پرش به محتوا

سیدحسن مدرس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''سیدحسن مُدرس''' فقیه مبارز، نماینده علمای [[نجف]] و مردم [[تهران]] در [[مجلس شورای ملی]] و شخصیت محبوب [[امام‌خمینی]].
'''سیدحسن مُدرس''' فقیه مبارز، نماینده علمای [[نجف]] و مردم [[تهران]] در [[مجلس شورای ملی]] و شخصیت محبوب [[امام‌خمینی]].


== زندگی‌نامه و تحصیلات ==
== تولد و خاندان ==
سیدحسن طباطبایی مشهور به سیدحسن مدرس، در سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش سیداسماعیل و جدش میرعبدالباقی و خدیجه مادرش از خویشاوندان سیداسماعیل، از سادات طباطبایی زواره بوده‌اند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۳۸–۴۴.</ref> و نسب سیدحسن با ۳۳ واسطه به [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] می‌رسد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref>
سیدحسن طباطبایی مشهور به سیدحسن مدرس، در سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان اصفهان به دنیا آمد. پدرش سیداسماعیل و جدش میرعبدالباقی و خدیجه مادرش از خویشاوندان سیداسماعیل، از سادات طباطبایی زواره بوده‌اند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۳۸–۴۴.</ref> و نسب سیدحسن با ۳۳ واسطه به [[امام‌حسن مجتبی(ع)]] می‌رسد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref>


سیدحسن مدرس تا شش‌سالگی در دهکده سرابه در دامن مادرش پرورش یافت؛ سپس پدرش او را به شهرضا برد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۱؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۴۱.</ref> و به جدش میرعبدالباقی سپرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref> وی زبان فارسی و دروس مقدمات عربی را نزد پدربزرگ خود فراگرفت<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۵.</ref> و در چهارده‌سالگی او را از دست داد و در شانزده‌سالگی، برای ادامه تحصیل علوم دینی، به شهر [[اصفهان]] رفت و ۲۱ سال داشت که پدرش نیز درگذشت.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> مدرس در سال ۱۲۷۱ که سال ششم تحصیل بود، در اصفهان با دختر اسدالله از اهالی روستای اسفه [[ازدواج]] کرد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۶–۵۷.</ref> او در سیزده سال کسب دانش و تحقیق در اصفهان، رشته‌های ادبیات عرب، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[کلام]] و دیگر علوم رایج حوزوی را با شرکت در درس‌های استادان [[حوزه اصفهان]] ازجمله میرزاعبدالعلی هرندی نحوی استاد علوم عربی، [[جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند ملامحمد کاشانی]] استاد در علوم عقلی گذراند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و به مدت چهار سال از درس خارج اصول مرتضی ریزی و دو سال از درس [[سیدمحمدباقر درچه‌ای]] استفاده کرد.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۴۵.</ref>
== تحصیلات ==
سیدحسن مدرس تا شش‌سالگی در دهکده سرابه در دامن مادرش پرورش یافت؛ سپس پدرش او را به شهرضا برد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۱؛ مدرسی، مرد روزگاران، ۴۱.</ref> و به جدش میرعبدالباقی سپرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۲.</ref> وی زبان فارسی و دروس مقدمات عربی را نزد پدربزرگ خود فراگرفت<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۳؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۵.</ref> و در چهارده‌سالگی او را از دست داد و در شانزده‌سالگی، برای ادامه تحصیل علوم دینی، به شهر [[اصفهان]] رفت و ۲۱ سال داشت که پدرش نیز درگذشت.<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> مدرس در سال ۱۲۷۱ که سال ششم تحصیل بود، در اصفهان با دختر اسدالله از اهالی روستای اسفه [[ازدواج]] کرد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۶–۵۷.</ref> او در سیزده سال کسب دانش و تحقیق در اصفهان، رشته‌های ادبیات عرب، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[علم کلام|کلام]] و دیگر علوم رایج حوزوی را با شرکت در درس‌های استادان [[حوزه اصفهان]] ازجمله میرزاعبدالعلی هرندی نحوی استاد علوم عربی، [[جهانگیرخان قشقایی]] و [[آخوند ملامحمد کاشانی]] استاد در علوم عقلی گذراند<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و به مدت چهار سال از درس خارج اصول مرتضی ریزی و دو سال از درس [[سیدمحمدباقر درچه‌ای]] استفاده کرد.<ref>مدرسی، مرد روزگاران، ۴۵.</ref>


مدرس در بهمن ۱۲۷۸ از اصفهان به [[حوزه علمیه نجف]] رفت و تا سال ۱۲۸۵ نزد [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، [[آخوند محمدکاظم خراسانی]] و [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی|سیّدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] دروس [[خارج فقه و اصول]] را پی گرفت<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> او روزهای پنجشنبه و جمعه کارگری می‌کرد و در پنج روز تحصیلی خود از آن بهره می‌جست<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۴؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۸.</ref> میرزای شیرازی که هوش و فراست مدرس را ستوده‌است، او را سرآمد همه می‌دانست<ref>مکی، مدرس قهرمان آزادی، ۱/۴۸.</ref> وی پس از رسیدن به درجه [[اجتهاد]] در ۳۶سالگی به اصفهان بازگشت و در مدرسه جده کوچک اصفهان، تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را آغاز کرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> در کنار تدریس فقه و اصول، تدریس اخلاق بر پایه [[نهج البلاغه]] را نیز از موضوعات درسی در اصفهان قرار داد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۱۳۰–۱۳۱.</ref> جایگاه او در رشته‌های گوناگون علمی معارف اسلامی، آن‌چنان درخشنده و چشمگیر است که شاگردان و هم‌عصران وی، از او به عنوان فقیه، فیلسوف، مفسر، اقتصاددان و سخنور و تاریخ‌شناس یاد کرده‌اند.<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۱۲۵.</ref>
=== هجرت به نجف ===
مدرس در بهمن ۱۲۷۸ از اصفهان به [[حوزه علمیه نجف]] رفت و تا سال ۱۲۸۵ نزد [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، [[آخوند محمدکاظم خراسانی]] و [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی|سیّدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] دروس خارج فقه و اصول را پی گرفت<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> او روزهای پنجشنبه و جمعه کارگری می‌کرد و در پنج روز تحصیلی خود از آن بهره می‌جست<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۴؛ مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۵۸.</ref> میرزای شیرازی که هوش و فراست مدرس را ستوده‌است، او را سرآمد همه می‌دانست<ref>مکی، مدرس قهرمان آزادی، ۱/۴۸.</ref>  
 
=== بازگشت به اصفهان ===
وی پس از رسیدن به [[اجتهاد|درجه اجتهاد]] در ۳۶سالگی به اصفهان بازگشت و در مدرسه جده کوچک اصفهان، تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را آغاز کرد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> در کنار تدریس فقه و اصول، تدریس اخلاق بر پایه [[نهج البلاغه]] را نیز از موضوعات درسی در اصفهان قرار داد<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۱۳۰–۱۳۱.</ref> جایگاه او در رشته‌های گوناگون علمی معارف اسلامی، آن‌چنان درخشنده و چشمگیر است که شاگردان و هم‌عصران وی، از او به عنوان فقیه، فیلسوف، مفسر، اقتصاددان و سخنور و تاریخ‌شناس یاد کرده‌اند.<ref>مزینانی، سر گذشت، افکار و آثار آیت‌الله شهید سیدحسن مدرس، ۱۲۵.</ref>


