۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(←پیوند به بیرون: اصلاح ارقام) |
(تا اندیشه های کلامی بررسی شد.) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و سلوک عرفانی و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و سلوک عرفانی و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | ||
شخصیتی که از نگاه زندگی شخصی، الگویی مثالزدنی در تاریخ است، از نگاه اندیشهورزی، مکتبی بزرگ و پرلایه از دانشهای عقلی و نقلی است، و از چشمانداز عمل و نقشآفرینی در جامعه و تاریخ، یک رهبر دینی بزرگ است؛ ازهمینرو کاربرد لقب «امام» برای ایشان در ۸ | شخصیتی که از نگاه زندگی شخصی، الگویی مثالزدنی در تاریخ است، از نگاه اندیشهورزی، مکتبی بزرگ و پرلایه از دانشهای عقلی و نقلی است، و از چشمانداز عمل و نقشآفرینی در جامعه و تاریخ، یک رهبر دینی بزرگ است؛ ازهمینرو کاربرد لقب «امام» برای ایشان در ۸ آبان ۱۳۵۶، با استقبال عمومی مردم روبهرو شد؛ کاربردی که بیسابقه نبود و پیش از این تاریخ هم در برخی سندها آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|رهبری}} | ||
تبیین و تفسیر چنین شخصیتی به مطالعه دستکم یک قرن تاریخ، در کنار شناخت صدها شخصیت که در پیوند با او بودهاند و صدها اثر علمی که به دست او یا درباره او نگاشته شده است، نیازمند است و بیشک سخنگفتن از چنین شخصیتی، حتی در سطح و حجم یک دانشنامه بزرگ کاری آسان نیست. | تبیین و تفسیر چنین شخصیتی به مطالعه دستکم یک قرن تاریخ، در کنار شناخت صدها شخصیت که در پیوند با او بودهاند و صدها اثر علمی که به دست او یا درباره او نگاشته شده است، نیازمند است و بیشک سخنگفتن از چنین شخصیتی، حتی در سطح و حجم یک دانشنامه بزرگ کاری آسان نیست. | ||
در [[دانشنامه امامخمینی]] تلاش شده است تا افزون بر شناساندن خاندان، زندگی خانوادگی، تحصیل و تدریس، آثار و شاگردان، مراتب فقاهت و مرجعیت و سیره اخلاقی و رفتاری | در [[دانشنامه امامخمینی]] تلاش شده است تا افزون بر شناساندن خاندان، زندگی خانوادگی، تحصیل و تدریس، آثار و شاگردان، مراتب فقاهت و [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت]] و [[سیره اخلاقی امامخمینی|سیره اخلاقی و رفتاری امامخمینی]]، به تبیین اندیشهها و دیدگاههای قرآنی و تفسیری، کلامی، فلسفی، اخلاقی و تربیتی، عرفانی، اصولی، حدیثی و رجالی، فقهی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شخصیت پرداخته شود و گزارشی از تاریخ مبارزات سیاسی و رهبری نهضت اسلامی و پیروزی آن، برپایی نظام اسلامی و هدایت آن در طول ده سال [[رهبری امامخمینی]] به دست داده شود؛ نیز مواضع ایشان در برابر گروهها و جریانهای مختلف فکری و سیاسی، نهادها و سازمانهای مختلف، شخصیتهای مختلف علمی، دینی، فرهنگی، سیاسی و مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی بیان شود و آنچه درباره ایشان در قالبهای مختلف گفتاری و نوشتاری منتشر شده گزارش گردد و شرحی نیز از بیماری و ارتحال ایشان بیاید. | ||
آنچه در اینجا به عنوان نخستین مدخل دانشنامه امامخمینی، به صورت جداگانه و با شیوه متفاوت از سایر مدخلها آمده، گزیدهای در اندازه ـ چهار درصد از محتوای مقالههای دانشنامه است که با عطف توجه به مسائل مهمتر و گزینش آنچه به صورت مستقیم پیوند با امامخمینی دارد، نگاشته و تدوین شده است؛ با این هدف که نمایی کلی و اجمالی از زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل امامخمینی را که در مقالههای دانشنامه به تفصیل آمده، نشان دهد و خواننده بتواند با مطالعه آن، افزون بر آگاهی از شاکله کلی محتوای دانشنامه، از نزدیک با مدخلهای آن آشنا گردد؛ نیز کسانی که مجال مطالعه همه مقالهها را ندارند، امکان مطالعه گزیدهای کلی را داشته باشند و با ارجاعهایی که صورت گرفته است، در صورت نیاز به مقاله مورد نظر مراجعه کنند؛ از این رو، ویژگی این مدخل از نظر شیوه بیان و گزارش مطالب و مباحث این است که به جای ذکر مستندهای مطالب، همه آنها به مقالههای مربوط در اصل دانشنامه پیوند داده شده است. | آنچه در اینجا به عنوان نخستین مدخل دانشنامه امامخمینی، به صورت جداگانه و با شیوه متفاوت از سایر مدخلها آمده، گزیدهای در اندازه ـ چهار درصد از محتوای مقالههای دانشنامه است که با عطف توجه به مسائل مهمتر و گزینش آنچه به صورت مستقیم پیوند با امامخمینی دارد، نگاشته و تدوین شده است؛ با این هدف که نمایی کلی و اجمالی از زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل امامخمینی را که در مقالههای دانشنامه به تفصیل آمده، نشان دهد و خواننده بتواند با مطالعه آن، افزون بر آگاهی از شاکله کلی محتوای دانشنامه، از نزدیک با مدخلهای آن آشنا گردد؛ نیز کسانی که مجال مطالعه همه مقالهها را ندارند، امکان مطالعه گزیدهای کلی را داشته باشند و با ارجاعهایی که صورت گرفته است، در صورت نیاز به مقاله مورد نظر مراجعه کنند؛ از این رو، ویژگی این مدخل از نظر شیوه بیان و گزارش مطالب و مباحث این است که به جای ذکر مستندهای مطالب، همه آنها به مقالههای مربوط در اصل دانشنامه پیوند داده شده است. | ||
این مدخل که در سنجش با سایر مقالههای دانشنامه، بسی طولانی است، در ۳۰ محور کلی تدوین شده است؛ اما از آنجا که گزینش و نگارش مطالب تنها بر اساس مقالههای موجود دانشنامه امامخمینی بوده است و یکی از اصول این کار، دادن ساختاری کلی و استفاده از سرفصلهای کلی و جزئی بر پایه همین مقالهها بوده است، ممکن است برخی سرفصلها از نگاه چینش و پیکرهبندی مطالب، چندان دقیق و جامع، نباشد؛ اما عذر این کاستی همین محدودیت و حداکثر تلاش برای گزارش از همه مقالهها و مطالب بوده است. | این مدخل که در سنجش با سایر مقالههای دانشنامه، بسی طولانی است، در ۳۰ محور کلی تدوین شده است؛ اما از آنجا که گزینش و نگارش مطالب تنها بر اساس مقالههای موجود دانشنامه امامخمینی بوده است و یکی از اصول این کار، دادن ساختاری کلی و استفاده از سرفصلهای کلی و جزئی بر پایه همین مقالهها بوده است، ممکن است برخی سرفصلها از نگاه چینش و پیکرهبندی مطالب، چندان دقیق و جامع، نباشد؛ اما عذر این کاستی همین محدودیت و حداکثر تلاش برای گزارش از همه مقالهها و مطالب بوده است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
* سیدضیاء مرتضوی: «اندیشههای اصولی»، «اندیشههای حدیثی و رجالی» و «اندیشههای فقهی» و نهاییسازی همه بخشهای این مدخل. | * سیدضیاء مرتضوی: «اندیشههای اصولی»، «اندیشههای حدیثی و رجالی» و «اندیشههای فقهی» و نهاییسازی همه بخشهای این مدخل. | ||
==خاندان== | ==خاندان== | ||
امامخمینی با نام شناسنامهای «سیدروحالله مصطفوی» در ۱۸ یا ۲۰ | امامخمینی با نام شناسنامهای «سیدروحالله مصطفوی» در ۱۸ یا ۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۰ق برابر با ۲۹ یا ۳۱ شهریور ۱۲۸۱ش، در [[خمین|شهر خمین]] به دنیا آمد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده است، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمده است که همانند بسیاری از شناسنامهها که در آن دوره صادر میشد، است و دقیق نیست. خاندان امامخمینی از خانوادههای اصیل در خمین و اطراف آن بودهاند. بسیاری از بزرگان این خاندان از علمای دین بوده و زندگی آنان از راه [[کشاورزی]] میگذشته است. پدر ایشان [[سیدمصطفی موسوی|سیدمصطفی]] و مادر، [[هاجر آغاخانم]] نام داشتند و هر دو از خاندانی شناختهشده به شمار میروند.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
===خاندان پدری=== | ===خاندان پدری=== | ||
نسب نیاکان امامخمینی به امام هفتم، [[حضرت موسیبنجعفر(ع)]] میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بودهاند که گاه در این راه به [[شهادت]] رسیدهاند؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه آنان شدنی نیست و تنها به برخی از موارد اشاره میشود: | نسب نیاکان امامخمینی به امام هفتم، [[حضرت موسیبنجعفر(ع)]] میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بودهاند که گاه در این راه به [[شهادت]] رسیدهاند؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه آنان شدنی نیست و تنها به برخی از موارد اشاره میشود: | ||
====پدر==== | ====پدر==== | ||
پدر امامخمینی سیدمصطفی مجتهد کمرهای فرزند سیداحمد در ۲۹ | پدر امامخمینی سیدمصطفی مجتهد کمرهای فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در محله رازی خمین زاده شد. وی پس از تحصیل در زادگاهش و [[اصفهان]] به [[نجف]] رفت و به [[درجه اجتهاد]] رسید. سپس به خمین بازگشت و مرجع امور دینی مردم شد. او ملقب به «فخرالمجتهدین» بود و در زادگاه خود در کنار فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی و درس و بحث، کشاورزی و باغداری میکرد. وی با مردم رفتاری کریمانه داشت، با بزرگان منطقه و تهران و سران [[قاجاریه|قاجار]] ارتباط داشت و در برابر تعدیات والیان و اشرار و یاغیان میایستاد. اقتدار و شیوه زندگی او دشمنی اربابان منطقه و سرانجام شهادت او را در پی داشت. قاتلان او دو تن از خانهای آن منطقه به نامهای جعفرقلیخان و رضاقلیسلطان بودند. | ||
امامخمینی هنگام شهادت پدر، کودکی ششماهه بود. با پیگیریهای [[صاحبهخانم]]، خواهر سیدمصطفی، به همراه همسرش هاجر و عموی همسرش [[فضلالله رجایی]]، جعفرقلیخان در چهارم | امامخمینی هنگام شهادت پدر، کودکی ششماهه بود. با پیگیریهای [[صاحبهخانم]]، خواهر سیدمصطفی، به همراه همسرش هاجر و عموی همسرش [[فضلالله رجایی]]، جعفرقلیخان در چهارم ربیعالاول ۱۳۲۳ق در میدان توپخانه [[تهران]] [[قصاص]] شد، اما رضاقلی پیش از بازداشت مرده بود. امامخمینی در برخی نوشتهها، خود را «ابنالشهید» نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی |خمین}} | ||
====نسب==== | ====نسب==== | ||
برخی نسب امامخمینی را از سوی پدر چنین برشمردهاند: سیدروحالله فرزند سیدمصطفی، فرزند سیداحمد، فرزند سیددینعلیشاه، فرزند سیدصفدر، فرزند سیدامیرالدین، فرزند سیدحسن، فرزند سیدیحیی، فرزند سیدعبدالهادی، فرزند سیدنوروز شهید، فرزند سیدحسن، فرزند سیدعبدالغنی، فرزند سیدمحمد جبل عاملی، فرزند سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری از نسل سیدحمزه، فرزند امامموسیبنجعفر(ع). | برخی نسب امامخمینی را از سوی پدر چنین برشمردهاند: سیدروحالله فرزند سیدمصطفی، فرزند سیداحمد، فرزند سیددینعلیشاه، فرزند سیدصفدر، فرزند سیدامیرالدین، فرزند سیدحسن، فرزند سیدیحیی، فرزند سیدعبدالهادی، فرزند سیدنوروز شهید، فرزند سیدحسن، فرزند سیدعبدالغنی، فرزند سیدمحمد جبل عاملی، فرزند سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری از نسل سیدحمزه، فرزند امامموسیبنجعفر(ع). | ||
وضع اجداد امامخمینی تا [[سیددینعلیشاه]] اجمالاً روشن است؛ اما روشن نیست که دینعلیشاه هندی بوده یا از [[ایران]] به [[هند]] رفته است. برادر امامخمینی، سیدمرتضی پسندیده یادآور شده جد اعلای وی در هندوستان ساکن بوده است و از نام پدریِ او و نیز برادران و خواهرانش اطلاعی در دست نیست. وی از علمای [[کشمیر]] بوده و در همان جا نیز به شهادت رسیده است؛ ولی به نقل برخی دیگر، سیددینعلیشاه اصالتاً نیشابوری بوده که در قرن سیزدهم هجری به کشمیر هجرت کرده است. بر اساس گزارش دیگر، سیدشرفالدین موسوی معروف به [[بلبلشاه]] (م۷۲۷)، از اجداد امامخمینی، نخستین شخص از این خاندان بلکه نخستین نفر از آلابیطالب بود که در قرن هشتم وارد کشمیر شد.{{ببینید|متن=ببینید|اجداد امامخمینی}} | وضع [[اجداد امامخمینی]] تا [[سیددینعلیشاه]] اجمالاً روشن است؛ اما روشن نیست که دینعلیشاه هندی بوده یا از [[ایران]] به [[هند]] رفته است. برادر امامخمینی، [[سیدمرتضی پسندیده]] یادآور شده جد اعلای وی در هندوستان ساکن بوده است و از نام پدریِ او و نیز برادران و خواهرانش اطلاعی در دست نیست. وی از علمای [[کشمیر]] بوده و در همان جا نیز به [[شهادت]] رسیده است؛ ولی به نقل برخی دیگر، سیددینعلیشاه اصالتاً نیشابوری بوده که در قرن سیزدهم هجری به کشمیر هجرت کرده است. بر اساس گزارش دیگر، سیدشرفالدین موسوی معروف به [[بلبلشاه]] (م۷۲۷)، از اجداد امامخمینی، نخستین شخص از این خاندان بلکه نخستین نفر از آلابیطالب بود که در قرن هشتم وارد کشمیر شد.{{ببینید|متن=ببینید|اجداد امامخمینی}} | ||
====عمو و عمهها==== | ====عمو و عمهها==== | ||
امامخمینی یک عمو و سه عمه داشت: سیدآقا (سیدمرتضی) عموی امامخمینی، حدود سالهای ۱۲۸۷/ ۱۲۸۸ق، در جوانی در حدود ۲۲ یا ۲۳ سالگی، پیش از ازدواج درگذشت. عمههای امامخمینی عبارت بودند از: «سلطانخانم» که با کریمخان از مردم خمین ازدواج کرد و ثمره آن چهار فرزند بود. «آغابانوخانم» که با شکرالله از مردم خمین ازدواج کرد و پس از فوت شوهر، با آخوند [[ملامحمدجواد کمرهای]] از علمای خمین ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب سه پسر شد. «صاحبهخانم» که با شکراللهخان از ایل بربرود ازدواج کرد و پس از فوت وی به همسری شوهرِ خواهر متوفای خود، آغابانوخانم، ملامحمدجواد کمرهای درآمد. وی بانویی شایسته بود و پس از شهادت برادرش سیدمصطفی، به همراههاجرخانم برای قصاص قاتل تلاش کرد. از وی فرزندی بر جای نماند.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | امامخمینی یک عمو و سه عمه داشت: سیدآقا (سیدمرتضی) عموی امامخمینی، حدود سالهای ۱۲۸۷/ ۱۲۸۸ق، در جوانی در حدود ۲۲ یا ۲۳ سالگی، پیش از ازدواج درگذشت. عمههای امامخمینی عبارت بودند از: «سلطانخانم» که با کریمخان از مردم خمین [[ازدواج]] کرد و ثمره آن چهار فرزند بود. «آغابانوخانم» که با شکرالله از مردم خمین ازدواج کرد و پس از فوت شوهر، با آخوند [[ملامحمدجواد کمرهای]] از علمای خمین ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب سه پسر شد. «صاحبهخانم» که با شکراللهخان از ایل بربرود ازدواج کرد و پس از فوت وی به همسری شوهرِ خواهر متوفای خود، آغابانوخانم، ملامحمدجواد کمرهای درآمد. وی بانویی شایسته بود و پس از شهادت برادرش سیدمصطفی، به همراههاجرخانم برای قصاص قاتل تلاش کرد. از وی فرزندی بر جای نماند.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
===خاندان مادری=== | ===خاندان مادری=== | ||
در این بخش به خاندان مادری امامخمینی اشاره میشود: | در این بخش به خاندان مادری امامخمینی اشاره میشود: | ||
====مادر==== | ====مادر==== | ||
مادر امامخمینی، هاجر | مادر امامخمینی، [[هاجر آغاخانم]]، دختر [[میرزااحمد مجتهد خوانساری]] از عالمان پارسای خمین، میان سالهای ۱۲۸۵-۱۲۸۸ق، در خمین زاده شد. حدود سال ۱۳۰۰ق، با سیدمصطفی ازدواج کرد. وی زنی پارسا و پرهیزکار بود و پس از شهادت همسرش به تربیت و مراقبت از فرزندان خود پرداخت. هاجرآغاخانم در سال ۱۳۳۷ق در خمین درگذشت و با انتقال پیکر وی به [[قم]] در صحن امامزاده احمد در محله خاکفرج قم به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
====اجداد مادری==== | ====اجداد مادری==== | ||
نیای مادری امامخمینی تا جایی که تاریخ نشان میدهد، خاندانی اصیل، پارسا، مردمدار و در ترویج دین سرآمد مردم روزگار خود بودهاند: | نیای مادری امامخمینی تا جایی که تاریخ نشان میدهد، خاندانی اصیل، پارسا، مردمدار و در ترویج [[دین]] سرآمد مردم روزگار خود بودهاند: | ||
* «میرزااحمد»، جد نخست مادری امامخمینی، معروف به حاجآخوند، فرزند ملاحسین خوانساری است. وی در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در خمین متولد شد و پس از آموختن | * «میرزااحمد»، جد نخست مادری امامخمینی، معروف به حاجآخوند، فرزند ملاحسین خوانساری است. وی در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در خمین متولد شد و پس از آموختن علوم دینی نزد پدر و دیگر استادان، در شمار [[روحانیت|روحانیان]] درآمد. وی که به علم و پرهیزکاری شهره بود، به جای پدرش در مسجد جامع شهر [[نماز جماعت]] میخواند و به طلاب نیز درس میداد. | ||
* «ملاحسین خوانساری» جد اعلای مادری امامخمینی و فرزند ملامحمد اسماعیل است که در سال ۱۲۱۰ق از خوانسار به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر اقامه جماعت میکرد و در خمین درگذشت. | * «ملاحسین خوانساری» جد اعلای مادری امامخمینی و فرزند ملامحمد اسماعیل است که در سال ۱۲۱۰ق از [[خوانسار]] به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر اقامه جماعت میکرد و در خمین درگذشت. | ||
* «ملاحیدر خوانساری» جد ملاحسین، از شاگردان [[سیدمحمدباقر میرداماد]]، از علمای [[دوره صفویه]] و از استادان حکمت بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|اجداد امامخمینی}} | * «ملاحیدر خوانساری» جد ملاحسین، از شاگردان [[سیدمحمدباقر میرداماد]]، از علمای [[دوره صفویه]] و از استادان حکمت بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|اجداد امامخمینی}} | ||
====داییها==== | ====داییها==== | ||
امامخمینی چهار دایی داشته است و برخی از آنان در شکلگیری شخصیت ایشان نقش داشتهاند: | امامخمینی چهار دایی داشته است و برخی از آنان در شکلگیری شخصیت ایشان نقش داشتهاند: | ||
* «میرزامحمدمهدی احمدی»، دایی بزرگ امامخمینی است و خواهرزادگان وی ازجمله امامخمینی به او احترام میگذاشتند و او به گردن امامخمینی حق استادی داشت. وی به جای پدر خود در خمین نماز جماعت میخواند. فرزندش علیاصغر احمدی از حامیان امامخمینی و وکیل ایشان در [[امور حسبه]] و اخذ [[وجوه شرعی]] بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | * «میرزامحمدمهدی احمدی»، دایی بزرگ امامخمینی است و خواهرزادگان وی ازجمله امامخمینی به او احترام میگذاشتند و او به گردن امامخمینی حق استادی داشت. وی به جای پدر خود در خمین نماز جماعت میخواند. فرزندش [[علیاصغر احمدی]] از حامیان امامخمینی و وکیل ایشان در [[امور حسبه]] و اخذ [[وجوه شرعی]] بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
* «میرزاعبدالحسین احمدی» دایی دوم امامخمینی است که عالمی اجتماعی و از مخالفان [[مشروطه]] بود و یک بار برای مقابله با حاکم ستمگر خمین، در [[حرم عبدالعظیم حسنی]]، در [[شهر ری]] بست نشست. [[سیدمرتضی پسندیده]] از ایشان به عنوان نخستین نماینده خمین در [[مجلس شورای ملی]] یاد کرده است. | * «میرزاعبدالحسین احمدی» دایی دوم امامخمینی است که عالمی اجتماعی و از مخالفان [[مشروطه]] بود و یک بار برای مقابله با حاکم ستمگر خمین، در [[حرم عبدالعظیم حسنی]]، در [[شهر ری]] بست نشست. [[سیدمرتضی پسندیده]] از ایشان به عنوان نخستین نماینده خمین در [[مجلس شورای ملی]] یاد کرده است. | ||
* «میرزازینالعابدین» دایی دیگر امامخمینی است که او نیز روحانی و محل رجوع مردم برای پاسخ به مسائل شرعی و رفع اختلاف و انجام معاملات بوده و دستی نیز در سیاست داشته است. وی در سال ۱۳۳۲ درگذشت و در صحن امامزاده ابوطالب خمین به خاک سپرده شد. | * «میرزازینالعابدین» دایی دیگر امامخمینی است که او نیز روحانی و محل رجوع مردم برای پاسخ به مسائل شرعی و رفع اختلاف و انجام معاملات بوده و دستی نیز در [[سیاست]] داشته است. وی در سال ۱۳۳۲ درگذشت و در صحن امامزاده ابوطالب خمین به خاک سپرده شد. | ||
* «آقاحبیبالله» آخرین دایی امامخمینی است که دارای تحصیلات عربی، ادب فارسی و علوم شرعی بود. وی سردفتر ازدواج و میان مردم محترم بود و با نام ملاحبیبالله شناخته میشد. نوادهاش محمدمهدی در تظاهرات و درگیریهای مردم انقلابی خمین با ماموران رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ به شهادت رسید.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | * «آقاحبیبالله» آخرین دایی امامخمینی است که دارای تحصیلات عربی، ادب فارسی و علوم شرعی بود. وی سردفتر ازدواج و میان مردم محترم بود و با نام ملاحبیبالله شناخته میشد. نوادهاش محمدمهدی در [[تظاهرات]] و درگیریهای مردم انقلابی خمین با ماموران [[رژیم پهلوی]] در سال ۱۳۵۷ به شهادت رسید.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
====خالهها==== | ====خالهها==== | ||
امامخمینی دو خاله داشته است که از مادر ایشان کوچکتر بودند: | امامخمینی دو خاله داشته است که از مادر ایشان کوچکتر بودند: | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
* «فاطمهخانم» متولد شوّال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش که با باقر، پسر شمسالعلما از سادات امامزاده یوجان ازدواج کرد. از فرزندان و تاریخ درگذشت وی اطلاعی در دست نیست. | * «فاطمهخانم» متولد شوّال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش که با باقر، پسر شمسالعلما از سادات امامزاده یوجان ازدواج کرد. از فرزندان و تاریخ درگذشت وی اطلاعی در دست نیست. | ||
* «سیدمرتضی پسندیده»، سومین فرزند سیدمصطفی، در ۱۷ شوّال ۱۳۱۳ق/ ۱۲۷۵ش در خمین زاده شد. او در ۲۷سالگی با دختر غلامحسینخان جلاللشگر به نام همدم هندی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، دو پسر و سه دختر بود. پسندیده که وکیل تامالاختیار امامخمینی بود در ۲۳ آبان ۱۳۷۵ از دنیا رفت و در [[مسجد بالاسر]] [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد..{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}} | * «سیدمرتضی پسندیده»، سومین فرزند سیدمصطفی، در ۱۷ شوّال ۱۳۱۳ق/ ۱۲۷۵ش در خمین زاده شد. او در ۲۷سالگی با دختر غلامحسینخان جلاللشگر به نام همدم هندی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، دو پسر و سه دختر بود. پسندیده که وکیل تامالاختیار امامخمینی بود در ۲۳ آبان ۱۳۷۵ از دنیا رفت و در [[مسجد بالاسر]] [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد..{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}} | ||
* «[[سیدنورالدین هندی]]»، چهارمین فرزند سیدمصطفی در ۲۷ رمضان ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۶ش در خمین زاده شد و پس از تحصیلات اولیه در زادگاه خود، در سال ۱۳۶۷ق/۱۳۲۶ش در [[مدرسه ملاعبدالله اصفهان]] به درس ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۰ق ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر و دو دختر بود. هندی با زنی دیگر از خانواده مستوفی خمین نیز ازدواج کرد که از این ازدواج هم چهار پسر و یک دختر داشت. وی با کشاورزی زندگی میگذراند و در دورهای نیز ریاست دادگستری خمین را بر عهده داشت. [[رضاشاه پهلوی]] وی را به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاریها، از ایلات قدرتمند مخالف پهلوی، تحت پیگرد قرار داد و در سال ۱۳۰۳ مدتی در تهران بازداشت شد. بعدها بهناگزیر دادگستری را ترک کرد و به عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و تا آخر عمر در این شغل ماند. | * «[[سیدنورالدین هندی]]»، چهارمین فرزند سیدمصطفی در ۲۷ رمضان ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۶ش در خمین زاده شد و پس از تحصیلات اولیه در زادگاه خود، در سال ۱۳۶۷ق/۱۳۲۶ش در [[مدرسه ملاعبدالله اصفهان]] به درس ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۰ق ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر و دو دختر بود. هندی با زنی دیگر از خانواده مستوفی خمین نیز ازدواج کرد که از این ازدواج هم چهار پسر و یک دختر داشت. وی با [[کشاورزی]] زندگی میگذراند و در دورهای نیز ریاست دادگستری خمین را بر عهده داشت. [[رضاشاه پهلوی]] وی را به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاریها، از ایلات قدرتمند مخالف پهلوی، تحت پیگرد قرار داد و در سال ۱۳۰۳ مدتی در تهران بازداشت شد. بعدها بهناگزیر دادگستری را ترک کرد و به عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و تا آخر عمر در این شغل ماند. | ||
هندی در تیر ۱۳۵۵ در بیمارستانی در لندن از دنیا رفت و پیکر وی به ایران منتقل و در قبرستان باغبهشت قم دفن شد. ماموران [[ساواک]] از ترس مطرحشدن نام امامخمینی به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امامخمینی نیز در مسجد شیخ انصاری نجف برای وی مراسم ختم برگزار کرد. امامخمینی پس از پیروزی انقلاب بر سر قبر وی حاضر شده است. | هندی در تیر ۱۳۵۵ در بیمارستانی در لندن از دنیا رفت و پیکر وی به ایران منتقل و در قبرستان باغبهشت قم دفن شد. ماموران [[ساواک]] از ترس مطرحشدن نام امامخمینی به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امامخمینی نیز در [[مسجد شیخ انصاری نجف]] برای وی مراسم ختم برگزار کرد. امامخمینی پس از [[پیروزی انقلاب]] بر سر قبر وی حاضر شده است. | ||
* «آغازادهخانم» متولد ۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۹ش، با میرزاباقرخان مستوفی در ۱۵ ذیقعده ۱۳۳۱ق ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند بود.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | * «آغازادهخانم» متولد ۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۹ش، با میرزاباقرخان مستوفی در ۱۵ ذیقعده ۱۳۳۱ق ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند بود.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
===خانواده=== | ===خانواده=== | ||
امامخمینی تنها یک بار ازدواج کرده و از همسر خود دارای هشت فرزند شده است: | امامخمینی تنها یک بار ازدواج کرده و از همسر خود دارای هشت فرزند شده است: | ||
====همسر==== | ====همسر==== | ||
همسر امامخمینی [[خدیجه ثقفی]] معروف به «قدس ایران»، دختر میرزامحمد ثقفی | همسر امامخمینی [[خدیجه ثقفی]] معروف به «قدس ایران»، دختر [[میرزامحمد ثقفی تهرانی]]، در سال ۱۲۹۲، در تهران زاده شد. وی استعدادی ذاتی و حافظهای نیرومند داشت و به تحصیل دانش علاقهمند بود. امامخمینی به وی علاقه داشت و به او احترام میگذاشت. او افزون بر امور جاری خانه و تربیت فرزندان، همراه امامخمینی در دشواریهای دوران مبارزه و تبعید حرکت کرد. ثقفی در ماههای پایانی زندگی بیمار شد و در اول فروردین ۱۳۸۸ درگذشت و در [[مرقد امامخمینی|حرم امامخمینی]]، نزدیک قبر ایشان به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|خدیجه ثقفی |خانواده امامخمینی}} | ||
====فرزندان==== | ====فرزندان==== | ||
* سیدمصطفی در ۲۱رجب ۱۳۴۹ق/ آذر ۱۳۰۹ش زاده شد. او از پانزدهسالگی وارد [[حوزه علمیه]] شد و در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید. وی با معصومه | * سیدمصطفی در ۲۱رجب ۱۳۴۹ق/ آذر ۱۳۰۹ش زاده شد. او از پانزدهسالگی وارد [[حوزه علمیه]] شد و در ۲۷ سالگی به [[درجه اجتهاد]] رسید. وی با [[معصومه حائری]]، دختر [[مرتضی حائری یزدی]] فرزند استادِ امامخمینی، {{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری}} ازدواج کرد و ثمره آن سه فرزند است. سیدمصطفی خمینی از آغاز نهضت اسلامی در مبارزه علیه رژیم پهلوی و در دوران تبعید در [[ترکیه]] و [[عراق]] همراه امامخمینی بود. او در اول آبان ۱۳۵۶ به گونه مشکوک در [[نجف اشرف]] درگذشت و در [[حرم امیرالمؤمنین علی(ع)]] دفن شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
* [[سیدعلی خمینی|سیدعلی]] فرزند دوم در سال ۱۳۱۲ به دنیا آمد و در سهسالگی به نوعی بیماری نخاع مبتلا شد و درگذشت. | * [[سیدعلی خمینی|سیدعلی]] فرزند دوم در سال ۱۳۱۲ به دنیا آمد و در سهسالگی به نوعی بیماری نخاع مبتلا شد و درگذشت. | ||
* صدیقه در تیر ۱۳۱۵ در قم به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۰ با شهابالدین اشراقی ازدواج کرد. اشراقی از فضلای حوزه و معتمد و وکیل تامالاختیار امامخمینی پس از تبعید به عراق بود و از همراهان و مبارزان پیش از انقلاب اسلامی به شمار میآمد. وی در سال ۱۳۶۰ بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|شهابالدین اشراقی}} ثمره ازدواج صدیقه و اشراقی چهار فرزند دختر و سه فرزند پسر است.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | * صدیقه در تیر ۱۳۱۵ در قم به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۰ با شهابالدین اشراقی ازدواج کرد. اشراقی از فضلای حوزه و معتمد و وکیل تامالاختیار امامخمینی پس از تبعید به عراق بود و از همراهان و مبارزان پیش از انقلاب اسلامی به شمار میآمد. وی در سال ۱۳۶۰ بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت و در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|شهابالدین اشراقی}} ثمره ازدواج صدیقه و اشراقی چهار فرزند دختر و سه فرزند پسر است.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
* فریده در سال ۱۳۱۷ در قم به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۲ با [[محمدحسن اعرابی]]، متولد ۱۳۰۳ فرزند [[محمدجواد مجتهد قمی]]، ازدواج کرد و ثمره آن یک فرزند دختر است. فریده پس از گرفتن دیپلم، به تحصیل [[علوم حوزوی]] مشغول شد و نیز به فعالیتهای اجتماعی روی آورد. اعرابی، همسر فریده، در نهضت امامخمینی مشارکت داشته است و مسئول امور مالی ایشان در قم در دوره تبعید بود، در ۳۱ خرداد ۱۳۸۹ درگذشت و در صحن [[امامزاده علیبنجعفر]] قم به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | * فریده در سال ۱۳۱۷ در قم به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۲ با [[محمدحسن اعرابی]]، متولد ۱۳۰۳ فرزند [[محمدجواد مجتهد قمی]]، ازدواج کرد و ثمره آن یک فرزند دختر است. فریده پس از گرفتن دیپلم، به تحصیل [[علوم حوزوی]] مشغول شد و نیز به فعالیتهای اجتماعی روی آورد. اعرابی، همسر فریده، در نهضت امامخمینی مشارکت داشته است و مسئول امور مالی ایشان در قم در دوره تبعید بود، در ۳۱ خرداد ۱۳۸۹ درگذشت و در صحن [[امامزاده علیبنجعفر]] قم به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
* زهرا (فهیمه) در سال ۱۳۱۹ متولد شد و در سوم آذر۱۳۴۰ در ۲۱ سالگی با [[محمود بروجردی]]، فرزند [[محمدحسین بروجردی]]، از دوستان امامخمینی ازدواج کرد. وی که تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه داد، استاد دانشگاه، نویسنده و فعّال سیاسی است و دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی بوده است. همسر او پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارای مسئولیتهایی بود و در هفتم اسفند ۱۳۸۹ به سبب بیماری از دنیا رفت و در حرم امامخمینی به خاک سپرده شد. یک دختر و یک پسر، ثمره این ازدواج است.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | * زهرا (فهیمه) در سال ۱۳۱۹ متولد شد و در سوم آذر۱۳۴۰ در ۲۱ سالگی با [[محمود بروجردی]]، فرزند [[محمدحسین بروجردی]]، از دوستان امامخمینی ازدواج کرد. وی که تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه داد، استاد دانشگاه، نویسنده و فعّال سیاسی است و دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی بوده است. همسر او پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارای مسئولیتهایی بود و در هفتم اسفند ۱۳۸۹ به سبب بیماری از دنیا رفت و در حرم امامخمینی به خاک سپرده شد. یک دختر و یک پسر، ثمره این ازدواج است.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
* سعیده در سال ۱۳۲۱، به دنیا آمد و در هفتماهگی بر اثر بیماری از دنیا رفت. | * سعیده در سال ۱۳۲۱، به دنیا آمد و در هفتماهگی بر اثر بیماری از دنیا رفت. | ||
* سیداحمد در سال ۱۳۲۴ متولد شد و پس از پایان دوره دبیرستان، وارد حوزه علمیه شد. وی همزمان با تحصیل، ازجمله شرکت در | * سیداحمد در سال ۱۳۲۴ متولد شد و پس از پایان دوره دبیرستان، وارد [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]] شد. وی همزمان با تحصیل، ازجمله شرکت در درس خارج فقه و اصول، رابط افراد مبارز با امامخمینی بود و در مبارزه علیه [[رژیم پهلوی]] نقش داشت. وی در سال ۱۳۴۹ با [[فاطمه طباطبایی]] فرزند سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی ازدواج کرد و ثمره آن سه فرزند پسر است. وی در ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ از دنیا رفت و در کنار قبر پدر خود امامخمینی به خاک سپرده شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}} همسر وی که مورد عنایت امامخمینی بود، تحصیلات خود را تا دکتری ادامه داد و از استادان [[پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی]] بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدهفاطمه طباطبایی}} ایشان سلطانی طباطبایی، پدر عروس خود را نیز به سبب خصلتهای روحی و اخلاقیاش ستوده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی}} | ||
سیدحسن خمینی، فرزند سیداحمد، در اول مرداد ۱۳۵۱ در قم به دنیا آمد و از سال ۱۳۶۸ به تحصیل علوم حوزوی در قم پرداخت و پس از درگذشت سیداحمد خمینی، تولیت [[مرقد مطهر امامخمینی]] و [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] را برعهده گرفت. وی با [[سیدهفاطمه موسوی بجنوردی]] فرزند [[سیدمحمد موسوی بجنوردی]] ازدواج کرده است و ثمرۀ آن دو دختر و دو پسر است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن خمینی}} | سیدحسن خمینی، فرزند سیداحمد، در اول مرداد ۱۳۵۱ در قم به دنیا آمد و از سال ۱۳۶۸ به تحصیل علوم حوزوی در قم پرداخت و پس از درگذشت سیداحمد خمینی، تولیت [[مرقد مطهر امامخمینی]] و [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] را برعهده گرفت. وی با [[سیدهفاطمه موسوی بجنوردی]] فرزند [[سیدمحمد موسوی بجنوردی]] ازدواج کرده است و ثمرۀ آن دو دختر و دو پسر است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن خمینی}} | ||
* لطیفه آخرین فرزند امامخمینی است که در سال ۱۳۲۶ به دنیا آمد و در سهسالگی بر اثر خفگی در حوض آب خانه درگذشت. | * لطیفه آخرین فرزند امامخمینی است که در سال ۱۳۲۶ به دنیا آمد و در سهسالگی بر اثر خفگی در حوض آب خانه درگذشت. | ||
امامخمینی رابطه عاطفی و صمیمی زیادی با خانواده و فرزندان و بستگان خود داشت. نامههای ایشان به اعضای خانواده در دوران | امامخمینی رابطه عاطفی و صمیمی زیادی با خانواده و فرزندان و بستگان خود داشت. نامههای ایشان به اعضای خانواده در دوران [[تبعید امامخمینی|تبعید]]، علاقه و توجه ایشان به مسائل گوناگون خانواده را روشن میکند.{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} | ||
===محل زندگی و سکونت=== | ===محل زندگی و سکونت=== | ||
امامخمینی در طول زندگی در شهرها و مکانهای گوناگونی در ایران ازجمله در [[خمین]]، [[اصفهان]]، [[اراک]]، [[قم]] و دیگر شهرها و دیگر کشورها ازجمله [[لبنان]]، ترکیه، عراق و [[فرانسه]] سکونت داشته یا به آنها سفر کرده است{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} و در اینجا تنها به قم، نجف و تهران که عمده آنهاست، اشاره میشود: | امامخمینی در طول زندگی در شهرها و مکانهای گوناگونی در ایران ازجمله در [[خمین]]، [[اصفهان]]، [[اراک]]، [[قم]] و دیگر شهرها و دیگر کشورها ازجمله [[لبنان]]، ترکیه، عراق و [[فرانسه]] سکونت داشته یا به آنها سفر کرده است{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} و در اینجا تنها به قم، نجف و تهران که عمده آنهاست، اشاره میشود: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
امامخمینی در آغاز ورود به قم در سال ۱۳۰۱ حدود هشت سال در دو [[مدرسه فیضیه]] و [[دارالشفا]] ساکن شد و پس از ازدواج در سال ۱۳۰۸ در تهران، نزدیک پامنار و در خانهای استیجاری، زندگی مشترک خود را آغاز کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} ایشان پس از پایان تعطیلی حوزه، با همسر خود به قم رفت و در خانهای استیجاری، در خیابان ارم، به مدت دو سال ساکن شد؛ سپس به خانه استیجاری دیگری در محله عشقعلی، منتقل شد که به علت گرانی اجاره، پس از سه ماه از آنجا به خانه چهارم نقل مکان کرد و پنجمین خانه نیز نزدیک تکیه ملامحمود بود که هشت سال در آن زندگی کرد. خانه ششم در گذر جَدّا، کوچه شادقلیخان قرار داشت که سه سال در آن به سر برد و مدتی نیز خانهای را در پارک اتابکی (کامرانمیرزا) کنار [[مدرسه حجتیه]] اجاره کرد و سیداحمد خمینی در این خانه متولد شد. | امامخمینی در آغاز ورود به قم در سال ۱۳۰۱ حدود هشت سال در دو [[مدرسه فیضیه]] و [[دارالشفا]] ساکن شد و پس از ازدواج در سال ۱۳۰۸ در تهران، نزدیک پامنار و در خانهای استیجاری، زندگی مشترک خود را آغاز کرد.{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} ایشان پس از پایان تعطیلی حوزه، با همسر خود به قم رفت و در خانهای استیجاری، در خیابان ارم، به مدت دو سال ساکن شد؛ سپس به خانه استیجاری دیگری در محله عشقعلی، منتقل شد که به علت گرانی اجاره، پس از سه ماه از آنجا به خانه چهارم نقل مکان کرد و پنجمین خانه نیز نزدیک تکیه ملامحمود بود که هشت سال در آن زندگی کرد. خانه ششم در گذر جَدّا، کوچه شادقلیخان قرار داشت که سه سال در آن به سر برد و مدتی نیز خانهای را در پارک اتابکی (کامرانمیرزا) کنار [[مدرسه حجتیه]] اجاره کرد و سیداحمد خمینی در این خانه متولد شد. | ||
خانه هشتم امامخمینی در قم در محله یخچالقاضی واقع شده است. امامخمینی در بهار ۱۳۲۵ در این خانه استیجاری ساکن شد و پس از مدتی آن را خرید و این خانه محل زندگی دایمی ایشان شد و اینک نیز به عنوان بیت ایشان معروف است و به ثبت ملی رسیده است.{{ببینید|متن=ببینید|خانه امامخمینی}}؛ | خانه هشتم امامخمینی در قم در محله یخچالقاضی واقع شده است. امامخمینی در بهار ۱۳۲۵ در این خانه استیجاری ساکن شد و پس از مدتی آن را خرید و این خانه محل زندگی دایمی ایشان شد و اینک نیز به عنوان بیت ایشان معروف است و به ثبت ملی رسیده است.{{ببینید|متن=ببینید|خانه امامخمینی}}؛ | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ به قم برگشت و نخست در خانه حاجقاسم دخیلی در خیابان بهار ساکن شد؛ ولی پس از چند روز بنا بر برخی ملاحظات، به خانه محمد یزدی در همان نزدیکی منتقل شد و پس از بیماری قلبی در بهمن ۱۳۵۸ به بیمارستان قلب تهران منتقل شد. | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ به قم برگشت و نخست در خانه حاجقاسم دخیلی در خیابان بهار ساکن شد؛ ولی پس از چند روز بنا بر برخی ملاحظات، به خانه [[محمد یزدی]] در همان نزدیکی منتقل شد و پس از بیماری قلبی در بهمن ۱۳۵۸ به بیمارستان قلب تهران منتقل شد. | ||
====نجف اشرف==== | ====نجف اشرف==== | ||
امامخمینی پیش از تبعید به عراق و در جریان سفر حج برای زیارت عتبات به عراق رفت و چند روزی در نجف اشرف، در خانه نصرالله خلخالی | امامخمینی پیش از تبعید به عراق و در جریان سفر حج برای زیارت عتبات به عراق رفت و چند روزی در نجف اشرف، در خانه [[نصرالله خلخالی]] ساکن شد؛ نیز پس از تبعید به عراق، در خانهای که خلخالی در میانه خیابان «الرسول»، کوچه شُربهایها برای ایشان اجاره کرده بود و از هر دو سمت به مرکز شهر و حرم مطهر راه داشت، ساکن شد. ایشان به همراه همسر خود تا هنگام [[هجرت امامخمینی به فرانسه|هجرت به فرانسه]] به مدت ۱۳ سال در این خانه زندگی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | ||
====تهران==== | ====تهران==== | ||
امامخمینی افزون بر زمانهایی که پیش از تبعید، ازجمله در آغاز ازدواج و نیز در دوران بازداشت و حصر به صورت موقت در تهران به سر برده است، پس از بازگشت از تبعید در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیش از رفتن به قم، مدتی را در مدرسه رفاه و سپس مدرسه علوی اقامت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه رفاه مدرسه علوی}} ایشان همچنین پس از بیماری از ۳/۱۱/۱۳۵۸ به مدت ۳۹ روز در بیمارستان قلب تهران بستری بود و پس از آن به دلیل توصیه پزشکان، نخست در خانه محمدرضا مشرف، در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ به جماران رفت و تا زمان رحلت در ۱۳/۳/۱۳۶۸ در همانجا اقامت داشت و در این مدت از جماران خارج نشد.{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} خانه جماران به غیر از اندرونی که محل زندگی خانواده امامخمینی بود، شامل مجموعه [[حسینیه]]، محل اقامت و دفتر ایشان بود. به دلیل بیماری قلبی امامخمینی و لزوم بیخبرماندن رسانههای بیگانه از آن، بیمارستانی عمومی به نام بقیةالله(ع) در نزدیکی محل سکونت ایشان ساخته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | امامخمینی افزون بر زمانهایی که پیش از تبعید، ازجمله در آغاز ازدواج و نیز در دوران بازداشت و حصر به صورت موقت در تهران به سر برده است، پس از بازگشت از تبعید در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیش از رفتن به قم، مدتی را در [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه رفاه]] و سپس مدرسه علوی اقامت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه رفاه مدرسه علوی}} ایشان همچنین پس از بیماری از ۳/۱۱/۱۳۵۸ به مدت ۳۹ روز در بیمارستان قلب تهران بستری بود و پس از آن به دلیل توصیه پزشکان، نخست در خانه محمدرضا مشرف، در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ به جماران رفت و تا زمان رحلت در ۱۳/۳/۱۳۶۸ در همانجا اقامت داشت و در این مدت از جماران خارج نشد.{{ببینید|متن=ببینید|اقامتگاهها}} خانه جماران به غیر از اندرونی که محل زندگی [[خانواده امامخمینی]] بود، شامل مجموعه [[حسینیه]]، محل اقامت و [[دفتر امامخمینی|دفتر]] ایشان بود. به دلیل بیماری قلبی امامخمینی و لزوم بیخبرماندن رسانههای [[بیگانه]] از آن، بیمارستانی عمومی به نام بقیةالله(ع) در نزدیکی محل سکونت ایشان ساخته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | ||
==تحصیل و تدریس== | ==تحصیل و تدریس== | ||
امامخمینی از هفتسالگی تحصیلات خود را در خمین و از مکتبخانه آغاز کرد و پس از آن در اصفهان، اراک و قم ادامه داد. ایشان افزون بر استعداد و هوش فوقالعاده و محیط خانوادگی مناسب، از معلمان و استادان ممتاز و شایستهای نیز بهره گرفت که هر یک به تناسب، در شخصیت علمی و فکری ایشان اثرگذار بودهاند. ایشان سطوح مختلف حوزه را نیز تدریس کرده و شاگردان بسیاری پرورانده است.{{ببینید|متن=ببینید|اماکن تحصیل و تدریس |استادان امامخمینی |تدریس امامخمینی}} مکانهای تحصیلی، استادان و درسهای خواندهشده، نیز تدریس امامخمینی محورهای مورد توجه در این بخش است: | امامخمینی از هفتسالگی تحصیلات خود را در خمین و از مکتبخانه آغاز کرد و پس از آن در اصفهان، اراک و قم ادامه داد. ایشان افزون بر استعداد و هوش فوقالعاده و محیط خانوادگی مناسب، از معلمان و استادان ممتاز و شایستهای نیز بهره گرفت که هر یک به تناسب، در شخصیت علمی و فکری ایشان اثرگذار بودهاند. ایشان سطوح مختلف حوزه را نیز تدریس کرده و شاگردان بسیاری پرورانده است.{{ببینید|متن=ببینید|اماکن تحصیل و تدریس |استادان امامخمینی |تدریس امامخمینی}} مکانهای تحصیلی، استادان و درسهای خواندهشده، نیز تدریس امامخمینی محورهای مورد توجه در این بخش است: | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
شهرها و حوزههای محل تحصیل امامخمینی، بهترتیب عبارتاند از: | شهرها و حوزههای محل تحصیل امامخمینی، بهترتیب عبارتاند از: | ||
====خمین==== | ====خمین==== | ||
امامخمینی در خمین تحصیل خود را آغاز کرد. محلهای ابتدایی تحصیل ایشان عبارتاند از: | امامخمینی در [[خمین]] تحصیل خود را آغاز کرد. محلهای ابتدایی تحصیل ایشان عبارتاند از: | ||
* مکتبخانه «ملاابوالقاسم بهشتی» که امامخمینی در سال ۱۲۸۸ش/ ۱۳۲۷ق برای تحصیل وارد آن شد و به گفته ایشان شاگردان این مکتبخانه روزی نیم جزء قرآن میآموختند. | * مکتبخانه «ملاابوالقاسم بهشتی» که امامخمینی در سال ۱۲۸۸ش/ ۱۳۲۷ق برای تحصیل وارد آن شد و به گفته ایشان شاگردان این مکتبخانه روزی نیم جزء [[قرآن]] میآموختند. | ||
* پس از مکتبخانه، گاه میرزامحمود «افتخارالعلما» معلّم سرخانه و گاهی مادر افتخارالعلما، دروس ابتدایی و ادبیات عرب، هیئت، نجوم و حساب را در خانه پدری به امامخمینی آموزش میدادند. | * پس از مکتبخانه، گاه میرزامحمود «افتخارالعلما» معلّم سرخانه و گاهی مادر افتخارالعلما، دروس ابتدایی و ادبیات عرب، هیئت، نجوم و حساب را در خانه پدری به امامخمینی آموزش میدادند. | ||
