پرش به محتوا

میرزامحمدتقی شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
میرزامحمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم و میرزای کوچک، در سال ۱۲۵۸ق/ ۱۲۲۱ش در شیراز به دنیا آمد، دوران کودکی را در زادگاهش گذراند و در پنج‌سالگی همراه پدرش میرزامحب‌علی شیرازی که عالمی صالح و عارف بود، به کربلا رفت. او پس از فراگیری درس‌های ابتدایی و مقدمات علوم حوزوی، در درس محمدحسین فاضل اردکانی و سیدعلی‌نقی طباطبایی شرکت کرد و دوره سطح را نزد آن دو به پایان برد.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۱.</ref> شیرازی برادرزاده میرزاحبیب معروف به قاآنی شیرازی شاعر معروف دوره قاجار بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۱.</ref> وی خود نیز شاعر بود و در کنار فعالیت‌های علمی و سیاسی به فارسی و عربی شعرهای نیکو می‌سرود و تخلص او مانند جدش میرزامحمدعلی، «گلشن» بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۵؛ بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴، ۵/۲۱۹.</ref>
میرزامحمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم و میرزای کوچک، در سال ۱۲۵۸ق/ ۱۲۲۱ش در شیراز به دنیا آمد، دوران کودکی را در زادگاهش گذراند و در پنج‌سالگی همراه پدرش میرزامحب‌علی شیرازی که عالمی صالح و [[عارف]] بود، به [[کربلا]] رفت. او پس از فراگیری درس‌های ابتدایی و مقدمات علوم حوزوی، در درس محمدحسین فاضل اردکانی و سیدعلی‌نقی طباطبایی شرکت کرد و دوره سطح را نزد آن دو به پایان برد.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۱.</ref> شیرازی برادرزاده میرزاحبیب معروف به [[قاآنی شیرازی]] شاعر معروف دوره قاجار بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۱.</ref> وی خود نیز شاعر بود و در کنار فعالیت‌های علمی و سیاسی به فارسی و عربی شعرهای نیکو می‌سرود و تخلص او مانند جدش میرزامحمدعلی، «گلشن» بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۵؛ بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴، ۵/۲۱۹.</ref>


شیرازی در سال ۱۲۹۱ق/ ۱۲۵۴ش به همراه هم‌بحث خود سیدمحمد فشارکی اصفهانی برای تکمیل تحصیلات به سامرا رفت و در درس خارج میرزامحمدحسن شیرازی مشهور به میرزای بزرگ شرکت کرد و پس از چندی در شمار شاگردان برجسته وی قرار گرفت. او هم‌زمان با اشاره استادش برای گروهی از شاگردانِ استاد، به همان شیوه و روش تدریس می‌کرد.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱–۲۶۴؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref> وی پس از درگذشت میرزای بزرگ در سال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش به جایگاه مرجعیت دینی رسید و مسئولیت اداره حوزه علمیه سامرا را بر عهده گرفت و به تدریس و تربیت طلاب و انجام وظایف شرعی پرداخت و به میرزای دوم شهرت یافت.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref>
شیرازی در سال ۱۲۹۱ق/ ۱۲۵۴ش به همراه هم‌بحث خود [[سیدمحمد فشارکی اصفهانی]] برای تکمیل تحصیلات به [[سامرا]] رفت و در درس خارج [[میرزامحمدحسن شیرازی]] مشهور به میرزای بزرگ شرکت کرد و پس از چندی در شمار شاگردان برجسته وی قرار گرفت. او هم‌زمان با اشاره استادش برای گروهی از شاگردانِ استاد، به همان شیوه و روش تدریس می‌کرد.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱–۲۶۴؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref> وی پس از درگذشت میرزای بزرگ در سال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش به جایگاه مرجعیت دینی رسید و مسئولیت اداره حوزه علمیه سامرا را بر عهده گرفت و به تدریس و تربیت طلاب و انجام وظایف شرعی پرداخت و به میرزای دوم شهرت یافت.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref>


میرزای شیرازی که امام‌خمینی بارها از وی و مجاهدات او به نیکی یاد کرده‌است و او را ضامن استقلال عراق شمرده‌است، از جایگاه علمی بلند و ممتازی برخوردار بود و از بزرگ‌ترین عالمان و مجتهدان و مشهورترینِ مردم عصر خویش در علم و تقوا بود. وی نظری ژرف و فکری دقیق داشت و مطالب پیچیده و دشوار علمی را به‌خوبی تبیین می‌کرد و در مجلس درس وی گروه بزرگی از عالمان و مجتهدان فاضل که خود به مرتبه اجتهاد رسیده بودند نیز حاضر می‌شدند.<ref>حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ۹۸؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱–۲۶۴.</ref> شیرازی شاگردان زیادی را در حوزه سامرا تربیت کرد، ازجمله عبدالکریم حائری یزدی، آقابزرگ تهرانی، سیدحسین طباطبایی قمی، محمدجواد بلاغی نجفی، سیدجمال‌الدین موسوی گلپایگانی، محمدکاظم شیرازی و محمدعلی شاه‌آبادی.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۳.</ref> وی افزون بر دقت نظر و مراتب عالی علمی، به زهد، عبادت، تقوا، تواضع و غیرت دینی نیز مشهور بود<ref>حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ۹۷–۹۸.</ref> و با اینکه اموال زیادی از ایران و عراق و آفریقا و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان به دستش می‌رسید، خانه‌ای اجاره‌ای داشت و بسیار زاهدانه زندگی می‌کرد و با وجود اشتغالات زیاد سیاسی و اجتماعی از رسیدگی به مسائل حوزه و مشکلات طلاب غافل نبود.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۳.</ref> وی همچنین نسبت به مسائل کشورهای منطقه هوشیار بود و از مشکلات جهان اسلام آگاهی کامل داشت و در مبارزه با استعمار و اشغال کشورهای اسلامی به دست دشمنان، مصمم و قاطع بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref>
میرزای شیرازی که [[امام‌خمینی]] بارها از وی و مجاهدات او به نیکی یاد کرده‌است و او را ضامن استقلال عراق شمرده‌است، از جایگاه علمی بلند و ممتازی برخوردار بود و از بزرگ‌ترین عالمان و مجتهدان و مشهورترینِ مردم عصر خویش در [[علم]] و [[تقوا]] بود. وی نظری ژرف و فکری دقیق داشت و مطالب پیچیده و دشوار علمی را به‌خوبی تبیین می‌کرد و در مجلس درس وی گروه بزرگی از عالمان و مجتهدان فاضل که خود به مرتبه اجتهاد رسیده بودند نیز حاضر می‌شدند.<ref>حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ۹۸؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۱–۲۶۴.</ref>


شیرازی در سال ۱۳۲۹ق/ ۱۲۹۰ش پس از تجاوز نیروهای روسیه به شمال ایران و کشتار جمع زیادی از آزادی‌خواهان و مردم بی‌گناه، به مبارزه با آنان برخاست و با صدور حکمی همه مسلمانان را به مقابله و ایستادگی در برابر متجاوزان روس فرا خواند.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref> در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴م/ ۱۲۹۳ش متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ کردند و در ششم نوامبر ۱۹۱۴م/ شانزدهم آبان ۱۲۹۳ش نیروهای انگلیس از منطقه خلیج فارس به عراق که آن زمان جزو قلمرو دولت عثمانی بود حمله کردند؛ نخست فاو در دهانه اروندرود و سپس شهر بصره و روستاهای اطراف آن را اشغال کردند<ref>اسماعیلی، حوزه نجف در برابر هجوم استعمار، ۴۲.</ref> و شیخ‌الاسلام، مفتی دولت عثمانی حکم داد که بر همه مسلمانان جهان واجب است که به جهاد با متجاوزان به سرزمین‌های اسلامی برخیزند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۱.</ref>
شیرازی شاگردان زیادی را در حوزه سامرا تربیت کرد، ازجمله [[عبدالکریم حائری یزدی]]، [[آقابزرگ تهرانی]]، [[سیدحسین طباطبایی قمی]]، [[محمدجواد بلاغی نجفی]]، [[سیدجمال‌الدین موسوی گلپایگانی]]، [[محمدکاظم شیرازی]] و [[محمدعلی شاه‌آبادی]].<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۳.</ref> وی افزون بر دقت نظر و مراتب عالی علمی، به [[زهد]]، [[عبادت]]، تقوا، [[تواضع]] و غیرت دینی نیز مشهور بود<ref>حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ۹۷–۹۸.</ref> و با اینکه اموال زیادی از ایران و عراق و آفریقا و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان به دستش می‌رسید، خانه‌ای اجاره‌ای داشت و بسیار زاهدانه زندگی می‌کرد و با وجود اشتغالات زیاد سیاسی و اجتماعی از رسیدگی به مسائل حوزه و مشکلات طلاب غافل نبود.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۳.</ref> وی همچنین نسبت به مسائل کشورهای منطقه هوشیار بود و از مشکلات جهان اسلام آگاهی کامل داشت و در مبارزه با استعمار و اشغال کشورهای اسلامی به دست دشمنان، مصمم و قاطع بود.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref>


از سوی دیگر، مراجع تقلید عراق و ازجمله مرجع اعلای شیعه سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی نیز با صدور حکم، مردم را به جهاد با کفار و دفاع از سرزمین اسلامی عراق فرا خواندند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۳–۱۶۴.</ref> شیرازی نیز که در آن زمان در سامرا اقامت داشت، با صدور حکمی اعلام کرد که بر همه مسلمانان واجب است با جان و مال و همه امکانات خود به جهاد با متجاوزان و اشغالگران به پا خیزند و در دفاع و حمایت از اسلام و شعائر اسلامی و مشاهد مشرفه قیام کنند.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref> وی ضمن تأکید بر ضرورت اتحاد همه قبایل و عشایر عراق در مبارزه با نیروهای اشغالگر انگلیس، فرزندش محمدرضا را به نیابت از خود به کاظمین فرستاد تا برای پیوستن به مجاهدان عازم جبهه‌های جنگ شود<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۶؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵.</ref> و در ماه صفر ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش خود نیز از سامرا به کاظمین رفت و مدتی بعد در جمادی‌الاول ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش وارد کربلا و با استقبال گسترده مردم روبه‌رو شد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۶.</ref> مهاجرت شیرازی به کربلا موجب هماهنگی بیشتر میان علما و نیز تقویت حرکت معارضان و سازماندهی بهتر عشایر برای مبارزه با متجاوزان گردید.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۹۳؛ رجبی۴۹۲.</ref> وی که از پیش با سران عشایر رابطه استواری داشت، تلاش کرد عوامل دشمنی و کینه‌توزی میان آنان را رفع و با حل مشکل بزرگ و قدیمی منازعات قبیله‌ای، روحیه اتحاد و استقلال‌طلبی را در میانشان تقویت کند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۴.</ref>
شیرازی در سال ۱۳۲۹ق/ ۱۲۹۰ش پس از تجاوز نیروهای روسیه به شمال ایران و کشتار جمع زیادی از آزادی‌خواهان و مردم بی‌گناه، به مبارزه با آنان برخاست و با صدور حکمی همه مسلمانان را به مقابله و ایستادگی در برابر متجاوزان روس فرا خواند.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref> در آغاز [[جنگ جهانی اول]] در سال ۱۹۱۴م/ ۱۲۹۳ش متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ کردند و در ششم نوامبر ۱۹۱۴م/ شانزدهم آبان ۱۲۹۳ش نیروهای انگلیس از منطقه خلیج فارس به عراق که آن زمان جزو قلمرو دولت عثمانی بود حمله کردند؛ نخست [[فاو]] در دهانه اروندرود و سپس شهر بصره و روستاهای اطراف آن را اشغال کردند<ref>اسماعیلی، حوزه نجف در برابر هجوم استعمار، ۴۲.</ref> و شیخ‌الاسلام، مفتی دولت عثمانی حکم داد که بر همه مسلمانان جهان واجب است که به جهاد با متجاوزان به سرزمین‌های اسلامی برخیزند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۱.</ref>


با درگذشت سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی در سال ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۷ش مرجعیت مطلق شیعیان به میرزای شیرازی رسید و هرچند در جریان مبارزه با اشغالگران عده زیادی از علمای بزرگ حضور داشتند، اما نقش اساسی و رهبری قیام با وی بود<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴، ۲۱۹.</ref>؛ زیرا او هم از مقام عالی مرجعیت دینی برخوردار بود و هم دیگر علما رهبری وی را قبول داشتند. مردم و عشایر هم به‌طور گسترده از او اطاعت می‌کردند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۸.</ref>
از سوی دیگر، مراجع تقلید عراق و ازجمله مرجع اعلای شیعه [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] نیز با صدور حکم، مردم را به [[جهاد]] با کفار و [[دفاع]] از سرزمین اسلامی عراق فرا خواندند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۳–۱۶۴.</ref> شیرازی نیز که در آن زمان در سامرا اقامت داشت، با صدور حکمی اعلام کرد که بر همه مسلمانان واجب است با جان و مال و همه امکانات خود به جهاد با متجاوزان و اشغالگران به پا خیزند و در دفاع و حمایت از اسلام و [[شعائر|شعائر اسلامی]] و مشاهد مشرفه قیام کنند.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۲.</ref> وی ضمن تأکید بر ضرورت اتحاد همه قبایل و عشایر عراق در مبارزه با نیروهای اشغالگر انگلیس، فرزندش محمدرضا را به نیابت از خود به کاظمین فرستاد تا برای پیوستن به مجاهدان عازم جبهه‌های جنگ شود<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۶۶؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵.</ref> و در [[ماه صفر]] ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش خود نیز از سامرا به کاظمین رفت و مدتی بعد در [[جمادی‌الاول]] ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش وارد کربلا و با استقبال گسترده مردم روبه‌رو شد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۶.</ref> مهاجرت شیرازی به کربلا موجب هماهنگی بیشتر میان علما و نیز تقویت حرکت معارضان و سازماندهی بهتر عشایر برای مبارزه با متجاوزان گردید.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۹۳؛ رجبی۴۹۲.</ref> وی که از پیش با سران عشایر رابطه استواری داشت، تلاش کرد عوامل دشمنی و کینه‌توزی میان آنان را رفع و با حل مشکل بزرگ و قدیمی منازعات قبیله‌ای، روحیه اتحاد و [[استقلال‌طلبی]] را در میانشان تقویت کند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۴.</ref>


شیرازی فردی صریح و قاطع بود و در مبارزه با اشغالگران هیچ قدرتی نمی‌توانست جلوی اراده وی را بگیرد<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۸.</ref> و او حاضر نبود با اشغالگران دراین‌باره ملاقات و مذاکره کند. «سر پرسی کاکس» نماینده بریتانیا در عراق بارها از وی درخواست ملاقات کرد که او نپذیرفت<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۴.</ref>؛ به همین جهت دولت انگلیس وی را بزرگ‌ترین مانع بر سر راه سلطه خود بر عراق می‌دید و تلاش‌های فراوان می‌کرد تا ایشان را به سکوت و سازش وادار کند؛ ولی نتوانست<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref>؛ چنان‌که در پی درگذشت طباطبایی یزدی، سرهنگ هاول معاون آرتولد ویلسون حاکم انگلیسی عراق، نامه تسلیتی برای میرزای شیرازی فرستاد<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۲۵.</ref> و علاوه بر آن ویلسون برای دیدار با وی به کربلا رفت. او در اقدامی فریبکارانه از میرزا خواست به جای متولی و کلیددار سامرا که از اهل سنت بود، فردی از شیعیان را معرفی کند؛ ولی میرزا متولی را فرد مناسبی برای این کار دانست و با برکناری او موافقت نکرد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۷.</ref> ویلسون همچنین از وی خواست تا با صدور حکمی مردم را از ادامه جنگ با انگلیس بازدارد که وی نپذیرفت. ویلسون که ناامید شده بود با عصبانیت جلسه را ترک گفت و در نامه‌ای که در یازده ژوئن ۱۹۱۹م/ ۱۲۹۸ش به لندن فرستاد با عبارت‌هایی اهانت‌آمیز از وی یاد کرد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۸.</ref>
با درگذشت سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی در سال ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۷ش [[مرجعیت]] مطلق شیعیان به میرزای شیرازی رسید و هرچند در جریان مبارزه با اشغالگران عده زیادی از علمای بزرگ حضور داشتند، اما نقش اساسی و [[رهبری]] قیام با وی بود<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴، ۲۱۹.</ref>؛ زیرا او هم از مقام عالی [[مرجعیت]] دینی برخوردار بود و هم دیگر علما رهبری وی را قبول داشتند. مردم و عشایر هم به‌طور گسترده از او اطاعت می‌کردند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۸.</ref>


از سوی دیگر، شیرازی که مطلع شده بود دولت انگلیس در صدد است قرارداد استعماری موسوم به قرارداد وثوق‌الدوله را با دولت ایران به امضا برساند، با فرستادن نامه‌ای برای وثوق‌الدوله نخست‌وزیر وقت ایران که این نامه به امضای دو تن دیگر از مراجع بزرگ نجف سیداسماعیل صدر و فتح‌الله اصفهانی معروف به شیخ‌الشریعه نیز رسیده بود، از وثوق‌الدوله خواست این معاهده ننگین را امضا نکند؛ ولی او بدون توجه به نامه میرزا قرارداد را در ماه اوت ۱۹۱۹م/ ۱۲۹۸ش امضا کرد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶.</ref> دولت انگلیس تلاش کرد موافقت احمدشاه قاجار را نیز که در همان سال به اروپا رفته بود بگیرد؛ ولی او نپذیرفت؛ بنابراین در انگلیس به او بی‌احترامی شد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶.</ref> به دستور میرزای شیرازی سیدابوالقاسم کاشانی در حرم کاظمین (ع) با احمدشاه که در بازگشت از اروپا برای زیارت به عراق رفته بود، دیدار کرد و از وی خواست که از اجرای این قرارداد جلوگیری کند. احمدشاه تأکید کرد با این قرارداد مخالف است و آن را تأیید نخواهد کرد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶–۴۷.</ref>
شیرازی فردی صریح و قاطع بود و در مبارزه با اشغالگران هیچ قدرتی نمی‌توانست جلوی اراده وی را بگیرد<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۸.</ref> و او حاضر نبود با اشغالگران دراین‌باره ملاقات و مذاکره کند. «سر پرسی کاکس» نماینده بریتانیا در عراق بارها از وی درخواست ملاقات کرد که او نپذیرفت<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۴.</ref>؛ به همین جهت دولت انگلیس وی را بزرگ‌ترین مانع بر سر راه سلطه خود بر عراق می‌دید و تلاش‌های فراوان می‌کرد تا ایشان را به سکوت و سازش وادار کند؛ ولی نتوانست<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۲.</ref>؛ چنان‌که در پی درگذشت طباطبایی یزدی، سرهنگ هاول معاون آرتولد ویلسون حاکم انگلیسی عراق، نامه تسلیتی برای میرزای شیرازی فرستاد<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۲۵.</ref> و علاوه بر آن ویلسون برای دیدار با وی به کربلا رفت. او در اقدامی فریبکارانه از میرزا خواست به جای متولی و کلیددار [[سامرا]] که از [[اهل سنت]] بود، فردی از شیعیان را معرفی کند؛ ولی میرزا متولی را فرد مناسبی برای این کار دانست و با برکناری او موافقت نکرد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۷.</ref> ویلسون همچنین از وی خواست تا با صدور حکمی مردم را از ادامه جنگ با انگلیس بازدارد که وی نپذیرفت. ویلسون که ناامید شده بود با عصبانیت جلسه را ترک گفت و در نامه‌ای که در یازده ژوئن ۱۹۱۹م/ ۱۲۹۸ش به لندن فرستاد با عبارت‌هایی اهانت‌آمیز از وی یاد کرد.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۵۸.</ref>


پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸م/ ۱۲۹۷ش سران متفقین، سرزمین‌های عربی جداشده از دولت عثمانی را میان خود تقسیم کردند؛ بر این اساس کشورهای عراق و فلسطین تحت قیمومت انگلیس و کشورهای سوریه و لبنان تحت قیمومت فرانسه قرار گرفتند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۸۳ و ۱۹۴.</ref> حاکمان انگلیسی تصمیم گرفتند با برگزاری همه‌پرسی در عراق فرد مورد نظرشان را حاکم عراق کنند؛ ولی اقدام آنان با مخالفت شدید میرزای شیرازی و دیگر مراجع تقلید مواجه شد. شیرازی در بیستم ربیع‌الاول ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۸ش با صدور حکمی همه‌پرسی را تحریم کرد و حکم داد هیچ مسلمانی حق ندارد غیر مسلمانی را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان انتخاب کند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۸۱؛ وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۷.</ref> در ذی‌القعده ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۸ش حاکمان انگلیسی عده‌ای از اعضای جمعیت اسلامی را بازداشت و به جزیره «هنگام» تبعید کردند. جمعیت اسلامی را میرزامحمدرضا فرزند میرزای شیرازی با همکاری جمعی از همفکرانش ازجمله سیدابوالقاسم کاشانی برای مبارزه با انگلستان و آزادی عراق به وجود آورده بود.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۸؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵–۴۵۶.</ref> شیرازی در نامه‌ای اعتراض‌آمیز به ویلسون خواستار آزادی آنان شد و تهدید کرد اگر آزاد نشوند به ایران می‌رود و از آنجا فتوای جهاد صادر می‌کند. با حمایت گسترده مردم از وی، حاکم انگلیسی که به وحشت افتاده بود، پس از چند ماه تبعیدشدگان را آزاد کرد.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴؛ وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۸ و ۴۰۰–۴۰۱.</ref> وی در فتوای مشهور خود مطالبه حقوق را بر عراقیان واجب دانست و اعلام کرد در صورتی که انگلیس از پذیرش درخواست‌شان سر باز زند، جایز است مردم به مبارزه مسلحانه روی آورند<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۲–۲۶۳.</ref>؛ او همچنین در پاسخ به نامه عشایر اعلام کرد برای استقلال عراق، فرزند و همه عزیزانش را فدا کرده‌است و آماده است جان خود را نیز فدا کند.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۴۷۹–۴۸۰؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴.</ref> با هدایت شیرازی برای ایجاد هماهنگی‌های لازم در مبارزه با انگلیس، مجلس‌ها و اجتماعاتی در شهرهای کربلا، بغداد و دیگر شهرهای عراق برپا شد.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۹–۲۱۰؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴–۴۹۵؛ صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۸.</ref> ازجمله نشست محرمانه‌ای که در سوم آوریل ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۹ش با حضور عده‌ای از علمای سرشناس کربلا و نجف و تعدادی از شخصیت‌ها و سران عشایر منطقه فرات در خانه وی تشکیل شد، شرکت‌کنندگان به قرآن کریم سوگند یاد کردند که از دستورهای او اطاعت و با همه توان با اشغالگران انگلیسی مبارزه کنند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۹–۲۱۰.</ref>
از سوی دیگر، شیرازی که مطلع شده بود دولت انگلیس در صدد است قرارداد استعماری موسوم به قرارداد وثوق‌الدوله را با دولت ایران به امضا برساند، با فرستادن نامه‌ای برای وثوق‌الدوله نخست‌وزیر وقت ایران که این نامه به امضای دو تن دیگر از مراجع بزرگ نجف سیداسماعیل صدر و فتح‌الله اصفهانی معروف به [[شیخ‌الشریعه]] نیز رسیده بود، از وثوق‌الدوله خواست این معاهده ننگین را امضا نکند؛ ولی او بدون توجه به نامه میرزا قرارداد را در ماه اوت ۱۹۱۹م/ ۱۲۹۸ش امضا کرد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶.</ref> دولت انگلیس تلاش کرد موافقت احمدشاه قاجار را نیز که در همان سال به اروپا رفته بود بگیرد؛ ولی او نپذیرفت؛ بنابراین در [[انگلیس]] به او بی‌احترامی شد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶.</ref> به دستور میرزای شیرازی سیدابوالقاسم کاشانی در [[حرم کاظمین (ع)]] با [[احمدشاه]] که در بازگشت از [[اروپا]] برای زیارت به [[عراق]] رفته بود، دیدار کرد و از وی خواست که از اجرای این قرارداد جلوگیری کند. احمدشاه تأکید کرد با این قرارداد مخالف است و آن را تأیید نخواهد کرد.<ref>صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۶–۴۷.</ref>
 
پس از پایان [[جنگ جهانی اول]] در سال ۱۹۱۸م/ ۱۲۹۷ش سران متفقین، سرزمین‌های عربی جداشده از دولت عثمانی را میان خود تقسیم کردند؛ بر این اساس کشورهای عراق و فلسطین تحت قیمومت انگلیس و کشورهای [[سوریه]] و [[لبنان]] تحت قیمومت [[فرانسه]] قرار گرفتند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۸۳ و ۱۹۴.</ref> حاکمان انگلیسی تصمیم گرفتند با برگزاری همه‌پرسی در عراق فرد مورد نظرشان را حاکم عراق کنند؛ ولی اقدام آنان با مخالفت شدید میرزای شیرازی و دیگر [[مراجع تقلید]] مواجه شد. شیرازی در بیستم ربیع‌الاول ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۸ش با صدور حکمی همه‌پرسی را تحریم کرد و حکم داد هیچ مسلمانی حق ندارد غیر مسلمانی را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان انتخاب کند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۱۸۱؛ وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۷.</ref>
 
