پرش به محتوا

نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
==معنای لغوی و اصطلاحی==
==معنای لغوی و اصطلاحی==
[[نبوت]] از ریشه نبأ به معنای خبردادن<ref>فراهیدی، کتاب العین، 8/382.</ref>یا از ریشه «نَبْو» به معنای بلندی و مکان مرتفع<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، 15/302؛ طریحی، مجمع البحرین، 1/405.</ref>است و نبی کسی است که از خداوند خبر می‌دهد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، 1/405.</ref> این کلمه در اصطلاح کلامی به معنای آوردن پیام و رساندن احکام خدا به بندگانش و هدایت آنان به سوی حق‌تعالی<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، 322 ـ 323؛ تفتازانی، شرح المقاصد، 5/5 و 24 ـ 27.</ref>و در اصطلاح عرفانی به معنای خبردادن از حقایق الهی، مانند معرفت ذات حق و اسما و صفات و احکام او<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، 74؛ آملی، جامع الاسرار، 379؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات، 759.</ref>است. [[امام‌خمینی]] نبوت کلامی را به این معنا می‌داند که خداوند فردی را برای نشان‌دادن راه سعادت و شقاوت به مردم یا تأسیس شریعت و احکام و قانون‌گذاری میان آنان، انتخاب کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 200؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، 126.</ref> ایشان در اصطلاح عرفانی نبوت را دارای مراتبی می‌داند و نبوت مطلق حقیقی را اظهار و خبر دادن از مقام غیب در مرتبه واحدیت، بر حسب استعدادهای مظاهر می‌داند. چنین نبوتی در واقع همان تعلیم حقیقی و انباء ذاتی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38.</ref>
[[نبوت]] از ریشه نبأ به معنای خبردادن<ref>فراهیدی، کتاب العین، 8/382.</ref>یا از ریشه «نَبْو» به معنای بلندی و مکان مرتفع<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، 15/302؛ طریحی، مجمع البحرین، 1/405.</ref>است و نبی کسی است که از خداوند خبر می‌دهد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، 1/405.</ref> این کلمه در اصطلاح کلامی به معنای آوردن پیام و رساندن احکام خدا به بندگانش و هدایت آنان به سوی حق‌تعالی<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، 322 ـ 323؛ تفتازانی، شرح المقاصد، 5/5 و 24 ـ 27.</ref>و در اصطلاح عرفانی به معنای خبردادن از حقایق الهی، مانند معرفت ذات حق و اسما و صفات و احکام او<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، 74؛ آملی، جامع الاسرار، 379؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات، 759.</ref>است. [[امام‌خمینی]] نبوت کلامی را به این معنا می‌داند که خداوند فردی را برای نشان‌دادن راه سعادت و شقاوت به مردم یا تأسیس شریعت و احکام و قانون‌گذاری میان آنان، انتخاب کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 200؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، 126.</ref> ایشان در اصطلاح عرفانی نبوت را دارای مراتبی می‌داند و نبوت مطلق حقیقی را اظهار و خبر دادن از مقام غیب در مرتبه واحدیت، بر حسب استعدادهای مظاهر می‌داند. چنین نبوتی در واقع همان تعلیم حقیقی و انباء ذاتی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38.</ref>
نبی با کلماتی چون رسول و ولی مرتبط است. برخی بر این اعتقادند رسول اخص از نبی است و رسول صاحب شریعت و کتاب است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، 5/6.</ref> از این جهت گفته شده هر رسولی نبی است اما هر نبی‌ای رسول نیست.<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، 45؛ جرجانی، سیدشریف، التعریفات، 49.</ref> از سوی دیگر، نبی کسی است که وحی به او نازل می‌شود<ref>بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، 126.</ref>اما [[ولایت]]، باطن نبوت است و ولیّ کسی است که مخاطب فرشتگان و مورد الهام واقع می‌شود.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، 1/489.</ref> {{ببینید|ادامه مقاله}}
نبی با کلماتی چون رسول و ولی مرتبط است. برخی بر این اعتقادند رسول اخص از نبی است و رسول صاحب شریعت و کتاب است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، 5/6.</ref> از این جهت گفته شده هر رسولی نبی است اما هر نبی‌ای رسول نیست.<ref>مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، 45؛ جرجانی، سیدشریف، التعریفات، 49.</ref> از سوی دیگر، نبی کسی است که وحی به او نازل می‌شود<ref>بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، 126.</ref>اما [[ولایت]]، باطن نبوت است و ولیّ کسی است که مخاطب فرشتگان و مورد الهام واقع می‌شود.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، 1/489.</ref>  
==پیشینه==
==پیشینه==
مسئله نبوت به آغاز خلقت بشر بر می‌گردد، به گونه‌ای که نخستین انسان نبی بوده است و خداوند در تمام اقوام برای رساندن شریعت، نبی فرستاده است.<ref>فاطر، 24.</ref> نبوت از مهم‌ترین اصول و ارکان ادیان الهی است. این مقام از سوی پروردگار و از طریق کسب<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، 949 ـ 950.</ref>یا جعل و انتخاب الهی<ref>بقره، 124؛ حدید، 26؛ عنکبوت، 27؛ سجده، 24.</ref>به انسان‌های شایسته عطا شده است. در قرآن کریم بر وجود انبیا(ع)در امت‌های گذشته و اینکه پیامبر اسلام(ص)ایشان را تصدیق کرده، تأکید شده است.<ref>نحل، 63؛ آل عمران، 3؛ روم، 47.</ref> همچنین آمده است که تصدیق انبیای گذشته، شیوه و روش انبیای بعد بوده است.<ref>مائده، 46؛ آل عمران، 29 و 50.</ref>