== ورود به مبارزات ==
== ورود به مبارزات ==
مدرس با توجه به علاقه‌ای که به آثار باستانی داشت، با حمایت [[آقانورالله اصفهانی]] به پاره‌ای از کارهای ظل‌السلطان پسر [[ناصرالدین‌شاه قاجار]] که حاکم شهر بود، [[انتقاد]] و از تخریب سازه‌های تاریخی اصفهان به دست او جلوگیری می‌کرد؛ از این‌رو وی همواره از مدرس خشمگین بود.<ref>مکی، نگاهی به، ۹۱–۹۲.</ref> مدرس که به تدریس و تبلیغ اهتمام داشت، از زمان پیروزی [[جنبش مشروطه]] (۱۲۸۵) وارد مبارزات سیاسی شد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و سرآغاز فعالیت سیاسی وی پیش از راهیابی به [[مجلس شورای ملی]]، عضویت در انجمن ملی (ولایتی) اصفهان بود.<ref>رجایی، تاریخ مشروطیت اصفهان، ۱۱۳.</ref>
مدرس با توجه به علاقه‌ای که به آثار باستانی داشت، با حمایت [[آقانورالله اصفهانی]] به پاره‌ای از کارهای ظل‌السلطان پسر [[ناصرالدین‌شاه قاجار]] که حاکم شهر بود، [[انتقاد]] و از تخریب سازه‌های تاریخی اصفهان به دست او جلوگیری می‌کرد؛ از این‌رو وی همواره از مدرس خشمگین بود.<ref>مکی، نگاهی به، ۹۱–۹۲.</ref> مدرس که به تدریس و تبلیغ اهتمام داشت، از زمان پیروزی [[جنبش مشروطه]] (۱۲۸۵) وارد مبارزات سیاسی شد<ref>اطلاعات، روزنامه، ۱.</ref> و سرآغاز فعالیت سیاسی وی پیش از راهیابی به [[مجلس شورای ملی]]، عضویت در انجمن ملی (ولایتی) اصفهان بود.<ref>رجایی، تاریخ مشروطیت اصفهان، ۱۱۳.</ref>


در کشاکش نهضت مشروطه، در پی دوره استبداد صغیر که [[محمدعلی‌شاه]]، مجلس را به توپ بست، سواران و تفنگداران بختیاری تحت فرماندهی ضرغام‌السلطنه بختیاری در بهمن ۱۲۸۷ وارد شهر اصفهان شدند و پس از سخنرانی مدرس نیروهای دولتی را شکست دادند و عازم تهران شدند.<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۷–۲۸.</ref> صمصام‌السلطنه بختیاری در جایگاه فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری حاکم اصفهان شد و با مردم اصفهان رفتار خشونت‌آمیز داشت و مدرس به رفتار او اعتراض کرد<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۲۹.</ref> و او دستور بازداشت و تبعید مدرس را داد؛ اما اعتراض مردم اصفهان و حمایت از مدرس، حاکم اصفهان را ناگزیر کرد تا در دریافت [[مالیات]] و دیگر رفتارهای خود، تجدید نظر کند. به دنبال این رخدادها مخالفان سودجو و فرصت‌طلب و شماری از علمای مخالف مدرس، تصمیم به ترور او گرفتند.<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۲۹–۳۰؛ مدرسی، مدرس، ۱/۲۸–۲۹.</ref> دو نفر از طلاب به نام عبدالله سمیرمی و علی قزوینی اقدام به [[ترور]] نافرجام مدرس کردند که مردم آن دو را بازداشت کردند؛ اما مدرس آنان را آزاد و اعلام کرد که آنان عامل ترور او نیستند و شکایتی ندارد و در ضمن به آنان توصیه کرد از دست مأموران حکومت باید پنهان شوند.<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۱۳.</ref>
در کشاکش نهضت مشروطه، در پی دوره استبداد صغیر که [[محمدعلی‌شاه قاجار|محمدعلی‌شاه]]، مجلس را به توپ بست، سواران و تفنگداران بختیاری تحت فرماندهی ضرغام‌السلطنه بختیاری در بهمن ۱۲۸۷ وارد شهر اصفهان شدند و پس از سخنرانی مدرس نیروهای دولتی را شکست دادند و عازم تهران شدند.<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۷–۲۸.</ref> صمصام‌السلطنه بختیاری در جایگاه فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری حاکم اصفهان شد و با مردم اصفهان رفتار خشونت‌آمیز داشت و مدرس به رفتار او اعتراض کرد<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۲۹.</ref> و او دستور بازداشت و تبعید مدرس را داد؛ اما اعتراض مردم اصفهان و حمایت از مدرس، حاکم اصفهان را ناگزیر کرد تا در دریافت [[مالیات]] و دیگر رفتارهای خود، تجدید نظر کند. به دنبال این رخدادها مخالفان سودجو و فرصت‌طلب و شماری از علمای مخالف مدرس، تصمیم به ترور او گرفتند.<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۲۹–۳۰؛ مدرسی، مدرس، ۱/۲۸–۲۹.</ref> دو نفر از [[طلاب]] به نام عبدالله سمیرمی و علی قزوینی اقدام به [[ترور]] نافرجام مدرس کردند که مردم آن دو را بازداشت کردند؛ اما مدرس آنان را آزاد و اعلام کرد که آنان عامل ترور او نیستند و شکایتی ندارد و در ضمن به آنان توصیه کرد از دست مأموران حکومت باید پنهان شوند.<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۲۱۳.</ref>