در [[ذی‌القعده]] ۱۳۳۷ق/ ۱۲۹۸ش حاکمان انگلیسی عده‌ای از اعضای جمعیت اسلامی را بازداشت و به جزیره «هنگام» تبعید کردند. جمعیت اسلامی را میرزامحمدرضا فرزند میرزای شیرازی با همکاری جمعی از همفکرانش ازجمله سیدابوالقاسم کاشانی برای مبارزه با انگلستان و آزادی عراق به وجود آورده بود.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۸؛ اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵–۴۵۶.</ref> شیرازی در نامه‌ای اعتراض‌آمیز به ویلسون خواستار آزادی آنان شد و تهدید کرد اگر آزاد نشوند به ایران می‌رود و از آنجا فتوای جهاد صادر می‌کند. با حمایت گسترده مردم از وی، حاکم انگلیسی که به وحشت افتاده بود، پس از چند ماه تبعیدشدگان را آزاد کرد.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴؛ وردی، تاریخ عراق، ۲/۳۹۸ و ۴۰۰–۴۰۱.</ref> وی در فتوای مشهور خود مطالبه حقوق را بر عراقیان واجب دانست و اعلام کرد در صورتی که انگلیس از پذیرش درخواست‌شان سر باز زند، جایز است مردم به مبارزه مسلحانه روی آورند<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱/۲۶۲–۲۶۳.</ref>؛ او همچنین در پاسخ به نامه عشایر اعلام کرد برای استقلال عراق، فرزند و همه عزیزانش را فدا کرده‌است و آماده است جان خود را نیز فدا کند.<ref>وردی، تاریخ عراق، ۲/۴۷۹–۴۸۰؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴.</ref> با هدایت شیرازی برای ایجاد هماهنگی‌های لازم در مبارزه با انگلیس، مجلس‌ها و اجتماعاتی در شهرهای کربلا، بغداد و دیگر شهرهای عراق برپا شد.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۹–۲۱۰؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۴–۴۹۵؛ صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق، ۴۸.</ref> ازجمله نشست محرمانه‌ای که در سوم آوریل ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۹ش با حضور عده‌ای از علمای سرشناس کربلا و نجف و تعدادی از شخصیت‌ها و سران عشایر منطقه فرات در خانه وی تشکیل شد، شرکت‌کنندگان به قرآن کریم سوگند یاد کردند که از دستورهای او اطاعت و با همه توان با اشغالگران انگلیسی مبارزه کنند.<ref>رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۰۹–۲۱۰.</ref>


شیرازی با علما و بزرگان اهل سنت عراق نیز روابط دوستانه‌ای داشت و بسیاری از علما و اندیشمندان اهل سنت وی را شخصیتی محترم می‌دانستند. او با همین ارتباط اجازه نداد اشغالگران انگلیسی میان شیعه و اهل سنت تفرقه بیندازند و اتحاد اسلامی را از میان ببرند.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۴–۴۵۵؛ رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۱۱.</ref> وی با صدور حکمی در ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸ق/ ۱۲۹۹ش استخدام در اداره قیمومت انگلیس را برای مسلمانان حرام اعلام کرد؛ از این‌رو تعداد زیادی از کارکنان استعفا کردند و این برای اشغالگران مشکلاتی را به وجود آورد.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۳.</ref>
شیرازی با علما و بزرگان اهل سنت عراق نیز روابط دوستانه‌ای داشت و بسیاری از علما و اندیشمندان اهل سنت وی را شخصیتی محترم می‌دانستند. او با همین ارتباط اجازه نداد اشغالگران انگلیسی میان شیعه و اهل سنت تفرقه بیندازند و اتحاد اسلامی را از میان ببرند.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۴–۴۵۵؛ رهیمی، تاریخ حرکت اسلامی در عراق، ۲۱۱.</ref> وی با صدور حکمی در ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸ق/ ۱۲۹۹ش استخدام در اداره قیمومت انگلیس را برای مسلمانان حرام اعلام کرد؛ از این‌رو تعداد زیادی از کارکنان استعفا کردند و این برای اشغالگران مشکلاتی را به وجود آورد.<ref>اصغری‌نژاد، میرزامحمدتقی شیرازی، ۱/۴۵۵؛ رجبی، علمای مجاهد، ۴۹۳.</ref>
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش