۲۰٬۲۹۱
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
امانت به معنای اسمی، چیزی است که به جهت حفظ اصل<ref>وحید بهبهانی، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، ۱۳۴.</ref> و ثمرات<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۲۹.</ref> آن نزد امین قرار داده میشود. | امانت به معنای اسمی، چیزی است که به جهت حفظ اصل<ref>وحید بهبهانی، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، ۱۳۴.</ref> و ثمرات<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۲۹.</ref> آن نزد امین قرار داده میشود. | ||
امانت در اصطلاح | امانت در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]]، خلافت<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۲۵۶.</ref> و حقایق الهی در عالم<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۳۸.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز در آثار خود به هر دو معنای امانت و امانتداری پرداختهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۷–۴۲۸؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> به اعتقاد ایشان، امانت در اصطلاح اهل معرفت، [[ولایت مطلقه]] و [[فیض اقدس و مقدس|مقام فیض مقدس]] است که غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> | ||
از واژگان نزدیک به امانت، [[ودیعه]] است. فرق این دو در این است که امانت، عام است و به مواردی گفته میشود که مالی با قصد یا بدون قصد در اختیار دیگری قرار میگیرد؛ اما ودیعه، تنها امانتهایی است که با قصد در اختیار کسی بگذارند،<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۱۱۰.</ref> همچنین ودیعه، عقدی است که بر نیابت در حفظ دلالت میکند و به ایجاب و قبول نیاز دارد،<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲۱/۳۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۹۶–۹۷.</ref> برخلاف امانت که | از واژگان نزدیک به امانت، [[ودیعه]] است. فرق این دو در این است که امانت، عام است و به مواردی گفته میشود که مالی با قصد یا بدون قصد در اختیار دیگری قرار میگیرد؛ اما ودیعه، تنها امانتهایی است که با قصد در اختیار کسی بگذارند،<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۱۱۰.</ref> همچنین ودیعه، عقدی است که بر نیابت در حفظ دلالت میکند و به ایجاب و قبول نیاز دارد،<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲۱/۳۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۹۶–۹۷.</ref> برخلاف امانت که عقد نیست و ایجاب و قبول در آن لازم نخواهد بود.<ref>← عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۱۷/۲۰۳.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
امانت از موضوعاتی است که ریشه در آفرینش انسان دارد؛ چنانکه [[قرآن کریم]] از امانتی سخن میگوید که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدهاند؛ اما انسان آن را بر عهده گرفتهاست.<ref>احزاب، ۷۲.</ref> در | امانت از موضوعاتی است که ریشه در آفرینش انسان دارد؛ چنانکه [[قرآن کریم]] از امانتی سخن میگوید که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدهاند؛ اما انسان آن را بر عهده گرفتهاست.<ref>احزاب، ۷۲.</ref> در کتاب مقدس، صفت امانت صفتی از [[اسما و صفات|صفات الهی]] معرفی شدهاست.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۳، ۴ و ب۸۹، ۴۹.</ref> امانتداری ازجمله صفات پسندیدهاست که عموم انسانها با هر [[دین]] و آیینی به آن ارزش میدهند و امانتدار را میستایند.<ref>کاشفی، تفسیر حسینی، ۱۲۴.</ref> | ||
در قرآن کریم برخی [[پیامبران(ع)]]، به «امین» موصوف شدهاند ازجمله؛ [[پیامبر اسلام(ص)]]،<ref>تکویر، ۲۱؛ ← قمی، تفسیر القمی، ۲/۴۰۸.</ref> [[نوح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> [[هود(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۲۴–۱۲۵.</ref> و [[صالح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> همچنین قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را امانتداری دانسته<ref>مؤمنون، ۱–۸.</ref> و آن را مصداق [[تقوا]] و وفای به عهد شمردهاست.<ref>آل عمران، ۷۵–۷۶.</ref> | در قرآن کریم برخی [[پیامبران(ع)]]، به «امین» موصوف شدهاند ازجمله؛ [[پیامبر اسلام(ص)]]،<ref>تکویر، ۲۱؛ ← قمی، تفسیر القمی، ۲/۴۰۸.</ref> [[نوح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> [[هود(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۲۴–۱۲۵.</ref> و [[صالح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> همچنین قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را امانتداری دانسته<ref>مؤمنون، ۱–۸.</ref> و آن را مصداق [[تقوا]] و وفای به عهد شمردهاست.<ref>آل عمران، ۷۵–۷۶.</ref> | ||