در اول دی ۱۲۸۸، مجلس شورای ملی دوم، طبق اصل دوم متمم [[قانون اساسی مشروطه]] بر لزوم موافقت قوانین تصویب‌شده با [[شرع اسلام|شرع مقدس اسلام]] که تشخیص این موافقت را بر عهده علمای اعلام دانسته‌است، مراجع شیعه بیست نفر از علمای واجد شرایط را به مجلس شورای ملی معرفی کردند که از میان آنان پنج تن به نام میرزازین‌العابدین قمی، [[سیدابوالحسنی اصفهانی]]، سیدعلی حائری و میرزایحیی معروف به حاج‌امام‌جمعه خویی با رأی نمایندگان و مدرس به قید قرعه، در مرداد سال ۱۲۸۹ انتخاب شدند؛ اما تنها مدرس و امام‌جمعه خویی مسئولیت را پذیرفتند و وارد مجلس شدند.<ref>جواهری، نقش علما در انجمن‌ها و احزاب دوران مشروطیت، ۱۹۶ و ۱۹۹.</ref> مدرس که در دوران پرآشوبی، در جایگاه مجتهد ناظر در مجلس دوم حاضر شد؛ اما از مجلس سوم تا مجلس ششم با رأی مردم به عنوان نماینده مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> وی با شروع [[جنگ جهانی اول]]<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref> و اشغال ایران به دست [[دولت‌های بیگانه]]، در جایگاه نماینده مردم تهران در مجلس سوم، پیشنهاد «دولت سایه» در کنار دولت اصلی را داد تا پس از سقوط احتمالی دولت مرکزی، زمام امور را به دست بگیرد و مجلس نیز با پیشنهاد او موافقت کرد و ریاست دولت را بر عهده نظام‌السلطنه مافی گذاشت و مدرس در این دولت پست وزارت عدلیه را عهده‌دار شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۴؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref> دولت موقت ملی عمری بسیار کوتاه داشت (اول بهمن تا ششم اسفند ۱۲۹۴) و پس از ناکامی آن، مدرس به سرزمین عثمانی (ترکیه) رفت و در استانبول با سلطان عثمانی و صدراعظم گفتگو کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref>
در اول دی ۱۲۸۸، مجلس شورای ملی دوم، طبق اصل دوم متمم [[قانون اساسی مشروطه]] بر لزوم موافقت قوانین تصویب‌شده با [[شرع اسلام|شرع مقدس اسلام]] که تشخیص این موافقت را بر عهده علمای اعلام دانسته‌است، مراجع شیعه بیست نفر از علمای واجد شرایط را به مجلس شورای ملی معرفی کردند که از میان آنان پنج تن به نام میرزازین‌العابدین قمی، [[سیدابوالحسنی اصفهانی]]، سیدعلی حائری و میرزایحیی معروف به [[حاج‌امام‌جمعه خویی]] با رأی نمایندگان و مدرس به قید قرعه، در مرداد سال ۱۲۸۹ انتخاب شدند؛ اما تنها مدرس و امام‌جمعه خویی [[مسئولیت]] را پذیرفتند و وارد مجلس شدند.<ref>جواهری، نقش علما در انجمن‌ها و احزاب دوران مشروطیت، ۱۹۶ و ۱۹۹.</ref> مدرس که در دوران پرآشوبی، در جایگاه مجتهد ناظر در مجلس دوم حاضر شد؛ اما از مجلس سوم تا مجلس ششم با رأی مردم به عنوان نماینده مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> وی با شروع [[جنگ جهانی اول]]<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref> و اشغال ایران به دست [[اجانب|دولت‌های بیگانه]]، در جایگاه نماینده مردم تهران در مجلس سوم، پیشنهاد «دولت سایه» در کنار دولت اصلی را داد تا پس از سقوط احتمالی دولت مرکزی، زمام امور را به دست بگیرد و مجلس نیز با پیشنهاد او موافقت کرد و ریاست دولت را بر عهده نظام‌السلطنه مافی گذاشت و مدرس در این دولت پست وزارت عدلیه را عهده‌دار شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۴؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref> دولت موقت ملی عمری بسیار کوتاه داشت (اول بهمن تا ششم اسفند ۱۲۹۴) و پس از ناکامی آن، مدرس به سرزمین عثمانی (ترکیه) رفت و در استانبول با سلطان عثمانی و صدراعظم گفتگو کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۷.</ref>


پس از پایان جنگ جهانی اول، مدرس افزون بر فعالیت سیاسی، در [[مدرسه سپهسالار]] (شهید مطهری) به تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] پرداخت.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۸.</ref> وی بعدها در این مدرسه برای نخستین بار طرح امتحان طلاب را اجرایی کرد<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۱۶۴.</ref> و برای مدرسه، نظام‌نامه‌ای تدوین کرد و به روش تحصیلی طلاب رسیدگی کرد و برای احیا و آبادانی روستاها و مغازه‌های موقوفه مدرسه، تلاش فراوانی انجام داد.<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۳۳.</ref> وی به علت ناتوانی دولت صمصام‌السلطنه بختیاری با گروهی از مردم تهران در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] تحصن کردند که در نتیجه دولت صمصام‌السلطنه برکنار و وثوق‌الدوله به نخست‌وزیری رسید.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۸.</ref>
پس از پایان جنگ جهانی اول، مدرس افزون بر فعالیت سیاسی، در [[مدرسه سپهسالار]] (شهید مطهری) به تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] پرداخت.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۸.</ref> وی بعدها در این مدرسه برای نخستین بار طرح امتحان طلاب را اجرایی کرد<ref>مدرسی، مدرس، ۱/۱۶۴.</ref> و برای مدرسه، نظام‌نامه‌ای تدوین کرد و به روش تحصیلی طلاب رسیدگی کرد و برای احیا و آبادانی روستاها و مغازه‌های موقوفه مدرسه، تلاش فراوانی انجام داد.<ref>باقی، مدرس مجاهدی شکست‌ناپذیر، ۳۳.</ref> وی به علت ناتوانی دولت صمصام‌السلطنه بختیاری با گروهی از مردم تهران در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] تحصن کردند که در نتیجه دولت صمصام‌السلطنه برکنار و وثوق‌الدوله به نخست‌وزیری رسید.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۸.</ref>


مدرس در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی پیروزمندانه وارد مجلس شد؛ اما دوسه ماه بعد، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹رخ داد<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> که طی آن رضاخان میرپنج به همراه [[سیدضیاءالدین طباطبایی]]، اداره نیروهای مملکتی و تأمین نظم داخلی را بر عهده گرفت. دولت کودتا، شمار زیادی از دولت‌مردان و نمایندگان مجلس، ازجمله مدرس را در قزوین زندانی و تبعید کرد؛ اما مدرس پس از سه ماه، آزاد شد و به تهران بازگشت.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> رضاخان پس از سقوط هیئت دولت کودتا عهده‌دار وزارت جنگ شد و بی‌پروا در همه کارهای لشکری و کشوری و مالی دخالت و از لغو حکومت‌نظامی در تهران، پیشگیری می‌کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۰.</ref>
مدرس در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی پیروزمندانه وارد مجلس شد؛ اما دوسه ماه بعد، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹رخ داد<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> که طی آن رضاخان میرپنج به همراه [[سیدضیاءالدین طباطبایی]]، اداره نیروهای مملکتی و تأمین نظم داخلی را بر عهده گرفت. دولت کودتا، شمار زیادی از دولت‌مردان و نمایندگان مجلس، ازجمله مدرس را در [[قزوین]] زندانی و تبعید کرد؛ اما مدرس پس از سه ماه، آزاد شد و به [[تهران]] بازگشت.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref> رضاخان پس از سقوط هیئت دولت کودتا عهده‌دار وزارت جنگ شد و بی‌پروا در همه کارهای لشکری و کشوری و مالی دخالت و از لغو حکومت‌نظامی در تهران، پیشگیری می‌کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۰.</ref>


