۲۵٬۴۴۳
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==محبت و عشق در شعر و ادبیات عرفانی== | ==محبت و عشق در شعر و ادبیات عرفانی== | ||
محبت و عشق، در شعر و ادبیات عرفانی نیز جایگاه مهمی دارد و از برجستهترین مضامین آن به شمار میرود.<ref>ابنفارض.</ref> [[اهل معرفت]] در آثار منثور خود، با الفاظ و اصطلاحات رمزگونه درباره محبت و عشق سخن گفتهاند؛ چنانکه گفته شدهاست: «پیش او دو انا نمیگنجد»<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۳۷.</ref> و یا «عقل همچو پروانه است و معشوق همچو شمع».<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۴۹.</ref> بخش عمدهای از ادبیات جهانی را نیز عشق تشکیل میدهد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۵۰۳.</ref> چنانکه یکی از بخشهای مهم در ادبیات ایرانی نیز مناظره میان [[عقل]] و عشق است.<ref>مطهری، مجموعه، ۲۳/۱۶۷.</ref> | محبت و عشق، در شعر و ادبیات عرفانی نیز جایگاه مهمی دارد و از برجستهترین مضامین آن به شمار میرود.<ref>ابنفارض.</ref> [[اهل معرفت]] در آثار منثور خود، با الفاظ و اصطلاحات رمزگونه درباره محبت و عشق سخن گفتهاند؛ چنانکه گفته شدهاست: «پیش او دو انا نمیگنجد»<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۳۷.</ref> و یا «عقل همچو پروانه است و معشوق همچو شمع».<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۴۹.</ref> بخش عمدهای از ادبیات جهانی را نیز عشق تشکیل میدهد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۵۰۳.</ref> چنانکه یکی از بخشهای مهم در ادبیات ایرانی نیز مناظره میان [[عقل]] و عشق است.<ref>مطهری، مجموعه، ۲۳/۱۶۷.</ref> | ||
محبت و عشق در آثار [[امامخمینی]] جایگاه ویژهای دارد. ایشان در آثار خود افزون بر مباحث [[عرفان نظری]] در این زمینه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> به مباحث [[عرفان عملی]] نیز توجه کرده، به حقیقت و آثار عشق پرداختهاست. | محبت و عشق در آثار [[امامخمینی]] جایگاه ویژهای دارد. ایشان در آثار خود افزون بر مباحث [[عرفان نظری]] در این زمینه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> به مباحث [[عرفان عملی]] نیز توجه کرده، به حقیقت و آثار عشق پرداختهاست. میتوان اوج بحث از عشق و محبت در کلام ایشان را در دیوان شعر ایشان یافت که بیانگر عشق و دلباختگی ایشان به حقتعالی است.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزلهای ۲۷، ۷۰، ۷۳ و۸۰.</ref> | ||
==حقیقت و منشأ== | ==حقیقت و منشأ== | ||
حقیقت محبت، رابطهای اتحادی است که محب را با محبوب متحد و یگانه میسازد و جذبهای از جذبات محبوب است که محب را به سوی خویش فرا میخواند و به مقدار جذبهای که او را به خود میکشاند، انانیت محب را محو و نابود میسازد و ذاتی را که شایستگی اتصاف به صفات خویش دارد، به او ارزانی میکند؛<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ۴۰۶.</ref> چنانکه محبت الهی را حالتی میان همت و انس با حق که مقامی عرفانی است، دانستهاند که هرگاه به [[قلب]] تعلق بگیرد، صاحبش در آن حالت، جان خود را برای محبوب میبخشد و قلبش را از تعرض و توجه به غیر او بازمیدارد<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۸۶ ـ ۳۹۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۴ ـ ۵۶۵.</ref> به اعتقاد عارفان، مشاهده کمالات محبوب سبب محبت میشود<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۷۶.</ref> حکما بر خلاف اهل معرفت، میان عشق و شوق تفاوت قائل شدهاند و عشق را به معنای [[ابتهاج]] به تصور حضور شیء و شوق را حرکت برای تکمیل این ابتهاج میدانند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۴/۲۳۸.</ref> و از آنجاکه حقتعالی ذاتش برای خود حاضر است، اطلاق عشق بر او صحیح میباشد.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref> | حقیقت محبت، رابطهای اتحادی است که محب را با محبوب متحد و یگانه میسازد و جذبهای از جذبات محبوب است که محب را به سوی خویش فرا میخواند و به مقدار جذبهای که او را به خود میکشاند، انانیت محب را محو و نابود میسازد و ذاتی را که شایستگی اتصاف به صفات خویش دارد، به او ارزانی میکند؛<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ۴۰۶.</ref> چنانکه محبت الهی را حالتی میان همت و انس با حق که مقامی عرفانی است، دانستهاند که هرگاه به [[قلب]] تعلق بگیرد، صاحبش در آن حالت، جان خود را برای محبوب میبخشد و قلبش را از تعرض و توجه به غیر او بازمیدارد<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۸۶ ـ ۳۹۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۴ ـ ۵۶۵.</ref> به اعتقاد عارفان، مشاهده کمالات محبوب سبب محبت میشود<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۷۶.</ref> حکما بر خلاف اهل معرفت، میان عشق و شوق تفاوت قائل شدهاند و عشق را به معنای [[ابتهاج]] به تصور حضور شیء و شوق را حرکت برای تکمیل این ابتهاج میدانند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۴/۲۳۸.</ref> و از آنجاکه حقتعالی ذاتش برای خود حاضر است، اطلاق عشق بر او صحیح میباشد.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
[[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | [[رده:مقالههای ارزیابیشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] |