در روایات اسلامی نیز بر نقش و اهمیت امانتداری تأکید فراوانی شدهاست. به گفته [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، رسالت امانتی است که [[خداوند]] در مورد آن از پیامبران (ع)، پیمان گرفتهاست<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> همچنین امانتداری، نظام امت<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۶۱.</ref> و [[خیانت]] در آن با بیدینی یکسان<ref>احمدبنحنبل، مسند الاماماحمدبنحنبل، ۳/۲۵۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶۹/۱۹۸؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴/۶.</ref> شمرده شدهاست. در نگاه امیرالمؤمنین (ع)، کسی که در نهان و آشکار، فعل و سخنش با یکدیگر اختلاف نداشته باشد، حق امانت را رعایت کردهاست.<ref>نهج البلاغه، ن۲۶، ۳۹۹.</ref> همچنین [[امامصادق(ع)]]، میزان داوری دربارهٔ افراد را راستگویی و امانتداری شمردهاست و آن را در فراوانی [[نماز]] و [[روزه]] نمیداند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۲۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۶۸.</ref> | در روایات اسلامی نیز بر نقش و اهمیت امانتداری تأکید فراوانی شدهاست. به گفته [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، رسالت امانتی است که [[خداوند]] در مورد آن از پیامبران (ع)، پیمان گرفتهاست<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> همچنین امانتداری، نظام امت<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۶۱.</ref> و [[خیانت]] در آن با بیدینی یکسان<ref>احمدبنحنبل، مسند الاماماحمدبنحنبل، ۳/۲۵۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶۹/۱۹۸؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴/۶.</ref> شمرده شدهاست. در نگاه امیرالمؤمنین (ع)، کسی که در نهان و آشکار، فعل و سخنش با یکدیگر اختلاف نداشته باشد، حق امانت را رعایت کردهاست.<ref>نهج البلاغه، ن۲۶، ۳۹۹.</ref> همچنین [[امامصادق(ع)]]، میزان داوری دربارهٔ افراد را راستگویی و امانتداری شمردهاست و آن را در فراوانی [[نماز]] و [[روزه]] نمیداند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۲۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۶۸.</ref> | ||
علمای اخلاق، غالباً باب مستقلی به بحث صفت امانتداری اختصاص نداده و در ضمن بحث از خیانت، به این موضوع پرداختهاند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۸۷.</ref> عارفان در آثار خود از حقیقت امانت که در انسان به ودیعه گذاشته شدهاست، بحث کردهاند و به بیان مصادیقی از آن پرداختهاند.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰.</ref> فقها نیز اهتمام بسیاری به این موضوع داشته و دربارهٔ احکام ودیعه،<ref>صدوق، الهدایة فی الاصول و الفروع، ۵۰؛ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۳۰؛ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۴/۱۳۲.</ref> | علمای اخلاق، غالباً باب مستقلی به بحث صفت امانتداری اختصاص نداده و در ضمن بحث از خیانت، به این موضوع پرداختهاند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۸۷.</ref> عارفان در آثار خود از حقیقت امانت که در انسان به ودیعه گذاشته شدهاست، بحث کردهاند و به بیان مصادیقی از آن پرداختهاند.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰.</ref> فقها نیز اهتمام بسیاری به این موضوع داشته و دربارهٔ احکام ودیعه،<ref>صدوق، الهدایة فی الاصول و الفروع، ۵۰؛ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۳۰؛ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۴/۱۳۲.</ref> بیع<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۲/۴۳۱ و ۲۳/۱۵۸، ۱۶۰.</ref> و اجاره<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی، ۵/۶۱–۶۳.</ref> بحث کردهاند. از سوی دیگر، امانتداری ازجمله شریفترین صفات و ملکات انسانی است و باعث عزت و رستگاری نزد خالق و مخلوق میشود.<ref>نراقی، معراج السعاده، ۴۴۹.</ref> برخی علمای اخلاق ملکه [[عفت]] را سبب امانتداری دانستهاند،<ref>فیض، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۹۸؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۹.</ref> که خود از [[اعتدال]] و تهذیب [[قوه شهویه]] پیدا میشود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۳/۸.</ref> | ||
