پرش به محتوا

سیدحسن مدرس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
== زندگینامه و تحصیلات ==
== زندگینامه و تحصیلات ==
سیدحسن طباطبایی مشهور به سیدحسن مدرس، در سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش سیداسماعیل و جدش میرعبدالباقی و خدیجه مادرش از خویشاوندان سیداسماعیل، از سادات طباطبایی زواره بوده‌اند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۳۸–۴۴.</ref> و نسب سیدحسن با ۳۳ واسطه به [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] می‌رسد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref>
سیدحسن طباطبایی مشهور به سیدحسن مدرس، در سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش سیداسماعیل و جدش میرعبدالباقی و خدیجه مادرش از خویشاوندان سیداسماعیل، از سادات طباطبایی زواره بوده‌اند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۳۸–۴۴.</ref> و نسب سیدحسن با ۳۳ واسطه به [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] می‌رسد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref>
سیدحسن مدرس تا شش‌سالگی در دهکده سرابه در دامن مادرش پرورش یافت؛ سپس پدرش او را به شهرضا برد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۱؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۴۱.</ref> و به جدش میرعبدالباقی سپرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref> وی زبان فارسی و دروس مقدمات عربی را نزد پدربزرگ خود فراگرفت<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۵.</ref> و در چهارده‌سالگی او را از دست داد و در شانزده‌سالگی، برای ادامه تحصیل علوم دینی، به شهر اصفهان رفت و ۲۱ سال داشت که پدرش نیز درگذشت.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> مدرس در سال ۱۲۷۱ که سال ششم تحصیل بود، در اصفهان با دختر اسدالله از اهالی روستای اسفه ازدواج کرد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۶–۵۷.</ref> او در سیزده سال کسب دانش و تحقیق در اصفهان، رشته‌های ادبیات عرب، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[کلام]] و دیگر علوم رایج حوزوی را با شرکت در درس‌های استادان حوزه اصفهان ازجمله میرزاعبدالعلی هرندی نحوی استاد علوم عربی، [[جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند ملامحمد کاشانی]] استاد در علوم عقلی گذراند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و به مدت چهار سال از درس خارج اصول مرتضی ریزی و دو سال از درس [[سیدمحمدباقر درچه‌ای]] استفاده کرد.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۴۵.</ref>
سیدحسن مدرس تا شش‌سالگی در دهکده سرابه در دامن مادرش پرورش یافت؛ سپس پدرش او را به شهرضا برد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۱؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۴۱.</ref> و به جدش میرعبدالباقی سپرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref> وی زبان فارسی و دروس مقدمات عربی را نزد پدربزرگ خود فراگرفت<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۵.</ref> و در چهارده‌سالگی او را از دست داد و در شانزده‌سالگی، برای ادامه تحصیل علوم دینی، به شهر اصفهان رفت و ۲۱ سال داشت که پدرش نیز درگذشت.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> مدرس در سال ۱۲۷۱ که سال ششم تحصیل بود، در اصفهان با دختر اسدالله از اهالی روستای اسفه ازدواج کرد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۶–۵۷.</ref> او در سیزده سال کسب دانش و تحقیق در اصفهان، رشته‌های ادبیات عرب، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[کلام]] و دیگر علوم رایج حوزوی را با شرکت در درس‌های استادان حوزه اصفهان ازجمله میرزاعبدالعلی هرندی نحوی استاد علوم عربی، [[جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند ملامحمد کاشانی]] استاد در علوم عقلی گذراند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و به مدت چهار سال از درس خارج اصول مرتضی ریزی و دو سال از درس [[سیدمحمدباقر درچه‌ای]] استفاده کرد.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۴۵.</ref>


خط ۲۳: خط ۲۴:


در آبان ۱۳۰۴ مجلس پنجم به ریاست سیدمحمد تدین، رسماً ماده واحده «خلع قاجاریه» و انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی را قرائت کرد. مدرس که خلع قاجاریه را خلاف قانون اساسی می‌دانست، مذاکرات مجلس را غیرقانونی اعلام و جلسه مجلس را ترک کرد؛ اما ماده واحده تصویب شد<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۳؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۰–۲۱.</ref> و با وجود تلاش‌ها و مخالفت‌های مدرس، رضاخان، شاه موقت شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸.</ref>
در آبان ۱۳۰۴ مجلس پنجم به ریاست سیدمحمد تدین، رسماً ماده واحده «خلع قاجاریه» و انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی را قرائت کرد. مدرس که خلع قاجاریه را خلاف قانون اساسی می‌دانست، مذاکرات مجلس را غیرقانونی اعلام و جلسه مجلس را ترک کرد؛ اما ماده واحده تصویب شد<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۳؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۰–۲۱.</ref> و با وجود تلاش‌ها و مخالفت‌های مدرس، رضاخان، شاه موقت شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸.</ref>
مدرس دلیل اصلی اختلافش با رضاشاه پهلوی را آن‌گونه که خود گفته‌است، مقابله با [[انگلستان]] می‌دانست و اختلاف بر سرکلاه و عمامه و نظام زور را جزئی و ناچیز می‌دانست. او معتقد بود که رضاشاه عامل اجرای مقاصد استعماری در ایران است که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کرد. وی باور داشت، راه و هدف خود را می‌شناسد و در مبارزه، به پشت سر خود، نگاه نمی‌کند که کسی یا کسانی با او همراه هستند یا نه. او لازمه مبارزه را از خودگذشتگی و فداکاری می‌دانست<ref>تقوی، جاودانگی مدرس، ۲۰۸–۲۱۳.</ref> وی در نطقی که در مخالفت با تغییر نوع نظام حاکم بر ایران داشت، گفته بود رضاخان، فردی نظامی و شایسته‌است و می‌تواند برای تمامیت ارضی ایران خدمت کند؛ حتی در جایگاه صدراعظمی هم می‌تواند مفید باشد؛ اما نظامی نباید پادشاهی کند. اگر نظامی پادشاه شود، پایان قانون اساسی و دموکراسی در ایران خواهد بود.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref>
مدرس دلیل اصلی اختلافش با رضاشاه پهلوی را آن‌گونه که خود گفته‌است، مقابله با [[انگلستان]] می‌دانست و اختلاف بر سرکلاه و عمامه و نظام زور را جزئی و ناچیز می‌دانست. او معتقد بود که رضاشاه عامل اجرای مقاصد استعماری در ایران است که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کرد. وی باور داشت، راه و هدف خود را می‌شناسد و در مبارزه، به پشت سر خود، نگاه نمی‌کند که کسی یا کسانی با او همراه هستند یا نه. او لازمه مبارزه را از خودگذشتگی و فداکاری می‌دانست<ref>تقوی، جاودانگی مدرس، ۲۰۸–۲۱۳.</ref> وی در نطقی که در مخالفت با تغییر نوع نظام حاکم بر ایران داشت، گفته بود رضاخان، فردی نظامی و شایسته‌است و می‌تواند برای تمامیت ارضی ایران خدمت کند؛ حتی در جایگاه صدراعظمی هم می‌تواند مفید باشد؛ اما نظامی نباید پادشاهی کند. اگر نظامی پادشاه شود، پایان قانون اساسی و دموکراسی در ایران خواهد بود.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref>


۲۱٬۳۱۷

ویرایش