در مجلس چهارم که اول تیر ۱۳۰۰ گشایش یافته بود، حسین پیرنیا (مؤتمن‌الملک) به ریاست و مدرس نیز به جایگاه نایب رئیس اول مجلس انتخاب شدند؛ اما فزون‌خواهی و دخالت رضاخان، در همه عرصه‌های دولت و تهدید و حبس و تبعید مخالفان، موجب شد تا مدرس در نشست روز دوازدهم مهر ۱۳۰۱، رضاخان را به باد [[انتقاد]] و اعتراض بگیرد و سرانجام رضاخان در ۲۴ مهر ۱۳۰۱ در صحن علنی مجلس حاضر و متعهد شد تا حکومت‌نظامی را لغو و نیز دریافتی‌های دولتی (درآمدها و مالیات‌ها) را بر عهده وزارت دارایی بگذارد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۰–۱۱.</ref> در بهمن ۱۳۰۱، قوام‌السلطنه از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و [[احمدشاه قاجار]] با موافقت مجلس، مستوفی‌الممالک را به نخست‌وزیری گماشت. مدرس با اینکه درستکاریِ او را قبول داشت، با نخست‌وزیری او مخالفت کرد و باور داشت در شرایط موجود، وی توانایی کافی در برخورد با فزون‌خواهی‌های رضاخان را ندارد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۱.</ref> مدرس در نوزدهم خرداد ۱۳۰۲ در مجلس، با انتقاد به رویه دولت در سیاست خارجی، دولت مستوفی را استیضاح کرد و مستوفی در ۲۱ خرداد استعفا کرد. در پایان مجلس چهارم، مشیرالدوله حکم نخست‌وزیری گرفت و در تابستان ۱۳۰۲، انتخابات پنجمین دوره [[مجلس شورای ملی]] را آغاز کرد. او در آبان همان سال با فشار رضاخان کناره‌گیری کرد و بدین‌گونه، احمدشاه، از سر ناچاری، فرمان نخست‌وزیری رضاخان را صادر کرد و خود راهی اروپا شد. رضاخان انتخابات مجلس پنجم را به سود خود و شکست مخالفان به پایان برد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۱–۱۲.</ref>
در مجلس چهارم که اول تیر ۱۳۰۰ گشایش یافته بود، حسین پیرنیا (مؤتمن‌الملک) به ریاست و مدرس نیز به جایگاه نایب رئیس اول مجلس انتخاب شدند؛ اما فزون‌خواهی و دخالت [[رضاخان]]، در همه عرصه‌های دولت و تهدید و حبس و تبعید مخالفان، موجب شد تا مدرس در نشست روز دوازدهم مهر ۱۳۰۱، رضاخان را به باد [[انتقاد]] و اعتراض بگیرد و سرانجام رضاخان در ۲۴ مهر ۱۳۰۱ در صحن علنی مجلس حاضر و متعهد شد تا حکومت‌نظامی را لغو و نیز دریافتی‌های دولتی (درآمدها و مالیات‌ها) را بر عهده وزارت دارایی بگذارد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۰–۱۱.</ref> در بهمن ۱۳۰۱، قوام‌السلطنه از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و [[احمدشاه قاجار]] با موافقت مجلس، مستوفی‌الممالک را به نخست‌وزیری گماشت. مدرس با اینکه درستکاریِ او را قبول داشت، با نخست‌وزیری او مخالفت کرد و باور داشت در شرایط موجود، وی توانایی کافی در برخورد با فزون‌خواهی‌های رضاخان را ندارد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۱.</ref> مدرس در نوزدهم خرداد ۱۳۰۲ در مجلس، با [[انتقاد]] به رویه دولت در سیاست خارجی، دولت مستوفی را استیضاح کرد و مستوفی در ۲۱ خرداد استعفا کرد. در پایان مجلس چهارم، مشیرالدوله حکم نخست‌وزیری گرفت و در تابستان ۱۳۰۲، [[انتخابات]] پنجمین دوره [[مجلس شورای ملی]] را آغاز کرد. او در آبان همان سال با فشار رضاخان کناره‌گیری کرد و بدین‌گونه، احمدشاه، از سر ناچاری، فرمان نخست‌وزیری رضاخان را صادر کرد و خود راهی اروپا شد. رضاخان انتخابات مجلس پنجم را به سود خود و شکست مخالفان به پایان برد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۱–۱۲.</ref>


در پایان دوره مجلس چهارم، رضاخان خواهان تغییر رژیم مشروطه به «جمهوری» شد و در مجلس پنجم می‌خواست تغییر نظام شاهنشاهی را به جمهوری اعلام و خود را نخستین رئیس‌جمهور ایران به مجلس معرفی کند<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۶–۲۷.</ref> اما مدرس مانع تصویب طرح پیشنهادی نظام جمهوری به جای مشروطه شاهنشاهی شد<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۳–۱۶.</ref> با طرح استیضاح رضاخان، به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، اقدام علیه قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس، مدرس یقه وی را در مجلس گرفت و رو به حاضران کرد و گفت: «صدبار بگویید مرده باد سپه‌سالار، زنده باد مدرس»<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۲.</ref> در فروردین ۱۳۰۴ در جریان تصویب اعتبارنامه نمایندگانِ طرفدار رضاخان که با مقاومت مدرس روبه‌رو شده بودند، به منظور ساکت‌کردن وی، حسین بهرامی (احیاء السلطنه) به تحریک سیدمحمد تدیّن به صورت مدرس سیلی زد و جریان به بیرون از مجلس کشیده شد تا آنجاکه بازار تهران بسته شد و گروه گسترده‌ای از [[مردم]] و [[روحانیت|روحانیان]] به [[تظاهرات]] پرداختند و چند نماینده مجلس از موافقان جمهوری‌خواهان نیز به مدرس پیوستند.<ref>سالور، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ۹/۶۷۹۷–۶۷۹۸.</ref>
در پایان دوره مجلس چهارم، رضاخان خواهان تغییر رژیم مشروطه به «جمهوری» شد و در مجلس پنجم می‌خواست تغییر نظام شاهنشاهی را به جمهوری اعلام و خود را نخستین رئیس‌جمهور ایران به مجلس معرفی کند<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۶–۲۷.</ref> اما مدرس مانع تصویب طرح پیشنهادی نظام جمهوری به جای مشروطه شاهنشاهی شد<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۱۳–۱۶.</ref> با طرح استیضاح رضاخان، به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، اقدام علیه قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس، مدرس یقه وی را در مجلس گرفت و رو به حاضران کرد و گفت: «صدبار بگویید مرده باد سپه‌سالار، زنده باد مدرس»<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۲.</ref> در فروردین ۱۳۰۴ در جریان تصویب اعتبارنامه نمایندگانِ طرفدار رضاخان که با مقاومت مدرس روبه‌رو شده بودند، به منظور ساکت‌کردن وی، حسین بهرامی (احیاء السلطنه) به تحریک سیدمحمد تدیّن به صورت مدرس سیلی زد و جریان به بیرون از مجلس کشیده شد تا آنجاکه بازار تهران بسته شد و گروه گسترده‌ای از [[مردم]] و [[روحانیت|روحانیان]] به [[تظاهرات]] پرداختند و چند نماینده مجلس از موافقان جمهوری‌خواهان نیز به مدرس پیوستند.<ref>سالور، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ۹/۶۷۹۷–۶۷۹۸.</ref>
خط ۵۶: خط ۶۱:
در آبان ۱۳۰۴ مجلس پنجم به ریاست سیدمحمد تدین، رسماً ماده واحده «خلع قاجاریه» و انتقال قدرت از [[قاجاریه]] به پهلوی را قرائت کرد. مدرس که خلع قاجاریه را خلاف قانون اساسی می‌دانست، مذاکرات مجلس را غیرقانونی اعلام و جلسه مجلس را ترک کرد؛ اما ماده واحده تصویب شد<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۳؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۰–۲۱.</ref> و با وجود تلاش‌ها و مخالفت‌های مدرس، رضاخان، شاه موقت شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸.</ref>
در آبان ۱۳۰۴ مجلس پنجم به ریاست سیدمحمد تدین، رسماً ماده واحده «خلع قاجاریه» و انتقال قدرت از [[قاجاریه]] به پهلوی را قرائت کرد. مدرس که خلع قاجاریه را خلاف قانون اساسی می‌دانست، مذاکرات مجلس را غیرقانونی اعلام و جلسه مجلس را ترک کرد؛ اما ماده واحده تصویب شد<ref>مدرس، گنجینه خواف، ۴۳؛ مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۰–۲۱.</ref> و با وجود تلاش‌ها و مخالفت‌های مدرس، رضاخان، شاه موقت شد.<ref>طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸.</ref>


مدرس دلیل اصلی اختلافش با رضاشاه پهلوی را آن‌گونه که خود گفته‌است، مقابله با [[انگلستان]] می‌دانست و اختلاف بر سرکلاه و عمامه و نظام زور را جزئی و ناچیز می‌دانست. او معتقد بود که رضاشاه عامل اجرای مقاصد استعماری در ایران است که [[آزادی]] و استقلال ملت ایران و [[جهان اسلام]] را تهدید می‌کرد. وی باور داشت، راه و هدف خود را می‌شناسد و در مبارزه، به پشت سر خود، نگاه نمی‌کند که کسی یا کسانی با او همراه هستند یا نه. او لازمه مبارزه را از خودگذشتگی و فداکاری می‌دانست<ref>تقوی، جاودانگی مدرس، ۲۰۸–۲۱۳.</ref> وی در نطقی که در مخالفت با تغییر نوع نظام حاکم بر ایران داشت، گفته بود رضاخان، فردی نظامی و شایسته‌است و می‌تواند برای تمامیت ارضی ایران خدمت کند؛ حتی در جایگاه صدراعظمی هم می‌تواند مفید باشد؛ اما نظامی نباید پادشاهی کند. اگر نظامی پادشاه شود، پایان قانون اساسی و [[دموکراسی]] در ایران خواهد بود.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref>
مدرس دلیل اصلی اختلافش با [[رضاشاه پهلوی]] را آن‌گونه که خود گفته‌است، مقابله با [[انگلستان]] می‌دانست و اختلاف بر سرکلاه و عمامه و نظام زور را جزئی و ناچیز می‌دانست. او معتقد بود که رضاشاه عامل اجرای مقاصد استعماری در ایران است که [[آزادی]] و [[استقلال]] ملت ایران و [[جهان اسلام]] را تهدید می‌کرد. وی باور داشت، راه و هدف خود را می‌شناسد و در مبارزه، به پشت سر خود، نگاه نمی‌کند که کسی یا کسانی با او همراه هستند یا نه. او لازمه مبارزه را از خودگذشتگی و فداکاری می‌دانست<ref>تقوی، جاودانگی مدرس، ۲۰۸–۲۱۳.</ref> وی در نطقی که در مخالفت با تغییر نوع نظام حاکم بر ایران داشت، گفته بود رضاخان، فردی نظامی و شایسته‌است و می‌تواند برای تمامیت ارضی ایران خدمت کند؛ حتی در جایگاه صدراعظمی هم می‌تواند مفید باشد؛ اما نظامی نباید پادشاهی کند. اگر نظامی پادشاه شود، پایان قانون اساسی و [[دموکراسی]] در ایران خواهد بود.<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۴.</ref>


در دوره انتخابات مجلس ششم در تیر ۱۳۰۵ نیز با وجود موانع و مشکلاتی که سر راه مخالفان رضاخان قرار داشت، مدرس و هشت تن از همراهانش به مجلس ششم راه یافتند و وی پیروز اول رقابت انتخاباتی در تهران شد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۲.</ref> صبح روز هفتم آبان ۱۳۰۵ در راهِ [[مدرسه علمیه سپه‌سالار]]، افراد ناشناس به سوی او تیراندازی کردند. مدرس مجروح شد و به مدت دو ماه در بیمارستان بستری شد<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵؛ طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸–۲۹.</ref> آن روز رضاشاه در مازندران بود و به وسیله تلگرام جویای حال مدرس شد. مدرس در پاسخ تأکید کرد «به کوری چشم دشمنان، نمرده‌ام و هنوز زنده‌ام»<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵–۲۶.</ref>
در دوره انتخابات مجلس ششم در تیر ۱۳۰۵ نیز با وجود موانع و مشکلاتی که سر راه مخالفان رضاخان قرار داشت، مدرس و هشت تن از همراهانش به مجلس ششم راه یافتند و وی پیروز اول رقابت انتخاباتی در تهران شد.<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۲.</ref> صبح روز هفتم آبان ۱۳۰۵ در راهِ [[مدرسه علمیه سپه‌سالار]]، افراد ناشناس به سوی او تیراندازی کردند. مدرس مجروح شد و به مدت دو ماه در بیمارستان بستری شد<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵؛ طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، ۲۸–۲۹.</ref> آن روز رضاشاه در مازندران بود و به وسیله تلگرام جویای حال مدرس شد. مدرس در پاسخ تأکید کرد «به کوری چشم دشمنان، نمرده‌ام و هنوز زنده‌ام»<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵–۲۶.</ref>


== پیوند و شیفتگی امام‌خمینی ==
== پیوند و شیفتگی امام‌خمینی ==
منش و اندیشه مدرس و ساده‌زیستی وی به گونه‌ای بود که خیلی‌ها شیفته و هوادار او شوند. زمانی‌که وی برای شرکت در مجلس دوم به تهران آمد، دو خانه اجاره‌ای به او پیشنهاد شد و او آن را که ارزان‌تر بود، پسندید و تأکید کرد می‌خواهد آزاد باشد و نیازها و هزینه‌هایش کم باشد تا زبانش آزاد باشد و بتواند آنچه را که در درون دارد، بیان کند.<ref>ترکمان، مجلس از منظر مدرس، ۱۴۵.</ref> [[امام‌خمینی]] که علاقه زیادی به مدرس داشت<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۵.</ref> از سنین جوانی در پی درس‌آموزی از او بود و برای دیدار او از قم به تهران می‌رفت؛<ref>عبداللهی، سه دیدار مهم امام‌خمینی با شهید مدرس، ۱۱.</ref> چنان‌که ایشان خود اشاره کرده بارها به خانه وی می‌رفته و با او دیدار کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۴.</ref> ایشان که یک‌بار در مدرسه سپهسالار تهران نیز، به پای درس مدرس رفته و شاهد ساده‌زیستی و فروتنی او بوده‌است، می‌گوید با اینکه مدرس، نماینده مجلس بود و پست سیاسی و جایگاه اجتماعی داشت، مانند طلبه‌ای که هیچ پست و مقامی ندارد، رفتار می‌کرد و با فروتنی وارد جلسه درس می‌شد و پس از تدریس به سوی مجلس می‌رفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۱.</ref> ایشان که مدرس را یک روحانی باسواد و پرهیزکار<ref>(۴/)،</ref> '''{{چک شود}}''' با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاع<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۹.</ref> می‌دانست، پایمردی و پافشاری بر انجام وظیفه را نشانه اقتدار و الهی‌بودن وی شمرده‌است و خاطرنشان کرده که مدرس فردی نترس بود و هر رفتاری از او برای خدا به‌شمار می‌آمد. ایشان به نقل از [[ملک‌الشعرا محمدتقی بهار]] گفته‌است که از زمان مغول تاکنون، مانند مدرس به دنیا نیامده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که مدرس یک‌تنه در برابر رضاشاه ایستاد و در زمان قدرت او، فریاد زد «زنده باد خودم، مرده باد رضاخان»؛ اما مردم همراهی نکردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۴؛ ۶/۲۳۹ و ۷/۳۰۵.</ref>
منش و اندیشه مدرس و [[ساده‌زیستی]] وی به گونه‌ای بود که خیلی‌ها شیفته و هوادار او شوند. زمانی‌که وی برای شرکت در مجلس دوم به تهران آمد، دو خانه اجاره‌ای به او پیشنهاد شد و او آن را که ارزان‌تر بود، پسندید و تأکید کرد می‌خواهد آزاد باشد و نیازها و هزینه‌هایش کم باشد تا زبانش آزاد باشد و بتواند آنچه را که در درون دارد، بیان کند.<ref>ترکمان، مجلس از منظر مدرس، ۱۴۵.</ref> [[امام‌خمینی]] که علاقه زیادی به مدرس داشت<ref>بهشتی‌سرشت، چتر شهید مدرس روی سر همه باز بود، ۱۵.</ref> از سنین جوانی در پی درس‌آموزی از او بود و برای دیدار او از [[قم]] به تهران می‌رفت؛<ref>عبداللهی، سه دیدار مهم امام‌خمینی با شهید مدرس، ۱۱.</ref> چنان‌که ایشان خود اشاره کرده بارها به خانه وی می‌رفته و با او دیدار کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۴.</ref> ایشان که یک‌بار در مدرسه سپهسالار تهران نیز، به پای درس مدرس رفته و شاهد ساده‌زیستی و فروتنی او بوده‌است، می‌گوید با اینکه مدرس، نماینده مجلس بود و پست سیاسی و جایگاه اجتماعی داشت، مانند طلبه‌ای که هیچ پست و مقامی ندارد، رفتار می‌کرد و با فروتنی وارد جلسه درس می‌شد و پس از تدریس به سوی مجلس می‌رفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۱.</ref> ایشان که مدرس را یک روحانی باسواد و پرهیزکار<ref>(۴/)،</ref> '''{{چک شود}}''' با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاع<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۹.</ref> می‌دانست، پایمردی و پافشاری بر انجام وظیفه را نشانه اقتدار و الهی‌بودن وی شمرده‌است و خاطرنشان کرده که مدرس فردی نترس بود و هر رفتاری از او برای خدا به‌شمار می‌آمد. ایشان به نقل از [[ملک‌الشعرا محمدتقی بهار]] گفته‌است که از زمان مغول تاکنون، مانند مدرس به دنیا نیامده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که مدرس یک‌تنه در برابر رضاشاه ایستاد و در زمان قدرت او، فریاد زد «زنده باد خودم، مرده باد رضاخان»؛ اما مردم همراهی نکردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۴؛ ۶/۲۳۹ و ۷/۳۰۵.</ref>