امامخمینی در آثار اخلاقی-عرفانی و فقهی خویش بارها واژه امانت را به کار برده و به بحث از امانت و امانتداری پرداخته و مصادیق متعدد امانت را برشمرده و تفسیر عرفانی از [[آیه امانت]]<ref>احزاب، ۷۲.</ref> به دست دادهاست. ایشان امانتداری را یکی از بسترهای روابط اجتماعی دانسته که برپایی نظام و [[حکومت اسلامی]]، اجرای احکام و دستورهای آن و حفظ شئون [[جامعه اسلامی]]، تنها در چنین بستری امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶، ۸/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۹ و ۱۳/۵۴۰.</ref> ایشان همچنین اساس زندگی اجتماعی را اعتماد مردم به یکدیگر دانسته که بر امانتداری و ترک خیانت بنا شدهاست؛ از اینرو انسان خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیت و همعضوی جامعه انسانی بیرون است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان با نقل روایتی از رسول اکرم (ص)،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۷۷.</ref> خیانت در امانت را سبب خارجشدن از امت رسول خدا (ص)، و مشمول [[غضب الهی]] شمردهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.</ref> به باور ایشان، قبح ذاتی خیانت در امانت، امری است که هیچ فطرتی آن را پذیرا نیست و خائن، از جنس انسانی خارج و به شیاطین ملحق میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> | امامخمینی در آثار اخلاقی-عرفانی و فقهی خویش بارها واژه امانت را به کار برده و به بحث از امانت و امانتداری پرداخته و مصادیق متعدد امانت را برشمرده و تفسیر عرفانی از [[آیه امانت]]<ref>احزاب، ۷۲.</ref> به دست دادهاست. ایشان امانتداری را یکی از بسترهای روابط اجتماعی دانسته که برپایی نظام و [[حکومت اسلامی]]، اجرای احکام و دستورهای آن و حفظ شئون [[جامعه اسلامی]]، تنها در چنین بستری امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶، ۸/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۹ و ۱۳/۵۴۰.</ref> ایشان همچنین اساس زندگی اجتماعی را اعتماد مردم به یکدیگر دانسته که بر امانتداری و ترک خیانت بنا شدهاست؛ از اینرو انسان خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیت و همعضوی جامعه انسانی بیرون است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان با نقل روایتی از رسول اکرم (ص)،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۷۷.</ref> خیانت در امانت را سبب خارجشدن از امت رسول خدا (ص)، و مشمول [[غضب الهی]] شمردهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.</ref> به باور ایشان، قبح ذاتی خیانت در امانت، امری است که هیچ فطرتی آن را پذیرا نیست و خائن، از جنس انسانی خارج و به شیاطین ملحق میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> | ||
== انواع امانت == | == انواع امانت == | ||
امانت در [[فرهنگ اسلام]]، معنای گستردهای دارد و منحصر در امانتهای مادی نیست، بلکه امانتهای معنوی، از قبیل علوم و معارف حقه را نیز دربر میگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> هر یک از امانتهای مادی و معنوی نیز به امانت شخصی و عمومی تقسیم میشوند. مراد از امانتهای شخصی اموال و چیزهایی است که افراد نزد یکدیگر به امانت میگذارند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵.</ref> و احکام آن در منابع فقهی آمدهاست و امانتهای عمومی، امور عام، مانند مسئولیتها یا اموال عام، مانند [[زکات]] یا [[خمس]] هستند. | امانت در [[فرهنگ اسلام]]، معنای گستردهای دارد و منحصر در امانتهای مادی نیست، بلکه امانتهای معنوی، از قبیل علوم و معارف حقه را نیز دربر میگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> هر یک از امانتهای مادی و معنوی نیز به امانت شخصی و عمومی تقسیم میشوند. مراد از امانتهای شخصی اموال و چیزهایی است که افراد نزد یکدیگر به امانت میگذارند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵.</ref> و احکام آن در منابع فقهی آمدهاست و امانتهای عمومی، امور عام، مانند [[مسئولیت|مسئولیتها]] یا اموال عام، مانند [[زکات]] یا [[خمس]] هستند. | ||
=== امانت مادی === | === امانت مادی === | ||
امانت مادی در تقسیمی دیگر از نگاه فقهی، به امانت مالکی و شرعی تقسیم میشود: | امانت مادی در تقسیمی دیگر از نگاه فقهی، به امانت مالکی و شرعی تقسیم میشود: | ||
# امانت مالکی در موردی است که مالی با اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۲.</ref> | # امانت مالکی در موردی است که مالی با اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۲.</ref> | ||
## امانت شرعی امانتی است که به [[اذن شارع]] در اختیار غیر مالک قرار میگیرد و او شرعاً مکلف به حفظ آن است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۳.</ref> امامخمینی نیز امانت را به مالکی و شرعی تقسیم کردهاست. در امانت مالکی، مال به اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد، چه این واگذاری به عنوان امانت باشد؛ مثل ودیعه و چه در ضمن عنوان دیگری باشد؛ مثل | ## امانت شرعی امانتی است که به [[اذن شارع]] در اختیار غیر مالک قرار میگیرد و او شرعاً مکلف به حفظ آن است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۳.</ref> امامخمینی نیز امانت را به مالکی و شرعی تقسیم کردهاست. در امانت مالکی، مال به اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد، چه این واگذاری به عنوان امانت باشد؛ مثل ودیعه و چه در ضمن عنوان دیگری باشد؛ مثل رهن، اجاره، عاریه و مضاربه؛ اما در امانت شرعی با اذن شارع یا به سبب عوامل قهری، چون باد و سیل، مال به دست امانتدار میرسد؛ چنانکه مال یافتشده ([[لقطه]])، از این قبیل محسوب میشود.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۷۶.</ref> | ||
=== امانت از جهت صاحب امانت === | === امانت از جهت صاحب امانت === | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==== امانتهای الهی ==== | ==== امانتهای الهی ==== | ||
امانت الهی، امانتی معنوی بهشمار میرود. در قرآن کریم<ref>احزاب، ۷۲.</ref> از امانتی سخن به میان آمدهاست که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن امتناع کردند. برخی مفسران مراد از امانت را در این آیه، [[ولایت الهی]] و کاملشدن علمی و عملی انسان در حقایق دین دانستهاند.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۴/۳۱۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۶/۳۵۰.</ref> برخی دیگر آن را به معنای دین حق، [[واجبات]] و [[محرمات]] خدا و نماز و روزه تفسیر کردهاند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۳۸–۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۸۴–۵۸۵.</ref> عارفان نیز امانت را در آیه، بر خلافت الهی،<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۲۵۶.</ref> [[علم]]،<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۵۵۷.</ref> نماز<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷.</ref> و عمر انسان<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۳۲۱.</ref> تطبیق کردهاند. | |||
امامخمینی برای امانت الهی مصادیق متعددی برشمرده است که مهمترین آنها عبارتاند از: | امامخمینی برای امانت الهی مصادیق متعددی برشمرده است که مهمترین آنها عبارتاند از: | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
===== دین و قرآن ===== | ===== دین و قرآن ===== | ||
به اعتقاد | به اعتقاد [[امامخمینی]]، امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب به حسب باطن، حقیقت ولایت و به حسب ظاهر، [[دین]] یا قرآن یا نماز است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> ایشان [[اسلام]] را امانتی از ناحیه خداوند میداند که رسول خدا (ص)، مکلف بود این امانت الهی را حفظ کند. پیامبر (ص)، در طول حیات خود به دنبال این امر بود و پیروان ایشان نیز باید اینگونه باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹.</ref> | ||
امامخمینی در مقام بیان روایتی از رسول خدا (ص)، که در آن دستور به [[ | امامخمینی در مقام بیان روایتی از رسول خدا (ص)، که در آن دستور به ورع و [[تقوا]] در تکالیف الهی، به عدم جرئت بر خیانت تفسیر شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۷۹.</ref> از روایت استفاده میکند که تکالیف الهی امانت خداوند است که در صورت ارتکاب معاصی یا ارتکاب موانع [[سیر و سلوک|سیر الیالله]]، به آنها خیانت شدهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵.</ref> ایشان معتقد بود قرآن نیز امانتی الهی است که با ریختن خون عزیزان پیامبر (ص)، و مردان الهی محفوظ ماندهاست و حفظ آن از وظایف اصلی مسلمانان، بهویژه علما و روحانیون به حساب میآید و اختلافات شخصی و غرضورزیها برای جلب منافع دنیوی، خیانت در امانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۶–۱۰۷ و ۲/۱۹، ۲۴.</ref> | ||
===== ولایت اهلبیت ===== | ===== ولایت اهلبیت ===== | ||
امامخمینی، [[ولایت اهلبیت | امامخمینی، [[ولایت اهلبیت (ع)]]، و دوستی خاندان رسالت (ع)، را، چنانکه در برخی روایات آمدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۳ و ۲۷۶.</ref> امانت میشمارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۴.</ref> و آن را ولایت مطلقهای میداند که همان [[فیض اقدس و مقدس|مقام فیض مقدس]] است و غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> چنانکه در برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۲.</ref> نیز امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب به ولایت امیرالمؤمنین (ع)، تفسیر شدهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۴.</ref> | ||
===== جان و نفس انسان ===== | ===== جان و نفس انسان ===== | ||
[[نفس]] و جان انسان در نگاه امامخمینی از امانات الهی و بالاترین سرمایهای است که خداوند به انسان داده و انسان موظف است آن را تا رسیدن به [[لقای الهی]] حفظ کند. در این راه، هر انسانی به تناسب توانایی و ظرفیت روحی خود، باید حجابهای ظاهر و باطن را بردارد و مغرور نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۴؛ امامخمینی، باده عشق، ۱۰–۱۳.</ref> بر این اساس ایشان توصیه میکند انسان با بیداری، [[محاسبه نفس]]، رفع ظلمتها و زدودن زنگار [[شرک]] و [[نفاق]] و [[کفر]]، آینه قلب را پاک سازد تا نور جمال حق در او جلوه کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱–۴۲.</ref> | [[نفس]] و جان انسان در نگاه امامخمینی از امانات الهی و بالاترین سرمایهای است که خداوند به انسان داده و انسان موظف است آن را تا رسیدن به [[لقای الهی]] حفظ کند. در این راه، هر انسانی به تناسب توانایی و ظرفیت روحی خود، باید [[حجب|حجابهای]] ظاهر و باطن را بردارد و مغرور نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۴؛ امامخمینی، باده عشق، ۱۰–۱۳.</ref> بر این اساس ایشان توصیه میکند انسان با بیداری، [[محاسبه نفس]]، رفع ظلمتها و زدودن زنگار [[شرک]] و [[نفاق]] و [[کفر]]، آینه قلب را پاک سازد تا نور جمال حق در او جلوه کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱–۴۲.</ref> | ||
===== اعضا و جوارح ===== | ===== اعضا و جوارح ===== | ||
امامخمینی تأکید میورزد که تمام اعضا و جوارح و قوای انسان امانت الهی بهشمار میروند و از اینرو بهکارگیری آنها بر خلاف رضای حق خیانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵–۴۷۶.</ref> بر اساس این دیدگاه، خداوند | امامخمینی تأکید میورزد که تمام اعضا و جوارح و قوای انسان امانت الهی بهشمار میروند و از اینرو بهکارگیری آنها بر خلاف رضای حق خیانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵–۴۷۶.</ref> بر اساس این دیدگاه، خداوند اعضای بدن را مسخّر انسان گردانیده؛ در حالیکه از آلودگیهای معنوی و صوری پاک بودهاست. حال اگر انسان در هنگام ملاقات با خداوند، آنها را بدون آلایش به عالم طبیعت، به او رد کند، امانتدار است؛ وگرنه خیانتکار خواهد بود و از اسلام حقیقی خارج است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹–۴۸۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶–۵۷.</ref> | ||
===== فرزندان ===== | ===== فرزندان ===== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
==== امانتهای خلقی ==== | ==== امانتهای خلقی ==== | ||
امانت خَلقی به امانتهای مادی و معنوی و هر یک به امانتهای شخصی و عمومی تقسیم میشود؛ برای مثال حفظ اسرار اشخاص از امانتهای شخصی و معنوی بهشمار میرود و افشای آن خیانت است،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> چنانکه در برخی روایات به امانتداری آنچه در مجالس میگذرد، توصیه شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۶۰.</ref> و گاهی این نوع امانت از جانب پیامبر (ص)، [[امام(ع)]]، و [[حاکم اسلامی]] است. خداوند [[مسلمانان]] را از خیانت در امانتهای پیامبر (ص)، و امانتهای خود برحذر داشتهاست.<ref>انفال، ۲۷.</ref> برخی مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (ص)، را اسرار آن حضرت نزد مسلمانان دانستهاند<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۷/۳۹۴–۳۹۵.</ref> که نوعی امانت شخصی است. | امانت خَلقی به امانتهای مادی و معنوی و هر یک به امانتهای شخصی و عمومی تقسیم میشود؛ برای مثال حفظ اسرار اشخاص از امانتهای شخصی و معنوی بهشمار میرود و افشای آن خیانت است،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> چنانکه در برخی روایات به امانتداری آنچه در مجالس میگذرد، توصیه شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۶۰.</ref> و گاهی این نوع امانت از جانب پیامبر (ص)، [[امام(ع)]]، و [[حاکم اسلامی]] است. خداوند [[مسلمانان]] را از خیانت در امانتهای پیامبر (ص)، و امانتهای خود برحذر داشتهاست.<ref>انفال، ۲۷.</ref> برخی مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (ص)، را اسرار آن حضرت نزد مسلمانان دانستهاند<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۷/۳۹۴–۳۹۵.</ref> که نوعی امانت شخصی است. | ||