* امامخمینی در مدرسه احمدیه نیز درس خوانده است و تنها اطلاعی که درباره این مدرسه در دست است، نقل قولی از حسن مستوفی، پسرخاله، همدرس و همبازی امامخمینی است که در خاطرات خود به همراهی با ایشان در مدرسهای جدید اشاره کرده است؛ مدرسهای که به سبک مدارس فرانسوی دارای میز و صندلی بود. | * امامخمینی در مدرسه احمدیه نیز درس خوانده است و تنها اطلاعی که درباره این مدرسه در دست است، نقل قولی از حسن مستوفی، پسرخاله، همدرس و همبازی امامخمینی است که در خاطرات خود به همراهی با ایشان در مدرسهای جدید اشاره کرده است؛ مدرسهای که به سبک مدارس فرانسوی دارای میز و صندلی بود. | ||
====اصفهان==== | ====اصفهان==== | ||
امامخمینی در سال ۱۲۹۹ش/ ۱۳۳۸ق، به حوزه علمیه اصفهان و مدرسه ملاعبدالله رفت؛ اما پس از گذشت شش ماه و با اطلاع از شهرت علمی شیخعبدالکریم حائری یزدی در اراک، حوزه اصفهان را ترک کرد. | امامخمینی در سال ۱۲۹۹ش/ ۱۳۳۸ق، به حوزه علمیه اصفهان و مدرسه ملاعبدالله رفت؛ اما پس از گذشت شش ماه و با اطلاع از شهرت علمی [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخعبدالکریم حائری یزدی]] در اراک، حوزه اصفهان را ترک کرد. | ||
====اراک==== | ====اراک==== | ||
امامخمینی در نوزدهسالگی ۱۳۰۰ش/ ۱۳۳۹ق به اراک هجرت کرد و در مدرسه سپهدار ساکن شد و حدود یک سال در حجرهای در کنار ایوان ضلع شرقی، در طبقه همکفِ مدرسه به سر برد. | امامخمینی در نوزدهسالگی ۱۳۰۰ش/ ۱۳۳۹ق به اراک هجرت کرد و در مدرسه سپهدار ساکن شد و حدود یک سال در حجرهای در کنار ایوان ضلع شرقی، در طبقه همکفِ مدرسه به سر برد. | ||
====قم==== | ====قم==== | ||
عمده تحصیلات امامخمینی در حوزه علمیه قم بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه قم |قم}} ایشان در بیستسالگی و چهار ماه پس از مهاجرت حائری یزدی به قم، در [[نوروز]] ۱۳۰۱/ | عمده تحصیلات امامخمینی در حوزه علمیه قم بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه قم |قم}} ایشان در بیستسالگی و چهار ماه پس از مهاجرت حائری یزدی به قم، در [[نوروز]] ۱۳۰۱/ رجب ۱۳۴۰ق، به این شهر هجرت کرد و در جاهای مختلف قم، به کسب علوم دینی پرداخت: | ||
* امامخمینی در آغاز ورود به قم، تحصیل خود را در مدرسه «فیضیه» آغاز کرد. ایشان برای مدتی در حجره شماره ۲۳ واقع در ضلع شمال غربی این مدرسه ساکن شد و بخشی از کتاب [[مطوّل]] و [[فقه]] را خواند.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه فیضیه}} | * امامخمینی در آغاز ورود به قم، تحصیل خود را در مدرسه «فیضیه» آغاز کرد. ایشان برای مدتی در حجره شماره ۲۳ واقع در ضلع شمال غربی این مدرسه ساکن شد و بخشی از کتاب [[مطوّل]] و [[فقه]] را خواند.{{ببینید|متن=ببینید|مدرسه فیضیه}} | ||
* امامخمینی کتاب [[المکاسب]]، بخش «غنا» را در خانه استاد خود [[محمدرضا مسجدشاهی]] خواند؛ همچنین روزهای تعطیل، | * امامخمینی کتاب [[المکاسب]]، بخش «غنا» را در خانه استاد خود [[محمدرضا مسجدشاهی]] خواند؛ همچنین روزهای تعطیل، عروض، قوافی، فلسفه غرب و نقد فلسفه تکاملی داروین را در این خانه، نزد وی فراگرفت.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی |اماکن تحصیل و تدریس}} اطلاعی از مکان این خانه در دست نیست. | ||
* [[مسجد امامحسن عسکری(ع)]] نیز یکی از محلهای تحصیل امامخمینی در دوره سطح۱۳۰۱ ۱۳۰۶ش/۱۳۴۰ ۱۳۴۵ق}} است. ایشان بخشی از فقه را در همین مسجد آموخت و در نمازهای جمعه این مسجد، شرکت میکرد. | * [[مسجد امامحسن عسکری(ع)]] نیز یکی از محلهای تحصیل امامخمینی در دوره سطح۱۳۰۱ ۱۳۰۶ش/۱۳۴۰ ۱۳۴۵ق}} است. ایشان بخشی از فقه را در همین مسجد آموخت و در نمازهای جمعه این مسجد، شرکت میکرد. | ||
* امامخمینی در سالهای ۱۳۰۷-۱۳۱۴ش/ ۱۳۴۷-۱۳۵۴ق شبهای پنجشنبه، در مسجد عشقعلی درس اخلاق فرامیگرفت. | * امامخمینی در سالهای ۱۳۰۷-۱۳۱۴ش/ ۱۳۴۷-۱۳۵۴ق شبهای پنجشنبه، در [[مسجد عشقعلی]] درس اخلاق فرامیگرفت. | ||
* یکی از مکانهای مهم تحصیل و تدریس امامخمینی، مدرسه دارالشفا در کنار مدرسه فیضیه است. حجره یکنفره در طبقه فوقانی ضلع غربی مدرسه دارالشفا، مکان بعدی اقامت ایشان بود که تا زمان ازدواج در سال ۱۳۰۸ش/ ۱۳۴۸ق ادامه یافت. | * یکی از مکانهای مهم تحصیل و تدریس امامخمینی، [[مدرسه دارالشفا]] در کنار مدرسه فیضیه است. حجره یکنفره در طبقه فوقانی ضلع غربی مدرسه دارالشفا، مکان بعدی اقامت ایشان بود که تا زمان ازدواج در سال ۱۳۰۸ش/ ۱۳۴۸ق ادامه یافت. | ||
===استادان=== | ===استادان=== | ||
امامخمینی در طول دوران تحصیل، از بیش از بیست و پنج معلم و استاد بهره برده است. ایشان احترام ویژهای برای استادان خود قائل بود{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدعلی شاهآبادی |عبدالکریم حائری یزدی}} و دقت بسیار در انتخاب استاد داشت: {{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | امامخمینی در طول دوران تحصیل، از بیش از بیست و پنج معلم و استاد بهره برده است. ایشان احترام ویژهای برای استادان خود قائل بود{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدعلی شاهآبادی |عبدالکریم حائری یزدی}} و دقت بسیار در انتخاب استاد داشت: {{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
* دوره مکتبخانه: امامخمینی در پنجسالگی به مکتب رفت و [[قرآن]] و [[ادبیات فارسی]] را در خمین فراگرفت. در این مقطع از چند معلم و مربی مانند: ملاابوالقاسم بهشتی، شیخجعفر (پسرعموی مادر امامخمینی)، میرزامحمد معروف به افتخارالعلما، فضلالله رجایی و حمزه محلاتی بهره برد. | * دوره مکتبخانه: امامخمینی در پنجسالگی به مکتب رفت و [[قرآن]] و [[ادبیات فارسی]] را در خمین فراگرفت. در این مقطع از چند معلم و مربی مانند: ملاابوالقاسم بهشتی، شیخجعفر (پسرعموی مادر امامخمینی)، میرزامحمد معروف به افتخارالعلما، فضلالله رجایی و حمزه محلاتی بهره برد. | ||
* دوره مقدمات: امامخمینی در دهسالگی تحصیلات حوزوی خود را با درسهای دوره مقدمات که معمولاً | * دوره مقدمات: امامخمینی در دهسالگی تحصیلات حوزوی خود را با درسهای دوره مقدمات که معمولاً ادبیات عرب، منطق و اصول عقاید است، آغاز کرد. استادان ایشان در این مقطع [[میرزامحمدمهدی نجفی]]، [[سیدمرتضی پسندیده]] (برادر بزرگ امامخمینی)، [[محمدرضا نجفی]]، [[محمد گلپایگانی]]، [[محمدعلی بروجردی]] و [[محمدعلی ادیب]] بودند. | ||
* دوره سطح: در حوزه علمیه پس از گذراندن ادبیات عرب و منطق، در فقه کتابهایی چون [[شرح لمعه]] و [[المکاسب|مکاسب]] و در [[اصول فقه]] آثاری چون [[معالم الاصول]]، [[قوانین الاصول|قوانین]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] و [[کفایة الاصول]] خوانده میشود. امامخمینی در این درسها از: [[عباس اراکی ادریسآبادی]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[سیدعلی یثربی]] بهره برده است. ایشان استاد درس معالم الاصول خود را بسیار محجوب و کمرو شمرده است؛ تا جایی که شرم و حیای او مانع از استفاده کامل از وی میشد، اما نام وی معلوم نیست. | * دوره سطح: در [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]] پس از گذراندن ادبیات عرب و منطق، در فقه کتابهایی چون [[شرح لمعه]] و [[المکاسب|مکاسب]] و در [[اصول فقه]] آثاری چون [[معالم الاصول]]، [[قوانین الاصول|قوانین]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] و [[کفایة الاصول]] خوانده میشود. امامخمینی در این درسها از: [[عباس اراکی ادریسآبادی]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[سیدعلی یثربی]] بهره برده است. ایشان استاد درس معالم الاصول خود را بسیار محجوب و کمرو شمرده است؛ تا جایی که شرم و حیای او مانع از استفاده کامل از وی میشد، اما نام وی معلوم نیست. | ||
* دوره خارج فقه و اصول: مرحله عالی درس فقه و اصول که مسئلهمحور است، نه متنمحور و استاد دیدگاههای خود را نیز مطرح میکند، درس خارج گفته میشود. امامخمینی در این مقطع از | * دوره خارج فقه و اصول: مرحله عالی درس فقه و اصول که مسئلهمحور است، نه متنمحور و استاد دیدگاههای خود را نیز مطرح میکند، درس خارج گفته میشود. امامخمینی در این مقطع از [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخعبدالکریم حائری یزدی]]، [[محمدرضا مسجدشاهی]]، [[میرمحمدصادق خاتونآبادی]] و [[سیدحسین بروجردی]] بهره گرفته است. | ||
* [[فلسفه]]، [[ریاضیات]] و [[هیئت]]: با وجود فضای ضد فلسفه در قم در عصر امامخمینی، استادانی در حوزه مشغول تدریس فلسفه بودند. امامخمینی در فلسفه خود را شاگرد رفیعی قزوینی | * [[فلسفه]]، [[ریاضیات]] و [[هیئت]]: با وجود فضای ضد فلسفه در قم در عصر امامخمینی، استادانی در حوزه مشغول تدریس فلسفه بودند. امامخمینی در فلسفه خود را شاگرد [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی|رفیعی قزوینی]] میداند؛ هرچند گفته شده است که ایشان بخشهایی از فلسفه و ریاضیات و هیئت را نیز نزد [[میرزاعلیاکبر حکمی یزدی]] و [[محمدعلی حکیم ایمانی]] خوانده است. | ||
* [[اخلاق]] و [[عرفان]]: امامخمینی به مدت هفت سال بخشهایی از [[فصوص الحکم]]، [[مصباح الانس]]، [[الفتوحات المکیه]] و [[منازل السائرین]] را نزد شاهآبادی خواند و معتقد بوده او همواره حرفهای تازهای داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدعلی شاهآبادی}} برخی گفتهاند امامخمینی از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۳/ ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ق در درس خصوصی اخلاق و [[نماز جماعت]] [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر فاطمه معصومه(س) شرکت کرده است؛ اما به گفته خود ایشان، تنها دو جلسه در درس وی شرکت کرده و آن را نپسندیده است. البته ایشان برای ملکی تبریزی جایگاه ویژهای قائل بود و از وی با عناوین «برخی از اعاظم مشایخ از اهل سیر و سلوک و معرفت» و «شیخ جلیل القدر» و «عارف بالله» یاد کرده است. ایشان مدت کوتاهی نیز در درس [[ابوالقاسم کبیر قمی]] شرکت داشت و کمی از [[تفسیر صافی]] را نزد اراکی | * [[اخلاق]] و [[عرفان]]: امامخمینی به مدت هفت سال بخشهایی از [[فصوص الحکم]]، [[مصباح الانس]]، [[الفتوحات المکیه]] و [[منازل السائرین]] را نزد شاهآبادی خواند و معتقد بوده او همواره حرفهای تازهای داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدعلی شاهآبادی}} برخی گفتهاند امامخمینی از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۳/ ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ق در درس خصوصی اخلاق و [[نماز جماعت]] [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر فاطمه معصومه(س) شرکت کرده است؛ اما به گفته خود ایشان، تنها دو جلسه در درس وی شرکت کرده و آن را نپسندیده است. البته ایشان برای ملکی تبریزی جایگاه ویژهای قائل بود و از وی با عناوین «برخی از اعاظم مشایخ از اهل [[سیر و سلوک]] و معرفت» و «شیخ جلیل القدر» و «عارف بالله» یاد کرده است. ایشان مدت کوتاهی نیز در درس [[ابوالقاسم کبیر قمی]] شرکت داشت و کمی از [[تفسیر صافی]] را نزد [[محمدعلی اراکی|اراکی]] درس گرفت. | ||
* اجازه نقل حدیث: امامخمینی از برخی استادان [[اجازه روایت]] دریافت کرده است؛ چنانکه در آغاز کتاب [[شرح چهل حدیث]] اجازه روایت کافی را از طریق محمدرضا مسجدشاهی، [[شیخعباس قمی]]، [[سیدمحسن امین عاملی]] و [[سیدابوالقاسم دهکردی اصفهانی]] به [[محمدباقر مجلسی]] و از طریق وی به [[محمدبنیعقوب کلینی]] صاحب [[کتاب کافی]] رسانده است. محمدعلی شاهآبادی نیز اجازه روایت مفصلی برای امامخمینی صادر کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اجازات امامخمینی}} | * اجازه نقل حدیث: امامخمینی از برخی استادان [[اجازه روایت]] دریافت کرده است؛ چنانکه در آغاز کتاب [[شرح چهل حدیث]] اجازه روایت کافی را از طریق محمدرضا مسجدشاهی، [[شیخعباس قمی]]، [[سیدمحسن امین عاملی]] و [[سیدابوالقاسم دهکردی اصفهانی]] به [[محمدباقر مجلسی]] و از طریق وی به [[محمدبنیعقوب کلینی]] صاحب [[کتاب کافی]] رسانده است. محمدعلی شاهآبادی نیز اجازه روایت مفصلی برای امامخمینی صادر کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|اجازات امامخمینی}} | ||
===تدریس=== | ===تدریس=== | ||
امامخمینی دهها سال در حوزه علمیه قم و نجف در موضوعهای درسی مختلف مانند | امامخمینی دهها سال در [[حوزه علمیه قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] در موضوعهای درسی مختلف مانند [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]] و [[اخلاق]] و در سطوح مختلف کرسی تدریس داشته و شاگردان بسیاری را بهویژه در فقه و اصول پرورش داده است: | ||
====ویژگیهای تدریس==== | ====ویژگیهای تدریس==== | ||
امامخمینی با همان روش متداول در مدارس علوم دینی تدریس میکرد که در آن استاد در مدرسه یا مسجدی بر منبر و کرسی تدریس مینشست و تنها به توضیح و تبیین متن درسی میپرداخت. خوشبیانی و قابل فهم بودن مطالب گفتهشده، ارائه شاخهها و ابعاد بحث، بررسی ادله، پرداختن به اقوال مختلف و تشویق شاگردان به نقادی و تحقیق را از ویژگیهای تدریس امامخمینی | امامخمینی با همان روش متداول در مدارس علوم دینی تدریس میکرد که در آن استاد در مدرسه یا [[مسجد|مسجدی]] بر منبر و کرسی تدریس مینشست و تنها به توضیح و تبیین متن درسی میپرداخت. خوشبیانی و قابل فهم بودن مطالب گفتهشده، ارائه شاخهها و ابعاد بحث، بررسی ادله، پرداختن به اقوال مختلف و تشویق شاگردان به نقادی و تحقیق را از ویژگیهای تدریس امامخمینی دانستهاند. همچنین ایشان در تدریس بسیار وقتشناس بود و شاگردان خود را نیز به نظم دعوت میکرد. درس ایشان مجتهدپرور بود و تربیت جمع زیادی از شاگردان فاضل، محقق و صاحبنظر، از مهمترین خدمتهای ایشان به [[حوزههای علمیه]] و امت اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی |شاگردان امامخمینی}} ایشان شرکت در بیش از دو درس در یک روز را روا نمیدانست و خود نیز طی سالهای تدریس خارج فقه و اصول، به این قاعده عمل میکرد. | ||
====متون درسی==== | ====متون درسی==== | ||
امامخمینی هر چند در سطوح مختلف تدریس داشته است، ولی بیشتر گزارشهای تدریس ایشان، مربوط به سطوح عالی خارج فقه و اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق است: | امامخمینی هر چند در سطوح مختلف تدریس داشته است، ولی بیشتر گزارشهای تدریس ایشان، مربوط به سطوح عالی خارج فقه و اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق است: | ||
=====فلسفه===== | =====فلسفه===== | ||
امامخمینی پس از آنکه [[فلسفه صدرا|فلسفه صدرایی]] و [[حکمت متعالیه]] را نزد رفیعی قزوینی آموخت، تدریس آن را آغاز کرد. تاریخ دقیق آغاز تدریس فلسفه ایشان روشن نیست، اما به طور مسلم پیش از سال ۱۳۰۸ش/ ۱۳۴۸ق در مدرسه دارالشفا قم علوم عقلی تدریس میکرده و این تدریس تا سال ۱۳۲۸ ادامه پیدا کرد. از اینرو ایشان دستکم به مدت بیست سال [[شرح منظومه]] و [[اسفار اربعه|اسفار]] تدریس کرده است. از این سال درسهای رسمی ایشان در علوم عقلی پایان یافت که دلایل چندی نیز برای تعطیلشدن دروس عقلی ایشان ذکر شده است؛ البته [[سیدمصطفی خمینی]] بخشهایی از اسفار را در سال۱۳۳۴ش/ ۱۳۷۴ق نزد پدر خود در تهران آموخته است. تقریرات فلسفه نوشته سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی نیز به سالهای ۱۳۲۳-۱۳۲۸ مربوط است.{{ببینید|متن=ببینید|تقریرات فلسفه امامخمینی}} | امامخمینی پس از آنکه [[فلسفه صدرا|فلسفه صدرایی]] و [[حکمت متعالیه]] را نزد [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی|رفیعی قزوینی]] آموخت، تدریس آن را آغاز کرد. تاریخ دقیق آغاز تدریس فلسفه ایشان روشن نیست، اما به طور مسلم پیش از سال ۱۳۰۸ش/ ۱۳۴۸ق در مدرسه دارالشفا قم علوم عقلی تدریس میکرده و این تدریس تا سال ۱۳۲۸ ادامه پیدا کرد. از اینرو ایشان دستکم به مدت بیست سال [[شرح منظومه]] و [[اسفار اربعه|اسفار]] تدریس کرده است. از این سال درسهای رسمی ایشان در علوم عقلی پایان یافت که دلایل چندی نیز برای تعطیلشدن دروس عقلی ایشان ذکر شده است؛ البته [[سیدمصطفی خمینی]] بخشهایی از اسفار را در سال۱۳۳۴ش/ ۱۳۷۴ق نزد پدر خود در تهران آموخته است. تقریرات فلسفه نوشته سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی نیز به سالهای ۱۳۲۳-۱۳۲۸ مربوط است.{{ببینید|متن=ببینید|تقریرات فلسفه امامخمینی}} | ||
=====عرفان===== | =====عرفان===== | ||
امامخمینی همزمان با تدریس فلسفه در سالهای ۱۳۱۰-۱۳۲۰، برای افراد خاصی کتاب منازل السائرین را در [[عرفان عملی]] و برای برخی شرح قیصری بر فصوص الحکم ـ را در [[عرفان نظری]] تدریس کرده است. | امامخمینی همزمان با تدریس فلسفه در سالهای ۱۳۱۰-۱۳۲۰، برای افراد خاصی کتاب منازل السائرین را در [[عرفان عملی]] و برای برخی شرح قیصری بر فصوص الحکم ـ را در [[عرفان نظری]] تدریس کرده است. | ||
=====فقه و اصول===== | =====فقه و اصول===== | ||
امامخمینی از حدود سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۴۳ به صورت مداوم در قم به تدریس درس اصول و فقه در مقطع سطوح عالی و خارج مشغول بوده است و در طول این سالها بیش از دو دوره خارج اصول و ابوابی از فقه را تدریس کرده است. آغاز تدریس ایشان در مقطع خارج، پس از ورود [[آیت الله بروجردی|بروجردی]] به قم در سال ۱۳۲۳ و به تقاضای برخی از فضلای حوزه، ازجمله [[مرتضی مطهری]] و [[حسینعلی منتظری]] بود و اوج تدریس امامخمینی در مقطع خارج فقه و اصول، دهه ۱۳۳۰ است. محورهای تدریس خارج اصول فقه امامخمینی، کتاب کفایة الاصول و موضوعهای فقه ایشان [[زکات]]، [[طهارت]] و پس از آن مباحث [[مکاسب محرمه]] و [[بیع]] و | امامخمینی از حدود سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۴۳ به صورت مداوم در قم به تدریس درس اصول و فقه در مقطع سطوح عالی و خارج مشغول بوده است و در طول این سالها بیش از دو دوره خارج اصول و ابوابی از فقه را تدریس کرده است. آغاز تدریس ایشان در مقطع خارج، پس از ورود [[آیت الله بروجردی|بروجردی]] به قم در سال ۱۳۲۳ و به تقاضای برخی از فضلای حوزه، ازجمله [[مرتضی مطهری]] و [[حسینعلی منتظری]] بود و اوج تدریس امامخمینی در مقطع خارج فقه و اصول، دهه ۱۳۳۰ است. محورهای تدریس خارج اصول فقه امامخمینی، کتاب کفایة الاصول و موضوعهای فقه ایشان [[زکات]]، [[طهارت]] و پس از آن مباحث [[مکاسب محرمه]] و [[بیع]] و خیارات و خلل نماز بوده است. | ||
پس از تبعید امامخمینی به نجف، درس فقه ایشان از اول | پس از [[تبعید امامخمینی]] به نجف، درس فقه ایشان از اول ربیعالاول ۱۳۸۵ق/ ۱۳۴۴ش آغاز شد. ایشان در این مدت مباحث بیع، ازجمله بحث مهم [[ولایت فقیه]]، خیارات و در دو سال آخر بحثهای مربوط به خلل در نماز{{ببینید|متن=ببینید|الخلل فی الصلاة}} را تدریس کرده است. | ||
=====اخلاق===== | =====اخلاق===== | ||
امامخمینی در کنار تدریس علوم، [[درس اخلاق]] نیز به صورت مستقل یا در کنار درسهای دیگر داشت. برخی آغاز تدریس اخلاق ایشان را پس از درگذشت حائری یزدی و به مدت هشت سال برآورد کردهاند. این درسها بر اساس آیات [[قرآن کریم]] و احادیث [[معصومان(ع)]] بوده و برخی نیز منبع آن را کتاب شرح منازل | امامخمینی در کنار تدریس علوم، [[درس اخلاق]] نیز به صورت مستقل یا در کنار درسهای دیگر داشت. برخی آغاز تدریس اخلاق ایشان را پس از درگذشت حائری یزدی و به مدت هشت سال برآورد کردهاند. این درسها بر اساس آیات [[قرآن کریم]] و احادیث [[معصومان(ع)]] بوده و برخی نیز منبع آن را کتاب [[شرح منازل السائرین]]، تالیف [[کمالالدین عبدالرزاق کاشانی]] شمردهاند. درس اخلاق ایشان که در آغاز، محدود بود، بهتدریج گسترش یافت؛ بهگونهای که افراد غیر طلبه نیز در آن شرکت میکردند. با فشارهای دستگاه امنیتی، مکان این درس از [[مدرسه فیضیه]] به [[مدرسه حاجملاصادق]] معروف به مدرسه حاجی انتقال یافت و سرانجام به دست شهربانی قم تعطیل شد. | ||
=====سایر موضوعها===== | =====سایر موضوعها===== | ||
گزارشهای پراکنده نشان میدهد امامخمینی در برخی علوم دیگر نیز تدریس داشته است؛ ازجمله تدریس «[[شرح شمسیه]]» در منطق و نیز بخش منطق شرح منظومه سبزواری و تدریس | گزارشهای پراکنده نشان میدهد امامخمینی در برخی علوم دیگر نیز تدریس داشته است؛ ازجمله تدریس «[[شرح شمسیه]]» در منطق و نیز بخش منطق شرح منظومه سبزواری و تدریس «شوارق الالهام» در دانش کلام که بهصورت خصوصی برگزار شده است. همچنین پنج جلسه [[تفسیر]] گفتاری و شفاهی سوره حمد در قالب درس، که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در [[قم]]، ضبط و از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر سوره حمد}} | ||
===محلهای تدریس=== | ===محلهای تدریس=== | ||
امامخمینی در مکانهای گوناگونی تدریس کرده است. مدرسه فیضیه، [[مدرسه دارالشفا]]، مدرسه حاجملاصادق، یکی از حجرههای صحن نو، [[مسجد محمدیه]]، [[مسجد بالاسر]] در حرم، [[مسجد سلماسی]] و [[مسجد اعظم]] ازجمله این مکانها در قم است. همچنین ایشان برخی از درسها مانند فلسفه و آغاز تدریس فقه و اصول در حد سطح را به مقتضای شرایط در خانه خود تدریس میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اماکن تحصیل و تدریس}} ایشان با انتقال به [[نجف اشرف]] نیز به مدت سیزده سال در مسجد شیخانصاری | امامخمینی در مکانهای گوناگونی تدریس کرده است. مدرسه فیضیه، [[مدرسه دارالشفا]]، مدرسه حاجملاصادق، یکی از حجرههای صحن نو، [[مسجد محمدیه]]، [[مسجد بالاسر]] در حرم، [[مسجد سلماسی]] و [[مسجد اعظم]] ازجمله این مکانها در قم است. همچنین ایشان برخی از درسها مانند فلسفه و آغاز تدریس فقه و اصول در حد سطح را به مقتضای شرایط در خانه خود تدریس میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اماکن تحصیل و تدریس}} ایشان با انتقال به [[نجف اشرف]] نیز به مدت سیزده سال در [[مسجد شیخانصاری نجف]]، تدریس داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} | ||
==تالیفها و شاگردان== | ==تالیفها و شاگردان== | ||
تدریس امامخمینی در سالهای طولانی، تربیت جمع بسیاری از شاگردان شایسته، فاضل و محقق، در تالیف، تصنیف و حاشیهنگاری و تقریرنویسی را موجب شده است. تنوع و ابعاد نوشتههای ایشان نیز نشان از احاطه علمی و جامعیت ایشان در [[علوم اسلامی]] دارد: | تدریس امامخمینی در سالهای طولانی، تربیت جمع بسیاری از شاگردان شایسته، فاضل و محقق، در تالیف، تصنیف و حاشیهنگاری و تقریرنویسی را موجب شده است. تنوع و ابعاد نوشتههای ایشان نیز نشان از احاطه علمی و جامعیت ایشان در [[علوم اسلامی]] دارد: | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
ورود امامخمینی در علوم مختلف و تحصیل و تدریس این علوم، موجب نگارش آثار گوناگون در موضوعات مختلف شده است. شرح آثار نگارشی امامخمینی به تفکیک موضوع چنین است: | ورود امامخمینی در علوم مختلف و تحصیل و تدریس این علوم، موجب نگارش آثار گوناگون در موضوعات مختلف شده است. شرح آثار نگارشی امامخمینی به تفکیک موضوع چنین است: | ||
====عرفان==== | ====عرفان==== | ||
نخستین اثر امامخمینی «شرح دعاء السحر» است که شرحی عرفانی، به | نخستین اثر امامخمینی «شرح دعاء السحر» است که شرحی عرفانی، به زبان عربی بر [[دعای سحر]] میباشد. ایشان نگارش این اثر را در سال۱۳۴۷ق/ ۱۳۰۷ش و در ۲۷ سالگی به پایان رساند.{{ببینید|متن=ببینید|شرح دعاء السحر}} اثر دیگر ایشان «[[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]]» است که تعلیقهای عربی بر شرح [[قاضی سعید قمی|قاضیسعید قمی]] بر حدیث راسالجالوت از [[امامرضا(ع)]] است. امامخمینی این اثر را در سال ۱۳۴۸ق/ ۱۳۰۸ش نوشته است. ایشان کتاب «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه» را نیز به زبان عربی در سال ۱۳۴۹ق/ ۱۳۰۹ش نوشته که در آن افزون بر بیان مسائل عرفان نظری، حقیقت خلافت محمدیه(ص) و ولایت علویه(ع) را تبیین کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه}} | ||
امامخمینی در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ق/ ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۴ش، یعنی از ۲۷ تا ۳۴ سالگی، بر دو کتاب شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، همزمان با فراگیری آن نزد شاهآبادی، تعلیقاتی به عربی نوشته است که با عنوان «تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس» منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقات علی شرح فصوص الحکم |تعلیقات علی مصباح الانس}} «سرّ الصلاة یا معراج السالکین و صلاة العارفین» نوشته دیگری برای خواص از اهل عرفان و سلوک است که امامخمینی آن را به زبان فارسی در سال۱۳۵۸ق/ ۱۳۱۸ش نگاشته و در آن به بیان اسرار معنوی نماز پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|سرّ الصلاة}} «آداب الصلاة» نیز کتابی اخلاقی ـ عرفانی درباره آداب نماز و نمازگزاران است که ایشان در سال۱۳۶۱ق/ ۱۳۲۱ش به زبان فارسی نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|آداب الصلاة}} | امامخمینی در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ق/ ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۴ش، یعنی از ۲۷ تا ۳۴ سالگی، بر دو کتاب شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، همزمان با فراگیری آن نزد شاهآبادی، تعلیقاتی به عربی نوشته است که با عنوان «تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس» منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقات علی شرح فصوص الحکم |تعلیقات علی مصباح الانس}} «سرّ الصلاة یا معراج السالکین و صلاة العارفین» نوشته دیگری برای خواص از اهل عرفان و [[سیر و سلوک|سلوک]] است که امامخمینی آن را به زبان فارسی در سال۱۳۵۸ق/ ۱۳۱۸ش نگاشته و در آن به بیان اسرار معنوی نماز پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|سرّ الصلاة}} «آداب الصلاة» نیز کتابی اخلاقی ـ عرفانی درباره آداب نماز و نمازگزاران است که ایشان در سال۱۳۶۱ق/ ۱۳۲۱ش به زبان فارسی نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|آداب الصلاة}} | ||
====فلسفه و کلام==== | ====فلسفه و کلام==== | ||
«کشف اسرار» کتابی انتقادی، کلامی و اجتماعی است که امامخمینی در آن به شبههای کتاب اسرار هزارساله پاسخ داده است. این کتاب در سال ۱۳۲۳ و به زبان فارسی نوشته و بدون ذکر نام نویسنده و ناشر، منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} امامخمینی در زمان تدریس دوره دوم اصول فقه، رساله «الطلب و الاراده» را با موضوع [[جبر و تفویض]]، به صورت مستقل و به زبان عربی نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|الطلب و الاراده}} «[[رسالة الزوراء]]» رسالهای است که ایشان آن را استنساخ کرده است. این رساله در مباحث فلسفی و عرفانی است و در چهاردهم | «کشف اسرار» کتابی انتقادی، کلامی و اجتماعی است که امامخمینی در آن به شبههای کتاب اسرار هزارساله پاسخ داده است. این کتاب در سال ۱۳۲۳ و به زبان فارسی نوشته و بدون ذکر نام نویسنده و ناشر، منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} امامخمینی در زمان تدریس دوره دوم اصول فقه، رساله «الطلب و الاراده» را با موضوع [[جبر و تفویض]]، به صورت مستقل و به زبان عربی نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|الطلب و الاراده}} «[[رسالة الزوراء]]» رسالهای است که ایشان آن را استنساخ کرده است. این رساله در مباحث فلسفی و عرفانی است و در چهاردهم ربیعالاول ۱۳۴۹ق/ مرداد ۱۳۰۹ش به انجام رسیده است. از ایشان تعلیقهای بر دیدگاه [[ملاصدرا]] در اسفار درباره حدیث «ما تردّدتُ فی شیءٍ انا فاعله کتردّدی فی قبض روح عبدی المؤمن» نیز گزارش شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تالیفات و آثار}} | ||
====اخلاق==== | ====اخلاق==== | ||
«اربعین حدیث یا شرح چهل حدیث» در تبیین و تفسیر چهل حدیث از معصومان(ع) است که به رسم اربعیننویسی، به زبان فارسی نگاشته شده و در سال۱۳۵۸ق/ ۱۳۱۸ش پایان یافته است.{{ببینید|متن=ببینید|شرح چهل حدیث |رساله لقاءالله}} «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نیز اثری عرفانی ـ اخلاقی به زبان فارسی است که امامخمینی نگارش آن را در ۲ | «اربعین حدیث یا شرح چهل حدیث» در تبیین و تفسیر چهل حدیث از معصومان(ع) است که به رسم اربعیننویسی، به زبان فارسی نگاشته شده و در سال۱۳۵۸ق/ ۱۳۱۸ش پایان یافته است.{{ببینید|متن=ببینید|شرح چهل حدیث |رساله لقاءالله}} «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نیز اثری عرفانی ـ اخلاقی به زبان فارسی است که امامخمینی نگارش آن را در ۲ رمضان سال ۱۳۶۳ق/ ۳۰ مرداد ۱۳۲۳ش در شهر محلات پایان برده است.{{ببینید|متن=ببینید|شرح حدیث جنود عقل و جهل}} به جز آثار تخصصی در موضوع اخلاق، برخی سخنان اخلاقی امامخمینی در حوزه عمومی نیز به دست [[شاگردان امامخمینی|شاگردان ایشان]] جمعآوری و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد اکبر}} | ||
====اصول فقه==== | ====اصول فقه==== | ||
کتاب «انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه» دربردارنده دیدگاههای امامخمینی در علم اصول | کتاب «انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه» دربردارنده دیدگاههای امامخمینی در [[اصول فقه|علم اصول فقه]]، به زبان عربی و در نقد مباحث عقلی کتاب کفایة الاصول [[محمدکاظم خراسانی]] است که در سالهای ۱۳۶۴تا ۱۳۶۸ق/ ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۸ش همزمان با تدریس نوشته شده است.{{ببینید|متن=ببینید|انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه}} دو جلد کتاب «مناهج الوصول الی علم الاصول» اثر اصولی دیگر ایشان است که آن را همزمان با تدریس دوره دوم اصول فقه در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ق/ ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ش به ترتیب کفایة الاصول و به زبان عربی نگاشته است.{{ببینید|متن=ببینید|مناهج الوصول الی علم الاصول}} کتاب دیگر که به کوشش [[مجتبی تهرانی]] انتشار یافته، «الرسائل» است که در سال۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش به چاپ رسیده و شامل این رسالهها است: «رسالة فی التعادل و الترجیح»، «رسالة فی الاجتهاد و التقلید»، «رسالة فی الاستصحاب» و «رسالة فی قاعدة لا ضرر» و «رسالة فی التقیه». این رسالهها تا پیش از۱۳۷۰ق/ ۱۳۳۰ش همزمان با تدریس این مباحث و به زبان عربی نوشته شدهاند.{{ببینید|متن=ببینید|الرسائل}} | ||
امامخمینی همچنین رسالههای «قاعدة من ملک شیئاً ملک الاقرار به»، | امامخمینی همچنین رسالههای «قاعدة من ملک شیئاً ملک الاقرار به»، «[[فی تداخل الاسباب]]»، «قیاس الاوامر التشریعیة بالعلل التکوینیة و ما یترتب علیه»، «[[فی موضوع علم الاصول]]»، «فی التکلم فی بعض جهات ما نقل عن رسولالله(ص) من قوله علی الید ما اخذت حتّی تؤدی» را در موضوع [[قواعد فقهی]] و اصولی به زبان عربی نگاشته و با عنوان «الفوائد الخمسه» منتشر شده است. همچنین رسالههای کوتاهی از ایشان با موضوعهای گوناگون فقهی وجود دارد که در الرسائل العشره و نیز [[موسوعة الامامالخمینی]] منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|الرسائل العشره |فی حال الشروط المخالفة للکتاب و المباحث المتعلق بها |فی شرح حال العقود و الایقاعات |قاعدة علی الید}} همچنین کتاب «لمحات الاصول» حاصل درسهای اصول فقه [[سیدحسین بروجردی]] است که در سالهای۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰ق/ ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ش تدریس شده و امامخمینی آن را تقریر کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|لمحات الاصول}} ایشان مباحث اصولی استاد پیشین خود، ـ حائری یزدی را نیز با نام «[[الفوائد]]» تقریر کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|تالیفات و آثار}} | ||
====فقه==== | ====فقه==== | ||
رویکرد استدلالی یا فتوایی آثار امامخمینی در موضوع فقه، این آثار را در دو دسته قرار میدهد: | رویکرد استدلالی یا فتوایی آثار امامخمینی در موضوع فقه، این آثار را در دو دسته قرار میدهد: | ||
=====آثار در فقه استدلالی===== | =====آثار در فقه استدلالی===== | ||
«کتاب الطهاره» در چهار جلد که دستاورد تدریس امامخمینی از سال ۱۳۳۰-۱۳۳۷ش و به زبان عربی است.{{ببینید|متن=ببینید|کتاب الطهاره}} «المکاسب المحرمه» در دوجلد و «کتاب البیع» در پنج جلد دو عنوان دیگر از آثار فقهی استدلالیاند که به زبان عربی است. امامخمینی این دو اثر را در سالهای ۱۳۳۸-۱۳۵۵ش در حوزه علمیه قم و نجف اشرف تدریس و همزمان تالیف کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|المکاسب المحرمه |کتاب البیع}} «رسالۀ فی التقیه» نوشته استدلالی دیگر ایشان درباره تقیه و احکام و مبانی آن است که در سال ۱۳۷۳ق/ ۱۳۳۳ش به رشته تحریر درآمده است.{{ببینید|متن=ببینید|رسالۀ فی التقیه}} | «کتاب الطهاره» در چهار جلد که دستاورد تدریس امامخمینی از سال ۱۳۳۰-۱۳۳۷ش و به زبان عربی است.{{ببینید|متن=ببینید|کتاب الطهاره}} «المکاسب المحرمه» در دوجلد و «کتاب البیع» در پنج جلد دو عنوان دیگر از آثار فقهی استدلالیاند که به زبان عربی است. امامخمینی این دو اثر را در سالهای ۱۳۳۸-۱۳۵۵ش در [[حوزه علمیه قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف اشرف]] تدریس و همزمان تالیف کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|المکاسب المحرمه |کتاب البیع}} «رسالۀ فی التقیه» نوشته استدلالی دیگر ایشان درباره [[تقیه]] و احکام و مبانی آن است که در سال ۱۳۷۳ق/ ۱۳۳۳ش به رشته تحریر درآمده است.{{ببینید|متن=ببینید|رسالۀ فی التقیه}} «[[فی لزوم تبین الفجر فعلا فی اللیالی المقمرة|فائدة فی لزوم التبیّن الفعلی للفجر فی اللیالی المقمره]]» پنجمین فائده از مجموعه «الفوائد الخمسه» میباشد که امامخمینی آنها را در جوانی نوشته و شاید از نخستین تالیفات استدلالی ایشان در فقه باشد.{{ببینید|متن=ببینید|طلوع فجر}} همچنین رساله «فروع العلم الاجمالی» در ۱۳۷۵ق/ ۱۳۳۵ش نگاشته شده و در آن هفت مسئله از فروع فقهی علم اجمالی بر اساس کتاب العروة الوثقی بررسی شده است.{{ببینید|متن=ببینید|فروع العلم الاجمالی}} این سه رساله نیز به زبان عربی نگاشته شدهاند. «الخلل فی الصلاة» کتابی است که امامخمینی مباحث آن را در سالهای ۱۳۹۶-۱۳۹۸ق/ ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش در نجف تدریس کرده و همزمان به عربی نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|الخلل فی الصلاة}} «ولایت فقیه یا حکومت اسلامی» نام کتابی در فقه سیاسی و به زبان فارسی است که با استناد به آیات و روایات، به نظریه فقهی ولایت فقیه پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه (۲)}} | ||
=====آثار در فقه فتوایی===== | =====آثار در فقه فتوایی===== | ||
«تعلیقة علی وسیلة النجاة» نخستین اثری است که امامخمینی در مدت هفت سال از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۲ق/ ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۲ش در حاشیه کتاب فتوایی [[سیدابوالحسن اصفهانی]] نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقة علی وسیلة النجاة}} «التعلیقة علی العروة الوثقی» اثر فتوایی دیگری است که ایشان دیدگاههای فقهی خود را به صورت تعلیقه بر کتاب العروة الوثقی، اثر سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی نگاشته و در ۱۳۷۵ق/ ۱۳۳۵ش به پایان برده است.{{ببینید|متن=ببینید|التعلیقة علی العروة الوثقی}} این دو تعلیقه به زبان عربی نگاشته شدهاند. «حاشیه بر کتاب رساله ارث ملاهاشم خراسانی» نیز فتاوای امامخمینی در مسائل [[ارث]] است که به زبان فارسی و در عبارتهای کوتاه در پاورقی کتاب یادشده ثبت گردیده است.{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانی}} | «تعلیقة علی وسیلة النجاة» نخستین اثری است که امامخمینی در مدت هفت سال از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۲ق/ ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۲ش در حاشیه کتاب فتوایی [[سیدابوالحسن اصفهانی]] نوشته است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقة علی وسیلة النجاة}} «التعلیقة علی العروة الوثقی» اثر فتوایی دیگری است که ایشان دیدگاههای فقهی خود را به صورت تعلیقه بر کتاب العروة الوثقی، اثر [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] نگاشته و در ۱۳۷۵ق/ ۱۳۳۵ش به پایان برده است.{{ببینید|متن=ببینید|التعلیقة علی العروة الوثقی}} این دو تعلیقه به زبان عربی نگاشته شدهاند. «حاشیه بر کتاب رساله ارث ملاهاشم خراسانی» نیز فتاوای امامخمینی در مسائل [[ارث]] است که به زبان فارسی و در عبارتهای کوتاه در پاورقی کتاب یادشده ثبت گردیده است.{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله ارث ملاهاشم خراسانی}} | ||
«نجاة العباد» نخستین رساله عملیه امامخمینی به زبان فارسی و در واقع ترجمه بخشهایی از حواشی ایشان بر [[وسیلة النجاة]] و [[العروة الوثقی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|رسالة نجاة العباد}} «زبدة الاحکام» فارسی نیز خلاصه کتاب نجاة العباد است که در آغاز مرجعیت امامخمینی در اختیار مقلدان گذاشته شده است.{{ببینید|متن=ببینید|زبدة الاحکام (۱)}} کتاب دیگری با همین عنوان به عربی منتشر شده است که گزیدهای از [[تحریر الوسیله]] ایشان است و در نجف تهیه و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|زبدة الاحکام (۲)}} «رساله مناسک حج» نگاشتهشده در سال ۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش و «رساله توضیح المسائل» دو اثر فقهی فتوایی دیگر از امامخمینی و به زبان فارسی است.{{ببینید|متن=ببینید|مناسک حج |رساله توضیح المسائل}} «حاشیه رساله توضیح المسائل» حواشی فارسی ایشان بر رساله توضیح المسائل بروجردی است.{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله توضیح المسائل}} | «نجاة العباد» نخستین رساله عملیه امامخمینی به زبان فارسی و در واقع ترجمه بخشهایی از حواشی ایشان بر [[وسیلة النجاة]] و [[العروة الوثقی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|رسالة نجاة العباد}} «زبدة الاحکام» فارسی نیز خلاصه کتاب نجاة العباد است که در آغاز [[مرجعیت امامخمینی]] در اختیار مقلدان گذاشته شده است.{{ببینید|متن=ببینید|زبدة الاحکام (۱)}} کتاب دیگری با همین عنوان به عربی منتشر شده است که گزیدهای از [[تحریر الوسیله]] ایشان است و در نجف تهیه و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|زبدة الاحکام (۲)}} «رساله مناسک حج» نگاشتهشده در سال ۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش و «رساله توضیح المسائل» دو اثر فقهی فتوایی دیگر از امامخمینی و به زبان فارسی است.{{ببینید|متن=ببینید|مناسک حج |رساله توضیح المسائل}} «حاشیه رساله توضیح المسائل» حواشی فارسی ایشان بر رساله توضیح المسائل بروجردی است.{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله توضیح المسائل}} | ||
«تحریر الوسیله» کتاب فتوایی اصلی امامخمینی و به زبان عربی است. ایشان جلد نخست این کتاب را در زمان تبعید در بورسای ترکیه در سال۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش و جلد دوم را در نجف اشرف نوشته است. کتاب «استفتائات» نیز مجموعه پاسخهای ایشان به پرسشهای شرعی است که عمده آن به زبان فارسی است. این کتاب در ده جلد، نخست در مجموعه موسوعة الامامالخمینی منتشر شده و سپس به صورت جداگانه نیز به چاپ رسیده است.{{ببینید|متن=ببینید|استفتائات |موسوعة الامامالخمینی}} مجموعه چهارجلدی رساله نوین نیز بر اساس کتابهای فتوایی ایشان تنظیم و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|رساله نوین}} | «تحریر الوسیله» کتاب فتوایی اصلی امامخمینی و به زبان عربی است. ایشان جلد نخست این کتاب را در زمان تبعید در [[بورسا ترکیه|بورسای ترکیه]] در سال۱۳۸۴ق/ ۱۳۴۳ش و جلد دوم را در نجف اشرف نوشته است. کتاب «استفتائات» نیز مجموعه پاسخهای ایشان به پرسشهای شرعی است که عمده آن به زبان فارسی است. این کتاب در ده جلد، نخست در [[مجموعه موسوعة الامامالخمینی]] منتشر شده و سپس به صورت جداگانه نیز به چاپ رسیده است.{{ببینید|متن=ببینید|استفتائات |موسوعة الامامالخمینی}} مجموعه چهارجلدی رساله نوین نیز بر اساس کتابهای فتوایی ایشان تنظیم و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|رساله نوین}} | ||
امامخمینی پارهای از مباحث فقهی استادان خود، مانند درس نکاح حائری یزدی را نیز تقریر کرده است. | امامخمینی پارهای از مباحث فقهی استادان خود، مانند درس نکاح حائری یزدی را نیز تقریر کرده است. | ||
====تفسیر و حدیث==== | ====تفسیر و حدیث==== | ||
امامخمینی در کتاب | امامخمینی در کتاب «[[سر الصلاة|سرّ الصلاة]]» با اشارههایی اجمالی سورههای حمد و توحید را به مشرب عرفانی تفسیر کرده و در کتاب «[[آداب الصلاة]]» علاوه بر این دو سوره، به تفسیر سوره قدر پرداخته است. تفسیر گفتاری آیات اول سوره حمد نیز از ایشان است که در سال ۱۳۵۸ از برنامه «با قرآن در صحنه» تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر سوره حمد}} ایشان همچنین به تفسیر «بسمله»، توجه ویژهای داشت و در موارد گوناگون با رویکردی عرفانی، اخلاقی و کلامی به تفسیر این آیه پرداخته است.{{ببینید|متن=ببینید|بسم الله الرحمن الرحیم}} مجموعه این تفاسیر، در اثری با عنوان «تفسیر و شواهد قرآنی» گردآوری، تدوین و منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر و شواهد قرآنی}} «آیات الاحکام» نیز با موضوع آیات فقهی موجود در آثار ایشان، از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام فی تراث الامامالخمینی}} مجموعة «تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امامخمینی»، افزون بر جمعآوری مطالب و شواهد تفسیری، مکتب تفسیر عرفانی امامخمینی را نیز بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر قرآن مجید}} تصحیح و چاپ و انتشار جلد «غدیر» از کتاب [[عبقات الانوار]]، نوشته [[میرحامد حسین هندی]] نیز ازجمله آثار امامخمینی است. | ||
====پیامها و نامهها==== | ====پیامها و نامهها==== | ||
امامخمینی گفتارها و نوشتارهایی در زمینههای گوناگون فکری و سیاسی دارد که به صورت نامه، بیانیه، سخنرانی و اظهارنظر است.{{ببینید|متن=ببینید|پیامها و اعلامیهها |سخنرانیها |نامهها}} این بخش افزون بر عرضه در شکلها و قالبهای مستقل، مانند | امامخمینی گفتارها و نوشتارهایی در زمینههای گوناگون فکری و سیاسی دارد که به صورت نامه، بیانیه، سخنرانی و اظهارنظر است.{{ببینید|متن=ببینید|پیامها و اعلامیهها |سخنرانیها |نامهها}} این بخش افزون بر عرضه در شکلها و قالبهای مستقل، مانند [[بانگ آزادی]]، آوای توحید، منشور روحانیت، منشور برادری، منشور استقامت، [[محضر نور]]، نخست در مجموعه ۲۲جلدی «[[صحیفه نور]]»، مجموعه سهجلدی [[کوثر]] و سپس در مجموعه کاملتر «[[صحیفه امام]]» در ۲۲ جلد منتشر شده است. از نخستین آثاری که دربارۀ بیانات امامخمینی به تفکیک موضوع، منتشر شد، در جستجوی راه از کلام امام و مجموعه تبیان بود{{ببینید|متن=ببینید|در جستجوی راه از کلام امام |تبیان}}؛ چنانکه بخشهای باقیمانده از اشعار ایشان نیز با عنوان «دیوان امام» منتشر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|دیوان امام}} | ||
====تقریرات اصولی و فقهی==== | ====تقریرات اصولی و فقهی==== | ||
افزون بر تقریرات | افزون بر [[تقریرات فلسفه امامخمینی|تقریرات درس فلسفه امامخمینی]]، تقریرهای پرشماری از درسهای اصول فقه و فقه ایشان نیز به قلم شاگردان نوشته شده است و بیشتر به عربی و برخی به فارسیاند: | ||