امام‌خمینی بر این باور بود که مدرس از [[هوای نفس|هواهای نفسانی]] آزاد و وارسته بود و وابستگی دنیایی نداشت. ایشان او را انسانی می‌دیدکه به جایگاه‌های سیاسی و دارایی‌های دنیایی و زراندوزی بی‌توجه بود و هیچ پست و مقامی او را جذب نمی‌کرد و در مجلس، پایدار و مقاوم در برابر رضاشاه بود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۲.</ref> چنان‌که در زمانی که در ایران قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بسته بود، او در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمی‌کرد. در هنگامی که دست مزدوران به خون عزیزان آزاده وطن، علما و دیگر اقشار آغشته بود، این عالم ضعیف‌الجثه با جسمی نحیف و ضعیف، اما روحی بزرگ، و شاداب از [[ایمان]] و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر رویاروی ظلم ایستاد، فریاد کشید و حق را گفت و جنایت را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان تنگ کرد و روزگار آنان را سیاه کرد و در عاقبت جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> و وجود امثال مدرس در میان [[روحانیت]]، نشان‌دهنده استقلال روحانیت است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۹۰.</ref>
امام‌خمینی بر این باور بود که مدرس از [[هوای نفس|هواهای نفسانی]] آزاد و وارسته بود و وابستگی دنیایی نداشت. ایشان او را انسانی می‌دیدکه به جایگاه‌های سیاسی و دارایی‌های دنیایی و زراندوزی بی‌توجه بود و هیچ پست و مقامی او را جذب نمی‌کرد و در مجلس، پایدار و مقاوم در برابر رضاشاه بود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۲.</ref> چنان‌که در زمانی که در ایران قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بسته بود، او در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمی‌کرد. در هنگامی که دست مزدوران به خون عزیزان آزاده وطن، علما و دیگر اقشار آغشته بود، این عالم ضعیف‌الجثه با جسمی نحیف و ضعیف، اما روحی بزرگ، و شاداب از [[ایمان]] و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر رویاروی ظلم ایستاد، فریاد کشید و حق را گفت و جنایت را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان تنگ کرد و روزگار آنان را سیاه کرد و در عاقبت جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> و وجود امثال مدرس در میان [[روحانیت]]، نشان‌دهنده استقلال روحانیت است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۹۰.</ref>


از سوی دیگر، [[اندیشه سیاسی امام‌خمینی]] پیوند بسیار نزدیکی با بینش و اندیشه سیاسی مدرس دارد؛ بر همین پایه، ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] خطاب به نمایندگان [[مجلس شورای اسلامی]] و [[کارگزاران دولت جمهری اسلامی ایران|کارگزاران دولت]]، بر توجه به مشی و بینش سیاسی او سفارش و تأکید می‌کرد.<ref>انصاری، تکیه‌گاه حرکت سیاسی شهید مدرس مردم بود، ۱۰.</ref> ایشان از چاپ عکس چهره مدرس بر اسکناس در هفتم آذر ۱۳۶۴ استقبال و سزاوار شمرد که بر نخستین اسکناسی که پس از [[انقلاب اسلامی در ایران]] به چاپ می‌رسد، «اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی» مدرس نقش ببندد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۱.</ref> بانک مرکزی اسکناس یک‌صد ریالی را نخستین بار به دست متخصصان ایرانی طراحی و به مناسبت ولادت [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌صادق(ع)]] چاپ کرد. روی این اسکناس تصویر مدرس و پشت آن نمای خارجی مجلس شورای اسلامی نقش بسته‌است و جمله معروف مدرس که «سیاست ما عین دیانت ماست» در کنار تصویر وی آمده‌است. ایشان بهترین الگو برای خروجی دانشگاه‌ها را مانند مدرس می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۵.</ref> و ارزش شخصیت مدرس را با تعبیر «بزرگ‌مرد تاریخ» به گونه‌ای وصف می‌کرد که القاب را برای او کوتاه و کوچک می‌دانست و باور داشت که وی ستاره درخشانی بر تارک کشوری که از ستم و زورگویی رضاشاهی تیره و تار بود، دیده می‌شد و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، به ارزش این شخصیت عالی‌مقام پی نمی‌برد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳–۷۴.</ref>
از سوی دیگر، [[اندیشه سیاسی امام‌خمینی]] پیوند بسیار نزدیکی با بینش و اندیشه سیاسی مدرس دارد؛ بر همین پایه، ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] خطاب به نمایندگان [[مجلس شورای اسلامی]] و [[مسئولان و کارگزاران|کارگزاران دولت]]، بر توجه به مشی و بینش سیاسی او سفارش و تأکید می‌کرد.<ref>انصاری، تکیه‌گاه حرکت سیاسی شهید مدرس مردم بود، ۱۰.</ref> ایشان از چاپ عکس چهره مدرس بر اسکناس در هفتم آذر ۱۳۶۴ استقبال و سزاوار شمرد که بر نخستین اسکناسی که پس از انقلاب اسلامی در ایران به چاپ می‌رسد، «اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی» مدرس نقش ببندد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۱.</ref> بانک مرکزی اسکناس یک‌صد ریالی را نخستین بار به دست متخصصان ایرانی طراحی و به مناسبت ولادت [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌صادق(ع)]] چاپ کرد. روی این اسکناس تصویر مدرس و پشت آن نمای خارجی مجلس شورای اسلامی نقش بسته‌است و جمله معروف مدرس که «سیاست ما عین دیانت ماست» در کنار تصویر وی آمده‌است. ایشان بهترین الگو برای خروجی دانشگاه‌ها را مانند مدرس می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۵.</ref> و ارزش شخصیت مدرس را با تعبیر «بزرگ‌مرد تاریخ» به گونه‌ای وصف می‌کرد که القاب را برای او کوتاه و کوچک می‌دانست و باور داشت که وی ستاره درخشانی بر تارک کشوری که از ستم و زورگویی رضاشاهی تیره و تار بود، دیده می‌شد و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، به ارزش این شخصیت عالی‌مقام پی نمی‌برد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳–۷۴.</ref>


