۳۹۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''حضانت'''، حکم شرعی نگهداری و تربیت کودک. ==واژهشناسی== حضانت به فتح و کسر «حاء» مصدر و به معنای در آغوش گرفتن کودک است و برگرفته از «حضن» به معنای میان زیر بغل تا پهلو یا به نقلی سینه، بازوان و میان آنان <ref>فراهیدی، ۳/۱۰۵؛ ابنمنظور، لسان ا...» ایجاد کرد) |
(←پیشینه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حضانت به فتح و کسر «حاء» مصدر و به معنای در آغوش گرفتن کودک است و برگرفته از «حضن» به معنای میان زیر بغل تا پهلو یا به نقلی سینه، بازوان و میان آنان <ref>فراهیدی، ۳/۱۰۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۱۲۲.</ref> و حفظ و نگهداری از یک چیز <ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۷۳.</ref> است. در اصطلاح ، حضانت را [[ولایت]] و [[سلطنت]] بر کودک جهت نگهداری و تربیت او تعریف کردهاند <ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۵۴۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۸۳.</ref>؛ بنابراین حضانت کودک نوعی سرپرستی، نگهداری و شیردادن به وی است <ref>حلّی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref> که در مقایسه با واژههایی چون [[رضاع]] که به معنای شیردادن کودک تا دوسالگی است، اعم است و با ولایت ولیّ بر کودک ـ که به معنای سرپرستی و اداره امور مالی و نگهداری است و شامل [[ازدواج]] هم میشود ـ متفاوت است <ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۲۰؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۴۱۲؛ خویی، موسوعه، ۳۳/۳۴۹.</ref>. | حضانت به فتح و کسر «حاء» مصدر و به معنای در آغوش گرفتن کودک است و برگرفته از «حضن» به معنای میان زیر بغل تا پهلو یا به نقلی سینه، بازوان و میان آنان <ref>فراهیدی، ۳/۱۰۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۱۲۲.</ref> و حفظ و نگهداری از یک چیز <ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۷۳.</ref> است. در اصطلاح ، حضانت را [[ولایت]] و [[سلطنت]] بر کودک جهت نگهداری و تربیت او تعریف کردهاند <ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۵۴۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۸۳.</ref>؛ بنابراین حضانت کودک نوعی سرپرستی، نگهداری و شیردادن به وی است <ref>حلّی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref> که در مقایسه با واژههایی چون [[رضاع]] که به معنای شیردادن کودک تا دوسالگی است، اعم است و با ولایت ولیّ بر کودک ـ که به معنای سرپرستی و اداره امور مالی و نگهداری است و شامل [[ازدواج]] هم میشود ـ متفاوت است <ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۲۰؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۴۱۲؛ خویی، موسوعه، ۳۳/۳۴۹.</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
در آیات قرآن، در زمینه نگهداری کودکان، به جای واژه حضانت از | در آیات قرآن، در زمینه نگهداری کودکان، به جای واژه حضانت از «[[کفالت]]» استفاده شده است <ref>آل عمران، ۳۷؛ قصص، ۱۲.</ref> که از حضانت گستره بیشتری دارد؛ زیرا مفسران آن را شامل نگهداری و تربیت و اداره امور مالی کودک میدانند <ref>جصاص، احکام القرآن، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۲/۷۳۹ ـ ۷۴۰ و ۷/۳۸۰ ـ ۳۸۱؛ طباطبایی، سیدمحمد، المیزان، ۱۴/۱۵۱.</ref>. در روایات برای بیان آن، از تعبیر «احق بالولد» یعنی سزاوارتر به فرزند استفاده شده است <ref>صدوق، من لایحضر، ۳/۴۳۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۱/۴۷۱ ـ ۴۷۲.</ref>. | ||