یکم. تقریرات اصولی: [[تهذیب الاصول و لب الاثر فی الجبر و القدر]]، تقریر [[جعفر سبحانی]]؛ [[تنقیح الاصول]]، تقریر [[حسین تقوی اشتهاردی]]؛ [[معتمد الاصول]]، تقریر [[محمد فاضل لنکرانی]]؛ [[جواهر الاصول]]، تقریر [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی]]؛ [[محاضرات فی الاصول]]، تقریر [[حسینعلی منتظری]] و [[تحریرالاصول]]، تقریر [[عبدالله جوادی آملی]] که منتشر شده است و برخی دیگر نیز منتشر نشده یا در دوره خفقان [[رژیم پهلوی]] از میان رفتهاند. | یکم. تقریرات اصولی: [[تهذیب الاصول و لب الاثر فی الجبر و القدر]]، تقریر [[جعفر سبحانی]]؛ [[تنقیح الاصول]]، تقریر [[حسین تقوی اشتهاردی]]؛ [[معتمد الاصول]]، تقریر [[محمد فاضل لنکرانی]]؛ [[جواهر الاصول]]، تقریر [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی]]؛ [[محاضرات فی الاصول]]، تقریر [[حسینعلی منتظری]] و [[تحریرالاصول]]، تقریر [[عبدالله جوادی آملی]] که منتشر شده است و برخی دیگر نیز منتشر نشده یا در دوره خفقان [[رژیم پهلوی]] از میان رفتهاند. | ||
دوم. تقریرات فقهی: [[الدماء الثلاثه]]، تقریر [[محمدصادق خلخالی]]؛ [[کتاب الطهاره]]، تقریر محمد فاضل | |||
دوم. تقریرات فقهی: [[الدماء الثلاثه]]، تقریر [[محمدصادق خلخالی]]؛ [[کتاب الطهاره]]، تقریر [[محمد فاضل لنکرانی]]؛ کتاب الطهاره، تقریر [[محمدصادق خلخالی]]؛ البیع، تقریر [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]؛ البیع، تقریر [[محمدحسن قدیری]] و کتاب البیع، تقریر [[سیدمحمد صدر]]. | |||
تقریرات اصولی و فقهی منتشرنشده امامخمینی تا آنجا که در دسترس بوده است در کتابخانه پژوهشی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، نمایندگی قم، گردآوری شده و در دسترس مراجعان است.{{ببینید|متن=ببینید|تقریرات اصولی و فقهی}} | تقریرات اصولی و فقهی منتشرنشده امامخمینی تا آنجا که در دسترس بوده است در کتابخانه پژوهشی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، نمایندگی قم، گردآوری شده و در دسترس مراجعان است.{{ببینید|متن=ببینید|تقریرات اصولی و فقهی}} | ||
===شاگردان=== | ===شاگردان=== | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۶: | ||
شمار شاگردان امامخمینی بسیار است و ثبت اسامی همه آنها امکانپذیر نیست. | شمار شاگردان امامخمینی بسیار است و ثبت اسامی همه آنها امکانپذیر نیست. | ||
برخی شمار شاگردان درس خارج فقه ایشان در قم را بین چهارصد تا پانصد تن تخمین زدهاند که در اواخر به حدود هزار تن افزایش یافته است. | برخی شمار شاگردان درس خارج فقه ایشان در قم را بین چهارصد تا پانصد تن تخمین زدهاند که در اواخر به حدود هزار تن افزایش یافته است. | ||
پس از درگذشت بروجردی و به دلیل افزایش شمار شاگردان، درس خارج اصول و فقه امامخمینی، به شبستان مسجد اعظم منتقل شد. شمار شاگردان ایشان در این زمان که همزمان با واکنش امامخمینی به طرح [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] و آغاز نهضت بود، به ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ تن میرسید. پس از تبعید امامخمینی به نجف نیز تعداد شاگردان با وجود افتوخیز، افزایش چشمگیری داشت. برخی، شمار شاگردان درس فقه ایشان در این حوزه را سیصد تا ۳۵۰ تن دانستهاند. نخستین فهرست از بخشی از شاگردان امامخمینی در علوم معقول و منقول را که شامل ۱۸۹ نفر است، سیدحمید روحانی | پس از درگذشت بروجردی و به دلیل افزایش شمار شاگردان، درس خارج اصول و فقه امامخمینی، به شبستان مسجد اعظم منتقل شد. شمار شاگردان ایشان در این زمان که همزمان با واکنش امامخمینی به طرح [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] و آغاز نهضت بود، به ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ تن میرسید. پس از [[تبعید امامخمینی]] به نجف نیز تعداد شاگردان با وجود افتوخیز، افزایش چشمگیری داشت. برخی، شمار شاگردان درس فقه ایشان در این حوزه را سیصد تا ۳۵۰ تن دانستهاند. نخستین فهرست از بخشی از شاگردان امامخمینی در علوم معقول و منقول را که شامل ۱۸۹ نفر است، [[سیدحمید روحانی]] در سال ۱۳۵۶ در چاپ نخست کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی منتشر کرد و در ویرایش دوم به ۲۷۲ نفر افزایش داد؛ با این تاکید دوباره که این فهرست تنها شامل بخشی از شاگردان است. در [[دانشنامه امامخمینی]]، فهرستی شامل ۹۵۵ تن از شاگردانی که هر چند زمانی کوتاه در یکی از درسهای ایشان شرکت کردهاند، آمده است. | ||
====سلوک تربیتی==== | ====سلوک تربیتی==== | ||
رابطه امامخمینی با شاگردان خود ممتاز بود. ایشان به شخصیت شاگردان احترام میگذاشت و برای برخی از شاگردان به سبب | رابطه امامخمینی با شاگردان خود ممتاز بود. ایشان به شخصیت شاگردان احترام میگذاشت و برای برخی از شاگردان به سبب [[تقوا]]، فضل و نظم آنان احترام ویژهای قایل بود؛ ازجمله [[مرتضی مطهری]] نزد ایشان احترام خاص داشت. امامخمینی گاه با شاگردان خود در مسائل علمی [[مشورت]] میکرد. ایشان روحیه تحقیق را در شاگردان میپروراند و شاگردان را به [[نقد]] و اشکال بر مطالب استاد تشویق میکرد. در درس ایشان تفاوتی میان استاد و شاگرد نبود و گاه ریاست جلسه را به یکی از آنان واگذار میکرد. | ||
درس امامخمینی مجتهدپرور و راهگشای استنباط شاگردان بود. رفتار ایشان با شاگردان پدرانه بود و از شاگردان خود تفقد و از بیماران آنان عیادت میکرد؛ بهویژه با شاگردان مصیبتدیده همدردی نشان میداد و به نامههای شاگردان پاسخ میداد. امامخمینی از تذکر و پند شاگردان به خود نیز استقبال و به آن توصیه میکرد. | درس امامخمینی مجتهدپرور و راهگشای استنباط شاگردان بود. رفتار ایشان با شاگردان پدرانه بود و از شاگردان خود تفقد و از بیماران آنان عیادت میکرد؛ بهویژه با شاگردان مصیبتدیده همدردی نشان میداد و به نامههای شاگردان پاسخ میداد. امامخمینی از تذکر و پند شاگردان به خود نیز استقبال و به آن توصیه میکرد. | ||
====ویژگیهای شاگردان==== | ====ویژگیهای شاگردان==== | ||
بسیاری از شاگردان امامخمینی | بسیاری از شاگردان امامخمینی [[جوان]]، خوش استعداد و پر تلاش بودند و در حوزه عمل به مسئولیتهای اجتماعی، فعالانه حضور داشتند. بسیاری به درجه استادی در حوزههای علمیه شهرهای مختلف رسیدهاند و برخی در شمار مراجع تقلید قرار گرفتهاند. برخی از استادان حکمت نیز در [[حوزه]] و [[دانشگاه]] ازجمله مرتضی مطهری، [[مهدی حائری]] و [[محمد مفتح]] از شاگردان ایشان بودهاند. در زمینه تبلیغ نیز افراد بسیاری از آنان درخشیدند و بسیاری از آنان، اهل قلم نیز بودهاند. در دوران [[نهضت اسلامی]] نیز در عمل به رسالت اجتماعی خود موفق عمل کردهاند{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امامخمینی |مرجعیت امامخمینی}} و در بیشتر حوادث انقلاب، بار اصلی مبارزه را بر دوش داشتند. پس از پیروزی انقلاب نیز نقش اصلی در تثبیت انقلاب و شکلگیری نهادهای انقلاب و اداره کشور در تهران و شهرستانهای مختلف بر عهده شاگردان ایشان بود یا در اداره آنها مشارکت داشتند.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | ||
==فقاهت و مرجعیت== | ==فقاهت و مرجعیت== | ||
امامخمینی از گذشته در [[حوزه علمیه قم]]، به عنوان شاگرد شناختهشده حائری یزدی و ـ استادی برجسته در فلسفه و عرفان و نیز در [[اصول فقه]] و فقه، به شمار میرفت. جایگاه علمی ایشان به اضافه سالها تدریس و داشتن شاگردان ممتاز در دوره مرجعیت بروجردی و جایگاه ممتاز نزد وی، ایشان را بهویژه از نظر فقهی، به عنوان یکی از گزینههای روشن مرجعیت تقلید پس از بروجردی قرار میداد. | امامخمینی از گذشته در [[حوزه علمیه قم]]، به عنوان شاگرد شناختهشده حائری یزدی و ـ استادی برجسته در [[فلسفه]] و [[عرفان]] و نیز در [[اصول فقه]] و فقه، به شمار میرفت. جایگاه علمی ایشان به اضافه سالها تدریس و داشتن شاگردان ممتاز در دوره مرجعیت بروجردی و جایگاه ممتاز نزد وی، ایشان را بهویژه از نظر فقهی، به عنوان یکی از گزینههای روشن مرجعیت تقلید پس از بروجردی قرار میداد. | ||
پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، مهمترین مسئله، آینده مرجعیت شیعیان بود. در این زمان کشمکش نیمهپنهانی میان حوزویان و رژیم پهلوی، درباره تعیین مرجع بعدی و نیز بقای مرجعیت در [[ایران]] یا انتقال آن به [[عراق]] درگرفت. [[محمدرضا پهلوی]] با این گمان که اگر مرجعیت از قم به عراق انتقال یابد، مانعی بر سر راه برنامههای خود نخواهد داشت، به [[سیدمحسن حکیم]] در [[نجف]] تسلیت گفت و این کار خواست رژیم درباره انتقال مرجعیت به نجف را روشن میکرد. [[روحانیت]] و حوزه علمیه قم بهویژه امامخمینی این کار را بیاعتنایی به مراجع قم و گام نخست در راه تضعیف روحانیت تلقی کردند. برنامه بعدی رژیم، تجزیه مرجعیت و کمکردن قدرت آن بود؛ به گونهای که اگر هم موفق به انتقال مرجعیت نشدند، دستکم مانع جمعشدن این مقام در یک فرد شوند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، مهمترین مسئله، آینده مرجعیت شیعیان بود. در این زمان کشمکش نیمهپنهانی میان حوزویان و رژیم پهلوی، درباره تعیین مرجع بعدی و نیز بقای مرجعیت در [[ایران]] یا انتقال آن به [[عراق]] درگرفت. [[محمدرضا پهلوی]] با این گمان که اگر مرجعیت از قم به عراق انتقال یابد، مانعی بر سر راه برنامههای خود نخواهد داشت، به [[سیدمحسن حکیم]] در [[نجف]] تسلیت گفت و این کار خواست رژیم درباره انتقال مرجعیت به نجف را روشن میکرد. [[روحانیت]] و حوزه علمیه قم بهویژه امامخمینی این کار را بیاعتنایی به مراجع قم و گام نخست در راه تضعیف روحانیت تلقی کردند. برنامه بعدی رژیم، تجزیه مرجعیت و کمکردن قدرت آن بود؛ به گونهای که اگر هم موفق به انتقال مرجعیت نشدند، دستکم مانع جمعشدن این مقام در یک فرد شوند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
امامخمینی با نگاهی که به جایگاه مرجعیت داشت، {{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}} با انتقال مرجعیت و نیز با تجزیه آن مخالف بود؛ ازهمینرو [[سیداحمد خوانساری]] را برای مرجعیت عامه پیشنهاد داد. ایشان در معرفی خوانساری، به [[تقوا]]، [[زهد]] و علمیت او اشاره کرد و شائبه مسائل شخصی را نیز از او دور دانست؛ اما در مجموع پیشنهاد ایشان پذیرفته نشد.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} نظر برخی از علما، بر انتخاب زعیم آینده حوزه، از میان علمای مقیم قم قرار گرفت که در واقع همان تجزیه مرجعیت بود و موجب کنارهگیری امامخمینی از مشارکت در آن شد. | امامخمینی با نگاهی که به جایگاه مرجعیت داشت، {{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}} با انتقال مرجعیت و نیز با تجزیه آن مخالف بود؛ ازهمینرو [[سیداحمد خوانساری]] را برای مرجعیت عامه پیشنهاد داد. ایشان در معرفی خوانساری، به [[تقوا]]، [[زهد]] و علمیت او اشاره کرد و شائبه مسائل شخصی را نیز از او دور دانست؛ اما در مجموع پیشنهاد ایشان پذیرفته نشد.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} نظر برخی از علما، بر انتخاب زعیم آینده حوزه، از میان علمای مقیم قم قرار گرفت که در واقع همان تجزیه مرجعیت بود و موجب کنارهگیری امامخمینی از مشارکت در آن شد. | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۰۹: | ||
در پی عملینشدن پیشنهاد امامخمینی درباره تعیین خوانساری به عنوان مرجع، موضوع مرجعیت خود ایشان در کنار سایر گزینهها از سوی علاقهمندان پیگیری میشد. ایشان با مقاومت در برابر این پیشنهادها، در یکی از جلسات درس نیز از شاگردان خود خواست برای مرجعیت ایشان اقدامی نکنند؛ اما در ادامه روند حوادث بهگونهای دیگر پیش رفت: | در پی عملینشدن پیشنهاد امامخمینی درباره تعیین خوانساری به عنوان مرجع، موضوع مرجعیت خود ایشان در کنار سایر گزینهها از سوی علاقهمندان پیگیری میشد. ایشان با مقاومت در برابر این پیشنهادها، در یکی از جلسات درس نیز از شاگردان خود خواست برای مرجعیت ایشان اقدامی نکنند؛ اما در ادامه روند حوادث بهگونهای دیگر پیش رفت: | ||
* جایگاه حوزوی و فقاهت: امامخمینی از استادان برجسته حوزه علمیه قم بود. تدریس ایشان در فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق مشهور بود{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}}؛ چنانکه [[محمد صدوقی]] از استادان برجسته حوزه قم، امامخمینی را در تدریس فلسفه، عرفان، فقه و اصول، استاد درجه اول حوزه شمرده است که پس از درس بروجردی پرشمارترین شاگردان را داشت. بسیاری از برجستگان علمی در درس ایشان حاضر میشدند. افزون بر اعتراف حوزویان، [[ساواک]] نیز در گزارشی در سال ۱۳۳۵، به شاگردان پرشمار ایشان اشاره کرده است که در مقایسه با دیگر فقها و بزرگان حوزه قم، قابل توجه بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امامخمینی}} آثار اصولی و فقهی متعددی که امامخمینی خود نگاشته یا شاگردان از درسهای ایشان فراهم ساختهاند، گواه گویایی بر مراتب بالای فقاهت ایشان است و این واقعیت در همان زمان آشکار بود.{{ببینید|متن=ببینید|تالیفات و آثار |تقریرات اصولی و فقهی}} | * جایگاه حوزوی و فقاهت: امامخمینی از استادان برجسته حوزه علمیه قم بود. تدریس ایشان در فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق مشهور بود{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امامخمینی}}؛ چنانکه [[محمد صدوقی]] از استادان برجسته حوزه قم، امامخمینی را در تدریس فلسفه، عرفان، فقه و اصول، استاد درجه اول حوزه شمرده است که پس از درس بروجردی پرشمارترین شاگردان را داشت. بسیاری از برجستگان علمی در درس ایشان حاضر میشدند. افزون بر اعتراف حوزویان، [[ساواک]] نیز در گزارشی در سال ۱۳۳۵، به شاگردان پرشمار ایشان اشاره کرده است که در مقایسه با دیگر فقها و بزرگان حوزه قم، قابل توجه بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امامخمینی}} آثار اصولی و فقهی متعددی که امامخمینی خود نگاشته یا شاگردان از درسهای ایشان فراهم ساختهاند، گواه گویایی بر مراتب بالای فقاهت ایشان است و این واقعیت در همان زمان آشکار بود.{{ببینید|متن=ببینید|تالیفات و آثار |تقریرات اصولی و فقهی}} | ||
جایگاه علمی امامخمینی در برخی مطبوعات نیز مطرح بود؛ چنانکه [[روزنامه کیهان]] در ۱۲ | جایگاه علمی امامخمینی در برخی مطبوعات نیز مطرح بود؛ چنانکه [[روزنامه کیهان]] در ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، ایشان را با حدود چهارصد شاگرد که بیشتر آنان از فضلای تراز اول حوزه قم هستند، در صدر علمای صاحب صلاحیت برای جانشینی بروجردی آورده است. | ||
* آغاز مرجعیت: با شکلگیری مرجعیت امامخمینی، بهتدریج نمایندگانی از ایشان اجازه [[امور حسبیه]] گرفتند. نخستین اجازهنامه به درخواست [[سیدسجاد حججی]] در فروردین ۱۳۴۰و به نام او صادر شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدسجاد حججی}} صدور اجازات بسیار تا آخر عمر ایشان در داخل و خارج ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اجازات امامخمینی}} برخی شاگردان امامخمینی ازجمله حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و مجتبی تهرانی، ایشان را قویتر و اعلم از دیگر فقهای موجود میدانستند. [[سیدابوالقاسم کاشانی]] نیز پس از فوت بروجردی، از مرجعیت امامخمینی حمایت کرد و ایشان را از خود و دیگر فقها برتر دانست.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | * آغاز مرجعیت: با شکلگیری مرجعیت امامخمینی، بهتدریج نمایندگانی از ایشان اجازه [[امور حسبیه]] گرفتند. نخستین اجازهنامه به درخواست [[سیدسجاد حججی]] در فروردین ۱۳۴۰و به نام او صادر شد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدسجاد حججی}} صدور اجازات بسیار تا آخر عمر ایشان در داخل و خارج ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اجازات امامخمینی}} برخی شاگردان امامخمینی ازجمله حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و مجتبی تهرانی، ایشان را قویتر و اعلم از دیگر فقهای موجود میدانستند. [[سیدابوالقاسم کاشانی]] نیز پس از فوت بروجردی، از مرجعیت امامخمینی حمایت کرد و ایشان را از خود و دیگر فقها برتر دانست.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
با شکلگیری مرجعیت امامخمینی و اصرار شاگردان، رساله نجاة العباد به عنوان نخستین رساله عملیه امامخمینی تدوین شد.{{ببینید|متن=ببینید|رساله نجاة العباد}} پس از آن، نخست حاشیه بر توضیح المسائل بروجردی در [[شعبان]] ۱۳۸۱ق/ دی ۱۳۴۰ش{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله توضیح المسائل}} و سپس توضیح المسائل منتشر و جانشین رساله نجاة العباد شد.{{ببینید|متن=ببینید|رساله توضیح المسائل}} | با شکلگیری مرجعیت امامخمینی و اصرار شاگردان، رساله نجاة العباد به عنوان نخستین رساله عملیه امامخمینی تدوین شد.{{ببینید|متن=ببینید|رساله نجاة العباد}} پس از آن، نخست حاشیه بر توضیح المسائل بروجردی در [[شعبان]] ۱۳۸۱ق/ دی ۱۳۴۰ش{{ببینید|متن=ببینید|حاشیه بر رساله توضیح المسائل}} و سپس توضیح المسائل منتشر و جانشین رساله نجاة العباد شد.{{ببینید|متن=ببینید|رساله توضیح المسائل}} | ||
* دوری از مرجعیت: امامخمینی همانند بسیاری از فقهای گذشته، پس از رحلت بروجردی، از پذیرش منصب مرجعیت گریزان بود و اقدامهایی را که مقدمه مرجعیت به شمار میآمدند، رد میکرد. ایشان حتی از حضور در تشییع پیکر بروجردی که میتوانست به معنای قراردادن خود در معرض مرجعیت باشد، پرهیز کرد و مدتی در هیچیک از مجالس بزرگداشت بروجردی شرکت نکرد. ایشان در سالهای تبعید در عراق نیز برای کسی مجلس ترحیم برگزار نکرد و بهشدت از برخی شئون رایج مرجعیت دوری میگزید. | * دوری از مرجعیت: امامخمینی همانند بسیاری از فقهای گذشته، پس از رحلت بروجردی، از پذیرش منصب مرجعیت گریزان بود و اقدامهایی را که مقدمه مرجعیت به شمار میآمدند، رد میکرد. ایشان حتی از حضور در تشییع پیکر بروجردی که میتوانست به معنای قراردادن خود در معرض مرجعیت باشد، پرهیز کرد و مدتی در هیچیک از مجالس بزرگداشت بروجردی شرکت نکرد. ایشان در سالهای تبعید در عراق نیز برای کسی مجلس ترحیم برگزار نکرد و بهشدت از برخی شئون رایج مرجعیت دوری میگزید. | ||
امامخمینی پس از آنکه به شرایط اجتماعی تن داد و مسئولیت مرجعیت را پذیرفت در تبلیغ مرجعیت خود گامی برنداشت. ایشان همچنین با نشر کتابهای علمی و فقهی، که زمینهساز مرجعیت است مخالف بود و تنها گاهی برخی از شاگردان، آثار ایشان را به صورت محدود، منتشر میکردند. | امامخمینی پس از آنکه به شرایط اجتماعی تن داد و مسئولیت مرجعیت را پذیرفت در تبلیغ مرجعیت خود گامی برنداشت. ایشان همچنین با نشر کتابهای علمی و فقهی، که زمینهساز مرجعیت است مخالف بود و تنها گاهی برخی از شاگردان، آثار ایشان را به صورت محدود، منتشر میکردند. | ||
* تثبیت مرجعیت: تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] و اعتراض گسترده به آن، | * تثبیت مرجعیت: تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] و اعتراض گسترده به آن، بهویژه مقابله امامخمینی با رژیم پهلوی، به بازداشت ایشان در شب [[پانزده خرداد]] ۱۳۴۲ و قیام پانزده خرداد انجامید. تهدید مقامات رژیم به محاکمه نظامی برخی پیشوایان دینی مرتبط با این اعتراضات، موجب نگرانی علما و مراجع شد. این علما که ازجمله [[سیدمحمدهادی میلانی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[محمدتقی آملی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری]] از مراجع تقلید در میان آنان بودند، در حرکتی گروهی و به صورت کتبی به مرجعیت امامخمینی گواهی دادند. این حرکت رژیم پهلوی را از محاکمه ایشان منصرف کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امامخمینی}} ادامه مبارزه امامخمینی با رژیم پهلوی بهویژه اعتراض شدید به [[کاپیتولاسیون|لایحه کاپیتولاسیون]]، موجب دستگیری و تبعید ایشان به [[ترکیه]] و پس از حدود یک سال به نجف اشرف شد؛ با این تصور که مردم ترکیه اهل سنتاند و رژیم آن لائیک است و ایشان در آنجا منزوی خواهد شد{{ببینید|متن=ببینید|تبعید امامخمینی}} و در نجف نیز شخصیت ایشان، تحتالشعاع فقهای نجف قرار خواهد گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|حوزه علمیه نجف}} با این حال از سال ۱۳۴۷ جایگاه بالای امامخمینی در میان علمای نجف و گزارش نماز جماعت و درس ایشان، نگرانی ساواک را برانگیخت؛ چنانکه این سازمان در گزارشی با ابراز نگرانی از وضع موجود، در صورت ادامه وضع به این شکل، بهخصوص پس از درگذشت مراجع بزرگ نجف مرجعیت مطلق ایشان را پیشبینی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
===گسترش مرجعیت=== | ===گسترش مرجعیت=== | ||
* حمایت استادان و فضلا: پس از درگذشت حکیم در ۱۲ خرداد ۱۳۴۹ در نجف اشرف، محمدرضا پهلوی برای دورکردن مردم از امامخمینی، پیام تسلیتی برای خوانساری و شریعتمداری فرستاد. در برابر این اقدام، برخی از یاران امامخمینی در قم و دیگر شهرها، تلگرامهای تسلیتی برای ایشان مخابره کردند که در آن گاه از تعبیر «مرجع بزرگ شیعه» یاد شده بود. ساواک از فرستادن این تلگرامها جلوگیری کرد، اما در ایران پخش شد. | * حمایت استادان و فضلا: پس از درگذشت حکیم در ۱۲ خرداد ۱۳۴۹ در نجف اشرف، [[محمدرضا پهلوی]] برای دورکردن مردم از امامخمینی، پیام تسلیتی برای [[سیداحمد خوانساری|خوانساری]] و [[سیدکاظم شریعتمداری|شریعتمداری]] فرستاد. در برابر این اقدام، برخی از یاران امامخمینی در قم و دیگر شهرها، تلگرامهای تسلیتی برای ایشان مخابره کردند که در آن گاه از تعبیر «مرجع بزرگ شیعه» یاد شده بود. [[ساواک]] از فرستادن این تلگرامها جلوگیری کرد، اما در ایران پخش شد. | ||
در این حال، تلاش روحانیان مبارز در داخل و خارج ایران برای گسترش مرجعیت امامخمینی اوج گرفت؛ ازجمله دوازده تن از مدرسان [[حوزه علمیه قم]]، محمد فاضل | در این حال، تلاش روحانیان مبارز در داخل و خارج ایران برای گسترش مرجعیت امامخمینی اوج گرفت؛ ازجمله دوازده تن از مدرسان [[حوزه علمیه قم]]، [[محمد فاضل لنکرانی]]، [[حسین نوری]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[غلامرضا صلواتی]]، [[علی مشکینی]]، [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]]، [[ابوالقاسم خزعلی]]، [[ابراهیم امینی]]، [[محمد شاهآبادی]]، [[یحیی انصاری شیرازی]] و [[احمد جنتی]] در اعلامیهای بر مرجعیت و اعلمیت امامخمینی تاکید کردند. همچنین منتظری و ربانی شیرازی، به صورت جداگانه نیز در اعلامیهای مشترک و مفصل، امامخمینی را صالحترین شخص برای تصدی مرجعیت تقلید معرفی و لزوم تقلید از ایشان را اعلام کردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
* حمایت علمای شهرستانها: گزارشهای ساواک در این روزها از فعالیت پیروان امامخمینی در شهرهای مختلف و ترویج و تبلیغ مرجعیت ایشان در سطح کشور حکایت دارد؛ ازجمله این اقدامات میتوان به تلاشهای دستغیب{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالحسین دستغیب}} و علمای دیگر در شیراز، ـ مدنی در همدان، {{ببینید|متن=ببینید|سیداسدالله مدنی}} اشرفی اصفهانی در کرمانشاه{{ببینید|متن=ببینید|عطاءالله اشرفی اصفهانی}} و سعیدی در تهران{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا سعیدی}} اشاره کرد. در دیگر حوزهها ازجمله [[حوزه علمیه مشهد]] نیز روحانیان طرفدار امامخمینی ازجمله خامنهای، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} واعظ طبسی، {{ببینید|متن=ببینید|عباس واعظ طبسی}} هاشمینژاد{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم هاشمینژاد}} و محمدرضا محامی به تبلیغ مرجعیت ایشان پرداختند. بر اساس گزارش ساواک، حوزههای علمیه اصفهان، کاشان، شیراز و مشهد نیز ضمن تسلیت به امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | * حمایت علمای شهرستانها: گزارشهای ساواک در این روزها از فعالیت پیروان امامخمینی در شهرهای مختلف و ترویج و تبلیغ مرجعیت ایشان در سطح کشور حکایت دارد؛ ازجمله این اقدامات میتوان به تلاشهای دستغیب{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالحسین دستغیب}} و علمای دیگر در شیراز، ـ مدنی در همدان، {{ببینید|متن=ببینید|سیداسدالله مدنی}} اشرفی اصفهانی در کرمانشاه{{ببینید|متن=ببینید|عطاءالله اشرفی اصفهانی}} و سعیدی در تهران{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا سعیدی}} اشاره کرد. در دیگر حوزهها ازجمله [[حوزه علمیه مشهد]] نیز روحانیان طرفدار امامخمینی ازجمله خامنهای، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} واعظ طبسی، {{ببینید|متن=ببینید|عباس واعظ طبسی}} هاشمینژاد{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم هاشمینژاد}} و محمدرضا محامی به تبلیغ مرجعیت ایشان پرداختند. بر اساس گزارش ساواک، حوزههای علمیه اصفهان، کاشان، شیراز و مشهد نیز ضمن تسلیت به امامخمینی، ایشان را مرجع تقلید معرفی کردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
* حمایت در سایر کشورها: روحانیت برخی کشورهای شیعهنشین دیگر نیز با اعلام اعلمیت امامخمینی، مردم را به تقلید از ایشان فراخواندند: شریعت اصفهانی نماینده بروجردی در کراچی، {{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[طالب طاهری جوهری]]، رئیس دانشگاه امیه کراچی، مُهری در [[کویت]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعباس مهری}} [[ابراهیم فاضل فردوسی]]{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} و [[سیدهادی موسوی]] در [[بحرین]]، [[محمد مصطفی جوهر]] و سایر علمای شیعی هندوستان و علمای افغانستان ازجمله این عالمان بودند. برخی روزنامهها و مجلهها نیز در [[افغانستان]] و [[پاکستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|پاکستان}} امامخمینی را مرجع اعدل و اعلم دانستند. علما و فضلای افغانستان در نجف نیز با امامخمینی بیعت کردند و مردم شیعی افغانستان را به ایشان ارجاع دادند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | * حمایت در سایر کشورها: روحانیت برخی کشورهای شیعهنشین دیگر نیز با اعلام اعلمیت امامخمینی، مردم را به تقلید از ایشان فراخواندند: شریعت اصفهانی نماینده بروجردی در کراچی، {{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[طالب طاهری جوهری]]، رئیس دانشگاه امیه کراچی، مُهری در [[کویت]]، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعباس مهری}} [[ابراهیم فاضل فردوسی]]{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} و [[سیدهادی موسوی]] در [[بحرین]]، [[محمد مصطفی جوهر]] و سایر علمای شیعی هندوستان و علمای افغانستان ازجمله این عالمان بودند. برخی روزنامهها و مجلهها نیز در [[افغانستان]] و [[پاکستان]]، {{ببینید|متن=ببینید|پاکستان}} امامخمینی را مرجع اعدل و اعلم دانستند. علما و فضلای افغانستان در نجف نیز با امامخمینی بیعت کردند و مردم شیعی افغانستان را به ایشان ارجاع دادند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۳: | ||
رژیم پهلوی با همه توان، از تقلید و اقبال به مرجعیت امامخمینی، جلوگیری میکرد و مبلغان مرجعیت و اعلمیت ایشان را تهدید، دستگیر یا تبعید میکرد. ماموران ساواک در سایر کشورهای اسلامی و شیعهنشین نیز فعالیتهای گستردهای با هدف بدنامکردن امامخمینی و جلوگیری از تبلیغ ایشان دنبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | رژیم پهلوی با همه توان، از تقلید و اقبال به مرجعیت امامخمینی، جلوگیری میکرد و مبلغان مرجعیت و اعلمیت ایشان را تهدید، دستگیر یا تبعید میکرد. ماموران ساواک در سایر کشورهای اسلامی و شیعهنشین نیز فعالیتهای گستردهای با هدف بدنامکردن امامخمینی و جلوگیری از تبلیغ ایشان دنبال میکردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
رژیم پهلوی برای مقابله با مرجعیت امامخمینی، ذکر نام ایشان را در منابر و آثار و تالیفات، حتی [[شهریه]] ایشان را ممنوع اعلام کرد و بارها به دفتر ایشان در قم هجوم برد و افرادی که برای ایشان وجوه شرعی میفرستادند، پیگرد قضایی کرد. در این شرایط، [[میرزااحمد آشتیانی]]، که از نظر سنی متقدم بر امامخمینی بود، مسئولیت پرداختن شهریه ایشان در ایران را به نام خود به عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|میرزااحمد آشتیانی}} رساله توضیح المسائل امامخمینی نیز پیش از انقلاب اسلامی، همانند دیگر آثار ایشان از کتابهای ممنوعه به شمار میرفت. | رژیم پهلوی برای مقابله با مرجعیت امامخمینی، ذکر نام ایشان را در منابر و آثار و تالیفات، حتی [[شهریه]] ایشان را ممنوع اعلام کرد و بارها به دفتر ایشان در قم هجوم برد و افرادی که برای ایشان وجوه شرعی میفرستادند، پیگرد قضایی کرد. در این شرایط، [[میرزااحمد آشتیانی]]، که از نظر سنی متقدم بر امامخمینی بود، مسئولیت پرداختن شهریه ایشان در ایران را به نام خود به عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|میرزااحمد آشتیانی}} رساله توضیح المسائل امامخمینی نیز پیش از انقلاب اسلامی، همانند دیگر آثار ایشان از کتابهای ممنوعه به شمار میرفت. | ||
* مرجعیت و مردم: امامخمینی یکی از مردمیترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است. ویژگیهایی چون | * مرجعیت و [[مردم]]: امامخمینی یکی از مردمیترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است. ویژگیهایی چون [[اخلاص]]، ایستادگی بر مواضع، شجاعت، طرفداری از محرومان و یکرنگی با مردم، از مهمترین عوامل گرایش مردم به ایشان بود. امامخمینی فلسفه پیوند مردم با مراجع ازجمله خود را بدان جهت میداند که مردم دریافتهاند مراجع دوستدار آنان و خواهان صلاح حال ملت و کشورند. بخش مهمی از اسناد پرونده امامخمینی در ساواک نیز مربوط به کنشها و واکنشهای مردمی و رفتار و عملکرد طرفداران و علاقهمندان ایشان است.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
* دوران پیروزی انقلاب: پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرجعیت امامخمینی گسترش فراوانی در داخل و خارج ایران پیدا کرد؛ چنانکه فتاوای فقهی ایشان در بسیاری از موارد مبنای قانون و مقررات کشور به ویژه احکام قضایی قرار گرفت؛ در حالی که به جز امامخمینی چند مرجع تقلید دیگر، [[سیدابوالقاسم خویی]]، سیداحمد خوانساری، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدکاظم شریعتمداری و برخی دیگر حضور داشتند. | * دوران پیروزی انقلاب: پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرجعیت امامخمینی گسترش فراوانی در داخل و خارج ایران پیدا کرد؛ چنانکه فتاوای فقهی ایشان در بسیاری از موارد مبنای قانون و مقررات کشور به ویژه احکام قضایی قرار گرفت؛ در حالی که به جز امامخمینی چند مرجع تقلید دیگر، [[سیدابوالقاسم خویی]]، سیداحمد خوانساری، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری]] و برخی دیگر حضور داشتند. | ||
در سال ۱۳۶۱ بحث رجوع از مراجع دیگر به امامخمینی در محافل علمی و مذهبی مطرح شد. بر همین اساس، شش تن از عالمان و استادان برجسته حوزه علمیه: علی مشکینی، حسینعلی | در سال ۱۳۶۱ بحث رجوع از مراجع دیگر به امامخمینی در محافل علمی و مذهبی مطرح شد. بر همین اساس، شش تن از عالمان و استادان برجسته حوزه علمیه: علی مشکینی، [[حسینعلی منتظری]]، محمد فاضل لنکرانی، [[عبدالله جوادی آملی]]، [[ابوالحسن شیرازی]] و [[محمدرضا مهدوی کنی]] با شش اعلام نظر موجز و جداگانه، بر اعلمیت و مرجعیت ایشان تاکید کردند.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} | ||
* شئون جاری مرجعیت: امامخمینی همانند دیگر مراجع تقلید، از آغاز مرجعیت تا زمان [[رحلت]]، به استفتائات و پرسشهای شرعی مقلدان، پاسخ داده است. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، خود شخصاً به استفتائات پاسخ میداد، اما پس از رحلت حکیم در سال ۱۳۴۹ و افزایش شمار استفتائات، «[[هیئت استفتائات]]» در نجف اشرف تشکیل شد و خاتم | * شئون جاری مرجعیت: امامخمینی همانند دیگر مراجع تقلید، از آغاز مرجعیت تا زمان [[رحلت امامخمینی|رحلت]]، به استفتائات و پرسشهای شرعی مقلدان، پاسخ داده است. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، خود شخصاً به استفتائات پاسخ میداد، اما پس از رحلت حکیم در سال ۱۳۴۹ و افزایش شمار استفتائات، «[[هیئت استفتائات]]» در نجف اشرف تشکیل شد و [[سیدعباس خاتم یزدی|خاتم یزدی]]، [[سیدجعفر کریمی|کریمی]]، [[حسین راستی کاشانی|راستی کاشانی]] و [[محمدحسن قدیری|قدیری]] وظیفه پاسخگویی را بر اساس فتاوای ایشان بر عهده گرفتند. پاسخها پس از تایید امامخمینی، به دست ایشان مُهر و برای سؤالکنندگان فرستاده میشد. با [[بازگشت امامخمینی به ایران]]، دفتر قدیمی ایشان در قم محل جلسات استفتا و پاسخگویی بود.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر امامخمینی |دستخط امامخمینی}} | ||
امامخمینی همچنین از سال ۱۳۴۲ با افزایش اقبال مردم به ایشان، پرداختن شهریه به طلاب و فضلا را در ایران آغاز کرد و سالهای بعد نیز ادامه یافت. این امر در دوران تبعید نیز با وجود محدودیتهای موجود ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|شهریه امامخمینی}} | امامخمینی همچنین از سال ۱۳۴۲ با افزایش اقبال مردم به ایشان، پرداختن شهریه به طلاب و فضلا را در ایران آغاز کرد و سالهای بعد نیز ادامه یافت. این امر در دوران تبعید نیز با وجود محدودیتهای موجود ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|شهریه امامخمینی}} | ||
===رفتار با مراجع تقلید=== | ===رفتار با مراجع تقلید=== | ||
رعایت احترام مراجع، ویژگی بارز امامخمینی در تمام سالهای مرجعیت بود. ایشان تلاش میکرد ابهت و حرمت آنان را نشکند و آنان را تصمیمگیرنده نهایی در امور معرفی کند. امامخمینی در برابر مرجعیت عامه بروجردی بهوضوح چنین موضعی داشت؛ چنانکه هنگام تدریس در [[مسجد سلماسی]] از کسانی که در زمان حیات بروجردی رساله چاپ و منتشر کرده بودند، انتقاد کرد و بروجردی را پرچمدار اسلام خواند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} | رعایت احترام مراجع، ویژگی بارز امامخمینی در تمام سالهای مرجعیت بود. ایشان تلاش میکرد ابهت و حرمت آنان را نشکند و آنان را تصمیمگیرنده نهایی در امور معرفی کند. امامخمینی در برابر مرجعیت عامه بروجردی بهوضوح چنین موضعی داشت؛ چنانکه هنگام تدریس در [[مسجد سلماسی]] از کسانی که در زمان حیات بروجردی رساله چاپ و منتشر کرده بودند، [[انتقاد]] کرد و بروجردی را پرچمدار اسلام خواند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} | ||
امامخمینی همین رفتار را در برابر دیگر مراجع صاحب نفوذ نیز داشت و هیچگاه از حرمتگذاری به آنان دریغ نکرد. همراه نبودن برخی از مراجع با ایشان نیز از موضع محترمانه ایشان نکاست و در زبان و قلم، جملهای که از شان آنان بکاهد، ادا نکرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد بهبهانی |سیدمحمدهادی میلانی |سیدمحمدرضا گلپایگانی |سیدشهابالدین مرعشی نجفی |سیداحمد خوانساری |سیدابوالقاسم خویی |سیدکاظم شریعتمداری}} | امامخمینی همین رفتار را در برابر دیگر مراجع صاحب نفوذ نیز داشت و هیچگاه از حرمتگذاری به آنان دریغ نکرد. همراه نبودن برخی از مراجع با ایشان نیز از موضع محترمانه ایشان نکاست و در زبان و قلم، جملهای که از شان آنان بکاهد، ادا نکرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد بهبهانی |سیدمحمدهادی میلانی |سیدمحمدرضا گلپایگانی |سیدشهابالدین مرعشی نجفی |سیداحمد خوانساری |سیدابوالقاسم خویی |سیدکاظم شریعتمداری}} | ||
در زندگانی سیاسی امامخمینی، تنها یکبار برخورد صریحی با شریعتمداری صورت گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} در این مورد نیز ایشان در سخنرانیهای عمومی مطلبی نگفت و همان موضع غیرعلنی نیز پس از یک دوره طولانی متانت و مدارا صورت گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری |حزب جمهوری خلق مسلمان}} | در زندگانی سیاسی امامخمینی، تنها یکبار برخورد صریحی با شریعتمداری صورت گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} در این مورد نیز ایشان در سخنرانیهای عمومی مطلبی نگفت و همان موضع غیرعلنی نیز پس از یک دوره طولانی متانت و مدارا صورت گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری |حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
امامخمینی توهین به مراجع را بسیار ناروا میشمرد و تندروان را نکوهش میکرد و غیبت و بدگویی عالمان دین را زشت میشمرد. بارها مخاطبان جوان خود را به حفظ حرمت بزرگان دین فرامیخواند و با کسانی که این شیوه را رعایت نمیکردند، برخورد میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت |مرجعیت امامخمینی}} ایشان پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] نیز این رویه را حفظ کرد و افزون بر مسائل حوزه، به جایگاه مرجعیت و دیدگاههای مراجع در مسائل کشوری اهتمام فراوان داشت. | امامخمینی توهین به مراجع را بسیار ناروا میشمرد و تندروان را نکوهش میکرد و [[غیبت]] و بدگویی عالمان دین را زشت میشمرد. بارها مخاطبان جوان خود را به حفظ حرمت بزرگان دین فرامیخواند و با کسانی که این شیوه را رعایت نمیکردند، برخورد میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت |مرجعیت امامخمینی}} ایشان پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] نیز این رویه را حفظ کرد و افزون بر مسائل حوزه، به جایگاه مرجعیت و دیدگاههای مراجع در مسائل کشوری اهتمام فراوان داشت. | ||
==سیره اخلاقی و رفتاری== | ==سیره اخلاقی و رفتاری== | ||
امامخمینی در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، در اخلاق و رفتار فردی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی ویژگیهای بسیاری داشت و در اینجا تنها گزیدهای از | امامخمینی در جایگاه رهبری جامعه اسلامی، در اخلاق و رفتار فردی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی ویژگیهای بسیاری داشت و در اینجا تنها گزیدهای از سیره اخلاقی ایشان در چند محور کلی بازگو میشود: | ||
===اخلاق و سیره فردی=== | ===اخلاق و سیره فردی=== | ||
اخلاق و سیره فردی، آن دسته از ارزشهای اخلاقی است که مربوط به حیات فردی انسانهاست و بدون تردید تاثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی دارد. برخی از محورهای اخلاق فردی در امامخمینی عبارتاند از: | اخلاق و سیره فردی، آن دسته از ارزشهای اخلاقی است که مربوط به حیات فردی انسانهاست و بدون تردید تاثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی دارد. برخی از محورهای اخلاق فردی در امامخمینی عبارتاند از: | ||
* [[حسن خلق]] و مکرمتهای اخلاقی: امامخمینی از همان آغاز تحصیل و تدریس تا پایان عمر، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، به اخلاق، [[ادب]]، [[اخلاص]]، [[تقوا]] و آراستگی ایشان به صفات نیک معترفاند. | * [[حسن خلق]] و مکرمتهای اخلاقی: امامخمینی از همان آغاز تحصیل و تدریس تا پایان عمر، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، به اخلاق، [[ادب]]، [[اخلاص]]، [[تقوا]] و آراستگی ایشان به صفات نیک معترفاند. | ||
در میان ویژگیهای اخلاقی امامخمینی ازجمله میتوان به گذشت، مهربانی و [[تواضع]] اشاره کرد که از ویژگیهای بارز ایشان بود و موارد بسیاری از بخشش ایشان نسبت به دیگران ذکر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱) |عفو (۲)}} ایشان در عین صلابت و قاطعیت، با همگان دلسوز و مهربان بود؛ البته خانواده، دوستان، [[رزمندگان]]، خانواده [[شهدا]] و [[جانبازان]] از این عطوفت و تواضع، بیشتر برخوردار میشدند. ایشان گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام میکرد، پاسخ پرسش را نمیداند و این برای شاگردان تازگی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} از تعریف و ستایش گریزان و ناراضی بود، از القاب و عناوین دوری میجست، خود را خدمتگزار مردم میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} و در همه حرکتها، جز به رضای خدا نمیاندیشید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاص}} | در میان ویژگیهای اخلاقی امامخمینی ازجمله میتوان به گذشت، مهربانی و [[تواضع]] اشاره کرد که از ویژگیهای بارز ایشان بود و موارد بسیاری از بخشش ایشان نسبت به دیگران ذکر شده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱) |عفو (۲)}} ایشان در عین صلابت و قاطعیت، با همگان دلسوز و مهربان بود؛ البته خانواده، دوستان، [[رزمندگان]]، خانواده [[شهدا]] و [[جانبازان]] از این عطوفت و تواضع، بیشتر برخوردار میشدند. ایشان گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام میکرد، پاسخ پرسش را نمیداند و این برای شاگردان تازگی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} از تعریف و ستایش گریزان و ناراضی بود، از القاب و عناوین دوری میجست، خود را خدمتگزار مردم میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} و در همه حرکتها، جز به [[رضا|رضای خدا]] نمیاندیشید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاص}} | ||
* [[عبادت]] و | * [[عبادت]] و معنویت: یکی از ابعاد شخصیت امامخمینی توجه ویژه به معنویات و اخلاق بندگی بود. ایشان به نماز بسیار اهمیت میداد و آن را معاشقه حبیب و محبوب و راه عبادت و سخنگفتن با [[خداوند]] میدانست، {{ببینید|متن=ببینید|نماز |عبادت |آداب و اسرار نماز}} همواره اول وقت به نماز میایستاد و با [[خضوع و خشوع|خشوع]] نماز میخواند و در [[نماز جماعت]] شرکت میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
اهتمام امامخمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود؛ بلکه پایبند مستحبات، مانند اذکار و نوافل، تلاوت [[قرآن]] و [[دعا]] نیز بود. بیش از هر عبادتی به [[نماز شب]] علاقهمند بود و از آغاز جوانی، در نماز شب جدیت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان برای ماههای ویژهای چون [[ماه رمضان]] برنامهای خاص داشت و سراسر این ماه را به انجام مستحبات آن سپری میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} به قرآن و تلاوت آن، اهتمام ویژه داشت{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |تلاوت قرآن}} و [[ذکر]] و دعا{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} جزء اصلیترین برنامههای روزانه ایشان بود. | اهتمام امامخمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود؛ بلکه پایبند مستحبات، مانند [[ذکر|اذکار]] و نوافل، تلاوت [[قرآن]] و [[دعا]] نیز بود. بیش از هر عبادتی به [[نماز شب]] علاقهمند بود و از آغاز جوانی، در نماز شب جدیت داشت.{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان برای ماههای ویژهای چون [[ماه رمضان]] برنامهای خاص داشت و سراسر این ماه را به انجام مستحبات آن سپری میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} به قرآن و تلاوت آن، اهتمام ویژه داشت{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |تلاوت قرآن}} و [[ذکر]] و دعا{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} جزء اصلیترین برنامههای روزانه ایشان بود. | ||
