confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۵
ویرایش
خط ۷: | خط ۷: | ||
با ظهور و گسترش [[اسلام]]، [[حکومت اسلامی]] به دست [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران شایستهای نظیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] اداره میشد.<ref>حسنابراهیم، تاریخ سیاسی در اسلام، ۴۵۱.</ref> پیامبر(ص) [[رهبری]] بر امت را شایسته افرادی میدانست که خصلت پارسایی از [[معصیت]]، بردباری و [[مدیریت|مدیریتِ نیکو]] داشته باشند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref> [[رسول خدا(ص)]] پس از [[مهاجرت]] به مدینه و مرکز حکومت قراردادن آن، افرادی را کارگزار نظارت و کنترل بازار و تجارت کرد <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۳.</ref> و والیان و کارگزارانی را به دیگر مناطق و شهرها فرستاد<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۲۸.</ref> و با صدور بخشنامهها و دستورالعملهایی به تعیین منطقه مأموریت و نوع مسئولیت آنان پرداخت <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۱.</ref> ایشان در حکمی، معاذبنجبل را مأمور گردآوری صدقات از کارگزاران [[حکومت اسلامی]]، آموزش [[قرآن]] و [[احکام شرعی|احکام]] و [[قضاوت]] میان مردم کرد.<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۲.</ref> ملاک آنحضرت برای انتخاب مسئولان جامعه اسلامی صرفاً شایستگی و توانایی افراد بود نه قبیله، ثروت و سن و سال؛ چنانکه پس از [[فتح مکه]]، پیامبر(ص) جوانی بهنام عتّاببناُسید را به فرمانداری برگزید.<ref>ابناثیر، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، ۳/۴۵۲.</ref> در دوره [[خلفا]] مسئولیت اداره شهرها بر عهده امیران گذاشته شد.<ref>برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، ۲۳۴.</ref> | با ظهور و گسترش [[اسلام]]، [[حکومت اسلامی]] به دست [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران شایستهای نظیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] اداره میشد.<ref>حسنابراهیم، تاریخ سیاسی در اسلام، ۴۵۱.</ref> پیامبر(ص) [[رهبری]] بر امت را شایسته افرادی میدانست که خصلت پارسایی از [[معصیت]]، بردباری و [[مدیریت|مدیریتِ نیکو]] داشته باشند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref> [[رسول خدا(ص)]] پس از [[مهاجرت]] به مدینه و مرکز حکومت قراردادن آن، افرادی را کارگزار نظارت و کنترل بازار و تجارت کرد <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۳.</ref> و والیان و کارگزارانی را به دیگر مناطق و شهرها فرستاد<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۲۸.</ref> و با صدور بخشنامهها و دستورالعملهایی به تعیین منطقه مأموریت و نوع مسئولیت آنان پرداخت <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۱.</ref> ایشان در حکمی، معاذبنجبل را مأمور گردآوری صدقات از کارگزاران [[حکومت اسلامی]]، آموزش [[قرآن]] و [[احکام شرعی|احکام]] و [[قضاوت]] میان مردم کرد.<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۲.</ref> ملاک آنحضرت برای انتخاب مسئولان جامعه اسلامی صرفاً شایستگی و توانایی افراد بود نه قبیله، ثروت و سن و سال؛ چنانکه پس از [[فتح مکه]]، پیامبر(ص) جوانی بهنام عتّاببناُسید را به فرمانداری برگزید.<ref>ابناثیر، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، ۳/۴۵۲.</ref> در دوره [[خلفا]] مسئولیت اداره شهرها بر عهده امیران گذاشته شد.<ref>برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، ۲۳۴.</ref> | ||
[[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در انتخاب مسئولان حکومتی بسیار دقیق بود و پس از انتخاب، آنان را به ترس از خدا، مهربانی با رعیت، در نظر گرفتن صلاح خراجدهندگان، پرهیز از منتنهادن بر رعیت، داشتن [[عدالت]] و همنشینی با حکیمان و خردمندان، انتخاب افراد شایسته و قابل اعتماد برای مناصب حکومتی و [[نظارت]] بر عملکرد آنان توصیه میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹ و ن۵۳، ۴۵۲.</ref> ایشان در آغاز حکومت خویش با انتقاد از کارگزارانِ حکومت پیشین، این دسته از افراد را شایسته تصدی سلطه بر جان، [[مال]] و [[ناموس]] مردم نمیدانست: شخص بخیل که [[حریص]] به اموال مردم است؛ نادان که با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی میکشاند؛ ستمکار که حق مردم را غصب و عطایای آنان را قطع میکند و در تقسیم [[بیتالمال]] عدالت ندارد و اموال و ثروت آنان را حیف و میل و گروهی را بر گروهی مقدم میکند و رشوهخوار که حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبش نمیرساند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref> | [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در انتخاب مسئولان حکومتی بسیار دقیق بود و پس از انتخاب، آنان را به ترس از خدا، مهربانی با رعیت، در نظر گرفتن صلاح خراجدهندگان، پرهیز از منتنهادن بر رعیت، داشتن [[عدالت]] و همنشینی با حکیمان و خردمندان، انتخاب افراد شایسته و قابل اعتماد برای مناصب حکومتی و [[نظارت]] بر عملکرد آنان توصیه میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹ و ن۵۳، ۴۵۲.</ref> ایشان در آغاز حکومت خویش با انتقاد از کارگزارانِ حکومت پیشین، این دسته از افراد را شایسته تصدی سلطه بر جان، [[مال]] و [[ناموس]] مردم نمیدانست: شخص بخیل که [[حریص]] به اموال مردم است؛ نادان که با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی میکشاند؛ ستمکار که حق مردم را [[غصب]] و عطایای آنان را قطع میکند و در تقسیم [[بیتالمال]] عدالت ندارد و اموال و ثروت آنان را حیف و میل و گروهی را بر گروهی مقدم میکند و [[رشوهخوار]] که حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبش نمیرساند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref> | ||
با رویکارآمدن [[امویان]] شیوه کشورداری و حکومتکردن رنگ و بوی شاهانه گرفت و بسیاری از رسوم اخلاقمدارانه برخورد حاکمان با مردم و مسائل حکومتی، جای خود را به شیوههای قهرآمیز داد و در بسیاری از مواقع قبیلهگرایی عامل مهمی در تقسیم [[وظایف حکومتی]] بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۱۰۱.</ref> این رویه در دوران [[عباسیان]] نیز ادامه پیدا کرد؛ با این تفاوت که به جای عربها بیشتر به ایرانیان و موالی توجه شد.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۲۳۹.</ref> از سوی دیگر، عباسیان با توجه به وسعت [[دولت اسلامی]] و بنا به موقعیت اقتصادی، حقوق کارمندان و مسئولان خود را تغییر دادند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۴۱.</ref> و در مورد والیان خود گاهی بهگرفتن مالیات بسنده میکردند و در دیگر امور آنان را به حال خود وا میگذاشتند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۲۷.</ref> | با رویکارآمدن [[امویان]] شیوه کشورداری و حکومتکردن رنگ و بوی شاهانه گرفت و بسیاری از رسوم اخلاقمدارانه برخورد حاکمان با مردم و مسائل حکومتی، جای خود را به شیوههای قهرآمیز داد و در بسیاری از مواقع قبیلهگرایی عامل مهمی در تقسیم [[وظایف حکومتی]] بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۱۰۱.</ref> این رویه در دوران [[عباسیان]] نیز ادامه پیدا کرد؛ با این تفاوت که به جای عربها بیشتر به ایرانیان و موالی توجه شد.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۲۳۹.</ref> از سوی دیگر، عباسیان با توجه به وسعت [[دولت اسلامی]] و بنا به موقعیت اقتصادی، حقوق کارمندان و مسئولان خود را تغییر دادند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۴۱.</ref> و در مورد والیان خود گاهی بهگرفتن مالیات بسنده میکردند و در دیگر امور آنان را به حال خود وا میگذاشتند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۲۷.</ref> |