امامخمینی نیز به این نوع امانتها اشاره کردهاست. ایشان بر این باور است که حیثیت و | امامخمینی نیز به این نوع امانتها اشاره کردهاست. ایشان بر این باور است که حیثیت و آبروی مؤمن در [[اسلام]] از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۴.</ref> ایشان کسانی را که بدون ضرورتهایی مانند کشف توطئه مخالفان اسلام و نظام، وارد حریم خصوصی مردم میشوند و با شنود مکالمات تلفنی، دنبال اسرار مردم هستند یا اسراری را که به آنها رسیدهاست، نزد غیرمسئول آن فاش میکنند، مجرم و گناهکار شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱ و ۲۳۹.</ref> ایشان حفظ امانت را شرط بازرسی میداند و بر بازرسان لازم میشمارد اسرار مردم را جز در منبع و جایگاه اصلی آن، در جای دیگری فاش نکنند. همچنین تمامی کسانی را که با آبروی [[مردم]] سروکار دارند، به رعایت امانت و حفظ آبروی مردم سفارش میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۸–۲۳۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} | ||
چنانکه ایشان تأکید دارد، انسان مسئول کارهایی است که عهدهدار آن است و باید افزون بر جدیت و [[اخلاص]] در آن، به راستی و امانت رفتار کند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۳.</ref> از اینرو ایشان کارگزاران نظام را متوجه حفظ [[بیتالمال]] میکند و ضمن تأکید بر حسابرسی اخروی، یادآور میشود که تنها به قدر ضرورت در بیتالمال تصرف کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵.</ref> | چنانکه ایشان تأکید دارد، انسان مسئول کارهایی است که عهدهدار آن است و باید افزون بر جدیت و [[اخلاص]] در آن، به راستی و امانت رفتار کند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۳.</ref> از اینرو ایشان کارگزاران نظام را متوجه حفظ [[بیتالمال]] میکند و ضمن تأکید بر حسابرسی اخروی، یادآور میشود که تنها به قدر ضرورت در بیتالمال تصرف کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
=== عدم ضمان امین === | === عدم ضمان امین === | ||
امامخمینی همسو با فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۱۰۱–۱۰۲؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۲/۱۲.</ref> قائل است اگر امانت بدون تفریط و تعدی تلف شود یا نقصی بر آن وارد آید، امانتگیرنده ضامن نیست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۶۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۱.</ref> و در صورت تعدی یا کوتاهی، ضامن است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۶۹.</ref> این حکم در عقودی مانند اجاره<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۲۵.</ref> و مضاربه<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۳۵.</ref> و | امامخمینی همسو با فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۱۰۱–۱۰۲؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۲/۱۲.</ref> قائل است اگر امانت بدون تفریط و تعدی تلف شود یا نقصی بر آن وارد آید، امانتگیرنده ضامن نیست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۶۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۱.</ref> و در صورت تعدی یا کوتاهی، ضامن است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۶۹.</ref> این حکم در عقودی مانند اجاره<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۲۵.</ref> و مضاربه<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۳۵.</ref> و وکالت<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۳۸۳؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۵۱۵.</ref> و رهن<ref>حلی، تحریر الاحکام، ۲/۵۰۳.</ref> و وصایت<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ۲/۳۲۶.</ref> نیز جاری است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |