و پیرو است<ref>فراهیدی، العین، ۲/۱۹۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۸۸.</ref> و در [[قرآن کریم]] به پیروان [[حضرت نوح(ع)]]<ref>صافات، ۸۳.</ref> و [[موسی(ع)]]<ref>قصص، ۱۵.</ref> شیعه گفته شدهاست.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۳۴–۳۵.</ref> شیعه در اصطلاح [[علم کلام]] به مسلمانانی گفته میشود که [[علیبنابیطالب(ع)]] را جانشین و خلیفه بلافصل [[پیامبرخدا(ص)]] میدانند.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۳۵؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۱۶۹.</ref> این تعریف شامل فرقههای مختلف شیعه میشود، اما در اصطلاح رایج، مقصود شیعیان امامیه یا دوازدهامامی است<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۲۵۷؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۳۳؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۶۹.</ref>؛ چنانکه به آنان پیروان مذهب اهل بیت (ع) و جعفری نیز گفته میشود. | ||
[[ابانبنتغلب]] (م ۱۴۱ق) از متکلمان و فقیهان و راویان سده دوم، کسانی را که در هنگام اختلاف دربارهٔ | [[ابانبنتغلب]] (م ۱۴۱ق) از متکلمان و فقیهان و راویان سده دوم، کسانی را که در هنگام اختلاف دربارهٔ [[سنت (اصول فقه)|«سنت» پیامبر اسلام (ص)]] به سراغ علیبنابیطالب (ع) و در هنگام اختلاف دربارهٔ «سیره» علی (ع) به سراغ [[جعفربنمحمد(ع)]] رفتند، شیعه نامیدهاست.<ref>← نجاشی، رجال، ۱۲.</ref> | ||
[[ابوحاتم رازی]] از کهنترین فرقهنگاران، این لقب را ویژه کسانی میداند که در زمان رسول خدا (ص) با علی (ع) انس و الفتی داشتند و پس از پیامبر (ص) ویژه کسانی شد که قائل به برتری علی (ع) بر دیگران شدند.<ref>ابوحاتم رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی در سه قرن نخست هجری، ۶۹.</ref> | [[ابوحاتم رازی]] از کهنترین فرقهنگاران، این لقب را ویژه کسانی میداند که در زمان رسول خدا (ص) با علی (ع) انس و الفتی داشتند و پس از پیامبر (ص) ویژه کسانی شد که قائل به برتری علی (ع) بر دیگران شدند.<ref>ابوحاتم رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی در سه قرن نخست هجری، ۶۹.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[ابنعباس]]، علی (ع) و شیعیان وی را مصداق بهترین افرادی شمرده که در کنار [[حوض کوثر]] بر پیامبر (ص) وارد خواهند شد<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۶/۳۷۹؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۵/۴۳۲.</ref>؛ چنانکه این واژه در زمان پیامبر (ص) بر [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]] و دیگر پیروان مخلص علی (ع) از [[صحابه]] نزدیک پیامبر (ص) تطبیق شدهاست.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۱۸–۱۹؛ کردعلی، خطط الشام، ۶/۲۵۱–۲۵۲.</ref> پس از پیامبر (ص) نیز این عنوان دربارهٔ معتقدان جانشینی امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر (ص) و دربارهٔ کسانی چون مقداد و سلمان به کار برده شد.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۷–۱۸.</ref> | [[ابنعباس]]، علی (ع) و شیعیان وی را مصداق بهترین افرادی شمرده که در کنار [[حوض کوثر]] بر پیامبر (ص) وارد خواهند شد<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۶/۳۷۹؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۵/۴۳۲.</ref>؛ چنانکه این واژه در زمان پیامبر (ص) بر [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]] و دیگر پیروان مخلص علی (ع) از [[صحابه]] نزدیک پیامبر (ص) تطبیق شدهاست.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۱۸–۱۹؛ کردعلی، خطط الشام، ۶/۲۵۱–۲۵۲.</ref> پس از پیامبر (ص) نیز این عنوان دربارهٔ معتقدان جانشینی امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر (ص) و دربارهٔ کسانی چون مقداد و سلمان به کار برده شد.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۷–۱۸.</ref> | ||
برخی دیگر زمان پیدایش آن را دوره [[خلافت علی(ع)]] شمردهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۵/۶۳، ۱۷۴ و ۱۹۴.</ref> عنوان شیعه علی (ع) و شیعه عثمان در [[جنگ جمل]]<ref>مفید، الجمل، ۲۷۹ و ۳۶۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۱۹.</ref> و عنوان شیعه [[عثمان]]<ref>ثقفی، الغارات، ۲/۳۹۰ و ۵۹۳–۵۹۴.</ref> و شیعه معاویه،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۸/۴۱.</ref> در [[جنگ صفین]] به کار برده میشد. پس از | برخی دیگر زمان پیدایش آن را دوره [[خلافت علی(ع)]] شمردهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۵/۶۳، ۱۷۴ و ۱۹۴.</ref> عنوان شیعه علی (ع) و شیعه عثمان در [[جنگ جمل]]<ref>مفید، الجمل، ۲۷۹ و ۳۶۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۱۹.</ref> و عنوان شیعه [[عثمان]]<ref>ثقفی، الغارات، ۲/۳۹۰ و ۵۹۳–۵۹۴.</ref> و شیعه معاویه،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۸/۴۱.</ref> در [[جنگ صفین]] به کار برده میشد. پس از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز تعبیرهای شیعه علی (ع) و شیعه [[معاویه]] و شیعه [[آل ابیسفیان]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۸/۴۱؛ ابنطاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۲۰.</ref> کم و بیش رایج بود. | ||
در نگاه امامخمینی اساس مذهب شیعه را پیامبر اسلام (ص) پایهگذاری کرد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶.</ref> آن حضرت پس از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَک اْلأَقْرَبینَ»،<ref>شعراء، ۲۱۴.</ref> پس از گردآوردن [[بنیهاشم]] و اعلام | در نگاه امامخمینی اساس مذهب شیعه را پیامبر اسلام (ص) پایهگذاری کرد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶.</ref> آن حضرت پس از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَک اْلأَقْرَبینَ»،<ref>شعراء، ۲۱۴.</ref> پس از گردآوردن [[بنیهاشم]] و اعلام رسالت خود به آنان، نخستین گرونده به خود را وزیر، برادر،<ref>طبری، جامع البیان، ۱۹/۷۴–۷۵؛ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۵/۹۷.</ref> خلیفه و وصیِ<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۶۳.</ref> خود خواند. در آن مجلس به جز علیبنابیطالب (ع) کسی مسلمان نشد و پیامبر (ص) سفارش کرد سخن علی (ع) را گوش کنند و از وی فرمان برند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۲/۶۳؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳/۲۱۰ و ۲۴۴.</ref> امامخمینی خاطرنشان کردهاست که در آن مجلس کسی به [[ابوطالب]] از سر استهزا گفت که از این پس باید از فرزندش پیروی کند<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶.</ref> {{ببینید|امیرالمؤمنین (ع)}}. | ||
در کنار ادله بسیار، [[واقعه غدیر]] و جانشینی علی (ع) از پیامبر (ص) در سال دهم هجری،<ref>ابنحنبل، مسند، ۱/۱۱۸–۱۱۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۱۰.</ref> مهمترین منشأ پیروی شیعه از علی (ع) است. امامخمینی نیز به این مطلب اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶.</ref> افزون بر آن سفارش پیامبر (ص) به پیروی از کتاب و عترت<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۴۸؛ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۲/۶۰.</ref> که در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده، دلیل دیگر امامخمینی بر شکلگیری این گروه در زمان پیامبر (ص) است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.</ref> | در کنار ادله بسیار، [[واقعه غدیر]] و جانشینی علی (ع) از پیامبر (ص) در سال دهم هجری،<ref>ابنحنبل، مسند، ۱/۱۱۸–۱۱۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۱۰.</ref> مهمترین منشأ پیروی شیعه از علی (ع) است. امامخمینی نیز به این مطلب اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶.</ref> افزون بر آن سفارش پیامبر (ص) به پیروی از کتاب و عترت<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۴۸؛ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۲/۶۰.</ref> که در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده، دلیل دیگر امامخمینی بر شکلگیری این گروه در زمان پیامبر (ص) است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.</ref> | ||
== عقاید شیعه == | == عقاید شیعه == | ||
شکلگیری اصل شیعه بر پایه اعتقاد به جانشینی و امامت علیبنابیطالب (ع) از سوی خداوند تعالی پس از پیامبر اکرم (ص) و با معرفی ایشان و استمرار امامت در یازده نفر از فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) است که عبارتاند از: [[امام حسن(ع)|حسنبنعلی (ع)]]، [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی (ع)]]، [[امام سجاد(ع)|علیبنالحسین (ع)]]، [[امام محمد باقر(ع)|محمدبنعلی (ع)]]، [[امامصادق(ع)|جعفربن محمد (ع)]]، [[امام کاظم(ع)|موسیبنجعفر (ع)]]، [[امام رضا(ع)|علیبن موسی (ع)]]، [[امام جواد(ع)|محمدبنعلی (ع)]]، [[امام هادی(ع)|علیبنمحمد (ع)]]، [[امام عسگری(ع)|حسنبنعلی (ع)]] و [[امام زمان(ع)|محمدبنحسن (ع)]]. شیعیان در اصولِ بنیادینِ اسلام چون اصل توحید، نبوت، معاد و ضرورتِ وجود امام و حاکم برای جامعه اسلامی با دیگر مسلمانان مشترکاند.<ref>حلی، الباب الحادیعشر، ۱–۱۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۸۸؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۴۶۱–۴۶۴.</ref> ازجمله | شکلگیری اصل شیعه بر پایه اعتقاد به جانشینی و امامت علیبنابیطالب (ع) از سوی خداوند تعالی پس از پیامبر اکرم (ص) و با معرفی ایشان و استمرار امامت در یازده نفر از فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) است که عبارتاند از: [[امام حسن(ع)|حسنبنعلی (ع)]]، [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی (ع)]]، [[امام سجاد(ع)|علیبنالحسین (ع)]]، [[امام محمد باقر(ع)|محمدبنعلی (ع)]]، [[امامصادق(ع)|جعفربن محمد (ع)]]، [[امام کاظم(ع)|موسیبنجعفر (ع)]]، [[امام رضا(ع)|علیبن موسی (ع)]]، [[امام جواد(ع)|محمدبنعلی (ع)]]، [[امام هادی(ع)|علیبنمحمد (ع)]]، [[امام عسگری(ع)|حسنبنعلی (ع)]] و [[امام زمان(ع)|محمدبنحسن (ع)]]. شیعیان در اصولِ بنیادینِ اسلام چون اصل توحید، نبوت، معاد و ضرورتِ وجود امام و حاکم برای جامعه اسلامی با دیگر مسلمانان مشترکاند.<ref>حلی، الباب الحادیعشر، ۱–۱۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۸۸؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۴۶۱–۴۶۴.</ref> ازجمله عقاید شیعه، عدل الهی است که طایفه معتزله از اهل سنت نیز به سبب همین اعتقاد، به همراه شیعه به «عدلیه» شهرت یافتند و عدل به صورت اصلی از اصول دین شیعه معرفی شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۸، ۷۵ و ۴/۸۱۶.</ref> | ||
در باور امامخمینی امام معصوم (ع) از نگاه شیعه انسان کامل و خلیفه خدا در ملک و ملکوت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۵.</ref> و جانشین پیامبر (ص) تا [[روز قیامت]] در میان مردم<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۶.</ref> است و افزون بر جانشینی پیامبر (ص) در تبلیغ دین، نماینده وی در قضاوت و اداره نظام سیاسی نیز میباشد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۶؛ امامخمینی، بدائع الدرر، ۱۰۵–۱۰۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۵–۷۶.</ref>؛ البته تأکید بر ولایت و نصب علی (ع) به جانشینی در [[حدیث غدیر]]، به معنای حکومت و ولایت امر است، نه مقام معنوی؛ زیرا قضیه حکومت، قابل نصب است و مقامات معنوی، قابل نصب نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳.</ref> | در باور امامخمینی امام معصوم (ع) از نگاه شیعه انسان کامل و خلیفه خدا در ملک و ملکوت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۵.</ref> و جانشین پیامبر (ص) تا [[روز قیامت]] در میان مردم<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۶.</ref> است و افزون بر جانشینی پیامبر (ص) در تبلیغ دین، نماینده وی در قضاوت و اداره نظام سیاسی نیز میباشد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۶؛ امامخمینی، بدائع الدرر، ۱۰۵–۱۰۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۵–۷۶.</ref>؛ البته تأکید بر ولایت و نصب علی (ع) به جانشینی در [[حدیث غدیر]]، به معنای حکومت و ولایت امر است، نه مقام معنوی؛ زیرا قضیه حکومت، قابل نصب است و مقامات معنوی، قابل نصب نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
افزون بر موارد یادشده بخشی از مهمترین محورهای عقاید شیعه عبارتاند از: | افزون بر موارد یادشده بخشی از مهمترین محورهای عقاید شیعه عبارتاند از: | ||
# صفات خداوند: متکلمان شیعه با استناد به ادله عقلی و [[احادیث اهل بیت(ع)]] بر این عقیدهاند که صفات ذاتی خداوند ([[علم خدا|علم]] و [[قدرت الهی|قدرت]] و [[حیات خدا|حیات]]) عین ذات خداوندند و اگر مغایرتی هست، تنها از جهت مفهومی است<ref>مفید، اوائل المقالات، ۵۶؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۲۴۱–۲۴۵؛ نراقی، جامع الافکار و ناقد الانظار، ۱/۱۶۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۰۸.</ref>؛ اما برخی از [[اشاعره]] قائل به زیادت صفات الهی بر ذاتاند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۷.</ref> | # صفات خداوند: متکلمان شیعه با استناد به ادله عقلی و [[حدیث|احادیث اهل بیت(ع)]] بر این عقیدهاند که صفات ذاتی خداوند ([[علم خدا|علم]] و [[قدرت الهی|قدرت]] و [[حیات خدا|حیات]]) عین ذات خداوندند و اگر مغایرتی هست، تنها از جهت مفهومی است<ref>مفید، اوائل المقالات، ۵۶؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۲۴۱–۲۴۵؛ نراقی، جامع الافکار و ناقد الانظار، ۱/۱۶۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۰۸.</ref>؛ اما برخی از [[اشاعره]] قائل به زیادت صفات الهی بر ذاتاند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۷.</ref> | ||
# بعثت و عصمت پیامبران (ع): ضرورت | # بعثت و عصمت پیامبران (ع): ضرورت بعثت پیامبران(ع) از مسائل مهم کلامی است و متکلمان شیعه بر این اعتقادند که بعثت انبیا (ع) در تمام زمانها واجب است<ref>حلی، کشف المراد، ۳۴۸؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۲۴۳.</ref>؛ برخلاف بعضی از [[معتزله]] که معتقدند تنها هنگامی واجب میشود که مصلحت ایجاب کند<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۳۸۸.</ref> و برخی از اشاعره نیز اصل وجوب بعثت را نمیپذیرند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۲۷.</ref> در اعتقاد به عصمت تنها برخی از علمای اهل سنت ضرورت عصمت از خطا و گناهانی را که سبب تنفر مردم از آنان گردد، چه پیش و چه پس از بعثت، برای پیامبران پذیرفتهاند<ref>زمخشری، الکشاف، ۴/۲۳۵.</ref>؛ اما شیعیان قائل به عصمت همه پیامبراناند.<ref>حلی، انوار الملکوت، ۱۹۵–۱۹۶؛ حلی، الباب الحادیعشر، ۹.</ref> به اعتقاد امامخمینی عصمت از کمال [[یقین]] و [[ایمان]] نشئت میگیرد و نوری باطنی است که شخص را از ارتکاب گناه بازمیدارد و این در [[پیامبران (ع)]] و امامان معصوم (ع) محقق است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> {{ببینید|عصمت}}. | ||
# عدم تحریف قرآن: از نگاه شیعه [[قرآنِ کریم]] موجود [[معجزه]] جاویدان پیامبر (ص) و به دور از هر گونه تحریف و تغییر و دگرگونی است<ref>مفید، اوائل المقالات، ۸۱–۸۲.</ref> و روایاتی که جز این را نشان میدهد نوعاً مورد قبول نیست یا بر معانی دیگری بار میشود. امامخمینی نیز بر این نظر تأکید دارد {{ببینید|تحریفناپذیری قرآن}}. | # عدم تحریف قرآن: از نگاه شیعه [[قرآنِ کریم]] موجود [[معجزه]] جاویدان پیامبر (ص) و به دور از هر گونه تحریف و تغییر و دگرگونی است<ref>مفید، اوائل المقالات، ۸۱–۸۲.</ref> و روایاتی که جز این را نشان میدهد نوعاً مورد قبول نیست یا بر معانی دیگری بار میشود. امامخمینی نیز بر این نظر تأکید دارد {{ببینید|تحریفناپذیری قرآن}}. | ||
# نفی جبر و تفویض: اعتقاد به نفی جبر و [[تفویض]] و اثبات امر بین الامرین،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵؛ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱/۴۶–۴۷.</ref> چنانکه امامخمینی نیز تأکید دارد، به معنای مجبورنبودن بندگان در انجام اعمال و اصالت عدل و حرمت عقل و شخصیت مختار انسان و نظام حکیمانه جهان بدون خدشه به توحید ذاتی یا افعالی<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۱۹ و ۳۲۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۳–۵۴؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۸۴.</ref> از دیگر باورهای شیعه است و این باور حد وسط میان دیدگاه معتزله و جبرگرایی اشاعره است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۶۳–۵۶۴.</ref> {{ببینید|جبر و اختیار}}. | # نفی جبر و تفویض: اعتقاد به نفی جبر و [[تفویض]] و اثبات امر بین الامرین،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۵؛ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱/۴۶–۴۷.</ref> چنانکه امامخمینی نیز تأکید دارد، به معنای مجبورنبودن بندگان در انجام اعمال و اصالت عدل و حرمت عقل و شخصیت مختار انسان و نظام حکیمانه جهان بدون خدشه به توحید ذاتی یا افعالی<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۱۹ و ۳۲۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۳–۵۴؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۸۴.</ref> از دیگر باورهای شیعه است و این باور حد وسط میان دیدگاه معتزله و جبرگرایی اشاعره است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۶۳–۵۶۴.</ref> {{ببینید|جبر و اختیار}}. | ||
# | # [[شفاعت]]، توسل و [[تبرک]]: اعتقاد به شفاعت، [[توسل]] و کمک خواستن از اولیای الهی، ازجمله اعتقادات شیعه به حساب میآید.<ref>مرعشی، سیدنورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۱/۳۲۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳/۱۳۰–۱۳۱؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۳/۵۵۵ و ۴/۱۰۰–۱۰۱، ۳۷۴.</ref> دیگر مذاهب اسلامی به شفاعت پیامبر (ص) در قیامت باور دارند<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷–۱۵۸.</ref> و توسل نیز در میان آنان رایج است. [[امامخمینی]] شفاعت را دخالت دادن دیگری در کار خدا نمیداند و بر آن است که شفاعت درجهای است که خدا به بندگان خاص خود داده که به سبب آن درجه، شفاعت آنان را در حق دیگران میپذیرد<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۷۷–۷۹؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref> {{ببینید|شفاعت}}. به اعتقاد ایشان تبرک و توسل به اولیای الهی (ع) و زیارت اهل قبور شرک نیست؛ زیرا [[شرک]] به معنای طلب از غیر خداوند است، به اعتبار اینکه برای او قدرت مستقلی فرض شود<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۰–۴۰.</ref> {{ببینید|وهابیت|شرک}}. | ||
# بداء: [[بداء]] به معنای ظاهرشدن اراده خداوند طبق تغییر اوضاع و شرایط است.<ref>زمر، ۴۷–۴۸؛ کلینی، الکافی، ۱/۱۴۶–۱۴۹.</ref> امامخمینی بداء را منطبق بر اراده الهی میداند که انسان از آن مطلع نیست، بدون اینکه در اراده خداوند تغییری حاصل شده باشد<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۸۳–۸۹.</ref> {{ببینید|قضا و قدر}}. | # بداء: [[بداء]] به معنای ظاهرشدن اراده خداوند طبق تغییر اوضاع و شرایط است.<ref>زمر، ۴۷–۴۸؛ کلینی، الکافی، ۱/۱۴۶–۱۴۹.</ref> امامخمینی بداء را منطبق بر اراده الهی میداند که انسان از آن مطلع نیست، بدون اینکه در اراده خداوند تغییری حاصل شده باشد<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۸۳–۸۹.</ref> {{ببینید|قضا و قدر}}. | ||
# عصمت امام (ع): به باور امامیه، چنانکه امامخمینی نیز بر آن تأکید کردهاست،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> امام (ع) همانند پیامبر (ص) معصوم است.<ref>حلی، انوار الملکوت، ۲۰۵؛ حلی، الباب الحادیعشر، ۱۱.</ref> | # عصمت امام (ع): به باور امامیه، چنانکه امامخمینی نیز بر آن تأکید کردهاست،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.</ref> امام (ع) همانند پیامبر (ص) معصوم است.<ref>حلی، انوار الملکوت، ۲۰۵؛ حلی، الباب الحادیعشر، ۱۱.</ref> | ||
# مهدویت: مهدویت از مباحث مهم و ویژه مذهب شیعه است<ref>← حر عاملی، اثبات الهداه، ۵/۲۸۰–۲۸۴؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۲–۱۹۶.</ref> و شیعیان برآناند که دوازدهمین خلیفه، حضرت مهدی موعود (ع) فرزند حسنبنعلی عسکری (ع) به دنیا آمده و اکنون به سبب آمادهنبودن شرایط ظهور، از دیدهها غایب است.<ref>مفید، الرسالة الثانیه، ۱۱–۱۶؛ مفید، النکت الاعتقادیه، ۴۴–۴۵؛ طوسی، تلخیص الشافی، ۴/۲۱۶.</ref> به باور امامخمینی یکی از عوامل [[غیبت امام زمان(ع)]] ذخیرهبودن ایشان از سوی خداوند برای اجرای عدالت در جهان است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰–۴۸۱ و ۱۹/۲۴۶.</ref> {{ببینید|مهدویت}}. | # مهدویت: [[مهدویت]] از مباحث مهم و ویژه مذهب شیعه است<ref>← حر عاملی، اثبات الهداه، ۵/۲۸۰–۲۸۴؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۲–۱۹۶.</ref> و شیعیان برآناند که دوازدهمین خلیفه، حضرت مهدی موعود (ع) فرزند حسنبنعلی عسکری (ع) به دنیا آمده و اکنون به سبب آمادهنبودن شرایط ظهور، از دیدهها غایب است.<ref>مفید، الرسالة الثانیه، ۱۱–۱۶؛ مفید، النکت الاعتقادیه، ۴۴–۴۵؛ طوسی، تلخیص الشافی، ۴/۲۱۶.</ref> به باور امامخمینی یکی از عوامل [[غیبت امام زمان(ع)]] ذخیرهبودن ایشان از سوی خداوند برای اجرای عدالت در جهان است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰–۴۸۱ و ۱۹/۲۴۶.</ref> {{ببینید|مهدویت}}. | ||
# عدالت حاکم: شیعه چنانکه امامخمینی نیز آوردهاست،<ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۵۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۱–۹۳.</ref> [[عدالت]] را از شرایط حاکم و ولیّ امر مسلمانان میداند و معتقد است که اطاعت از حاکمِ غیر عادل جایز نیست<ref>نجفی، جواهر، ۲۱/۴۰۴.</ref> {{ببینید|امامت}}. | # عدالت حاکم: شیعه چنانکه امامخمینی نیز آوردهاست،<ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۵۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۱–۹۳.</ref> [[عدالت]] را از شرایط حاکم و ولیّ امر مسلمانان میداند و معتقد است که اطاعت از حاکمِ غیر عادل جایز نیست<ref>نجفی، جواهر، ۲۱/۴۰۴.</ref> {{ببینید|امامت}}. | ||
# نفی غلوّ: کسانی که پیامبر (ص) یا ائمه (ع) را بالاتر از جایگاهشان میبرند و خدا میخوانند، در مذهب شیعه [[کافر]] و بیرون از دایره اسلام شمرده شدهاند.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۵.</ref> امامخمینی از امامباقر (ع) روایتی<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> را شاهد آوردهاست که آن حضرت به شیعیان سفارش کرده در حد وسط حرکت کنند تا غالیان و افراد تندرو و افرادی که از حد اعتدال عقب افتادهاند، به آنان رجوع کنند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱.</ref> | # نفی غلوّ: کسانی که پیامبر (ص) یا ائمه (ع) را بالاتر از جایگاهشان میبرند و خدا میخوانند، در مذهب شیعه [[کافر]] و بیرون از دایره اسلام شمرده شدهاند.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۵.</ref> امامخمینی از امامباقر (ع) روایتی<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> را شاهد آوردهاست که آن حضرت به شیعیان سفارش کرده در حد وسط حرکت کنند تا غالیان و افراد تندرو و افرادی که از حد اعتدال عقب افتادهاند، به آنان رجوع کنند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[اسماعیلیه]]، معتقدان به امامت اسماعیل فرزند امامصادق (ع) هستند و با اینکه اسماعیل در حیات پدر خود از دنیا رفت، این گروه در مرگ او اختلاف کردند و با انتقال امامت به فرزندان اسماعیل، فرقهای نو ساختند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۶۷–۶۸؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۲۶.</ref> این فرقه نیز به شاخههایی چون اسماعیلیه خالصه، داوودیه، دروزیه، نزاریه و قرامطه تقسیم شدند.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۲۹.</ref> | [[اسماعیلیه]]، معتقدان به امامت اسماعیل فرزند امامصادق (ع) هستند و با اینکه اسماعیل در حیات پدر خود از دنیا رفت، این گروه در مرگ او اختلاف کردند و با انتقال امامت به فرزندان اسماعیل، فرقهای نو ساختند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۶۷–۶۸؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۲۶.</ref> این فرقه نیز به شاخههایی چون اسماعیلیه خالصه، داوودیه، دروزیه، نزاریه و قرامطه تقسیم شدند.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۲۹.</ref> | ||
[[غُلات]] نیز که به نوعی الوهیت یا نبوت ائمه (ع) معتقد بودند، به شیعه انتساب داده شدهاند<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱؛ ابنخلدون، تاریخ، ۱/۲۴۸.</ref>؛ ولی ائمه شیعه (ع) انتساب این گروه را به خود نپذیرفتهاند، بلکه آنان را رانده و انکار کردهاند و اعتقادات آنان را [[کفر]] شمردهاند و آنان را نفرین کردهاند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۸/۳۳۴–۳۳۵.</ref> علمای شیعه نیز غالیان را جزو شیعه و حتی مسلمان هم نمیدانند.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۹۷–۱۰۱؛ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱–۱۳۶؛ حلی، انوار الملکوت، ۲۰۲.</ref> این فرقه به شاخههای گوناگونی تقسیم شدند که ازجمله آنان حرفیه، شبک، خطابیه و نصیریه را میتوان نام برد.<ref>مشکور، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام، ۱۵۸–۱۸۵.</ref> | [[غلات|غُلات]] نیز که به نوعی الوهیت یا نبوت ائمه (ع) معتقد بودند، به شیعه انتساب داده شدهاند<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱؛ ابنخلدون، تاریخ، ۱/۲۴۸.</ref>؛ ولی ائمه شیعه (ع) انتساب این گروه را به خود نپذیرفتهاند، بلکه آنان را رانده و انکار کردهاند و اعتقادات آنان را [[کفر]] شمردهاند و آنان را نفرین کردهاند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۸/۳۳۴–۳۳۵.</ref> علمای شیعه نیز غالیان را جزو شیعه و حتی مسلمان هم نمیدانند.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۹۷–۱۰۱؛ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۳۱–۱۳۶؛ حلی، انوار الملکوت، ۲۰۲.</ref> این فرقه به شاخههای گوناگونی تقسیم شدند که ازجمله آنان حرفیه، شبک، خطابیه و نصیریه را میتوان نام برد.<ref>مشکور، تاریخ شیعه و فرقههای اسلام، ۱۵۸–۱۸۵.</ref> | ||
علویان [[سوریه]] و [[ترکیه]] نیز خود را از شیعیان شمردهاند و غلو را که برخی از دیگر فرقهها به آنان نسبت میدهند، رد میکنند.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۸/۴۰۵–۴۰۷؛ کرامر، علویان سوریه، ۳۲۵–۳۲۶.</ref> | علویان [[سوریه]] و [[ترکیه]] نیز خود را از شیعیان شمردهاند و [[غلو]] را که برخی از دیگر فرقهها به آنان نسبت میدهند، رد میکنند.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۸/۴۰۵–۴۰۷؛ کرامر، علویان سوریه، ۳۲۵–۳۲۶.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در کتابهای فقهی خود، به بعضی فرقههای اسلامی همچون نواصب، مجسّمه، مجبّره از اهل سنت و زیدیه، واقفیه و مفوضه از شیعه اشاره کرده و غُلات را مسلمان ندانستهاست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴–۱۱۵ و ۲/۳۴۹؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۵۹–۴۶۰.</ref> | [[امامخمینی]] در کتابهای فقهی خود، به بعضی فرقههای اسلامی همچون نواصب، مجسّمه، مجبّره از اهل سنت و زیدیه، واقفیه و مفوضه از شیعه اشاره کرده و غُلات را مسلمان ندانستهاست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴–۱۱۵ و ۲/۳۴۹؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۵۹–۴۶۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی در آثار خود، در تحکیم و تقویت مبانی مذهب شیعه کوشیدهاست. [[کتاب کشف اسرار]] از نخستین نوشتههای ایشان در دفاع از | از سوی دیگر، امامخمینی در آثار خود، در تحکیم و تقویت مبانی مذهب شیعه کوشیدهاست. [[کتاب کشف اسرار]] از نخستین نوشتههای ایشان در دفاع از عقاید شیعه است؛ چنانکه در دیگر کتابها و آثار ایشان نیز همین دیده میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۶؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۶–۵۷۷.</ref> ایشان در آثار و سخنرانیهای خود دربارهٔ ویژگیها و وظایف شیعیان سخن گفتهاست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۶۸–۵۷۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۹۰–۲۹۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۰۷، ۵۳۲ و ۱۵/۳۳۰.</ref> و در وصیتنامه خود به پیروی از مذهب حق دوازدهامامی افتخار کرده و برخی نعمتهای الهی را که از طریق اهل بیت (ع) به مردم رسیده، برشمرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶–۳۹۷.</ref>؛ چنانکه در مقابله با برخی منحرفان از گروههای اسلامی و غیر اسلامی که علیه تشیع و اعتقادات آن سخن میگفتند و برخی از آنان خود را از طرفداران امامخمینی معرفی میکردند، بر جایگاه والا و مقدس مذهب تشیع و برخی ویژگیهای آن ازجمله مقابله آن با [[بیگانگان]] و دستنشاندگان آنان تأکید کرد و دربارهٔ دسیسههای دشمنان برای شکستن این سد استوار هشدار داد و بهشدت رفتار چنین گروههای منحرفی را محکوم و مردود ساخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۳–۲۰۵.</ref> | ||
== تاریخ تشیع == | == تاریخ تشیع == | ||
شیعیان پس از | شیعیان پس از درگذشت پیامبر(ص) در آغاز، فعالیتهایی برای [[خلافت امیرالمؤمنین علی(ع)]] انجام دادند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۱۲۵–۱۲۶.</ref> و برای احقاق حق امامعلی (ع) با مخالفان گفتگو و مناظره کردند<ref>شرفالدین، المراجعات، ۱۸۰.</ref> و سرانجام بنا به سفارش امیرالمؤمنین (ع)<ref>نهج البلاغه، ن۶۲، ۴۸۲.</ref> برای رعایت مصالح اسلام و از سر تقیه سکوت کردند. امامخمینی [[فاطمه زهرا(س)]]، امامحسن (ع)، امامحسین (ع)، ابوذر غفاری، مقداد و عمار را از کسانی شمرده که برای حقانیت راه آن حضرت با خلفای وقت احتجاج کردند.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵–۳۴۶.</ref> [[سلمان فارسی]] نیز که از شیعیان و تابع امیرالمؤمنین (ع) بود،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۱۹.</ref> دربارهٔ حقانیت راه امامعلی (ع) با مخالفان مناظره کرد.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/۱۱۱.</ref> یاران امامعلی(ع) در زمان خلافت ایشان برای تحکیم و گسترش اسلام اصیل و مبانی اعتقادی و احکام راستین آن تلاش کردهاند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۱۷۹؛ ابناعثم، الفتوح، ۲/۴۳۴–۴۳۶.</ref> | ||
امامخمینی [[عمار یاسر]] را از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) میداند که زندگی خود را در دفاع از راه عدالت به پایان برد و سرانجام ـ چنانکه پیامبر (ص) خبر داده بود ـ در نودسالگی در [[صفین]] به دست گروه طغیانگر شام به سرکردگی [[معاویةبنابیسفیان]] به [[شهادت]] رسید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.</ref> | امامخمینی [[عمار یاسر]] را از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) میداند که زندگی خود را در دفاع از راه عدالت به پایان برد و سرانجام ـ چنانکه پیامبر (ص) خبر داده بود ـ در نودسالگی در [[صفین]] به دست گروه طغیانگر شام به سرکردگی [[معاویةبنابیسفیان]] به [[شهادت]] رسید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در دوره امامکاظم (ع) محدودیت شیعیان و بهویژه آن حضرت شدّت یافت و ایشان سالها در زندان و حصر به سر برد {{ببینید|امامکاظم (ع)}}. فرصت دوره امامصادق (ع) در دوره امامرضا (ع) نیز رخ داد و حتی امید به اینکه [[بنیهاشم]] و علویان خلافت را به دست گیرند، افزایش یافت. شیعه ریشههای خود را تا اعماق دربار مأمون پیش برد؛ چنانکه برخی از کارگزاران مؤثر حکومت عباسی، شیعه بودند و این شرایط، مأمون را به ولایتعهدی امامرضا (ع) وادار کرد<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۱۰–۱۱۲.</ref> {{ببینید|امامرضا (ع)}}. پس از مأمون دوباره فشار بر شیعه شدت گرفت<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۱۹–۱۲۰.</ref> و به جز شیعیانِ برخی از شهرها مانند قم یا شیعیان ساکن در حوزه مدیریت دولتهای کوچک شیعی، دیگر شیعیان در آن روزگار پیوسته در حال استتار و [[تقیه]] به سر میبردند.<ref>مدنی، الدرجات الرفیعة، ۸.</ref> امام زمان مهدی موعود (ع) در این شرایط متولد شد و به امر خدا از دیدگان مردم پنهان شد<ref>نعمانی، الغیبه، ۱۴۰–۱۴۱.</ref> {{ببینید|امام زمان (ع)|مهدویت}}. | در دوره امامکاظم (ع) محدودیت شیعیان و بهویژه آن حضرت شدّت یافت و ایشان سالها در زندان و حصر به سر برد {{ببینید|امامکاظم (ع)}}. فرصت دوره امامصادق (ع) در دوره امامرضا (ع) نیز رخ داد و حتی امید به اینکه [[بنیهاشم]] و علویان خلافت را به دست گیرند، افزایش یافت. شیعه ریشههای خود را تا اعماق دربار مأمون پیش برد؛ چنانکه برخی از کارگزاران مؤثر حکومت عباسی، شیعه بودند و این شرایط، مأمون را به ولایتعهدی امامرضا (ع) وادار کرد<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۱۰–۱۱۲.</ref> {{ببینید|امامرضا (ع)}}. پس از مأمون دوباره فشار بر شیعه شدت گرفت<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۱۹–۱۲۰.</ref> و به جز شیعیانِ برخی از شهرها مانند قم یا شیعیان ساکن در حوزه مدیریت دولتهای کوچک شیعی، دیگر شیعیان در آن روزگار پیوسته در حال استتار و [[تقیه]] به سر میبردند.<ref>مدنی، الدرجات الرفیعة، ۸.</ref> امام زمان مهدی موعود (ع) در این شرایط متولد شد و به امر خدا از دیدگان مردم پنهان شد<ref>نعمانی، الغیبه، ۱۴۰–۱۴۱.</ref> {{ببینید|امام زمان (ع)|مهدویت}}. | ||
در نگاه امامخمینی شیعیان هماکنون نیز مظلوماند؛ چنانکه در اوج انقلاب اسلامی و کشتار مردم ایران به دست محمدرضا | در نگاه امامخمینی شیعیان هماکنون نیز مظلوماند؛ چنانکه در اوج [[انقلاب اسلامی]] و کشتار مردم ایران به دست [[محمدرضا پهلوی]]، برخی از سران کشورهای اسلامی سرکوب شیعیان را به دست پهلوی روا و جایز میدانستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۴۸.</ref> به باور ایشان با آنکه شیعیان در رأس موحدان جهان جای دارند، بعضی از طایفههای اسلامی که عقاید و کتابهایشان گواه الحاد و شرکشان است، بر اثر دشمنی با اهل بیت (ع)، شیعیان را متهم به [[شرک]] و [[کفر]] میکنند و با اغفال مردمِ بیخبر، از این منظر جنایتی غیرقابل جبران در حق بشریت مرتکب میشوند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵.</ref>؛ چنانکه در برخی کشورهای اسلامی بهرغم جمعیت فراوان آنان از جایگاه و حقوق خود بازداشته شدهاند؛ ازجمله در [[پاکستان]] که امامخمینی چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دیدار با وزیر مختار این کشور همراه با ابلاغ سلام به مردم پاکستان و تأکید بر [[وحدت مسلمانان|وحدت و برادری مسلمانان]] و لزوم مبارزه برای قطع دست استعمارگران و دستیابی به حقوق خود، از دولت این کشور خواست به شیعیان احترام بیشتری بگذارد و مذهب شیعه را که در آن زمان بیش از ده میلیون نفر میشدند، به رسمیت بشناسد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۷.</ref> {{ببینید|پاکستان}}. | ||
== ورود تشیع به ایران == | == ورود تشیع به ایران == | ||
ورود و گسترش تشیع در ایران تدریجی بود. ایرانیان ملتی باهوش و با فرهنگ و تمدن بودند و به اسلام از هر آیین دیگری، بیشتر روی خوش نشان دادند و روح و معنای اسلام را در خاندان رسالت یافتند و تنها خاندان پیامبر (ص) پاسخگوی پرسشها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۷.</ref> ایرانیان از آغاز ورود اسلام به ایران به خاندان پیامبر (ع) علاقهمند شدند و ایشان را پناهگاه عدل اسلامی در برابر [[مستکبران]] میدانستند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۷.</ref> ایرانیانِ نومسلمان مورد توجه و عنایت امامعلی (ع) بودند<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰/۲۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۱۱۸.</ref>؛ چنانکه به عنوان نمونه به گزارشی مردم غور خراسان در زمان حکومت آن حضرت (ع)، اسلام و تشیع را پذیرفتند و حکم امارت غوریان به دست آن حضرت نوشته شد و آنان از فرمان معاویه بر دشنام به امامعلی (ع) سرپیچی کردند.<ref>ارزگانی، بررسی اندیشههای تاریخی تشیع در افغانستان، ۱۱۶–۱۱۷.</ref> پس از شهادت امامحسین (ع) در [[کربلا]] ایرانیان در خونخواهی آن حضرت پیشقدم بودند و عده بسیاری از سپاهیان مختار ایرانی بودند.<ref>تشید، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> | ورود و گسترش تشیع در ایران تدریجی بود. ایرانیان ملتی باهوش و با فرهنگ و تمدن بودند و به [[اسلام]] از هر آیین دیگری، بیشتر روی خوش نشان دادند و روح و معنای اسلام را در خاندان رسالت یافتند و تنها خاندان پیامبر (ص) پاسخگوی پرسشها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۷.</ref> ایرانیان از آغاز ورود اسلام به ایران به خاندان پیامبر (ع) علاقهمند شدند و ایشان را پناهگاه عدل اسلامی در برابر [[مستکبران]] میدانستند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۲۶–۱۲۷.</ref> ایرانیانِ نومسلمان مورد توجه و عنایت امامعلی (ع) بودند<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲۰/۲۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۱۱۸.</ref>؛ چنانکه به عنوان نمونه به گزارشی مردم غور خراسان در زمان حکومت آن حضرت (ع)، اسلام و تشیع را پذیرفتند و حکم امارت غوریان به دست آن حضرت نوشته شد و آنان از فرمان معاویه بر دشنام به امامعلی (ع) سرپیچی کردند.<ref>ارزگانی، بررسی اندیشههای تاریخی تشیع در افغانستان، ۱۱۶–۱۱۷.</ref> پس از شهادت امامحسین (ع) در [[کربلا]] ایرانیان در خونخواهی آن حضرت پیشقدم بودند و عده بسیاری از سپاهیان مختار ایرانی بودند.<ref>تشید، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۷–۱۳۸.</ref> | ||
از پایان سده اول هجری، کوفه از مناطق ایران و پیوسته به قلمرو مسلمانان، مرکز تجمع و فعالیت شیعیان بود.<ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۳۸۲–۴۰۶.</ref> [[قم]] نیز در این سده به یکی از پایگاههای بانفوذ شیعه تبدیل شد<ref>قمی، تاریخ قم، ۲۴۲–۲۶۴.</ref> و این نفوذ با حکومتهای علویان طبرستان<ref>ابنخلدون، تاریخ، ۴/۲۹.</ref> و آل بویه در [[ایران]] و [[عراق]] و دیگر دولتهای شیعی گسترش یافت.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۱۵۸–۱۶۱.</ref> به گفته امامخمینی ایران ازجمله مناطقی بود که با آغوش باز به اسلام و تشیع روی آورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۳.</ref> و به عنوان مهد اسلام و تشیع مطرح شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۴.</ref> و مجاهدتهای ایرانیان در دوره انقلاب اسلامی در گسترش مذهب شیعه مؤثر بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۸۴.</ref> | از پایان سده اول هجری، کوفه از مناطق ایران و پیوسته به قلمرو مسلمانان، مرکز تجمع و فعالیت شیعیان بود.<ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۳۸۲–۴۰۶.</ref> [[قم]] نیز در این سده به یکی از پایگاههای بانفوذ شیعه تبدیل شد<ref>قمی، تاریخ قم، ۲۴۲–۲۶۴.</ref> و این نفوذ با حکومتهای علویان طبرستان<ref>ابنخلدون، تاریخ، ۴/۲۹.</ref> و آل بویه در [[ایران]] و [[عراق]] و دیگر دولتهای شیعی گسترش یافت.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۱۵۸–۱۶۱.</ref> به گفته امامخمینی ایران ازجمله مناطقی بود که با آغوش باز به اسلام و تشیع روی آورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۳.</ref> و به عنوان مهد اسلام و تشیع مطرح شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۴.</ref> و مجاهدتهای ایرانیان در دوره انقلاب اسلامی در گسترش مذهب شیعه مؤثر بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۸۴.</ref> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در پایان سده سوم نیز چندین دولت شیعی در مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی بنیان نهاده شدند؛ ازجمله دولت علویان در طبرستان (۲۵۰–۹۶۰ق) به دست [[حسنبنزید]] از نوادگان امامحسن مجتبی (ع)،<ref>مرعشی، سیدظهیرالدین، تاریخ گیلان و دیلمستان، ۴۰–۴۵.</ref> دولت زیدیان یمن (۲۸۴–۱۳۸۲ق) به بنیانگذاری یحییبنحسن معروف به الهادی الی الحق،<ref>زباره الحسنی، تاریخ الائمهٔ الزیدیهٔ، ۱۱–۱۳.</ref> دولت فاطمیان در آفریقا (۲۹۶–۵۶۷ق)<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۲۶۹–۲۷۷.</ref> و حمدانیان<ref>انطیقهچی، بررسی روابط دولتهای شیعی در قرن چهارم هجری، ۱۲–۱۳.</ref> که بیش از صد سال (۲۸۱–۴۰۲ق) در [[حلب]] و موصل حکومتی نیمهمستقل داشتند.<ref>فیصل سامر، دولت حمدانیان، ۳۱۱؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۲۲۳.</ref> سده چهارم، زمان گسترش تشیع بود و بریدیان توانستند حکومت را در عراق به دست بگیرند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۳۷۲–۳۸۰، ۴۴۹ و ۶۴۸.</ref> | در پایان سده سوم نیز چندین دولت شیعی در مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی بنیان نهاده شدند؛ ازجمله دولت علویان در طبرستان (۲۵۰–۹۶۰ق) به دست [[حسنبنزید]] از نوادگان امامحسن مجتبی (ع)،<ref>مرعشی، سیدظهیرالدین، تاریخ گیلان و دیلمستان، ۴۰–۴۵.</ref> دولت زیدیان یمن (۲۸۴–۱۳۸۲ق) به بنیانگذاری یحییبنحسن معروف به الهادی الی الحق،<ref>زباره الحسنی، تاریخ الائمهٔ الزیدیهٔ، ۱۱–۱۳.</ref> دولت فاطمیان در آفریقا (۲۹۶–۵۶۷ق)<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۲۶۹–۲۷۷.</ref> و حمدانیان<ref>انطیقهچی، بررسی روابط دولتهای شیعی در قرن چهارم هجری، ۱۲–۱۳.</ref> که بیش از صد سال (۲۸۱–۴۰۲ق) در [[حلب]] و موصل حکومتی نیمهمستقل داشتند.<ref>فیصل سامر، دولت حمدانیان، ۳۱۱؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۲۲۳.</ref> سده چهارم، زمان گسترش تشیع بود و بریدیان توانستند حکومت را در عراق به دست بگیرند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۳۷۲–۳۸۰، ۴۴۹ و ۶۴۸.</ref> | ||
سلسله آلبویه از حکومتهای پرقدرت شیعه بودند که در دولت بنیعباس رشد کردند و بهتدریج از مرحله وزارت حاکمان عباسی، خود به حکومت رسیدند و بیش از یک قرن (۳۲۱–۴۴۷ق) بر بخش بزرگی از عراق به مرکزیت بغداد و ایران به مرکزیت فارس و [[ری]] حکومت کردند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۳۷۲–۳۸۰، ۴۴۹ و ۶۴۸؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۲۹۳–۳۰۰.</ref> با برافتادن خلافت بنیعباس به دست مغولان در سده هفتم، عالمان شیعه ازجمله خواجهنصیرالدین طوسی با نزدیکشدن به مغولان از سر تقیه و برای کمک به مظلوم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۶–۴۳۷.</ref> توانستند مغولان را متعادل سازند و از کشتهشدن بیگناهان و اسیرشدن عالمان و اهل هنر، و هرج و مرج جلوگیری کنند.<ref>مدرس رضوی، احوال و آثار خواجهنصیرالدین طوسی، ۲۷–۲۸.</ref> مغولان متأثر از آموزههای مکتب شیعه بهتدریج مسلمان شدند و شیعه در حکومت محمد خدابنده رونقی تازه یافت.<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۳۰۰–۳۰۵.</ref> سادات مرعشی نیز بیش از سه دهه (۷۶۰–۷۹۴ق) در مازندران سلطنت کردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ۲/۳۸۰؛ اقبال آشتیانی، ظهور تیمور، ۷۰–۷۱.</ref> | [[سلسله آلبویه]] از حکومتهای پرقدرت شیعه بودند که در دولت بنیعباس رشد کردند و بهتدریج از مرحله وزارت حاکمان عباسی، خود به حکومت رسیدند و بیش از یک قرن (۳۲۱–۴۴۷ق) بر بخش بزرگی از عراق به مرکزیت بغداد و ایران به مرکزیت فارس و [[ری]] حکومت کردند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۳۷۲–۳۸۰، ۴۴۹ و ۶۴۸؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۲۹۳–۳۰۰.</ref> با برافتادن خلافت بنیعباس به دست مغولان در سده هفتم، عالمان شیعه ازجمله [[خواجهنصیرالدین طوسی]] با نزدیکشدن به مغولان از سر [[تقیه]] و برای کمک به مظلوم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۶–۴۳۷.</ref> توانستند مغولان را متعادل سازند و از کشتهشدن بیگناهان و اسیرشدن عالمان و اهل هنر، و هرج و مرج جلوگیری کنند.<ref>مدرس رضوی، احوال و آثار خواجهنصیرالدین طوسی، ۲۷–۲۸.</ref> مغولان متأثر از آموزههای مکتب شیعه بهتدریج مسلمان شدند و شیعه در حکومت محمد خدابنده رونقی تازه یافت.<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۳۰۰–۳۰۵.</ref> سادات مرعشی نیز بیش از سه دهه (۷۶۰–۷۹۴ق) در مازندران سلطنت کردند.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ۲/۳۸۰؛ اقبال آشتیانی، ظهور تیمور، ۷۰–۷۱.</ref> | ||
سربداران در سال ۷۳۸ق در منطقه سبزوار خراسان حکومتی شیعی را پایهگذاری کردند که تا ۷۸۶ق ادامه یافت.<ref>سعیدی، بحران مشروعیت در حکومت سربداران، ۱۲۵–۱۲۶ و ۱۳۳–۱۳۴؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۲۲۵ و ۲۵۰.</ref> خواجهعلی مؤید، شهید اول از علمای جبل عامل را دعوت کرد که برای هدایت مردم به خراسان بیاید. شهید اول با عذرخواهی از اینکه دعوتش را نپذیرفته کتاب اللمعهٔ الدمشقیه را تألیف کرد و برای وی فرستاد.<ref>کلانتر، مقدمه کتاب الروضة البهیة، ۱/۲۳۸–۲۳۹.</ref> | سربداران در سال ۷۳۸ق در منطقه سبزوار خراسان حکومتی شیعی را پایهگذاری کردند که تا ۷۸۶ق ادامه یافت.<ref>سعیدی، بحران مشروعیت در حکومت سربداران، ۱۲۵–۱۲۶ و ۱۳۳–۱۳۴؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۲۲۵ و ۲۵۰.</ref> خواجهعلی مؤید، شهید اول از علمای جبل عامل را دعوت کرد که برای هدایت مردم به خراسان بیاید. شهید اول با عذرخواهی از اینکه دعوتش را نپذیرفته کتاب اللمعهٔ الدمشقیه را تألیف کرد و برای وی فرستاد.<ref>کلانتر، مقدمه کتاب الروضة البهیة، ۱/۲۳۸–۲۳۹.</ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
== نقش شیعه در گسترش علوم و تمدن == | == نقش شیعه در گسترش علوم و تمدن == | ||
شیعه در تاریخ اسلام کارنامهای درخشان دارد و ریشه بسیاری از دانشهای اصیل اسلامی از [[تفسیر]]، [[قرائت قرآن]]، [[حکمت]]، [[فقه]] و [[ادبیات]] به امیرالمؤمنین (ع) و پیروان آن حضرت بر میگردد.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۹–۲۰.</ref> شیعه در دانش تفسیر قرآن، علوم حدیث، علم فقه، [[علم کلام]]، حکمت، ادبیات و تاریخ جلودار همه فرقههای اسلامی است.<ref>صدر، الشیعهٔ و فنون الاسلام، ۴۱۷، ۶۱، ۱۴۷ و ۲۷۵.</ref> امامخمینی کتابهایی مانند [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]] را سرشار از علوم و معارف الهی و اسما و صفات و شئون حق میداند که بدون حجاب اصطلاحات و قیود بیان شدهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۴.</ref> ایشان فقه شیعه را غنیترین فقه دنیا میشمارد که علمای شیعه با بیان فروع مختلف و زحمتهای فراوان آن را حفظ کردهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۹.</ref> ایشان با تأکید بر اعتبار فقه و اجتهاد شیعی و لزوم ادامه آن، فقه شیعه را فقهی پویا برشمرده که زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در آناند {{ببینید|اجتهاد|فقه}}. | شیعه در تاریخ اسلام کارنامهای درخشان دارد و ریشه بسیاری از دانشهای اصیل اسلامی از [[تفسیر]]، [[قرائت قرآن]]، [[حکمت]]، [[فقه]] و [[ادبیات]] به امیرالمؤمنین (ع) و پیروان آن حضرت بر میگردد.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۹–۲۰.</ref> شیعه در دانش تفسیر قرآن، علوم حدیث، علم فقه، [[علم کلام]]، حکمت، ادبیات و تاریخ جلودار همه فرقههای اسلامی است.<ref>صدر، الشیعهٔ و فنون الاسلام، ۴۱۷، ۶۱، ۱۴۷ و ۲۷۵.</ref> امامخمینی کتابهایی مانند [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]] را سرشار از علوم و معارف الهی و [[اسما و صفات]] و شئون حق میداند که بدون [[حجب|حجاب]] اصطلاحات و قیود بیان شدهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۴.</ref> ایشان [[فقه]] شیعه را غنیترین فقه دنیا میشمارد که علمای شیعه با بیان فروع مختلف و زحمتهای فراوان آن را حفظ کردهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۹.</ref> ایشان با تأکید بر اعتبار فقه و اجتهاد شیعی و لزوم ادامه آن، فقه شیعه را فقهی پویا برشمرده که زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در آناند {{ببینید|اجتهاد|فقه}}. | ||
از سوی دیگر، شیعه با بهرهگیری از مضامین عمیق قرآن و سنت و آموزههای باطنی اهل بیت (ع)، معتقد به حقایق باطنی در شریعت است و شریعت را با طریقت و حقیقت پیوند میزند<ref>آملی، جامع الاسرار، ۳۸.</ref> {{ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}. عرفان در شیعه بر محور ولایت و خلافت انسانِ کامل و عشق و محبت شکل گرفتهاست<ref>کربن، مقدمه جامع الاسرار، ۴۴.</ref> {{ببینید|انسان کامل|خلافت و ولایت}}؛ اگرچه بعضی گرایشهای عرفانی در شیعه دچار انحراف شدهاند که از آنان به صوفیان جاهل تعبیر میشود.<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۵۹۸؛ ملاصدرا، ۲۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> علمای شیعه برخی از افکار متصوفه را که متمایز با مبانی شیعهاند، رد کردهاند و برخی از عارفان شیعی مانند سیدحیدر آملی به تبیین درست و تفکیک افکار عرفانیِ درست از نادرست همت گماشتهاند و سازگاری عرفان را با مکتب شیعه نشان دادهاند.<ref>کربن، مقدمه جامع الاسرار، ۳۰.</ref> به اعتقاد سیدحیدر آملی تصوف و تشیع دارای یک مرجع و یک مشرباند و مرجع هر دو امامعلی (ع) و اولاد و فرزندان او میباشد.<ref>آملی، جامع الاسرار، ۴.</ref> | از سوی دیگر، شیعه با بهرهگیری از مضامین عمیق قرآن و سنت و آموزههای باطنی اهل بیت (ع)، معتقد به حقایق باطنی در شریعت است و شریعت را با طریقت و حقیقت پیوند میزند<ref>آملی، جامع الاسرار، ۳۸.</ref> {{ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}. عرفان در شیعه بر محور ولایت و خلافت انسانِ کامل و [[محبت و عشق|عشق و محبت]] شکل گرفتهاست<ref>کربن، مقدمه جامع الاسرار، ۴۴.</ref> {{ببینید|انسان کامل|خلافت و ولایت}}؛ اگرچه بعضی گرایشهای عرفانی در شیعه دچار انحراف شدهاند که از آنان به صوفیان جاهل تعبیر میشود.<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۵۹۸؛ ملاصدرا، ۲۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.</ref> علمای شیعه برخی از افکار متصوفه را که متمایز با مبانی شیعهاند، رد کردهاند و برخی از عارفان شیعی مانند سیدحیدر آملی به تبیین درست و تفکیک افکار عرفانیِ درست از نادرست همت گماشتهاند و سازگاری عرفان را با مکتب شیعه نشان دادهاند.<ref>کربن، مقدمه جامع الاسرار، ۳۰.</ref> به اعتقاد سیدحیدر آملی تصوف و تشیع دارای یک مرجع و یک مشرباند و مرجع هر دو امامعلی (ع) و اولاد و فرزندان او میباشد.<ref>آملی، جامع الاسرار، ۴.</ref> | ||
امامخمینی نیز بر این اعتقاد است که بسیاری از حکما و عرفا از شیعیان خالص امیرالمؤمنین (ع) و سالکان طریق و متمسکان به آن حضرت بودهاند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.</ref> از ویژگیهای عرفان شیعه از دیدگاه امامخمینی منزوینبودن عارف و اجتماعیبودن آن است که سبب نجات جامعه از انزوا میگردد.<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۳.</ref> ایشان خود ازجمله عارفانی بود که میان ظاهر و باطن شریعت جمع کرد و عرفان را برای هدایت انسانها به صحنه آورد و از آن برای تقویت نظام سیاسی مبتنی بر شریعت بهره برد {{ببینید|عرفان}}. امامان شیعه، چنانکه امامخمینی یادآور شدهاست، با آنکه حکومتهای زمان خود را مشروع نمیدانستند در راهنمایی خلفا برای حفظ کشور اسلامی و کمک فکری و عملی به آن کوتاهی نمیکردند و در جنگهای صدر اسلام، شیعیان علی (ع) پیشقدم بودند و پیروزیهای شایانی نصیب مسلمانان شد.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۲۶.</ref> | امامخمینی نیز بر این اعتقاد است که بسیاری از حکما و عرفا از شیعیان خالص امیرالمؤمنین (ع) و سالکان طریق و متمسکان به آن حضرت بودهاند.<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.</ref> از ویژگیهای عرفان شیعه از دیدگاه امامخمینی منزوینبودن عارف و اجتماعیبودن آن است که سبب نجات جامعه از انزوا میگردد.<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۳.</ref> ایشان خود ازجمله عارفانی بود که میان ظاهر و باطن شریعت جمع کرد و عرفان را برای هدایت انسانها به صحنه آورد و از آن برای تقویت نظام سیاسی مبتنی بر شریعت بهره برد {{ببینید|عرفان}}. امامان شیعه، چنانکه امامخمینی یادآور شدهاست، با آنکه حکومتهای زمان خود را مشروع نمیدانستند در راهنمایی خلفا برای حفظ کشور اسلامی و کمک فکری و عملی به آن کوتاهی نمیکردند و در جنگهای صدر اسلام، شیعیان علی (ع) پیشقدم بودند و پیروزیهای شایانی نصیب مسلمانان شد.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۲۶.</ref> | ||
از نگاه تمدنی، مسلمانان در سایه | از نگاه تمدنی، مسلمانان در سایه فرهنگ دینی، تمدن بزرگی را پی ریختند که در سدههای دراز قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، و ترقی علم و ادب، پیشاهنگ تمام دنیای متمدن و مربی فرهنگ عالم انسانیت قرار داد<ref>زرینکوب، کارنامه اسلام، ۲۱.</ref> و با نداشتن امکانات پیشرفته و با تکیه بر معنویت، تقریباً در نیم قرن، دنیای آباد آن روز را در اختیار گرفتند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۰۷–۴۰۸.</ref> قانونمندی، دانش، شهرنشینی و نظام و حکومت و تلاش برای عدالتگستری از شاخصههای مهم تمدناند<ref>فرید وجدی، دائرةمعارف القرن العشرین، ۸/۵۵۳؛ دهخدا، لغتنامه، ۴/۶۱۰۹.</ref> و مسلمانان در علم و دانش و فرهنگ و تمدن پیشرو از اروپاییان بودند.<ref>لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۳۲۳–۳۶۷؛ فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ۳۴ و ۴۶–۴۷؛ زرینکوب، کارنامه اسلام، ۱۹، ۵۲ و ۵۹.</ref> در این میان شیعیان در [[تمدن اسلامی]] نقش ممتازی داشتند و بخش بزرگی از تمدن اسلامی در حوزه فرهنگ انسانی و خردورزی و دفاع عقلانی از دین و علوم و فنون بر دوش عالمان شیعه بودهاست.<ref>رضوی، احوال و آثار خواجهنصیرالدین طوسی، ۲۴۳–۲۶۵.</ref> | ||
از نگاه [[امامخمینی]]، فقه شیعیان در میان مسلمانان ممتاز بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۹.</ref> افزون بر آن علمای شیعه همواره در همه دورهها بهویژه در دوره بنیامیه و بنیعباس با بیعدالتی مبارزه کردهاند و بدین سبب اشخاصی از آنان همواره در حبس و [[تبعید]] بودهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵.</ref> و اساساً یکی از ویژگیهای مذهب شیعه، این است که در هیچ روزگاری، تابع حکومت نبوده و در برابر حکومتها ایستادهاست و بزرگان آن به شهادت رسیدهاند و چنین مذهبی است که میتواند معرفی اسلام باشد و نشان دهد که این افیون جامعه نیست و عالمان تابع دولتها نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۱.</ref> | از نگاه [[امامخمینی]]، فقه شیعیان در میان مسلمانان ممتاز بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۹.</ref> افزون بر آن علمای شیعه همواره در همه دورهها بهویژه در دوره بنیامیه و بنیعباس با بیعدالتی مبارزه کردهاند و بدین سبب اشخاصی از آنان همواره در حبس و [[تبعید]] بودهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵.</ref> و اساساً یکی از ویژگیهای مذهب شیعه، این است که در هیچ روزگاری، تابع حکومت نبوده و در برابر حکومتها ایستادهاست و بزرگان آن به [[شهادت]] رسیدهاند و چنین مذهبی است که میتواند معرفی اسلام باشد و نشان دهد که این افیون جامعه نیست و عالمان تابع دولتها نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۱.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی خود به عنوان رهبر شیعه در جهان معاصر بزرگترین انقلاب مردمی را [[رهبری]] کرد و موفق شد بر پایه اصول اسلامی و شیعه، تمدن اسلامی را زنده کند.<ref>داستانی بیرکی، امامخمینی از نگاه نخبگان جهان، ۱۹؛ دهشیری، بازتاب مفهومی و نظری انقلاب اسلامی ایران در روابط بینالملل، سیزده.</ref> [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در سال ۱۳۵۷ به رهبری ایشان در هویتیابی، معرفی و گسترش شیعه، تأثیر بسزایی داشت. تا پیش از انقلاب اسلامی شیعیان نقش زیادی در مناسبات سیاسی حکومتها و ساختار قدرت جهانی نداشتند؛ اما پس از آن، امید و خودباوری و اعتماد به نفس در آنان تقویت شد و نقطه عطفی در احیای هویت دینی شیعیان بلکه مسلمانان جهان شد و حرکتهای بسیاری با الهامگرفتن از انقلاب اسلامی ایران ظهور کردند. تأثیرپذیری شیعیان جهان در شکلگیری یا تقویت احزاب و تشکلهای سیاسی در کشورهای منطقه، همچون [[عراق]]، [[لبنان]]، [[بحرین]]، [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و [[فلسطین]] نمایان شد. با انقلاب اسلامی از نفوذ اندیشههای مادی ازجمله مارکسیسم کاسته شد و اسلام شیعی راهنمای عملی جوامع اسلامی بلکه مستضعفان و ستمدیدگان جهان مطرح شد {{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}. | از سوی دیگر، امامخمینی خود به عنوان رهبر شیعه در جهان معاصر بزرگترین انقلاب مردمی را [[رهبری]] کرد و موفق شد بر پایه اصول اسلامی و شیعه، تمدن اسلامی را زنده کند.<ref>داستانی بیرکی، امامخمینی از نگاه نخبگان جهان، ۱۹؛ دهشیری، بازتاب مفهومی و نظری انقلاب اسلامی ایران در روابط بینالملل، سیزده.</ref> [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در سال ۱۳۵۷ به رهبری ایشان در هویتیابی، معرفی و گسترش شیعه، تأثیر بسزایی داشت. تا پیش از انقلاب اسلامی شیعیان نقش زیادی در مناسبات سیاسی حکومتها و ساختار قدرت جهانی نداشتند؛ اما پس از آن، امید و [[خودباوری]] و اعتماد به نفس در آنان تقویت شد و نقطه عطفی در احیای هویت دینی شیعیان بلکه مسلمانان جهان شد و حرکتهای بسیاری با الهامگرفتن از انقلاب اسلامی ایران ظهور کردند. تأثیرپذیری شیعیان جهان در شکلگیری یا تقویت احزاب و تشکلهای سیاسی در کشورهای منطقه، همچون [[عراق]]، [[لبنان]]، [[بحرین]]، [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و [[فلسطین]] نمایان شد. با انقلاب اسلامی از نفوذ اندیشههای مادی ازجمله مارکسیسم کاسته شد و اسلام شیعی راهنمای عملی جوامع اسلامی بلکه [[مستضعفان]] و ستمدیدگان جهان مطرح شد {{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}}. | ||
== جمعیت شیعه == | == جمعیت شیعه == | ||
آمار دقیقی از جمعیت شیعیان جهان در دست نیست. بنا به آماری پیش از سال ۱۳۷۵ جمعیت شیعیان یکسوم مسلمانان جهان بودهاست.<ref>فضلی، مذهب الامامیه، ۷–۸؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۸۵.</ref> مرکز تحقیقات و پژوهشهای آمارگیری استراتژیک انگلیس ویژه ادیان و مذاهب، موسوم به لیوفرم در ویستمنستر لندن که ۲۲۲ دفتر در جهان دارد، در سال ۲۰۱۳م/ ۱۳۹۲ش تعداد شیعیان جهان را چهارصد میلیون نفر دانستهاست.<ref>ایکنا، خبرگزاری بینالمللی قرآن، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۲/۱۲/۱۳۹۴ش.</ref> شیعیان در نقاط گوناگون جهان، [[آسیا]] و [[هند]]، [[آفریقا]]، [[آمریکای لاتین]]، [[اروپا]] و [[آمریکای شمالی]] پراکندهاند<ref>نواب، جغرافیای تشیع، ۱/۴۴، ۱۷۱، ۲۲۵–۲۲۶، ۳۱۱–۳۱۲، ۳۹۳ و ۳۹۸.</ref> و بیشتر آنان در خاورمیانه زندگی میکنند.<ref>توال، ژئوپولیتیک شیعه، ۸۱.</ref> نخستین سرزمینِ پذیرای شیعیان، حجاز بودهاست. | آمار دقیقی از جمعیت شیعیان جهان در دست نیست. بنا به آماری پیش از سال ۱۳۷۵ جمعیت شیعیان یکسوم مسلمانان جهان بودهاست.<ref>فضلی، مذهب الامامیه، ۷–۸؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۸۵.</ref> مرکز تحقیقات و پژوهشهای آمارگیری استراتژیک انگلیس ویژه ادیان و مذاهب، موسوم به لیوفرم در ویستمنستر لندن که ۲۲۲ دفتر در جهان دارد، در سال ۲۰۱۳م/ ۱۳۹۲ش تعداد شیعیان جهان را چهارصد میلیون نفر دانستهاست.<ref>ایکنا، خبرگزاری بینالمللی قرآن، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۲/۱۲/۱۳۹۴ش.</ref> شیعیان در نقاط گوناگون جهان، [[آسیا]] و [[هند]]، [[آفریقا]]، [[آمریکای لاتین]]، [[اروپا]] و [[آمریکای شمالی]] پراکندهاند<ref>نواب، جغرافیای تشیع، ۱/۴۴، ۱۷۱، ۲۲۵–۲۲۶، ۳۱۱–۳۱۲، ۳۹۳ و ۳۹۸.</ref> و بیشتر آنان در خاورمیانه زندگی میکنند.<ref>توال، ژئوپولیتیک شیعه، ۸۱.</ref> نخستین سرزمینِ پذیرای شیعیان، حجاز بودهاست. | ||
امروز بخش قابل توجهی از مردم مدینه و نیز مناطق شرقی [[عربستان]] شیعهاند<ref>فؤاد ابراهیم، شیعیان عربستان، ۲۳–۲۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۲۰۰ و ۲۰۸.</ref>؛ اما بیشتر شیعیان جهان در ایران، عراق، | امروز بخش قابل توجهی از مردم مدینه و نیز مناطق شرقی [[عربستان]] شیعهاند<ref>فؤاد ابراهیم، شیعیان عربستان، ۲۳–۲۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۲۰۰ و ۲۰۸.</ref>؛ اما بیشتر شیعیان جهان در ایران، عراق، [[بحرین]]، پاکستان، افغانستان و جمهوری آذربایجان زندگی میکنند.<ref>صدای شیعه، پایگاه اطلاعرسانی، آمار و ارقام مسلمانان و شیعیان در جهان، ۱۳/۱/۱۳۹۳ش؛ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۸۳–۱۸۴.</ref> بخش بزرگی از مردم [[یمن]] شیعه زیدیمذهباند و عدهای از شیعیان امامیه نیز در آن کشور زندگی میکنند.<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۲۱۴.</ref> در [[سوریه]]،<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۲۳۱.</ref> لبنان و [[اردن]] نیز شماری از شیعیان زندگی میکنند. در [[ترکیه]] بیش از دو میلیون شیعه جعفری وجود دارد<ref>نواب، جغرافیای تشیع، ۱/۲۹۹.</ref> و شمار علویان این کشور حدود بیست میلیون نفرند.<ref>منصوری، روزنامه رسالت، ۱۴/۷/۱۳۹۰ش، ۶.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی و [[رهبری امام خمینی|رهبری امامخمینی]] روزبهروز بر شمار شیعیان جهان بهویژه در آفریقا و آسیا افزوده شد.<ref>شریف، مصاحبه، ۱۴/۶/۹۱؛ امینآبادی، انقلاب رهبرساز، ۷.</ref> | ||
== فضایل و ویژگیها == | == فضایل و ویژگیها == | ||
در روایات پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) برای شیعه فضایل بسیاری گزارش شدهاست. ازجمله پیامبر (ص) ذیل آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیة»<ref>بینه، ۷.</ref> یادآور شده خداوند از شیعیان علی (ع) راضی است و آنان از نعمتهای [[بهشت]] برخوردارند و وارد دوزخ نخواهند شد و در کنار [[حوض کوثر]]، پیامبر (ص) را زیارت خواهند کرد.<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۶/۳۷۹.</ref> | در روایات پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) برای شیعه فضایل بسیاری گزارش شدهاست. ازجمله پیامبر (ص) ذیل آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیة»<ref>بینه، ۷.</ref> یادآور شده خداوند از شیعیان علی (ع) راضی است و آنان از نعمتهای [[بهشت]] برخوردارند و وارد دوزخ نخواهند شد و در کنار [[حوض کوثر]]، پیامبر (ص) را زیارت خواهند کرد.<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۶/۳۷۹.</ref> | ||
امامخمینی با نقل کردن این روایت که پیامبر (ص)، را به منزله تنه درخت و ائمه (ع) را شاخه و شیعیان را برگهای آن معرفی میکند، بر فضیلت شیعه در دین تأکید کرده<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۳۹.</ref> و علمای شیعه را مشمول کرامتهای خداوند در قیامت خواندهاست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۶.</ref> ایشان با اشاره به اهل نجاتبودن شیعیان، این مسئله را مشروط به [[تقوا]] و مراقبت از اوامر و نواهی خداوند دانستهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰–۵۷۱.</ref> در کتابهای روایی همچون [[بصائر الدرجات]] (صفار قمی)، فضائل امیرالمؤمنین (ع) (ابنعقده کوفی)، مناقب آل ابیطالب (ابنشهرآشوب) و کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) ([[علامه حلی]]) روایات بسیاری بر حقانیت شیعه و باورهای آن مبنی بر فضائل امیرالمؤمنین علی (ع) و [[اهل بیت(ع)]] تأکید شدهاست. | امامخمینی با نقل کردن این روایت که پیامبر (ص)، را به منزله تنه درخت و ائمه (ع) را شاخه و شیعیان را برگهای آن معرفی میکند، بر فضیلت شیعه در [[دین]] تأکید کرده<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۳۹.</ref> و علمای شیعه را مشمول کرامتهای خداوند در قیامت خواندهاست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۶.</ref> ایشان با اشاره به اهل نجاتبودن شیعیان، این مسئله را مشروط به [[تقوا]] و مراقبت از اوامر و نواهی خداوند دانستهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰–۵۷۱.</ref> در کتابهای روایی همچون [[بصائر الدرجات]] (صفار قمی)، فضائل امیرالمؤمنین (ع) (ابنعقده کوفی)، مناقب آل ابیطالب (ابنشهرآشوب) و کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) ([[علامه حلی]]) روایات بسیاری بر حقانیت شیعه و باورهای آن مبنی بر فضائل امیرالمؤمنین علی (ع) و [[اهل بیت(ع)]] تأکید شدهاست. | ||
در روایات پرشماری بر این نکته تأکید شدهاست که شیعه واقعی کسی است که از خداوند اطاعت کند و | در روایات پرشماری بر این نکته تأکید شدهاست که شیعه واقعی کسی است که از خداوند اطاعت کند و تقوا پیشه سازد و به [[سنت (اصول فقه)|سنت رسول خدا (ص) و ائمه معصومان (ع)]] رفتار کند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۲۷–۲۴۲.</ref> [[عبادت]] بسیار، [[سحرخیزی]]، [[عفت]]، [[جهاد]] در برابر دشمنان خدا، عمل برای خدا، [[خوف و رجا|امید به ثواب، هراس از عقاب]] و ترس از خداوند از دیگر صفات شیعه در روایات است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۳۳.</ref> علمای شیعه نیز در کتابهای خود با استناد به روایات، ویژگیها و صفاتی برای شیعه بیان کردهاند.<ref>صدوق، صفات الشیعه، ۲–۵۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۴/۳۵۲.</ref> | ||
امامخمینی نیز با توجه به این روایات عمل به دستورهای قرآن و پیامبر (ص) و امامعلیبنابیطالب (ع) را از ویژگیهای شیعه شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۲–۵۳۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰ و ۵۷۶.</ref> ایشان به نقل از [[امامباقر(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۳.</ref> ادعای شیعه بودن را برای رستگاری کافی نمیداند و سوگند یاد کردهاست که شیعه کسی است که از خدا بترسد و از او اطاعت کند و تنها شرط محبوبیت نزد پروردگار تقوا و عمل است<ref>← امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱.</ref>؛ چنانکه از [[امامصادق(ع)]] نقل شدهاست در شهر صدهزار نفری یا بیشتر اگر تنها یک شیعه زندگی کند، باید در تقوا و [[ورع]] از همه برتر باشد وگرنه نمیتواند خود را شیعه بخواند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۸.</ref> و در جای دیگر انجام نمازهای واجب و نافله و ۵۱ رکعت نماز در شبانهروز را از ویژگیهای شیعه دانستهاست.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۴/۵۷.</ref> | [[امامخمینی]] نیز با توجه به این روایات عمل به دستورهای قرآن و پیامبر (ص) و امامعلیبنابیطالب (ع) را از ویژگیهای شیعه شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۲–۵۳۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰ و ۵۷۶.</ref> ایشان به نقل از [[امام محمد باقر(ع)|امامباقر(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۳.</ref> ادعای شیعه بودن را برای رستگاری کافی نمیداند و سوگند یاد کردهاست که شیعه کسی است که از خدا بترسد و از او اطاعت کند و تنها شرط محبوبیت نزد پروردگار تقوا و عمل است<ref>← امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱.</ref>؛ چنانکه از [[امامصادق(ع)]] نقل شدهاست در شهر صدهزار نفری یا بیشتر اگر تنها یک شیعه زندگی کند، باید در تقوا و [[ورع]] از همه برتر باشد وگرنه نمیتواند خود را شیعه بخواند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۸.</ref> و در جای دیگر انجام نمازهای واجب و [[نافله]] و ۵۱ رکعت نماز در شبانهروز را از ویژگیهای شیعه دانستهاست.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۴/۵۷.</ref> | ||
در نظر امامخمینی [[عدالتطلبی]] از دیگر ویژگیهای شیعه است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶.</ref> ایشان با انتقاد از برخی از مذاهب منتسب به اسلام که با پیروی از دولتهای زورگو و ستمکار، چهره دین را خراب و بهانهای برای افیونخواندن آن به دست دشمن دادهاند، شیعیان را در این جهت حافظ چهره دین شمرده و افزودهاست که شیعیان با مبارزه با [[ستم]] و بهشهادترسیدن بزرگان آنان در راه عدالت، اسلام راستین را معرفی کردند و در عمل در برابر اندیشههای کمونیستی و الحادی ایستادند و مانع شکست اسلام شدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۱.</ref> | در نظر امامخمینی [[عدالتطلبی]] از دیگر ویژگیهای شیعه است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶.</ref> ایشان با انتقاد از برخی از مذاهب منتسب به اسلام که با پیروی از دولتهای زورگو و ستمکار، چهره دین را خراب و بهانهای برای افیونخواندن آن به دست دشمن دادهاند، شیعیان را در این جهت حافظ چهره [[دین]] شمرده و افزودهاست که شیعیان با مبارزه با [[ستم]] و بهشهادترسیدن بزرگان آنان در راه عدالت، اسلام راستین را معرفی کردند و در عمل در برابر اندیشههای کمونیستی و الحادی ایستادند و مانع شکست اسلام شدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۱.</ref> | ||
پیروی از علمای دین که نایبان عام امام (ع) در دوره [[غیبت امام زمان(ع)]] هستند،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> مبارزه با قدرتهای ستمگر<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۵۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۰.</ref> و [[جهاد]] و [[شهادت]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۸۰.</ref> با | پیروی از علمای دین که نایبان عام امام (ع) در دوره [[غیبت امام زمان(ع)]] هستند،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> مبارزه با قدرتهای ستمگر<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۵۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۵/۷۰.</ref> و [[جهاد]] و [[شهادت]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۸۰.</ref> با فرهنگ شیعه پیوند خوردهاست. به اعتقاد امامخمینی، شیعیان از آغاز اسلام، نماد مقاومت و دفاع از حق و عدالت بودهاند و نه تنها خود به دیگران ستم نکردهاند، زیر بار ستم نیز نرفتهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۳.</ref> و امامان شیعه (ع) به دلیل مبارزه با حکومتهای باطل در طول تاریخ اسلام، همواره از حاکمان، اذیت و آزار دیدهاند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۵.</ref> امامعلی (ع) و فرزندانش در پیشبرد اسلام و قرآن پیشقدم بودند و قیامهای پیدرپی شیعیانِ آن حضرت، اسلام را زنده کردهاست و تنها طایفه درگیر با زورگویان و [[دیکتاتوری|دیکتاتورهای]] زمانه، شیعیان امیرالمؤمنین علی (ع) بودهاند؛ چنانکه پرچمداران قیامهای معاصر علیه ستمگران نیز شیعیان علیاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.</ref> از نگاه ایشان شیعیان با اعتقاد به شهادت و [[فداکاری]]، از مکتب خود [[پاسداری]] کردهاند و خواهان گسترش عدالت در [[جامعه|جامعهاند]].<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰۸ و ۵/۵۳۲–۵۳۳.</ref> | ||
== توصیهها == | == توصیهها == |