مبارزه امام‌خمینی با استبداد [[محمدرضا پهلوی]] الگوپذیری زیادی از زندگی سیاسی مدرس در مقابله با رضاخان و مقابله با [[استبداد]] و [[استعمار]] دارد. استعمارستیزی، مقابله با دخالت [[بیگانگان]]، شجاعت و قاطعیت و نیز ستم‌ستیزی و جدایی‌ناپذیری سیاست و دین، از نقاط مشترک و ویژگی‌های همانندِ مبانی و اندیشه و منش سیاسی ایشان و مدرس است.<ref>انصاری، تکیه‌گاه حرکت سیاسی شهید مدرس مردم بود، ۱۰–۱۱.</ref> ایشان که بر بزرگداشت مدرس پس از پیروزی انقلاب، سفارش می‌کرد، وی را مجاهدی بزرگ و متعهدی برومند و دانشمندی برجسته می‌دانست که در دوران خفقان سیاسی رضاخانی عرض اندام کرد و در آن زمان که قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بسته بود، در دفاع از حق و رد باطل کوتاهی نکرد و با اینکه تن باریک و ضعیفی داشت، اما روح بزرگ و زنده‌ای داشت. او رو در روی رضاخان می‌ایستاد و با زبانی که چون شمشیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] بود، حق می‌گفت و روزگار را بر او تنگ و سیاه می‌کرد. ایشان با مرهون‌دانستن ملت در برابر خدمات و فداکاری‌های مدرس، معتقد بود او که با سربلندی جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستم‌شاهی در غربت به [[شهادت]] رسید و به اجداد پاکش پیوست، باید زوایای روحی و بینش سیاسی و اعتقادی‌اش هرچه بهتر شناسانده شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> ایشان بر این باور بود که مدرس به‌تنهایی توانایی‌هایش به اندازه گروهی، اثرگذار بود و با اینکه پیرمرد بود، در برابر قدرت شیطانی ایستاد و جلوی هجوم [[شوروی]] در لشکرکشی به ایران را گرفت و نمونه انسان‌سازی [[قرآن]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۵.</ref>
مبارزه امام‌خمینی با استبداد [[محمدرضا پهلوی]] الگوپذیری زیادی از زندگی سیاسی مدرس در مقابله با رضاخان و مقابله با [[استبداد]] و [[استعمار]] دارد. استعمارستیزی، مقابله با دخالت [[بیگانگان]]، شجاعت و قاطعیت و نیز ستم‌ستیزی و جدایی‌ناپذیری [[سیاست]] و [[دین]]، از نقاط مشترک و ویژگی‌های همانندِ مبانی و اندیشه و منش سیاسی ایشان و مدرس است.<ref>انصاری، تکیه‌گاه حرکت سیاسی شهید مدرس مردم بود، ۱۰–۱۱.</ref> ایشان که بر بزرگداشت مدرس پس از پیروزی انقلاب، سفارش می‌کرد، وی را مجاهدی بزرگ و متعهدی برومند و دانشمندی برجسته می‌دانست که در دوران خفقان سیاسی رضاخانی عرض اندام کرد و در آن زمان که قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بسته بود، در دفاع از حق و رد باطل کوتاهی نکرد و با اینکه تن باریک و ضعیفی داشت، اما روح بزرگ و زنده‌ای داشت. او رو در روی رضاخان می‌ایستاد و با زبانی که چون شمشیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] بود، حق می‌گفت و روزگار را بر او تنگ و سیاه می‌کرد. ایشان با مرهون‌دانستن ملت در برابر خدمات و فداکاری‌های مدرس، معتقد بود او که با سربلندی جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستم‌شاهی در غربت به [[شهادت]] رسید و به اجداد پاکش پیوست، باید زوایای روحی و بینش سیاسی و اعتقادی‌اش هرچه بهتر شناسانده شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> ایشان بر این باور بود که مدرس به‌تنهایی توانایی‌هایش به اندازه گروهی، اثرگذار بود و با اینکه پیرمرد بود، در برابر قدرت شیطانی ایستاد و جلوی هجوم [[شوروی]] در لشکرکشی به ایران را گرفت و نمونه انسان‌سازی [[قرآن]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۵.</ref>


امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است هنگامی‌که [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و غیر روحانیان، واکنش بایسته و شایسته‌ای از خود نشان ندادند، مدرس به‌تنهایی در برابر رضاخان و طرح‌های ستمگرانه او در مجلس ایستاد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۵ و ۳۰۵.</ref> او تنها به دور از خطر و چشم ستمگر مبارزه نمی‌کرد، بلکه شجاعانه رو در روی ستمگر می‌ایستاد و با طرح‌ها و خواسته‌های فردی چون [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، مخالفت می‌کرد. این ویژگی‌ها و رویه‌ها، وارستگی و پیروی‌نکردن او از هوا و هوس را می‌رساند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۲.</ref>
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است هنگامی‌که [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و غیر روحانیان، واکنش بایسته و شایسته‌ای از خود نشان ندادند، مدرس به‌تنهایی در برابر رضاخان و طرح‌های ستمگرانه او در مجلس ایستاد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۵ و ۳۰۵.</ref> او تنها به دور از خطر و چشم ستمگر مبارزه نمی‌کرد، بلکه شجاعانه رو در روی ستمگر می‌ایستاد و با طرح‌ها و خواسته‌های فردی چون [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، مخالفت می‌کرد. این ویژگی‌ها و رویه‌ها، وارستگی و پیروی‌نکردن او از هوا و هوس را می‌رساند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۲.</ref>


امام‌خمینی به دلیل علاقه‌مندی خود به مدرس خاطراتی نیز از ایشان نقل می‌کند؛ ازجمله اینکه هنگامی‌که رضاشاه از سفری بازمی‌گردد، مدرس او را مخاطب قرار می‌دهد که برای بازگشت وی دعا کرده‌است. این سخن مدرس موجب خوشحالی رضاشاه می‌شود؛ اما تعجب می‌کند چگونه دشمن سرسخت او، در حق وی دعا کرده‌است. مدرس ادامه می‌دهد اگر او در سفر می‌مرد، اموالی که غارت کرده بود، در دستان [[بیگانگان]] قرار می‌گرفت و از میان می‌رفت؛ از این‌رو مدرس در حق او دعا کرده که سالم برگشته تا آن اموال به [[بیت‌المال]] برگردد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۰۰–۱۰۱.</ref> مدرس که لباسی کرباسی به تن می‌کرد، در برابر قلدری رضاشاه، چه در مجلس و چه خارج از مجلس می‌ایستاد، به گونه‌ای که زمانی رضاشاه به او گفت: «سید، چه از جان من می‌خواهی» و مدرس گفته بود «می‌خواهم تو نباشی»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۱.</ref> چنان‌که به نقل از [[ابن‌سینا]] به رضاخان گفت «من از گاو می‌ترسم؛ برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۷.</ref> همچنین هنگامی‌که رضاشاه طرح تغییر حکومت به جمهوری را به مجلس کشاند، مدرس در برابر طرح رضاشاه ایستادگی کرد و گفت آن طرح، حقه‌بازی و چپاول است؛ از این‌رو تصویب آن در مجلس رد شد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۸–۳۸۹.</ref> گرچه [[امام‌خمینی]] معتقد است اگر مدرس مخالفت نمی‌کرد و طرح جمهوریت اجرا می‌شد، به نفع کشور بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۰۲.</ref> نیز هنگامی‌که دولت [[روسیه]] اولتیماتومی برای ایران فرستاد تا طرح اخراج مورگان شوستر، مستشار اقتصادی آمریکایی را که دستور توقیف اموال شعاع‌السلطنه و تحت حمایت روسیه را داده بود، به تصویب مجلس برسانند،<ref>قدیانی، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، ۲/۷۹۸.</ref> امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که مدرس که آن طرح را بردگی و ذلت ایران می‌دانست، علی‌رغم تردید نمایندگان در تصویب طرح، تمام‌قد در برابر آن ایستاد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۵؛ ۴/۲۲۲.</ref> و با بیان اینکه «اگر بناست از بین برویم، چرا خودمان خودمان را از بین ببریم‏»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۳۱.</ref> با آن مخالفت کرد و به دیگران نیز جرئت مخالفت داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۳.</ref> و تهدید روسیه را از میان برداشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸‏/۳۸۳.</ref> ایشان با نقل خاطره‌ای از خود که نامه‌ای را از برادر خود، [[سیدمرتضی پسندیده]] در شکایت از یک مسئول محلی در خمین برده بود، منطق مدرس را بازگو کرده‌است که «بزنید تا بروند از شما شکایت کنند؛ نه اینکه بخورید و بروید شکایت کنید»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۳۸–۱۳۹.</ref> نیز پس از ترور [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، امام‌خمینی در خرداد ۱۳۵۸ در پیامی که به وی داد گفت هنگامی که مدرس به دستور رضاخان [[ترور]] شد، از بیمارستان به رضاشاه، پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است و مردان تاریخ همیشه زنده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.</ref>
امام‌خمینی به دلیل علاقه‌مندی خود به مدرس خاطراتی نیز از ایشان نقل می‌کند؛ ازجمله اینکه هنگامی‌که رضاشاه از سفری بازمی‌گردد، مدرس او را مخاطب قرار می‌دهد که برای بازگشت وی دعا کرده‌است. این سخن مدرس موجب خوشحالی رضاشاه می‌شود؛ اما تعجب می‌کند چگونه دشمن سرسخت او، در حق وی دعا کرده‌است. مدرس ادامه می‌دهد اگر او در سفر می‌مرد، اموالی که غارت کرده بود، در دستان [[بیگانگان]] قرار می‌گرفت و از میان می‌رفت؛ از این‌رو مدرس در حق او دعا کرده که سالم برگشته تا آن اموال به [[بیت‌المال]] برگردد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۰۰–۱۰۱.</ref> مدرس که لباسی کرباسی به تن می‌کرد، در برابر قلدری رضاشاه، چه در مجلس و چه خارج از مجلس می‌ایستاد، به گونه‌ای که زمانی رضاشاه به او گفت: «سید، چه از جان من می‌خواهی» و مدرس گفته بود «می‌خواهم تو نباشی»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵۱.</ref> چنان‌که به نقل از [[ابن‌سینا]] به رضاخان گفت «من از گاو می‌ترسم؛ برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۷.</ref> همچنین هنگامی‌که رضاشاه طرح تغییر حکومت به جمهوری را به مجلس کشاند، مدرس در برابر طرح رضاشاه ایستادگی کرد و گفت آن طرح، حقه‌بازی و چپاول است؛ از این‌رو تصویب آن در مجلس رد شد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۸–۳۸۹.</ref> گرچه [[امام‌خمینی]] معتقد است اگر مدرس مخالفت نمی‌کرد و طرح جمهوریت اجرا می‌شد، به نفع کشور بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۰۲.</ref> نیز هنگامی‌که دولت [[روسیه]] اولتیماتومی برای ایران فرستاد تا طرح اخراج مورگان شوستر، مستشار اقتصادی آمریکایی را که دستور توقیف اموال شعاع‌السلطنه و تحت حمایت روسیه را داده بود، به تصویب مجلس برسانند،<ref>قدیانی، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، ۲/۷۹۸.</ref> امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که مدرس که آن طرح را بردگی و ذلت ایران می‌دانست، علی‌رغم تردید نمایندگان در تصویب طرح، تمام‌قد در برابر آن ایستاد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۵؛ ۴/۲۲۲.</ref> و با بیان اینکه «اگر بناست از بین برویم، چرا خودمان خودمان را از بین ببریم‏»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۳۱.</ref> با آن مخالفت کرد و به دیگران نیز جرئت مخالفت داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۳.</ref> و تهدید روسیه را از میان برداشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸‏/۳۸۳.</ref> ایشان با نقل خاطره‌ای از خود که نامه‌ای را از برادر خود، [[سیدمرتضی پسندیده]] در شکایت از یک مسئول محلی در [[خمین]] برده بود، منطق مدرس را بازگو کرده‌است که «بزنید تا بروند از شما شکایت کنند؛ نه اینکه بخورید و بروید شکایت کنید»<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۳۸–۱۳۹.</ref> نیز پس از ترور [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، امام‌خمینی در خرداد ۱۳۵۸ در پیامی که به وی داد گفت هنگامی که مدرس به دستور رضاخان [[ترور]] شد، از بیمارستان به رضاشاه، پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است و مردان تاریخ همیشه زنده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.</ref>


مدرس در دوره هفتم مجلس شورای ملی، در رقابت انتخاباتی شرکت کرد؛ اما پس از پایان رقابت [[انتخابات]]، حتی یک رأی هم به نفع او اعلام نشد که مدرس آن جمله معروف خود را بیان کرد: «اگر هیچ‌کس از مردم تهران به من رأی نداده باشند، خودم که به خودم رأی دادم؛ پس رأی من کو؟!»<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵–۲۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی مجلس بدون مدرس چیزی نبود و محتوا نداشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۶۷.</ref>
مدرس در دوره هفتم [[مجلس شورای ملی]]، در رقابت انتخاباتی شرکت کرد؛ اما پس از پایان رقابت [[انتخابات]]، حتی یک رأی هم به نفع او اعلام نشد که مدرس آن جمله معروف خود را بیان کرد: «اگر هیچ‌کس از مردم تهران به من رأی نداده باشند، خودم که به خودم رأی دادم؛ پس رأی من کو؟!»<ref>مرکز بررسی اسناد، زنده تاریخ، شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس به روایت اسناد، ۲۵–۲۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی مجلس بدون مدرس چیزی نبود و محتوا نداشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۶۷.</ref>


== تبعید و شهادت ==
== تبعید و شهادت ==
۲۱٬۳۲۴

ویرایش