مسئله نبوت به آغاز خلقت بشر بر می‌گردد، به گونه‌ای که نخستین انسان نبی بوده است و خداوند در تمام اقوام برای رساندن شریعت، نبی فرستاده است.<ref>فاطر، 24.</ref> نبوت از مهم‌ترین اصول و ارکان ادیان الهی است. این مقام از سوی پروردگار و از طریق کسب<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، 949 ـ 950.</ref>یا جعل و انتخاب الهی<ref>بقره، 124؛ حدید، 26؛ عنکبوت، 27؛ سجده، 24.</ref>به انسان‌های شایسته عطا شده است. در قرآن کریم بر وجود انبیا(ع)در امت‌های گذشته و اینکه پیامبر اسلام(ص)ایشان را تصدیق کرده، تأکید شده است.<ref>نحل، 63؛ آل عمران، 3؛ روم، 47.</ref> همچنین آمده است که تصدیق انبیای گذشته، شیوه و روش انبیای بعد بوده است.<ref>مائده، 46؛ آل عمران، 29 و 50.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:
به اعتقاد امام‌خمینی یکی دیگر از مقاصد و اهداف انبیا(ع)بیان قوانین الهی، تنظیم روابط اجتماعی و نظم و ترتیب آن بر اساس نظام عادلانه است و این امور نیز تنها با تشکیل [[حکومت اسلامی|حکومت]] امکان‌پذیر است<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 70.</ref>و این امر پس از پیامبر(ص)به اوصیای او و در زمان غیبت بر عهده [[فقیه|فقها]]<nowiki/>ی عادل است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 50، 72 و 75 ـ 76.</ref> ایشان بر اساس این مبنای اعتقادی، انقلاب اسلامی را به وجود آورد و رهبری کرد؛ البته در نظر ایشان برپایی نظام عادلانه، مقصد نهایی نیست، بلکه مقدمه‌ای برای رسیدن مردم به [[معرفت]] حق‌تعالی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/409.</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی یکی دیگر از مقاصد و اهداف انبیا(ع)بیان قوانین الهی، تنظیم روابط اجتماعی و نظم و ترتیب آن بر اساس نظام عادلانه است و این امور نیز تنها با تشکیل [[حکومت اسلامی|حکومت]] امکان‌پذیر است<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 70.</ref>و این امر پس از پیامبر(ص)به اوصیای او و در زمان غیبت بر عهده [[فقیه|فقها]]<nowiki/>ی عادل است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 50، 72 و 75 ـ 76.</ref> ایشان بر اساس این مبنای اعتقادی، انقلاب اسلامی را به وجود آورد و رهبری کرد؛ البته در نظر ایشان برپایی نظام عادلانه، مقصد نهایی نیست، بلکه مقدمه‌ای برای رسیدن مردم به [[معرفت]] حق‌تعالی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/409.</ref>
==ویژگی‌های انبیا(ع)==
==ویژگی‌های انبیا(ع)==
امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان<ref>غزالی، مجموعة رسائل الامام‌غزالی، 232؛ حلی، کشف المراد، 471 و 474.</ref>ویژگی‌های متعددی برای انبیا(ع)ذکر می‌کند؛ مانند آوردن [[معجزه]] که دلالت بر مأموریت آنان از ناحیه خداوند دارد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 49.</ref> {{ببینید| مقاله معجزه}} و اطلاع بر [[غیب|عالم غیب]] به واسطه وحی<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 50.</ref> {{ببینید|مقاله وحی}} و عصمت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 552.</ref> به اعتقاد ایشان [[عصمت|عصمت انبیا(ع)]]<nowiki/>ناشی از باور یقینی و ایمان کامل آنان است و این‌چنین نیست که آنان در ترک گناه مجبور باشند<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 105؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، 49.</ref> {{ببینید|مقاله عصمت}} ؛ علاوه بر این، انبیای الهی(ع)علم‌شان از راه [[مجتهد|اجتهاد]] در علوم نیست، بلکه از راه علم لدنی و مطابق با واقع است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 420.</ref> از این جهت علم پیامبران(ع)مطابق با واقع است و ایشان با هم اختلافی ندارند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، 3/497.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان<ref>غزالی، مجموعة رسائل الامام‌غزالی، 232؛ حلی، کشف المراد، 471 و 474.</ref>ویژگی‌های متعددی برای انبیا(ع)ذکر می‌کند؛ مانند آوردن [[معجزه]] که دلالت بر مأموریت آنان از ناحیه خداوند دارد<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 49.</ref> {{ببینید| معجزه}} و اطلاع بر [[غیب|عالم غیب]] به واسطه وحی<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 50.</ref> {{ببینید|وحی}} و عصمت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 552.</ref> به اعتقاد ایشان [[عصمت|عصمت انبیا(ع)]]<nowiki/>ناشی از باور یقینی و ایمان کامل آنان است و این‌چنین نیست که آنان در ترک گناه مجبور باشند<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 105؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، 49.</ref> {{ببینید|عصمت}} ؛ علاوه بر این، انبیای الهی(ع)علم‌شان از راه [[مجتهد|اجتهاد]] در علوم نیست، بلکه از راه علم لدنی و مطابق با واقع است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 420.</ref> از این جهت علم پیامبران(ع)مطابق با واقع است و ایشان با هم اختلافی ندارند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، 3/497.</ref>
==نبوت از دیدگاه عرفان و فلسفه==
==نبوت از دیدگاه عرفان و فلسفه==
حکما نبوت را از طریق ادله عقلی اثبات می‌کنند؛ چنان‌که اهل معرفت نبوت را به مراتب مختلف عالم وجود تعمیم می‌دهند. {{ببینید|ادامه مقاله}}
حکما نبوت را از طریق ادله عقلی اثبات می‌کنند؛ چنان‌که اهل معرفت نبوت را به مراتب مختلف عالم وجود تعمیم می‌دهند.  
 
==ضرورت نبوت==
==ضرورت نبوت==
حکمای الهی با توجه به اینکه عقول عادی قادر به دریافت فیض بدون واسطه از مبادی عالیه نیستند، نیاز به نبی را که استعداد دریافت فیض را دارد، لازم دانسته‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 475 ـ 483؛ سبزواری، رسائل حکیم سبزواری، 215.</ref> آنان معتقدند نیاز نوع انسان به نبی که جامعه را به سوی خیر و عدل سوق دهد، از روییدن مژه بر چشم یا گودی کف پا که در تدبیر الهی آمده بیشتر است.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، 441 ـ 442.</ref>
حکمای الهی با توجه به اینکه عقول عادی قادر به دریافت فیض بدون واسطه از مبادی عالیه نیستند، نیاز به نبی را که استعداد دریافت فیض را دارد، لازم دانسته‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 475 ـ 483؛ سبزواری، رسائل حکیم سبزواری، 215.</ref> آنان معتقدند نیاز نوع انسان به نبی که جامعه را به سوی خیر و عدل سوق دهد، از روییدن مژه بر چشم یا گودی کف پا که در تدبیر الهی آمده بیشتر است.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، 441 ـ 442.</ref>


عارفان ضرورت نبوت را از طریق ضرورت وجود [[انسان کامل]] که تجلی‌گاه و مظهر [[اسم اعظم]] الهی است، اثبات می‌کنند<ref>آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، 858 ـ 860.</ref>؛ بدین بیان که اگر انسان کامل به‌عنوان نبی یا ولی، میان واجب و ممکن وجود نداشته باشد، هرگز عالم هستی فیض الهی را بی‌واسطه وجود او دریافت نمی‌کند.<ref>قونوی، صدرالدین، الفکوک، 248.</ref> {{ببینید| مقاله انسان کامل}}
عارفان ضرورت نبوت را از طریق ضرورت وجود [[انسان کامل]] که تجلی‌گاه و مظهر [[اسم اعظم]] الهی است، اثبات می‌کنند<ref>آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، 858 ـ 860.</ref>؛ بدین بیان که اگر انسان کامل به‌عنوان نبی یا ولی، میان واجب و ممکن وجود نداشته باشد، هرگز عالم هستی فیض الهی را بی‌واسطه وجود او دریافت نمی‌کند.<ref>قونوی، صدرالدین، الفکوک، 248.</ref> {{ببینید| انسان کامل}}
امام‌خمینی وجود همه انبیا(ع)را به‌عنوان مظاهر خلافت کبرای محمدی(ص)و اسمای الهی ضروری دانسته<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 39؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 83.</ref>، معتقد است اگر انسان کامل در عالم نباشد، هیچ موجود دیگری نمی‌تواند مقام خلافت باطنی و مقام نبوت مطلقه را بر عهده بگیرد و ممکن است مراد از حمل امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب همین مقام باشد؛ از این‌رو وجود او ضروری است۔<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 55 ـ 56.</ref> {{ببینید|پیامبران مقاله امانت}} به اعتقاد ایشان گرچه همه موجودات عالم هستی، آیات و آینه تجلیات جمال الهی‌اند، ولی هر کدام استعداد و ظرفیت محدودی دارند؛ از این‌رو نمی‌توانند مظهر اسم اعظم الله شوند؛ ولی کون جامع و وجود انسان کامل است که آینه تمام‌نمای اسما و صفات و جلوه‌گاه جامع همه صفات حق‌تعالی در عالم هستی است و از این جهت، وجود چنین انسانی در مقام نبی یا ولی همواره ضروری است۔<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 634 ـ 635.</ref>
امام‌خمینی وجود همه انبیا(ع)را به‌عنوان مظاهر خلافت کبرای محمدی(ص)و اسمای الهی ضروری دانسته<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 39؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 83.</ref>، معتقد است اگر انسان کامل در عالم نباشد، هیچ موجود دیگری نمی‌تواند مقام خلافت باطنی و مقام نبوت مطلقه را بر عهده بگیرد و ممکن است مراد از حمل امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب همین مقام باشد؛ از این‌رو وجود او ضروری است۔<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 55 ـ 56.</ref> {{ببینید|امانت}} به اعتقاد ایشان گرچه همه موجودات عالم هستی، آیات و آینه تجلیات جمال الهی‌اند، ولی هر کدام استعداد و ظرفیت محدودی دارند؛ از این‌رو نمی‌توانند مظهر اسم اعظم الله شوند؛ ولی کون جامع و وجود انسان کامل است که آینه تمام‌نمای اسما و صفات و جلوه‌گاه جامع همه صفات حق‌تعالی در عالم هستی است و از این جهت، وجود چنین انسانی در مقام نبی یا ولی همواره ضروری است۔<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 634 ـ 635.</ref>
==اقسام و مراتب انباء و نبوت==
==اقسام و مراتب انباء و نبوت==
عارفان نبوت را به معنای عام آن، اخبار از حقایق و معارف الهی در ذات، صفات و اسمای الهی تعریف می‌کنند<ref>آملی، المقدمات، 167.</ref>و آن را به نبوت مطلق(عام یا انبائی) و نبوت مقید(خاص یا تشریعی)تقسیم می‌کنند۔<ref>کاشانی، 74؛ آملی، انوار الحقیقه، 274 ـ 275.</ref> نبوت مطلق یا انبائی، اخبار از ذات، صفات و اسمای الهی است و نبوت خاص یا تشریعی علاوه بر اخبار از این حقایق، تبلیغ احکام و تعلیم اخلاق، حکمت و قیام به سیاست را به همراه دارد۔<ref>آملی، المقدمات، 167.</ref> هرچند از دیدگاه عارفان نبوت تشریعی با نبوت [[حضرت محمد(ص)]]<nowiki/>به پایان رسیده و منقطع شده است، امّا نبوت عام(انبائی)برای دیگر اولیا امکان‌پذیر است۔<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، 135.</ref> عارفان نبوت انبائی را به نبوت روح اعظم نسبت به نفس کلی و نفوس جزئی، تعمیم داده‌اند که با لسان عقلی از صفات و اسمای الهی خبر می‌دهد۔<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، 71؛ آملی، المقدمات، 178.</ref>
عارفان نبوت را به معنای عام آن، اخبار از حقایق و معارف الهی در ذات، صفات و اسمای الهی تعریف می‌کنند<ref>آملی، المقدمات، 167.</ref>و آن را به نبوت مطلق(عام یا انبائی) و نبوت مقید(خاص یا تشریعی)تقسیم می‌کنند۔<ref>کاشانی، 74؛ آملی، انوار الحقیقه، 274 ـ 275.</ref> نبوت مطلق یا انبائی، اخبار از ذات، صفات و اسمای الهی است و نبوت خاص یا تشریعی علاوه بر اخبار از این حقایق، تبلیغ احکام و تعلیم اخلاق، حکمت و قیام به سیاست را به همراه دارد۔<ref>آملی، المقدمات، 167.</ref> هرچند از دیدگاه عارفان نبوت تشریعی با نبوت [[حضرت محمد(ص)]]<nowiki/>به پایان رسیده و منقطع شده است، امّا نبوت عام(انبائی)برای دیگر اولیا امکان‌پذیر است۔<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، 135.</ref> عارفان نبوت انبائی را به نبوت روح اعظم نسبت به نفس کلی و نفوس جزئی، تعمیم داده‌اند که با لسان عقلی از صفات و اسمای الهی خبر می‌دهد۔<ref>کاشانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، 71؛ آملی، المقدمات، 178.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۷:
این مرتبه بالاترین مرتبه نبوت است و اخبار از حقایق در هویت غیبی به واسطه اسم اعظم صورت می‌گیرد و حقایق مستور در هویت غیبی را به اسما در مرتبه واحدیت می‌رساند که این به لسان و تکلم ذاتی الهی است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39 ـ 40.</ref>؛
این مرتبه بالاترین مرتبه نبوت است و اخبار از حقایق در هویت غیبی به واسطه اسم اعظم صورت می‌گیرد و حقایق مستور در هویت غیبی را به اسما در مرتبه واحدیت می‌رساند که این به لسان و تکلم ذاتی الهی است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39 ـ 40.</ref>؛
===انباء و اخبار در مرتبه اعیان ثابته===
===انباء و اخبار در مرتبه اعیان ثابته===
در این مرتبه عین ثابت انسان کامل که حقیقت محمدی(ص)است، از حقایقی برای دیگر اعیان ثابته خبر می‌دهد<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39 ـ 40.</ref> {{ببینید| مقاله اعیان ثابته}}
در این مرتبه عین ثابت انسان کامل که حقیقت محمدی(ص)است، از حقایقی برای دیگر اعیان ثابته خبر می‌دهد<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39 ـ 40.</ref> {{ببینید| اعیان ثابته}}
===انباء در مرتبه حقیقت اطلاقی (نَفَس رحمانی)===
===انباء در مرتبه حقیقت اطلاقی (نَفَس رحمانی)===
این مرتبه توسط اسم اعظم الله که رب انسان کامل است برای حقیقت اطلاقی واقع می‌شود<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39.</ref> {{ببینید|مقاله نفس رحمانی}}
این مرتبه توسط اسم اعظم الله که رب انسان کامل است برای حقیقت اطلاقی واقع می‌شود<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 39.</ref> {{ببینید|نفس رحمانی}}
===انباء در مرتبه عالم عقل===
===انباء در مرتبه عالم عقل===
این مرتبه از انباء و خبردادن برای اهل سرّ از [[عرفا|روحانیون]] و فرشتگان مقرب است. تعلیم اسمای الهی توسط [[آدم(ع)]]<nowiki/>به فرشتگان از این قسم است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38 ـ 39.</ref>؛
این مرتبه از انباء و خبردادن برای اهل سرّ از [[عرفا|روحانیون]] و فرشتگان مقرب است. تعلیم اسمای الهی توسط [[آدم(ع)]]<nowiki/>به فرشتگان از این قسم است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38 ـ 39.</ref>؛
خط ۴۷: خط ۴۸:
==رابطه نبوت با رسالت، ولایت و امامت==
==رابطه نبوت با رسالت، ولایت و امامت==
عارفان مقام ولایت را باطن نبوت می‌دانند و معتقدند هر نبی از ولایت بهره‌مند است. نبی به لحاظ جنبه [[ولایت و خلافت|ولایت]]، فیض الهی را دریافت می‌کند و از طریق جنبه ظاهری خویش که نبوت و رسالت است، به دیگران افاضه می‌کند. از این‌رو جنبه ولایت در انبیا(ع)برتر از نبوت و رسالت ایشان است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، 837؛ آملی، المقدمات، 168 ـ 169؛ جامی، نقد النصوص، 213؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، 284؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 485.</ref> امام‌خمینی نیز مقام ولایت را باطن نبوت می‌داند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38 و 84.</ref>و در مواضعی از ولایت تعبیر به روح و باطن قرآن می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، 58.</ref> البته این دو مطلب با هم تنافی ندارند؛ زیرا نبوت و قرآن نیز حاکی از یک حقیقت‌اند؛ از این‌رو ولایت می‌تواند هم روح و باطن نبوت باشد و هم باطن قرآن. ایشان با استناد به بعضی روایات<ref>کلینی، الکافی، 1/174 ـ 176.</ref>، معتقد است هر رسولی دارای مقام نبوت است؛ ولی هر نبی مقام رسالت ندارد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 99.</ref> ایشان محور رسالت را مبتنی بر بیان احکام و مدیریت زندگی فردی و اجتماعی بشر می‌داند که همه از امور دنیایی و زمان‌مند هستند؛ به همین دلیل رسالت پایان‌پذیر است اما محور ولایت فراتر از امور یادشده است و پایان‌پذیر نیست.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 178.</ref>
عارفان مقام ولایت را باطن نبوت می‌دانند و معتقدند هر نبی از ولایت بهره‌مند است. نبی به لحاظ جنبه [[ولایت و خلافت|ولایت]]، فیض الهی را دریافت می‌کند و از طریق جنبه ظاهری خویش که نبوت و رسالت است، به دیگران افاضه می‌کند. از این‌رو جنبه ولایت در انبیا(ع)برتر از نبوت و رسالت ایشان است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، 837؛ آملی، المقدمات، 168 ـ 169؛ جامی، نقد النصوص، 213؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، 284؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 485.</ref> امام‌خمینی نیز مقام ولایت را باطن نبوت می‌داند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 38 و 84.</ref>و در مواضعی از ولایت تعبیر به روح و باطن قرآن می‌کند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، 58.</ref> البته این دو مطلب با هم تنافی ندارند؛ زیرا نبوت و قرآن نیز حاکی از یک حقیقت‌اند؛ از این‌رو ولایت می‌تواند هم روح و باطن نبوت باشد و هم باطن قرآن. ایشان با استناد به بعضی روایات<ref>کلینی، الکافی، 1/174 ـ 176.</ref>، معتقد است هر رسولی دارای مقام نبوت است؛ ولی هر نبی مقام رسالت ندارد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 99.</ref> ایشان محور رسالت را مبتنی بر بیان احکام و مدیریت زندگی فردی و اجتماعی بشر می‌داند که همه از امور دنیایی و زمان‌مند هستند؛ به همین دلیل رسالت پایان‌پذیر است اما محور ولایت فراتر از امور یادشده است و پایان‌پذیر نیست.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 178.</ref>
بعضی از اندیشمندان امامت را به معنای خلافت، وصایت یا ریاست در امور دین و دنیا تفسیر کرده‌اند.<ref>حلی، الألفین، 12؛ ابن‌میثم بحرانی، قواعد المرام، 174.</ref> امام‌خمینی نیز [[امامت]] را همان خلافت ظاهری و از شئون رسالت می‌داند که اظهار آن لازم است. به اعتقاد ایشان همچنان‌که از آثار نبوت، ولایت بر جان و مال مردم است، در امامت نیز این ولایت وجود دارد<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 197.</ref>و همان‌طور که نبوت و ولایت سایر انبیا(ع)و اولیا، جلوه‌ای از نبوت و ولایت پیامبر ختمی(ص)است، مقام امامت نیز چنین است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 40 ـ 41.</ref> در نگاه ایشان نور نبوت و امامت از آغاز خلقت تا انجام آن وجود داشته و دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/250.</ref> گرچه نبوت در وجود ختمی‌مرتبت(ص)پایان پذیرفته، ولی امامت پس از آن حضرت(ص)در وجود اوصیای او(ع)، تجلی و تداوم پیدا کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/232.</ref> {{ببینید|مقاله امامت}}
بعضی از اندیشمندان امامت را به معنای خلافت، وصایت یا ریاست در امور دین و دنیا تفسیر کرده‌اند.<ref>حلی، الألفین، 12؛ ابن‌میثم بحرانی، قواعد المرام، 174.</ref> امام‌خمینی نیز [[امامت]] را همان خلافت ظاهری و از شئون رسالت می‌داند که اظهار آن لازم است. به اعتقاد ایشان همچنان‌که از آثار نبوت، ولایت بر جان و مال مردم است، در امامت نیز این ولایت وجود دارد<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 197.</ref>و همان‌طور که نبوت و ولایت سایر انبیا(ع)و اولیا، جلوه‌ای از نبوت و ولایت پیامبر ختمی(ص)است، مقام امامت نیز چنین است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 40 ـ 41.</ref> در نگاه ایشان نور نبوت و امامت از آغاز خلقت تا انجام آن وجود داشته و دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/250.</ref> گرچه نبوت در وجود ختمی‌مرتبت(ص)پایان پذیرفته، ولی امامت پس از آن حضرت(ص)در وجود اوصیای او(ع)، تجلی و تداوم پیدا کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/232.</ref> {{ببینید|امامت}}
==سرّ تفاوت انبیا(ع)==
==سرّ تفاوت انبیا(ع)==
قرآن کریم بر اختلاف انبیا(ع)و بر افضل بودن برخی از ایشان تأکید کرده است<ref>بقره، 253.</ref>؛ اگرچه اصول آموزه‌های آنان واحد است و به امر واحدی دعوت می‌کنند۔<ref>خواجه‌نصیر طوسی،  تجرید الاعتقاد، 8/54.</ref>
قرآن کریم بر اختلاف انبیا(ع)و بر افضل بودن برخی از ایشان تأکید کرده است<ref>بقره، 253.</ref>؛ اگرچه اصول آموزه‌های آنان واحد است و به امر واحدی دعوت می‌کنند۔<ref>خواجه‌نصیر طوسی،  تجرید الاعتقاد، 8/54.</ref>


امام‌خمینی سرّ تفاوت انبیا(ع)را تفاوت اسمای الهی می‌داند. بر همین اساس انبیا(ع)که صورت و تجلی عینی مظاهر اسمای الهی‌اند متفاوت از یکدیگرند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 83.</ref>؛ چنان‌که بعضی مظهر اسمی خاص مثل «الرحمن»اند؛ همچنان‌که انبیا(ع)در سلوک معنوی و طی اسفار اربعه نیز متفاوت‌اند؛ برای مثال بعضی در سفر اول از [[اسفار اربعه]] به مظهریت اسم «الرحمن» رسیده‌اند و اسم «الرحمن» را ظاهر و حاکم بر وجود خویش و بر عالم مشاهده می‌کنند. سفر دوم ایشان با مشاهده فنای اشیا در اسم «الرحمن» پایان می‌پذیرد و این نبی با رحمت و مظهر رحمانیت حق برای هدایت خلق از سفر صقع ربوبی بر می‌گردد و از آنجاکه سلطنت اسمای خاص محدود است، دوره نبوت انبیایی که مظهر این اسما هستند نیز محدود است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 89.</ref> {{ببینید|مقاله اسفار اربعه}}  
امام‌خمینی سرّ تفاوت انبیا(ع)را تفاوت اسمای الهی می‌داند. بر همین اساس انبیا(ع)که صورت و تجلی عینی مظاهر اسمای الهی‌اند متفاوت از یکدیگرند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 83.</ref>؛ چنان‌که بعضی مظهر اسمی خاص مثل «الرحمن»اند؛ همچنان‌که انبیا(ع)در سلوک معنوی و طی اسفار اربعه نیز متفاوت‌اند؛ برای مثال بعضی در سفر اول از [[اسفار اربعه]] به مظهریت اسم «الرحمن» رسیده‌اند و اسم «الرحمن» را ظاهر و حاکم بر وجود خویش و بر عالم مشاهده می‌کنند. سفر دوم ایشان با مشاهده فنای اشیا در اسم «الرحمن» پایان می‌پذیرد و این نبی با رحمت و مظهر رحمانیت حق برای هدایت خلق از سفر صقع ربوبی بر می‌گردد و از آنجاکه سلطنت اسمای خاص محدود است، دوره نبوت انبیایی که مظهر این اسما هستند نیز محدود است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 89.</ref> {{ببینید|اسفار اربعه}}  


اما خاتم انبیا(ع)مَظهر تمام اسمای الهی و اسم جامع «الله» است؛ از این‌رو تمام اسما و صفات در وجود او عیناً تجلی کرده است و از آنجاکه اسم اعظم «الله» محیط بر همه اسماست و سلطنتی دایمی بر آنها دارد، نبوتِ نبی‌ای که مظهر این اسم باشد نیز محدود نخواهد بود و ازلی و ابدی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 89؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، 309 ـ 310.</ref> از این‌رو نبوت ختمی(ص)بر همه نبوت‌های پیشین برتری و احاطه دارد و از همه آنها جامع‌تر و کامل‌تر است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 309.</ref>
اما خاتم انبیا(ع)مَظهر تمام اسمای الهی و اسم جامع «الله» است؛ از این‌رو تمام اسما و صفات در وجود او عیناً تجلی کرده است و از آنجاکه اسم اعظم «الله» محیط بر همه اسماست و سلطنتی دایمی بر آنها دارد، نبوتِ نبی‌ای که مظهر این اسم باشد نیز محدود نخواهد بود و ازلی و ابدی است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 89؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، 309 ـ 310.</ref> از این‌رو نبوت ختمی(ص)بر همه نبوت‌های پیشین برتری و احاطه دارد و از همه آنها جامع‌تر و کامل‌تر است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 309.</ref>
خط ۷۴: خط ۷۵:


===معراج روحانی ===
===معراج روحانی ===
برخی بر این باورند که معراج در خواب واقع شده است.<ref>خازن، تفسیر الخازن، 3/114؛ میرزائی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، 200.</ref> ابن‌سینا با رویکرد فلسفی و متفاوت با متکلمان، معراج را تفسیر کرده و معتقد است معراج پیامبر(ص)، عروج با فکر و عروجی عقلی بوده است.<ref>ابن‌سینا، معراج‌نامه، 18.</ref> وی سیر سریع و عروج به عوالم بالا را با جسم نمی‌پذیرد؛ زیرا علاوه بر صعودنکردن اجسام سنگین به بالا، مسئله گذر از افلاک هم مطرح بوده است. ابن‌سینا قائل است که افلاک قابل خرق و التیام نیستند و فلک کون و فساد نمی‌پذیرد.<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، 74 و 120؛ حسین‌بن‌عبدالله، رسائل، 102.</ref> {{ببینید|مقاله فلک}}  
برخی بر این باورند که معراج در خواب واقع شده است.<ref>خازن، تفسیر الخازن، 3/114؛ میرزائی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، 200.</ref> ابن‌سینا با رویکرد فلسفی و متفاوت با متکلمان، معراج را تفسیر کرده و معتقد است معراج پیامبر(ص)، عروج با فکر و عروجی عقلی بوده است.<ref>ابن‌سینا، معراج‌نامه، 18.</ref> وی سیر سریع و عروج به عوالم بالا را با جسم نمی‌پذیرد؛ زیرا علاوه بر صعودنکردن اجسام سنگین به بالا، مسئله گذر از افلاک هم مطرح بوده است. ابن‌سینا قائل است که افلاک قابل خرق و التیام نیستند و فلک کون و فساد نمی‌پذیرد.<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، 74 و 120؛ حسین‌بن‌عبدالله، رسائل، 102.</ref> {{ببینید|فلک}}  
از این‌رو وی در کتاب معراج‌نامه خود، معراج جسمانی را محال می‌شمارد.(۱۹) این نظر مورد نقد حکمایی چون قاضی‌سعید قمی است.<ref>قاضی‌سعید قمی، شرح توحید الصدوق، 2/308.</ref>
از این‌رو وی در کتاب معراج‌نامه خود، معراج جسمانی را محال می‌شمارد.(۱۹) این نظر مورد نقد حکمایی چون قاضی‌سعید قمی است.<ref>قاضی‌سعید قمی، شرح توحید الصدوق، 2/308.</ref>


خط ۸۳: خط ۸۴:
===معراج تأویلی ===
===معراج تأویلی ===
برخی عرفا با تأویل آیه اسراء به تفسیر معراج پرداخته‌اند. این دسته معتقدند که کلمه «لیل» در آیه به معنای تاریکی و موانع بدن و تعلقات طبیعی است و چون عروج و ترقی به وسیله بدن صورت می‌گیرد، مسجدالحرام در آیه به مقام قلب محرم از طواف شرک‌آلود قوای بدنی، تأویل می‌شود.<ref>ابن‌عربی، تفسیر، 1/374؛ میرزائی، علی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، 107.</ref> معراج در نگاه عرفانی، عروج از بُعد مادی به منتهای بُعد غیرمادی و رسیدن به مقصد اصلی یعنی قرب الهی است.<ref>محمدزاده، معراج در تفاسیر عرفانی، 54.</ref>
برخی عرفا با تأویل آیه اسراء به تفسیر معراج پرداخته‌اند. این دسته معتقدند که کلمه «لیل» در آیه به معنای تاریکی و موانع بدن و تعلقات طبیعی است و چون عروج و ترقی به وسیله بدن صورت می‌گیرد، مسجدالحرام در آیه به مقام قلب محرم از طواف شرک‌آلود قوای بدنی، تأویل می‌شود.<ref>ابن‌عربی، تفسیر، 1/374؛ میرزائی، علی، رویکرد انتقادی به نگاه اندیشمندان اسلامی دربارهٔ معراج، 107.</ref> معراج در نگاه عرفانی، عروج از بُعد مادی به منتهای بُعد غیرمادی و رسیدن به مقصد اصلی یعنی قرب الهی است.<ref>محمدزاده، معراج در تفاسیر عرفانی، 54.</ref>
امام‌خمینی نیز در نگاه عرفانی، معراج را همان قرب و وصول به فنای الهی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 102.</ref> به باور ایشان معراج پیامبر(ص)عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل اُنس به قِدم عبودیت و فقر می‌باشد که با رفع غبار انانیّت محقق می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 89؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 43.</ref> ایشان نهایت قرب فرائض را غایت معراج صعودی پیامبر(ص)می‌داند که برای هیچ یک از انبیا و اولیای الهی حاصل نمی‌شود، مگر به تبعیت.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 112.</ref> {{ببینید|مقاله قرب نوافل و فرائض}}
امام‌خمینی نیز در نگاه عرفانی، معراج را همان قرب و وصول به فنای الهی می‌داند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 102.</ref> به باور ایشان معراج پیامبر(ص)عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل اُنس به قِدم عبودیت و فقر می‌باشد که با رفع غبار انانیّت محقق می‌شود.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 89؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 43.</ref> ایشان نهایت قرب فرائض را غایت معراج صعودی پیامبر(ص)می‌داند که برای هیچ یک از انبیا و اولیای الهی حاصل نمی‌شود، مگر به تبعیت.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 112.</ref> {{ببینید|قرب نوافل و فرائض}}
از سوی دیگر، در عرفان از دو نوع معراج نام برده شده است:
از سوی دیگر، در عرفان از دو نوع معراج نام برده شده است:


خط ۹۰: خط ۹۱:
==ره‌آورد معراج==
==ره‌آورد معراج==
===نماز===
===نماز===
به اعتقاد امام‌خمینی ارمغانی که پیامبر اکرم(ص)برای امت خود از این سفر و معراج آورد، نماز بود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، 3/548.</ref> ایشان نماز را حقیقتی شمرده است که در بردارنده هر دو معراج جسمانی و روحانی است و وسیله معراج و وصول سالک است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 13.</ref> ایشان با استناد به حدیثی<ref>عیاشی، التفسیر، 1/157؛ صدوق، علل الشرائع، 2/312.</ref>دربارهٔ اذان‌گفتن و عروج سالک، معتقد است گفتن ارکان اذان و شهادت به الوهیت حق، موجب فتح ابواب آسمان و خرق حجب و باعث اجتماع فرشتگان الهی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 133 ـ 140.</ref> ایشان در برخی آثار خود به تطبیق مراحل نماز با معراج پرداخته، معتقد است نماز پیامبر(ص)در شب معراج، در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع، سجود، قیام و قعود، تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 350.</ref>؛ چنان‌که قیام، رکوع و سجود در حقیقت تمثل عینی تجلیات حق بر قلب پیامبر(ص)در شب معراج است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 351؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 61.</ref> {{ببینید|مقاله آداب و اسرار نماز}}
به اعتقاد امام‌خمینی ارمغانی که پیامبر اکرم(ص)برای امت خود از این سفر و معراج آورد، نماز بود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، 3/548.</ref> ایشان نماز را حقیقتی شمرده است که در بردارنده هر دو معراج جسمانی و روحانی است و وسیله معراج و وصول سالک است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 13.</ref> ایشان با استناد به حدیثی<ref>عیاشی، التفسیر، 1/157؛ صدوق، علل الشرائع، 2/312.</ref>دربارهٔ اذان‌گفتن و عروج سالک، معتقد است گفتن ارکان اذان و شهادت به الوهیت حق، موجب فتح ابواب آسمان و خرق حجب و باعث اجتماع فرشتگان الهی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 133 ـ 140.</ref> ایشان در برخی آثار خود به تطبیق مراحل نماز با معراج پرداخته، معتقد است نماز پیامبر(ص)در شب معراج، در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع، سجود، قیام و قعود، تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 350.</ref>؛ چنان‌که قیام، رکوع و سجود در حقیقت تمثل عینی تجلیات حق بر قلب پیامبر(ص)در شب معراج است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 351؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، 61.</ref> {{ببینید|آداب و اسرار نماز}}
===مشهودات===
===مشهودات===
[[مکاشفه|مشهودات]] و مکاشفات پیامبر(ص)در سفر معراج فراوان است و به نظر امام‌خمینی از جمله مشهودات این معراج اینهاست:
[[مکاشفه|مشهودات]] و مکاشفات پیامبر(ص)در سفر معراج فراوان است و به نظر امام‌خمینی از جمله مشهودات این معراج اینهاست:
۵۷۲

ویرایش