بحث حضانت در کتابهای فقهی شیعه از قرن چهارم در کتاب المقنع [[شیخ صدوق]] <ref>صدوق، المقنع، ۳۶۰.</ref> در قالب یک مسئله و با تعبیر «احق بالولد» و بهاختصار در مقنعه [[شیخ مفید]] <ref>مفید، المقنعه، ۵۳۱.</ref> با تعبیر «احق بکفالة» مطرح شده است؛ اما [[شیخ طوسی]] این بحث را با واژه حضانت و ذیل بحث نفقات مطرح کرده و به ابعاد بیشتری از آن پرداخته است <ref>طوسی، المبسوط، ۶/۳۹ ـ ۴۳.</ref>. | بحث حضانت در کتابهای فقهی شیعه از قرن چهارم در کتاب المقنع [[شیخ صدوق]] <ref>صدوق، المقنع، ۳۶۰.</ref> در قالب یک مسئله و با تعبیر «احق بالولد» و بهاختصار در مقنعه [[شیخ مفید]] <ref>مفید، المقنعه، ۵۳۱.</ref> با تعبیر «احق بکفالة» مطرح شده است؛ اما [[شیخ طوسی]] این بحث را با واژه حضانت و ذیل بحث نفقات مطرح کرده و به ابعاد بیشتری از آن پرداخته است <ref>طوسی، المبسوط، ۶/۳۹ ـ ۴۳.</ref>. | ||
فقهای بعدی نیز از ایشان پیروی کردهاند <ref>ابنبراج، المهذب، ۲/۳۵۳ ـ ۳۵۴؛ ابنادریس، السرائر، ۲/۶۵۱ ـ ۶۵۳.</ref>. [[علامه حلّی]] با گشودن فصلی جداگانه به نام حضانت در بحث [[نکاح]]، به این بحث غنا بخشیده است <ref>حلّی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۱.</ref> و بیشتر فقیهان از او پیروی و این موضوع را در کتب استدلالی و فتوایی مطرح کردهاند <ref>شهید اول، اللمعه، ۱۸۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۵۴۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۸۳؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۵ ـ ۲۸۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۳/۱۲۰ ـ ۱۲۲.</ref>. در کتابهای فقهی اهل سنت نیز نخست این عنوان مطرح نبوده و با عبارت «احق بالولد» از آن تعبیر میشد <ref>شافعی، الاُم، ۵/۹۲ ـ ۹۳.</ref>؛ امّا بعدها اصطلاح حضانت متداول گردید <ref>کاشانی، بدائع الصنائع، ۴/۴۰.</ref>. | فقهای بعدی نیز از ایشان پیروی کردهاند <ref>ابنبراج، المهذب، ۲/۳۵۳ ـ ۳۵۴؛ ابنادریس، السرائر، ۲/۶۵۱ ـ ۶۵۳.</ref>. [[علامه حلّی]] با گشودن فصلی جداگانه به نام حضانت در بحث [[نکاح]]، به این بحث غنا بخشیده است <ref>حلّی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۱.</ref> و بیشتر فقیهان از او پیروی و این موضوع را در کتب استدلالی و فتوایی مطرح کردهاند <ref>شهید اول، اللمعه، ۱۸۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۵۴۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۸۳؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۵ ـ ۲۸۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۳/۱۲۰ ـ ۱۲۲.</ref>. در کتابهای فقهی اهل سنت نیز نخست این عنوان مطرح نبوده و با عبارت «احق بالولد» از آن تعبیر میشد <ref>شافعی، الاُم، ۵/۹۲ ـ ۹۳.</ref>؛ امّا بعدها اصطلاح حضانت متداول گردید <ref>کاشانی، بدائع الصنائع، ۴/۴۰.</ref>. | ||
امامخمینی این مسئله را در بحث نکاح و احکام اولاد و بحث لقطه مطرح کرده است. ایشان در کتابهای فقهی ـ فتوایی خود به سه مسئله اشخاص عهدهدار حضانت و شرایط و مدت آن پرداخته است <ref>امامخمینی، وسیلة النجاة، ۷۶۲ ـ ۷۶۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۲۳ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref>. | امامخمینی این مسئله را در بحث نکاح و احکام اولاد و بحث لقطه مطرح کرده است. ایشان در کتابهای فقهی ـ فتوایی خود به سه مسئله اشخاص عهدهدار حضانت و شرایط و مدت آن پرداخته است <ref>امامخمینی، وسیلة النجاة، ۷۶۲ ـ ۷۶۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۲۳ و ۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref>. | ||
==اشخاص عهدهدار حضانت== | ==اشخاص عهدهدار حضانت== | ||