* شیفتگی و تکریم اهل بیت(ع): امامخمینی با همه وجود، شیفته [[اهل بیت(ع)]] بود. در تشرف به زیارت قبور مطهر [[معصومان(ع)]]، مانند آن بود که آنان را حاضر و ناظر در پیش چشم خود میبیند. در نجف هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] میرفت. در ایام زیارتی [[امامحسین(ع)]] به زیارت حضرت میرفت؛ چنانکه با شنیدن نام امامحسین(ع) در [[سوگواری]] منقلب میشد. تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به زیارت [[حرم فاطمه معصومه(س)]] میرفت. هیچگاه نام معصومان(ع) را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و همواره مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * شیفتگی و تکریم اهل بیت(ع): امامخمینی با همه وجود، شیفته [[اهل بیت(ع)]] بود. در تشرف به زیارت قبور مطهر [[معصومان(ع)]]، مانند آن بود که آنان را حاضر و ناظر در پیش چشم خود میبیند. در نجف هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] میرفت. در ایام زیارتی [[امامحسین(ع)]] به زیارت حضرت میرفت؛ چنانکه با شنیدن نام امامحسین(ع) در [[سوگواری]] منقلب میشد. تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به زیارت [[حرم فاطمه معصومه(س)]] میرفت. هیچگاه نام معصومان(ع) را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و همواره مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* [[زهد]] و آراستگی زندگی: به گواهی شاگردان و اطرافیان امامخمینی، ایشان همواره ساده میزیست، ساده میپوشید و غذای ساده میخورد. گفته شده در رفتوآمدها نیز تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری میکرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب و ورود به ایران، [[سادهزیستی]] خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سادهزیستی |جماران}} | * [[زهد]] و آراستگی زندگی: به گواهی شاگردان و اطرافیان امامخمینی، ایشان همواره ساده میزیست، ساده میپوشید و غذای ساده میخورد. گفته شده در رفتوآمدها نیز تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری میکرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب و ورود به ایران، [[سادهزیستی]] خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سادهزیستی |جماران}} | ||
امامخمینی همچنین به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت میداد و هیچگاه با ظاهری نامرتب در جامعه و حتی در میان افراد خانواده حاضر نمیشد. در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود؛ بهویژه نظم در وقت که زبانزد دیگران بود. ایشان به ورزش نیز علاقهمند بود و به آن اهتمام داشت و از وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به پیادهروی میپرداخت و با برنامهای منظم، روزانه یک ساعتونیم پیادهروی میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | امامخمینی همچنین به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت میداد و هیچگاه با ظاهری نامرتب در [[جامعه]] و حتی در میان افراد خانواده حاضر نمیشد. در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود؛ بهویژه نظم در وقت که زبانزد دیگران بود. ایشان به ورزش نیز علاقهمند بود و به آن اهتمام داشت و از وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به پیادهروی میپرداخت و با برنامهای منظم، روزانه یک ساعتونیم پیادهروی میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
===اخلاق و سیره خانوادگی=== | ===اخلاق و سیره خانوادگی=== | ||
امامخمینی تاکید داشت اعضای خانواده باید با هم با مهربانی، وفا و صداقت رفتار کنند و با هم یکدل و یکجهت باشند{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} و خود نیز در میان اعضای خانواده چنین بود. ایشان پدر و مادر را الگوی فرزند میداند و معتقد است اگر پدر و مادر، خود به آنچه به فرزندان میگویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند، آنان نیز درست بار میآیند: {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | امامخمینی تاکید داشت اعضای خانواده باید با هم با مهربانی، وفا و صداقت رفتار کنند و با هم یکدل و یکجهت باشند{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} و خود نیز در میان اعضای خانواده چنین بود. ایشان پدر و مادر را الگوی فرزند میداند و معتقد است اگر پدر و مادر، خود به آنچه به فرزندان میگویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند، آنان نیز درست بار میآیند: {{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* همسر: رفتار امامخمینی با همسر خود، خدیجه ثقفی | * همسر: رفتار امامخمینی با همسر خود، [[خدیجه ثقفی]] همراه با خوشاخلاقی، محبت، احترام و ادب بود. به همسر خود علاقه داشت و علاقه خود را بارها ابراز میکرد؛ ازجمله در برخی نامههای احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است. ایشان خواستههای خود را بر همسر تحمیل نمیکرد و پایبند به رعایت مقررات خانه بود؛ همسر ایشان حتی در اوج عصبانیت، از ایشان بیاحترامی و اسائه ادبی نمیدید. امامخمینی بهترین عبادت مادران را تربیت فرزندان میدانست و از همسر خود نیز چنین میخواست.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* فرزندان: امامخمینی با فرزندان خود رفتاری همراه با خوشرویی، خوشاخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در نفس آنان داشت. پس از پیروزی انقلاب، با وجود مسئولیت رهبری جامعه اسلامی، هیچگاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوهها اختصاص داده بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * فرزندان: امامخمینی با فرزندان خود رفتاری همراه با خوشرویی، خوشاخلاقی، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، تکریم و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در نفس آنان داشت. پس از پیروزی انقلاب، با وجود [[مسئولیت]] رهبری جامعه اسلامی، هیچگاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوهها اختصاص داده بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* خویشاوندان: امامخمینی در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادر خود را از دست داده بود و همواره از آنان به نیکی یاد میکرد و در برخی نوشتهها به دلیل شهادت پدر، {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} خود را «ابنالشهید» معرفی کرده است. ایشان به برادران، عمهها و دیگر خویشاوندان بهویژه برادر بزرگ خود پسندیده | * خویشاوندان: امامخمینی در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادر خود را از دست داده بود و همواره از آنان به نیکی یاد میکرد و در برخی نوشتهها به دلیل شهادت پدر، {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امامخمینی}} خود را «ابنالشهید» معرفی کرده است. ایشان به برادران، عمهها و دیگر خویشاوندان بهویژه برادر بزرگ خود [[سیدمرتضی پسندیده|پسندیده]] احترام میگذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* کارکنان: امامخمینی با کارکنان و خدمتگزاران خانه خود نیز همانند بستگان رفتار میکرد. به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود و خانواده میخوردند، آنان نیز میخوردند. هر یک از آنان بیمار میشد، ایشان برای [[عیادت]]، فردی نزد وی میفرستاد و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت میرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * کارکنان: امامخمینی با کارکنان و خدمتگزاران خانه خود نیز همانند بستگان رفتار میکرد. به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود و خانواده میخوردند، آنان نیز میخوردند. هر یک از آنان بیمار میشد، ایشان برای [[عیادت]]، فردی نزد وی میفرستاد و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت میرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
===اخلاق و سیره اجتماعی=== | ===اخلاق و سیره اجتماعی=== | ||
برخی شیوههای رفتاری و اخلاقی امامخمینی از دوران تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با شخصیتهای بزرگ مانند مراجع، علما و استادان، شاگردان، یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و مستضعفان، رزمندگان، | برخی شیوههای رفتاری و اخلاقی امامخمینی از دوران تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با شخصیتهای بزرگ مانند مراجع، علما و استادان، شاگردان، یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و مستضعفان، رزمندگان، [[جانباز|جانبازان]]، خانواده شهدا و آزادگان، از درسآموزترین بخشهای زندگی ایشان است و به نمونههایی از آنها اشاره میشود: | ||
* مراجع، استادان و شاگردان: حفظ و رعایت احترام مراجع تقلید بهویژه آنان که مرجعیت عامه داشتند، از ویژگیهای بارز امامخمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش میکرد ابهت و حرمت آنان شکسته نشود.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} ایشان به استادان خود نیز احترام خاصی میگذاشت{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}}؛ چنانکه با شاگردان خود{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امامخمینی}} رابطهای ممتاز داشت و به شخصیت آنان احترام میگذاشت و برای برخی از آنان به سبب تقوا، فضل و نظم، احترام ویژهای قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * مراجع، استادان و شاگردان: حفظ و رعایت احترام مراجع تقلید بهویژه آنان که مرجعیت عامه داشتند، از ویژگیهای بارز امامخمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش میکرد ابهت و حرمت آنان شکسته نشود.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امامخمینی}} ایشان به استادان خود نیز احترام خاصی میگذاشت{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}}؛ چنانکه با شاگردان خود{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امامخمینی}} رابطهای ممتاز داشت و به شخصیت آنان احترام میگذاشت و برای برخی از آنان به سبب تقوا، فضل و نظم، احترام ویژهای قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* یاران و همراهان: برخورد امامخمینی با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ چنانکه اگر یکی از آنان زندانی میشد یا برای او مشکلی پیش میآمد، همواره از وضع او میپرسید و تا زمانی که مشکل رفع نمیشد، این پیگیری ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * یاران و همراهان: برخورد امامخمینی با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ چنانکه اگر یکی از آنان زندانی میشد یا برای او مشکلی پیش میآمد، همواره از وضع او میپرسید و تا زمانی که مشکل رفع نمیشد، این پیگیری ادامه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* مخالفان: برخورد امامخمینی با مخالفان و دشمنان با نصحیت، گفتگو، بردباری و مدارا آغاز میشد و هنگامی که رفتار مسالمتآمیز به سوءاستفاده میانجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد میکرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به رژیم پهلوی آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و [[سلطنت]] انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} شیوه برخورد ایشان با گروهها و جریانهای مخالف مانند اشرار و ضد انقلاب در کردستان | * مخالفان: برخورد امامخمینی با مخالفان و دشمنان با نصحیت، گفتگو، بردباری و مدارا آغاز میشد و هنگامی که رفتار مسالمتآمیز به سوءاستفاده میانجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد میکرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به [[رژیم پهلوی]] آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و [[سلطنت]] انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} شیوه برخورد ایشان با گروهها و جریانهای مخالف مانند اشرار و ضد انقلاب در [[کردستان]] و مخالفت و شرارت افراد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و هواداران آن نیز این گونه بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* رزمندگان: از ویژگیهای بارز اخلاقی امامخمینی، تواضع برابر رزمندگان بود و آنان را فرزندان خود میدانست و میستود. ایشان ابراز میکرد که پیشانی رزمندگان را میبوسد و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان افتخار میکند. بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان جانبازان و جوانان برومند جبههها، درود میفرستاد و با قدردانی از رزمندگان، تاکید میکرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمیدارد.{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}} ایشان ازخودگذشتگی و فداکاری جانبازان انقلاب اسلامی را تداعیکننده فداکاران صدر اسلام میدانست و مجاهدت افتخارآمیز آنان را الگویی برای مجاهدان میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}} | * رزمندگان: از ویژگیهای بارز اخلاقی امامخمینی، تواضع برابر رزمندگان بود و آنان را فرزندان خود میدانست و میستود. ایشان ابراز میکرد که پیشانی رزمندگان را میبوسد و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان افتخار میکند. بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان جانبازان و جوانان برومند جبههها، درود میفرستاد و با قدردانی از رزمندگان، تاکید میکرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمیدارد.{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}} ایشان ازخودگذشتگی و فداکاری جانبازان انقلاب اسلامی را تداعیکننده فداکاران صدر اسلام میدانست و مجاهدت افتخارآمیز آنان را الگویی برای مجاهدان میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}} | ||
* شهدا: امامخمینی برای شهدا احترام ویژهای قائل بود. جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا میدانست و با عارفانهترین و حماسیترین کلمات آنان را میستود؛ چنانکه به خانواده آنان نیز حرمت میگذاشت و در سوگ عزیزانشان با آنان میگریست.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی |شهدا}} | * [[شهدا]]: امامخمینی برای شهدا احترام ویژهای قائل بود. جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا میدانست و با عارفانهترین و حماسیترین کلمات آنان را میستود؛ چنانکه به خانواده آنان نیز حرمت میگذاشت و در سوگ عزیزانشان با آنان میگریست.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی |شهدا}} | ||
* مستضعفان: امامخمینی مهمترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت میداند{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} و رسیدگی به فقرا از نخستین سفارشهای ایشان به دولتمردان بود. ایشان پس از نمایش فیلم «کاخ و کوخ» در مدرسه رفاه که وضع زندگی محرومان را نشان میداد، بهشدت منقلب شد و به مسئولان تذکر داد ثروت رژیم پهلوی و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود و با دستور ایشان، نهادهای مختلفی برای رسیدگی وضع مستضعفان و روستانشینان تاسیس شد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |بنیاد مسکن انقلاب اسلامی |کمیته امداد امامخمینی |بنیاد پانزده خرداد |جهاد سازندگی}} | * [[مستضعفان]]: امامخمینی مهمترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت میداند{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}} و رسیدگی به فقرا از نخستین سفارشهای ایشان به دولتمردان بود. ایشان پس از نمایش فیلم «کاخ و کوخ» در مدرسه رفاه که وضع زندگی محرومان را نشان میداد، بهشدت منقلب شد و به مسئولان تذکر داد ثروت رژیم پهلوی و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود و با دستور ایشان، نهادهای مختلفی برای رسیدگی وضع مستضعفان و روستانشینان تاسیس شد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |بنیاد مسکن انقلاب اسلامی |کمیته امداد امامخمینی |بنیاد پانزده خرداد |جهاد سازندگی}} | ||
===اخلاق و سیره سیاسی=== | ===اخلاق و سیره سیاسی=== | ||
امامخمینی بر یگانگی اخلاق و سیاست تاکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل میکرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر اخلاق در سیاست دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت گسترش فساد پیش خواهد رفت. اصلاح جامعه از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با تهذیب نفس و نظارت مستمر بر خود، میتوان جامعهای صالح پدید آورد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی ازجمله شیوه مدیریت درست، تاکید بر اجرای شریعت و ارزشهای اسلامی، اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان، [[قانونگرایی]]، [[صداقت]] و اعتراف به اشتباه، [[شرح صدر]]، [[شجاعت]] و [[قاطعیت]]، [[انتقادپذیری]]، [[مشورت در امور]]، [[عدالتخواهی]]، [[تشویق]] و [[تنبیه]]، [[سادهزیستی]]، نفی سلطه شرق و غرب، تصمیم بههنگام در حوادث و بحرانها و تکلیفگرایی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی میدانست ـ و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار میگرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} در این بخش به برخی از آنها اشاره میشود: | امامخمینی بر یگانگی [[اخلاق]] و سیاست تاکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل میکرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر اخلاق در سیاست دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت گسترش فساد پیش خواهد رفت. اصلاح [[جامعه]] از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با [[تهذیب نفس]] و نظارت مستمر بر خود، میتوان جامعهای صالح پدید آورد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی ازجمله شیوه مدیریت درست، تاکید بر اجرای شریعت و ارزشهای اسلامی، اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان، [[قانونگرایی]]، [[صداقت]] و اعتراف به اشتباه، [[شرح صدر]]، [[شجاعت]] و [[قاطعیت]]، [[انتقادپذیری]]، [[مشورت|مشورت در امور]]، [[عدالتخواهی]]، [[تشویق]] و [[تنبیه]]، [[سادهزیستی]]، نفی سلطه شرق و غرب، تصمیم بههنگام در حوادث و بحرانها و تکلیفگرایی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی میدانست ـ و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار میگرفت.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} در این بخش به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
* جامعیت رهبری: امامخمینی با دارابودن ویژگیهای لازم برای | * جامعیت رهبری: امامخمینی با دارابودن ویژگیهای لازم برای [[رهبری]]، مانند صداقت، شجاعت، قاطعیت، شرح صدر، روشنبینی و آیندهنگری، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و [[نظام جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد و همه نیازها و خواستههای به حق مردم ایران را مانند [[آزادی]]، [[استقلال]] و [[عدالت]]، با تکیه بر اسلام و ارزشهای اسلامی مطرح کرد. ایشان با برپایی نهادهایی چون [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]]، [[کمیتههای انقلاب اسلامی]]، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، دادگاههای انقلاب اسلامی و نهادهای دیگر از هرجومرج طبیعی پس از انقلاب اسلامی جلوگیری کرد و با برگزاری [[انتخابات]] ریاست جمهوری و [[مجلس شورای اسلامی]] برای تثبیت جمهوری اسلامی تلاش کرد و مسئولان و مردم را به [[وحدت]] و همدلی فراخواند.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* [[ | * مردمداری: امامخمینی [[مردم]] را عنصر و رکن اصلی انقلاب و نظام میدانست و با تواضع و احترام با آنان برخورد میکرد و در هر شرایطی، حضور مردم را در صحنه لازم و ضروری میدانست و به مسئولان درباره آن هشدار میداد؛ زیرا معتقد بود بدون پشتیبانی مردم کارها به سامان نمیرسد.{{ببینید|متن=ببینید|مردم}} | ||
* حُسن مدیریت: امامخمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی حوادث بسیاری را که در ارتباط با انقلاب و نظام اسلامی در داخل و خارج کشور به وجود آمد، به خوبی مدیریت کرد. ایشان برای مقابله با بسیاری از حوادث در مرحله نخست اطلاعرسانی و روشنگری کرد و آنگاه که پاسخ مناسب دریافت نکرد هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با توطئهها فراخواند. یکی از ویژگیهای حسن رهبری و مدیریت ایشان نیز واردنشدن در جزئیات امور و دخالتنکردن در کارهای دستگاهها و مسئولان، جز در موارد اضطراری که مصالح کلی و فوری کشور اقتضا میکرد، بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | * حُسن مدیریت: امامخمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی حوادث بسیاری را که در ارتباط با انقلاب و نظام اسلامی در داخل و خارج کشور به وجود آمد، به خوبی [[مدیریت]] کرد. ایشان برای مقابله با بسیاری از حوادث در مرحله نخست اطلاعرسانی و روشنگری کرد و آنگاه که پاسخ مناسب دریافت نکرد هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با توطئهها فراخواند. یکی از ویژگیهای حسن رهبری و مدیریت ایشان نیز واردنشدن در جزئیات امور و دخالتنکردن در کارهای دستگاهها و مسئولان، جز در موارد اضطراری که مصالح کلی و فوری کشور اقتضا میکرد، بود.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
* قاطعیت: امامخمینی پس از مشورت با مسئولان کشوری و لشکری و کارشناسان و گرفتن تصمیم در امور کشوری، بر آن استوار بود و وارد زدوبندهای معمول در عرصه سیاسی نمیشد و این مسئله از نگاه و اندیشه کلی ایشان برمیخاست که در همه امور بر مبنای وظیفه عمل میکرد. ایشان در شرایط دشوار جنگ و تنهایی نظام اسلامی در برابر [[قدرتهای استکباری]]، به صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و [[بتپرستی]] است ادامه میدهد». | * قاطعیت: امامخمینی پس از مشورت با مسئولان کشوری و لشکری و کارشناسان و گرفتن تصمیم در امور کشوری، بر آن استوار بود و وارد زدوبندهای معمول در عرصه سیاسی نمیشد و این مسئله از نگاه و اندیشه کلی ایشان برمیخاست که در همه امور بر مبنای وظیفه عمل میکرد. ایشان در شرایط دشوار جنگ و تنهایی نظام اسلامی در برابر [[ابرقدرتها|قدرتهای استکباری]]، به صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و [[بتپرستی]] است ادامه میدهد». | ||
افزون بر اینها اهتمام بر اجرای احکام و ارزشهای اسلامی، قانونگرایی، تکلیفگرایی، عدالتخواهی، اهتمام به وحدت ملی و اسلامی، ایستادگی قاطع با [[استکبار]] و قدرتهای شرقی و غربی، شرح صدر، مشورت در امور، تصمیم بههنگام در حوادث و بحرانها، انتقادپذیری، صداقت و اعتراف به اشتباه و تشویق و تنبیه، ازجمله وجوه دیگری از اخلاق سیاسی امامخمینی بوده است که شواهد متعددی از آنها را میتوان در عمل و گفتار ایشان دید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | افزون بر اینها اهتمام بر اجرای احکام و ارزشهای اسلامی، قانونگرایی، تکلیفگرایی، عدالتخواهی، اهتمام به وحدت ملی و اسلامی، ایستادگی قاطع با [[استکبار]] و قدرتهای شرقی و غربی، شرح صدر، مشورت در امور، تصمیم بههنگام در حوادث و بحرانها، انتقادپذیری، صداقت و اعتراف به اشتباه و تشویق و تنبیه، ازجمله وجوه دیگری از اخلاق سیاسی امامخمینی بوده است که شواهد متعددی از آنها را میتوان در عمل و گفتار ایشان دید.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ||
امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای سلوک انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای سلوک انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | ||
امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | ||
امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، [[وحیبودن قرآن]]، [[ظاهر و باطن قرآن]] و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، [[وحیبودن قرآن]]، [[ظاهر و باطن قرآن]] و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | ||
امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله وحدت اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، 103.</ref> استناد میکند؛ چنانکه از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است: | امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، 103.</ref> استناد میکند؛ چنانکه از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است: | ||
===علوم قرآنی=== | ===علوم قرآنی=== | ||
قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، [[مقاصد قرآن]]، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، [[مقاصد قرآن]]، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | ||
* ماهیت و هویت قرآن: اهل معرفت و حکما حقیقت قرآن را همان حقیقت محمدی و مقام جمع و اجمال میدانند که به سبب عظمت آن، برای هر کسی قابل ادراک نیست، مگر صاحبان عقل و بصیرت. امامخمینی دو مرتبه از قرآن را بیان کرده است؛ یکی پیش از تنزّل و | * ماهیت و هویت قرآن: اهل معرفت و [[حکما]] حقیقت قرآن را همان حقیقت محمدی و مقام جمع و اجمال میدانند که به سبب عظمت آن، برای هر کسی قابل ادراک نیست، مگر صاحبان عقل و بصیرت. امامخمینی دو مرتبه از قرآن را بیان کرده است؛ یکی پیش از تنزّل و مقام بطون قرآن، و دیگری پس از تنزّل و مرتبه نازله قرآن. در مرتبه نخست، حقیقت قرآن از شئون ذاتی و حقایق علمی در [[حضرت واحدیت]] و کلامی نفسی و ذاتی است و این حقیقت برای کسی حاصل نمیشود، مگر برای ذات مبارک پیامبر اکرم(ص) با مکاشفه الهی در مقام «قاب قوسین اَو ادنی». ایشان [[انسان کامل]] را همان قرآن حقیقی میداند. مرتبه دوم، قرآن رقیقه و تنزل یافته از عوالم بالاتر است که پس از عبور از حجابهای نوری، بر قلب پیامبر(ص) وارد میگردد. به اعتقاد ایشان حقایق قرآن به زبان عرفی نازل شده تا هر کسی بهاندازه فهم خود از حقایق آن نصیبی داشته باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |فهم قرآن}} | ||
* جامعیت قرآن: یکی از مباحث مهم علوم قرآنی جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. بنابر نظر مفسران دو آیه «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» و «تَفْصِیلاً لِکلِّ شَیءٍ» اجمالاً دلالت دارند بر اینکه قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیلدهنده هر چیزی است. امامخمینی معتقد است قرآن مجید شامل همه دستوراتی است که بشر برای سعادت نیاز دارد و از چند بُعد دارای جامعیت است: جامعیت احکام و قوانین؛ جامعیت زمانی، و جامعیت اهداف. از مهمترین دلایل عقلی ایشان بر جامعیت قرآن، میتوان به کاملبودن دین، خاتمیت دین و جامعیت انسان اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعیت قرآن}} | * [[جامعیت قرآن]]: یکی از مباحث مهم علوم قرآنی جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. بنابر نظر مفسران دو آیه «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» و «تَفْصِیلاً لِکلِّ شَیءٍ» اجمالاً دلالت دارند بر اینکه قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیلدهنده هر چیزی است. امامخمینی معتقد است قرآن مجید شامل همه دستوراتی است که بشر برای [[سعادت و شقاوت|سعادت]] نیاز دارد و از چند بُعد دارای جامعیت است: جامعیت احکام و قوانین؛ جامعیت زمانی، و جامعیت اهداف. از مهمترین دلایل عقلی ایشان بر جامعیت قرآن، میتوان به کاملبودن دین، خاتمیت دین و جامعیت انسان اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جامعیت قرآن}} | ||
* مقاصد قرآن: امامخمینی یکی از ویژگیهای این کتاب آسمانی را هدفدار بودن آن بر میشمارد و تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد و اهداف قرآن نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} ایشان برای قرآن اهدافی برمیشمارد؛ ازجمله: دعوت به [[توحید]] و [[معرفت خداوند]]، هدایت و پند گرفتن، انسانسازی، احوال [[معاد]] و براهین اثبات آن و نیز بیان قوانین ظاهر [[شریعت]] و آداب و [[سنن الهی]].{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | * مقاصد قرآن: امامخمینی یکی از ویژگیهای این کتاب آسمانی را هدفدار بودن آن بر میشمارد و تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد و اهداف قرآن نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} ایشان برای قرآن اهدافی برمیشمارد؛ ازجمله: دعوت به [[توحید]] و [[خداشناسی|معرفت خداوند]]، هدایت و پند گرفتن، انسانسازی، احوال [[معاد]] و براهین اثبات آن و نیز بیان قوانین ظاهر [[شریعت]] و آداب و [[سنن الهی]].{{ببینید|متن=ببینید|اهداف قرآن}} | ||
* فهم قرآن: امامخمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است؛ البته ایشان برای فهم قرآن مراتبی قائل است و نیز عوامل و شرایط بسیاری را در فهم قرآن مؤثر میداند؛ ازجمله: آشنایی با مقاصد کتاب الهی، دانستن زبان قرآن، [[تزکیه نفس]]، و آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن |زبان قرآن |اهداف قرآن}} | * فهم قرآن: امامخمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است؛ البته ایشان برای فهم قرآن مراتبی قائل است و نیز عوامل و شرایط بسیاری را در فهم قرآن مؤثر میداند؛ ازجمله: آشنایی با مقاصد کتاب الهی، دانستن زبان قرآن، [[تزکیه نفس]]، و آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن |زبان قرآن |اهداف قرآن}} | ||
* موانع فهم قرآن: امامخمینی [[گناه]] را حجاب ادراک حقایق قرآنی میداند؛ چنانکه در بیان منع دنیادوستی از فهم درست قرآن خاطرنشان کرده است آنان که در ظلمات طبیعت غوطهورند، قدرت فهم را از دست میدهند و گمان میکنند قضایای قرآن در حکم قصه است.{{ببینید|متن=ببینید|قصه}} ایشان حجاب [[خودبینی]] و نیز آرای فاسد و مسلکها و مذهبهای باطل را نیز مانع بهرهمندی انسان از درک حقایق نور قرآن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}} | * موانع فهم قرآن: امامخمینی [[گناه]] را [[حجب|حجاب]] ادراک حقایق قرآنی میداند؛ چنانکه در بیان منع دنیادوستی از فهم درست قرآن خاطرنشان کرده است آنان که در ظلمات طبیعت غوطهورند، قدرت فهم را از دست میدهند و گمان میکنند قضایای قرآن در حکم قصه است.{{ببینید|متن=ببینید|قصه}} ایشان حجاب [[خودبینی]] و نیز آرای فاسد و مسلکها و مذهبهای باطل را نیز مانع بهرهمندی انسان از درک حقایق نور قرآن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|فهم قرآن}} | ||
* تلاوت قرآن: امامخمینی با اذعان به اهمیت تلاوت قرآن تاکید دارد که قاری قرآن باید هنگام تلاوت، آدابی را مراعات کند که رعایت آن آداب، زمینهساز بهدستآمدن مطلوبِ قرائت قرآن میباشد. ایشان ازجمله آداب باطنی تلاوت را [[حضور قلب]]، [[اخلاص]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] میداند.{{ببینید|متن=ببینید|تلاوت قرآن |قلب}} | * تلاوت قرآن: امامخمینی با اذعان به اهمیت تلاوت قرآن تاکید دارد که قاری قرآن باید هنگام تلاوت، آدابی را مراعات کند که رعایت آن آداب، زمینهساز بهدستآمدن مطلوبِ قرائت قرآن میباشد. ایشان ازجمله آداب باطنی تلاوت را [[حضور قلب]]، [[اخلاص]] و [[تفکر]] و [[تدبر]] میداند.{{ببینید|متن=ببینید|تلاوت قرآن |قلب}} | ||
===روش تفسیر=== | ===روش تفسیر=== | ||
امامخمینی در آثار خود از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده است. منابع و روشهای مورد استفاده ایشان عبارتند است: | امامخمینی در آثار خود از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده است. منابع و روشهای مورد استفاده ایشان عبارتند است: | ||
* | * تفسیر قرآن به قرآن: از جمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است. ایشان هم در فهم کلام و کشف مراد آیه از آیات دیگر بهره گرفته است و هم برای شناخت موضوع در یک آیه. | ||
* بهرهگیری از [[سنت]]: احادیث معصومان(ع) در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند. | * بهرهگیری از [[سنت]]: احادیث معصومان(ع) در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند. | ||
* تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی روش تدبر عقلی و اجتهادی را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی به کار میگیرد و بر این باور است که حجیت معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است. | * تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی روش تدبر عقلی و اجتهادی را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی به کار میگیرد و بر این باور است که حجیت معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده بر [[بنای عقلا]] مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است. | ||
* استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد. | * استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد. | ||
===رویکرد تفسیر=== | ===رویکرد تفسیر=== | ||
خط ۲۸۷: | خط ۲۸۹: | ||
* رویکرد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است و بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله در تفسیر سوره حمد، [[سوره توحید|توحید]] و [[سوره قدر|قدر]] که سرشار از نکتههای عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|حمد |لیلة القدر |توحید (۲)}} | * رویکرد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است و بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله در تفسیر سوره حمد، [[سوره توحید|توحید]] و [[سوره قدر|قدر]] که سرشار از نکتههای عرفانی است.{{ببینید|متن=ببینید|حمد |لیلة القدر |توحید (۲)}} | ||
* رویکرد فلسفی: از رویکردها و گرایشهای پرجلوه در تفسیر امامخمینی بهرهگیری از مباحث فلسفی و تبیین آیات با زبان فلسفی اسلامی است. | * رویکرد فلسفی: از رویکردها و گرایشهای پرجلوه در تفسیر امامخمینی بهرهگیری از مباحث فلسفی و تبیین آیات با زبان فلسفی اسلامی است. | ||
* رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد | * رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است. | ||
* رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (۲)}} | * رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (۲)}} | ||
* رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و [[خودسازی]] میداند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | * رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و [[خودسازی]] میداند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۶: | ||
آثار و دیدگاههای تفسیری امامخمینی مبتنی بر مبانی و اصول کلی چندی است؛ ازجمله: | آثار و دیدگاههای تفسیری امامخمینی مبتنی بر مبانی و اصول کلی چندی است؛ ازجمله: | ||
====وحیانیبودن قرآن==== | ====وحیانیبودن قرآن==== | ||
یکی از مبانی تفسیر و شناخت قرآن کریم، وحیانیبودن آن است. این مسئله، هم در دانش کلام و هم در فلسفه و حکمت و در هم علوم قرآن مورد بحث و پژوهش واقع شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کلام الهی |کلام |تفسیر}} | یکی از مبانی تفسیر و شناخت قرآن کریم، وحیانیبودن آن است. این مسئله، هم در دانش کلام و هم در [[فلسفه]] و حکمت و در هم علوم قرآن مورد بحث و پژوهش واقع شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کلام الهی |کلام |تفسیر}} | ||
امامخمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی میداند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاهاند و فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه آنان از حقایق باطنی آن آگاهی مییابند. به اعتقاد ایشان وحی و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوریاند؛ امّا درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کشف و شهود}}؛ از اینرو ادراک و دریافت حقیقت وحی تنها از طریق | امامخمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی میداند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاهاند و فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه آنان از حقایق باطنی آن آگاهی مییابند. به اعتقاد ایشان وحی و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوریاند؛ امّا درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است{{ببینید|متن=ببینید|وحی |کشف و شهود}}؛ از اینرو ادراک و دریافت حقیقت وحی تنها از طریق مکاشفه تامه الهی برای پیامبر مکرم اسلام(ص)، در مرتبه «[[مرتبه قاب قوسین او ادنی|قاب قوسین او ادنی]]» حاصل میشود که دست بشر از آن کوتاه است؛ البته پیامبر(ص) نیز خود تابع وحی و امر الهی است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}} | ||
امامخمینی معتقد است چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر(ص) بر آن آگاهی دارد. به باور ایشان عین ثابت پیامبر(ص) جامع تمام اعیان موجودات است و او حقایق عقلی را به [[عالم مثال]] و از آنجا به [[عالم ملک]] تنزل میدهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که [[جبرئیل]] را به این عالم نازل میکند.{{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته |وحی}} | امامخمینی معتقد است چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر(ص) بر آن آگاهی دارد. به باور ایشان عین ثابت پیامبر(ص) جامع تمام اعیان موجودات است و او حقایق عقلی را به [[عالم مثال]] و از آنجا به [[عالم ملک]] تنزل میدهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که [[جبرئیل]] را به این عالم نازل میکند.{{ببینید|متن=ببینید|اعیان ثابته |وحی}} | ||
از سوی دیگر، وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را میپیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد و از آنجا که وحی به مشاهده و تنزل آن معانی مجرده در قلب پیامبر(ص) صورت میگیرد، آن [[تنزل غیبی]] را نمیتوان مستقیماً در عالم حس و محسوس به مردم اعلام و ابلاغ کرد و باید با رعایت مراتب تنزل، آن را قابل فهم برای عموم مردم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}} | از سوی دیگر، وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را میپیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد و از آنجا که وحی به مشاهده و تنزل آن معانی مجرده در قلب پیامبر(ص) صورت میگیرد، آن [[تنزل غیبی]] را نمیتوان مستقیماً در عالم حس و محسوس به مردم اعلام و ابلاغ کرد و باید با رعایت مراتب تنزل، آن را قابل فهم برای عموم مردم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحی}} | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۳: | ||
امامخمینی به پیروی از حدیث «اِنّ للقرآن بطنا و للبطن بطن» و «ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً» قرآن کریم را همانند انسان دارای ظاهر و باطن و باطن آن را دارای هفت بطن تودرتو میداند و معتقد است اگر مراد از قرآن در این حدیث، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، [[عالم غیب]]، و ظهر، [[عالم شهادت]] باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |ظهور و بطون}} | امامخمینی به پیروی از حدیث «اِنّ للقرآن بطنا و للبطن بطن» و «ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً» قرآن کریم را همانند انسان دارای ظاهر و باطن و باطن آن را دارای هفت بطن تودرتو میداند و معتقد است اگر مراد از قرآن در این حدیث، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، [[عالم غیب]]، و ظهر، [[عالم شهادت]] باشد.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |ظهور و بطون}} | ||
====تاویل قرآن==== | ====تاویل قرآن==== | ||
به نظر امامخمینی تفسیر مربوط به ظاهر آیات و تاویل مربوط به باطن آیات است و هر رابطه و نسبتی که در میان ظاهر و باطن آیات برقرار باشد، عیناً میان تفسیر و تاویل نیز برقرار است؛ از اینرو تفسیر و تاویل نه تنها تعارض و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه آن دو، مکمل و متمم یکدیگرند. | به نظر امامخمینی تفسیر مربوط به ظاهر آیات و تاویل مربوط به باطن آیات است و هر رابطه و نسبتی که در میان ظاهر و باطن آیات برقرار باشد، عیناً میان تفسیر و [[تاویل]] نیز برقرار است؛ از اینرو تفسیر و تاویل نه تنها تعارض و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه آن دو، مکمل و متمم یکدیگرند. | ||
از دیدگاه امامخمینی تفسیر حقیقی، شرح مقاصد قرآن است. ایشان معتقد است همه مراتب تاویلات و بطون قرآن در انحصار پیامبر(ص) و به تبع پیامبر(ص) [[ائمه(ع)]] میباشد؛ البته این راه بهکلی بسته نیست و دیگران نیز میتوانند به پیروی از آن صاحبان طهارت، به آن نائل شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |تاویل}} | از دیدگاه امامخمینی تفسیر حقیقی، شرح [[مقاصد قرآن]] است. ایشان معتقد است همه مراتب تاویلات و بطون قرآن در انحصار پیامبر(ص) و به تبع پیامبر(ص) [[ائمه(ع)]] میباشد؛ البته این راه بهکلی بسته نیست و دیگران نیز میتوانند به پیروی از آن صاحبان طهارت، به آن نائل شوند.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |تاویل}} | ||
امامخمینی دستیابی به تاویل را از دو راه دانسته: یکی | امامخمینی دستیابی به تاویل را از دو راه دانسته: یکی ریاضت علمی و دیگری ریاضت عملی؛ همچنین تطهیر نفس و تنزیه روح و قلب.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تفسیر}} ازجمله برجستهترین ویژگیهای تاویل در [[تفسیر عرفانی امامخمینی]]، استواری و پایبندی آن به احادیث و آموزههای اهل بیت(ع) است. | ||
یکی از روشهای خاص امامخمینی در تفسیر آیات، استفاده از «تطبیق» است؛ یعنی پیادهکردن پیامهای عرفانی قرآن و انطباق آنها با حالات و شرایط روحی نفس انسان و جامعه و وضعیت اجتماعی انسانها. ایشان این شیوه را هم در بُعد قرائت قرآن و تفسیر آیات و هم در تاویل آنها مورد تاکید قرار داده است.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تلاوت قرآن |تفسیر}} | یکی از روشهای خاص امامخمینی در تفسیر آیات، استفاده از «تطبیق» است؛ یعنی پیادهکردن پیامهای عرفانی قرآن و انطباق آنها با حالات و شرایط روحی نفس انسان و جامعه و وضعیت اجتماعی انسانها. ایشان این شیوه را هم در بُعد قرائت قرآن و تفسیر آیات و هم در تاویل آنها مورد تاکید قرار داده است.{{ببینید|متن=ببینید|تاویل |تلاوت قرآن |تفسیر}} | ||
====عدم تفسیر به رای==== | ====عدم تفسیر به رای==== | ||
مسئله تفسیر به رای از مسائل اساسی در علوم قرآنی میان فرقههای کلامی است. [[اشاعره]]، [[معتزله]] را بر باطل و اهل [[تفسیر به رای]] میدانند و معتزله نیز اشاعره را بر باطل و اهل تفسیر به رای میدانند. امامخمینی نکتهسنجیها و برداشتهای اخلاقی و عرفانی از قرآن را تفسیر به رای نمیداند، بلکه برداشتهایی میداند که به وسیله تفکر و تدبر در آیات به دست آمدهاند. ایشان تفسیر به رای را در موارد گوناگونی میداند؛ ازجمله: | مسئله تفسیر به رای از مسائل اساسی در علوم قرآنی میان فرقههای کلامی است. [[اشاعره]]، [[معتزله]] را بر باطل و اهل [[تفسیر به رای]] میدانند و معتزله نیز اشاعره را بر باطل و اهل تفسیر به رای میدانند. امامخمینی نکتهسنجیها و برداشتهای اخلاقی و عرفانی از قرآن را تفسیر به رای نمیداند، بلکه برداشتهایی میداند که به وسیله [[تفکر]] و تدبر در آیات به دست آمدهاند. ایشان تفسیر به رای را در موارد گوناگونی میداند؛ ازجمله: | ||
* تفسیر [[آیات احکام]] براساس [[عقل]] و [[قیاس]] و عدم مراجعه به سنت و [[حدیث]]؛ | * تفسیر [[آیات احکام]] براساس [[عقل]] و [[قیاس]] و عدم مراجعه به [[سنت (اصول فقه)|سنت]] و [[حدیث]]؛ | ||
* تحمیل آرای شخصی به آیات قرآن و | * تحمیل آرای شخصی به آیات قرآن و | ||
* تفسیر افراد کماطلاع از علوم و [[معارف اسلامی]].{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر}} | * تفسیر افراد کماطلاع از علوم و [[معارف اسلامی]].{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر}} | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۷: | ||
====متشابهات قرآن کریم==== | ====متشابهات قرآن کریم==== | ||
امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | ||
درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو مجاز است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده | درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو مجاز است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}} | ||
==اندیشههای کلامی== | ==اندیشههای کلامی== | ||
[[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر عقل و [[برهان]] تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. | [[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر عقل و [[برهان]] تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. |