پرش به محتوا

مجمع روحانیون مبارز تهران: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹: خط ۹:
پس از تأسیس [[حزب جمهوری اسلامی]]، در سال‌های ۶۵ ـ ۱۳۵۹ مباحث تندی درباره قانون کار، اصلاحات ارضی، هیئت‌های هفت نفره و بند موسوم به «ج» در قانون زمین شهری، میان گروه‌ها و جریان‌های فعال سیاسی ازجمله جامعه روحانیت مبارز تهران درگرفت.<ref>سلیمی ‌بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۵ ـ ۶۶.</ref> بند «ج» ناظر بر چگونگی تصمیم‌گیری درباره زمین‌های اربابی بود که به یک مناقشه مهم در سال‌های اولیه انقلاب تبدیل شد. عده‌ای با استناد به‌ حق مالکیت، گرفتن [[زمین]] از صاحبان رسمی را غیر شرعی می‌دانستند. در برابر، افراد دیگر با برداشت از دیدگاه فقهی امام‌خمینی، تصمیم‌گیری درباره اموالی را که در [[قانون اصلاحات ارضی]] در [[رژیم پهلوی]] از صاحبان آن جدا شده بود، بخشی از حقوق حکومت اسلامی می‌دانستند؛ به همین دلیل برخی که به گروه راست معروف شدند، تنها بر حق برنامه‌ریزی برای مجلس و اجرای احکام اولیه تأکید می‌کردند و معتقد بودند وکلای ملت حق قانون‌گذاری و تصمیم درباره اصلاحات ارضی و قانون کار را ندارند و بند «ج» باید متوقف شود؛ اما طیف موسوم به چپ، با اعتقاد به حق قانون‌گذاری برای مجلس، بر جواز تفویض این حق از سوی [[ولی ‌فقیه]] به مجلس نیز تأکید می‌کردند <ref>سلیمی ‌بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۶؛ خواجه‌سروی، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref> در سال ۱۳۶۳، اعلام فهرست نامزدهای دوره دوم مجلس در جامعه روحانیت مبارز تهران اختلافاتی به وجود آورد که از آن پس رو به فزونی گذاشت.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۵ ـ ۳۶.</ref> [[حدود اختیارات رهبری]]، از موارد اختلافی دیگر بود؛ اعتقاد به اختیار ولی فقیه در تعطیل [[احکام اولیه]] بر اساس مصلحت که جناح چپ بر آن پای می‌فشرد، با مخالفت جناح راست مواجه بود که [[احکام حکومتی]] را [[بدعت]] می‌دانست و حدود اختیارات رهبر را در احکام اولیه تسری می‌داد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۲ ـ ۲۸۳ و ۵۳۷.</ref>
پس از تأسیس [[حزب جمهوری اسلامی]]، در سال‌های ۶۵ ـ ۱۳۵۹ مباحث تندی درباره قانون کار، اصلاحات ارضی، هیئت‌های هفت نفره و بند موسوم به «ج» در قانون زمین شهری، میان گروه‌ها و جریان‌های فعال سیاسی ازجمله جامعه روحانیت مبارز تهران درگرفت.<ref>سلیمی ‌بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۵ ـ ۶۶.</ref> بند «ج» ناظر بر چگونگی تصمیم‌گیری درباره زمین‌های اربابی بود که به یک مناقشه مهم در سال‌های اولیه انقلاب تبدیل شد. عده‌ای با استناد به‌ حق مالکیت، گرفتن [[زمین]] از صاحبان رسمی را غیر شرعی می‌دانستند. در برابر، افراد دیگر با برداشت از دیدگاه فقهی امام‌خمینی، تصمیم‌گیری درباره اموالی را که در [[قانون اصلاحات ارضی]] در [[رژیم پهلوی]] از صاحبان آن جدا شده بود، بخشی از حقوق حکومت اسلامی می‌دانستند؛ به همین دلیل برخی که به گروه راست معروف شدند، تنها بر حق برنامه‌ریزی برای مجلس و اجرای احکام اولیه تأکید می‌کردند و معتقد بودند وکلای ملت حق قانون‌گذاری و تصمیم درباره اصلاحات ارضی و قانون کار را ندارند و بند «ج» باید متوقف شود؛ اما طیف موسوم به چپ، با اعتقاد به حق قانون‌گذاری برای مجلس، بر جواز تفویض این حق از سوی [[ولی ‌فقیه]] به مجلس نیز تأکید می‌کردند <ref>سلیمی ‌بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۶۶؛ خواجه‌سروی، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ۲۹۸ ـ ۲۹۹.</ref> در سال ۱۳۶۳، اعلام فهرست نامزدهای دوره دوم مجلس در جامعه روحانیت مبارز تهران اختلافاتی به وجود آورد که از آن پس رو به فزونی گذاشت.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۵ ـ ۳۶.</ref> [[حدود اختیارات رهبری]]، از موارد اختلافی دیگر بود؛ اعتقاد به اختیار ولی فقیه در تعطیل [[احکام اولیه]] بر اساس مصلحت که جناح چپ بر آن پای می‌فشرد، با مخالفت جناح راست مواجه بود که [[احکام حکومتی]] را [[بدعت]] می‌دانست و حدود اختیارات رهبر را در احکام اولیه تسری می‌داد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۲ ـ ۲۸۳ و ۵۳۷.</ref>


در دور دوم ریاست جمهوری [[سیدعلی خامنه‌ای]] در سال ۱۳۶۴، اختلاف نظر در انتخاب نخست‌وزیر، به اختلافات دامن زد. جناح راست تلاش می‌کرد از حضور [[میرحسین موسوی]] در پست نخست‌وزیری ممانعت کند و خواستار نخست‌وزیری [[محمدرضا مهدوی کنی]] بود و جناح چپ از موسوی حمایت می‌کرد.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹؛ درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۳؛ مقاله موسوی، میرحسین.</ref> حتی با وجود نامه امام‌خمینی به نمایندگان، مبنی بر رأی مثبت به نخست‌وزیری موسوی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۳/</ref> نود و نُه تن از ۲۷۰ نماینده مجلس با این امر مخالفت کردند. سخنان [[احمد آذری قمی]] هم که اوامر ولی ‌فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم کرد، <ref>مقاله احمد آذری قمی.</ref> باعث شد جناح راست متهم به مخالفت با ولایت فقیه شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۸۳؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۰.</ref> پس از انتخاب موسوی، اختلافات همچنان ادامه داشت که ازجمله آن می‌توان به خصوصی‌سازی و واگذاری امور به دست مردم اشاره کرد که جناح چپ با توجه به موقعیت جنگ، معتقد به اقتصاد بسته دولتی بود و جناح راست با توجه به احکام اولیه، بر اقتصاد باز تأکید می‌کرد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴؛ دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.</ref> در واقع شماری بر این باور بودند که جناح راست سنتی با قوانین حمایتی اقشار کم‌درآمد، مخالفت می‌کند و بیشتر جانب بازار و سرمایه‌داران مرفه را می‌گیرد.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۱.</ref>
در دور دوم ریاست جمهوری [[سیدعلی خامنه‌ای]] در سال ۱۳۶۴، اختلاف نظر در انتخاب نخست‌وزیر، به اختلافات دامن زد. جناح راست تلاش می‌کرد از حضور [[میرحسین موسوی]] در پست نخست‌وزیری ممانعت کند و خواستار نخست‌وزیری [[محمدرضا مهدوی کنی]] بود و جناح چپ از موسوی حمایت می‌کرد.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹؛ درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۳؛ مقاله موسوی، میرحسین.</ref> حتی با وجود نامه امام‌خمینی به نمایندگان، مبنی بر رأی مثبت به نخست‌وزیری موسوی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹۳/</ref> نود و نُه تن از ۲۷۰ نماینده مجلس با این امر مخالفت کردند. سخنان [[احمد آذری قمی]] هم که اوامر ولی ‌فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم کرد، {{ببینید|احمد آذری قمی}} باعث شد جناح راست متهم به مخالفت با ولایت فقیه شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۸۳؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۰.</ref> پس از انتخاب موسوی، اختلافات همچنان ادامه داشت که ازجمله آن می‌توان به خصوصی‌سازی و واگذاری امور به دست مردم اشاره کرد که جناح چپ با توجه به موقعیت جنگ، معتقد به اقتصاد بسته دولتی بود و جناح راست با توجه به احکام اولیه، بر اقتصاد باز تأکید می‌کرد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴؛ دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.</ref> در واقع شماری بر این باور بودند که جناح راست سنتی با قوانین حمایتی اقشار کم‌درآمد، مخالفت می‌کند و بیشتر جانب بازار و سرمایه‌داران مرفه را می‌گیرد.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۱.</ref>


تداوم اختلافات درونی [[حزب جمهوری اسلامی]]، میان راست سنتی و جناح روشنفکر از یک‌سو ازجمله در موضوع دولت موسوی، <ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴.</ref> سرانجام منجر به پیشنهاد تعطیلی حزب در خرداد ۱۳۶۶ و موافقت امام‌خمینی با آن شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۵ ـ ۲۷۶؛ مقاله حزب جمهوری اسلامی.</ref> هرچند با تعطیلی این حزب جامعه روحانیت مبارز فعال‌تر شد، اما اختلافات درونی آن بیش از پیش نمایان گشت.<ref>سلیمی‌ بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۴۸ ـ ۶۴.</ref> همه این اختلافات، زمینه انشعاب از جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون را فراهم ساخت<ref>دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.</ref> و اختلاف اعضا بر سر فهرست انتخاباتی مجلس سوم در سال ۱۳۶۷ (دوره اول و دوم)، اوج اختلافات دو گروه بود؛ <ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۸۸ ـ ۹۰.</ref> البته در انتخابات مجلس دوم نیز بر سر گنجاندن افرادی چون [[فخرالدین حجازی]]، [[مهدی کروبی]] و [[سیدمحمود دعایی]] در فهرست جامعه روحانیت اختلاف بود، ولی در آستانه انتخابات مجلس سوم [[مرتضی الویری]] و [[هادی غفاری]] از فهرست نامزدی جامعه روحانیت حذف شدند.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۸ و ۱۱۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵.</ref> این اقدام، اعتراض گروه اقلیت و طرفداران آنان را در پی داشت. اعتراض به اقدامات جامعه روحانیت که به‌منزله دست‌برداشتن جامعه از حمایت از انقلابیان اصیل تفسیر می‌شد، چندان مؤثر نبود؛<ref>کردی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل‌گیری تا انشعاب، ۱۹۱؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت،۳۷.</ref> به همین دلیل افرادی از گروه چپ مانند [[سیدمحمد موسوی خوئینی‌]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با توجه به اختلافات دیگر که با اکثریت جامعه روحانیت داشتند، پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت را با مهدی کروبی مطرح کردند<ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ محتشمی‌پور، ۳۷.</ref> و تلاش اشخاصی چون سیدعلی خامنه‌ای و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] برای رفع اختلاف و جلوگیری از انشعاب، با توجه به اختلافات زیاد دو گروه و تمایل‌نداشتن‌شان برای ادامه همکاری، بی‌فایده بود.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۶ ـ ۱۰۷.</ref> از سوی دیگر، از آنجاکه دست‌اندرکاران اصلی مجمع روحانیون مبارز فلسفه وجودی این تشکل را استمرار «[[خط امام]]» می‌دانستند،<ref>شورای مرکزی، ۱۸۵، ۲۰۳ و ۲۰۸.</ref> پیش از اعلام موجودیت از طریق [[سیداحمد خمینی]] و نیز دیدار با امام‌خمینی در اسفند ۱۳۶۶، موافقت شفاهی ایشان را با این اقدام گرفتند.<ref>محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۸؛ ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۶.</ref>
تداوم اختلافات درونی [[حزب جمهوری اسلامی]]، میان راست سنتی و جناح روشنفکر از یک‌سو ازجمله در موضوع دولت موسوی، <ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، ۲۸۴.</ref> سرانجام منجر به پیشنهاد تعطیلی حزب در خرداد ۱۳۶۶ و موافقت امام‌خمینی با آن شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۵ ـ ۲۷۶؛ مقاله حزب جمهوری اسلامی.</ref> هرچند با تعطیلی این حزب جامعه روحانیت مبارز فعال‌تر شد، اما اختلافات درونی آن بیش از پیش نمایان گشت.<ref>سلیمی‌ بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۴۸ ـ ۶۴.</ref> همه این اختلافات، زمینه انشعاب از جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون را فراهم ساخت<ref>دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران، ۳۰۷.</ref> و اختلاف اعضا بر سر فهرست انتخاباتی مجلس سوم در سال ۱۳۶۷ (دوره اول و دوم)، اوج اختلافات دو گروه بود؛ <ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۸۸ ـ ۹۰.</ref> البته در انتخابات مجلس دوم نیز بر سر گنجاندن افرادی چون [[فخرالدین حجازی]]، [[مهدی کروبی]] و [[سیدمحمود دعایی]] در فهرست جامعه روحانیت اختلاف بود، ولی در آستانه انتخابات مجلس سوم [[مرتضی الویری]] و [[هادی غفاری]] از فهرست نامزدی جامعه روحانیت حذف شدند.<ref>شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۸ و ۱۱۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵.</ref> این اقدام، اعتراض گروه اقلیت و طرفداران آنان را در پی داشت. اعتراض به اقدامات جامعه روحانیت که به‌منزله دست‌برداشتن جامعه از حمایت از انقلابیان اصیل تفسیر می‌شد، چندان مؤثر نبود؛<ref>کردی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل‌گیری تا انشعاب، ۱۹۱؛ محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت،۳۷.</ref> به همین دلیل افرادی از گروه چپ مانند [[سیدمحمد موسوی خوئینی‌]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با توجه به اختلافات دیگر که با اکثریت جامعه روحانیت داشتند، پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت را با مهدی کروبی مطرح کردند<ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ محتشمی‌پور، ۳۷.</ref> و تلاش اشخاصی چون سیدعلی خامنه‌ای و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] برای رفع اختلاف و جلوگیری از انشعاب، با توجه به اختلافات زیاد دو گروه و تمایل‌نداشتن‌شان برای ادامه همکاری، بی‌فایده بود.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۶ ـ ۱۰۷.</ref> از سوی دیگر، از آنجاکه دست‌اندرکاران اصلی مجمع روحانیون مبارز فلسفه وجودی این تشکل را استمرار «[[خط امام]]» می‌دانستند،<ref>شورای مرکزی، ۱۸۵، ۲۰۳ و ۲۰۸.</ref> پیش از اعلام موجودیت از طریق [[سیداحمد خمینی]] و نیز دیدار با امام‌خمینی در اسفند ۱۳۶۶، موافقت شفاهی ایشان را با این اقدام گرفتند.<ref>محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۳۸؛ ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۶.</ref>
۲۱٬۱۴۹

ویرایش