از آنجایی که والدین عناصر اصلی تربیت کودک هستند، در حالت طبیعی که اختلافی میان والدین وجود ندارد، هر دو با هم عهدهدار حضانت فرزندان خویشاند، هرچند در واقع تا پایان دوران شیرخوارگی در پسرها و تا پایان هفتسالگی در دخترها اولویت با حضانت مادر است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. در حقوق موضوعه [[ایران]] نیز این اشتراک پذیرفته و در آن تصریح شده تا زمانی که والدین زنده باشند و صلاحیت نگهداری فرزند را داشته باشند، حضانت با والدین است <ref>کاتوزیان، قانون مدنی در نظم کنونی آن، ۶۷۱ و ۷۱۱.</ref>؛ امّا اگر در زندگی مشترک آنان اختلافی درباره شخص عهدهدار حضانت پیش آید، حکم این مسئله مانند صورتی است که والدین از هم جدا شدهاند؛ ولی در صورت مرگ یکی از والدین، [[امامخمینی]]، مانند سایر فقیهان شیعه <ref>طوسی، طوسی، المبسوط، ۶/۴۲ ـ ۴۳؛ ابنبراج، المهذب، ۲/۳۵۳؛ شهید اول، اللمعه، ۱۸۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۹۳.</ref> معتقد است در صورت مرگ مادر، حضانت کودک به پدر منتقل میشود؛ اما اگر پدر بمیرد، چه مرگ او پیش از انتقال حضانت باشد یا پس از آن، مادر از وصی پدر، پدرِ پدر و مادر پدر سزاوارتر به حضانت فرزند است؛ گرچه او ازدواج کرده باشد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. این فتوا موافق ظاهر روایاتی از [[امامصادق(ع)]]است که پس از مرگ پدر، مادر را بر سایر خویشان در حضانت کودک اولی دانسته <ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۵؛ صدوق، من لایحضر، ۳/۴۳۴؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۸/۱۰۴.</ref> و همچنین احادیثی که اجازه برگرداندن کودک از مادر به وصی کودک را نداده است <ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۱/۴۷۱.</ref>؛ امّا در صورت مرگ والدین، امامخمینی، مانند مشهور فقیهان پیشین و اکثر معاصران <ref>سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۵/۲۸۱؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۳/۱۲۱.</ref>، پدربزرگ پدری را در حضانت کودک، مقدم دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. | از آنجایی که والدین عناصر اصلی تربیت کودک هستند، در حالت طبیعی که اختلافی میان والدین وجود ندارد، هر دو با هم عهدهدار حضانت فرزندان خویشاند، هرچند در واقع تا پایان دوران شیرخوارگی در پسرها و تا پایان هفتسالگی در دخترها اولویت با حضانت مادر است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. در حقوق موضوعه [[ایران]] نیز این اشتراک پذیرفته و در آن تصریح شده تا زمانی که والدین زنده باشند و صلاحیت نگهداری فرزند را داشته باشند، حضانت با والدین است <ref>کاتوزیان، قانون مدنی در نظم کنونی آن، ۶۷۱ و ۷۱۱.</ref>؛ امّا اگر در زندگی مشترک آنان اختلافی درباره شخص عهدهدار حضانت پیش آید، حکم این مسئله مانند صورتی است که والدین از هم جدا شدهاند؛ ولی در صورت مرگ یکی از والدین، [[امامخمینی]]، مانند سایر فقیهان شیعه <ref>طوسی، طوسی، المبسوط، ۶/۴۲ ـ ۴۳؛ ابنبراج، المهذب، ۲/۳۵۳؛ شهید اول، اللمعه، ۱۸۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۹۳.</ref> معتقد است در صورت مرگ مادر، حضانت کودک به پدر منتقل میشود؛ اما اگر پدر بمیرد، چه مرگ او پیش از انتقال حضانت باشد یا پس از آن، مادر از وصی پدر، پدرِ پدر و مادر پدر سزاوارتر به حضانت فرزند است؛ گرچه او ازدواج کرده باشد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. این فتوا موافق ظاهر روایاتی از [[امامصادق(ع)]]است که پس از مرگ پدر، مادر را بر سایر خویشان در حضانت کودک اولی دانسته <ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۵؛ صدوق، من لایحضر، ۳/۴۳۴؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۸/۱۰۴.</ref> و همچنین احادیثی که اجازه برگرداندن کودک از مادر به وصی کودک را نداده است <ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۱/۴۷۱.</ref>؛ امّا در صورت مرگ والدین، امامخمینی، مانند مشهور فقیهان پیشین و اکثر معاصران <ref>سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۵/۲۸۱؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۳/۱۲۱.</ref>، پدربزرگ پدری را در حضانت کودک، مقدم دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۷.</ref>. |
ویرایش